ترجمه
راه کسانی که بدانها نعمت دادی، که نه مورد غضب واقع شدند و نه از گمراهاناند.
نکات ترجمهای و نحوی
«صراط» در این آیه، بدل یا صفت برای «الصراط المستقیم» در آیه قبل است؛ یعنی در مقام توضیح آن میباشد. (مجمع البيان۱/ ۱۰۶؛ الکشاف۱/ ۱۵؛ إعراب القرآن نحاس۱/ ۲۰).
«غیر» در این آیه یا وصف برای «الذین» است ویا بدل از آن؛ و «لا» هم یا زائده (برای تاکید نفی) است یا به همان معنای «غیر» (مجمع البيان۱/ ۱۰۷؛ الکشاف۱/ ۱۶؛ إعراب القرآن نحاس۱/ ۲۲). نتیجه مهم این است که برخلاف تلقی برخی از مترجمان سرشناس[۱]، این آیه در مقام بیان سه دسته نیست و نمیگوید که «راه کسانی که بدانها نعمت دادی و نه راه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه راه گمراهان» که گویی که به یک گروه نعمت داده و به دوتای دیگر نداده است؛ بلکه اگرچه به طور ضمنی از سه گروه سخن به میان آمده (هدایتشدگان حقیقی، مورد غضب واقعشدگان، و گمراهان)، اما آیه فقط ناظر به بیان صراط مستقیم و گروهی که اهل این صراطند میباشد؛ که این صراط، صراط کسانی است که بدانها نعمت دادی و در عین حال مورد غضب و گمراهی هم قرار نگرفتند. ثمره بحث در این است که، برخلاف ترجمههای مذکور، نعمت دادن در مقابل غضب کردن و گمراهی نیست؛ بلکه همه نعمت گرفتهاند، منتهی برخی نعمت گرفته ولی مورد غضب ویا گمراهی قرار گرفتهاند؛ و برخی دیگر نعمت گرفتند و چنان در مسیر هدایت ثابتقدم بودند که هیچ مورد غضب و گمراهی قرار نگرفتند. روایاتی هم که «افراد مورد غضب» و «گمراهان» را یهودیان و مسیحیان معرفی میکند، باید به همین معنا گرفت، زیرا که در قرآن کریم بارها از نعمتهایی که به اهل کتاب و خصوصا یهودیان داده شده، سخن به میان آمده است (مثلا: بقره/۴۰ و ۴۷ و ۱۲۲) یعنی به آنها هم نعمت داده شده، اما علیرغم آن یا مورد غضب واقع شدند ویا حداقل، گمراه شدند.
حدیث
۱) از امام حسن عسگری در تفسیر این آیه روایت شده است که:
«صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» یعنی بگویید ما را به راه کسانی هدایت کن که به آنها نعمت بخشیدی که توفیق [قبول] دین تو و اطاعت از تو را پیدا کنند و آنها همانانند که خداوند در موردشان فرمود: «و کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند همراه میشود با کسانی که خداوند به آنها نعمت بخشید اعم از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان و اینان چه خوب رفیقانی هستند» (نساء/۷۱) … سپس فرمود: مقصود از اینان کسانی که به آنها نعمت ثروت و سلامتی بدنی داده شده، نیست – هرچند که همه اینها هم از نعمتهای ظاهری خداست – اما آیا نمیبینی که برخی از آنها [که نعمت ثروت و سلامتی دارند] از زمره کافران و فاسقاناند و چه معنی دارد که به شما بگویند که دعا کنید که به سوی صراط آنها راه یابید! بلکه به شما دستور داده که دعا کنید که به صراط کسانی راه یابید که به آنها نعمت ایمان به خدا و تصدیق رسول او و ولایت محمد و خاندان طاهرینش و اصحاب نیکوکار برگزیدهاش داده شده است…
معاني الأخبار، ص۳۶
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ الْمُفَسِّرُ قَالَ حَدَّثَنِي يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ :
صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ أَيْ قُولُوا اهْدِنَا صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِالتَّوْفِيقِ لِدِينِكَ وَ طَاعَتِكَ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» …[۲] قَالَ ثُمَّ قَالَ لَيْسَ هَؤُلَاءِ الْمُنْعَمَ عَلَيْهِمْ بِالْمَالِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ وَ إِنْ كَانَ كُلُّ هَذَا نِعْمَةً مِنَ اللَّهِ ظَاهِرَةً أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ يَكُونُونَ كُفَّاراً أَوْ فُسَّاقاً فَمَا نُدِبْتُمْ إِلَى أَنْ تَدْعُوْا بِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِهِمْ وَ إِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالدُّعَاءِ بِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِ الَّذِينَ أُنْعِمَ عَلَيْهِمْ بِالْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ تَصْدِيقِ رَسُولِهِ وَ بِالْوَلَايَةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أَصْحَابِهِ الْخَيِّرِينَ الْمُنْتَجَبِينَ…
۲) از امیرالمومنین ع روایت شده است که خداوند عز و جل به بندگانش دستور داده که از او راه کسانی را طلب کنند که بر آنان نعمت [ویژه] بخشیده شده است؛ و آنان همان انبیاء و صدیقان و شهداء و صالحاناند (نساء/۷۱) و به او پناه ببرند از راه کسانی که مورد غضب واقع شدهاند که همان یهودیاناند که خداوند در موردشان فرمود: «بگو آیا به تو خبر بدهم به جایگاهی که نزد خدا از این هم بدتر است؟ کسی که خدا او را لعنت کرد و او را مورد غضب قرار داد» (مائده/۶۰) و نیز به او پناه ببرند از راه گمراهان، که همان کسانیاند که خداوند متعال دربارهشان فرمود: «بگو ای اهل کتاب! در دینتان بناحق غلو نکنید و از هوی و هوس قومی پیروی نکنید که قبلا گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست به گمراهی کشیده شدند» (مائده/۷۷) که همان مسیحیاناند.
سپس امیرالمومنین ع فرمود: و هرکس به خدا کفر بورزد، کسی است که مورد غضب واقع شده و از راه خداوند عز و جل گمراه گردیده است.
و امام رضا ع نیز همین را فرمود و اضافه کرد که:
و کسی که در مورد امیرالمومنین ع نیز از حد عبودیت تجاوز کند [یعنی او را، نه عبد، بلکه خدا بداند] او هم کسی است که مورد غضب واقع شده و گمراه است.
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري ع، ص۵۰
قَالَ الْإِمَامُ ع: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَهُ أَنْ يَسْأَلُوهُ طَرِيقَ الْمُنْعَمِ عَلَيْهِمْ، وَ هُمُ: النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا [بِهِ] مِنْ طَرِيقِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ هُمُ الْيَهُودُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ:
«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ- مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ» وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا بِهِ مِنْ طَرِيقِ الضَّالِّينَ، وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ- وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ- وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ» وَ هُمُ النَّصَارَى.
ثُمَّ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: كُلُّ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ فَهُوَ مَغْضُوبٌ عَلَيْهِ، وَ ضَالٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
وَ قَالَ الرِّضَا ع كَذَلِكَ، وَ زَادَ فِيهِ، فَقَالَ:
وَ مَنْ تَجَاوَزَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع الْعُبُودِيَّةَ- فَهُوَ مِنَ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ مِنَ الضَّالِّينَ.
۳) از رسول خدا ص روایت شده است که درباره « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» فرمودند: آن دین خداست که جبرئیل بر محمد ص نازل کرده است [و درباره] «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» فرمودند منظور شیعیان [پیروان واقعی] علی ع است که با ولایت علی بن ابیطالب بر آنها نعمت دادی و بر آنها غضب نکردی و گمراه نشدند.
تفسير فرات الكوفي، ص۵۲
قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ مِهْرَانَ الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ دِينَ اللَّهِ الَّذِي نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع عَلَى مُحَمَّدٍ ص صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ قَالَ شِيعَةِ عَلِيٍّ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمْ تَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا. [۳]
تدبر
۱) «صِراطَ الَّذينَ …» در آیه قبل از خدا خواستیم «صراط مستقیم» را به ما نشان دهد. وقتی کسی از ما راهی را میپرسد دو گونه جواب میدهیم: گاه آدرس مسیر را گام به گام به او توضیح میدهیم و گاه دست او را در دست کسی میگذاریم که میخواهد همان مسیر را برود. چرا خداوند به جای اینکه راه اول را برود (مثلا بگوید صراط مستقیم راهی است که با نماز و راستگویی و … حاصل میشود) راه دوم را رفت و این راه را با یک عده اشخاص معرفی کرد؟
ظاهرا بدین جهت که: از طرفی راه خدا بسیار دشواریاب است (چون ما انسانهای محدود میخواهیم به مقصد بینهایت برسیم، بقره/۴۶)؛ و از طرف دیگر دشمنی قسمخورده در مسیر «صراط مستقیم» کمین کرده است (اعراف/۱۶) تا ما را به بیراهه بکشاند؛ و خداوند دانای مهربان میخواهد به ما بفهماند که:
طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
در واقع، طبق آیه ۷ سوره حمد، تفسیری که برخی از آیه ۶ کردهاند (که گفتهاند مقصود از «صراط مستقیم»، قرآن کریم است) کاملا تفسیر به رأی است؛ و این آیه میخواهد بگوید که کسی که میخواهد صراط مستقیم را بپیماید، نمیتواند با شعار «حَسبُنا کتاب الله» (قرآن برای ما کافی است) راه بیفتد، و حتما باید «کسانی که مورد نعمت ویژه خدا قرار گرفته و گناه نمیکنند که مورد غضب واقع شوند، و اشتباه نمیکنند که به بیراهه بیفتند» را بشناسد.
شاید بدین جهت است که پیامبر اکرم ص این اندازه بر ضرورت تمسک توامان به قرآن و اهلبیت خود اصرار میورزید (حدیث ثقلین) و شاید به همین جهت است که هم پیامبر اکرم ص (و درنتیجه برخی از صحابه ایشان)، و هم خود اهلبیت اصرار فراوانی داشتهاند که امامان را به عنوان «صراط مستقیم» معرفی کنند (مثلا جلسه دیروز، حدیث۴) و جالب است که در تاریخ این عنوان (که ما صراط مستقیم هستیم) از جانب هیچکس دیگری ادعا نشده است.
۲) «… الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»:
این آیه بر عصمت «الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» هم از «گناه» و هم از «اشتباه» دلالت دارد:
مقدمه۱. در نکات ترجمه توضیح داده شد که «غیر…» و «لا…»، صفت و یا بدل برای «الذین..» هستند؛ یعنی در عین حال که ظاهرا اشاره به دو گروه دیگر است، اما در مقام توضیح اوصاف «الذین انعمت علیهم» هستند. یعنی آیه میفرماید صراط کسانی را برو، که بدانها نعمت دادیم و آنها از نعمت در مسیر هدایت استفاده کردند و نه مورد غضب خدا واقع شدند، و نه به بیراهه افتادند.
مقدمه ۲. کلمه «گمراه» هم شامل کسانی میشود که عامدانه در مقابل راه الهی راه دیگری را در پیش میگیرند و به خاطر گناه عامدانهشان مورد غضب خدا واقع میشوند؛ و هم شامل کسی که عامدا گناه نکرده، اما چون راه را بلد نیست، به بیراهه کشیده شده است. از آنجا که در این آیه «گمراهان» را جداگانه در مقابل «مغضوب علیهم» قرار داد؛ پس علیالقاعده معنی خاص آن مد نظر است. پس، با دو تعبیر «مغضوب علیهم» و «گمراهان» وقتی با هم بیایند قطعا، علاوه بر کسانی که عمدا گناه میکنند، کسانی را هم که تعمد ندارد، اما به خاطر اشتباهاتشان به بیراهه کشیده میشوند، شامل میشود؛ و در این آیه، «الذین انعمت علیهم»ی مورد نظر است که در زمره هیچ یک از این دو گروه قرار نگیرند.
نتیجه: «الذین انعمت علیهم» نه گناه میکنند (که جزء مغضوب علیهم شوند) و نه حتی اشتباه میکنند (که به نحوی جزء گمراهان قرار گیرند).
۳) «صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»: وقتی «صراط مستقیم» (آیه قبل) را با تعبیر «صراط الذین» توضیح میدهند، معنایش این است که اگر کسی میخواهد راه مستقیم الی الله را پیدا کند حتما باید «کسان خاصی» را پیدا کند که این راه را رفتهاند و چنانکه در تدبر ۱ بیان شد، این افراد باید معصوم از گناه و اشتباه باشند.
حالا ما اینها را یافتیم، چگونه میتوان همراه اینها شد؟ پاسخش را در آیه ۷۱ سوره نساء داده است (احادیث۱ و۲):
همراهی اینها – پس از اینکه آنها را شناختیم – تنها با اطاعت از خدا و رسول حاصل میشود: «و کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند همراه میشود با کسانی که خداوند به آنها نعمت بخشید اعم از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان؛ و اینان چه خوب رفیقانی هستند» (نساء/۷۱) یعنی صرف شناخت اینها برای هدایت شدن کافی نیست، بلکه شناخت آنها برای این است که بتوانیم به نحو درست از خدا و رسول تبعیت کنیم، که در این صورت ما هم همراه و جزء اصحاب این صراط خواهیم شد (حدیث۴)
۴) «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»: در برخی احادیث مصادیق یهود و نصاری به عنوان مصداق آشکار «دو گروه مورد غضب و گمراه» معرفی شدهاند. اما همان طور که با دقت در حدیث ۲ نیز معلوم میشود، این به عنوان «مصداق آشکار» است نه «تنها مصداق»؛ چرا که اولا اینکه آن دو گروه مصداق این آیه هستند، بر اساس آیات قرآنیای است که تعبیر «غضب» و «ضلّ» در آن در مورد اینها استفاده شده، و میدانیم که این تعبیر در مورد دیگران (حتی برخی از مسلمانان، مثلا منافقان) هم به کار رفته است؛ و ثانیا در همان حدیث ۲، بلافاصله، امام ع موارد دیگری را هم به آنها ملحق میکند.
مطلب زیر فقط آدرسش در وبلاگ، در کانال گذاشته شد.
۵) پیامبر اکرم ص بارها و بارها امام علی ع و اهلبیت را «صراط مستقیم» نامیدند و با توجه به نکته تدبر ۱ همین برای اثبات اینکه اسلام را باید تنها از اهل بیت دریافت کرد و در نتیجه تنها جانشینان شایسته پیامبر ص اهل بیت هستند، کافی بوده است و ظاهرا خود پیامبر در بحث خلافت هم بر این حدیث تاکید کردهاند. از آنجا که اصل این حدیث قریب به متواتر بوده و نمیتوانستند آن را انکار کنند، در دوره بنیامیه و بعد از آن، ترفندی به کار میبرند که این حدیث را تحتالشعاع قرار دهند و آن اینکه این حدیث را با حفظ اینکه در مقام بیان درباره خلافت خود پیامبر است باقی میگذارند اما القا میکنند که پیامبر قبل از اینکه علی را صراط مستقیم معرفی کند دو خلیفه اول را به نحوی به عنوان کسانی که شایستگی خلافت دارند مطرح کرده است و سعی میکنند این گونه نقل قول از پیامبر اکرم ص را به خود حضرت علی ع و یا افراد مهمی مانند حذیفه (شخصی که از نظر خود اهل سنت درباره جانشینی پیامبر ص اسراری از پیامبر ص شنیده بود که افشا نکرد!) نسبت دهند تا جای هرگونه تردیدی رفع شود.
غافل از اینکه مقایسه تعبیر «صراط مستقیم» (که تعبیری کاملا قرآنی است و قرآن در سوره حمد که هر روز توسط مسلمانان خوانده میشود افراد اهل این صراط را تنها راه قابل پیروی معرفی کرده) با تعابیری که در در وصف خلفای دیگر ساخته شده، بخوبی ساختگی بودن آن جملات قبلی را معلوم میشود. البته بودهاند معدود افرادی در اهل سنت که اصل حدیث را که سخنی درباره دیگران ندارد و فقط درباره امیرالمومنین است را نگه داشتهاند و به جای تعبیر «الصراط المستقیم» تعبیر «المحجه البیضاء» (= راه روشن) را در همین حدیث نقل کردهاند و حدیثشان در پاکسازیهایی که انجام شده، تا امروز جان سالم بدر برده است. در اینجا ابتدا حدیثی که تنها اسم امام علی ع در آن برده شده را میآوریم و سپس به برخی از مصادق دستکاری شده آن اشاره میکنیم. (با تعبیر دستکاری شده ِ مذکور، بالغ بر پنجاه مورد در کتب اهل سنت یافت شد)
حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، ثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ وُهَيْبٍ الْغَزِّيُّ، ثَنَا ابْنُ أَبِي السَّرِيِّ، ثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، ثَنَا النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْجَنَدِيُّ، عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنْ تَسْتَخْلِفُوا عَلِيًّا، وَمَا أَرَاكُمْ فَاعِلِينَ، تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا، يَحْمِلُكُمْ عَلَى الْمَحَجَّةِ الْبَيْضَاءِ»
رسول خدا فرمود اگر علی را خلیفه کنید ، که نمیبینم که چنین کنید، او را هدایتکنندهی هدایت شده مییابید که شما را بر راهی روشن حرکت میدهد.
حلية الأولياء وطبقات الأصفياء (ابونعیم الإصبهانی) ج۱ ص۶۴ (وی این حدیث را با چهار سند دیگر هم نقل کرده که بویژه رجال سند فوق از کسانیاند که حتی علمای وهابی نیز آنها را معتبر میدانند چنانکه در نرمافزار «جوامعالکلم» محصول وزارت اوقاف عربستان، که رجال حدیث را هم بررسی میکند، حکم به صحیح بودن این حدیث کرده است)
و نمونهای از این حدیث که با تعبیر «صراط مستقیم» درباره امیرالمومنین ع است ولی قبلش توضیحاتی درباره دو خلیفه قبلی آمده را حاکم نیشابوری آورده است: (حاکم نیشابوری مبنایش را گردآوری احادیث بر مبنای صحیح بخاری و مسلم قرار داده است)
(۴۶۲۹)- حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحِ بْنِ هَانِئٍ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ سَلَمَةَ، وَمُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ قَالا: ثنا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، وَمُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ، قَالا: ثنا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَنَا النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، عَنْ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: ” إِنْ وَلَّيْتُمُوهَا أَبَا بَكْرٍ فَزَاهِدٌ فِي الدُّنْيَا، رَاغِبٌ فِي الآخِرَةِ، وَفِي جِسْمِهِ ضَعْفٌ، وَإِنْ وَلَّيْتُمُوهَا عُمَرُ فَقِوِيُّ أَمِينٌ، لا يَخَافُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ، وَإِنْ وَلَّيْتُمُوهَا عَلِيًّا فَهَادٍ مُهْتَدٍ، يُقِيمُكُمْ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ “.
هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ
المستدرك على الصحيحين ج۳ ص۱۵۳
برخی اولا کلمه «صراط» را به «الطریق» تغییر دادهاند که در ذهن مفهوم قرآنی صراط مستقیم حاضر نشود و بعد از آوردنش شرح مفصلی میدهند که منظورِ پیامبر درباره حضرت علی ع، بلافصله بعد از خودش نبوده، بلکه منظور بعد از عثمان بوده است! مثلا:
حَدَّثَنَا حَاتِمٌ، ح يَحْيَى، ح الْحِمَّانِيُّ، ح شَرِيكٌ، عَنْ أَبِي الْيَقْظَانِ، عَنْ أَبِي وَائِلٍ، عَنْ حُذَيْفَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَلَا تَسْتَخْلِفُ عَلَيْنَا، فَقَالَ: «إِنِ اسْتَخْلَفْتُ عَلَيْكُمْ خَلِيفَةً مِنْ بَعْدِي ثُمَّ عَصَيْتُمْ خَلِيفَتِي نَزَلَ الْعَذَابُ» ، ثُمَّ قَالَ: «إِنْ تُوَلُّوا هَذَا الْأَمْرَ أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ قَوِيًّا فِي أَمْرِ اللَّهِ ضَعِيفًا فِي بَدَنِهِ، وَإِنْ تُوَلُّوهَا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا فِي أَمْرِ اللَّهِ قَوِيًّا فِي بَدَنِهِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا وَلَنْ تَفْعَلُوا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»
بحر الفوائد المشهور بمعاني الأخبار ج۱ ص۲۷۹
و جالب اینجاست که با این افزوده، عدهای از قول حضرت علی ع هم نقل کردهاند که دیگر جای شک و شبههای باقی نماند، از جمله احمد بن حنبل (رئیس فرقه حنبلی) در مسند خود (که جزء کتب اصلی حدیثی اهل سنت است) آورده است:
۸۵۹ – حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ، حَدَّثَنِي عَبْدُ الْحَمِيدِ بْنُ أَبِي جَعْفَرٍ يَعْنِي الْفَرَّاءَ، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ نُؤَمِّرُ بَعْدَكَ؟ قَالَ: «إِنْ تُؤَمِّرُوا أَبَا بَكْرٍ، تَجِدُوهُ أَمِينًا، زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا، رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُؤَمِّرُوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا، لَا يَخَافُ فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ، وَإِنْ تُؤَمِّرُوا عَلِيًّا، وَلَا أُرَاكُمْ فَاعِلِينَ، تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا، يَأْخُذُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج۲ ص۲۱۴
و همین طور حاکم نیشابوری در جای دیگری از مستدرک خود:
۴۴۳۴ – حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ، وَأَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْجَوْهَرِيُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ خُزَيْمَةَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِيُّ، ثنا زَيْدُ بْنُ الْحُبَابِ، ثنا فُضَيْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ الرُّوَاسِيُّ، ثنا أَبُو إِسْحَاقَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنْ تُوَلُّوا أَبَا بَكْرٍ تَجِدُوهُ زَاهِدًا فِي الدُّنْيَا، رَاغِبًا فِي الْآخِرَةِ، وَإِنْ تُوَلُّوا عُمَرَ تَجِدُوهُ قَوِيًّا أَمِينًا، لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ تَعَالَى لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَإِنْ تُوَلُّوا عَلِيًّا تَجِدُوهُ هَادِيًا مَهْدِيًّا يَسْلُكُ بِكُمُ الطَّرِيقَ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ ” وَشَاهِدَهُ حَدِيثُ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ
المستدرك على الصحيحين ج۳ ص۷۳
چنانکه اشاره شد نقلهای بسیار متعددی از این تعبیر در کتب اهل سنت آمده است که اینها فقط از باب نمونه اشاره شد
[۱] . مثلا مجتبوی، مکارم شیرازی، قرائتی، آیتی، الهی قمشهای، حلبی، خواجوی، زینالعابدین راهنما، جلالالدین فارسی که تعبیر «راه اینان و نه راه آنان» را در ترجمه مد نظر قرار دادهاند. فرمایشات علامه طباطبایی در المیزان هم هرچند صراحتی ندارد اما ظاهر آن چنین تلقیای را القا میکند (المیزان۱/ ۲۹) به نحوی که در ترجمه المیزان همین گونه ترجمه شده (ترجمه المیزان۱/ ۴۴)، هرچند که ترجمه مستقلی که بر اساس المیزان انجام شده، به این نکته دقت کرده و از این اشتباه اجتناب نموده است. در میان مترجمان، فولادوند، مشکینی، مصطفوی (تفسیر روشن)، انصاریان، انصاری، رضایی، فیضالاسلام، گرمارودی، به این نکته توجه داشته و ترجمه مناسبی ارائه نمودهاند.
[۲] . وَ حُكِيَ هَذَا بِعَيْنِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
[۳] . حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ قَالَ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مَعْرِفَتُهُ- وَ الدَّلِيلُ عَلَى أَنَّهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ. قَوْلُهُ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ وَ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي أُمِّ الْكِتَاب
تفسير القمي، ج۱، ص: ۲۹
بازدیدها: ۲۱۸
سلام برشما.ممنون اززحمت های شما برای به دست اومدن این مطالب عالی.یک نظر:به نظرم این آیه داره سرنوشت و عاقبته کار سه گروه رو نشون میده و به این معنی نیست که کسانی که نعمت به انها بخشیده شد هیچزمانی در طول زندگیشان مورد غضب قرار نگرفته اند یا به گمراهی نرفته اند چون خدا سرانجام کارشون رو میگه که به اونها نعمت بخشیده و از ماهم میخواد صراط اونها رو بریم مایی که مورد غضب واقع شدیم و در گمراهی رفتیم ولی میتونیم در راه و دسته نعمت داده شدگان فرار بگیرم .برای مورد غضب شدگان هم این موضوع وجود داره مثلا قرآن میگه منافقان کسانی اند که ابتدا ایمان اوردند و…سپاس فراوان