ترجمه
گفت آیا دیدی وقتی که به آن صخره پناه برده بودیم، پس من آن ماهی را فراموش کردم و جز شیطان آن را فراموشم نساخت که آن را یادآوری کنم، و به طرز عجیبی راهش را در دریا در پیش گرفت.
نکات ترجمه
«أَوَيْنا»
قبلا توضیح داده شده که ماده «أوی» را «در جایی جمع شدن» یا «به چیزی منضم شدن» دانستهاند برخی اصل معنای این ماده را «قصد کردن جایی به نیت استقرار و سکونت و استراحت در آن» معرفی کردهاند و «مأوی» به مکانی گفته میشود که در آن گرد میآید و مستقر میشوند و در فارسی معادل کلمات قرارگاه و پناهگاه میباشد.
جلسه ۵۴۰ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-51/
«نَسيتُ» «أَنْسانيهُ»
أَنْسانيهُ = أنسی + ن وقایه + «ی» (ضمیر متکلم وحده) + «ه» (ضمیر مفرد مذکر غایب)
قبلا بیان شد که با اینکه معنای فراموش کردن برای کلمه «نسیان» خیلی متعارف است، اما برخی درباره ماده «نسی» گفتهاند بر دو معنای متفاوت دلالت دارد: فراموش کردن و ترک کردن؛ و برای معنای «ترک کردن» به آیه «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما» (طه/۱۱۵) استناد کردهاند؛ و در تایید آن، توضیح دادهاند که «فراموشی» امری غیرارادی است، پس مواردی که «نسیان» در قرآن کریم مورد مواخذه قرار گرفته همگی به معنای «ترک» است، چنانکه ما هم میگوییم «ما را از عطای خود فراموش نکن». اما برخی بین این دو معنا چنین جمع کردهاند که: نسیان، ترک آن اموری است که قبلا انسان آنها را در قلب خود ثبت و ضبط کرده بود که میتواند ناشی از ضعف قلب ویا غفلت ویا حتی عمدی باشد.[۱]
جلسه ۹۴ http://yekaye.ir/ta-ha-020-115/
اختلاف قرائت[۲]
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که شیطان چیزی را فراموشت ساخت، دستت را بر پیشانیات بگذار و بگو: خدایا: همانا از تو میخواهم ای به یادآورنده خیر و انجام دهنده و دستور دهنده بدان، که بر محمد و آل محمد ص صلوات بفرستی و آنچه را که شیطان رجیم فراموشم ساخته، به یادم آوری.
مكارم الأخلاق، ص۳۵۶
عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا أَنْسَاكَ الشَّيْطَانُ شَيْئاً فَضَعْ يَدَكَ عَلَى جَبْهَتِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ يَا مُذَكِّرَ الْخَيْرِ وَ فَاعِلَهُ وَ الْآمِرَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَذْكُرَنِي مَا أَنْسَانِيهِ الشَّيْطَانُ الرَّجِيمُ.
۲) از امام صادق ع روایت شده است: سه چیز است که فراموشی را میبرد و موجب [تقویت] یادآوری میشود:
قرائت قرآن، مسواک زدن و روزه.
دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۳۷
رُوِّينَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
ثَلَاثٌ يُذْهِبْنَ النِّسْيَانَ وَ يُحْدِثْنَ الذُّكْرَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاكُ وَ الصِّيَامُ.
۳) از امام باقر ع از پدرانشان روایت شده استکه: روزی امیرالمومنین ع همراه با امام حسن ع و سلمان فارسی وارد مسجدالحرام شدند و نشستند که بناگاه مردی خوشسیما و خوشلباس وارد شد و بر امیرالمومنین ع سلام داد و پیش روی ایشان نشست و گفت: یا امیرالمومنین! سه سوال دارم. اگر جوابش را دادی میفهمم که این قوم با کاری که با تو کردند در دنیا و آخرتشان ایمن نخواهند بود و اگر جواب نتوانستی بدهی میفهمم تو با آنها تفاوتی نداری!
حضرت فرمود: هر سوالی داری بپرس.
گفت: خبر بده که وقتی انسان به خواب میرود روحش کجا میرود؟ و انسان چگونه به یاد میآورد و فراموش میکند [= چکار کند که به یاد آورد و چه کاری موجب فراموشی میشود]؟ و اینکه چگونه فرزند یک نفر شبیه عموها و داییهایش میشود [= چه چیزی موجب میشود فرد شبیه عموهایش شود یا شبیه داییهایش]؟
امیرالمومنین ع به امام حسن ع رو کرد و فرمود: یا ابامحمد! تو جوابش را بده.
امام حسن ع فرمود: …
و اما اینکه در مورد به یاد آوردن و فراموشی گفتی؛ همانا دل انسان در یک حفرهای است که بر آن حفره درپوشی هست؛ هرگاه شخص بر محمد و آل محمد صلوات کاملی بفرستد (۱) آن درپوش کنار میرود و دل نورانی میگردد و انسان آنچه را که فراموش کرده بود به یاد میآورد؛ و اگر بر محمد و آل محمد صلوات نفرستد یا از صلوات بر آنها بکاهد (۲) آن درپوش بسته میشود و دل تاریک میگردد و شخص آنچه را که به یاد داشت فراموش می کند …
در پایان پرسش و پاسخها وی به امامت امیرالمومنین ع و یازده امام بعدی به اسم شهادت میدهد و خداحافظی میکند و از مجلس بیرون میرود. امیرالمومنین ع به امام حسن ع میفرماید: دنبالش برو ببین کجا رفت. وی بیرون میآید و کسی را نمیبیند. به امیرالمومنین مطلب را خبر میدهد. حضرت میفرمایند: او خضر ع بود.
الإمامة و التبصرة من الحيرة (علی بن بابویه)، ص۱۰۶-۱۰۸؛ عيون أخبار الرضا ع (محمد بن علی بن بابویه، صدوق)، ج۱، ص۶۵-۶۸؛ الغيبة للنعماني، ص۵۸-۶۰[۳]؛ المحاسن (برقی)، ج۲، ص۳۳۲-۳۳۳
سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ، وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ، جَمِيعاً قَالُوا: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ قَالَ: أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ ذَاتَ يَوْمٍ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُتَّكِئٌ، عَلَى يَدِ سَلْمَانَ، فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ، إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَيْئَةِ وَ اللِّبَاسِ، فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَرَدَّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَجَلَسَ، ثُمَّ قَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْأَلُكَ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ إِنْ أَخْبَرْتَنِي بِهِنَّ عَلِمْتُ أَنَّ الْقَوْمَ رَكِبُوا مِنْ أَمْرِكَ مَا أَقْضِي عَلَيْهِمْ أَنَّهُمْ لَيْسُوا بِمَأْمُونِينَ فِي دُنْيَاهُمْ وَ لَا فِي آخِرَتِهِمْ، وَ إِنْ تَكُنِ الْأُخْرَى عَلِمْتُ أَنَّكَ وَ هُمْ شَرَعٌ سَوَاءٌ.
فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: سَلْنِي عَمَّا بَدَا لَكَ؟ فَقَالَ: أَخْبِرْنِي عَنِ الرَّجُلِ إِذَا نَامَ أَيْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ؟ وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يَذْكُرُ وَ يَنْسَى؟ وَ عَنِ الرَّجُلِ كَيْفَ يُشْبِهُ وَلَدُهُ الْأَعْمَامَ وَ الْأَخْوَالَ؟
فَالْتَفَتَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ فَقَالَ: يَا بَا مُحَمَّدٍ أَجِبْهُ. فَقَالَ: …[۴]
وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ الذُّكْرِ وَ النِّسْيَانِ: فَإِنَّ قَلْبَ الرَّجُلِ فِي حُقٍّ، عَلَى الْحُقِّ طَبَقٌ فَإِنْ صَلَّى الرَّجُلُ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً تَامَّةً انْكَشَفَ ذَلِكَ الطَّبَقُ عَنْ ذَلِكَ الْحُقِّ فَأَضَاءَ الْقَلْبُ وَ ذَكَرَ الرَّجُلُ مَا كَانَ نَسِيَهُ، وَ إِنْ هُوَ لَمْ يُصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَوْ نَقَصَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيْهِمْ انْطَبَقَ ذَلِكَ الطَّبَقُ عَلَى ذَلِكَ الْحُقِّ فَأَظْلَمَ الْقَلْبُ وَ نَسِيَ الرَّجُلُ مَا كَانَ ذَكَرَ…[۵]
فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اتَّبِعْهُ فَانْظُرْ أَيْنَ يَقْصِدُ؟ فَخَرَجَ الْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي أَثَرِهِ، قَالَ: فَمَا كَانَ إِلَّا أَنْ وَضَعَ رِجْلَهُ خَارِجَ الْمَسْجِدِ فَمَا دَرَيْتُ أَيْنَ أَخَذَ مِنْ أَرْضِ اللَّهِ، فَرَجَعْتُ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَأَعْلَمْتُهُ.
فَقَالَ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَ تَعْرِفُهُ؟ فَقُلْتُ: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَعْلَمُ، فَقَالَ: هُوَ الْخَضِرُ عَلَيْهِ السَّلَامُ.
تدبر
۱) «قالَ أَ رَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسيتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَ اتَّخَذَ سَبيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً»
وقتی حضرت موسی ع ابراز خستگی کرد و از همراهش درخواست کرد که غذایشان را بیاورد، او به یادش افتاد که ماهی را از دست داده؛ و به حضرت موسی ع عرض کرد: یادت هست آن صخرهای را که وقتی به دریا رسیدیم، در پناه آن استراحت میکردیم. من فراموش کردم به تو بگویم که ماهی به طرز عجیبی وارد آب شد و راهش را در آب در پیش گرفت و رفت؛ و این فراموشیام هم تقصیر شیطان است.
چگونه میشود که یوشع فراموش کند که واقعه به آن مهمی و عجیبی را برای حضرت موسی حکایت کند، و چرا تقصیر را به گردن شیطان میاندازد؟
الف. وی با حضرت موسی همنشین بوده و شاید علت این فراموشی این بوده که وی بقدری از حضرت موسی ع عجایب و معجزات دیده بود، که این مطلب چندان در نظرش مهم نیامد (الكشاف، ج۲، ص۷۳۳)
ب. شياطين، مانع ملاقات و همراهى موسى و خضرها هستند و به همين دليل همراه موسى را به فراموشى انداختند (تفسير نور، ج۷، ص۱۹۸)
در واقع، به نظر میرسد «فراموشی این واقعه مهم»، کاملا مرتبط است با این که «عامل فراموشی شیطان بوده است». یعنی میخواهد بیان کند که اقتضای خود واقعه این بود که من مطلب را بلافاصله به تو بگویم، و من هم هیچ انگیزهای نداشتم که بخواهم این را از تو مخفی کنم، پس اگر نگفتهام، حتما کید شیطان بوده که فراموش کنم تا تو به سختی بیفتی و بلکه بتواند مانع این دیدار شود.
نکته تخصصی پیامبرشناسی
طبق روایات شیعه و سنی، حضرت یوشع، پیامبر بوده است، و پیامبران اگرچه معصوماند (یعنی در دریافت و ابلاغ وحی خطا نمیکنند یا مرتکب گناه نمیشوند)، اما بدین معنا نیست که از هر گونه دخل و تصرف شیطان مصوناند، بلکه از مزاحمتهای دنیوی وی در امان نیستند چنانکه در مورد حضرت ایوب تصریح شده است که « أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذاب» (ص/۴۱). (الميزان، ج۱۳، ص۳۴۱) به نظر میرسد این گونه فراموش کردنهای امور مهم هم از مکاید شیطان است، چنانکه در احادیث هم برای اینکه انسان به فراموشی نیفتد توصیههایی شده، که همگی از جنس توصیههایی است که شیطان را از انسان دور میکند.
ج. …
۳) «ما أَنْسانيهُ إِلاَّ الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ»
گاه شیطان کاری میکند که چیزی را فراموش کنیم.
نکته تخصصی انسانشناسی
به یادسپاری مطالب، همواره در اختیار خود انسان، نیست، بلکه عوامل متعددی، در این کار دخیلاند؛ و نه فقط عوامل مادی (مانند فعل و انفعالات مغزی و …) بلکه عوامل معنوی و غیر مادیای مانند شیطان هم میتوانند در این زمینه موثر باشند.
ثمره اخلاقی
اگرچه انسان باید با یادداشت کردن و … مانع فراموشی قرارهایی شود که با دیگران میگذارد ، اما اگر کسی وعدهای را که به ما داده بود فراموش کرد، احتمال بدهیم که تقصیر او نباشد و عذر مردم را پذیرا باشیم.
۴) «وَ اتَّخَذَ سَبيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَباً»
در اوایل این سوره بیان کرد که آیا حساب کردهای داستان اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ماست (کهف/۹). اینجا که میخواهد وارد داستان موسی و خضر شود با یک واقعه عجیب شروع میشود و بعد همین طور عجایبی که رخ میدهد. این تعبیر بخوبی نشان میدهد که رفتن ماهی به درون آب و حرکت آن صرفا یک افتادن ساده نبوده است.
[۱] . درباره کاربرد ماده «نسی» در مورد خداوند هم در جلسه ۱۶۰ توضیحاتی ارائه شد: http://yekaye.ir/al-araf-007-51/
[۲] . الف. أَنْسانِيهُ (حفص از عاصم) / أَنْسانِيهِ / أَنْسانِيهی (ابنکثیر) / أَنْسَنِيهِ (کسائی)
قرأ حفص «وَ ما أَنْسانِيهُ» بضم الهاء و في الفتح «بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ» بضم الهاء و الباقون بكسر الهاء من غير بلوغ الياء إلا ابن كثير فإنه يثبت الياء في الوصل و قد تقدم القول في وجه ذلك. (مجمع البيان، ج۶، ص۷۴۰)
قرأ حفص: وَ ما أَنْسانِيهُ بضم الهاء و في [سورة] الفتح «عليهُ اللّه» و ذلك في الوصل، و أمال الكسائي فتحة السين، (البحر المحيط، ج۷، ص۲۰۴)
ب. إِلَّا الشَّيْطانُ أَنْ أَذْكُرَهُ / أَنْ أَذْكُرَهُ إِلَّا الشَّيْطانُ
و في مصحف عبد اللّه و قراءته أَنْ أَذْكُرَهُ إِلَّا الشَّيْطانُ. (البحر المحيط، ج۷، ص۲۰۴)
ج. و اتَّخَذَ سَبيلَهُ / و اتَّخاذَ سَبيلَهُ
و قرأ أبو حيوة: «و اتخاذ سبيله» عطف على المصدر على ضمير المفعول في أَذْكُرَهُ (البحر المحيط، ج۷، ص۲۰۴)
[۳] . سند وی و شروع متن وی چنین است
قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: أَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص ذَاتَ يَوْمٍ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُتَّكِئٌ عَلَى يَدِ سَلْمَانَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَجَلَسَ إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ حَسَنُ الْهَيْئَةِ وَ اللِّبَاسِ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ جَلَسَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْأَلُكَ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سَلْنِي عَمَّا بَدَا لَكَ
[۴] . أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْإِنْسَانِ إِذَا نَامَ أَيْنَ تَذْهَبُ رُوحُهُ، فَإِنَّ رُوحَهُ مُتَعَلِّقَةٌ بِالرِّيحِ وَ الرِّيحُ مُتَعَلِّقَةٌ بِالْهَوَاءِ إِلَى وَقْتِ مَا يَتَحَرَّكُ صَاحِبُهَا لِلْيَقَظَةِ، فَإِنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِرَدِّ تِلْكَ الرُّوحِ إِلَى صَاحِبِهَا جَذَبَتْ تِلْكَ الرُّوحُ الرِّيحَ، وَ جَذَبَتْ تِلْكَ الرِّيحُ الْهَوَاءَ، فَرَجَعَتِ الرُّوحُ فَأُسْكِنَتْ فِي بَدَنِ صَاحِبِهَا، وَ إِنْ لَمْ يَأْذَنِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِرَدِّ تِلْكَ الرُّوحِ إِلَى صَاحِبِهَا جَذَبَ الْهَوَاءُ الرِّيحَ، وَ جَذَبَتِ الرِّيحُ الرُّوحَ، فَلَمْ تُرَدَّ إِلَى صَاحِبِهَا إِلَى وَقْتِ مَا يُبْعَثُ،
[۵] . وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ أَمْرِ الْمَوْلُودِ الَّذِي يُشْبِهُ أَعْمَامَهُ وَ أَخْوَالَهُ، فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَتَى أَهْلَهُ فَجَامَعَهَا بِقَلْبٍ سَاكِنٍ وَ عُرُوقٍ هَادِئَةٍ وَ بَدَنٍ غَيْرِ مُضْطَرِبٍ فَأَسْكَنَتْ تِلْكَ النُّطْفَةُ فِي جَوْفِ الرَّحِمِ خَرَجَ الْوَلَدُ يُشْبِهُ أَبَاهُ وَ أُمَّهُ، وَ إِنْ هُوَ أَتَاهَا بِقَلْبٍ غَيْرِ سَاكِنٍ وَ عُرُوقٍ غَيْرِ هَادِئَةٍ وَ بَدَنٍ مُضْطَرِبٍ، اضْطَرَبَتْ تِلْكَ النُّطْفَةُ فَوَقَعَتْ فِي حَالِ اضْطِرَابِهَا عَلَى بَعْضِ الْعُرُوقِ فَإِنْ وَقَعَتْ عَلَى عِرْقٍ مِنْ عُرُوقُ الْأَخْوَالِ أَشْبَهَ الرَّجُلُ أَخْوَالَهُ، فَقَالَ الرَّجُلُ: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَهُ- وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ- وَ لَمْ أَزَلْ أَشْهَدُ بِهَا، وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَصِيُّهُ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ- وَ أَشَارَ إِلَى الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ- وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ وَصِيُّ أَبِيكَ وَ الْقَائِمُ بِحُجَّتِهِ بَعْدَكَ، وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ الْحُسَيْنِ بَعْدَهُ، وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَ أَشْهَدُ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَ أَشْهَدُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، وَ أَشْهَدُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى، وَ أَشْهَدُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، وَ أَشْهَدُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ أَنَّهُ الْقَائِمُ بِأَمْرِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ لَا يُكَنَّى وَ لَا يُسَمَّى حَتَّى يَظْهَرَ أَمْرُهُ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، ثُمَّ قَامَ فَمَضَى.
بازدیدها: ۵۹۷