ترجمه
پس چگونه خود را نگه خواهید داشت اگر کفر ورزیدید روزی که نوزادان را پیر میسازد.
نکات ترجمهای و نحوی
«شيباً»
از ماده «شیب» است که این ماده و نیز ماده «شوب» (إِنَّ لَهُمْ عَلَيْها لَشَوْباً مِنْ حَميمٍ؛ صافات/۶۷) دلالت بر اختلاط چیزی با چیز دیگر دارد؛ و ظاهراً بین این دو ماده با ماده «شبب» (جوانی) اشتقاق کبیر وجود دارد (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۲۳۲)، هرچند به لحاظ معنایی «شیب: پیری، وضعیت ضعف و رو به حضیض بودن» درست نقطه مقابل «شباب: جوانی، وضعیت قوت و رو به رشد بودن» باشد (همان، ص۱۷۷). در واقع، اصل معنا در همگی این سه ماده نوعی مخلوط شدن است؛ «شوب» به معنای اختلاط در مقابل خالص بودن است؛ «شیب» به خاطر حرف «یاء» علاوه بر اختلاط، دلالت بر نفوذ و رو به سرازیری بودن دارد، و «شبب» نیز به خاطر تشدید و تکرار حرف «باء» دلالت بر شدت و استحکام دارد؛ و لذاست که «شیب» در مورد پیری، و «شباب» در مورد جوانی به کار میرود. بدین ترتیب «شیبة» لزوما به معنای سن زیاد و «سالخورده بودن» نیست، بلکه اختلاط در مزاج آدمی است که صفا و خلوص اولیه را از بین برده و موجب تغییر و شکستگی در ظاهر و سفیدی موی آدمی میشود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۶، ص۱۶۱)
تعبیر «شیب الراس» (وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً؛مریم/۴) به معنای سفیدی موی سر است، یا از باب اینکه موی سفید با موی سیاهی که از قبل بوده آمیخته میشود، ویا از باب تشبیه به «الشَیب» که به معنای کوهی است که روی آن را برف پوشانده باشد. (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۲۳۲)
مفهوم سفید مویی با کلمه «شیب» چنان عجین شده که برخی از اهل لغت، اساساً این ماده را به معنای «سفیدی مو» قلمداد کردهاند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۴۶۹)
در قرآن کریم، از ماده «شیب» تنها ۳ مورد (شَيْباً، مریم/۴؛ شَيْبَةً، روم/۵۴؛ شيباً، مزمل/۱۷) به کار رفته و از ماده «شوب» تنها ۱ مورد؛ و از ماده «شبب» اصلا استفاده نشده است.
«تَتَّقُونَ»
در جلسه ۱۳۵ توضیح داده شد که ماده «وقی» به معنای نگهداشتن و حفظ کردن است. «وِقَايَة» به معنای حفظ چیزی است از اینکه مورد اذیت و ضرر قرار بگیرد، و «تَقْوی» به معنای قرار دادن خود در «وقایه»ای نسبت به آن چیزی است که ترس از آن میرود. http://yekaye.ir/ash-shams-091-08/
«يَوْماً»
به لحاظ نحوی، سه جایگاه برای کلمه «یوماً» در این آیه میتوان در نظر گرفت (الكشاف، ج۴، ص۶۴۱) که هر سه مستقلا میتواند مد نظر بوده باشد:
الف. «مفعول به» باشد برای «تتقون»، که در این صورت، بسیاری آن را وابسته به کلمه محذوفی دانستهاند؛ و معنا بدین صورت میشود: «چگونه خود را از [عذاب] روز قیامت نگه میدارید، اگر که [قبلا] کفر ورزیدهاید.»
ب. «ظرف» باشد برای «تتقون»، که معنا بدین صورت میشود: «چگونه خود را در روز قیامت حفظ خواهید کرد، اگر که [قبلا] کفر ورزیدهاید.»
ج. اصطلاحاً «منصوب به نزع خافض» باشد؛ یعنی در اصل «بِیَومٍ» بوده باشد و این جار و مجرور متعلق باشد به فعل «کفرتم»؛ که معنا بدین صورت میشود: «چگونه [ممکن است] تقوای الهی در پیش بگیرید؛ اگر که به روز قیامت کفر ورزیدهاید.»
حدیث
۱) امیرالمومنین ع در یک از خطبههای خود فرمودند:
بندگان خدا! نه خيری را كه خدا وعده داده واگذاشتنی است، و نه شرّی را كه از آن نهی فرموده رغبت كردنی.
بندگان خدا! از روزی بترسيد كه اعمال را وارسی کنند و زلزلههایش [= تشویش و اضطرابش] شدید است و كودكان در آن پير گردند.
بدانید ای بندگان خدا، كه بر شما گماشتهاند مراقبانی از خودتان، جاسوسانی از اعضاء و جوارحتان، و حافظان راستگویی كه اعمالتان، و [حتی] شماره نفسهایتان، را حفظ میکنند. نه ظلمتِ شبی تاریک شما را از آنان میپوشاند، و نه دری استوار میتواند شما را از آنان پنهان سازد.
و قطعا که فردا به امروز بس نزديك است؛ امروز با آنچه در آن است میرود، و فردا میآيد و بدان میرسد.
گويی هر يك از شما در زمين به خانه تنهاییاش رسيده، و در گودالی كه برای او كندهاند آرميده. وه! كه چه خانه تنهايی، و چه منزل وحشتزايی، و تنهاییِ غربتباری.
گويی آن صیحه [آسمانی] به شما رسیده، و آن ساعت شما را در برگرفته ، و در معرض داوری نهایی قرارتان داده؛ [امور و پندارهای] باطل از شما رخت بربسته، بهانهها از ميان برخاسته، حقایق در حقتان محقق گردیده، و امور [= سرنوشت] شما را بدانجا كه بايد بکشاند كشانيده.
پس، از آنچه مايه عبرت است پند گيريد، و از تحولات زمانه عبرت پذيريد، و از بيم دهندگان [= هشدارهای پيامبران و اولیای خدا] سود برگيريد.
نهج البلاغة، خطبه۱۵۷
… عِبَادَ اللَّهِ إِنَّهُ لَيْسَ لِمَا وَعَدَ اللَّهُ مِنَ الْخَيْرِ مَتْرَكٌ وَ لَا فِيمَا نَهَی عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ عِبَادَ اللَّهِ احْذَرُوا يَوْماً تُفْحَصُ فِيهِ الْأَعْمَالُ وَ يَكْثُرُ فِيهِ الزِّلْزَالُ وَ تَشِيبُ فِيهِ الْأَطْفَالُ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ عَلَيْكُمْ رَصَداً مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ عُيُوناً مِنْ جَوَارِحِكُمْ وَ حُفَّاظَ صِدْقٍ يَحْفَظُونَ أَعْمَالَكُمْ وَ عَدَدَ أَنْفَاسِكُمْ لَا تَسْتُرُكُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَةُ لَيْلٍ دَاجٍ وَ لَا يُكِنُّكُمْ مِنْهُمْ بَابٌ ذُو رِتَاجٍ وَ إِنَّ غَداً مِنَ الْيَوْمِ قَرِيبٌ يَذْهَبُ الْيَوْمُ بِمَا فِيهِ وَ يَجِيءُ الْغَدُ لَاحِقاً بِهِ فَكَأَنَّ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْأَرْضِ مَنْزِلَ وَحْدَتِهِ وَ مَخَطَّ حُفْرَتِهِ فَيَا لَهُ مِنْ بَيْتِ وَحْدَةٍ وَ مَنْزِلِ وَحْشَةٍ وَ مَفْرَدِ غُرْبَةٍ وَ كَأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ وَ السَّاعَةَ قَدْ غَشِيَتْكُمْ وَ بَرَزْتُمْ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ قَدْ زَاحَتْ عَنْكُمُ الْأَبَاطِيلُ وَ اضْمَحَلَّتْ عَنْكُمُ الْعِلَلُ وَ اسْتَحَقَّتْ بِكُمُ الْحَقَائِقُ وَ صَدَرَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ مَصَادِرَهَا فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ وَ انْتَفِعُوا بِالنُّذُر.
۲) از امام حسین ع روایت شده است:
پیامبر اکرم ص وقتی در قرائتش به این آیه میرسید که «پس چگونه است وقتی از هر امتی شاهدی بیاوریم و تو را بر آنان شاهد آوریم» (نساء/۴۱) میگریست؛
ببینید اینکه شاهد است چگونه میگرید، در حالی که کسانی که قرار است در مورد آنها شهادت دهد میخندند!
به خدا سوگند اگر جهل و بیخبری نبود، هیچ دندانی نمیخندید [= خندهای که دندان را نمایان سازد، رخ نمیداد] ؛
آخر، چگونه بخندد کسی که صبح و شام میکند در حالی که مالک خویش نیست [= اختیار خود را ندارد] و نمیداند که چه بر او رخ خواهد داد: از گرفته شدن نعمتی تا نزول بلایی و یا مرگی ناگهانی؟! و پیش رویش روزی است که نوزادان را پیر میکند و کودکان را ریش سفید گرداند و بزرگان را مست سازد و بارداران [= زنان حامله] بارشان بیندازند و مقدارش از حیث عظمت هول و هراسش پنجاه هزار سال است پس إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ.
إرشاد القلوب إلی الصواب (للديلمي)، ج۱، ص۹۷
قَالَ الْحُسَيْنُ ع … إِنَّ النَّبِيَّ ص بَكَی حِينَ وَصَلَ فِي قِرَاءَتِهِ «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی هؤُلاءِ شَهِيداً» فَانْظُرُوا إِلَی الشَّاهِدِ كَيْفَ يَبْكِي وَ الْمَشْهُودِ عَلَيْهِمْ يَضْحَكُونَ وَ اللَّهِ لَوْ لَا الْجَهْلُ مَا ضَحِكَتْ سِنٌّ فَكَيْفَ يَضْحَكُ مَنْ يُصْبِحُ وَ يُمْسِي وَ لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَدْرِي مَا يَحْدُثُ عَلَيْهِ مِنْ سَلْبِ نِعْمَةٍ أَوْ نُزُولِ نَقِمَةٍ أَوْ مُفَاجَاةِ مَيْتَةٍ وَ أَمَامَهُ يَوْمٌ يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً يُشِيبُ الصِّغَارَ وَ يُسْكِرُ الْكِبَارَ وَ تُوضَعُ ذَوَاتُ الْأَحْمَالِ وَ مِقْدَارُهُ فِي عِظَمِ هَوْلِهِ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ.[۱]
تدبر
۱) «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً»
کسی که کفر بورزد، در قیامت هیچ راه گریز و نجاتی نخواهد داشت. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۴)
۲) «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً»
کسی اهل تقوی خواهد بود که به آخرت ایمان بیاورد و سختیهای کمرشکن روز قیامت را باور داشته باشد.
کسی که آن روزی را که در آن، طفل پیر میشود جدی نگرفته چگونه ممکن است واقعا اهل تقوی باشد؟
۳) «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً»
مقصود از «روزی که نوزادان را پیر میسازد» چیست؟
الف. پیری و شکستگی انسان ناشی از قرار گرفتن در تنگناها و سختیهای زندگی است؛ و هرچه این سختیها شدیدتر باشد شخص زودتر پیر میشود؛ و این تعبیر نشاندهنده شدت سختیهای قیامت است. (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۷۳؛ المیزان، ج۲۰، ص۶۹؛ كنز الدقائق، ج۱۳، ص۵۰۵)
ب. این روز بقدری طولانی است که به اندازهای که کودکی پیر شود به طول میانجامد. (كنز الدقائق، ج۱۳، ص۵۰۵)
ج. …
۴) «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً»
در آیه قبل از گرفتار شدن فرعون به گرفتاری شدیدی از جانب خداوند اشاره کرد.
این آیه میخواهد بگوید او که چنان قدر قدرتی بود و ادعای خدایی میکرد، در «دنیا» که محل اصلی بروز قدرت خدا نیست، چنین گرفتار آمد. «شما» که چنین قدرتی نداشتهاید، در عرصه «آخرت» که هیچکس کارهای نیست و سختیاش بقدری شدید است که نوزاد را پیر میکند، چگونه میخواهید خود را حفظ کنید؟ (اقتباس از تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۴)
این را در کانال نگذاشتم
۵) «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيباً»
آیه به صورت استفهام انکاری است؛ یعنی مطلبی را میپرسد که پاسخش را ما میدانیم، و نیاز نیست صرفا تعبدی بپذیریم.
شاید بتوان استدلالِ پشت سر مدعای این آیه را به این صورت بازسازی کرد:
مقدمه۱. ایمان است که منجر به تقوی میشود؛
مقدمه۲. تقوی یعنی خود را نگه داشتن؛
مقدمه۳. آخرت باطن دنیاست.
نتیجه: کسی که در این دنیا خود را از گناهان نگه دارد، در آن دنیا میتواند خود را از سختیهای کمرشکن نگه دارد، اما کسی که ایمان ندارد، عملا تقوا هم نخواهد داشت، پس خود را نگه نداشته، پس در آخرت هم نمیتواند خود را نگه دارد.
[۱] حدیثی هست درباره نحوه معامله خداوند با فرزندان مشرکان که در کودکی مردهاند که به وجهی به مضمون الولدان شیبا مرتبط میباشد:
الْحُسَيْنُ بْنُ يَحْيَی بْنِ ضُرَيْسٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ السُّكَّرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هَارُونَ الْكَرْخِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِيهِ يَزِيدَ بْنِ سَلَّامٍ عَنْ أَبِيهِ سَلَّامِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ مَوْلَی رَسُولِ اللَّهِ ص عن رَسُولَ اللَّهِ ص … إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَة … فَيَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَاراً يُقَالُ لَهُ الْفَلَقُ أَشَدَّ شَيْءٍ فِي نَارِ جَهَنَّمَ عَذَاباً فَتَخْرُجُ مِنْ مَكَانِهَا سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً بِالسَّلَاسِلِ وَ الْأَغْلَالِ فَيَأْمُرُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ تَنْفُخَ فِي وُجُوهِ الْخَلَائِقِ نَفْخَةً فَتَنْفُخُ فَمِنْ شِدَّةِ نَفْخَتِهَا تَنْقَطِعُ السَّمَاءُ وَ تَنْطَمِسُ النُّجُومُ وَ تَجْمُدُ الْبِحَارُ وَ تَزُولُ الْجِبَالُ وَ تُظْلِمُ الْأَبْصَارُ وَ تَضَعُ الْحَوَامِلُ حَمْلَهَا وَ تَشِيبُ الْوِلْدَانُ مِنْ هَوْلِهَا يَوْمَ الْقِيَامَة. (التوحيد (للصدوق)، ص۳۹۱)
بازدیدها: ۲۱
با سلام و احترام
کاش فهرست منابع را در انتهای فایل کامل می گذاشتید تا برای ارحاع علمی در کار تسهیل و تسریع می شد. سپاس
سلام علیکم
من عمدتا از نرم افزارهای نور (جامع الاحادیث و جامع التفاسیر) استفاده می کنم و برای کتب اهل سنت هم از «الشاملة»
اگر قرار باشد هر جلسه آدرس کتابشناختی منابع را به تفصیل بیاورم بسیار وقتگیر خواهد بود.
با مراجعه به این نرم افزارها حدود ۹۰ درصد منابعم را می توانید بیابید. ان شاء الله زمانی که اینها منتشر شد منابع کامل در پایان هر جلد خواهد آمد.