ترجمه
و اگر هم بر آنها رحم میکردیم و آنچه از زحمت و ناراحتی گریبانگیر آنها بود برطرف مینمودیم، قطعا، در حالی که سرگردان بودند، در سرکشیشان اصرار میورزیدند.
نکات ترجمهای و نحوی
«كَشَفْنا»: ماده «کشف» به معنای برداشتن چیزی از روی چیز دیگری است که آن را مخفی کرده بود تا آشکار شود (کتاب العین، ج۵، ص۲۹۷) و تفاوتش با «جهر» (آشکار کردن) در این است که در «کشف» به نحوی معنای زایل کردن و از بین بردن آن چیزی که پرده و مانع شده بود هم نهفته است، اما «جهر» دربردارنده چنین معنایی نیست. (الفروق فی اللغة، ص۲۸۱)
«ضُرٍّ»: ماده «ضرر» نقطه مقابل نفع است و با توجه به اینکه نفع به معنای خیری است که به انسان میرسد، ضرر هم به معنای نقصی است که متوجه انسان میشود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۲۵) و در تفاوت «ضُرّ» و «ضَرّ» گفتهاند وقتی ضرر و نفع را با هم به کار میبرند به صورت «ضَرّ» میآید اما وقتی تنها به کار میرود به صورت «ضُرّ» تعبیر میشود (کتاب العین، ج۷، ص۶) و نیز در معنای «ضُرّ» مفهوم بدحالی نیز نهفته است و دیگر اینکه مفهوم «ضُرّ» بلیغتر و شدیدتر از «ضَرّ»است (زیرا «ضَرّ» مصدر است و بر اصل وقوع فعل دلالت میکند، اما «ضُرّ» صفت معدوله برای مبالغه است [= صیغه مبالغهای بوده که از وزن اصلی اش خارج شده]) (الفروق فی اللغة، ص۱۹۲) و همچنین تفاوت «ضرر» با «سوء» (=بدی) در این است که تعبیر «سوء» را تنها در مورد بدیهایی که ریشه و منشأش را میشناسیم به کار میبرند اما «ضرر» را در مورد هر بدیای که به انسان برسد ولو ریشهاش را نداند (همان)
«مِنْ ضُرٍّ»: حرف «مِن» در اینجا «من» بیانیه است یعنی بیان میکند هر آن چیزی را که از آنها قرار است برطرف شود، و من بیانیه دلالت بر شمول دارد، یعنی هر ضرری. جایگاه نحوی «من ضر»، حال است (إعراب القرآن و بيانه، ج۶، ص۵۳) ویا به تعبیر فنیتر، متعلق به امر محذوفی است که آن امر محذوف، حال برای ضمیر «هم» در «ما بهم» میباشد (الجدول في إعراب القرآن، ج۱۸، ص۱۹۶)
«لَجُّوا»: «لجاج» از ماده «لجج» به معنای عنادورزی و اصرار غیرمنطقی بر انجام ویا ادامه یک کار است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۳۶ ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۰، ص۱۶۷) و در زبان فارسی ما تعابیر لجاجت و لجوج را در همین معنا به کار میبریم. برخی توضیح دادهاند که اصل ماده «لجج» دلالت بر تردد و رفت و برگشت چیزی بر روی چیز دیگر میکند چنانکه به وضعیت طوفانی دریا که موجها روی هم سوار میشوند «لُجّة البحر» میگویند (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۲۰۱)
کلمه «طُغْيان» ذیل کلمه «طاغوت» در جلسه ۱۳۹ توضیح داده شد.
«يَعْمَهُونَ» از ماده «عمه» است که دلالت میکند بر حیرت و گمراهیای که شخص میرود و برمیگردد و نمیداند به کجا باید روی آورد (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۱۳۳) به تعبیر دیگر تردد و تردیدی است که ناشی از تحیر و سرگردانی باشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۸۸) و شخص از رسیدن به هرگونه رأی و نظری درمانده شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۸، ص۲۲۸) جایگاه نحوی این کلمه در آیه فوق، حال است.
شأن نزول
۱) روایت شده است که هنگامی که ثمامه بن اثال حنفی (زمامدار یمامه) اسلام آورد، و به یمامه برگشت، از ارسال آذوقه به اهل مکه ممانعت کرد به نحوی که دچار قحطی شدند تا حدی که علهز (پشم آغشته به خون) میخوردند، ابوسفیان نزد رسول خدا ص آمد [در واقع در کتب تاریخ نوشتهاند نامهای به حضرت نوشت] و گفت: تو را به حق رَحِم سوگند میدهم، آیا مدعی این نیستی که خداوند تو را «رحمة للعالمین» (رحمت برای همه عالمیان) مبعوث کرده است؟
فرمود: بله.
گفت: پدران را با شیمشیر کشتی و اکنون فرزندان را با گرسنگی؟
و آین آیه نازل شد.
تفسير نور الثقلين، ج۳، ص۵۴۹ ؛ تفسیر الثعلبی، ج۷، ص۵۳
رُوِيَ أَنَّهُ لَمَّا أَسْلَمَ ثُمَامَةَ بْنَ أُثَالٍ الْحَنَفِيَّ وَلَحِقَ بِالْيَمَامَةِ مُنِعَ الْمِيرَةَ مِنْ أَهْلِ مَكَّةَ، فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِينَ حَتَّى أَكَلُوا الْعِلْهِزَ [و هو دم القراد مع الصوف]، فَجَاءَ أَبُو سُفْيَانَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ فَقَالَ لَهُ: أَنْشُدُكَ اللَّهَ وَالرَّحِمَ، أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّكَ بعثت الرحمة لِلْعَالَمِينَ؟ فَقَالَ: «بَلَى» فَقَالَ: قَتَلْتَ الْآبَاءَ بِالسَّيْفِ وَالْأَبْنَاءَ بِالْجُوعِ فَنَزَلَتِ الْآيَةُ.
[ظاهرا این واقعه بعد از صلح حدیبیه رخ داده و طبق نقلهای تاریخی پیامبر بعد از اطلاع از این واقعه، به ثماله نامه نوشت و از او خواست مانع ارسال آذوقه به مکه نشود.] برای گزارشی از این واقعه میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید.
http://tahoor.com/fa/Article/View/119179
حدیث
۲) امیرالمومنین ع در فرازی از اولین خطبهای که در ابتدای خلافتشان ایراد کردند، فرمودند:
و اگر مردم هنگامی که سختیها بر آنها نازل، و نعمتها از آنها زایل میشود با صدق نیت و شوق قلبی به جانب پروردگارشان تضرع میکردند، هرچه از دست داده بودند بدانها برمیگشت و هر امر فاسدی برایشان اصلاح میشد.
نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۷
وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا إِلَى رَبِّهِمْ بِصِدْقٍ مِنْ نِيَّاتِهِمْ وَ وَلَهٍ مِنْ قُلُوبِهِمْ لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ.
تدبر
۱) «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»:
این آیه تاکیدی است بر آیه قبل، که کافران، از صراط چه اندازه منحرفاند؛ یعنی کافرانی که جهنمی میشوند کسانیاند که حتی اگر مورد رحمت قرار بگیرند و از سختیها بیرون آیند، این گونه نیست که شکر کنند و راه خدا را در پیش گیرند، بلکه مجددا و در کمال سرگردانی بر سرکشی خود اصرار میورزند. (المیزان، ج۱۵، ص۴۹)
۲) «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»:
ما انسانها غالبا از سختیها گریزانیم و میخواهیم خداوند سختیها را بردارد؛ اما این همواره به نفعمان نیست. بسیاری از انسانها هستند که اگر سختی از آنها برداشته شود، با تمام وجود و با لجاجت تمام و در حالی که راه را بلد نیستند و سرگردانند، مسیر طغیان و سرکشی را در پیش میگیرند.
۳) «الذین لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ … وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ»:
اگرچه بلا و امتحان در درجه اول برای مومنان است تا آنها را خالص کند (آلعمران/۱۴۰-۱۴۱) اما این گونه نیست که کفار مبتلا به سختیها نشوند. گاه برای اینکه طغیان این کفار کنترل شود و آنها نیز از حدی از سرکشی فراتر نروند، آنها نیز دچار سختیها و شدتها میشوند و این سختیها از آنها برطرف نمیشود.
۴) «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»:
«اگر آنچه از زحمت و ناراحتی گریبانگیر آنها بود برطرف مینمودیم، در سرکشیشان اصرار میورزیدند.» عکس نقیض این جمله میشود: «اگر در سرکشیشان اصرار نمیورزند، زحمت و ناراحتی را از آنها برمیداشتیم.»
این همان مضمونی است که هم در آیات دیگر (اعراف/۹۶) و هم در احادیث (مثلاً: حدیث۲) هم تاکید شده که اگر انسانهایی که در وضعیت ناخوشایند هستند، دست از سرکشی و گناه بردارند حتما خداوند سختی آنان را به نعمت و خوشی تبدیل میکند.
۵) «لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ … لَوْ رَحِمْناهُمْ … لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ»
انسانهاى بىايمان، از فرصتها و مهلتها سوء استفاده مىكنند. (تفسير نور، ج۸، ص۱۱۹)
۶) «لَلَجُّوا في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
چرا کلمه «یعمهون» (= در حالی که سرگرداناند) را آورد، در حالی که میتوانست صرفا بگوید: «اگر هم بر آنها رحم، و ضررها را برطرف میکردیم، در سرکشیشان اصرار میورزیدند»؟
الف. شاید میخواهد نشان دهد که این طور نیست که کسانی که سرکشی و طغیان میکنند دقیقا راه و برنامه معینی داشته باشند؛ گاه خود سرکشی کردن برای افراد موضوعیت دارد، بدون اینکه هدف معینی داشته باشند و منفعت خاصی ببرند.
ب. شاید اشاره است به اینکه کسی که مسیر لجاجت و طغیان را در پیش گرفته، اساساً وضعیتش در تردد و سرگردانی است
ج. …
۷) چرا فرمود «كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ = برطرف کردیم آنچه به ایشان بود از ضرر» و نفرمود «کشفنا عنهم الضر = برطرف کردیم از آنها ضرر را»؟
الف. شاید به طور ضمنی میخواهد بفهماند علت رسیدن ضرر به آنها و قرار گرفتنشان در موقعیت پرضرر، خودشان هستند: («بـ» در «بهم» باء سببیت باشد: به سبب خودشان)
ب. …
۸) «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ»
برداشتن ضررها و سختیها از پیش روی انسان هم رحمت است؛ پس رحمت بر دو قسم است: گاهی رحمت ابتدایی و دادن نعمت است و گاهی برداشتن موانع.
چون در مورد صحت برداشت بعدی تردید داشتم، در کانال نگذاشتم.
۹) «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا»
رحمت ورزیدن و مهربانی بر کسانی که اهل ایمان به آخرت نیستند، بىثمر است. (با اقتباس از تفسير نور، ج۸، ص۱۱۹)
بازدیدها: ۳۲
بازتاب: یک آیه در روز - 845) فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو