۲۴ جمادیالاولی ۱۴۴۰
ترجمه
پس/ و در آن فساد را تکثیر کردند؛
نکات ادبی
فَأَكْثَرُوا …
حرف فاء را در اینجا فاء عاطفه دانستهاند (الجدول في إعراب القرآن، ج۳۰، ص۳۲۱) که البته تفاوت «ف» و «و» در عطف آن است که در فاء عاطفه معنای پشت سر هم بودن نیز لحاظ شده است و در فارسی، اگرچه صریحا از کلمه «سپس» استفاده میشود اما بسیاری از اوقات با حرف «و» نیز بدان اشاره میشود؛ مثلا وقتی گفته میشود «حسن آمد و غذا خورد» اینجا حرف «و» معنایش صرفاً عطف نیست، بلکه به پشت سر هم بودن این دو نیز دلالت دارد، به نحوی که اگر بگوییم «حسن غذا خورد و آمد» معنایش کاملا متفاوت میشود. و در اینجا نیز با این ملاحظه حرف «و» در ترجمه آمد.
البته حرف «ف» در اینجا میتواند فاء تفریع باشد که این جمله را بر جمله قبلی مترتب میکند (معادل کلمه «پس» یا «آنگاه» در فارسی)؛ یعنی آنان طغیان کردند پس فساد را زیاد کردند.
الْفَسادَ
«فساد» مصدر از ماده «فسد» است. و قبلا بیان شد که این ماده به معنای «خروج شیء از حالت اعتدال و نظم اصلی خود است و نقطه مقابل «صلاح» است؛ و در واقع به معنای تغییر (کم یا زیاد شدن) از مقداری است که حکمت اقتضا می کرده است (چنانکه صلاح، به معنای باقی ماندن در وضعیتی است که حکمت اقتضا میکند).
تفاوتش با «غیّ: گمراهی» و «قبیح: زشت و ناپسند» در این است که اینها هم اگرچه برخلاف حکمتاند اما در اینها معنای «مقدار» لحاظ نشده است و همچنین هر فسادی لزوما «غی» و «قبیح» نیست (چنانکه میگوییم این سیب فاسد شده است.
همچنین تفاوت «فاسد» با «مردود» و «منهی عنه» [آنچه مورد نهی قرار گرفته] این است که آن دو به حالتی مربوط میشوند که یا ثواب و پاداش بدان تعلق نمیگیرد (نقطه مقابل مقبول)، ویا دلالت بر کراهت و ناراحتی نهیکننده دارد، اما میتواند آن عمل «مُجزی» باشد (رفع تکلیف انجام شده باشد) [مثلا نماز بدون حضور قلب یا نمازی که در حین آن به نامحرم نگاه حرام انداخته شود] اما «فاسد» چیزی است که «مُجزی» نیست.
جلسه ۱۷۵ http://yekaye.ir/sad-38-28/
حدیث
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند:
فساد ظاهر آدمى از فساد باطن اوست، و كسى كه باطن خود را اصلاح كند، خداوند ظاهر او اصلاح مىفرمايد؛ و کسی که از خداوند در خفا بترسد خداوند در آشکارا پرده او را نَدَرد؛ و کسی که در خفا به خدا خیانت کند خداوند پوشش او را در آشکارا بدَرَد؛؛ و بزرگترین فساد آن است که بنده به غفلت از خداوند متعال رضایت دهد؛ و این فساد زاده میشود از طولانی بودن آرزو و حرص و کبر همان گونه که خداوند متعال در داستان قارون خبر داد در این آیات که: «و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمىدارد.» (قصص/۷۷) و نیز فرمود «آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مىدهيم كه در زمين نه خواستار برترىاند و نه فساد» تا آخر آیه (قصص/۸۳)؛ و این خصلتها از ویژگیهای فرعون و اعتقاد او بود و اصل و ریشهاش حب دنیا و جمعآوری آن است و پیروی از نفس و هوای نفس و برپا داشتن شهوات آن؛ و حب ستوده شدن و همراهی با شیطان و پیروی کردن از گامهای وی؛ و همه اینها تحت غفلت از خدا و فراموشی نعمتهای وی جمع میشود…
مصباح الشريعة، ص: ۱۰۷
قَالَ الصَّادِقُ ع:
فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ؛ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي السِّرِّ لَمْ يَهْتِكِ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ؛ وَ مَنْ خَانَ اللَّهَ فِي السِّرِّ هَتَكَ اللَّهُ سِتْرَهُ فِي الْعَلَانِيَةِ؛ وَ أَعْظَمُ الْفَسَادِ أَنْ يَرْضَى الْعَبْدُ بِالْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى؛ وَ هَذَا الْفَسَادُ يَتَوَلَّدُ مِنْ طُولِ الْأَمَلِ وَ الْحِرْصِ وَ الْكِبْرِ، كَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَى فِي قِصَّةِ قَارُونَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» وَ قَوْلِهِ تَعَالَى «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» إِلَى آخِرِهَا.
وَ كَانَتْ هَذِهِ الْخِصَالُ مِنْ صُنْعِ قَارُونَ وَ اعْتِقَادِهِ، وَ أَصْلُهَا مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا وَ جَمْعِهَا وَ مُتَابَعَةِ النَّفْسِ وَ هَوَاهَا وَ إِقَامَةِ شَهَوَاتِهَا وَ حُبِّ الْمَحْمَدَةِ وَ مُوَافَقَةِ الشَّيْطَانِ وَ اتِّبَاعِ خُطُوَاتِهِ؛ وَ كُلُّ ذَلِكَ يَجْتَمِعُ تَحْتَ الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ وَ نِسْيَانِ مِنَنِهِ …
تدبر
۱) «الَّذينَ طَغَوْا فِي الْبِلادِ، فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
سرچشمه فساد و تباهی طاغوتها هستند. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۴۷۵)
به تعبیر دیگر، کسانی که اهل طغیان و سرکشی باشند (یعنی از حد خود تجاوز کنند) موجب میشوند که فساد و تباهی در جهان زیاد شود.
۲) «فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
نفرمود: «فأفسدوا فیها: و در آن فساد کردند» بلکه فرمود: فأکثروا …»
چرا؟
الف. این میتواند ناظر به آیه قبل باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که ثمره برخی کارها فساد است؛ اما ثمره طغیانگری، نه صرف فساد، بلکه زیاد شدن فساد است.
ب. این میتواند ناظر به آیه بعد باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که زیاد شدن فساد است که عذاب را در دنیا نازل میکند، نه صرف فساد.
ج. …
۳) «فَأَكْثَرُوا فيهَا الْفَسادَ»
با اینکه در آیه قبل «فی البلاد» را ذکر کرده بود، در این آیه صرفاً نفرمود: «فَأَكْثَرُوا الْفَسادَ: فساد را تکثیر کردند» و حتی در یک روال طبیعی نفرمود «فَأَكْثَرُوا الْفَسادَ فيهَا: فساد را در آن تکثیر کردند»؛ بلکه «فیها» را آورد، آن هم قبل از فساد (که تاکید بر آن را میرساند). چرا؟
الف. این میتواند ناظر به آیه قبل باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که طغیان علنی در سرزمینهاست که فساد را تکثیرمیکند؛ وگرنه طغیانگریای که در خفا انجام شود و در سرزمینها آشکار نگردد، لزوما به تکثیر فساد نمیانجامد.
ب. این میتواند ناظر به آیه بعد باشد؛ یعنی میخواهد توجه دهد که تکثیر علنی فساد در بلاد است که عذاب را در دنیا نازل میکند، وگرنه صرفا زیاد شدن فساد، اگر علنی و عادی نشود معلوم نیست که منجر به نزول عذاب در دنیا شود.
ج. …
بازدیدها: ۱۰