ترجمه
اوست که بر شما صلوات میفرستد و نیز ملائکهاش، تا شما را از ظلمتها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است.
نکات ترجمه
«يُصَلِّي»
بین اهل لغت اختلاف است که این کلمه از ماده «صلو» یا «صلی» میباشد؛ البته اغلب معتقد به وجود دو معنای مستقل برای «صلو» و «صلی» هستند؛ و اکثراً معنای دعا و نماز و عبادت را برای «صلو» و آتش زدن و برافروختن را معنای «صلی» میدانند. که در این باره در جلسه ۲۹۳ توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-22/
علامه طباطبایی معنای جامع «صلات» نوعی «منعطف شدن برای توجه کردن» است که به فراخور موضوع متفاوت میشود و لذا گفته شده. وقتی از جانب خدا به ما باشد به معنای نزول رحمت میشود؛ وقتی از جانب فرشتگان به ما باشد به معنای استغفار آنها برای ماست و وقتی از جانب ما به خدا باشد به معنای دعا است؛ و در قرآن صلات خدا بر مومنان آن رحمت خاصهای است که از جانب خدا شامل حال مومنان میشود و موید این مطلب ادامه همین آیه است که میفرماید تا شما را از ظلمتها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹)
اگر صلات را از ماده «صلو» بدانیم باید بگوییم این ماده و مشتقات آن ۹۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است و اگر هم بین این ماده و ماده «صلو» تفاوتی قائل نشویم جمعا ۱۲۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
«رَحيماً»
از ماده «رحم» است که اصل این ماده را به معنای «رقت قلبی که توام با احسان کردن باشد» دانسته اند که در مورد خداوند تنها به معنای احسان میباشد (جلسه۸۹ http://yekaye.ir/yunus-010-058/) و در جلسه ۱ درباره تفاوت رحمن و رحیم اشاره شد که «رحمن» صیغه مبالغه است، یعنی کسی که رحمتش فراگیر است؛ و «رحیم» صفت مشبهه است یعنی کسی که رحمتش دائمی و همیشگی است، (در جلسه ۱ بعدا مطلب بسیار کاملتر شد)
ماده «رحم» و مشتقات آن جمعا ۵۶۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
۱) اسحاق بن فرّوخ میگوید: امام صادق ع فرمود:
اسحاق! کسی که بر محمد و آل محمد ده بار صلوات بفرستد خداوند و فرشتگانش صد بار بر او صلوات میفرستند؛ و کسی که بر محمد و آل محمد صد بار صلوات بفرستد، خداوند و فرشتگانش هزار بار بر او صلوات میفرستند؛ آیا نشنیدهای سخن خداوند عز و جل را که فرمود: «اوست که بر شما صلوات میفرستد و نیز ملائکهاش، تا شما را از ظلمتها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است.» (احزاب/۴۳)
الكافي، ج۲، ص۴۹۴
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ فَرُّوخَ مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ قَالَ
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا إِسْحَاقَ بْنَ فَرُّوخَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً.
همچنین از امام صادق ع روایت شده است که:
هنگامی که یادی از پیامبر ص شد زیاد بر او صلوات بفرستید؛ چرا که هرکس یک صلوات بر پیامبر ص بفرستد، خداوند بر او هزار صلوات در هزار صف از فرشتگان میفرستد و چیزی از آنچه خداوند خلق کرده نمیماند مگر اینکه به خاطر صلوات خدا و صلوات فرشتگانش، بر او صلوات میفرستند؛ پس هرکه بدین کار رغبت نکند، جاهل مغروری است که خداوند و پیامبرش و اهل بیت او از او بیزارند.
الكافي، ج۲، ص۴۹۲؛ ثواب الأعمال، ص۱۵۴؛ جامع الأخبار(للشعيري)، ص۶۱
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ وَ حُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ ص فَأَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ.[۱]
۲) از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است که درباره عبارت «تا شما را از ظلمتها به نور درآورد» فرمودند:
از ظلمتها یعنی از کفر؛ و به نور، یعنی به ولایت علی ع.
مناقب آل أبي طالب، ج۳، ص۸۰؛ الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج۲، ص۷۴[۲]
أَبُو جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرٌ ع فِي قَوْلِهِ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ يَقُولُ مِنَ الْكُفْرِ إِلَى الْإِيمَانِ يَعْنِي إِلَى الْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ ع.
۳) از رسول الله ص روایت شده است که:
در شب معراج، در مسیری که در آسمانها میرفتیم، جبرئیل در جایگاه خود ایستاد و دیگر از تحیت هیچ فرشته و سخنشان خبری نبود و به مقامی رسیدم که در آن مقام همه صداها قطع گردید و مردگان و زندگان به نزد من یکسان گشتند، دلم به اضطراب افتاد و سختیام مضاعف گردید؛ پس شنیدم ندادهندهای با زبان علی بن ابیطالب گفت: محمد! بایست! که پروردگارت صلوات میفرستد!
گفتم چگونه خداوند صلوات میفرستد در حالی که او از صلات بر هر کسی بینیاز است؟
و علی ع چگونه به این مقام رسیده است؟
خداوند متعال فرمود: بخوان محمد! که: «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ: اوست که بر شما صلوات میفرستد و نیز ملائکهاش، تا شما را از ظلمتها به نور درآورد» (احزاب/۴۳) و صلات من رحمتی برای تو و امت توست؛
و اما اینکه صدای علی ع را شنیدی، پس همانا برادرت موسی ع هنگامی که به کوه طور آمد و دید آن امور عظیمی را که دید، آنچه مشاهده کرد، وی را از آنچه به او القا شد بازداشت، پس او را از آن هیبتی که مشاهده کرده بود به دوستداشتنیترین چیزی که داشت، که همان عصا بود، مشغول کردم هنگامی که به او گفتم «موسی آن چیست که در دستت است؟» (طه/۱۷) [تا از عظمت و حیرت ناشی از آن هیبت به در آید و مطالب القا شده را درست بفهمد]، و از آنجا که علی ع محبوبترین مردم به نزد توست، با زبان و کلام او تو را ندا دادم تا دلت از آن رعب و وحشت آرام بگیرد و آنچه را که بر تو القا میشود، بفهمی.
البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۷۶۱؛ و ج۴، ص۴۷۷
مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، ج۲، ص۴۰۴
عمر بن إبراهيم الأوسي: قال: روي عن رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- قال: لمّا كانت الليلة التي اسري بي إلى السماء وقف جبرئيل في مقامه و غبت [عبت] عن تحيّة كلّ ملك و كلامه و صرت بمقام انقطع عنّي فيه الأصوات، و تساوى عندي الأحياء و الأموات، اضطرب قلبي، و تضاعف كربي، فسمعت مناديا ينادي بلغة عليّ بن أبي طالب: قف يا محمد، فإنّ ربّك يصلّي. قلت: كيف يصلّي و هو غنيّ عن الصلاة لأحد، و كيف بلغ علي هذا المقام؟
فقال اللّه تعالى: اقرأ يا محمد، هو الّذي يصلّي عليكم و ملائكته ليخرجكم من الظلمات إلى النور، و صلاتي رحمة لك و لامّتك، فأمّا سماعك صوت عليّ فإنّ أخاك موسى لمّا جاء جبل الطور و عاين ما عاين من عظيم الامور أذهله ما رآه عمّا يلقى إليه فشغلته عن الهيبة بذكر اللّه أحبّ [حبّ] الأشياء إليه و هي العصا إذ قلت له: وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى و لمّا كان عليّا أحبّ الناس إليك ناديناك بلغته و كلامه ليسكن ما بقلبك من الرعب، و لتفهم ما يلقى إليك …[۳]
۴) از سلیمان بن خالد میگوید: به امام صادق ع عرض کردم: آیا صلوات فرستادن بر مومنان جایز است؟
فرمود: به خدا سوگند بله، بر آنها صلوات فرستاده میشود، چرا که خداوند بر آنان صلوات فرستاده است؛ آیا نشنیدهای سخن خداوند را که «اوست که صلوات میفرستد بر شما و …»
بحار الأنوار، ج۹۱، ص۷۰
بَيَانُ التَّنْزِيلِ، لِابْنِ شَهْرَآشُوبَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ الْأَقْطَعِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع أَ يَجُوزُ أَنْ يُصَلَّى عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؟
قَالَ إِي وَ اللَّهِ يُصَلَّى عَلَيْهِمْ فَقَدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ» الْآيَة
تدبر
۱) «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»
صلوات جمعِ صلات است. مقصود از صلوات خدا بر مومنان چیست؟
الف. صلات از جانب خدا مغفرت و رحمت است (حدیث۳، همچنین: نظر سعید بن جبیر و حسن بصری، به نقل مجمعالبیان، ج۸، ص۵۶۹) در واقع، «صلات» نوعی «منعطف شدن برای توجه کردن» است که وقتی از جانب خدا به ما باشد به معنای نزول رحمت میشود؛ و آن رحمت خاصهای است که از جانب خدا شامل حال مومنان میشود و سعادت جاودان را به ارمغان میآورد. موید این مطلب ادامه همین آیه است که میفرماید تا شما را از ظلمتها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹)
ب. …
۲) «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»
در دو آیه قبل به مومنان فرمود که خدا را زیاد یاد کنید؛ در این آیه نتیجهاش را میگوید که خدا هم بر شما صلوات میفرستد.[۴] و صلوات خدا بر انسانها که نزول رحمت بر ایشان است، ثمرهاش خارج کردن مومنان است از ظلمات به نور.
در واقع این آیات را میتوان شرح آیه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» (بقرة/۱۵) دانست که نشان میدهد یاد کردن خدا همان صلوات و رحمت ویژه خود را شامل انسان کردن است که انسان را از ظلمات به سوی نور میبرد. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹)
این تاثیر متقابل است که موجب میشود صلوات فرستادن ما برای پیامبر و اهل بیت ایشان اثرش به خود ما برگردد و خدا و فرشتگانش بر ما صلوات بفرستند. (حدیث۱)
۳) «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»
هدف صلوات خدا و فرشتگانش، خارج کردن ما از ظلمات به سوی نور است.
این نشان میدهد که صلوات خدا بر انسان، یک مساله اعتباری و تشریفاتی نیست؛ بلکه یک اثر عینی واقعی دارد؛ و اگر توجه کنیم که این صلوات نتیجه ذکر خود ما (آیه قبل) و صلواتهایی است که ما بر پیامبر و اهل بیت ایشان میفرستیم (حدیث۱)، معلوم میشود که صلوات فرستادن ما هم یک امر تشریفاتی و اعتباری نیست.
۴) «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»
مقصود از ظلمات و نور چیست؟
الف. ظلمات فراموشی و غفلت، و نور یاد خدا. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹)
ب. ظلمات جهل نسبت به خدا و معرفت او؛ چرا که معرفت و جهل است که انسان را به سوی بهشت و جهنم میبرد. (مجمعالبیان، ج۸، ص۵۶۹)
ج. ظلمت ظلالت و نور هدایت (مجمعالبیان، ج۸، ص۵۶۹)
د. نور منشأ ظهور است و ظهور تنها با وجود محقق میشود؛ پس خروج از ظلمات به سوی نور، یعنی به دست آوردن رشد و کمال وجودی؛ یعنی حرکت در مسیر قرب الهی. (ایستاده در باد، ص۳۸۲-۳۸۴)
ه. …
۵) «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»
چرا ظلمات را متکثر و نور را واحد آورد (نفرمود از ظلمت به نور، یا از ظلمات به انوار)؟
الف. حق واحد است و اختلافی در آن راه ندارد، در حالی که باطل همواره متشتت است و وحدتی در آن راه ندارد. (المیزان، ج۲، ص۳۴۶)
مستان خدا گر چه هزارند یکی اند
مستان هوا جمله دوگانهست و سه گانهست
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh332/
ب. حرکت از ظلمات به نور حرکت به سوی خداوندی است که واحد محض است؛ و هر چیزی غیر از او متکثر است.
ج. …
۶) «لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»
با اینکه مخاطبین آیه «مومنان» هستند سخن از خارج کردن آنها از «ظلمات» به سوی نور مطرح کرد؛ این نشان میدهد که مومنان هم در ظلمتند. در حقیقت در طی مراتب کمال، هر مرتبهای نسبت به مرتبه بالاتر ظلمت است.
۷) «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»
با اینکه آیه با صلوات بر «شما» و خارج کردن «شما» از ظلمات به نور شروع شد، چرا در ادامه نفرمود «به شما رحیم است» و فرمود «به مومنان رحیم است»؟
الف. میخواهد نشان دهد آنچه موجب نزول این رحمت خاصه میشود همان «ایمان» شماست. آنگاه با توجه به دو آیه قبل، آیه می خواهد بفرماید اگر مومن هستید ذکر زیاد داشته باشید که آنگاه خدا هم بر شما صلوات میفرستد و از ظلمات به نور خارجتان میکند که همه اینها ناشی از این است که او به مومنان رحمت خاصهای دارد. (المیزان، ج۱۶، ص۳۲۹؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۵۶۹)
ب. …
۸) «كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً»
ایمان موجب نزول رحمت ویژه خداوند میشود. (تفسیر نور، ج۹، ص۳۷۸)
[۱] . این حدیث در همان صفحه از کافی نیز در همین راستاست: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ صَلَّى عَلَيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُقِلَّ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيُكْثِرْ.
و این روایت در الأمالي (للطوسي)، ص۶۷۸ نیز در همین راستا قابل توجه است:
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ، عَنِ ابْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ بِشْرِ بْنِ بَكَّارٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: إِنَّ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَهُ سَمْعَ الْعِبَادِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ، فَذَلِكَ الْمَلَكُ قَائِمٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ يَقُولُ: صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِلَّا قَالَ الْمَلَكُ: وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ، ثُمَّ يَقُولُ الْمَلَكُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ فُلَاناً يُقْرِئُكَ السَّلَامَ، فَيَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ: وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ.
[۲] . أسند ابن جبر في نخبه إلى الصادق ع لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ يعني الكفر إِلَى النُّورِ يعني إلى ولاية علي.
[۳] . در ادامه آمده است « قال وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى بها ألف معجزة ليس هنا موضع ذكرها» که معلوم نیست ادامه حدیث است یا کلام مولف کتاب.
[۴] درباره صلوات خدا بر مومنان این حکایت قابل توجه است:
روي عن ابن عباس عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أنه استدعى يوما ماء و عنده أمير المؤمنين و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السّلام فشرب النبي صلّى اللّه عليه و آله ثم ناوله الحسن فشرب، فقال له النبي: هنيئا مريئا يا أبا محمد، ثم ناوله الحسين، فقال له النبي: هنيئا مريئا يا أبا عبد اللّه، ثم ناوله الزهراء فشربت، فقال لها النبي صلّى اللّه عليه و آله: هنيئا مريئا يا أم الأبرار الطاهرين، ثم ناوله عليا فلما شرب سجد النبي صلّى اللّه عليه و آله فلما رفع رأسه قال له بعض أزواجه: يا رسول اللّه شربت ثم ناولت الماء للحسن، فلما شرب قلت له هنيئا مريئا، ثم ناولته الحسين فشرب فقلت له كذلك، ثم ناولته فاطمة فلما شربت قلت لها ما قلت للحسن و للحسين ثم ناولته عليا فلما شرب سجدت فما ذاك؟ فقال لها: إنّي لما شربت الماء قال لي جبرائيل و الملائكة معه هنيئا مريئا يا رسول اللّه، و لما شرب الحسن قالوا له كذلك و لما شرب الحسين و فاطمة قال جبرائيل و الملائكة: هنيئا مريئا، فقلت كما قالوا، و لما شرب أمير المؤمنين عليه السّلام قال اللّه له: هنيئا مريئا يا وليّي و حجّتي على خلقي، فسجدت للّه شكرا على ما أنعم عليّ في أهل بيتي.
فلما وقر هذا في سمعه و وعاه لم يحمله عقله، و قال: يقول اللّه لعلي هنيئا مريئا؟!
أ ما سمعت ما صرّح به القرآن من كلام الرحمن فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً، و إذا قال اللّه لعامة خلقه هنيئا مريئا فكيف تستعظم قوله لوليّه و عليّه هنيئا مريئا؟
ثم قلت له: أنت في اعتقادك في ولي معادك كمنافق مرّ في طريق فوافقه مؤمن فذكر عليا فقال المؤمن: صلى اللّه عليه، فغاظ ذاك المنافق و قال: لا يجوز الصلاة إلّا على النبي، فقال له المؤمن: فما تقول في قوله سبحانه هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ» فهذه الصلاة على من؟ قال: على أمة محمد، فقال المؤمن: فكيف يجوز الصلاة على أمة محمد و لا يجوز الصلاة على آل محمد؟ فبهت الذي كفر. (مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص۲۷۳-۲۷۴)
بازدیدها: ۷۳