ترجمه
پس به راه افتادند در حالی که آهسته با هم سخن میگفتند
نکات ترجمه
«یَتَخافَتُونَ»
ماده «خفت» در اصل به معنای مخفی و کتمان کردن در مقام سخن گفتن (معجم المقاييس اللغة، ج۲، ص۲۰۲؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۸۹) و آن حالتی است که انسان برای پوشیده داشتن منظور خود از دیگران صدایش را بقدری پایین بیاورد که به زحمت شنیده شود (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۹۰) و نقطه مقابل «جهر» است که جایی است که مطلب با صدای کاملا آشکار و رسا بیان میشود: «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها» (اسراء/۱۱۰) [در بحثهای مربوط به قرائت، دو کلمه «جهر» و «اخفات» متداول است]
این ماده تنها ۳ بار در قرآن کریم به کار رفته است. (مورد سوم درباره گفتگوی مجرمین قبل از شروع محاسبه قیامت است: يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (طه/۱۰۳)
حدیث
۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
چهبسیار حلیهگری که حیلهاش او را زمین زده است.
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۲۹۱
قال ع:
رُبِّ مُحْتَالٍ صَرَعَتْهُ حِيلَتُهُ.[۱]
تدبر
۱) «فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ»
صاحبان باغ بعد از اینکه همدیگر را صدا زدند و بر قصد سوءشان تاکید کردند، به سمت باغشان به راه افتادند در حالی که آهسته با هم سخن میگفتند.
بسیاری از گناهکاران میکوشند مخفیانه به هدف خود برسند، در حالی که حتی اگر بتوانند کار خود را از مردم مخفی کنند، چیزی از خدای این مردم مخفی نمیمانند؛ و چهبسا او قبل از اینکه آنها حرکتشان را شروع کنند، آنها را مجازات کرده است و هنوز نمیدانند.
۲) «فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ»
چرا به همین مطلب بسنده نکرد که بگوید «به راه افتادند و به باغ رسیدند»؛ بلکه به اینکه «با هم آهسته سخن میگفتند» هم اشاره کرد؟
الف. نشان دهد نگرانی آنها را از اقدامشان.
ب. تاکید کند که کسی که تصمیم ناصوابی میگیرد، دائما سعی در مخفی کاری دارد.
ج. …
۳) «فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ»
تعبیر ساده برای «رفتند»، عبارت «ذهبوا» است. اما چرا از تعبیر «انطلقوا» استفاده کرد؟ (انطلقوا: به معنای رفتنی است که با نوعی رها شدن از هر قید و بندی همراه باشد.)
الف. شاید میخواهد نشان دهد که با چه اطمینان خاطری – به اینکه میتوانند کارشان را آن طور که برنامهریزی کردهاند، انجام دهند – به راه افتادند.
ب. شاید میخواهد به تناقضی که وجودشان را در بر گرفته اشاره کند: از سویی از حیث تصمیمی که گرفته بودند احساس رهایی و خاطرجمعی میکردند، از سوی دیگر، در حال مخفیکاری بودند.
ج. …
[۱] . در همان صفحه این دو حدیث هم مضمونی نزدیک بدان دارند:
مَنْ مَكَرَ حَاقَ بِهِ مَكْرُهُ؛
مَنْ مَكَرَ بِالنَّاسِ رَدَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَكْرَهُ فِي عُنُقِه؛
و این حدیث را هم میتوان به نحوی مرتبط با موضوع دانست:
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي الصُّهْبَانِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبَانٌ الْأَحْمَرُ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ جَاءَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِي مَوْعِظَةً فَقَالَ ع إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الثَّوَابُ مِنَ اللَّهِ فَالْكَسَلُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْخَلَفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَتِ الْعُقُوبَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ فَالْمَعْصِيَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الشَّيْطَانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ الْمَمَرُّ عَلَى الصِّرَاطِ حَقّاً فَالْعُجْبُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِمَا ذَا وَ إِنْ كَانَتِ الدُّنْيَا فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَا ذَا. (الأمالي( للصدوق)، ص۸)
بازدیدها: ۱