ترجمه
اختلاف قرائت
نکات ادبی
حدیث
تدبر
دنیاپرستان وقتی حقیقت بر آنها عرضه شود به یقین هم میرسند اما این مانع انکارشان نمیشود چون اهل ظلم و علوند.
این نکته محوریتی در این سوره دارد و در موقعیتهای مختلف خداوند بر این تاکید میکند که فکر نکنید که همه هدایتپذیرند و فقط باید قانع شوند. اگر کسی اهل ظلم و یا اهل برتریطلبی و در یک کلام اهل فسادانگیزی بود حتی به یقین هم برسد باز انکار خواهد کرد
دقت کنید: علو عطف به ظلم شده است؛ اگرچه محال نیست عطف تفسیری باشد و یا ذکر خاص بعد از عام باشد اما این اندازه میتوان گفت که تذکری میدهد به بدیِ خود علوطلبی، حتی اگر به عمل (ظلم) منجر نشود. اگر روحیه علوطلبی و خودبرتربینی در کسی باشد در مقابل حقیقت یقینی هم انکار پیشه خواهد کرد.
در روایات تاکید شده بر خطر حسادت؛ و اینکه بسیاری از مومنان و فقیهان (=صاحبان فهم عمیق) نیز بشدت در معرض ابتلای به این پلیدی هستند. ظاهرا ریشه حسادت همین برتریطلبی است؛ که طبق این آیه داشتن همین روحیه برای مفسدشمردهشدن کافی است.
البته شاید علت انکار حق منحصر در این دو (ظلم و علو) نباشد؛ بلکه شهوت هم عامل دیگری برای انکار حق باشد؛این نکتهای است که چهبسا از آيات ۵۴-۵۵ همین سوره قابل استفاده باشد.
و بلکه چهبسا خود پرستیدن غیر خدا هم عامل دیگری باشد برای انکار حق چنانکه از آیات ۴۲-۴۳ برمیآید: َ وَ أُوتينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمينَ؛ وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرينَ.
بازدیدها: ۵