۲۵-۲۶ رجب ۱۴۴۱
ترجمه
آناناند که مقرباناند.
نکات ادبی
الْمُقَرَّبُونَ
قبلا بیان شد که اغلب بر این باورند که ماده «قرب» در اصل به معنای نزدیکی و در مقابل «بُعد» (دوری) میباشد؛ اما برخی دقت بیشتری به خرج داده، بر این باورند که معنای محوری این ماده وجود چیزی در مکانی است که دستیابی و رسیدن به آن راحت و آماده باشد، چنانکه به کوزهای که آب یا شیر در آن میگذارند، «قِربَة»؛ و به غلاف شمشیر، «قِراب»؛ و به چاهی که آبش دم دست باشد «قَرَب» گویند و توضیح داده اند که در خصوص «قُرب» مکانی و زمانی و حتی معنوی هم از این جهت «قرب» نامیده شده که امکان اتصال و وصول را فراهم میکند؛ و در خصوص خویشاوندان هم چون اتصال آنان چنان است که گویی در یک مکاناند. در هر صورت، این تعبیر برای نزدیکی در مکان (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ؛ بقرة/۳۵)، زمان (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ؛ أنبياء/۱)، نسبت بین افراد (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى، نساء/۸؛ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ، نساء/۷)، امور معنوی (فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ، بقره/۱۸۶؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ، واقعه/۱۱)، در صفات (هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمانِ؛ آل عمران/۱۶۷) و … به کار میرود؛ و برخی بر این باورند که همه اینها را در چهار قسم مکانی و زمانی و نَسَبی (خویشاوندی)و قرب منزلت (جایگاه) (الْمُقَرَّبينَ، اعراف/۱۱۴؛ واقعه/۸۸) میتوان خلاصه کرد.
فرق آن با «دُنُوّ» را در این دانستهاند که «دنو» عمدتا برای حالتی به کار میرود که مسافتی بین دو چیز در کار باشد [یعنی بیشتر برای رابطه مکانی به کار میرود و در غیرمکانی حالت استعاری دارد] اما «قرب» عام است.
«قربان» مصدر از ماده «قرب» است که در معنای مفعولی به کار میرود به معنای «ما یتقرب به» (آنچه به وسیله آن تقرب میجویند) میباشد؛ و به لحاظ معنایی به «بِرّ» (نیکوکاری)بسیار نزدیک است با این تفاوت که به نیکوکاریای گفته میشود که مایه تقرب به خدا قرار گرفته باشد و به صورت خاص، برای چیزی که طی مراسم خاصی ذبح میشود، استعمال میشود: «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائدة/۲۷)، «حَتَّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ» (آل عمران/۱۸۳) و جمع آن «قرابین» است و به همین مناسبت معنای «ما یتقرب به» به وزیران و همنشینان شاهان نیز قربان و قرابینِ شاه میگفتند و آیه «الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَة» (احقاف/۲۸) نیز ظاهرا از همین معناست و هر کار خوبی مایه تقرب بنده به خدا شود هم به کار میرود و کلمه «قربانی» در فارسی دقیقا برگرفته از همین کلمه است.
و ظاهرا «قُربة» که مصدر است نیز شبیه «قربان» به صورت معنای مفعولی (ما یتقرب به) نیز به کار میرود: «وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ و یَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ» (توبه/۹۹)
برای نزدیکی به لحاظ خویشاوندی تعابیر «قُرْبة» و «قُرْبَى» و «قَرابة» به کار برده میشود و گفته میشود «فلانٌ قَرِيبي، و ذو قَرابتي» و در قرآن کریم تعابیر «اولوا القربی» (وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى؛ نساء/۸)، «ذو قربی» (بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى،؛ بقره/۸۳؛ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى، فاطر/۱۸) [و «أقربین»: «فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (بقره/۲۱۵)، «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» (شعراء/۲۱۴)] به کار رفته است و عموما «ذا مقربة» (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ؛ بلد/۱۵) را به نیز معنای دارای «قرابت» (خویشاوندی) و معادل «قُربی» (خویشاوند) دانستهاند که نزدیک بودن در نَسَب و رَحِم (خویشاوندی) محسوب میشوند؛ اما یکی از معانی «قُرْب» در زبان عربی «ناحیه کمر» و «لگن خاصره» است که وجه تسمیهاش یا بدین جهت است که نزدیک و قُرب پهلوی انسان است؛ و یا اینکه از باب تشبیه آن به «قِربة» (مُشک آب) است؛ و بر همین اساس، برخی این احتمال را هم مطرح کردهاند که «مَقْرَبَة» از همین معنا گرفته شده باشد و به معنای کسی است که از فرط گرسنگی، تهیگاهش بههم آمده باشد؛ که در این صورت، معنایش بیشتر شبیه تعبیر آیه بعد (مِسْكيناً ذا مَتْرَبَةٍ: مسکینی که زمینگیر شده) میگردد از این جهت که هر دو دلالت میکنند بر شدت در ضرر و مشکلات شخصی که نیازمند کمک است.
این ماده وقتی به باب تفعیل میرود متعدی میشود و به معنای چیزی را قریب و نزدیک کردن میباشد: «وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» (مریم/۵۲) «إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ» (شعراء/۴۲) «إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائده/۲۷) «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفی» (زمر/۳)
باب افتعال برای مطاوعه و اختیار (کاری را با طوع و اختیار انجام دادن) است (كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ؛ علق/۱۹)؛ و چهبسا استعمال آن در آیاتی مانند «قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ» (اعراف/۱۸۵) «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ« (انبیاء/۱) «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقّ» (انبیاء/۹۷) میخواهد اشاره کند که گویی حساب و قیامت با طوع و اختیار و به تریج و در یک جریان طبیعی در حال نزدیک شدن به مردم است.
با توجه به اینکه «قرب» در مقابل «بعد» است، میتوان مواردی که از قرب نهی شده را به معنای توصیه به دوری و اجتناب کردن دانست ولی برخی توضیح دادهانند که غالبا این گونه توصیهها به نحو استعاری دلالتهای ظریفی را میافزاید؛ مثلا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ» (أنعام/۱۵۲) «به مال یتیم نزدیک نشوید» بلیغتر از این است که بگویند «مال یتیم را برندارید» و ظاهرا نهی در مورد «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ» (بقرة/۳۵) و «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» (إسراء/۳۲) نیز از همین باب بوده است؛ و یا در آیه «وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ» (بقرة/۲۲۲) نزدیک شدن کنایه از جماع است (در فارسی نیز، تعبیر «نزدیکی» برای اشاره به عمل جماع به کار میرود)
جلسه ۹۳۳ http://yekaye.ir/an-nesa-4-8/
درباره «قرب الهی» و «مقربان» حقیقی از منظر قرآن کریم در تدبر۱ توضیحاتی خواهد آمد.
أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
در جمله «اولئک المقربون»، چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد (یعنی آناناند که مقرباناند)؛
و در نکات ادبی جلسه قبل اشاره شد که، متناسب با اینکه «السابقون» دوم در آیه قبل را تاکید یا خبر برای «السابقون» اول بگیریم؛ جمله «اولئک المقربون»، میتواند خبر برای «السابقون» اول، ویا بدل یا «صفت» برای «السابقونِ» دوم باشد؛
در این صورت، این دو آیه را به چند حالت می توان ترجمه کرد:
الف. سبقتگیرندگان- تاکید میکنم: سبقتگیرندگان- آنهایند که مقرباناند.
ب. سبقتگیرندگان، سبقتگیرندگاناند، آنهایند که مقرباناند.
ج. سبقتگیرندگاناند، که سبقتگیرندگان و کسانی که مقرباند، میباشند.
د. سبقتگیرندگاناند که سبقتگیرندگانیاند که آنان مقرباناند؛ (یعنی سبقتگیرندگان واقعی، سبقتگیرندگانیاند که به مقام قرب رسیده باشند.)
حدیث
بسیاری از روایاتی که ذیل آیه قبل آمد در اینجا نیز قابل ارائه است؛ که از تکرار آنها صرف نظر می کنیم.[۱]
اما روایات ناظر به مقربان را در دو دسته میتوان قرار داد. یک دسته روایاتی است که امیرالمومنین ع را مصداق بارز آن خوانده و پیروی حقیقی از ایشان را مهمترین راه قرار گرفتن در زمره مقربان معرفی کرده است (تا حدیث۳)؛ و دسته دوم روایاتی است که از عوامل دیگری که مایه قرار گرفتن انسان در زمره مقربان میشود سخن گفته است: مانند حامل حقیقی قرآن بودن، درصدد اصلاح بین مردم بودن، و …. (از حدیث۳ به بعد)
۱) از امام حسن مجتبی از پدرشان امیرالمومنین ع روایت شده است که ایشان در خصوص آیه «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/۱۰-۱۱) فرمودند:
همانا من سبقتگیرندهترین سبقتگیرندگان به سوی خدا و رسولش هستم؛ و نزدیکترین نزدیکان به خدا و رسولش.
كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص۹۳۶، ح۷۴
مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِجَالِهِ عَنْ سُلَیمِ بْنِ قَیسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَلَیهِمَا السَّلَامُ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»، قَالَ: إِنِّی[۲]أَسْبَقُ السَّابِقِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ، وَ أَقْرَبُ الْمُقَرَّبِینَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِه.[۳]
۲) الف. ابنعباس میگوید: از رسول الله ص درباره این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که میفرماید: «و سبقتگیرندگان، همان سبقتگیرندگان؛ آناناند که مقرباناند» (واقعه/۱۰-۱۱).
پیامبر فرمود: جبرئیال به من گفت: آن حضرت علی ع و شیعه اوست؛ آنانانند که سبقتگیرندگان به سوی بهشتاندن؛ مقربان به خداوند متعال هستند به واسطه کرامتی که خدا در حق آنان روا داشته است.
الأمالی (للمفید)، ص۲۹۸؛ الأمالی (للطوسی)، ص۷۲؛ بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۷ و ۸۹؛ كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۰۶؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۲، ص۲۹۵[۴]
أَخْبَرَنِی أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِی بْنُ عَبَّاسٍ الْبَجَلِی، قَالَ:حَدَّثَنَا حُمَیدُ بْنُ زِیادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ تَسْنِیمٍ الْوَرَّاقُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیمٍ الْفَضْلُ بْنُ دُكَینٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُقَاتِلُ بْنُ سُلَیمَانَ، عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ مُزَاحِمٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ».
فَقَالَ: قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: ذَاكَ عَلِی وَ شِیعَتُهُ، هُمُ السَّابِقُونَ إِلَی الْجَنَّةِ، الْمُقَرَّبُونَ إِلَی [مِنَ] اللَّهِ تَعَالَی بِكَرَامَتِهِ لَهُمْ.
ب. باز ابنعباس میگوید: در محضر پیامبر اکرم ص در عرفات بودیم که فرمود: آیا علی بن ابیطالب ع در میان شماست؟
گفتیم:بله یا رسول الله!
ایشان او را به خود نزدیک کرد و با دست بر روی شانه او زد و فرمود: خوشا به حالت ای علی؛ آیهای بر من نازل شد که از من و تو یکسان یاد کرد؛ فرمود: «امروز دين شما را برايتان كامل، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را برای شما به عنوان آيينی [استوار و پايدار] پسندیدم (مائده/۳).
این جبرئیل است که از جانب خداوند به من خبر می دهد که هنگامی که روز قیامت شود، تو و شیعهات سوار بر مرکبهایی از نور درخشان میآیی، در حالی که آن مرکبها آنان را در هوا به پرواز درمیآورند؛ و در عرصه قیامت ندا میدهند: ما علویون [طرفداران و منسوبین به حضرت علی ع] هستیم.
پس، از جانب خداوند ندا میرسد: همانا شما مقربانی هستید که «نه ترسی بر شماست و نه اندهگین شوید» (اعراف/۴۹).
تفسير فرات الكوفي، ص۱۲۰
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ مُعَنْعَناً عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
بَيْنَا نَحْنُ مَعَ النَّبِيِّ ص يَعْنِي بِعَرَفَاتٍ إِذْ قَالَ: أَ فِيكُمْ عَلِيُّ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ]؟
قُلْنَا بَلَی يَا رَسُولَ اللَّهِ.
فَقَرَّبَهُ مِنْهُ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَی مَنْكِبِهِ ثُمَّ قَالَ: طُوبَی لَكَ [طُوبَاكَ] يَا عَلِيُّ نَزَلَتْ عَلَيَّ آيَةٌ ذِكْرِي وَ إِيَّاكَ فِيهَا سَوَاءٌ فَقَالَ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً». هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جِئْتَ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ رُكْبَاناً عَلَی نُوقٍ مِنْ نُورِ الْبَرْقِ تُطِيرُهُمْ [تَطِيرُ بِهِمْ] فِي أَرْجَاءِ الْهَوَاءِ؛ يُنَادُونَ فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ: نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ. فَيَأْتِيهِمُ النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ: أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ الَّذِينَ «لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون».
ج. ابوایوب انصاری میگوید: رسول الله ص فرمود:
هنگامی که در سفر معراج مرا به آسمان بردند و به درةالمنتهی رسیدم. بویی خوش شنیدم و از آن رایحه درخت سدر وزید. به جبرئیل گفتم: این چیست؟
گفت: این سدرة المنتهی است؛ وقتی به او نگاه کردی مشتاق پسرعمویت شد.
پس شنیدم منادیای از جانب پروردگارم ندا داد: محمد ص بهترین انبیاء و امیرالمومنین ع لی بن ابیطالب، بهترین اولیایء [اوصیاء) است؛ و اهل ولایت وی [= کسانی که ولایت وی را پذیرفتهاند] «بهترین مخلوقاتاند؛ پاداش آنها نزد پروردگارشان بهشتهای پايندهای است كه از زير آنها نهرها روان است، جاودانه و ابدی در آن باشند، خدا خشنود است» (بینه/۷-۸) از علی ع و اهل ولایتش؛ آنانانند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ مقربان خداوندند؛ خوشا به حال آنان، خوشا به حال آنان، همه خلایق در روز قیامت به حال آنان و به جایگاه آنان نزد پروردگارشان غبطه میخورند.
تفسير فرات الكوفي، ص۵۸۶-۵۸۷
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَی السَّمَاءِ وَ انْتَهَيْتُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی سَمِعْتُ [شَمِمْتُ] وَ هَبَّتْ مِنْهَا رِيح بَقَّتْهَا [نَبِقِهَا][۵]. فَقُلْتُ لِجَبْرَئِيلَ ع مَا هَذَا؟
فَقَالَ هَذِهِ سِدْرَةُ الْمُنْتَهَی اشْتَاقَتْ إِلَی ابْنِ عَمِّكَ حِينَ نَظَرْتَ إِلَيْكَ!
فَسَمِعْتُ مُنَادِياً يُنَادِي مِنْ عِنْدِ رَبِّي: مُحَمَّدٌ خَيْرُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌ [بْنُ أَبِي طَالِبٍ] خَيْرُ الْأَوْلِيَاءِ (الْأَوْصِيَاءِ) [عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ] وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ «جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ» عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ وَلَايَتِهِ [بَيْتِهِ] هُمُ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ إِلَی اللَّهِ طُوبَی لَهُمْ ثُمَّ طُوبَی لَهُمْ يَغْبِطُهُمُ الْخَلَائِقُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ.
۳) از امام حسن عسکری از پدرانشان از امیرالمومنین ع از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
حاملان قرآن همانهایند که از رحمت اختصاصی خداوند برخوردارند، نور خدا بر تن دارند؛ کلام خدا را تعلیم دیدهاند؛ مقربان خداوندند؛ هرکس به ولایت آنان تن دهد، به ولایت خداوند تن داده است؛ و کسی که با آنان دشمنی کند با خداوند دشمنی کرده است؛ و خداونداز شنونده قرآن بلاهای دنیا، و از قاری قرآن بلاهای آخرت را دفع می کند.
التفسير المنسوب إلی الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص: ۱۳
حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَی، عَنْ أَبِيهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ سَيِّدِ الْمُسْتَشْهَدِينَ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، وَ خَلِيفَةِ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ فَارُوقِ الْأُمَّةِ، وَ بَابِ مَدِينَةِ الْحِكْمَةِ، وَ وَصِيِّ رَسُولِ الرَّحْمَةِ «عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ» ص عَنْ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ الْمَخْصُوصِ بِأَشْرَفِ الشَّفَاعَاتِ فِي يَوْمِ الدِّينِ صَلَّی اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ قَالَ:
حَمَلَةُ الْقُرْآنِ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ، الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ، الْمُعَلَّمُونَ كَلَامَ اللَّهِ، الْمُقَرَّبُونَ عِنْدَ اللَّهِ، مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالَی اللَّهَ، وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَی اللَّهَ وَ يَدْفَعُ اللَّهُ عَنْ مُسْتَمِعِ الْقُرْآنِ بَلْوَی الدُّنْيَا، وَ عَنْ قَارِئِهِ بَلْوَی الْآخِرَةِ.
۴) الف. در روایتی طولانی، امام کاظم ع وصایایی به هشام داشتهاند. در فرازی از این وصایا آمده است:
ای هشام! در انجیل نوشته شده است:
خوشا به حال رحمکنندگان؛ که روز قیامت به آنان رحم خواهد شد؛
خوشا به حال آشتیدهندگان بین مردم؛ که آناناند که روز قیامت مقرباناند؛
خوشا به آنان که دلهایشان را پاک کردند؛ که آنان روز قیامت همان تقواپیشگان [نگاه داشته شدگان از بدی] هستند؛
خوشا به حال متواضعان در دنیا، که آنان روز قیامت بر منبرهای سلطنت بالا روند …
تحف العقول، ص۳۹۳-۳۹۴
روي عن الإمام الكاظم الأمين أبي إبراهيم: وصيته ع لهشام و صفته للعقل
… يَا هِشَامُ مَكْتُوبٌ فِي الْإِنْجِيلِ:
طُوبَی لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرْتَقُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَة…
مضامینی شبیه حدیث فوق را در متون حدیثی ما از انجیل نقل شده است؛ بدین بیان:
ب. باب پنجم از انجیل متی که امروزه در دست است، این گونه شروع میشود:
و [مسیح] گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که بنشست، حواریونش نزد او حاضر شدند. (۱)
آنگاه دهان گشوده اینان را تعلیم داد و گفت: (۲)
خوشا به حال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است (۳)
خوشا به حال ماتمزدگان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت (۴)
خوشا به حال حلیمان (فروتنان)، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد (۵)
خوشا به حال گرسنگان و تشنگانِ عدالت [یا: نیکویی]، زیرا ایشان سیر خواهند شد. (۶)
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان رحم خواهد شد. (۷)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. (۸)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان فرزندان خدا خوانده خواهند شد. (۹)
خوشا به حال زحمتکشان برای عدالت [یا: آنان که در راه نیکویی جفا میبینند]، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (۱۰)
خوشحال باشید اگر به خاطر من به شما دشنام میگویند، جفا میرسانند و به ناحق هرگونه افترائی به شما میزنند. (۱۱)
خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان عظیم است چون همینطور به پیامبران پیش از شما نیز جفا میرسانیدند. (۱۲)
عهد جدید؛ انجیل متی، باب ۵، آیات ۱-۱۲
ج. علاوه بر نقلی که از امام کاظم ع شد، در متون حدیثی ما نیز این مواعظ انجیل آمده است؛ که جهت مقایسه با متن فوق در اینجا تقدیم میشود (شمارههایی که کنار موارد زیر نوشته شده، برای مقایسه عبارت مذکور با متن کنونی انجیل متی است که در بالا ذکر شد.
خوشا به حال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان روز قیامت رحم خواهد شد. (۷)
خوشا به حال آشتیدهندگان، زیرا ایشان روز قیامت مقربان [خداوند] خواهند بود. (۹)
خوشا به حال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را زیارت خواهند کرد. (۸)
خوشا به حال فروتنان در دنیا، زیرا کرسیهای سلطنت در روز قیامت از آن اینان است؛ (۵)
خوشا به حال مسکینان، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (۳)
خوشا به حال غمگینان، زیرا ایشان شاد خواهند شد؛ (۴)
خوشا به حال کسانی که به خاطر فروتنیشان گرسنه و تشنه می مانند، ایشاناند که سیراب خواهند شد. (۶)
خوشا به حال کار نیکو انجام میدهند، که ایشان برگزیدگان خداوند خوانده خواهند شد. (۱۰)
خوشا به حال کسانی که به خاطر پاکیشان مورد دشنام واقع میشوند؛ زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است؛ (۱۱)
خوشحال باشید اگر مورد حسادت و دشنام واقع شدید، و به ناحق هرگونه افترائی به شما زدند؛ خوش باشید و بسیار شادی کنید، زیرا پاداش شما در آسمان فراوان خواهد شد. (۱۲)
تحف العقول، ص۵۰۱
مواعظ المسيح ع في الإنجيل و غيره و من حكمه:
طُوبَی لِلْمُتَرَاحِمِينَ أُولَئِكَ هُمُ الْمَرْحُومُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُطَهَّرَةِ قُلُوبُهُمْ أُولَئِكَ يَزُورُونَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمُتَوَاضِعِينَ فِي الدُّنْيَا أُولَئِكَ يَرِثُونَ مَنَابِرَ الْمُلْكِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
طُوبَی لِلْمَسَاكِينِ وَ لَهُمْ مَلَكُوتُ السَّمَاءِ؛
طُوبَی لِلْمَحْزُونِينَ هُمُ الَّذِينَ يَسُرُّونَ؛
طُوبَی لِلَّذِينَ يَجُوعُونَ وَ يَظْمَئُونَ خُشُوعاً هُمُ الَّذِينَ يُسْقَوْنَ؛
طُوبَی لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ الْخَيْرَ أَصْفِيَاءُ اللَّهِ يُدْعَوْنَ؛
طُوبَی لِلْمَسْبُوبِينَ مِنْ أَجْلِ الطَّهَارَةِ فَإِنَّ لَهُمْ مَلَكُوتَ السَّمَاءِ؛
طُوبَی لَكُمْ إِذَا حُسِدْتُمْ وَ شُتِمْتُمْ وَ قِيلَ فِيكُمْ كُلُّ كَلِمَةٍ قَبِيحَةٍ كَاذِبَةٍ حِينَئِذٍ فَافْرَحُوا وَ ابْتَهِجُوا فَإِنَّ أَجْرَكُمْ قَدْ كَثُرَ فِي السَّمَاء.[۶]
تبصره
مقایسه این جمله عربی «طُوبَی لِلْمُصْلِحِينَ بَيْنَ النَّاسِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» – که عینا در نقل امام کاظم ع از انجیل؛ و نیز نقلی از انجیل که در زمان ابن شعبه حرانی (قرن۴؛ مولف تحف العقول) وجود داشته – با آیه ۹ انجیل متی که در بالا ذکر شد، نشان میدهد آنچه مسیحیت کنونی به عنوان «فرزندان خدا» ترجمه کرده، همان است که در روایات ما به عنوان «مقربون» معرفی میشده است.
در واقع، مقصود خداوند در انجیلی که بر حضرت عیسی ع فروفرستاده مقربان بوده، که آنان تدریجا آن را به عنوان «فرزندان خدا» قلمداد کردند.
آیه ۱۸ سوره مائده (قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُه) نیز ظاهرا موید همین معناست.
۵) سلمان فارسی میگوید: رسول الله ص به علی ع فرمود: یا علی! انگشتر را در دست راست بینداز تا در زمره مقربان باشی! علی ع پرسید: یا رسول الله! مقربان کیستند؟ فرمود: جبرئیل و میکائیل! پرسید:یا رسول الله! چه انگشتریای در دست کنم؟ فرمود: عقیق سرخ؛ زیرا او اقرار کرده است در مورد خداوند عز و جل، به وحدانیت؛ و در مورد من، به نبوت؛ و در تو – ای علی – به وصایت؛ و در مورد فرزندانت، به امامت؛ و در مورد دوستدارانت، به بهشت؛ و در مورد شیعیان فرزندانت، به فردوس.
علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۸؛ من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۷۴؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۳، ص۳۰۱؛ بناء المقالة الفاطمية في نقض الرسالة العثمانية (ص۴۳۱). درپاورقی منبع اخیر اشاره شده که این حدیث در منابع اهل سنت (المناقب، للخوارزمي، ص۳۲۶/ ۳۳۵ و مناقب عليّ بن أبي طالب لابن المغازليّ، ص۲۸۱) نیز آمده است.[۷]
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ الْقُرَشِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَصْفَهَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْإِسْكَنْدَرَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ الْعَبَّاسِ الْقَانِعِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدٌ الْكِنْدِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَازِمٍ الْخُزَاعِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَی الْجُهَنِيِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ ع يَا عَلِيُّ تَخَتَّمْ بِالْيَمِينِ تَكُنْ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ. قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمُقَرَّبُونَ؟ قَالَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ. قَالَ بِمَا أَتَخَتَّمُ يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ بِالْعَقِيقِ الْأَحْمَرِ فَإِنَّهُ أَقَرَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْوَحْدَانِيَّةِ وَ لِي بِالنُّبُوَّةِ وَ لَكَ يَا عَلِيُّ بِالْوَصِيَّةِ وَ لِوُلْدِكَ بِالْإِمَامَةِ وَ لِمُحِبِّيكَ بِالْجَنَّةِ وَ لِشِيعَةِ وُلْدِكَ [لشيعتك] بِالْفِرْدَوْسِ.
تدبر
۱) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
این آیه چون «الـ» روی خبر آمده دلالت بر حصر (یا تاکید شدید) دارد؛ یعنی میخواهد کسانی که واقعا مقرب درگاه الهیاند معرفی کند؛ و توضیح میدهد که سبقتگیرندگاناند که واقعا مقرباند؛ و اینکه این تعبیر را به عنوان گزینه سوم، و در عرض اصحاب میمنت و اصحاب شومی آورد، چهبسا می خواهد بفرماید نه حتی اصحاب میمنت هم آن مقربی که در قرآن از آنها سخن گفته شده نیستند.
قرب الهی و مقربان در قرآن
نسبت ما و خداوند نسبت عجیبی است؛ خداوند در واقع به همه ما نزدیک است، و نزدیکتر از هرکس و هرچیزی است که فکر کنیم؛ نه تنها از کسانی که دور و بر ما را گرفتهاند (واقعه/۸۵[۸]) و نهتنها از رگ گردنمان (ق/۱۶[۹])، بلکه حتی از خودمان (چنانکه بین ما و خودمان حائل میشود: انفال/۲۴[۱۰])؛ و در لحظه مرگ هم میبینیم که ما را از جایی که خیلی به ما نزدیک بود، میگیرند (سبأ/۵۱[۱۱])
اما کسانی که کفر میورزند (حقیقت را بر خود و دیگران پوشیده میکنند) این نزدیکی را درک نمیکنند، پس از دور تیری در تاریکی میاندازند (سبأ/۵۲-۵۳[۱۲]) و با اینکه منادی نزدیک است (ق/۴۱[۱۳]) چنان کور و کر شدهاند که [خدا را هم دور میبینند و لذا] از دور ندا می دهند (فصلت/۴۴[۱۴]). در حقیقت، این کفرورزیدن به آیات الهی (فصلت/۵۲[۱۵]) و اختلاف ناروایی که در حق و حقیقت – که بارزترین مظهرش قرآن است- میافکنند (بقره/۱۷۶[۱۶])، و فتنهانگیزی و ظلمی که بدین سبب در حق خود و دیگران روا می دارند (حج/۵۳[۱۷]) آنان را در شقاق و جداییای نسبت به خداوند قرار داده است؛ و این گونه است که شیطان با فرستادن آنان به سمت پیروی از طاغوت میخواهد که آنان را در گمراهی دور و درازی بیفکند (نساء/۶۰[۱۸]) و آنان نیز بر اثر شرک به خدا (نساء/۱۱۶[۱۹]) و تردید و مناقشه در وقوع قیامت (شوری/۱۸[۲۰]) و ایمان نیاوردن به آن (سبأ/۸[۲۱]) و ترجیح دادن دنیا بر آخرت و بستن راه خدا – که منجر به افتادن در مسیری معوج میشود – (ابراهیم/۳[۲۲]) و با کفر ورزیدن به راه او و راه حقیقت را بر دیگران بستن (نساء/۱۶۷[۲۳]) و درواقع، با کفر ورزیدن به خدا[۲۴] و فرشتگان و پیامبران و کتابهای آسمانی و آخرت (نساء/۱۳۶[۲۵]) در این گمراهی دورکننده واقع میشوند، و به آنان خطاب دورباش زده میشود (هود/۴۴[۲۶]و۶۰[۲۷]و ۶۸[۲۸]و۹۵[۲۹]؛ مومنون/۴۱[۳۰]و۴۴[۳۱]) تا حدی که دنبال چیزهایی میافتند که در حقیقت برایشان سود و زیانی ندارد (حج/۱۲[۳۲]؛ ابراهیم/۱۸[۳۳]) بلکه اندک توان بهرهوری واقعیای از امکانات و داشتههای خود را هم از آنان سلب میکند (ابراهیم/۱۸[۳۴])
این در حالی است که اگر نیکوکار باشیم، نزدیکی رحمت خدا را مییابیم (اعراف/۵۶[۳۵])، بلکه حتی اگر گناهکار باشیم و بخواهیم به سوی او برگردیم نزدیک بودنش به خود را درک خواهیم کرد (بقره/۱۸۶[۳۶]؛ هود/۶۱[۳۷]؛ سبأ/۵۰[۳۸]) زیرا درست است که اکنون ما را در اسفل سافلین برگرداندهاند که آن قرب را نمییابیم (تین/۵[۳۹]) اما حقیقت این بوده که از ابتدا ما را در بهترین آفرینش آفریدند [یعنی در بالاترین قرب الهی] (تین/۴[۴۰]) و از این رو، در اینجا هرکسی در تلاش است که به هر وسیله ای که شده به آن مقام قرب برگردد (اسراء/۵۷[۴۱]) و راه نزدیکتر را میجوید (کهف/۲۴[۴۲]) و برای این نزدیک شدن، قربانی میدهد (مائده/۲۷[۴۳]) حتی مشرکان نیز بتها را میپرستیدند (زمر/۳[۴۴]) و قربانی میدادند (احقاف/۲۸[۴۵]) تا به خداوند نزدیک شوند؛ اما راه قرب و آنچه مایه تقرب میشود را خود خداوند باید معرفی کند؛ که در رأس آن ایمان است و عمل صالح (سبأ/۳۷[۴۶]) که همان است که مایه قبولی قربانی و مقرب شدن میشود (توبه/۹۹[۴۷]) و بر همین اساس است که به ما گفتهاند به بسیاری از چیزها نزدیک نشو، از درخت ممنوعه در بهشت (بقره/۳۵[۴۸]؛ اعراف/۱۹[۴۹]) تا مال یتیم (انعام/۱۵۲[۵۰]؛ اسراء/۳۴[۵۱]) و زناکاری (اسراء/۳۲[۵۲]) و بلکه مطلق فحشاء پنهان و آشکار (انعام/۱۵۱[۵۳]) و … در دنیا؛ زیر از خدا دور میشوی؛ به تعبیر دیگر، فقط بر خدا سجده کن تا به قرب برسی (علق/۱۹[۵۴]) [رمزی که ساحران فرعون فهمیدند و به یک لحظه از مقرب فرعون بودن (اعراف/۱۱۴[۵۵]و شعراء/۴۲[۵۶])، به سجده افتادند (اعراف/۱۲۰[۵۷]؛ شعراء/۴۶[۵۸]) تا مقرب خدا شوند]
و این گونه است که خداوند علاوه بر فرشتگان مقرب (نساء/۱۷۲[۵۹])، و بندگان برگزیدهای همچون حضرت موسی ع (مریم/۵۲[۶۰]) و حضرت عیسی (آل عمران/۴۵[۶۱])، را مقرب خویش میسازد؛ که این مقربان بسیار فراتر از نیکاناند: ایناناند که شاهد بر کتاب نیکاناند (مطففین/۱۸-۲۱[۶۲]) و اگر نیکان، نیکان شدند، اندکی از چشمهای نوشیدند که نوشیدنی عادی مقربان است (مطففین/۲۲-۲۸[۶۳]) و اینان آن چشمه را جوشانده بودند (انسان/۵-۶[۶۴])؛ پس حتی خوشیمن بودن (أَصْحابُ الْمَيْمَنَة) اصحاب یمین بودن و در زمره نیکان بودن (الْأَبْرارَ)، کمتر از مقرب شدن آنهاست: مقرب بودن یعنی بر همه پیشی گرفتن: «آنان سبقتگیرندگاناند، سبقتگیرندگان» (واقعه/۱۰-۱۱)
۲) أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
برخی آخرت را اندکی جدی گرفتهاند؛ اما به اینکه جهنم نروند راضیاند؛ اگرچه گاه به رعایت مستحبات و مکروهات میپردازند، اما فقط واجبات و محرمات را به طور جدی رعایت میکنند. (اینان در روایات به بردگان تشبیه شدهاند)
برخی آخرت را جدیتر گرفتهاند، نه فقط درصددند که از آتش رهایی یابند بلکه بهجد برای رسیدن به بهشت میگوشند، حتی بر سر جان و مالشان با خدا معامله میکنند تا بهشت را به دست آورند (توبه/۱۱۱[۶۵]) (اینان در روایات به تاجرمسلکان تشبیه شدهاند)
اما برخی چنان به آخرت یقین دارند که افق نزدیک شدن به حق و حقیقت را بسیار برتر از اینها میبینند؛ پس اگرچه بیم عذاب و امید بهشت دارند، اما چنان دغدغه قرب خدا (نزدیک شدن به حق مطلق) را دارند که عبادتشان رنگ و بوی دیگری دارد. اگر دیگران به عمل صالح خویش خشنودند، اینان با اینکه از همهگان گوی سبقت را ربودهاند، اما تنها به عنایت خداوند چشم دارند نه به عمل خویش؛ شاید از این روست که آنان را «مُقَرَّبُونَ» (نزدیکشدگان) میخوانند و نه «مُقَرِّبُونَ» (نزدیک کنندگان) یعنی اقرار دارند که اگر به خودشان باشد آنها نمی توانند خود را به خدا نزدیک کنند؛ بلکه خداست که آنان را به خود نزدیک کرده، همان طور که در جاهای دیگر نیز قرآن کریم، اگرچه بارها از کسانی که اخلاص میورزند (مُخْلِصين: خالصکنندگان) سخن گفته، اما این گروه خاص را «مُخْلَصين» (خالصشدگان) خوانده است؛ شاید از این روست که اینان گوی سبقت از همه میربایند.
گویی یک برانگیختگی الهی در وجود انسانها باید رخ دهد تا انسان به مقام قرب برسد؛ همان بعثت و برانگیختگیای که در آخرت برای همه، و در دنیا برای انبیاء الهی حاصل میشده است؛ و اگرچه باب نبوت بسته شده، اما امامت و نیز وجود مقدس حضرت زهرا س که با اینکه امام نبود اما در ردیف امامان است، نشان میدهد حصول این بعثت و برانگیختگی برای انسانها هنوز ممکن است.
شاید حاج قاسم سلیمانی، که برانگیختگیاش، فارغ از هیاهوها و تبلیغات رسانهای، این گونه عمیق، دلهای مومنان را شیفته خود ساخت، یکی از این گونه انسانها بوده است.
(برای مطالعه در زمینه چنین برانگیختگیای در انسان که زمینه تحقق جامعه و حکومت دینی حقیقی را رقم میزند، به کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، جلسه۱۵ به بعد، مراجعه کنید)
تذکر
در قبال این سه گروه، خیالبافان دونهمتی هم هستند که به بهانه اینکه میخواهند از دسته سوم باشند، دو گروه نخست را مسخره میکنند؛ و عجیبتر اینکه گاه امر بر خودشان و اطرافیانشان هم مشتبه میشود. فرق بارز این خیالبافان با گروه سوم این است که اینان آخرت را اصلا جدی نگرفتهاند؛ از این رو، چندان از انجام گناه باکی ندارند؛ اگر گناه نمیکنند، عمدتا به خاطر حفظ آبرو و حفظ مریدان و … است.
ما که لیاقت مقرب بودن را نداشتهایم، مبادا وقتی پردهها کنار رود ببینیم که حتی در زمره تجارتپیشگان و بردگان هم حسابمان نکنند و با سر به جهنم درآییم. علت اینکه ضابطه اصلی در مقربان را جدی گرفتن آخرت معرفی کردیم این بود که خداوند متعال خود در خصوص این مخلَصان و برگزیدگان فرموده که با یاد معاد بود که آنان را خالص کردیم (إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَی الدَّارِ؛ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيار؛ ص/۴۶-۴۷)
[۱] . مطلبی در تفسیر القمی، ج۲، ص۴۱۱-۴۱۲ آمده که آن گونه که مصحح کتاب آن را تنظیم کرده، انسان احساس میکند که سخن امام صادق ع است؛ و ظاهرا همین اشتباه در تفسیر برهان ( ج۵، ص۶۰۹)، بحار الأنوار (ج۲۴، ص۶) رخ داده؛ اما در تفسير نور الثقلين (ج۵، ص۵۳۴) و تفسير كنز الدقائق (ج۱۴، ص۱۸۹) توجه داشتهاند که روایت امام صادق ع با عبارت «صیانة نفسه» تمام شده؛ و کلمه «قال» که بعد از «الْمُتَنافِسُونَ» آمده توضیح مرحوم قمی در تفسیر بقیه آیه است؛ و باید با تفکیک پاراگراف اینها از هم جدا میشد شبیه مطلب زیر:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَیرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ، قَالَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَیرِ اللَّهِ؟ قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ صِیانَةً لِنَفْسِهِ.
«وَ فِی ذلِكَ فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ» قَالَ: فِیمَا ذَكَرْنَا مِنَ الثَّوَابِ الَّذِی یطْلُبُهُ الْمُؤْمِنُ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ وَ هُوَ مَصْدَرُ سَنَّمَهُ إِذَا رَفَعَهُ، لِأَنَّهُ أَرْفَعُ شَرَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، أَوْ لِأَنَّهُ یأْتِیهِمْ مِنْ فَوْقُ، قَالَ: أَشْرَفُ شَرَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ یأْتِیهِمْ فِی عَالِی تَسْنِیمٍ وَ هِی عَینٌ یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ، وَ الْمُقَرَّبُونَ آلُ مُحَمَّدٍ ص یقُولُ اللَّهُ: «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» رَسُولُ اللَّهِ ص وَ خَدِیجَةُ وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ ذُرِّیاتُهُمْ تَلْحَقُ بِهِمْ، یقُولُ اللَّهُ: أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیاتِهِمْ، وَ الْمُقَرَّبُونَ یشْرَبُونَ مِنْ تَسْنِیمٍ بَحْتاً صِرْفاً وَ سَائِرُ الْمُؤْمِنِینَ مَمْزُوجاً.
موید این مطلب اینکه این فراز اول روایت، به نقل از خود مرحوم قمی ویا به نقلهای دیگر در منابع متعددی آمده است؛ اما بقیه اش در هیچیک نقل نشده است. مثلا:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَيْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ قَالَ قُلْتُ فَيَتْرُكُهُ لِغَيْرِ وَجْهِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ صِيَانَةً لِنَفْسِهِ. (الكافي، ج۶، ص۴۳۰)
رَوَی حَمَّادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَهُ … يَا عَلِيُّ مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَيْرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ. فَقَالَ عَلِيٌّ ع لِغَيْرِ اللَّهِ؟ قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ، صِيَانَةً لِنَفْسِهِ يَشْكُرُهُ اللَّهُ عَلَی ذَلِك … (من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۵۳)
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: … يَا عَلِيُّ مَنْ تَرَكَ الْخَمْرَ لِغَيْرِ اللَّهِ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ فَقَالَ عَلِيٌّ ع لِغَيْرِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ مَنْ تَرَكَهَا صِيَانَةً لِنَفْسِهِ يَشْكُرُهُ اللَّهُ عَلَی ذَلِكَ (مكارم الأخلاق، ص۴۳۳)
[۲] . با اینکه در بحار الأنوار (ج۲۴، ص۸) نیز به نقل از كنز جامع الفوائد و تأویل الآیات الظاهرة نیز روایت به همین صورت نقل شده، اما در نسخه فعلی تأويل الآيات الظاهرة (ص۶۲۰) و نیز در البرهان في تفسير القرآن (ج۵، ص۲۵۶) و تفسير كنز الدقائق (ج۱۳، ص۲۴) و کتاب فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام (ص۲۱۷) مطلب را به گونه ای نقل کرده که گویا روایت از خود امام حسن ع است: عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ قَالَ: أَبِي أَسْبَقُ السَّابِقِينَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ وَ أَقْرَبُ الْأَقْرَبِينَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ.
یعنی روایت از خود امام حسن ع است و فرموده «پدرم چنین بود» که اگر چنین باشد شبیه روایت ۱۲ جلسه قبل خواهد شد.
[۳] . حضرت علی ع مصداق اتم است وگرنه همه ائمه ع مصداق این آیهاند؛ مثلا:
رَوَی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ نَصْرٍ التَّيْمِيِّ «۳» قَالَ سَمِعْتُ حَرْبَ بْنَ الْحَسَنِ الطَّحَّانَ يُحَدِّثُ يَحْيَی بْنَ الْحَسَنِ الْعَلَوِيَّ أَنَّ يَحْيَی بْنَ الْمُسَاوِرِ قَالَ: حَضَرَتْ جَمَاعَةٌ مِنَ الشِّيعَةِ وَ كَانَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ يَقْطِينٍ عَلَی أَبِي الْحَسَنِ مُوسَی ع فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْيَاءَ فَأَجَابَهُ ثُمَّ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع يَا عَلِيُّ صَاحِبُكَ يَقْتُلُنِي فَبَكَی عَلِيُّ بْنُ يَقْطِينٍ وَ قَالَ يَا سَيِّدِي وَ أَنَا مَعَهُ قَالَ لَا يَا عَلِيُّ لَا تَكُونُ مَعَهُ وَ لَا تَشْهَدُ قَتْلِي قَالَ عَلِيٌّ فَمَنْ لَنَا بَعْدَكَ يَا سَيِّدِي فَقَالَ عَلِيٌّ ابْنِي هَذَا هُوَ خَيْرُ مَنْ أُخْلِفُ بَعْدِي هُوَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ أَبِي هُوَ لِشِيعَتِي عِنْدَهُ عِلْمُ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ سَيِّدٌ فِي الدُّنْيَا وَ سَيِّدٌ فِي الْآخِرَةِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ. (الغيبة (للطوسي)، ص۶۶)
[۴] . سند وی تا ابونعیم این است: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الصُّوفِی أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَینُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَلِیمِی الْبُخَارِی حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْحَسَنِی حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُبَیدٍ السُّكَّرِی حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الثَّقَفِی حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیمٍ؛ و از متن روایت فقط همین مقدار را آورده: قَالَ: حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ بِتَفْسِیرِهَا قَالَ: ذَاكَ عَلِی وَ شِیعَتُهُ إِلَی الْجَنَّةِ .
[۵] . «بقّ» به معنای بارش شدید باران است؛ اما «نبق» را بارِ درخت سدر دانستهاند و این احتمالا دقیقتر است. این کلمه و کلمه قبل که داخل کروشه قرار داده شده، بر اساس نسخه بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۴۶ است و بر همین اساس هم ترجمه شد. نسخه بدلهای تفسیر فرات کوفی «يفقها» و «تيقها» هم ثبت شده است.
[۶] . در مجموعة ورام، ج۱، ص۲۲۴ مطلب دیگری از حضرت عیسی ع روایت شده که محبان خدا را مقربان خوانده است که عینا در شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱۰، ص۱۵۶ هم آمده است:
يُرْوَی أَنَّ عِيسَی مَرَّ بِثَلَاثَةِ نَفَرٍ قَدْ نَحِلَتْ أَبْدَانُهُمْ وَ تَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ فَقَالَ لَهُمْ مَا الَّذِي بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَی فَقَالُوا الْخَوْفُ مِنَ النَّارِ فَقَالَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ يُؤْمِنَ الْخَائِفَ ثُمَّ جَاوَزَهُمْ إِلَی ثَلَاثَةٍ آخَرِينَ فَإِذَا هُمْ أَشَدُّ نُحُولًا وَ تَغَيُّراً فَقَالَ مَا الَّذِي بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَی قَالُوا الشَّوْقُ إِلَی الْجَنَّةِ فَقَالَ حَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ يُعْطِيَكُمْ مَا تَرْجُونَ ثُمَّ جَاوَزَهُمْ إِلَی ثَلَاثَةٍ آخَرِينَ فَإِذَا هُمْ أَشَدُّ نُحُولًا وَ تَغَيُّراً كَانَ عَلَی وُجُوهِهِمُ الْمَرَايَا مِنَ النُّورِ فَقَالَ مَا الَّذِي بَلَغَ بِكُمْ مَا أَرَی فَقَالُوا نُحِبُّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُونَ أَنْتُمُ الْمُقَرَّبُون.
[۷] . شبیه این مطلب در همین صفحه از علل الشرائع نکتهای درباره اصحاب الیمین آمده است که حدیثش در جلسه ۹۹۴ حدیث۳.ب خواهد آمد
[۸] . وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ.
[۹] . وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ.
[۱۰] . وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه.
[۱۱] . وَ لَوْ تَری إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَريبٍ.
[۱۲] . وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ؛ وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ.
[۱۳] . وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَريبٍ.
[۱۴] . وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًی أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ.
[۱۵] . قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ في شِقاقٍ بَعيدٍ
[۱۶] . ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتابِ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ.
[۱۷] . لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمينَ لَفي شِقاقٍ بَعيدٍ
[۱۸] . أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً.
شاید آیه قالَ قَرينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ في ضَلالٍ بَعيدٍ (ق/۲۷) هم به همین معنا ناظر باشد.
[۱۹] . وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً.
[۲۰] . يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفي ضَلالٍ بَعيدٍ.
[۲۱] . بَلِ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعيدِ.
[۲۲] . الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَی الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في ضَلالٍ بَعيدٍ.
[۲۳] . إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعيداً.
[۲۴] . که نفاقورزیدن نیز به کفر نزدیکتر است تا به ایمان: وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ نافَقُوا … هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإيمانِ. (آل عمران/۱۶۷)
[۲۵] . يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلی رَسُولِهِ وَ الْكِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً.
[۲۶] . وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ.
[۲۷] . وَ أُتْبِعُوا في هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ.
[۲۸] . كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فيها أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ.
[۲۹] . كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ.
[۳۰] . فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ.
[۳۱] . ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا كُلَّ ما جاءَ أُمَّةً رَسُولُها كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْناهُمْ أَحاديثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ
[۳۲] . يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ
[۳۳] مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلی شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ.
[۳۴] . مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ في يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلی شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعيدُ.
[۳۵] . وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَريبٌ مِنَ الْمُحْسِنينَ.
[۳۶] . وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ.
[۳۷] . وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْه إِنَّ رَبِّي قَريبٌ مُجيبٌ.
[۳۸] . قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلی نَفْسي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَميعٌ قَريبٌ.
[۳۹] . ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين.
[۴۰] . لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم.
[۴۱] . أُولئِكَ الَّذينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ.
[۴۲] . إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَدا.
[۴۳] . وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ.
[۴۴] . أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَی اللَّهِ زُلْفی.
[۴۵] . فَلَوْ لا نَصَرَهُمُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْباناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذلِكَ إِفْكُهُمْ وَ ما كانُوا يَفْتَرُونَ.
[۴۶] . وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفی إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُونَ.
[۴۷] . وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
[۴۸] . وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ.
[۴۹] . وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ.
[۵۰] . وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّی يَبْلُغَ أَشُدَّهُ.
[۵۱] . وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّی يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلاً
[۵۲] . وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلاً.
[۵۳] . وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ.
[۵۴] . كَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ.
[۵۵] . قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ.
[۵۶] . قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبينَ.
[۵۷] . وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدين.
[۵۸] . فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدين.
[۵۹] . لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لاَ الْمَلائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ.
[۶۰] . وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا
[۶۱] . إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَی ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ.
[۶۲] . كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي عِلِّيِّينَ؛ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ؛ كِتابٌ مَرْقُومٌ؛ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ.
[۶۳] . إِنَّ الْأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ … يُسْقَوْنَ مِنْ رَحيقٍ مَخْتُومٍ؛ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ في ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ؛ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيمٍ؛ عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُون.
[۶۴] . إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً؛ عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيرا.
[۶۵] . إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم.
بازدیدها: ۳۷۹