۱۰۹۷) كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ

 ۳-۴ صفر ۱۴۴۵

ترجمه

زنهار! همانا این مایه تذکر است؛

اختلاف قرائت

تَذْكِرَةٌ [۱]

نکات ادبی

تَذْكِرَةٌ

درباره ماده «ذکر» ذیل آیه ۴ همین سوره بحث شد. جلسه ۱۰۸۹ https://yekaye.ir/ababsa-80-04/

و به صورت خاص درباره «تذکرة» بیان شد که:

«تَذْكِرَة» بر وزن تفعله را گفته‌اند که همان معنای تفعیل (تذکیر) می‌دهد به نحوی خفیف‌تر؛ یعنی به معنای آن چیزی است که مایه یادآوری و تذکر می‌شود؛ به تعبیر دیگر، آن موعظه و نصیحتی است که با آن، آنچه را باید بدان عمل شود متذکر می‌شوند.

شأن نزول

به توضیحاتی که درباره شأن نزول این آيات ذیل آیه ۱ بیان شد مراجعه کنید.

حدیث

۱) محمد بن فضیل در گفتگویی طولانی با امام کاظم ع درباره معانی آیات متعددی سوال می‌کند. در فرازی از این گفتگو، وی درباره آيات ۳۱ تا ۴۹ سوره مدثر می‌پرسد که امام ع فرازهای متعددی از آن را بر ولایت امیرالمومنین ع تطبیق می‌دهد که آخرین موردش این است که:

درباره این آیه سوال کردم که می‌فرماید: «پس آنها را چه می‌شود كه از این مایه تذكر روي‌گردانند؟» (مدثر/۴۹)

امام ع فرمود: یعنی از ولایت رویگردانند.

گفتم: «زنهار! همانا این مایه تذکر است» (عبس/۱۱).

فرمود: همان ولایت.

الكافي، ج‏۱، ص۴۳۴

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي ع قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ…[۲] قُلْتُ: «فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ»؟

قَالَ: عَنِ الْوَلَايَةِ مُعْرِضِينَ!

قُلْتُ‏: «كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ»

قَالَ: الْوَلَايَة.

تبصره:

با توجه به اینکه آيه ۵۴ سوره مدثر «كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَة» است؛ با توجه به اینکه در میان قراءات موجود قرائت آن آیه به صورت «إِنَّها» در سوره مدثر یافت نشد، شاید آن گونه که مرحوم مجلسی احتمال داده، یک احتمال این است که یا راوی ویا ناسخ بین این دو اشتباه کرده باشد، ویا قرائتی از آن آیه درسوره مدثر به صورت «إِنَّها» نزد اهل بیت موجود بوده باشد (مرآة العقول، ج‏۵، ص۱۵۱[۳]؛ بحار الأنوار، ج‏۲۴، ص۳۴۶[۴])؛ و در مجموع این احتمال که تطبیق «ولایت» بر این آیه، ناظر به آیه سوره مدثر باشد در اینجا بسیار زیاد است؛ چنانکه در عموم تفاسیر روایی متاخر همچون تفسیر صافی و البرهان و نور الثقلین و کنزالدقائق، حدیث فوق را ذیل سوره مدثر آورده‌اند و نه در اینجا؛ و در تفاسیر روایی متقدم مانند تفسیر قمی هم با توجه به آیات بعدی، مقصود از انها در اینجا را آیات قرآن دانسته‌اند؛ هرچند خود مرحوم مجلسی این احتمال را که مقصود سوال سائل همین آیه عبس باشد را بعید ندانسته است.

 

۲) روایت شده است که امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبه‌های خود فرمودند:

همانا بهترین قصه‌ها و رساترین موعظه‌ها و سودمندترین تذکرها کتاب الله عز و جل است که خداوند عز و جل فرمود: «و هنگامی که قرآن قرائت شود بدان گوش دهید و ساکت باشید؛ باشد که مورد رحمت واقع شوید» (اعراف/۲۰۳).

الكافي، ج‏۸، ص۱۷۵

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَكَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَوْمَ الْجُمُعَةِ …

ثُمَّ إِنَّ أَحْسَنَ الْقَصَصِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ وَ أَنْفَعَ التَّذَكُّرِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَز َّ؛ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».

 

تدبر

۱) «كَلّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ»

تعبیر «كَلّا» تاکیدی است بر ناروا بودن این رویه که بر شخص نابینایی که شتابان و در حال خشیت سراغمان آمده چهره درهم کشیم و از او رویگردان شویم و به کار کسی بپردازیم که مستغنی است و معلوم نیست که به تزکیه روی آورد.

اما در ادامه فرمود: که همانا این مایه تذکر است.

درباره اینکه مرجع ضمیر «ها» چیست، اغلب مفسران بر این باورند که مقصود آیات قرآن است که اساسا مایه تذکر و موعظه است (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۵[۵]؛ الميزان، ج‏۲۰، ص۲۰۱[۶])؛ و موید این مطلب آیات بعدی است؛ یعنی آیه « فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» که حالت جمله معترضه دارد را کنار بگذاریم، تعبیر «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ» که متعلق به «تذکرة» است بخوبی نشان می‌دهد که مرجع ضمیر «ها» آیات قرآن است. (البحر المحيط، ج‏۱۰، ص۴۰۸[۷]).

اما با توجه به کلمه «کلا» که به وضوح ناظر به جملات قبل است، یک احتمال دیگر هم این است که مقصود، نه مطلق آیات، بلکه همین مطالبی باشد که در آیات قبل گذشت. یعنی این آيه با تاکیدی بر ناروا بودن رویه‌ای که در آیات قبل بدان تذکر داد، الان تاکید می‌کند که تمام سخن ما یک تذکر است، برای کسی که تذکر را پذیرا باشد. توجیه تعبیر «فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ»  که در ادامه آمده است نیز این است که مقصودش همین آیاتی است که این مطلب را بیان کرد.

یعنی می‌فرماید: این چند آیه‌ای که گذشت مایه تذکر است؛ و این آیات حاوی این تذکر در صحیفه‌هایی ارزشمند و … ثبت شده و موجود است.

 

۲) «إِنَّها تَذْكِرَةٌ»

آيات قرآن مايه تذكّر و عامل بيدارى فطرت بشرى است (تفسير نور، ج‏۱۰، ص۳۸۵).

 

 


[۱] . رقق الراء الأزرق وورش (معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۷).

[۲] . قُلْتُ‏ لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‏  قَالَ يَسْتَيْقِنُونَ أَنَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ وَصِيَّهُ حَقٌّ قُلْتُ: وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً قَالَ وَ يَزْدَادُونَ بِوَلَايَةِ الْوَصِيِّ إِيمَاناً قُلْتُ‏ وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ‏ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع قُلْتُ مَا هَذَا الِارْتِيَابُ قَالَ يَعْنِي بِذَلِكَ أَهْلَ الْكِتَابِ وَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ ذَكَرَ اللَّهُ فَقَالَ وَ لَا يَرْتَابُونَ فِي الْوَلَايَةِ قُلْتُ‏ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى‏ لِلْبَشَرِ قَالَ نَعَمْ وَلَايَةُ عَلِيٍّ ع قُلْتُ‏ إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ  قَالَ الْوَلَايَةُ قُلْتُ: لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ قَالَ مَنْ تَقَدَّمَ إِلَى وَلَايَتِنَا أُخِّرَ عَنْ سَقَرَ وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنَّا تَقَدَّمَ إِلَى سَقَرَ إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ‏  قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ شِيعَتُنَا قُلْتُ: لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ‏  قَالَ إِنَّا لَمْ نَتَوَلَّ وَصِيَّ مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِهِ وَ لَا يُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ‏.

[۳] . «كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ» أقول: في المدثر أنه تذكرة، فيحتمل أن يكون في مصحفهم عليهم السلام” إنها” نعم في سورة عبس كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ، فيحتمل أن يكون سؤال السائل عنها.

[۴] . كَلَّا إِنَّها في المدثر إِنَّهُ فكأنه في قراءتهم ع إنها أو هو من النساخ نعم في سورة عبس «كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ» فيحتمل أن يكون سؤال السائل عنها.

[۵] . «كَلَّا» أي لا تعد لذلك و انزجر عنه «إِنَّها تَذْكِرَةٌ» أي إن آيات القرآن تذكير و موعظة للخلق

[۶] . قوله تعالى: «كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» «كَلَّا» ردع عما عوتب عليه من العبوس و التولي و التصدي لمن استغنى و التلهي عمن يخشى. و الضمير في «إِنَّها تَذْكِرَةٌ» للآيات القرآنية أو للقرآن و تأنيث الضمير لتأنيث الخبر و المعنى أن الآيات القرآنية أو القرآن تذكرة أي موعظة يتعظ بها من اتعظ أو مذكر يذكر حق الاعتقاد و العمل.

[۷] . كَلَّا إِنَّها: أي سورة القرآن و الآيات، تَذْكِرَةٌ: عظة ينتفع بها. فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ: أي فمن شاء أن يذكر هذه الموعظة ذكره، أتى بالضمير مذكرا لأن التذكرة هي الذكر، و هي جملة معترضة تتضمن الوعد و الوعيد، فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا»، و اعترضت بين تذكرة و بين صفته، أي تذكرة: كائنة فِي صُحُفٍ.

بازدیدها: ۱۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*