ترجمه
به نام خداوندی که رحمتش فراگیر و همیشگی است؛ سوگند به شب، هنگامی که بپوشاند.
توجه
به مناسبت در پیش رو بودن شب یلدا و به پیشنهاد برخی از دوستان، امروز از سیر آیات قبل بیرون آمده، آیهای که مناسبت با ایام دارد مطرح میشود و انشاءالله از فردا به ادامه آیات قبل برمیگردیم
نکات ترجمه
«يَغْشى» از ماده «غشی» به معنای پوشاندن است که در بحث از کلمه «غشاوة» در جلسه ۱۵۸ درباره این ماده توضیح داده شد.
حدیث
۱) محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر ع درباره برخی از سخنان خداوند مانند «سوگند به شب، هنگامی که بپوشاند» (لیل/۱) یا «سوگند به ستاره هنگامی که سقوط کند» (نجم/۱) و مانند اینها سوال کردم؛ فرمودند: خداوند راست که به هرچه از مخلوقاتش میخواهد سوگند یاد کند؛ اما خلایق را نباشد که جز به او سوگند یاد کنند.
الكافي، ج۷، ص۴۴۹ ؛ النوادر(للأشعري)، ص۵۲؛ من لا يحضره الفقيه، ج۳، ص۳۷۶ [۱]
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» وَ النَّجْمِ إِذا هَوى» وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُقْسِمَ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا شَاءَ- وَ لَيْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ يُقْسِمُوا إِلَّا بِهِ.
[نکته: منظور از اینکه «جز به خدا سوگند یاد نشود» از حیث احکام شرعی سوگند است؛ بدین معناست که سوگند خوردن به غیر خدا، اثر و ثمره شرعی ندارد؛ لذا فقها با گذاشتن این روایات در کنار روایات دیگر بدین نتیجه رسیدهاند که سوگند شرعی – که تخلف از آن موجب کفاره است – صرفا زمانی رخ میدهد که سوگند به یکی از اسماء خداوند باشد. (مثلا: مختلف الشیعه، ج۸، ص۱۶۴؛ جواهرالکلام، ج۳۵، ص۲۲۹)] [۲]
روایاتی در تاویل و بیان معانی باطنی آیه:
(دقت شود که در روایت قبلی (شماره۱) و روایت بعدی (شماره۲) سوال کننده، امامی که پاسخ میدهد و آیه محل بحث، یکی است؛ پس معنای باطنی و تاویلی به معنای کنار گذاشتن معنای ظاهری نیست)
۲) محمد بن مسلم میگوید از امام باقر ع درباره سخن خداوند عز و جل که میفرماید: مانند «سوگند به شب، هنگامی که بپوشاند» (لیل/۱) سوال کردم؛
فرمودند: شب در اینجا کسی است که امیرالمومنین را در حکومتش که آن را بر او تحمیل کرد، پوشاند؛ و امیرالمومنین ع در حکومت آنها صبر کرد تا ایامشان به پایان رسد.
و درباره «و روز هنگامی که جلوهگر شود» (لیل/۲) فرمودند: روز همان قائم (عج) از خاندان ما اهل بیت ع است، هنگامی که قیام کند، حکومتش بر حکومت باطل غلبه میکند و قرآن در آن مَثَلهایی برای مردم زده شده است و خداوند با آن پیامبرش و ما را مخاطب قرار داده که غیر ما کسی نیست که آن را بداند.
تفسير القمي، ج۲، ص۴۲۵
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» قَالَ اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فُلَانٌ غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْهِ- وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَصْبِرُ فِي دَوْلَتِهِمْ حَتَّى تَنْقَضِي «وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» قَالَ النَّهَارُ هُوَ الْقَائِمُ ع مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، إِذَا قَامَ غَلَبَ دَوْلَتُهُ الْبَاطِلَ- وَ الْقُرْآنُ ضُرِبَ فِيهِ الْأَمْثَالُ لِلنَّاسِ- وَ خَاطَبَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِهِ وَ نَحْنُ، فَلَيْسَ يَعْلَمُهُ غَيْرُنَا.
۳) از امام صادق ع روایت شده است که این سخن خداوند عز و جل که: «سوگند به شب، هنگامی که بپوشاند» (لیل/۱) حکومت شیطان است تا روزی که آن قیام برپا شود و آن روز قیام قائم است؛
و «و روز هنگامی که جلوهگر شود» (لیل/۲) همان قائم است هنگامی که قیام میکند [امام در ادامه تا پایان سوره را بیان میکنند.]
تأويل الآيات الظاهرة، ص۷۸۰
جَاءَ مَرْفُوعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» قَالَ دَوْلَةُ إِبْلِيسَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُوَ يَوْمُ قِيَامِ الْقَائِمِ «وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» وَ هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ …[۳]
تدبر
۱) «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى»
قبلا (مقدمه تدبرهای جلسه ۱۳۴) اشاره شد سوگند خوردن به چیزی نشانه دهنده دو مطلب است: یکی، اهمیت مطلبی که به خاطر آن سوگند میخورند؛ و دوم، تقدس و ارزشمندی مطلبی که بدان سوگند خورده میشود.
اما چرا به «شب» سوگند خورد؟ آن هم پیش از سوگند به روز؟
الف. نه فقط برخی از مکانها (مانند مسجد و …) بلکه زمانها هم قداست دارند که خدا به آن سوگند میخورد. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۵۰۵)
ب. شب برای سیر و سلوک انسان جایگاه مهمی دارد و مهمترین موقع قرار ملاقات انسانها با خداست؛ حضرت موسی در شب به نبوت برگزیده شد و میقات خدا با موسی «چهل شب» بود (توضیح در جلسه ۱۶۷ (اعراف/۱۴۲) تدبر۵)؛ و به پیامبر ما هم دستور داده شد که شب را برای خدا بیدار بماند (مزمل/۲؛ اسراء/۷۹) چرا که اثر شب در رشد انسان بسیار قویتر است (مزمل/۶)
ج. گویی حقیقت عالم دنیا در قبال عالم آخرت «شب» است و به همین جهت، قیامت به «روز قیامت» تعبیر شده و از تمام مقاطع مهم معنوی دنیا با تعبیر شب یاد شده است، مثلا شب قدر، شب معراج، شب نزول قرآن، و … (توضیح بیشتر در جلسه۹۷، تدبر۳)
د. …
تاملی جامعهشناسانه در سنتهای ایرانی
آیا دقت کردهاید که ایرانیان باستان که برای نور و آتش احترام ویژهای قائل بودهاند، اما بزرگترین شب سال را به نحو ویژه مورد توجه قرار دادهاند و نه بزرگترین روز سال را ! آیا آن گونه که برخی گفتهاند ریشهاش در این بوده که شب را نماد اهریمن و بلندترین شب را نماد سلطه کامل اهریمن میدانستهاند و در این شب جمع میشدهاند تا با گرد هم آمدن و روشن کردن آتش، از دست اهریمن در امان بمانند؟ یا همان اهتمامهایی که در تمام ادیان توحیدی نسبت به شب و شبزندهداری بوده ریشه بزرگداشت این شب بوده که بیشترین امکان شبزندهداری در آن مهیاست؟ یا …؟
۲) «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى»
خداوند به شب قسم خورد هنگامی که میپوشاند؛ اما چه چیزی را؟
الف. روز را میپوشاند (اعراف/۵۴؛ رعد/۳) (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۵۹)
ب. کل موجودات زمینی را، که در تاریکی فرو میبرد (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۵۹)
ج. باطن انسانها را، خوب باشند یا بد: هم گناهکاران برای انجام گناهان مختلف – از دزدی و شبیخون گرفته تا شهوترانی و مجالس لهو و لعب – شب را غنیمت میشمردهاند؛ و هم اولیاءالله برای پیمودن قلههای انسانیت – از کمک به نیازمندان بدون اینکه شناخته شوند تا عبادت و مناجات کاملا بیریا و به دور از چشم دیگران – از فرصت شب بهره میبردهاند. شاید به خاطر همین خاصیت پوشیده ماندن باطن افراد در شب باشد که دنیا و موقعیتهای مهم دنیوی به «شب» تعبیر شده است (تدبر۱)
د. …
۳) «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى»
در این آیه، سوگند به شب، مربوط به آن لحظهای از شب است که «میپوشاند». این یکی از آیات عظیم الهی است که کمتر در آن میاندیشیم: دقت کردهاید که ظرف چند دقیقه، در حالی که جهان اطرافمان کاملا روشن و در معرض دید ماست، در تاریکیای فرو میرود که بدون ابزارهای مصنوعی به زحمت میتوان چیزی را دید و روال زندگی طبیعی زیر و رو میشود.
متاسفانه فرورفتن در روزمرگی و غلبه زندگی ماشینی و فاصله گرفتن از زندگی طبیعی کاری کرده است که این وقایع عظیم عالم اصلا به چشم ما نیاید. آیا با این سوگند نمیخواهند توجه جدی ما را به طبیعت و عظیم دیدن وقایع آن را برانگیزانند؟
[۱] شیخ صدوق اگرچه در کتاب تهذیب همان حدیث فوق را به نقل از مرحوم کلینی آورده (ج۸، ص۲۷۷) اما در من لایحضره الفقیه، شبیه همین حدیث را با سندی دیگر از امام جواد ع روایت کرده است. رُوِيَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع- قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ النَّجْمِ إِذا هَوى وَ مَا أَشْبَهَ هَذَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْسِمُ مِنْ خَلْقِهِ بِمَا يَشَاءُ وَ لَيْسَ لِخَلْقِهِ أَنْ يُقْسِمُوا إِلَّا بِهِ عَزَّ وَ جَل.
[۲] . حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ يَحْيَى بْنِ ضُرَيْسٍ الْبَجَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ عُمَارَةُ السَّكُونِيُّ السُّرْيَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَاصِمٍ بِقَزْوِينَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ هَارُونَ الْكَرْخِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ بْنِ سَلَّامِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنِي يَزِيدُ بْنُ سَلَّامٍ أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ … فَأَخْبِرْنِي لِمَ سُمِّيَ اللَّيْلُ لَيْلًا قَالَ لِأَنَّهُ يُلَايِلُ الرِّجَالَ مِنَ النِّسَاءِ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أُلْفَةً وَ لِبَاساً وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشا… (علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰)
(در توضیح کلمه «یلایل در کتب لغت مطلبی یافت نشد. مرحوم مجلسی در دوجای بحارالانوار این را توضیح دادهاند:
ج۹، ص۳۰۶ «بيان قوله لأنه يلايل الرجال يظهر منه أن الملايلة كان في الأصل بمعنى الملابسة أو نحوها و ليس هذا المعنى فيما عندنا من كتب اللغة قال الفيروزآبادي لايلته استجرته لليلة و عاملته ملايلة كمياومة»
ج۵۶، ص۲ «بيان الملايلة المعاملة ليلا كالمياومة المعاملة يوما و يظهر منه أن الليل من الملايلة مع أن الظاهر العكس و يمكن أن يكون تنبيها على أن أصل الليل الستر.»)
همچنین حدیثی را مرحوم مجلسی از علل الشرائع نقل می کند (بحار الأنوار، ج۵۶، ص۳) که در آنجا یافت نشد:
الْعِلَلُ، لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: عِلَّةُ فَضْلِ اللَّيْلِ عَلَى النَّهَارِ أَنَّ بِاللَّيْلِ يَكُونُ الْبَيَاتُ وَ يُرْفَعُ الْعَذَابُ وَ تَقِلُّ الْمَعَاصِي وَ فِيهِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ الَّتِي هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر.
[۳] . ادامه روایت چنین است: وَ قَوْلُهُ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى» أَعْطَى نَفْسَهُ الْحَقَّ وَ اتَّقَى الْبَاطِلَ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى أَيْ الْجَنَّةَ «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى» يَعْنِي بِنَفْسِهِ عَنِ الْحَقِّ وَ اسْتَغْنَى بِالْبَاطِلِ عَنِ الْحَقِّ «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى» بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ ع مِنْ بَعْدِهِ «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» يَعْنِي النَّارَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى» يَعْنِي أَنَّ عَلِيّاً هُوَ الْهُدَى «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى» قَالَ هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ وَ يَقْتُلُ مِنْ كُلِّ أَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» قَالَ هُوَ عَدُوُّ آلِ مُحَمَّدٍ ع «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» قَالَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ شِيعَتُهُ.
بازدیدها: ۵۳