۱۶ رمضان ۱۴۳۸
ترجمه
تا خداوند صادقان را به صدقشان پاداش دهد و منافقان را عذاب کند اگر بخواهد، یا توبهپذیرانه بر آنان بازگردد، که همانا خداوند بسیار خطاپوش و رحیم است.
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که زبانش راستگو بود، عملش پاک و تزکیه میشود.
الكافي، ج۲، ص۱۰۴
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ.
۲) فضیل بن یسار میگوید امام صادق ع به من فرمود:
فضیل! همانا صادق، اولین کسی که تصدیقش می کند، خداوند عز و جل است که میداند او صادق است، و نیز نفس وی خود را تصدیق میکند که میداند که صادق است.
الكافي، ج۲، ص۱۰۴
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِّ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
يَا فُضَيْلُ إِنَّ الصَّادِقَ أَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ وَ تُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ.[۱]
۳) از امام باقر ع روایت شده است:
اگر کسی مومن بود و در زمانی که ایمان داشت عمل خوبی انجام داد، سپس به فتنهای مبتلا شد و کافر گردید، و سپس بعد از کفرش توبه کرد؛ [آن عمل خوب] برای ثبت میشود، و هر چیزی که جزء عمل وی در زمان ایمانش بوده، محاسبه میگردد و کفر آن را باطل نمیسازد، در صورتی که بعد از کفر توبه کرده باشد.
الكافي، ج۲، ص۴۶۱
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ غَيْرِهِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَعَمِلَ خَيْراً فِي إِيمَانِهِ ثُمَّ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ فَكَفَرَ ثُمَّ تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ كُتِبَ لَهُ وَ حُوسِبَ بِكُلِّ شَيْءٍ كَانَ عَمِلَهُ فِي إِيمَانِهِ وَ لَا يُبْطِلُهُ الْكُفْرُ إِذَا تَابَ بَعْدَ كُفْرِهِ.
۴) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
همانا خداوند توبه بنده را میپذیرد مادام که به آخرین نفسهای احتضار نرسیده باشد؛ پس به جانب پروردگارتان توبه کنید و به اعمال پاک مبادرت ورزید قبل از اینکه [به دنیا] مشغول شوید؛ و بین خودتان و او با فراوان یاد کردن او ارتباط برقرار کنید.
الدعوات (للراوندي)، ص۲۳۷
قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ اللَّهَ يَقْبَلُ تَوْبَةَ عَبْدِهِ مَا لَمْ يُغَرْغِرْ تُوبُوا إِلَى رَبِّكُمْ قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ قَبْلَ أَنْ تَشْتَغِلُوا وَ صِلُوا الَّذِي بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ بِكَثْرَةِ ذِكْرِكُمْ إِيَّاهُ.[۲]
تدبر
۱) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
«لام» در ابتدای آیه، لام غایت است؛ یعنی آنچه در این آیه آمده، غایت و هدف مترتب بر تمام آن چیزهایی است که در آیات قبل گذشت، و مقصود از صادقین، مومنانیاند که در وعدهشان راست گفتند (آیه قبل) (الميزان، ج۱۶، ص۲۹۱)
یعنی هدف خداوند از تمام آنچه در جنگ احزاب رخ داد و عدهای وعده خدا و رسول را دروغ شمردند و در پی فرار بودند و عدهای تا پای جان استقامت به خرج دادند و در یک کلام، هدف خداوند از همه مشکلاتی که برای جامعه دینی پیش میآورد، انجام یک آزمون است تا از طرفی صداقتپیشگان نتیجه صدق خود را ببینند؛ و تکلیف منافقان معلوم شود: یا نفاق وجودیشان کفر را در آنها قطعی و آنها را جهنمی کند ویا اینکه در این سختیها تکانی بخورند توفیق توبه پیدا کنند؛
و البته در این آزمون، خداوند در مجموع با خطاپوشی و رحمت خاصش به افراد نمره میدهد.
نکته تخصصی فلسفه دین (مساله شر)
یکی از مسائلی که فلسفه دین مطرح است، مساله «شرور» است؛ که اگر خداوند عادل است، چرا این اندازه «شر» و بدی در عالم وجود دارد.
به نظر میرسد این سوال ناشی از عدم شناخت عمیق از انسان، و غفلت از جایگاه و نقش او در جهان است.
در واقع،
پیشفرض این سوال، آن است که دنیا جای خوشگذرانی است، و وجود ناملایمات نارواست؛
در حالی که،
دنیا جای رشد است و وجود ناملایمات و سختی، همان آزمونهایی است که مرحله به مرحله، میزان رشد انسان را معلوم میکند و نشان دهد که چه کسی واقعا رشد کرده و چه کسی انسانیت خود را فدای شکم و شهوت مینماید و در روزمرگی دنیا غرق میشود. (همچنین جلسه۲۰۹، تدبر۳ http://yekaye.ir/an-nahl-016-104/ )
۲) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»
چرا عبارت «بصدقهم» را آورد و صرفا نفرمود «لیجزی الصادقین و یعذب المنافقین…»؟
الف. نشان دهد که آنچه ممیزه اصلی مومن و منافق است، «صدق» و پیراستگی از تعارض درونی است.
جامعهشناسی جامعه دینی: صدق، تفاوت غایی مومن و منافق
اگر دقت شود:
عهدشکنی منافقان و بیماردلان با این تعبیر بیان شد که وعده خدا و رسول را فریب و دروغ خواندند (آیه۱۲)
در طرف مقابل،
پایبندی به عهد مومنان با این تعبیر بیان شد که آنها در عهدشان صداقت نشان دادند (صدقوا ما عاهدوا) (آیه۲۳)
و در این آیه، اساساً کلمه مومن را کنار گذاشت و به جایش از کلمه «صادق» استفاده کرد، و به همین هم بسنده نکرد، بلکه بر اینکه این جزایشان به خاطر «صدق»شان است تاکید نمود.
انگار می خواهد بگوید باعث میشود که اعتقادات انسان تبدل یافته و بر عهد خود پایدار نماند، این است که از صدق کافی برخوردار نباشد. گویی زندگی منافقان با نوعی کذب و دروغ آمیخته شده و به همین دلیل، پر از تعارض و تناقض است. در مقابل، مومن کسی است که اعمال و گفتارش با فطرتش سازگار است و تعارض و تناقضی در هستیاش پیدا نمیشود. (ایستاده در باد، ص۲۳۷)
ب. جزای انسانها باطن عمل خودشان است: صادق به صدقش جزا میگیرد و منافق به خاطر بیصداقتیاش. (ایستاده در باد، ص۲۳۷)
ج. …
۳) «لـِ … يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
با اینکه آیات قبل درباره منافقان بسیار شدیداللحن بود، اما در این آیه فقط به وعده عذاب بسنده نکرد، بلکه باب توبه را هم باز نمود و از غفران و رحمت خاصه الهی سخن گفت. چرا؟
الف. نشان دهد باب رحمت خداوند بسیار باز است، و تا عمر باقی است همواره امکان رجوع هست. (ایستاده در باد، ص۲۳۸)
ب. نشان دهد که اگر چه معاصی علیالقاعده انسان را به شقاوت میکشاند، اما گاه ممکن است معاصی، با به بدبختی کشاندن انسان، چنان انسان را به وحشت اندازد، که چهبسا همین وحشت موجب تنبه فرد شود و توبه کند و در واقع راهی که قرار بود شخص را به شقاوت بکشاند، مایه سعادت وی شود. (الميزان، ج۱۶، ص۲۹۱)
ج. نشان دهد که لطف خداوند، از منافقان نيز دور نيست، به شرط آنكه خود بخواهند (تفسیر نور، ج۹، ص۳۴۹)
د. چهبسا میخواهد به اثرات مثبت، اما مخفیِ دینداری جامعه در تغییر انسانها اشاره کند.
جامعهشناسی جامعه دینی
قرآن کریم منافقان را از کافران بدتر میداند (نساء/۱۴۵)، با این حال، گویی در مجموع، امکان توبه و هدایتپذیری منافقان را بیشتر دانسته است؛ چرا که:
از طرفی امید مسلمانان به ایمان آوردن «کافران واقعی» (نه کافران شناسنامهای) را غالبا امیدی بیهوده معرفی میکند (مثلا بقره/[۳]۶؛ آلعمران/۱۲۸[۴]؛ یس/۱۰[۵]) و هرچند امکان توبه آنها را منتفی نمیداند و میفرماید عذاب در صورتی دامنگیر آنها میشود که تا هنگام مرگ توبه نکرده باشند (مثلا بروج/۱۰)[۶]
و از طرف دیگر، در مورد منافقان، با اینکه تصریح کرده که آنها از ایمان به کفر درغلطیدهاند، اما بارها بر احتمال توبه آوردن آنها تاکید کرده و آنها را به توبه تشویق نموده است (مثلا بقره/۱۶۰[۷]؛ آلعمران/۸۳[۸]؛ نساء/۱۴۶[۹]؛ مائده/۳۴[۱۰]؛ توبه/۷۴[۱۱]) البته اگر خودشان توبه نکنند حتی استغفار پیامبر ص هم برای آنها سودی نمیبخشد (توبه/۸۰)[۱۲]
ثمره اجتماعی
توجه به اینکه نکته نشان میدهد که مدارا با منافقان و تحمل آنها (که در سیره پیامبر ص و اهل بیت هم مکرر مشاهده میشود) صرفا ناشی از نفوذ آنها در جامعه دینی و برحذر ماندن از آسیبهای آنها نیست؛ بلکه بدین جهت است که چهبسا سابقه ایمانی ، حضور آنها در جامعه دینی، و … احتمال توبه کردن آنها را قابل اعتنا کرده است.
د. …
۴) «لـِ … يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
در این آیه در مورد منافقان ابتدا وعده عذاب داد و سپس باب توبه را باز نمود و از غفران و رحمت خاصه الهی سخن گفت.
چرا؟
الف. در حالی که غفران و رحمت خاصه الهی فراوان است، و با اینکه باب توبه حتی برای منافق هم باز است (توضیح در تدبر قبل، بند ج) اما عذاب خداوند برای آنها چنان جدی است که در مواجهه با منافق باید تهدید به عذاب را بر مساله توبه و مغفرت الهی مقدم کرد.
ب. شاید چون انسانهای مشکلدار با تهدید زودتر به خود میآیند تا با بشارت!
ج. …
۵) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ»
بسیاری از اوقات ظواهر عالم درست نقطه مقابل باطن عالم است:
منافقان که از سختیهای جنگ فرار میکردند، به عذابی بمراتب بدتر از حضور در وضعیت جنگی مبتلا میشوند؛ مومنانی که در سختیهای جنگ پشت به دشمن نکردند، در ناز و نعمت همیشگی خواهند بود.
۶) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
در آیات قبل، ابتدا از منافقان سخن گفت، سپس از مومنان واقعی؛ ولی در مقام جمعبندی، ابتدا از پاداش مومنان گفت سپس از عاقبت منافقان، و در مورد عاقبت منافقان هم ابتدا از احتمال عذاب گفت سپس از توبهپذیری و غفران خداوند.
شاید بتوان نتیجه گرفت:
در کلیت جامعه، بشارت به خوبان را باید مقدم بر انذار بدها مطرح کرد؛
در مورد بدها، اندار به عذاب را باید مقدم بر احتمال توبه و بخشش مطرح نمود (تدبر۴)
۷) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
این آیه را به اینکه «خداوند غفور (بسیار خطاپوش) و رحیم (دارای رحمت خاصه) است» ختم کرد.
چرا؟
الف. این جمله اخیر صرفا ناظر به جمله قبل (توبهپذیری خداوند نسبت منافقان) است و میخواهد نشان دهد که اگر خدا توبه آنها را بپذیرد، نه اینکه بدین کار ملزم است، بلکه ناشی از لطف اوست. (مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۰)
ب. اشاره شد که این آیه نشان میدهد هدف خداوند از همه مشکلاتی که برای جامعه دینی پیش میآورد، انجام یک آزمون است تا هم صداقتپیشگان نتیجه صدق خود را ببینند؛ و هم تکلیف منافقان معلوم شود (تدبر۱) این عبارت نیز ناظر به همین کلیت است، یعنی میخواهد نشان دهد که اگرچه خداوند انسانها را میآزماید، اما در این آزمون، با توجه به کمطاقتی انسان، بنای اولیهاش بر خطاپوشی و رحمت خاصه است، نه بر سختگیری و مو را از ماست کشیدن. یعنی همان که در جای دیگر فرمود: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمىشد» (نور/۲۱)
ج. …
این را در کانال نگذاشتم
۸) «لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً»
تعبیر «انشاء» میتواند فقط ناظر به جمله قبلش یاشد (عذاب میکند منافقان را اگر بخواهد) یا مربوط به کل عبارات قبلی باشد (اگر بخواهد صادقان را به صدقشان پاداش میدهد و منافقان را عذاب میکند)
هر دو تعبیر هم میتواند مد نظر بوده باشد:
در صورت اول، احتمالا میخواهد اشاره کند که لطف خداوند به گونهای است که حتما به وعدههایش عمل میکند اما در مورد وعیدهایش لزوما خیر؛
در صورت دوم احتمالا میخواهد نشان دهد که هیچکس حقی نسبت به خداوند ندارد و هیچ چیز او را مجبور نکرده، مشیت او را نمی تواند محدود کند؛ و اگر چنین پاداش و جزایی میدهد به حکمت خود اوست نه به جبری از بیرون.
به نظر میرسد احادیث و تدبرهای جلسه۴۲۷ لِيَسْئَلَ الصَّادِقينَ عَنْ صِدْقِهِمْ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-8/ هم به این آیه مرتبط باشد.
[۱] . این دو حدیث هم در بحث جزای صدق صادق قابل توجه است:
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ الْخَزَّازِ عَنْ جَدِّهِ الرَّبِيعِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا رَبِيعُ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَصْدُقُ حَتَّى يَكْتُبَهُ اللَّهُ صِدِّيقا (الكافي، ج۲، ص۱۰۵)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي أَوَّلِ دَخْلَةٍ دَخَلْتُ عَلَيْهِ تَعَلَّمُوا الصِّدْقَ قَبْلَ الْحَدِيثِ. (الكافي، ج۲، ص۱۰۴)
[۲] . این حدیث هم درباب توبه قابل توجه است: عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ. (الكافي، ج۸، ص۱۹؛ خطبه الوسیله)
[۳] . إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ
[۴] . لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ
[۵] . وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون
[۶] . إِنَّ الَّذينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَريقِ
[۷] . إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحيمُ
[۸] . إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
[۹] . إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ وَ سَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ أَجْراً عَظيماً
[۱۰] . إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
[۱۱] . يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاَّ أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ وَ إِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذاباً أَليماً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ
[۱۲] . اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين
بازدیدها: ۲۲