ترجمه
بگو فقط به من وحی میشود که معبود شما فقط خداوندی یکتاست؛ پس آیا شما تسلیم هستید؟
حدیث
۱) در فرازی از وصیت نامه ای که امیرالمومنین ع هنگام برگشت از صفین در منطقه حاضرین، خطاب به امام حسن ع نوشتند آمده است:
و بدان پسرجانم، اگر پروردگارت شريكی داشت پيامبرانش نزد تو میآمدند، و نشانههای مُلک و سلطنتش را میديدی، و از کارها و صفات او آگاه میگرديدی. ليكن او خدایی يكتاست چنانكه خود خويش را وصف كرده است. كسی در حكمرانی با او منازعه نتواند، و مُلكش هیچگاه زوال نپذیرفته و نپذیرد. اول است قبل از اشیاء و اوّلیّتی ندارد [ظاهراً یعنی برای اول بودنش حتی نیازی به «اولیت» نیست؛ یا اینکه اول بودنش هم اولیتی ندارد]؛ و آخر است پس از همه اشياء و او را نهايت نيست. برتر از آن است كه ربوبيّتش در دلی به چنگ آید و يا در ديدهای جای پذيرد،
و چون اين را دانستی كار چنان كن كه کسی همچون تو باید چنان کند، کسی كه خُرد منزلت است و بیمقدار، و توانايیاش كم و ناتوانیاش بسيار، و نیاز عظیمش به پروردگارش است که او را به طلب طاعت خدا، و خشیت از عقوبتش، و ترس از خشم او میکشاند؛ كه خدا تو را جز به نيكوكاری نفرموده و جز از زشتكاری نهی ننموده.
نهج البلاغة، نامه۳۱ (با اقتباس از ترجمه شهیدی)
من وصية له ع للحسن بن علي ع كتبها إليه بحاضرين عند انصرافه من صفين:
وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّهُ لَوْ كَانَ لِرَبِّكَ شَرِيكٌ لَأَتَتْكَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْكِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ أَفْعَالَهُ وَ صِفَاتِهِ وَ لَكِنَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ لَا يُضَادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ وَ لَا يَزُولُ أَبَداً وَ لَمْ يَزَلْ أَوَّلٌ قَبْلَ الْأَشْيَاءِ بِلَا أَوَّلِيَّةٍ وَ آخِرٌ بَعْدَ الْأَشْيَاءِ بِلَا نِهَايَةٍ عَظُمَ عَنْ أَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِيَّتُهُ بِإِحَاطَةِ قَلْبٍ أَوْ بَصَرٍ فَإِذَا عَرَفْتَ ذَلِكَ فَافْعَلْ كَمَا يَنْبَغِي لِمِثْلِكَ أَنْ يَفْعَلَهُ فِي صِغَرِ خَطَرِهِ وَ قِلَّةِ مَقْدِرَتِهِ وَ كَثْرَةِ عَجْزِهِ و عَظِيمِ حَاجَتِهِ إِلَی رَبِّهِ فِي طَلَبِ طَاعَتِهِ وَ الْخَشْيَةِ مِنْ عُقُوبَتِهِ وَ الشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ.[۱]
۲) از امام صادق ع روایت شده است: «انتم مسلمون» یعنی تسلیم باشید نسبت بدانچه که پیامبر ص آورده و مطیع او باشید.
مجمع البيان، ج۲، ص۸۰۵
روي عن أبي عبد الله (ع) و أنتم مسلمون بالتشديد و معناه مستسلمون لما أتی به النبي (ص) منقادون له.[۲]
۳) روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
نَسَبِ اسلام را چنان معرفی کنم که نه قبل من کسی چنین معرفی کرده باشد؛ و نه پس از من کسی در این باره چیزی جز مثل آن بگوید: همانا اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق (قبول و اذعان و اعلام صدق) است و تصدیق همان اقرار است؛ و اقرار همان عمل است و عمل همان ادا کردن است.
همانا مومن دینش را بر اساس رای و نظر شخصیاش قرار نمیدهد؛ بلکه آن از جانب خدایش میآید و او میگیردش؛ همانا مومن یقینش را در عمل خود میبیند [= مییابد] و کافر انکارش را در عملش؛ پس به آنکه جانم به دست اوست سوگند که امر [=وضعیت و تکلیف] خود را نشناختند؛ پس، از انکار کافران و منافقان با اعمال خبیثشان، عبرت بگیرید. [ظاهرا یعنی اینکه خبیث بودن اعمال کافران و منافقان، باید درس عبرتی شود که بفهمید اعتقاداتشان مشکل دارد]
الكافي، ج۲، ص۴۶ (فراز اول آن در حکمت ۱۲۵ نهج البلاغه هم آمده است.)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَا يَنْسُبُهُ أَحَدٌ قَبْلِي وَ لَا يَنْسُبُهُ أَحَدٌ بَعْدِي إِلَّا بِمِثْلِ ذَلِكَ إِنَّ الْإِسْلَامَ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمَ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينَ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقَ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارَ هُوَ الْعَمَلُ وَ الْعَمَلَ هُوَ الْأَدَاءُ
إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَمْ يَأْخُذْ دِينَهُ عَنْ رَأْيِهِ وَ لَكِنْ أَتَاهُ مِنْ رَبِّهِ فَأَخَذَهُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يُرَی يَقِينُهُ فِي عَمَلِهِ وَ الْكَافِرَ يُرَی إِنْكَارُهُ فِي عَمَلِهِ فَوَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا عَرَفُوا أَمْرَهُمْ فَاعْتَبِرُوا إِنْكَارَ الْكَافِرِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ بِأَعْمَالِهِمُ الْخَبِيثَةِ.
تدبر
۱) «إِنَّما يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»
فرمود «فقط به من وحی شده که معبود شما خدایی واحد است»؛ اما میدانیم مطالب متعددی به پیامبر اکرم ص وحی شده است.
پس، همه آنچه به پیامبر ص وحی شده، در توحید خلاصه میشود.
یعنی، توحید حاوی همه معارف و دستورات دین است؛ و تمام آنچه از طریق وحی آمده، چیزی جز توحید و لوازم و اقتضائات و پیامدهای آن نیست. (المیزان، ج۱۴، ص۳۳۱)
۲) «قُلْ إِنَّما يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
در آیه قبل بیان شد که: پیامبر ص فقط برای رحمت فرستاده شد.
در این آیه میفرماید: او باید چیزی را به مردم بگوید.
پس،
آن چیز، همان رحمتی است که او را برایش فرستادند.
پس، مهمترین رحمت این است که دریابیم که معبود ما خدایی واحد است و باید تنها تسلیم او باشیم.
اما دانستن وحدت خداوند، چگونه رحمت است؟
الف. ما انسانها خواستههای متعددی داریم که بسیاری از اوقات این خواستهها با هم ناسازگارند و حرکت به سمت یکی، ما را از رسیدن به دیگری باز میدارد. معبود هرکس، آخرین و برترین خواسته اوست که سایر خواستهها را تحتالشعاع قرار میدهد. کسی که دریابد معبود نهاییاش واحد است، وحدتی بر همه خواستههایش حاکم میشود و از تشتت و آشفتگی بیرون میآید و به آرامش میرسد و شادیهایش با اضطراب همراه نمیشود؛ و این، از بزرگترین نمودهای رحمت است.
ب. ما انسانها موجوداتی خودبسنده نیستیم و برای گذران زندگی، دائما مجبوریم تسلیم این و آن شویم تا کارمان انجام شود. اگر کسی بفهمد که فقط یک معبود است که باید تسلیم او شد، عزتی در مقابل همگان پیدا میکند، چرا که از سر خم کردن جلوی این و آن آزاد میشود و برنامه زندگیاش و مدل تصمیمگیریاش برای خودش کاملا معلوم میشود و دائما از این سو به آن سو نمیرود.
ج. چون کلمه لا اله الا الله حصن و دژی است که کسی در آن داخل شود از عذاب خداوند (یعنی از هر سختی واقعیای) ایمن خواهد بود،[۳] و کسی که خیالش از عذاب راحت شود، به رستگاری رسیده و سراسر در رحمت خواهد بود: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز: پس هرکه از آتش رهایی یابد و وارد بهشت شود قطعا برنده و رستگار است» (آلعمران/۱۸۵)
د. …
۳) «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
معبود شما خدایی واحد است. آیا تسلیم میشوید؟!
این سوال نشان میدهد که ممکن است برخی تسلیم نشوند.
یعنی چهبسا حقایقی آشکار وجود داشته باشد؛ اما برخی تسلیم آن نشوند.
ثمره انسانشناسی
این گونه نیست که هرکس هرچه را بداند، لزوما بدان پایبند باشد و تسلیم حقیقت شود.
ثمره اجتماعی
با صرف نشان دادن حقانیت حقیقتی برای انسانها، معلوم نیست که حتما در مقابل حقیقت، سر تسلیم فرود آرند.
پس، اگر عدهای تسلیم حقیقت نشدند، لزوما نشان نمیدهد که مُبلّغ و نظام تبلیغ دین ضعف داشته است. گاه واقعا مبلغ ناتوان است؛ و گاه مبلغ تواناست، اما خود افراد به گونهایاند که زیر بار حقیقت نمیروند. حکایت قلّت پیروان انبیا (= برگزیدگان خداوند برای هدایت مردم) بهترین شاهد بر این مدعاست که ایمان نیاوردن مردم، لزوما ناشی از ضعف در تبلیغ دین نیست.
۴) «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
معبود شما خدایی یکتاست.
پس چرا ما این اندازه این در و آن در میزنیم و حل مشکلات و نیازهای خود را از هرکس و ناکسی انتظار داریم؟
بیهوده نیست که بعدش میفرماید: آیا شما واقعا تسلیم این حقیقت شدهاید؟
آیا واقعا قبول کردهاید که معبود شما فقط یکی است؟
۵) «قُلْ إِنَّما يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
خداوند به پیامبرش میفرماید:
«بگو فقط به من وحی میشود که معبود شما فقط خداوندی یکتاست.»
پیامبر اکرم ص هم مردم را دعوت میکرد و میفرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا: ای مردم! بگویید معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید.» (مناقب آل أبي طالب ع، ج۱، ص۵۶)[۴]
۶) «قُلْ إِنَّما يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»
همه قرآن کلامی است که خداوند به پیامبرش دستور داده به مردم بگوید.
قبلا بیان شد که وقتی تعبیر «قل: بگو» در این کلام میآید، ظاهرا مطلبی است که ما هم باید به دیگران بگوییم. (جلسه۵۸، تدبر۵ http://yekaye.ir/ar-room-30-42/ )
اما به ما که وحی نمیشود!
پس میشود گفت کاربرد «قل» تنها این نیست.
اما «قل» در اینجا به چه دلیل آمده است؟
الف. شاید میخواهد ما را هم متوجه سازد که پیامبر سخنانی که به عنوان قرآن میفرماید صرفا مکاشفات شخصیای نیست که خودش به زبان درآورده باشد؛ بلکه متن سخن را به او گفتهاند و او را به رساندن عین آنچه گفته شده مامور کردهاند. (زیرا کسی که در موقعیتی است که صرفا مکاشفه کند که باید مطلبی را به مردم بگوید، هنگام گفتن آن مطلب، دیگر کلمه «بگو» را به کار نمیبرد.) و این نشان میدهد تلقیای که برخی از بهاصطلاح روشنفکران درباره وحی مطرح کردهاند (که وحی را صرفا مکاشفهای داسنتهاند که خود پیامبر آن را در قالب الفاظ میریزد) قابل انطباق بر وحی قرآنی نیست.
ب. …
۷) «يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ»
به «من» وحی میشود که خدای «شما» خدایی واحد است.
چرا فرمود «خدای شما» و نفرمود: «الله» یا «خدای من»؟
الف. شاید چون میخواهد مخاطب را به تسلیم وادارد (چنانکه در ادامه فرمود: هل انتم مسلمون) و برای این کار، هشدار میدهد که این خدای خودتان است.
ب. شاید میخواهد انگیزه را برای توحید در عبودیت بالا ببرد. یعنی تنها سراغ خدایی بروید که خدای خودتان است.
ج. …
[۱] . این سه روایت هم شرحی بر وحدت خداوند متعال است:
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَی الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَی عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الثَّانِيَ ع مَا مَعْنَی الْوَاحِدِ قَالَ الْمُجْتَمَعُ عَلَيْهِ جَمِيعُ الْأَلْسُنِ بِالْوَحْدَانِيَّةِ. (معاني الأخبار، ص۵)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ يَحْيَی الْبُزُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْهَيْثَمِ الْبَلَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنِ الْمُعَافَی بْنِ عِمْرَانَ عَنْ إِسْرَائِيلَ عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ شُرَيْحِ بْنِ هَانِئٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: إِنَّ أَعْرَابِيّاً قَامَ يَوْمَ الْجَمَلِ إِلَی أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ قَالَ فَحَمَلَ النَّاسُ عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَعْرَابِيُّ أَ مَا تَرَی مَا فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ تَقَسُّمِ الْقَلْبِ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِي يُرِيدُهُ الْأَعْرَابِيُّ هُوَ الَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْمِ ثُمَّ قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ عَلَی أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يَجُوزَانِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَأَمَّا اللَّذَانِ لَا يَجُوزَانِ عَلَيْهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ وَاحِدٌ يَقْصِدُ بِهِ بَابَ الْأَعْدَادِ فَهَذَا مَا لَا يَجُوزُ لِأَنَّ مَا لَا ثَانِيَ لَهُ لَا يَدْخُلُ فِي بَابِ الْأَعْدَادِ أَ مَا تَرَی أَنَّهُ كَفَرَ مَنْ قَالَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ قَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ مِنَ النَّاسِ يُرِيدُ بِهِ النَّوْعَ مِنَ الْجِنْسِ فَهَذَا مَا لَا يَجُوزُ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ تَشْبِيهٌ وَ جَلَّ رَبُّنَا عَنْ ذَلِكَ وَ تَعَالَی وَ أَمَّا الْوَجْهَانِ اللَّذَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ رَبُّنَا وَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ الْمَعْنَی يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ. (التوحيد (للصدوق)، ص۸۴؛ معاني الأخبار، ص۵-۶)
[۲] . این روایت هم در مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج۴، ص۴۸ قابل توجه است:
أَبُو بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَی قُلْ إِنَّما يُوحی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ الْوَصِيَّةُ لِعَلِيٍّ بَعْدِي نَزَلَتْ مُشَدَّدَةً.
[۳] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص: ۱۳۵
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْأَسَدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ عَقِيلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ رَاهَوَيْهِ قَالَ: لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع نَيْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ أَصْحَابُ الْحَدِيثِ فَقَالُوا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِيثٍ فَنَسْتَفِيدَهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِي الْعَمَّارِيَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ سَمِعْتُ النَّبِيَّ ص يَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا.
[۴] . طَارِقٌ الْمُحَارِبِيُّ قال: رَأَيْتُ النَّبِيَّ ص فِي سُوَيْقَةِ ذِي الْمَجَازِ عَلَيْهِ حُلَّةٌ حَمْرَاءُ وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا وَ أَبُو لَهَبٍ يَتْبَعُهُ وَ يَرْمِيهِ بِالْحِجَارَةِ وَ قَدْ أَدْمَى كَعْبَهُ وَ عُرْقُوبَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُطِيعُوهُ فَإِنَّهُ كَذَّابٌ.
بازدیدها: ۱۱