ترجمه
روزی که آسمان را میپیچیم همچون پیچیدن طوماری از نوشتهها، همان گونه که ابتدای آفرینش را آغاز کردیم، دوباره بازمیگردانیمش؛ وعدهای است بر ما؛ که بیتردید ما انجامدهنده آنیم.
نکات ترجمهای و نحوی
«نَطْوِي» «طَيِّ»
هر دو از ماده «طوی» است. اصل این ماده دلالت بر اینکه «چیزی را در درون چیز دیگر مندرج کردن به نحوی که این دو همدیگر را در هم گیرند (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۴۲۹) و لذا شاید معادل مناسب آن، «پیچیدن» یا «درهمپیچیدن» باشد. برخی توضیح دادهاند که اصل این ماده دلالت دارد به یک نحوه جمع شدن، در مقابل پخش و باز شدن؛ یعنی چیزی که اقتضای باز و پخش شدن را دارد، جمع شود؛ چنانکه میگویند «نیت» همواره در «باطن» «منطوی» است؛ و یا به اقدام ماری که خود را جمع و حلقه میکند «تطوّی» میگویند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۱۴۹)
البته کلمه «طیّ» را در مورد «گذر عمر» نیز به کار میبرند و میگویند «طَوَى اللّهُ عُمرَهُ» و بر همین اساس، برخی در مورد آیه محل بحث و نیز آیه «وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ» (زمر/۶۷) گفتهاند دو احتمال مطرح است؛ یکی همان احتمال اول که به معنای درهمپیچیده شدن آسمان و جمع شدن بساط آن باشد؛ و دیگری به معنای اینکه «هلاک شدن» و به پایان رسیدن عمر آن باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۳۴)
در مورد کلمه «طُوىً» که در دو جای قرآن در وصف وادی مقدسی که حضرت موسی ع در آنجا به توفیق سخن گفتن با خداوند نائل شد (بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً؛ طه/۱۲؛ نازعات/۱۶)، دو احتمال مطرح شده است. یکی اینکه این اساسا اسم خاص (نام یک منطقه) باشد؛ دوم اینکه اشاره به حالتی باشد که او را برگزیدهاند، گویی که راه طولانیای را درنوردیده (مسیر زیر پای او درهمپیچیده) که اگر میخواست با تلاش خود آن را بپیماید بسیار برایش طولانی میبود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۳۴) هرچند برخی با اینکه این نام یک وادی باشد مخالفت کردهاند و گفتهاند که همانند کلمه «مقدس» که قبل از آن آمده، دلالت بر وجهه معنوی آن وادی میکند و مقصود راه روحانی و معنویای است که از تعلقات دنیوی مادی برتر است و در مسیر مکاشفات لاهوتی قرار دارد و آنچه اقتضای نشر و بسط در رسالت را دارد، همگی در این مسیر جمع و درهمپیچیده شده است؛ و به این معنای مصدر است (شبیه به کلمه «هُدی» که مصدر از ماده «هَدَیَ« و به معنای «هدایت» است) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۱۵۰)
این ماده جمعا همین پنج بار در قرآن کریم به کار رفته است که دوبار آن در همین آیه به صورت فعل و مصدر («نَطْوِي» و «طَيِّ») و دوبار به صورت «طُوىً» و یکبار هم به صورت اسم مفعول «مَطْوِيَّاتٌ».
«السِّجِلِّ»
ماده «سجل» دلالت دارد بر لبریزی پس از پُر شدن، که از این ماده، کلمه « السَّجْل» رایج است که به معنای دلو بزرگ است و برای پستان پر از شیر هم همین تعبیر را به کار میبرند. (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۱۳۶؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۹۸)
برخی این معنای را این گونه توضیح دادهاند که این ماده دلالت دارد بر جمع و انباشته شدن به منظور ریختن و نشر دادن، و به همین جهت بر دلو و پستان پر از شیر اطلاق میشود زیرا برای در خود جمع کردن و سپس ریختن آن به کار میرود.
از همین ماده کلمه «سِجِّيلُ» در قرآن کریم آمده که به معنای مخلوطی از سنگ و گل است؛ برخی احتمال دادهاند که اصل این کلمه از فارسی آمده باشد (معربِ «سنگ-گِل» باشد)؛ و آنگاه به همین مناسبت به سنگی که روی آن مطالب را مینوشتهاند «السِّجِلّ» گفته شده و بتدریج بر هر چیزی که رویش کتابت میکردند این تعبیر به کار رفته باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۹۸)
اما برخی صریحا با معرب بودن این کلمه مخالفت کرده، «سِجِّيل» را صیغه مبالغه (وزن فِعّیل، همانند صدّیق) از ماده «سجل» دانستهاند که دلالت میکند بر چیزی که اجزایش جمع شده و برای پرتاب کردن مناسب است (مانند گِل پختهای که کاملا سفت شده است) و موید این را آن دانستهاند که در یک مورد،[۱] این کلمه با تعبیر «منضود» (سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ؛ هود/۸۲) توصیف شده که تاکید است بر اینکه اجزایش کاملا به هم منضم گردیده و محکم شده است؛ و ظاهرا «سجیل» نوع خاصی از سنگها میباشد. بر همین اساس، «سِجِلّ» هم صیغه مبالغه (وزن فِعِلّ، مانند فلزّ) است که دلالت بر مبالغه و شدت دارد و به معنای کتاب و چیزی که روی آن نوشته میشود، [نه متن و محتوای کتاب] و در آن احوال و حوادث مختلف جمع و ضبط میگردد، میباشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۵۹)
به هر حال و بر اساس هردو توضیح فوق از کلمه «سِجِلّ»، معنای «نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» آن است که بساط آسمان را جمع میکنیم همانند کتابی که برای حفظ و ضبط نوشتهها همه را در خود جمع کرده است.
به تعبیر دیگر، همان طور که کتاب [به معنای کاغذها و جلد آن] مطالبی که در حالت عادی بسط یافته و پخش شده بود را در خود جمع میکند؛ ما هم آسمان را که در حالت عادی بسط و گسترش داشت، جمع میکنیم و درهممیپیچیم. (همان، ج۷، ص۱۴۹)
در قرآن کریم، از ماده «سجل»، صرفا یکبار کلمه «سِجِلّ»، و سه بار کلمه «سِجّیل» به کار رفته است.
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است:
همانا در هوا فرشتهای هست که به او «اسماعیل» میگویند که زیردستش سه هزار فرشته است و هر یک زیردستشان صدهزار نفر، که اعمال بندگان را برمیشمرند؛ هنگامی که سر سال میشود، خداوند فرشتهای را به جانب آنها مبعوث میکند که به او «سِجِلّ» گفته میشود پس آن را از همه آنها یکجا جمع میکند [نُسج میدهد] و این همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که: «روزی که آسمان را میپیچیم همچون پیچیدن طوماری از نوشتهها»
الزهد، ص۵۴
النَّضْرُ بْنُ سُوَيْدٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ فِي الْهَوَاءِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ عَلَى ثَلَاثِ مِائَةِ أَلْفِ مَلَكٍ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ عَلَى مِائَةِ أَلْفٍ يُحْصُونَ أَعْمَالَ الْعِبَادِ فَإِذَا كَانَ رَأْسُ السَّنَةِ بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ السِّجِلُّ فَانْتَسَجَ ذَلِكَ مِنْهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُب.[۲]
۲) از پیامبر اکرم ص روایت شده است که پیامبر اکرم ص خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! شما به سوی خداوند پابرهنه و عریان محشور خواهید شد، سپس این آیه را خواندند: «همان گونه که ابتدای آفرینش را آغاز کردیم، دوباره بازمیگردانیمش؛ وعدهای است بر ما؛ که بیتردید ما انجامدهنده آنیم.»
عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص۴۶۷؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج۲، ص۲۶۳
وَ مِنْ صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ فِي تَفْسِيرِ قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ» الْآيَةَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ قَالَ أَخْبَرَنَا الْمُغِيرَةُ بْنُ النُّعْمَانِ قَالَ سَمِعْتُ سَعِيدَ بْنَ جُبَيْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ مَحْشُورُونَ إِلَى اللَّهِ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا ثُمَّ قَرَأَ «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ.[۳]
همچنین از امیرالمومنین ع در وصف حشر مردمان آمده است:
پس به آن [= زمین] برگشتند همان گونه که پابرهنه و عریان آن را ترک کردند و از آنجا با اعمالشان به جانب حیات دائمی و سرای باقی کوچ کردند، همان گونه که خداوند سبحان و متعال فرمود: «همان گونه که ابتدای آفرینش را آغاز کردیم، دوباره بازمیگردانیمش؛ وعدهای است بر ما؛ که بیتردید ما انجامدهنده آنیم.»
نهجالبلاغه، خطبه۱۱۱؛ تحف العقول، النص، ص۱۸۲-۱۸۳
فَجَاءُوهَا كَمَا فَارَقُوهَا حُفَاةً عُرَاةً قَدْ ظَعَنُوا عَنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَى الْحَيَاةِ الدَّائِمَةِ وَ الدَّارِ الْبَاقِيَةِ كَمَا قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ.
۳) کُلیب میگوید: خدمت امام صادق ع بودیم که ایشان خود سخن را آغاز کرد و فرمود:
هنگامی که روز قیامت شود خداوند همه بندگان را در یک عرصه واحدی جمع میکند و مطلب از این قرار است که به آسمان دنیا وحی میشود که با هرآنکه در توست، هبوط کن؛ پس اهل آسمان دنیا به تعداد دوبرابر آنچه از جن و انس و فرشته در زمین هست، هبوط میکنند؛ سپس اهل آسمان دوم به اندازه دو برابر کل اینها هبوط میکنند و همین طور ادامه مییابد تا اینکه اهل هفت آسمان هبوط میکنند؛ پس جن و انس در هقت پرده از فرشتگان واقع میشوند سپس منادی ندا میدهد: اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مىتوانيد از كرانههاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد» (الرحمن/۳۳) پس مینگرند و مییابند که با هفت حلقه از فرشتگان احاطه شدهاند.
بحار الأنوار، ج۷، ص۸۰
رَوَى مَسْعَدَةُ بْنُ صَدَقَةَ عَنْ كُلَيْبٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنْشَأَ يُحَدِّثُنَا فَقَالَ:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يُوحِي إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا أَنِ اهْبِطِي بِمَنْ فِيكِ فَيَهْبِطُ أَهْلُ السَّمَاءِ الدُّنْيَا بِمِثْلَيْ مَنْ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الْمَلَائِكَةِ ثُمَّ يَهْبِطُ أَهْلُ السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ بِمِثْلِ الْجَمِيعِ مَرَّتَيْنِ فَلَا يَزَالُونَ كَذَلِكَ حَتَّى يَهْبِطَ أَهْلُ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ فَيَصِيرُ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ فِي سَبْعِ سُرَادِقَاتٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ الْآيَةَ فَيَنْظُرُونَ فَإِذَا قَدْ أَحَاطَ بِهِمْ سَبْعَ أَطْوَاقٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ.[۴]
تدبر
۱) «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ»
مراد از این آیه (روزی که آسمان را میپیچیم همچون پیچیدن طوماری از نوشتهها،) چیست؟
الف. همان گونه که وقتی مطالبی درون طوماری نوشته شود با جمع شدن آن طومار، آن نوشتهها از چشم دیگران مخفی و غایب میگردد ولی این به معنای آن نیست که نوشتهها در نزد خود طومار هم حاضر نباشد؛ بساط آسمانها در ید قدرت الهی جمع میشود و از عالم ظاهر به عالم غیب فرستاده میشود اما برای خود عالم غیب و نزد خداوند، اینها همچنان آشکارند؛ و در واقع، این به معنای بازگشت همه موجودات به «خزائن غیب» (حجر/۲۱) است (المیزان، ج۱۴، ص۳۲۸)
ب. سجل نام فرشتهای است[۵] که اعمال همه بندگان را جمع میکند (حدیث۱؛ و نیز نظر ابیعمر و سدی و عطا؛ به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶) و درهمپیچیدن آسمانها به کار این فرشته که نامه اعمال همه بندگان را جمع میکند تشبیه شده است.
ج. اینکه از تعبیر «طی: درهمپیچیدن» – نه، معدوم شدن – و «کتاب» – نه، موجود – (پیچیدن کتاب، نه معدوم کردن موجود) استفاده کرد، نشان میدهد که علیرغم برچیده شدن بساط آسمان، اما هنوز یک نحوه وجود ضعیف و رقیقی برای آسمان باقی است و این گونه نیست که کاملا عدم شده باشد؛ شبیه وجود کتبی، که مرتبه بسیار ضعیفی از وجود واقعی را دارد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۵۹)
د. …[۶]
۲) «كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ»
مقصود از این عبارت (همان گونه که ابتدای آفرینش را آغاز کردیم، دوباره بازمیگردانیمش) چیست؟
الف. همان گونه که انسانها را پابرهنه [کنایه از اینکه هیچ ابزار و سیلهای همراهش نیست] و عریان از شکم مادر خارج کردیم، همین گونه هم در قیامت زنده میشوند (حدیث۲؛ و نیز مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
ب. همان گونه که آفرینش نخست را انجام دادیم، به همان سهولت دوباره این عالم را برمیگردانیم. (المیزان، ج۱۴، ص۳۲۹؛ و نظر حسن و زجاج، به نقل از مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
ج. همان گونه که در ابتدا هیچ چیزی نبود و همه هلاک بودند، دوباره همه را هلاک میکنیم (نظر ابنعباس، مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
د. روال و سیر پدید آوردن دوباره موجودات را به همان ترتیبی انجام میدهیم که روال پدید آوردنِ نخستین آنها را انجام دادیم.
ه. …
۳) «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلينَ»
این «وعدهای که برعهده خداست» چیست؟
و چرا بر وعده قطعی بودنش اصرار شده است؟
الف. اینکه «بساط آسمان، برچیده شود»؛
و علت اصرار این است که انسان فناپذیر بودن همه چیز را جدی بگیرد.
نکته تخصصی انسانشناسی
انسان دلش میخواهد جاودانه باشد و البته انسان نهایتا جاودانه خواهد بود؛ اما انسان غالبا دلش میخواهد که هیچگاه نمیرد و همین طور به زندگی خود تا بینهایت ادامه دهد؛ و ظاهرا همین امر بوده که موجب شد یکی از دو ترفند اصلی شیطان برای فریب حضرت آدم (برای خوردن از درخت ممنوعه)، وعده «جاودانگی» باشد. (طه/۱۲۰). اما یک واقعیت را باید جدی بگیرد که در مرحلهای بساط همه چیز جمع میشود و اگر انسان جاودانگیای میخواهد که هیچ مرگ و انتقالی در مسیرش نباشد، زهی خیال باطل.
ب. اینکه «بساط عالم بعد از برچیده شدن، دوباره همانند ابتدای عالم برقرار شود»؛
و علت اصرار بر آن، این است که انسانها زندگی نهایی و دوباره خود و آخرت را جدی بگیرند و مرگ را پایان کار نشمرند.
ج. …
[۱] . البته مرحوم مصطفوی در اینجا به اشتباه در پایان آیه۷۴ سوره حجر «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيل» کلمه «منضود» را نوشته است و در واقع، دو مورد از سه مورد استعمال قرآنی این واژه (مورد سوم: تَرْميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ؛ فیل/۴) را دارای وصف منضود دانسته است که احتمالا سهوالقلمی بوده است. ناشر برای رفع این مشکل عبارت را به صورت «علیها» آورده که دقیقا عبارت آیه ۸۱ سوره هود میشود ولی مسلما منظور مرحوم مصطفوی این نبوده است زیرا اولا تکرار بیمعناست و ثانیا ایشان با گذاشتن شماره (۱۵/۷۴) دقیقا به آیه ۷۴ سوره هود (سوره۱۵) اشاره میکند.
[۲] . همچنین در تفسير القمي، ج۲، ص۷۷ آمده است:
و أما قوله: يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ قال السجل اسم الملك الذي يطوي الكتب و معنى يطويها أي يفنيها فتتحول دخانا و الأرض نيرانا
[۳] . ثُمَّ قَالَ أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ يُكْسَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِبْرَاهِيمُ أَلَا وَ إِنَّهُ يُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِي فَيُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ فَأَقُولُ يَا رَبِّ أَصْحَابِي فَيُقَالُ إِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ كَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ- وَ كُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً ما دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَ أَنْتَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ فَيُقَالُ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَمْ يَزَالُوا مُرْتَدِّينَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ
[۴] . حدیث۲ در جلسه۱۷۸ هم به این آیه مرتبط میباشد
خطبه۱۸۶ نهج البلاغة، مضامینی دارد که میتواند شرحی بر مضمون اصلی آیه قلمداد شود:
هُوَ الْمُفْنِي لَهَا بَعْدَ وُجُودِهَا حَتَّى يَصِيرَ مَوْجُودُهَا كَمَفْقُودِهَا وَ لَيْسَ فَنَاءُ الدُّنْيَا بَعْدَ ابْتِدَاعِهَا بِأَعْجَبَ مِنْ إِنْشَائِهَا وَ اخْتِرَاعِهَا وَ كَيْفَ وَ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِيعُ حَيَوَانِهَا مِنْ طَيْرِهَا وَ بَهَائِمِهَا وَ مَا كَانَ مِنْ مُرَاحِهَا وَ سَائِمِهَا وَ أَصْنَافِ أَسْنَاخِهَا وَ أَجْنَاسِهَا وَ مُتَبَلِّدَةِ أُمَمِهَا وَ أَكْيَاسِهَا عَلَى إِحْدَاثِ بَعُوضَةٍ مَا قَدَرَتْ عَلَى إِحْدَاثِهَا وَ لَا عَرَفَتْ كَيْفَ السَّبِيلُ إِلَى إِيجَادِهَا وَ لَتَحَيَّرَتْ عُقُولُهَا فِي عِلْمِ ذَلِكَ وَ تَاهَتْ وَ عَجَزَتْ قُوَاهَا وَ تَنَاهَتْ وَ رَجَعَتْ خَاسِئَةً حَسِيرَةً عَارِفَةً بِأَنَّهَا مَقْهُورَةٌ مُقِرَّةٌ بِالْعَجْزِ عَنْ إِنْشَائِهَا مُذْعِنَةٌ بِالضَّعْفِ عَنْ إِفْنَائِهَا وَ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ يَعُودُ بَعْدَ فَنَاءِ الدُّنْيَا وَحْدَهُ لَا شَيْءَ مَعَهُ كَمَا كَانَ قَبْلَ ابْتِدَائِهَا كَذَلِكَ يَكُونُ بَعْدَ فَنَائِهَا بِلَا وَقْتٍ وَ لَا مَكَانٍ وَ لَا حِينٍ وَ لَا زَمَانٍ عُدِمَتْ عِنْدَ ذَلِكَ الْآجَالُ وَ الْأَوْقَاتُ وَ زَالَتِ السِّنُونَ وَ السَّاعَاتُ فَلَا شَيْءَ إِلَّا الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ الَّذِي إِلَيْهِ مَصِيرُ جَمِيعِ الْأُمُورِ بِلَا قُدْرَةٍ مِنْهَا كَانَ ابْتِدَاءُ خَلْقِهَا وَ بِغَيْرِ امْتِنَاعٍ مِنْهَا كَانَ فَنَاؤُهَا وَ لَوْ قَدَرَتْ عَلَى الِامْتِنَاعِ لَدَامَ بَقَاؤُهَا لَمْ يَتَكَأَّدْهُ صُنْعُ شَيْءٍ مِنْهَا إِذْ صَنَعَهُ وَ لَمْ يَؤُدْهُ مِنْهَا خَلْقُ مَا خَلَقَهُ وَ بَرَأَهُ وَ لَمْ يُكَوِّنْهَا لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ وَ لَا لِخَوْفٍ مِنْ زَوَالٍ وَ نُقْصَانٍ وَ لَا لِلِاسْتِعَانَةِ بِهَا عَلَى نِدٍّ مُكَاثِرٍ وَ لَا لِلِاحْتِرَازِ بِهَا مِنْ ضِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا لِلِازْدِيَادِ بِهَا فِي مُلْكِهِ وَ لَا لِمُكَاثَرَةِ شَرِيكٍ فِي شِرْكِهِ وَ لَا لِوَحْشَةٍ كَانَتْ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَأْنِسَ إِلَيْهَا ثُمَّ هُوَ يُفْنِيهَا بَعْدَ تَكْوِينِهَا لَا لِسَأَمٍ دَخَلَ عَلَيْهِ فِي تَصْرِيفِهَا وَ تَدْبِيرِهَا وَ لَا لِرَاحَةٍ وَاصِلَةٍ إِلَيْهِ وَ لَا لِثِقَلِ شَيْءٍ مِنْهَا عَلَيْهِ لَمْ يُمِلَّهُ طُولُ بَقَائِهَا فَيَدْعُوَهُ إِلَى سُرْعَةِ إِفْنَائِهَا لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ دَبَّرَهَا بِلُطْفِهِ وَ أَمْسَكَهَا بِأَمْرِهِ وَ أَتْقَنَهَا بِقُدْرَتِهِ ثُمَّ يُعِيدُهَا بَعْدَ الْفَنَاءِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَيْهَا وَ لَا اسْتِعَانَةٍ بِشَيْءٍ مِنْهَا عَلَيْهَا.
[۵] . از ابنعباس روایت شده «سجل» نام کاتبی بوده که نامههای پیامبر را مینوشته است (مجمعالبیان، ج۷، ص۱۰۶)
[۶] . این نکته را چون مشکوک بودم در متن نگذاشتم:
حرکت کهکشانها همگی به صورت پیچشی است. شاید این آیه به نحوی به این نکته اشاره دارد و در عرصه قیامت این پیچش با سریع شدن خود همه چیز را در خود فروبرد (شبیه آنچه در مورد سیاهچالهها گفته میشود)
بازدیدها: ۸۵