۱۸ جمادیالاولی ۱۴۴۰
ترجمه
آیا ندیدهای که پروردگارت با عاد چگونه عمل کرد؟
اختلاف قرائت
بعاد
این کلمه در اغلب قراءات به صورت «بعادٍ» (شبیه اسامی منصرف) قرائت شده است؛
اما در قرائت حسن (از قراء اربعه عشر) و قرائتی از ضحاک (و ابن عباس) به صورت «بعادَ» (اسم غیرمنصرف) قرائت شده است؛
و در قرائت ابوالعالیه و نیز در قرائتی از ابن زبیر و قرائتی از حسن به صورت «بعادِ» (کلمه منصرف در حالت اضافه) قرائت شده است.
(مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۲ و ۷۳۴[۱]؛ البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۷۱[۲]؛ معجم القراءات، ج۱۰، ص۴۱۸)
نکات ادبی
بِعادٍ
«عاد» اسم قوم هود است و چون اسم عَلَم غیرعربی است علیالقاعده باید غیرمنصرف باشد (یعنی تنوین نپذیرد و در حالت جر هم کسره نگیرد) اما در اینجا تنوین جر گرفته است؛ در وجه آن گفتهاند برخی گفتهاند شبیه از باب این است که اسامی سه حرفی غیرعربی مانند اسماء غیرمنصرف به کار میروند یا از باب این است که در این کلمه معنای قبیله (یک مفهوم کلی و نه اسم عَلَم) لحاظ شده وبا از این باب که اساساً اسم عَلَم غیرعربی سه حرفی که ساکن الوسط باشد، منصرف خواهد بود مانند: لوط و نوح. (البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۷۱)
حدیث
۱) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
خداوند تبارک و تعالی را خانهای از باد است که بر آن مهر نهاده؛ اگر باز شود آنچه بین آسمان و زمین است را بپراکند؛ و بر قوم عاد جز به اندازه خاتِمی فرستاده نشد!
مجمع البيان، ج۴، ص۶۷۶
رَوَی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی بَيْتَ رِيحٍ مُقَفَّلٌ عَلَيْهِ لَوْ فُتِحَ لَأَذْرَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَا أَرْسَلَ عَلَی قَوْمِ عَادٍ إِلَّا قَدْرَ الْخَاتَمِ.[۳]
تدبر
۱) «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»
خداوند از این آیه به بعد، به سرنوشت برخی از اقوامی که به عذاب الهی گرفتار شدند اشاره میکند و مطلب را از قوم عاد شروع میکند، و مفسران بر این باورند که اینان قومی بودند که از بقیه اقوام قویتر و دارای طول عمر بیشتری بودهاند. یعنی وقتی چنین قومی را با چنان جلال و جبروتی خداوند هلاک کرد، آیا بقیه نباید عبرت بگیرند؟ (مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۳۷)
۲) «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»
قرآن کریم ۲۴ بار از قوم عاد یاد کرده و غیر از اینجا در ۸ مورد داستان آنان را توضیح داده است. در میان اقوامی که عذاب شدند قوم عاد شدیدا دچار تکبر بودند و ظاهرا بسیار قدرتمند بودند چنانکه خداوند وقتی از آنان یاد میکند میفرماید: «فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً : و اما عاد به ناحق در روی زمين تكبر ورزيدند و گفتند: چه كسی از ما نيرومندتر است؟» (فصلت/۱۵)
معامله خداوند با آنان بسیار عبرتآموز است:
ابتدا وقتی حضرت هود بر آنان مبعوث شد از آنان خواست هر کاری از دستشان برمیآید علیه وی انجام دهند، تا ببینند آیا میتوانند بر وی غلبه کنند «فَكيدُوني جَميعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ: پس، همه شما در كار من نيرنگ كنيد و مرا مهلت مدهيد!» (هود/۵۵) و چنین درخواستی در میان چنان قومی بقدری عجیب است که برخی این را معجزهای از جانب او دانستهاند که با آن همه قوت و شدت جرأت درگیری با هود را نداشتند! (المیزان، ج۱۰، ص۳۱۰)
بر اساس برخی از نقلها آنان مردمانی بسیار عظیمالجثه بودند، با این حال، نهایتا هم آنان را نه با سنگباران و عذابهای شدید آنچنانی، بلکه با یک «باد» نیست و نابود کرد (فصلت/۱۶؛ احقاف/۲۴؛ ذاریات/۴۱؛ حاقه/۶)
آیا واقعا چگونگی کاری که خدا با آنان کرد، جای عبرت ندارد؟
ثمره اخلاقی-اجتماعی
آیا اگر کسی به وضعیت اینان دقت کند، امکان دارد به قدرت و شکوه خویش، هرچقدر هم که در دید مردمان عظیم باشد، مغرور شود؟
از طرف دیگر، اگر کسی سرنگونی آنچنان قومی را با چنین وضعی ببیند، آیا امکان دارد در دنیا از هیچ قدرت دنیوی بترسد و بیمی به خود راه دهد؟
۳) «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»
تاریخ قلع و قمع متجاوزان را فراموش نکنید. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۴)
۴) «كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»
نابود کردن طغیانگران جلوه ربوبیت خداوند متعال است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۴)
۵) «لِذي حِجْرٍ؛ أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ»
عبرت گرفتن از تاریخ نشانه عقل و خرد است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۴)
[۱] . و في الشواذ قراءة ابن عباس بعاد إرم ذات العماد و روي ذلك عن الضحاك أيضا. … و أما القراءة «بِعاد إِرَمَ» فعلی أنه أراد أهل إرم هذه المدينة فحذف المضاف و هو يريده كقوله تعالی بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ أي بزينة الكواكب
[۲] . قرأ الجمهور: بعادٍ مصروفا إرم بكسر الهمزة و فتح الراء و الميم ممنوع الصرف للتأنيث و العلمية لأنه اسم للقبيلة، و عاد، و إن كان اسم القبيلة، فقد يلحظ فيه معنى الحي فيصرف أو لا يلحظ، فجاء على لغة من صرف هندا، و إرم عطف بيان أو بدل.
و قرأ الحسن: بعادَ غير ممنوع الصرف مضافا إلى إرم،
و قرأ ابن الزبير: بعادِ بالإضافة، أرِم بفتح الهمزة و كسر الراء، و هي لغة في المدينة،
و الضحاك: بعادٍ مصروفا، و بعادَ غير مصروف أيضا، أرْم بفتح الهمزة و سكون الراء تخفيف أرم بكسر الراء.
[۳] . این روایت هم در همین راستا قابل توجه است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا خَرَجَتْ رِيحٌ قَطُّ إِلَّا بِمِكْيَالٍ إِلَّا زَمَنَ عَادٍ فَإِنَّهَا عَتَتْ عَلَى خُزَّانِهَا فَخَرَجَتْ فِي مِثْلِ خَرْقِ الْإِبْرَةِ فَأَهْلَكَتْ قَوْمَ عَاد. (من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۵۲۵)
بازدیدها: ۲۵