ترجمه
که سپیدهدمان به کشتزارتان درآیید، اگر میوهچین [یا: اگر در تصمیمتان قاطع] هستید.
نکات ترجمه
«صارِمينَ»
در جلسه ۴۸۳ توضیح داده شد که ماده «صرم» به معنای قطع کردن است. «صارم» را در اینجا اغلب به معنای «کسی که میوه را قطع و محصول را درو میکند دانستهاند، اما برخی گفتهاند میتواند به همان معنای «قاطع» و «برنده» باشد که در تعابیری مانند «سیف صارم: شمشیر برنده» به کار رفته است؛ یعنی «اگر اهل عزم و اقدام قاطع در کارتان هستید» (البحر المحيط، ج۱۰، ص۲۴۲)
حدیث
۱) ابوبصیر میگوید: امام صادق ع فرمودند:
شبانه [محصول را] نچین و شبانه [زراعت را] درو مکن؛
و فرمودند: هر گاه که درو کردی، یک حَفنه، یک حفنه [حفنه: مقداری که در دو دست – وقتی که دو کف دست را به هم بچسبانیم – جای میگیرد] و یک مُشت، یک مشت ببخش؛
و نیز هنگام چیدن و نیز هنگام بذرافشانی چنین کن؛
و شبانه بذرافشانی هم مکن، زیرا همان طور که از محصول درو شده میبخشی، از بذر هم ببخشی.
علل الشرائع، ج۲، ص۳۷۷
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
لَا تَجُذَّ بِاللَّيْلِ وَ لَا تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ.
قَالَ وَ تُعْطِي الْحَفْنَةَ بَعْدَ الْحَفْنَةِ وَ الْقَبْضَةَ بَعْدَ الْقَبْضَةِ إِذَا حَصَدْتَهُ وَ كَذَلِكَ عِنْدَ الصَّرَامِ وَ كَذَلِكَ الْبَذْرُ وَ لَا تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ لِأَنَّكَ تُعْطِي فِي الْبَذْرِ كَمَا تُعْطِي فِي الْحَصَادِ.
۲) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبههای خود فرمودند:
عالِم کسی است که قدر خود را بشناسد؛ و در جهالت انسان همین بس که قدر خود را نشناسد؛
و همانا از مبغوضترین افراد نزد خداوند متعال بندهای است که خداوند او را به خودش واگذاشته، از راه میانه منحرف شده، و بدون راهنما حرکت میکند؛ اگر به کِشتزار دنیا دعوت شود اقدام میکند؛ و اگر به کشتزار آخرت دعوت شود تنبلی میورزد؛ گویی آنچه که بدان اقدام کرده بر او واجب بوده، و آنچه در آن سستی به خرج داده، از عهده وی برداشته شده است.
نهج البلاغة خطبه۱۰۳
و من خطبة له ع
الْعَالِمُ مَنْ عَرَفَ قَدْرَهُ وَ كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ وَ إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ الرِّجَالِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لَعَبْداً وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ جَائِراً عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ سَائِراً بِغَيْرِ دَلِيلٍ إِنْ دُعِيَ إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا عَمِلَ وَ إِنْ دُعِيَ إِلَى حَرْثِ الْآخِرَةِ كَسِلَ كَأَنَّ مَا عَمِلَ لَهُ وَاجِبٌ عَلَيْهِ وَ كَأَنَّ مَا وَنَى فِيهِ سَاقِطٌ عَنْه.[۱]
تدبر
۱) «أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمينَ»
صاحبان باغ در شُرُف صبح یکدیگر را صدا زدند، که سپیدهدمان به کشتزارتان درآیید، اگر واقعا قصد چیدن میوهها و محروم کردن نیازمندان را دارید.
گاهی افراد برای محروم کردن دیگران اهل سحرخیزی میشوند!
۲) «أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمينَ»
برای خبر کردن همدیگر میتوانستند به گفتن «سپیدهدمان به کشتزارتان درآیید»، بسنده کنند. چرا جمله «اگر میوهچین هستید» را افزودند؟
الف. تاکید کنند بر عهد و پیمان خود افراد.
نکته اخلاقی_اجتماعی
گاه برخی افراد در مقام انجام کار بد و التزام به بدی، اهل رعایت اخلاق و وفای به عهد میشوند!
ب. القا کنند که این خواست خودتان بوده، نه تحمیل ما بر شما.
نکته اخلاقی_ اجتماعی
از ترفندهای گمراهکنندکان این است که ابتدا با اغوای فراوان، افراد را در انجام عمل باطل و گناه متقاعد میکنند؛ سپس به گونهای وانمود میکنند که گویی انجام آن عمل صرفاً خواسته خود آن افراد بوده است! انسان کاری را که دلخواه و خواسته خودش باشد خیلی راحتتر انجام میدهد تا کاری را که گمان کند نظر خودش نبوده است.
ج. …
۳) «أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ»
با اینکه فعل «غد» غالبا با «الی» متعدی میشود چرا رفتن به سراغ باغشان را به جای اینکه با تعبیر «الی: به سوی» بیان کند، با تعبیر «علی: بر روی» بیان کرد؟
الف. کلمه «علی» بار معنایی استیلا و روی آوردن از موضع بالا دارد، گویی میخواهد به اینکه خود را کاملا مسلط و مشرف بر اوضاع میدیدند اشاره کند. (الكشاف، ج۴، ص۵۹۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۷۴) [۲]
ب. …
[۱] . چند روایت دیگر در همین مضمون:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَصْرِمْ بِاللَّيْلِ وَ لَا تَحْصُدْ بِاللَّيْلِ وَ لَا تُضَحِّ بِاللَّيْلِ وَ لَا تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ فَإِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ لَمْ يَأْتِكَ الْقَانِعُ وَ الْمُعْتَرُّ فَقُلْتُ مَا الْقَانِعُ وَ الْمُعْتَرُّ قَالَ الْقَانِعُ الَّذِي يَقْنَعُ بِمَا أَعْطَيْتَهُ وَ الْمُعْتَرُّ الَّذِي يَمُرُّ بِكَ فَيَسْأَلُكَ وَ إِنْ حَصَدْتَ بِاللَّيْلِ لَمْ يَأْتِكَ السُّؤَّالُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى- آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ عِنْدَ الْحَصَادِ يَعْنِي الْقَبْضَةَ بَعْدَ الْقَبْضَةِ إِذَا حَصَدْتَهُ وَ إِذَا خَرَجَ فَالْحَفْنَةَ بَعْدَ الْحَفْنَةِ وَ كَذَلِكَ عِنْدَ الصِّرَامِ وَ كَذَلِكَ عِنْدَ الْبَذْرِ وَ لَا تَبْذُرْ بِاللَّيْلِ لِأَنَّكَ تُعْطِي مِنَ الْبَذْرِ كَمَا تُعْطِي مِنَ الْحَصَادِ. (الكافي، ج۳، ص۵۶۵)
مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الزَّنْجَانِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سَلَّامٍ رَفَعَهُ قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ الْجَدَادِ بِاللَّيْلِ يَعْنِي جَدَادَ النَّخْلِ وَ الْجَدَادُ الصَّرَامُ وَ إِنَّمَا نَهَى عَنْهُ بِاللَّيْلِ لِأَنَّ الْمَسَاكِينَ لَا يَحْضُرُونَه (معاني الأخبار)
عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ قَالَ لِقَهْرَمَانِهِ وَ وَجَدَهُ قَدْ جَدَّ نَخْلًا لَهُ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ فَقَالَ لَهُ لَا تَفْعَلْ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنِ الْجَدَادِ وَ الْحَصَادِ بِاللَّيْلِ وَ كَانَ يَقُولُ الضِّغْثَ تُعْطِيهِ مَنْ يَسْأَلُ فَذَلِكَ حَقُّهُ يَوْمَ حَصَادِه (تفسير العياشي)
[۲] . درباره چرایی اینکه «اغدوا» با «علی» آمد نه با «الی»، زمخشری سخنی دارد که در تفاسیر بسیاری از متاخرین (همانند الصافی (فیض) کنزالدقائق، و المیزان) همان نقل شده است:
فإن قلت: هلا قيل: اغدوا إلى حرثكم، و ما معنى عَلى؟ قلت: لما كان الغدوّ إليه ليصرموه و يقطعوه: كان غدوّا عليه، كما تقول: غدا عليهم العدوّ. و يجوز أن يضمن الغدوّ معنى الإقبال، كقولهم: يغدى عليه بالجفنة و يراح، أى: فأقبلوا على حرثكم باكرين (الكشاف، ج۴، ص۵۹۰)
البته ابوحیان آن را نقد کرده است؛ اما نقد وی ناظر به این است که گویی نظر اصلی زمخشری این است که اساسا «غدو» با «علی» نمیآید و میخواهد نشان دهد که کاربرد غدو با علی ممکن است. اما اینکه هر دو ممکن باشد غیر از این است که چرا «علی» آمده نه «الی»:
استسلف الزمخشري أن غدا يتعدى بإلى، و يحتاج ذلك إلى نقل بحيث يكثر ذلك فيصير أصلا فيه و يتأول ما خالفه، و الذي في حفظي أنه معدى بعلى، كقول الشاعر: بكرت عليه غدوة فرأيته قعودا عليه بالصريم عوادله (البحر المحيط، ج۱۰، ص۲۴۲)
بازدیدها: ۱۱