بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث
۱) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که سورههای «وَ الشَّمْسِ» [= شمس] وَ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشی» [= لیل] وَ «وَ الضُّحی» [= ضحی] وَ «أَ لَمْ نَشْرَحْ» [= انشراح] را در روز یا شب زیاد بخواند چیزی در محضر او نمیماند مگر اینکه برای او در روز قیامت شهادت میدهد حتی موهایش و پوست بدنش و گوشتش و خونش و رگهایش و عصبهایش و استخوانهایش و همه آنچه از او که بر زمین سنگینی میکند و پروردگار تبارک و تعالی میفرماید: شهادت شما برای بندهام را پذیرفتم و حکمش را صادر کردم: او را به سوی بهشتهایم ببرید تا هرکدام را که دوست دارد انتخاب کند، پس آن را به او بدهید بدون هیچ منتی ولکن این فقط رحمتی از من و فضل و عنایتی بر اوست و بر بندهام گوارا باد.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۲۳
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ أَكْثَرَ قِرَاءَةَ وَ الشَّمْسِ وَ وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشی وَ وَ الضُّحی وَ أَ لَمْ نَشْرَحْ فِي يَوْمٍ أَوْ لَيْلَةٍ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ بِحَضْرَتِهِ إِلَّا شَهِدَ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّی شَعْرُهُ وَ بَشَرُهُ وَ لَحْمُهُ وَ دَمُهُ وَ عُرُوقُهُ وَ عَصَبُهُ وَ عِظَامُهُ وَ جَمِيعُ مَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنْهُ وَ يَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی قَبِلْتُ شَهَادَتَكُمْ لِعَبْدِي وَ أَجَزْتُهَا لَهُ انْطَلِقُوا بِهِ إِلَی جِنَانِي حَتَّی يَتَخَيَّرَ مِنْهَا حَيْثُ مَا أَحَبَّ فَأَعْطُوهُ إِيَّاهَا مِنْ غَيْرِ مَنٍّ وَ لَكِنْ رَحْمَةً مِنِّي وَ فَضْلًا عَلَيْهِ وَ هَنِيئاً لِعَبْدِي.
مروری بر مضامین سوره و نتیجهگیری
در ابتدای این سوره چند قسم یاد کرد: یکی به شب و روز در اوج شب شدن و روز شدن: «و شب، هنگامی که بپوشاند؛ و روز، هنگامی که تجلی کند»؛ و دیگری به دو جنس مخالف: «و آنچه آفرید مذکر و مونث».
پس از سوگند خوردن به این جلوههای کاملا گوناگون واقعیت، که البته در عین نقطه مقابل هم بودن، مکمل همدیگر هم هستند، به سراغ انسان رفت و هشدار داد که بدانید که «کوشش شما هم مختلف است»: خداوند جهان را این گونه مختلف آفریده و به شما هم اختیار داده و شما هم مختلف عمل خواهید کرد.
شاید بدین ترتیب میخواهد هشدار دهد که اگر عدهای خوبند و عدهای بد، گمان نکنید کار از دست خدا خارج شده است؛ نه، او خود، جهان را با این تفاوتها آفرید؛ و البته به انسان اختیار داد تا خودش انتخابی چنین متفاوت انجام دهد: همچون تفاوت روز در اوج روشنایی و شب در اوج تاریکی؛ همچون تفاوت زن و مرد، که انکارناپذیر است با این حال بنای زندگی انسان در این دنیا با حضور هر دوی اینها میسر میشود.
در میان این اختلافات در شیوه زندگی، آن اختلافی که موضوعیت و جای تامل و تصمیم جدی دارد و این سوره بدان پرداخته، اختلافی است که سعادت و شقاوت نهایی انسان را رقم میزند؛ شاید از این روست که تا پایان سوره، خداوند انسانهای مختلف را در دو دسته قرار داد و از وضعیت دنیا و آخرت آنان بحث کرد:
«آن که بخشش نمود و تقوا پیشه کرد؛ و آن نیکوترین را تصدیق نمود»؛ به چنین کسی وعده میدهند که «بزودی راحتترین وضعیت را برای وی میسر میکنیم»؛ بلکه به تعبیر دقیقتر: «او را برای آسایش و راحتترین وضعیت آماده میسازیم.»
«و اما کسی که بخل ورزید و خود را بینیاز شمرد، و آن نیکوترین را دروغ شمرد»؛ به چنین کسی هم وعده میدهند که «بزودی او را هم برای دشوارترین وضعیت آماده میسازیم»؛ و به وی هشدار دادند که بداند آن بخل وی مشکل او را حل نخواهد کرد «و ثروتش نیازی را از او مرتفع نسازد، چون نگونسار شود.»
سپس به این برگشت که اگر این هشدارها را می دهیم از این باب است که «برعهده ماست هدایت کردن. و ابتدا و انتها، دنیا و آخرت؛ اول و آخر، و در یک کلام «بازپسین و آغازین، از آنِ ماست».
دوباره هشداری میدهد به آن که به بیراهه میرود و بشارتی به آن که در راه است:
«شما را از آتشی که زبانه کشد بیم میدهم؛ که آن را برافروخته نمیکند مگر آن شقاوتپیشه؛ همان که تکذیب کرد و سر پیچید. اما آن تقواپیشه از آن دور داشته شود؛ همان که مال خود را میدهد تا پاک شود؛ و کسی نزد او هیچ نعمتی ندارد که پاداش داده شود؛ مگر در راستای وجه الله، که برترین است؛ و البته خشنود خواهد شد.»
اگر دقت کنیم ریشه تمام تصمیمگیریهای انسان را، که دو گونه سبک زندگی را رقم میزند، به سه چیز برمیگرداند:
- تصدیق یا تکذیب حق و حقیقت؛ (موضع وی در قبال حقیقت)
- بخشندگی یا بخلورزی؛ (موضع وی در قبال مهمترین اعتباریات)
- خودنگهداری و تقوی یا خودبزرگبینی و احساس بینیازی کاذب (موضع وی در قبال خویشتن خود)
و نشان میدهد هر انسانی دنبال رسیدن به وضع بهتر است؛ اگر تفاوتی بین این دو انسان هست، تفاوت در افق نگاه آنها و بهتَبَع، تفاوت در سبک زندگی آنهاست، و در نتیجهای که در اثر تفاوت سبک زندگی بدان خواهند رسید:
آنکه به دنیا بسنده کرده و آخرت را جدی نگرفته، در حقیقت «خوبی: حُسنی» را دروغ شمرده، و میخواهد با جمع اموال و بخل ورزیدن خود را بینیاز سازد؛ اما واقعیتی به نام مرگ توهمی بودن این سبک زندگی را برملا میسازد: در لحظه سقوط در قبر دیگر این مال و اموال هیچ کمکی به وی نخواهند کرد؛ و در سختیهای بیانتها قرار خواهد گرفت؛
در مقابل،
آنکه آخرت را – و در حقیقت، این را که بنای عالم بر نیکی و نیکویی استوار است- باور دارد او درست است که در دنیا هیچ چشمداشتی از کسی ندارد؛ اما آنچه انفاق کرده را از دست نداده، بلکه با آن رضایت خدا را میجوید و کارهایش را لوجه الله انجام میدهد و قطعا پروردگاری که بلندمرتبهترین است، او را به رضایتمندی عظیمی خواهد رساند.
پس ماییم و دو نگاه و دو سبک زندگی و انتخاب بین این دو؛ بر اساس واقعیت انکارناپذیری به نام مرگ:
اگر این واقعیت انکارناپذیر را انکار کردیم، در این توهم خواهیم بود که راه سعادتمان در گروی انباشت مال و اموال است و خود حقیقیِ خود را فراموش میکنیم و دنیامدارانه زندگی خواهیم کرد و مدار زندگی اجتماعی را تنازع بقا خواهیم دید که اگر دوستیای هم در کار است صرفا برای دفع دشمن بزرگتر است؛
ولی اگر آن واقعیت را جدی گرفتیم، حقیقتِ «خوبی و نیکویی» در عالم را تصدیق خواهیم کرد و هم و غممان حفظ و نگهداری از خودِ حقیقیِ خویش (تقوا) خواهد بود؛ آنگاه در همین دنیا آخرتمدارانه خواهیم زیست و بخشش اموال و دستگیری از دیگران را، نه از دست دادن دارایی، بلکه کسب دارایی حقیقی (تقرب به وجه الله) خواهیم دانست، داراییای که رضایتمندانه ترین زندگی را تا ابد برای ما رقم خواهد زد.
بازدیدها: ۳