۴۱۸) وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ

ترجمه

و چه می‌دانم؟! شاید این فتنه‌ای [= آزمون و ابتلایی] برای شما باشد و متاعی محدود [= مایه بهره‌وری‌ای تا زمانی معین]

نکات ترجمه‌

«فِتْنَة» از ماده «فتن» است که درباره این ماده و کلمه «فتنه» در جلسه۷۷ http://yekaye.ir/al-hadeed-057-14/ و جلسه۲۴۷ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-27/ توضیحاتی گذشت.

حدیث

۱) هنگامی که پیمان صلح امام حسن ع با معاویه انجام شد، معاویه از امام ع خواست که در مقابل مردم سخن بگوید و به آنها اطلاع دهد که با معاویه بیعت کرده و کار را به او واگذار نموده است. حضرت پذیرغت و مردم جمع شدند و حضرت خطبه‌ای خواند و حمئ و ثنای الهی گفت و بر پیامبر ص درود فرستاد و از جمله مطالبی که فرمود این بود که:

ای مردم! زیرکترین زیرک‌ها، متقی است؛ و احمق‌ترین احمق‌ها،فاجر و گناهکار است؛ و بدرستی که اگر بین جابلقا و جابلسا [= شرق و غرب عالم] جستجو کنید مردی را نمی‌یابید که جدش رسول خدا ص باشد، غیر از من و برادرم حسین؛ و می‌دانید که خداوند با جدّم حضرت محمد ص شما را هدایت کرد و از گمراهی نجات داد و از جهالت بیرون آورد و بعد از ذلت، لباس عزت پوشاند و بعد از کمی و قلّت، فراوانتان کرد.

همانا معاویه به نزاع با من پرداخت در حقی که از آنِ من بود، نه از آنِ او؛ و من تاملی کردم در صلاح امت و برانداختن فتنه، و شما هم با من بیعت کرده بودید که با کسی که مسالمت ورزم مسالمت ورزید؛ و با کسی که بجنگم بجنگید، و چنان دیدم که با معاویه مسالمت در پیش گیرم و جنگ بین من و او را فروگذارم، و با او بیعت کردم و دیدم که حفظ خونها بهتر از ریختن آن است  از این کار جز صلاح و بقای شما را نمی‌خواستم «و چه می‌دانم؟! شاید این فتنه‌ای برای شما باشد و متاعی محدود.» (انبیاء/۱۱۱)

كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج‏۱، ص۵۷۱

وَ لَمَّا تَمَّ الصُّلْحُ وَ انْبَرَمَ الْأَمْرُ الْتَمَسَ مُعَاوِيَةُ مِنَ الْحَسَنِ ع أَنْ يَتَكَلَّمَ بِمَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ وَ يُعْلِمَهُمْ أَنَّهُ قَدْ بَايَعَ مُعَاوِيَةَ وَ سَلَّمَ الْأَمْرَ إِلَيْهِ فَأَجَابَهُ إِلَى ذَلِكَ. فَخَطَبَ وَ قَدْ حَشَدَ النَّاسُ خُطْبَةً حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ صَلَّى عَلَى نَبِيِّهِ ص فِيهَا وَ هِيَ مِنْ كَلَامِهِ الْمَنْقُولِ عَنْهُ ع وَ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَكْيَسَ الْكَيْسِ التُّقَى وَ أَحْمَقَ الْحُمْقِ الْفُجُورُ وَ إِنَّكُمْ لَوْ طَلَبْتُمْ مَا بَيْنَ جَابَلْقَ وَ جَابَرْسَ رَجُلًا جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا وَجَدْتُمُوهُ غَيْرِي وَ غَيْرَ أَخِيَ الْحُسَيْنِ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ اللَّهَ هَدَاكُمْ بِجَدِّي مُحَمَّدٍ فَأَنْقَذَكُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ رَفَعَكُمْ بِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ أَعَزَّكُمْ بِهِ بَعْدَ الذِّلَّةِ وَ كَثَّرَكُمْ بِهِ بَعْدَ الْقِلَّةِ إِنَّ مُعَاوِيَةَ نَازَعَنِي حَقّاً هُوَ لِي دُونَهُ فَنَظَرْتُ لِصَلَاحِ الْأُمَّةِ وَ قَطْعِ الْفِتْنَةِ وَ قَدْ كُنْتُمْ بَايَعْتُمُونِي عَلَى أَنْ تسالمون [تُسَالِمُوا] مَنْ سَالَمْتُ وَ تحاربون [تُحَارِبُوا] مَنْ حَارَبْتُ فَرَأَيْتُ أَنْ أُسَالِمَ مُعَاوِيَةَ وَ أَضَعَ الْحَرْبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ قَدْ بَايَعْتُهُ وَ رَأَيْتُ [أَنَ‏] حَقْنَ الدِّمَاءِ خَيْرٌ مِنْ سَفْكِهَا وَ لَمْ أُرِدْ بِذَلِكَ إِلَّا صَلَاحَكُمْ وَ بَقَاءَكُمْ وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ.

این مطلب با عبارات مختلف در منابع متعددی نقل شده است؛ از جمله: علل الشرائع، ج‏۱، ص۲۱۹ [۱]؛ الأمالي (للطوسي)، ص۵۵۹- ۵۶۰[۲] و ص۵۶۷-۵۶۸[۳]؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار ع، ج‏۳، ص۱۰۵[۴]؛ مناقب آل أبي طالب ع، ج‏۴، ص۳۴[۵]؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۱، ص۲۷۸[۶] و ص۲۸۲[۷]

۲) منصور صیقل می‌گوید من و حارث بن مغیره و عده‌ای از اصحاب نشسته و مشغول صحبت بودیم و امام صادق ع سخنان ما را می‌شنید. فرمود:

شما در چه حال و هوایی هستید؟! هیهات، هیهات! این طور که می‌پندارید نیست!

به خدا سوگند آنچه برایش گردن کشیده‌اید رخ نخواهد داد مگر اینکه غربال شوید؛

به خدا سوگند آنچه برایش گردن کشیده‌اید رخ نخواهد داد مگر اینکه خالص شوید؛

به خدا سوگند آنچه برایش گردن کشیده‌اید رخ نخواهد داد مگر اینکه خوب و بدتان از هم جدا شود؛

به خدا سوگند آنچه برایش گردن کشیده‌اید رخ نخواهد داد مگر بعد از ناامیدی‌ها؛

به خدا سوگند آنچه برایش گردن کشیده‌اید رخ نخواهد داد مگر اینکه بدبخت می‌شود آنکه بدبخت می‌شود و سعادتمند می‌شود آنکه سعادتمند می‌شود. [ظاهرا یعنی هرکس تا آخر جایی که برایش امکان دارد پیش برود.]

الكافي، ج‏۱، ص۳۷۰

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الصَّيْقَلِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ الْحَارِثُ بْنُ الْمُغِيرَةِ وَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جُلُوساً وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ لَنَا فِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أَنْتُمْ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ.[۸]

 

۳) از امام صادق ع روایت شده است: هیچ قبض و بسطی [= گشایش و تنگنایی] رخ نمی‌دهد مگر اینکه خداوند در آن منتی می‌گذارد و ابتلایی انجام می‌دهد.

التوحيد (للصدوق)، ص۳۵۴

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ قَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهِ الْمَنُّ وَ الِابْتِلَاءُ.

تدبر

۱) «لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ»

مرجع ضمیر «این» و به تَبَع، منظور از عبارت «شاید “این” فتنه‌ای برای شما باشد و متاعی محدود» چیست؟

الف. اشاره است به اعلام خطری که پیامبر ص انجام داد؛ یعنی شاید آنچه به گوش شما رساندم و به شما اعلام کردم، برای امتحان شما باشد تا معلوم شود که واقعا چکاره‌اید و مدتی به شما مهلت می‌دهد تا باطن خود را در این دنیا آشکار کنید (المیزان، ج۱۴،‌ص۳۳۳)[۹]

ب. اشاره است به دنیا، یعنی شاید این دنیا فتنه و متاعی محدود برای شماست (حسن بصری؛ به نقل از مجمع البيان، ج‏۷، ص۱۰۸) ظاهرا این برداشت با توجه به این است که هنگام هبوط آدم، از زندگی و درنگ در دنیا به عنوان «متاع الی حین» یاد شده است. (بقره/۳۶ http://yekaye.ir/al-baqarah-002-036/ و اعراف/۲۴ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-24/ )[۱۰]

ج. اشاره است به مهلتی که به آنها داده شده است؛ یعنی شاید این تاخیر عذاب، امتحان و ابتلایی است که چه‌بسا از موضع‌تان برگردید. (به نقل از مجمع البيان، ج‏۷، ص۱۰۸)

د. …

 

۲) «لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ»

یک وضعیت واحد را در آن واحد، هم «فتنه» (آزمایش و ابتلای دشواری که بسیاری می‌لغزند) دانست و هم «متاعی محدود» (یعنی کالایی که تا زمانی به کار می‌آید) (یکبار دیگر حدیث سوم را مطالعه کنید)

نه‌تنها وضعیت غلبه کفار بر مسلمانان در دوره مکه (که ظاهر آیه ناظر به آن است)، بلکه، در احادیث معصومین ع، جریان سقیفه و کنار زدن امیرالمومنین ع (إرشاد القلوب، ج‏۲، ص۳۱۲) [۱۱]، صلح امام حسن ع و حکومت معاویه (حدیث۱) و چه‌بسا سختی‌های آخرالزمان (حدیث۲) مصداق این وضعیت قلمداد شده‌اند.

شاید در کنار هم قرار گرفتن این دو تعبیر، می‌خواهد نشان دهد که وضعیت‌های بسیار دشواری که در جامعه دینی پیش می‌آید، اگرچه واقعا مطلوب نیست و حاکی از نقطه ضعف مهمی در میان مسلمانان دارد (مانند کنار گذاشته شدن امیرالمومنین ع و امام حسن ع از حکومت، و غیبت امام زمان ع) اما بر همین وضعیت از منظر الهی، بهره‌وری‌هایی مترتب است، که اگر آن نبود، این هم حاصل نمی‌شود (حداقلش، جدا شدن مرزهای حق و باطل).

یعنی همان مضمون آیه۲۱۴ سوره بقره، که گاهی چیزی را خوش نمی‌دارید اما خیر شما در آن است؛ یا به تعبیر معروف «الخیر فی ما وقع»

 

۳) «وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ»

هم فتنه است و هم بهره‌وری‌ای محدود؛ اما جالب اینجاست که بهره‌وری‌ای که در کار است را با تعبیر مبهم «الی حینٍ»، محدود کرد و صرفاً نفرمود: فتنه‌ای هست و بهره‌وری‌ای. چرا؟

الف. شاید می‌خواهد نشان دهد که اصرار بر اصل محدودیت است، نه تعیین پایان آن؛ همان گونه که مرگ هم اگرچه یک نقطه پایان است، اما زمانش نامعلوم است؛ و همین‌طور قیامت.

همه اینها یک تذکر مهم دارد: به یاد داشته باشیم که «بهره‌وری افراد در این فتنه‌ها، محدود و تمام شدنی است».

به قول حافظ:

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh179/

ب. شاید به علاوه، می‌خواهد نشان دهد که بالاخره مدتی برای بهره‌وری فتنه‌گران در کار خواهد بود؛ یعنی همان سنت استدراج (مهلتی که خداوند به بدکاران می‌دهد تا باطن خود را کامل عیان کنند) : «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» (آل‌عمران/۱۷۸) ، «وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‏» (أعراف/۱۸۲) و «فَذَرْني‏ وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَديثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُون‏» (قلم/۴۴)

ج. شاید می‌خواهد نشان دهد که اگر بهره‌وری صحیحی هم از فتنه‌ای در کار باشد (تدبر۲) حتما محدود است.

د. …

 

۴) «وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ»

چرا صریحا نفرمود که این وضعیت، فتنه و متاعی محدود برای شماست و با دو تعبیر « إِنْ أَدْري: نمی‌دانم» و « لَعَلَّ: شاید» قطعیت این مطلب را کم‌رنگ کرد؟

الف. شاید از این جهت که در زمینه باطل، امیدواری‌ای برای کسی ایجاد نشود که حتما می‌تواند از وضعیت فتنه‌آمیز، بهره و متاعی ببرد. چنانکه در آیه ۱۰۹ هم نفرمود حتما تحقق این وعده‌ها دور است؛ بلکه فرمود: نمی‌دانم تحقق این وعده‌ها نزدیک است یا دور.

ب. …

 

۵) «وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ»

حکایت

فضل بن ربيع (وزیر هارون‌الرشید) می‌گوید:

شبى را با یکی از كنيزان خود خفته بودم چون نصف شب برآمد صدای باز شدن در را شنيدم و اين مرا بوحشت آورد كنيزك گفت شايد اين صدای باد باشد. چیزی نگذشت ديدم يكى از ملازمان هارون كه مسرور كبير نام داشت داخل شد و بدون اینکه حتی سلام کند، گفت امير تو را احضار نموده او را اجابت كن. من از جان خود مأيوس شدم و نزد خود گفتم كه اينکه مسرور بدون اذن داخل شده و سلام نكرد، منظورى ندارد جز كشتن من! من جُنُب بودم و جرأت نكردم كه حتی برای غسل کردن او را معطل کنم. برخاستم و جامه‏هاى خود را پوشيدم و با مسرور بيرون آمدم و وارد قصر هارون شدم و بر او در حالی که در بستر خواب دراز کشیده بود، سلام كردم. جواب سلامم را دارد و گفت: ترسیدی؟!

گفتم بلى يا امير المؤمنين! اندکی سکوت کرد و گذاشت تا آرام شوم. سپس گفت برو در زندان، و موسى بن جعفر ع را بيرون آور و سى هزار درهم و پنج خلعت و سه مركب سوارى به او بده؛ و او را مخير كن ميان ماندن در نزد ما ویا كوچ كردن به هر شهرى كه دوست دارد.

گفتم يا امير المؤمنين امر مي‌كنى به آزاد كردن موسى بن جعفر؟

گفت بلى.

تا سه مرتبه تكرار كردم گفت بلى، سپس گفت: واى بر تو می‌خواهی كه تا من پیمان شکنی كنم؟

گفتم يا امير المؤمنين کدام پیمان؟

گفت من اینجا خوابیده بودم که ناگهان شخص سياه و غول‌پیکر موهای سرم را گرفت و روی سينه‌ام نشست و حلقوم مرا گرفت و گفت موسى بن جعفر (ع) به ظلم زندانی کرده‌ای؟

گفتم او را رها ميكنم و مى‏بخشم و خلعتش ميكنم. پس، از من عهد و ميثاقی گرفت و از روى سينه‌ام برخاست و نزديك بود كه جانم بدر آید.

فضل بن ربيع گويد كه من از نزد هارون بيرون آمدم و خدمت موسى بن جعفر (ع) رسيدم و او در حبس بود و من او را ديدم كه نماز مي‌گذارد نشستم تا اينكه سلام نماز را گفته و سلام امير المؤمنين را به او رسانيده و او را اعلام كردم بآنچه مرا امر کرده بود و آن هدایا را هم به ایشان دادم.

پس از آن فرمود كه اگر مأمورى بچيزى غير از اين چنان كن.

گفتم نه بحق جدت رسول اللَّه كه من مأمور نيستم مگر به همین کارها.

فرمود من نیازی به اين خلعت و مركب و مال، که آغشته به حق‌الناس است، ندارم.

گفتم ترا قسم بخداوند ميدهم كه اينها را رد مكن، که بر من خشم آورد.

فرمود با آنها خودت هر چه می‌خواهی بکن.

پس من دست او را گرفته و او را از زندان بيرون آوردم و گفتم يا ابن رسول اللَّه به من بگو چه چیزی موجب شد خبر بده مرا كه چه چيزی موجب شد که یکدفعه چنین در نظرش محترم شوی و مرا مامور چنین برخوردی با تو کند؟

فرمود شب چهارشنبه پيغمبر را در خواب ديدم كه فرمود اى موسى تو محبوسى و مظلوم؟

گفتم بلى يا رسول اللَّه محبوس و مظلومم. و سه مرتبه این را تکرار کرد. و آنگاه اين آيه شريفه را تلاوت كرد «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ» و فرمود فردا را كه صبح ميكنى روزه بگير و پنجشنبه و جمعه را هم روزه بگير و در وقت افطار دوازده ركعت نماز ميگذارى و در هر ركعتى بعد از حمد دوازده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را ميخوانى و بعد از هرچهار ركعت سجده كن پس از آن بگو:

يَا سَابِقَ الْفَوْتِ وَ يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْتٍ يَا مُحْيِيَ الْعِظَامِ‏ وَ هِيَ رَمِيمٌ‏ بَعْدَ الْمَوْتِ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ وَ أَنْ تُعَجِّلَ لِيَ الْفَرَجَ مِمَّا أَنَا فِيهِ

پس من چنين كردم و این می‌بینی که شد.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۱، ص۷۴[۱۲]

 


[۱] . مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ قَالَ حَدَّثَنَا بَشَّارٌ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي عَدِيٍّ عَنِ ابْنِ عَوْنٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ سِيرِينَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع يَوْمَ كَلَّمَ فَقَالَ: مَا بَيْنَ جَابَرْسَا و جَابَلْقَا رَجُلٌ جَدُّهُ نَبِيٌّ غَيْرِي وَ غَيْرُ أَخِي وَ إِنِّي رَأَيْتُ أَنْ أُصْلِحَ بَيْنَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَ كُنْتُ أَحَقَّهُمْ بِذَلِكَ فَإِنَّا بَايَعْنَا مُعَاوِيَةَ وَ لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ.

[۲] . وَ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ الْعَرْزَمِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عُثْمَانَ أَبِي الْيَقْظَانِ، عَنْ أَبِي عُمَرَ زَاذَانَ، قَالَ: لَمَّا وَادَعَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) مُعَاوِيَةَ، صَعِدَ مُعَاوِيَةُ الْمِنْبَرَ، وَ جَمَعَ النَّاسَ فَخَطَبَهُمْ، وَ قَالَ: إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ رَآنِي لِلْخِلَافَةِ أَهْلًا وَ لَمْ يَرَ نَفْسَهُ لَهَا أَهْلًا، وَ كَانَ الْحَسَنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَسْفَلَ مِنْهُ بِمِرْقَاةٍ، فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ كَلَامِهِ، قَامَ الْحَسَنُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَحَمِدَ اللَّهَ (تَعَالَى) بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، ثُمَّ ذَكَرَ الْمُبَاهَلَةَ فَقَالَ: فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنَ الْأَنْفُسِ بِأَبِي، وَ مِنَ الْأَبْنَاءِ بِي وَ بِأَخِي، وَ مِنَ النِّسَاءِ بِأُمِّي وَ كُنَّا أَهْلَهُ، وَ نَحْنُ لَهُ، وَ هُوَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُ.

وَ لَمَّا نَزَلَتْ آيَةُ التَّطْهِيرِ جَمَعَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كِسَاءٍ لِأُمِّ سَلَمَةَ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا) خَيْبَرِيٍّ، ثُمَّ قَالَ:” اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً” فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ فِي الْكِسَاءِ غَيْرِي وَ أَخِي وَ أَبِي وَ أُمِّي، وَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ يُجْنِبُ فِي الْمَسْجِدِ وَ يُولَدُ لَهُ فِيهِ إِلَّا النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أَبِي، تَكْرِمَةً مِنَ اللَّهِ (تَعَالَى) لَنَا، وَ تَفْضِيلًا مِنْهُ لَنَا.

وَ قَدْ رَأَيْتُمْ مَكَانَ مَنْزِلِنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، وَ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ فَسَدَّهَا، وَ تَرَكَ بَابَنَا، فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ، فَقَالَ:” أَمَا إِنِّي لَمْ أَسُدَّهَا وَ أَفْتَحُ بَابَهُ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَمَرَنِي أَنْ أَسُدَّهَا وَ أَفْتَحَ بَابَهُ”.

وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ زَعَمَ لَكُمْ أَنِّي رَأَيْتُهُ لِلْخِلَافَةِ أَهْلًا وَ لَمْ أَرَ نَفْسِي لَهَا أَهْلًا، فَكَذَبَ‏ مُعَاوِيَةُ، نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، وَ لَمْ نَزَلْ أَهْلَ الْبَيْتِ مَظْلُومِينَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ (تَعَالَى) نَبِيَّهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، فَاللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ مَنْ ظَلَمَنَا حَقَّنَا، وَ تَوَثَّبَ عَلَى رِقَابِنَا، وَ حَمَلَ النَّاسَ عَلَيْنَا، وَ مَنَعَنَا سَهْمَنَا مِنَ الْفَيْ‏ءِ، وَ مَنَعَ أُمَّنَا مَا جَعَلَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ).وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّاسَ بَايَعُوا أَبِي حِينَ فَارَقَهُمُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَأَعْطَتْهُمُ السَّمَاءُ قَطْرَهَا، وَ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا، وَ مَا طَمِعْتَ فِيهَا يَا مُعَاوِيَةُ، فَلَمَّا خَرَجَتْ مِنْ مَعْدِنِهَا تَنَازَعَتْهَا قُرَيْشٌ بَيْنَهَا، فَطَمِعَتْ فِيهَا الطُّلَقَاءُ وَ أَبْنَاءُ الطُّلَقَاءِ أَنْتَ وَ أَصْحَابُكَ، وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):” مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ يَزَلْ أَمْرُهُمْ يَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى يَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَكُوا”.وَ قَدْ تَرَكَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ هَارُونَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ خَلِيفَةُ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِيهِمْ وَ اتَّبَعُوا السَّامِرِيَّ، وَ قَدْ تَرَكَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَبِي وَ بَايَعُوا غَيْرَهُ، وَ قَدْ سَمِعُوا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَقُولُ:” أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا النُّبُوَّةَ”، وَ قَدْ رَأَوْا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) نَصَبَ أَبِي يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ، وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ مِنْهُمْ الْغَائِبَ، وَ قَدْ هَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مِنْ قَوْمِهِ وَ هُوَ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى) حَتَّى دَخَلَ الْغَارَ، وَ لَوْ وَجَدَ أَعْوَاناً مَا هَرَبَ، وَ قَدْ كَفَّ أَبِي يَدَهُ حِينَ نَاشَدَهُمْ وَ اسْتَغَاثَ فَلَمْ يُغَثْ، فَجَعَلَ اللَّهُ هَارُونَ فِي سَعَةٍ حِينَ اسْتَضْعَفُوهُ وَ كَادُوا يَقْتُلُونَهُ، وَ جَعَلَ اللَّهُ النَّبِيَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي سَعَةٍ حِينَ دَخَلَ الْغَارَ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً، وَ كَذَلِكَ أَبِي، وَ أَنَا فِي سَعَةٍ مِنَ اللَّهِ حِينَ خَذَلَتْنَا الْأُمَّةُ وَ بَايَعُوكَ يَا مُعَاوِيَةُ، وَ إِنَّمَا هِيَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً.

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّكُمْ لَوِ الْتَمَسْتُمْ فِيمَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ أَنْ تَجِدُوا رَجُلًا وَلَدَهُ نَبِيٌّ غَيْرِي وَ أَخِي لَمْ تَجِدُوهُ، وَ إِنِّي قَدْ بَايَعْتُ هَذَا «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ»

[۳] . وَ قَدْ كَفَّ أَبِي يَدَهُ وَ نَاشَدَهُمْ وَ اسْتَغَاثَ أَصْحَابَهُ فَلَمْ يُغَثْ وَ لَمْ يُنْصَرْ، وَ لَوْ وَجَدَ عَلَيْهِمْ أَعْوَاناً مَا أَجَابَهُمْ، وَ قَدْ جُعِلَ فِي سَعَةٍ كَمَا جُعِلَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي سَعَةٍ.

وَ قَدْ خَذَلَتْنِي الْأُمَّةُ وَ بَايَعَتْكَ يَا ابْنَ حَرْبٍ، وَ لَوْ وَجَدْتُ عَلَيْكَ أَعْوَاناً يَخْلُصُونَ مَا بَايَعْتُكَ، وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) هَارُونَ فِي سَعَةٍ حِينَ اسْتَضْعَفَهُ قَوْمُهُ وَ عَادَوْهُ، كَذَلِكَ أَنَا وَ أَبِي فِي سَعَةٍ حِينَ تَرَكَتْنَا الْأُمَّةُ وَ بَايَعَتْ غَيْرَنَا، وَ لَمْ نَجِدْ عَلَيْهِمْ أَعْوَاناً، وَ إِنَّمَا هِيَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ تَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً.

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّكُمْ لَوِ الْتَمَسْتُمْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ رَجُلًا جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ أَبُوهُ وَصِيُّ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَمْ تَجِدُوا غَيْرِي وَ غَيْرَ أَخِي، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَضِلُّوا بَعْدَ الْبَيَانِ، وَ كَيْفَ بِكُمْ وَ أَنَّى ذَلِكَ مِنْكُمْ! أَلَا وَ إِنِّي قَدْ بَايَعْتُ هَذَا- وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى مُعَاوِيَةَ- «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ» «۱».

أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَا يُعَابُ أَحَدٌ بِتَرْكِ حَقِّهِ، وَ إِنَّمَا يُعَابُ أَنْ يَأْخُذَ مَا لَيْسَ لَهُ، وَ كُلُّ صَوَابٍ نَافِعٌ، وَ كُلُّ خَطَإٍ ضَارٍ لِأَهْلِهِ، …

[۴] . سفيان الثوري، باسناده، عن الشعبي، أنه قال:

لما كان الصلح بين الحسن بن علي عليه السلام و بين معاوية، أراد الحسن عليه السلام الخروج الى المدينة.

فقال له معاوية: ما أنت بالذي تذهب حتى تخطب الناس و تخبرهم بأن الأمر قد صار لي.

قال الشعبي: فسمعت الحسن عليه السلام يقول- على المنبر- بعد أن حمد اللّه و أثنى عليه و صلّى على محمد و آله:

أما بعد، فإن أكيس الكيس التقي، و ان أعجز العجز الفجور.

و إن هذا الأمر الذي اختلفت فيه أنا و معاوية حق كان لي، فتركته له و إنما فعلت ذلك لحقن دمائكم، و تحصين أموالكم «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ»

[۵] . رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ الْحَسَنُ ع فِي صُلْحِ مُعَاوِيَةَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ لَوْ طَلَبْتُمْ مَا بَيْنَ جَابُلْقَا وَ جَابِرْسَا رَجُلًا جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ مَا وَجَدْتُمْ غَيْرِي وَ غَيْرَ أَخِي وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ نَازَعَنِي حَقّاً هُوَ لِي فَتَرَكْتُهُ لِصَلَاحِ الْأُمَّةِ وَ حَقْنِ دِمَائِهَا وَ قَدْ بَايَعْتُمُونِي عَلَى أَنْ تُسَالِمُوا مَنْ سَالَمْتُ وَ قَدْ رَأَيْتُ أَنْ أُسَالِمَهُ وَ أَنْ يَكُونَ مَا صَنَعْتُ حُجَّةً عَلَى مَنْ كَانَ يَتَمَنَّى هَذَا الْأَمْرَ وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِين‏

[۶] . وَ أَمَّا قَوْلُكَ فِي شَأْنِ الْإِمَارَةِ وَ قَوْلُ أَصْحَابِكَ فِي الْمُلْكِ الَّذِي مَلَكْتُمُوهُ فَقَدْ مَلَكَ فِرْعَوْنُ مِصْرَ أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ نَبِيَّانِ مُرْسَلَانِ ع يَلْقَيَانِ مَا يَلْقَيَانِ مِنَ الْأَذَى وَ هُوَ مُلْكُ اللَّهِ يُعْطِيهِ الْبَرَّ وَ الْفَاجِرَ وَ قَالَ اللَّهُ وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِين

[۷] . فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ أَمَا إِنَّكَ يَا حَسَنُ قَدْ كُنْتَ تَرْجُو أَنْ تَكُونَ خَلِيفَةً وَ لَسْتَ هُنَاكَ فَقَالَ الْحَسَنُ ع أَمَّا الْخَلِيفَةُ فَمَنْ سَارَ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَمِلَ بِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَيْسَ الْخَلِيفَةُ مَنْ سَارَ بِالْجَوْرِ وَ عَطَّلَ السُّنَنَ وَ اتَّخَذَ الدُّنْيَا أُمّاً وَ أَباً وَ عِبَادَ اللَّهِ خَوَلًا وَ مَالَهُ دُوَلًا وَ لَكِنَّ ذَلِكَ أَمْرُ مَلِكٍ أَصَابَ مُلْكاً فَتَمَتَّعَ مِنْهُ قَلِيلًا وَ كَانَ قَدِ انْقَطَعَ عَنْهُ فَاتَّخَمَ لَذَّتَهُ وَ بَقِيَتْ عَلَيْهِ تَبِعَتُهُ وَ كَانَ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِين

[۸] . این حدیث هم در همین حال و هواست:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ أَمْرٍ قَدِ اقْتَرَبَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ قَالَ نَفَرٌ يَسِيرٌ قُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ قَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ يُسْتَخْرَجُ فِي الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ. (الكافي، ج‏۱، ص۳۷۰)

[۹] . و نیز: زجاج، به نقل از مجمع البيان، ج‏۷، ص۱۰۸

[۱۰] . برخی از مترجمان این گونه مطلب را ترجمه کرده‌اند مانند خانم صفارزاده؛ و نیز ترجمه قرآن به شعر توسط آقای تشکری که گفته است:

شايد اين آزمون براى شماست             و متاع دو روزه‏ى دنياست.

[۱۱] . در روایتی که قیصر روم بعد از رحلت پیامبر ص جاتلیق را همراه عده‌ای  می‌فرستد که مسلمانان را رسوا کنند و فرازهایی از این روایت قبلا گذشت، نیز امیرالمومنین ع آنچه بعد از رحلت پیامبر ص رخ داده را نیز مصداقی از همین آیه برمی‌شمرد:

بِحَذْفِ الْإِسْنَادِ مَرْفُوعاً إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهِ عَنْهُ قَالَ: … أَنَّ مَلِكَ الرُّومِ لَمَّا بَلَغَهُ خَبَرُ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَبَرُ أُمَّتِهِ وَ اخْتِلَافِهِمْ فِي الِاخْتِيَارِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِهِمْ سَبِيلَ هِدَايَتِهِمْ … فَأَمَرَ الْجَاثَلِيقَ أَنْ يَخْتَارَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ أَسَاقِفَتِهِ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ مِائَةَ رَجُلٍ فَخَرَجُوا يَقْدُمُهُمْ جَاثَلِيقُ لَهُمْ … فَقَدِمَ الْمَدِينَةَ بِمَنْ مَعَهُ مِنْ أَحْبَارِ قَوْمِهِ وَ أَصْحَابِهِ حَتَّى نَزَلَ الْقَوْمُ عَنْ رَوَاحِلِهِمْ فَسَأَلَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ عَمَّنْ أَوْصَى إِلَيْهِ مُحَمَّدٌ ص وَ مَنْ قَامَ مَقَامَهُ فَدَلُّوهُمْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فَأَتَوْا مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ فَدَخَلُوا عَلَى أَبِي بَكْر

… فَقَالَ الْجَاثَلِيقُ يَا وَصِيَّ مُحَمَّدٍ وَ أَبَا ذُرِّيَّتِهِ مَا نَرَى الْأُمَّةَ إِلَّا هَلَكَتْ كَهَلَاكِ مَنْ مَضَى مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى وَ تَرْكِهِمْ هَارُونَ وَ عُكُوفِهِمْ عَلَى أَمْرِ السَّامِرِيِّ وَ إِنَّا وَجَدْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُفْسِدَانِ عَلَى النَّبِيِّ دِينَهُ وَ يُهْلِكَانِ أُمَّتَهُ وَ يَدْفَعَانِ وَصِيَّهُ وَ يَدَّعِيَانِ الْأَمْرَ بَعْدَهُ وَ قَدْ أَرَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَعَدَ الصَّادِقِينَ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِهَلَاكِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ وَ بَيَّنَ مَا سَبِيلُكَ وَ سَبِيلُهُمْ وَ بَصَّرَنَا مَا أَعْمَاهُمْ عَنْهُ وَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكَ وَ عَلَى دِينِكَ وَ عَلَى طَاعَتِكَ فَمُرْنَا بِأَمْرِكَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَقَمْنَا مَعَكَ وَ نَصَرْنَاكَ عَلَى عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَمَرْتَنَا بِالْمَسِيرِ سِرْنَا وَ إِلَى مَا صَرَفْتَنَا إِلَيْهِ صُرِفْنَا وَ قَدْ نَرَى صَبْرَكَ عَلَى مَا ارْتُكِبَ مِنْكَ وَ كَذَلِكَ سِيمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ وَ سُنَّتُهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ فَهَلْ عِنْدَكَ مِنْ نَبِيِّكَ ص عَهْدٌ فِيمَا أَنْتَ فِيهِ وَ هُمْ قَالَ عَلِيٌّ ع نَعَمْ وَ اللَّهِ إِنَّ عِنْدِي لعهد [لَعَهْداً] مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مِمَّا هُمْ صَائِرُونَ إِلَيْهِ وَ مَا هُمْ عَامِلُونَ وَ كَيْفَ يَخْفَى عَلَيَّ أَمْرُ أُمَّتِهِ وَ أَنَا مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ مَنْزَلَةِ شَمْعُونَ مِنْ عِيسَى أَ وَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ وَصِيَّ عِيسَى شَمْعُونَ بْنَ حَمُّونَ الصَّفَا ابْنَ خَالِهِ اخْتَلَفَتْ عَلَيْهِ أُمَّةُ عِيسَى ع وَ افْتَرَقُوا أَرْبَعَ فِرَقٍ وَ افْتَرَقَتِ الْأَرْبَعُ عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا هَالِكَةٌ إِلَّا فِرْقَةً وَ كَذَلِكَ أُمَّةُ مُوسَى افْتَرَقَتْ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا هَالِكَةٌ إِلَّا فِرْقَةً وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ أُمَّتَهُ يَفْتَرِقُونَ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً ثَلَاثَ عَشْرَةَ فِرْقَةً تَدَّعِي مَوَدَّتَنَا كُلُّهَا هَالِكَةٌ إِلَّا فِرْقَةً وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي عَالِمٌ بِمَا يَصِيرُ الْقَوْمُ إِلَيْهِ وَ لَهُمْ مُدَّةٌ وَ أَجَلٌ مَعْدُودٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ وَ قَدْ صَبَرْتُ عَلَيْهِمُ الْقَلِيلَ لِمَا هُوَ بَالِغُ أَمْرِهِ وَ قَدَرُهُ الْمَحْتُومُ فِيهِم‏ …

[۱۲] . حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ‏ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‏  بْنِ صَالِحٍ قَالَ حَدَّثَنِي صَاحِبُ الْفَضْلِ بْنِ الرَّبِيعِ‏  عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الرَّبِيعِ قَالَ: كُنْتُ ذَاتَ لَيْلَةٍ فِي فِرَاشِي مَعَ بَعْضِ جَوَارِيَّ فَلَمَّا كَانَ فِي نِصْفِ اللَّيْلِ سَمِعْتُ حَرَكَةَ بَابِ الْمَقْصُورَةِ فَرَاعَنِي‏  ذَلِكَ فَقَالَتِ الْجَارِيَةُ لَعَلَّ هَذَا مِنَ الرِّيحِ فَلَمْ يَمْضِ إِلَّا يَسِيرٌ حَتَّى رَأَيْتُ بَابَ الْبَيْتِ الَّذِي كُنْتُ فِيهِ قَدْ فُتِحَ وَ إِذَا مَسْرُورٌ الْكَبِيرُ  قَدْ دَخَلَ عَلَيَّ فَقَالَ لِي أَجِبِ الْأَمِيرَ وَ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَيَّ فَأَيِسْتُ‏  فِي نَفْسِي وَ قُلْتُ هَذَا مَسْرُورٌ دَخَلَ إِلَيَ‏  بِلَا إِذْنٍ وَ لَمْ يُسَلِّمْ مَا هُوَ إِلَّا الْقَتْلُ وَ كُنْتُ جُنُباً فَلَمْ أَجْسُرْ  أَنْ أَسْأَلَهُ إِنْظَارِي حَتَّى أَغْتَسِلَ فَقَالَتِ‏  الْجَارِيَةُ لَمَّا رَأَتْ تَحَيُّرِي وَ تَبَلُّدِي ثِقْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْهَضْ فَنَهَضْتُ وَ لَبِسْتُ ثِيَابِي وَ خَرَجْتُ مَعَهُ حَتَّى أَتَيْتُ الدَّارَ فَسَلَّمْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ هُوَ فِي مَرْقَدِهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ فَسَقَطْتُ فَقَالَ تَدَاخَلَكَ‏  رُعْبٌ قُلْتُ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَتَرَكَنِي سَاعَةً حَتَّى سَكَنْتُ ثُمَّ قَالَ لِي سِرْ  إِلَى حَبْسِنَا فَأَخْرِجْ مُوسَى بْنَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ ثَلَاثِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَاخْلَعْ عَلَيْهِ خَمْسَ خِلَعٍ وَ احْمِلْهُ‏  عَلَى ثَلَاثِ مَرَاكِبَ وَ خَيِّرْهُ بَيْنَ الْمُقَامِ مَعَنَا أَوِ الرَّحِيلِ‏ عَنَّا إِلَى أَيِّ بَلَدٍ أَرَادَ وَ أَحَبَّ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَأْمُرُ بِإِطْلَاقِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ لِي نَعَمْ فَكَرَّرْتُ ذَلِكَ عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لِي نَعَمْ وَيْلَكَ أَ تُرِيدُ أَنْ أَنْكُثَ الْعَهْدَ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا الْعَهْدُ قَالَ بَيْنَا  أَنَا فِي مَرْقَدِي هَذَا إِذْ سَاوَرَنِي‏  أَسْوَدُ مَا رَأَيْتُ مِنَ السُّودَانِ أَعْظَمَ مِنْهُ فَقَعَدَ عَلَى صَدْرِي وَ قَبَضَ عَلَى حَلْقِي وَ قَالَ لِي حَبَسْتَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ظَالِماً لَهُ فَقُلْتُ فَأَنَا أُطْلِقُهُ وَ أَهَبُ لَهُ وَ أَخْلَعُ عَلَيْهِ فَأَخَذَ عَلَيَّ عَهْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِيثَاقَهُ وَ قَامَ عَنْ صَدْرِي وَ قَدْ كَادَتْ نَفْسِي تَخْرُجُ فَخَرَجْتُ‏  مِنْ عِنْدِهِ وَ وَافَيْتُ‏  مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع وَ هُوَ فِي حَبْسِهِ فَرَأَيْتُهُ قَائِماً يُصَلِّي فَجَلَسْتُ حَتَّى سَلَّمَ ثُمَّ أَبْلَغْتُهُ سَلَامَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَعْلَمْتُهُ بِالَّذِي أَمَرَنِي بِهِ فِي أَمْرِهِ وَ أَنِّي قَدْ أَحْضَرْتُ مَا أُوصِلُهُ بِهِ فَقَالَ إِنْ كُنْتَ أُمِرْتَ بِشَيْ‏ءٍ غَيْرِ هَذَا فَافْعَلْهُ فَقُلْتُ لَا وَ حَقِّ جَدِّكَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا أُمِرْتُ إِلَّا بِهَذَا قَالَ لَا حَاجَةَ لِي فِي الْخِلَعِ وَ الْحُمْلَانِ وَ الْمَالِ إِذَا كَانَتْ فِيهِ حُقُوقُ الْأُمَّةِ فَقُلْتُ نَاشَدْتُكَ بِاللَّهِ‏  أَنْ لَا تَرُدَّهُ فَيَغْتَاظَ فَقَالَ اعْمَلْ بِهِ مَا أَحْبَبْتَ فَأَخَذْتُ‏  بِيَدِهِ ع وَ أَخْرَجْتُهُ مِنَ السِّجْنِ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي السَّبَبَ الَّذِي نِلْتَ بِهِ هَذِهِ الْكَرَامَةَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ فَقَدْ وَجَبَ حَقِّي عَلَيْكَ لِبِشَارَتِي إِيَّاكَ وَ لِمَا أَجْرَاهُ اللَّهُ عَلَى يَدَيَّ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ ع رَأَيْتُ النَّبِيَّ ص لَيْلَةَ الْأَرْبِعَاءِ فِي النَّوْمِ فَقَالَ لِي يَا مُوسَى أَنْتَ مَحْبُوسٌ مَظْلُومٌ فَقُلْتُ نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص مَحْبُوسٌ مَظْلُومٌ فَكَرَّرَ عَلَيَّ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ‏ وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ‏  أَصْبِحْ غَداً صَائِماً وَ أَتْبِعْهُ بِصِيَامِ الْخَمِيسِ وَ الْجُمُعَةِ فَإِذَا كَانَتْ وَقْتُ الْإِفْطَارِ فَصَلِّ اثْنَتَيْ‏ عَشْرَةَ رَكْعَةً تَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ مَرَّةً وَ اثْنَتَا عَشْرَةَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَإِذَا صَلَّيْتَ مِنْهَا أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَاسْجُدْ ثُمَّ قُلْ يَا سَابِقَ الْفَوْتِ وَ يَا سَامِعَ كُلِّ صَوْتٍ يَا مُحْيِيَ الْعِظَامِ‏ وَ هِيَ رَمِيمٌ‏ بَعْدَ الْمَوْتِ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ وَ أَنْ تُعَجِّلَ لِيَ الْفَرَجَ مِمَّا أَنَا فِيهِ فَفَعَلْتُ فَكَانَ الَّذِي رَأَيْتَ.

Visits: 752

One Reply to “۴۱۸) وَ إِنْ أَدْري لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلی‏ حينٍ”

  1. سلام
    من در زمینه تولید محتوی ، بازاریابی و تبلیغات اینترنتی فعالیت می کنم
    همیشه و همیشه و همیشه
    یادتون باشه که یکی از عوامل مهمی که باعث میشه مطالب سایتتون زیاد بازدید بشه عنوان مطالبتونه
    اگه عنوان مطالبتون خوب و جذاب باشه قطعا روی لینک سایتتون بیشتر کلیک میکنن و درنتیجه اعتبار بیشتری پیش گوگل پیدا می کنین و طبعا گوگل هم شما رو به خیلیای دیگه معرفی میکنه
    ولی فکر کردن در مورد ساختن یه عنوان خوب و موثر وقت زیادی رو از آدم میگیره و کار خیلی ساده ای نیست
    اما یه کتاب هست که فکر میکنم خیلی بدردتون بخوره توصیه میکنم حتما یه نگاهی بهش بندازین اینم لینکشه :
    https://co10.ir/blog/website/title.html/
    حتما یه نگاهی بهش بندازید ضرر نمیکنین

پاسخ دادن به عنوان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*