ترجمه
آن [آتش] را برافروخته نمیکند مگر آن شقاوتپیشه [یا: آن شقاوتمندترین]
نکات ترجمه
«یَصْلاها»
«یصلا» (یصلی) از ماده «صلی» است که به معنای آتش زدن و برافروختن میباشد و اغلب اهل لغت بین این ماده و ماده «صلو» (که اکثراً معنای دعا و نماز و عبادت به کار میرود) تفاوت گذاشتهاند که در این باره در جلسه ۲۹۳ توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-22/
«الْأَشْقَی»
درباره «أشقی» دو قول است. برخی از بزرگان اهل لغت مانند ابوعبیده و فراء گفتهاند «أشقی» در اینجا به معنای «شقی» میباشد (یعنی صیغه «افعل» در معنای «فعیل» (صفت مشبهه) به کار میرود، و به معنای «فرد شقاوتپیشه» است، نه «شقاوتمندترین فرد»؛ و دیدگاه دیگر آن است که این در همان معنای «افعل تفضیل» است و منظور «شقاوتمندتر/شقاوتمندترین افراد جهنم» است [یعنی این آیات نه درباره همه جهنمیان، بلکه درباره آتش خاصی است که ویژه بدترین جهنمیان است] (اعراب القرآن (نحاس) ، ج۵، ص۱۵۱)
حدیث
۱) در جلسه۵۶۲ (آیه۲) در حدیث۱ روایتی از امام صادق ع در تاویل آیات این سوره گذشت. در ادامه آن روایت[۱] آمده است:
و اما این که فرمود: «همانا برعهده ماست هدایت کردن» یعنی همانا علی ع است که هدایت است؛
«و همانا برای ماست بازپسین (آخرت) و آغازین؛ پس، شما را از آتشی که زبانه کشد بیم دادم» فرمود این همان قائم (عج) است هنگامی که با خشم قیام کند و از هر هزار نفر [که به مبارزه با او اقدام میکنند] نهصد و نود و نه نفر را به هلاکت میرساند
«و به آتش نمیکشد مگر آن شقاوتمندترین را» که همان دشمن آل محمد ص است…
ادامه روایت انشاء الله در بحث از آیه۱۷ خواهد آمد.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۷۸۱؛ تفسير فرات الكوفي، ص۵۶۸[۲]
جَاءَ مَرْفُوعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ …
وَ أَمَّا قَوْلُهُ إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدی يَعْنِي أَنَّ عَلِيّاً هُوَ الْهُدَی وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّی قَالَ هُوَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ وَ يَقْتُلُ مِنْ كُلِّ أَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَی قَالَ هُوَ عَدُوُّ آلِ مُحَمَّدٍ ع … .
۲) سلمان فارسی روایت کرده است که رسول الله ص در روز عرفه بیرون آمد و فرمود:
ای مردم! همانا خداوند در این روز به شما مباهات میکند تا شما را عموماً، و علی ع را به طور خاص، مشمول مغفرت قرار دهد.
سپس فرمود: علی جان! به من نزدیک شو!
حضرت علی ع به ایشان نزدیک شد. پس دستش را گرفت و فرمود:
همانا سعادتمندترین سعادتمند که حقاً سعادتمند است کسی است که از تو اطاعت کند و بعد از من ولایت تو را بپذیرد؛ و همانا شقاوتمندترین شقاوتمند که حقاً شقاوتمند است کسی است که تو را عصیان کند و بعد از من به دشمنی با تو روی آورد.
الأمالي (للمفيد)، ص۱۶۱؛ تقريب المعارف (ابوالصلاح حلبی)، ص۲۰۴
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ بِلَالٍ الْمُهَلَّبِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ الْأَصْفَهَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ الْحُسَيْنِ الْبَجَلِيُّ عَنْ أَبِي هَارُونَ الْعَبْدِيِّ عَنْ زَاذَانَ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ عَرَفَةَ فَقَالَ:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ بَاهَى بِكُمْ فِي هَذَا الْيَوْمِ لِيَغْفِرَ لَكُمْ عَامَّةً وَ يَغْفِرَ لِعَلِيٍّ خَاصَّةً ثُمَّ قَالَ ادْنُ مِنِّي يَا عَلِيُّ فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَطَاعَكَ وَ تَوَلَّاكَ مِنْ بَعْدِي وَ إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ حَقَّ الشَّقِيِّ مَنْ عَصَاكَ وَ نَصَبَ لَكَ عَدَاوَةً مِنْ بَعْدِي.
این حدیث نبوی همچنین به روایت حضرت زهرا س در کتب اهل سنت (مثلا در فضائل الصحابه (لأحمد بن حنبل)، ج۲، ص۵۶۸[۳] و المعجم الکبیر (للطبرانی)، ج۲۲، ص۴۱۵)[۴] و کتب شیعه (دلائل الإمامة، ص۷۵ [۵]؛ الأربعون حديثا (للرازي)، ص۳۳[۶]) روایت شده است.
در برخی آثار (مانند الأمالي (للطوسي)، ص۴۲۶؛ الأمالي( للصدوق)، ص۳۸۲-۳۸۳[۷]) از قول سایر صحابه نیز روایت شده و محقق کتاب دلائل الإمامة، در پاورقی ص۷۵ فهرستی از آثار اهل سنت که این حدیث در آن روایت شده است، برشمرده است.
همچنین یکبار پیامبر ص خالد بن ولید را برای گرفتن خمس به سراغ قبیلهای فرستاد و او در حق آنها ظلم کرد و حضرت علی ع را برای جبران ظلم وی فرستاد و در هنگام بازگشت امیرالمومنین تعابیری شبیه این حدیث نیز فرمود که این مطلب به طور مفصل در کتب شیعه (الأمالي (للطوسي)، ص۴۹۸)[۸] و به طور مختصر در کتب اهل سنت (صحیح البخاری، ج۵، ص۱۳۹)[۹] روایت شده است.[۱۰]
۳) امام سجاد ع دعایی در روز عرفه میخواندند (دعای۴۸ صحیفه سجادیه) که برخی اصل این دعا را از امیرالمومنین ع میدانند (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۶، ص۱۷۹). در فرازی از این دعا خطاب به خداوند متعال آمده است:
حجت تو برپاست و هیچگاه مغلوب نشود؛ و سلطنت تو ثابت است و زوال نپذیرد؛ پس وای همیشگی بر کسی که از تو رویگرداند و خواری و خسران بر کسی که از تو ناامید گردد؛ و شقاوتبارترین شقاوت بر کسی که به تو مغرور شود، که چه بسیار است زیر و رو شدنش در عذابت، و چه طولانی است رفت و برگشتش در عقوبتهایت، و چه دور است فاصله نهاییِ او تا گشایش؛ و چه ناامید کننده است مسیر خروجی که میجوید؛ این [عذاب] بر اساس عدلی است در قضاوتت که هیچ ستمی در آن راه ندارد، و انصافی در حکم کردنت است که هیچ حیف و میلی در آن نیست، چرا که تو حجتها را آشکار ساختی و راه عذر را بستی و هشدارها از پیش فرستادی و برای تشویق افراد ملاطفت ورزیدی و مَثَلها زدی و مهلتها دادی …
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْر
… حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِي عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِي عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ، عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ. فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ أَبْلَيْتَ الْأَعْذَارَ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِيدِ، وَ تَلَطَّفْتَ فِي التَّرْغِيبِ، وَ ضَرَبْتَ الْأَمْثَالَ، وَ أَطَلْتَ الْإِمْهَالَ …
۴) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
کسی که به دنیا اعتماد کند شقاوتمند و بدبختی است که محروم میماند.
عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۴۰۵، حدیث۷۱۹۸
مَنِ اعْتَمَدَ عَلَى الدُّنْيَا فَهُوَ الشَّقِيُّ الْمَحْرُومُ.[۱۱]
تدبر
۱) «لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی»
اگر زبانههای آتشی مهیاست و شعلهاش قرار است دامنگیر کسی شود، تنها و تنها برای کسی است که خود را در وادی شقاوت انداخته است.
پس، این وضعیت و عمل خود افراد است که آنان را سزاوار جهنم میکند.
پس، این گمان که خدا رحمان است و کسی را به جهنم نمیبرد، گمانی باطل است.
بله، خدا رحمان است و از روی رنجش و آزردگی کسی را به جهنم نمیبرد؛ اما چون رحمان است به انسان اختیار داده؛ و چون اختیار داده، دوراهی سعادت و شقاوت را پیش او گشوده؛ و البته به او انذار میدهد که راه شقاوت و جهنم را نرو؛ اما اگر کسی رفت خود به خود به مقصد جهنم میرسد و این دیگر ربطی به رحمان بودن یا نبودن خدا ندارد.
۲) «لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی»
«یصلی» به معنای «سوزاند» است؛ به جای اینکه فاعل آن را «نار: آتش» قرار دهد و مفعولش را «آن فرد شقاوتمند»، بالعکس عمل کرده؛ به تعبیر دیگر، به جای اینکه بگوید «لا تصلی [النارُ] إلا الأشقی: آتش جز او را نمیسوزاند» فرمود «جز او آن آتش را نمیسوزاند»! چرا؟
الف. یک بیان استعارهای است و منظور این است که تنها و تنها مواجهه با فرد شقاوتمند است که موجب میشود که زبانههای آتش برافروخته شود. (شبیه اینکه به جای اینکه فرد زیبارو را به ماه تشبیه کنند، تشبیه را معکوس کنند و بگویند «ماهی چو تو آسمان ندارد»)
ب. اشاره است که حقیقت آتش جهنم به باطن انسانها و عمل آنها مربوط میشود، نه همانند دنیا که مواد آتشزایی در بیرون باشد که با آنها افراد را بسوزانند. یعنی این آتش از شقاوتِ فرد شقاوتمند برمیخیزد و شقاوت اوست که آتش را برمیافروزد. (شبیه آیه «نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ؛ الَّتىِ تَطَّلِعُ عَلىَ الْأَفئِدَةِ: آتش برافروخته خداست که بر دلها سرمیکشد»؛ همزه/۶-۷)
ج. …
۳) «لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَی»
«أشقی» هم میتواند به معنای «شقی» باشد (وزن «افعل» گاه به معنای «فعیل» به کار میرود) که در این صورت تهدیدی برای هر کسی است که راه شقاوت را در پیش گیرد؛
و هم میتواند به معنای «شقاوتمندترین» باشد، که در این صورت تعبیر «ناراً تلظّی» مربوط به جایگاه خاصی در جهنم (بدترین جایگاه) میباشد؛ که در روایات، این جایگاه کسانی است که منکر ولایت امیرالمومنین ع و سایر امامانی که خداوند تعیین کرده (جلسه قبل، حدیث۵) ویا به تعبیر دیگر، دشمن آل محمد ص، باشند. (حدیث۱)
این تعبیر الْأَشْقَى در سوره اعلی هم آمده است و عذاب وی «آتش بزرگتر» معرفی شده است که با این معنای دوم سازگارتر است که اینها گروهی خاص، و عذابشان عذای خاص است: فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى؛ سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى؛ وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَی؛ الَّذي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى (اعلی/۹-۱۲)
[۱] . البته این مقدارش را دیگر نیاوردیم چون قبلا در روایت مشابهی آمده بود: وَ أَمَّا قَوْلُهُ إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدی يَعْنِي أَنَّ عَلِيّاً هُوَ الْهُدَی وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولی
[۲] . روایت تفسیر فرات کوفی اندکی تفاوت دارد. این روایت در جلسه ۵۶۹، حدیث۲ گذشت که بقیهاش چنین است:
قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَيْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى» بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع …
إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى إِنَّ عَلِيّاً هَذَا الْهُدَى وَ إِنَّ لَنا [لَهُ] لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى الْقَائِمُ [ص] إِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ كُلِّ أَلْفٍ تِسْعَمِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ بِالْوَلَايَةِ وَ تَوَلَّى عَنْهَا
[۳] . وَكَتَبَ إِلَيْنَا أَبُو جَعْفَرٍ الْحَضْرَمِيُّ قثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالِقٍ قَالَ: نا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، عَنْ عَبَّادٍ الْكَلْبِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى، عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَشِيَّةَ عَرَفَةَ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ بَاهَى بِكُمْ وَغَفَرَ لَكُمْ عَامَّةً، وَلِعَلِيٍّ خَاصَّةً، وَإِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ غَيْرَ مُحَابٍ بِقَرَابَتِي، إِنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيًّا فِي حَيَاتِهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ» .
[۴] . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا جَنْدَلُ بْنُ وَالْقٍ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْمَازِنِيُّ، عَنْ عَبَّادٍ الْكَلْبِيِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُسَيْنٍ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى، عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَشِيَّةَ عَرَفَةَ فَقَالَ: «إِنَّ اللهَ بَاهَى بِكُمْ وَغَفَرَ لَكُمْ عَامَّةً وَلِعَلِيٍّ خَاصَّةً، وَإِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ غَيْرُ مُحَابٍ لِقَرَابَتِي، هَذَا جِبْرِيلُ يُخْبِرُنِي أَنَّ السَّعِيدَ حَقٌّ، السَّعِيدُ مَنْ أَحَبَّ عَلِيًّا فِي حَيَاتَهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ، وَإِنَّ الشَّقِيَّ كُلُّ الشَّقِيِّ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيًّا فِي حَيَاتِهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ».
[۵] . با سند «حَدَّثَنِي أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُوسَى، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِينِيُّ، الْمَعْرُوفُ بِابْنِ مَقْبُرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ، قَالَ: » متنش کاملا شبیه روایت المعجم طبرانی است.
[۶] . متن کاملا شبیه روایت المعجم طبرانی است اما سندش کاملا متفاوت است بدین صورت:
أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ تيمان [السَّمَّانُ] بْنُ حَيْدَرِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي عَدِيٍّ الْكَاتِبُ، بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ الْحَافِظُ، إِمْلَاءً: أَخْبَرَنَا أَبُو طَاهِرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ حَمْدَانَ الْأُمَوِيُّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُرْجَانِيُّ بِالرَّيِّ، مِنْ لَفْظِهِ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْبَزَّازُ قِرَاءَةً مِنْ لَفْظِهِ: وَ عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ الْفَيَّاضُ، قِرَاءَةً عَلَيْهِ، قَالا: حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى الصَّيْرَفِيُّ: حَدَّثَنَا بَكَّارُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ: حَدَّثَنَا أَبِي «مُحَمَّدُ بْنُ سَعِيدٍ»: حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ الْبَصْرِيُّ، سَاكِنُ الْيَمَامَةِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَى، عَنْ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، قَالَتْ: …»
[۷] . متن روایت در دو امالی چنین است: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ الْغَضَائِرِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِي الْجَارُودِ زِيَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الْوَلِيدِ، عَنْ شَيْخٍ مِنْ ثُمَالَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى امْرَأَةٍ مِنْ تَمِيمٍ عَجُوزٍ كَبِيرَةٍ، وَ هِيَ تُحَدِّثُ النَّاسَ، قُلْتُ لَهَا: يَرْحَمُكِ اللَّهُ حَدِّثِينِي عَنْ بَعْضِ فَضَائِلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ). قَالَتْ: أُحَدِّثُكَ وَ هَذَا شَيْخٌ كَمَا تَرَى بَيْنَ يَدَيَّ قَائِمٌ. فَقُلْتُ لَهَا: وَ مَنْ هَذَا فَقَالَتْ: أَبُو الْحَمْرَاءِ خَادِمُ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، فَجَلَسْتُ إِلَيْهِ، فَلَمَّا سَمِعَ حَدِيثِي اسْتَوَى جَالِساً فَقَالَ: مَهْ. فَقُلْتُ: رَحِمَكَ اللَّهُ، حَدِّثْنِي بِمَا رَأَيْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) يَصْنَعُهُ بِعَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ إِنَّ اللَّهَ يَسْأَلُكَ عَنْهُ. فَقَالَ: عَلَى الْخَبِيرِ سَقَطْتَ، خَرَجَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلَهُ) يَوْمَ عَرَفَةَ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ، إِنَّ اللَّهَ (تَبَارَكَ وَ تَعَالَى) بَاهَى بِكُمْ فِي هَذَا الْيَوْمِ لِيَغْفِرَ لَكُمْ عَامَّةً، ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) وَ قَالَ لَهُ: وَ غَفَرَ لَكَ يَا عَلِيُّ خَاصَّةً. ثُمَّ قَالَ لَهُ: يَا عَلِيُّ ادْنُ مِنِّي، فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ: إِنَّ السَّعِيدَ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّكَ وَ أَطَاعَكَ، وَ إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ مَنْ عَادَاكَ وَ أَبْغَضَكَ وَ نَصَبَ لَكَ، يَا عَلِيُّ، كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُكَ، يَا عَلِيُّ، مَنْ حَارَبَكَ فَقَدْ حَارَبَنِي، وَ مَنْ حَارَبَنِي فَقَدْ حَارَبَ اللَّهَ، يَا عَلِيُّ، مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي، وَ مَنْ أَبْغَضَنِي فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَ اللَّهَ فَقَدْ أَتْعَسَ اللَّهُ جَدَّهُ وَ أَدْخَلَهُ نَارَ جَهَنَّمَ.
[۸] . أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ زَكَرِيَّا الْمُحَارِبِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو طَاهِرٍ مُحَمَّدُ بْنُ تَسْنِيمٍ الْحَضْرَمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِيهِ مُوسَى، عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) خَالِدَ بْنَ الْوَلِيدِ وَالِياً عَلَى صَدَقَاتِ بَنِي الْمُصْطَلِقِ حَيٌّ مِنْ خُزَاعَةَ، وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ ذَحْلٌ، فَأَوْقَعَ بِهِمْ خَالِدٌ، فَقَتَلَ مِنْهُمْ وَ اسْتَاقَ أَمْوَالَهُمْ، فَبَلَغَ النَّبِيَّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) مَا فَعَلَ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) بِمَالٍ، وَ أَمَرَهُ أَنْ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِمْ دِيَاتٍ مَنْ قُتِلَ مِنْ رِجَالِهِمْ. فَانْطَلَقَ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَأَدَّى إِلَيْهِمْ دِيَاتِ رِجَالِهِمْ، وَ مَا ذَهَبَ لَهُمْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ، وَ بَقِيَ مَعَهُ مِنَ الْمَالِ زَعْبَةٌ، فَقَالَ لَهُمْ: هَلْ تَفْقِدُون شَيْئاً مِنْ أَمْوَالِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَقَالُوا: مَا نَفْقِدُ شَيْئاً إِلَّا مِيلَغَةَ كِلَابِنَا، فَدَفَعَ إِلَيْهِمْ مَا بَقِيَ مِنَ الْمَالِ. فَقَالَ: هَذَا لِمِيلَغَةِ كِلَابِكُمْ وَ مَا أُنْسِيتُمْ مِنْ مَتَاعِكُمْ. وَ أَقْبَلَ إِلَى النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، فَقَالَ: مَا صَنَعْتَ فَأَخْبَرَهُ حَتَّى أَتَى عَلَى حَدِيثِهِمْ، فَقَالَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): أَرْضَيْتَنِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْكَ، يَا عَلِيُّ أَنْتَ هَادِي أُمَّتِي، أَلَا إِنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّكَ وَ أَخَذَ بِطَرِيقَتِكَ، أَلَا إِنَّ الشَّقِيَّ كُلَّ الشَّقِيِّ مَنْ خَالَفَكَ وَ رَغِبَ عَنْ طَرِيقِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ..
[۹] . حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ عُبَادَةَ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سُوَيْدِ بْنِ مَنْجُوفٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَيْدَةَ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا إِلَى خَالِدٍ لِيَقْبِضَ الخُمُسَ، وَكُنْتُ أُبْغِضُ عَلِيًّا وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَقُلْتُ لِخَالِدٍ: أَلاَ تَرَى إِلَى هَذَا، فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ، فَقَالَ: «يَا بُرَيْدَةُ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا؟» فَقُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «لاَ تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِي الخُمُسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ»
[۱۰] . در متن زیارتی هم که از امام هادی ع نقل شده است خطاب به امیرالمومنین ع چنین میگوییم:
أَخْبَرَنِي بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ الشَّرِيفُ الْأَجَلُّ الْعَالِمُ أبي [أَبُو] جَعْفَرٍ مُحَمَّدٌ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْحَمْدِ النَّحْوِيِّ، رَفَعَ الْحَدِيثَ عَنِ الْفَقِيهِ الْعَسْكَرِيِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي شُهُورِ سَنَةِ إِحْدَى وَ سَبْعِينَ وَ خَمْسِمِائَةٍ. وَ أَخْبَرَنِي الْفَقِيهُ الْأَجَلُّ أَبُو الْفَضْلِ شَاذَانُ بْنُ جَبْرَئِيلَ الْقُمِّيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ الْفَقِيهِ الْعِمَادِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ الطَّبَرِيِّ، عَنْ أَبِي عَلِيٍّ، عَنْ وَالِدِهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ قُولَوَيْهِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيِّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ بْنِ رُوحٍ وَ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ الْعَمْرِيِّ، عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ، عَنْ أَبِيهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا، وَ ذَكَرَ أَنَّهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ زَارَ بِهَا فِي يَوْمِ الْغَدِيرِ فِي السَّنَةِ الَّتِي أَشْخَصَهُ الْمُعْتَصِمُ…
مَوْلَايَ فَضْلُكَ لَا يَخْفَى، وَ نُورُكَ لَا يُطْفَى، وَ إِنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى، مَوْلَايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ، وَ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ، وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ. (المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: ۲۶۹؛ المزار (للشهيد الاول)، ص۷۳)
[۱۱] . در همین کتاب صفحات ص: ۲۲ و ۹۸ و ۲۰۱، به ترتیب این احادیث آمده که هر یک شقاوت را از جهتی شرح میدهند:
حدیث ۱۵۲- الشَّقِيُّ مَنِ اغْتَرَّ بِحَالِهِ وَ انْخَدَعَ بِغُرُورِ آمَالِهِ.
حدیث ۲۲۶۸- إِيَّاكَ وَ الْمَعْصِيَةَ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ بَاعَ جَنَّةَ الْمَأْوَى بِمَعْصِيَةٍ دَنِيَّةٍ مِنْ مَعَاصِي الدُّنْيَا.
حدیث ۴۰۶۳- تَوَقَّوُا الْمَعَاصِيَ وَ احْبِسُوا أَنْفُسَكُمْ عَنْهَا فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ أَطْلَقَ فِيهَا عِنَانَهُ.
همچنین این عبارت در نهجالبلاغه، خطبه۸۶
الْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ نَفْسَهُ وَ الْمَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِينُه وَ السَّعِيدُ مَنْ وُعِظَ بِغَيْرِهِ وَ الشَّقِيُّ مَنِ انْخَدَعَ لِهَوَاهُ وَ غُرُورِه.
در الخصال، ج۱، ص۲۴۳ هم این دو حدیث علائم شقاوتمندی را بیان فرموده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَ شِدَّةُ الْحِرْصِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الصَّالِحِ التَّمِيمِيُّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَنَسُ بْنُ مُحَمَّدٍ أَبُو مَالِكٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ ع عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ: يَا عَلِيُّ أَرْبَعُ خِصَالٍ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الْأَمَلِ وَ حُبُّ الْبَقَاءِ.
بازدیدها: ۲۶