ترجمه
منصفترینِ آنها گفت: آیا به شما نگفتم که مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید؟!
نکات ترجمه
«أَوْسَط»
ماده «وسط»، در اصل دلالت بر وضعیت «میانه»، و قرار گرفتن چیزی در بین دو چیز دیگر دارد و چون در بسیاری از موارد به حالت بین افراط و تفریط گفته میشود و لذا به معنای مساوات و عدل و انصاف به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۶۹؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۳، ص۱۰۰) و این کاربرد بقدری در این ماده شایع است که برخی گفتهاند اصل این ماده، دلالت بر «عدل» و «انصاف» دارد (معجم المقاييس اللغة، ج۶، ص۱۰) چنانکه «انصاف» هم از کلمه «نصف» گرفته شده و کسی که در معامله انصاف میورزد گویی به «نصف» قانع شده است (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۴۳۲)
تعبیر «أوسط» و «وُسطی» در قرآن کریم، گاه صرفاً به معنای همین وضعیت میانه و متوسط و بینابین به کار رفته است (مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُون، مائده/۸۹؛ الصَّلاةِ الْوُسْطى، بقره/۲۳۸) و گاه در آیه حاضر – همانند تعبیر «وَسَط» در آیه «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً» (بقره/۱۴۳) – در معنایی با بار مثبت به کار رفته است؛ برخی «أوسطهم» در این آیه را به معنای «أعدلهم: عادلترینشان» دانستهاند (معجم المقاييس اللغة، ج۶، ص۱۰؛ مجمع البحرين، ج۴، ص۲۷۸) یعنی کسی که مساوات و عدل و انصاف را بیش از بقیه رعایت میکند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۶۹)؛ و برخی آن را به معنای «متمایلترینشان به سوی حق» (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) معرفی کردهاند. (المصباح المنير، ج۲، ص۶۵۹).[۱]
از این ماده به صورت فعل (به معنای «در میانه و وسط قرار گرفتن»؛ لسان العرب، ج۷، ص۴۳۱) هم در قرآن کریم به کار رفته است «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» (عادیات/۵)
این ماده و مشتقاتش تنها همین ۵ بار در قرآن کریم به کار رفتهاند.
«تُسَبِّحُونَ»
«تسبیح» از ماده «سبح» است که در معنای تنزیه خداوند به کار میرود و در این باره در جلسات ۴۵۲ http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/ توضیحاتی ارائه شد.
حدیث
۱) در تفسیر آیاتی از سوره قلم حدیثی در جلسه ۴۸۳ و ۴۹۲ از امام باقر ع روایت شد. در ادامه آن آمده است:
اینکه گفت «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» میگوید: مبادا استغفار نکنید.
تفسير القمي، ج۲، ص۳۸۲
وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع … قَوْلُهُ: «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ» يَقُولُ لَوْ لَا تَسْتَغْفِرُون.
۲) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
بهترین امور، میانهترین آنهاست.
عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص۲۴۰
خَيْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا.[۲]
۳) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
همّ و غم روزی را که هنوز نیامده بر روزی که آمده است تحمیل مکن؛
چرا که اگر آن روز از عمرت باشد، خداوند سبحان روزیت را در آن روز به تو میرساند؛
و اگر هم از عمرت نباشد، چه فایدهای دارد که به چیزی اهتمام بورزی که برای تو نیست. [یا: در محدوده عمر تو نیست].
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۳۹۷[۳]؛ نهجالبلاغه، حکمت۲۶۷[۴]
وَ قَالَ ع
لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ فَإِنَّهُ إِنْ يَكُنْ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِكَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ عُمُرِكَ فَمَا هَمُّكَ [فَلَا تَهْتَمَ] بِمَا لَيْسَ مِنْ أَجلِكَ.
۴) از رسول خدا ص روایت شده است:
توحید نیمی از دین است؛ و نزول روزی را از جانب خداوند با صدقه طلب کنید.
صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص۵۲؛ التوحيد (للصدوق)، ص۶۸[۵]
بِإِسْنَادِهِ قَالَ [= أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ عن أَبُی الْفَتْحِ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ هَوَازِنَ الْقُشَيْرِيُّ عن أَبُی الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَاتِمِيُّ الزُّوزَنِيُّ عن أَبُی الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الزُّوزَنِيُّ عن أَبُی بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ حَفَدَةِ الْعَبَّاسِ بْنِ حَمْزَةَ النَّيْشَابُورِيِّ عن أَبُی الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَال حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَال] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
التَّوْحِيدُ نِصْفُ الدِّينِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ بِالصَّدَقَة.[۶]
۵) از رسول خدا ص روایت شده است:
… همانا بین خداوند و بندهاش چیزی نیست که به او خوبیای را برساند یا بدی را از او دفع کند مگر طاعت او؛
و همانا طاعت خداوند، برآورده شدن هر خوبیای است که [انسانها] میخواهند؛ و نجات از هر بدیای است که [انسانها] از آن پرهیز میکنند؛
و همانا خداوند کسی را که اطاعتش کند مصون میدارد؛ و کسی را که عصیانش کند مصون نمیدارد؛
و کسی که از خدا فرار کند پناهگاهی نمییابد و همانا امر خداوند آن گونه که سزاوار است، نازل میگردد هرچند خلائق را خوش نیاید؛
و هر آنچه آمدنی است، نزدیک است؛
آنچه خدا بخواهد، میشود؛ و آنچه نخواهد، نمیشود….
الزهد، ص۱۴
الْقَاسِمُ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ سَمِعْتُ كَلَاماً يُرْوَى عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ:
… إِنَّ اللَّهَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْراً أَوْ يَدْفَعُ عَنْهُ سُوءاً إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ نَجَاحٌ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ يُبْتَغَى وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقَى وَ إِنَّ اللَّهَ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ وَ لَا يَعْصِمُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا يَجِدُ الْهَارِبُ مِنَ اللَّهِ مَهْرَباً وَ إِنَّ أَمْرَ اللَّهِ نَازِلٌ عَلَى حَالِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْخَلَائِقُ وَ كُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِيبٌ مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُنْ …
تدبر
۱) «قالَ أَوْسَطُهُمْ»
مقصود از «اوسطهم» چیست؟
الف. شخصی از ابنعباس پرسید: منظور کسی است که به لحاظ سنی میانهترین آنهاست؟ وی گفت: خیر، بلکه او کمسنترینِ آنها و کاملعقلترین آنها بود؛ اوسطِ هر قومی بهترین آنهاست، و دلیل آن هم در قرآن این است که ای امت محمد ص! شما کوچکترین و برترین امتهایید که خداوند فرمود: «و این گونه شما را امتی وسط قرار دادیم» (بقره/۱۴۳) (تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۲) [۷]
ب. عدالتپیشهترینشان در مقام سخن گفتن (ابن عباس، حسن و مجاهد؛ به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۷)
ج. بافضیلتترین و برترینشان (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج۱۸، ص۲۷۳)
د. کسی به لحاظ سنی بینابین بقیه بود (به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶)
ه. عادلترین و منصفترینشان (معجم المقاييس اللغة، ج۶، ص۱۰؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۶۹)
و. متمایلترینشان به سوی حق (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) (المصباح المنير، ج۲، ص۶۵۹).
ز. چون بحث بر سر ملک و دارایی باغ بوده، منظور کسی است که به لحاظ ملک و دارایی نسبت به بقیه صاحبان باغ حالت متوسطی و بینابینی داشته است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۳، ص۱۰۱)
ح. …
۲) «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»
مقصود از «تسبیح گفتن» و اینکه آیا به شما نگفتم که «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» چیست؟
الف. تاکید بر همان «استثنا کردن» (گفتن ان شاء الله: اگر خدا بخواهد) است؛ زیرا در «انشاءالله» گفتن، توکل بر خدا و بزرگداشت او و اقرار به این نکته نهفته است که هیچکس نمیتواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ و به همین جهت آن را تسبیح خوانده است. (مجاهد، به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶)
ب. یعنی آیا خدا را بزرگ نمیشمرید و نمیخواهید از امر او اطاعت کنید؟ (به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶)
ج. یعنی آیا نعمتهای خدا را در نظر نمیگیرید که شکرش را بجا آورید به اینکه حق فقرا را از اموالتان ادا کنید (به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶)
د. یعنی آیا خداوند متعال را از ظلم منزه نمیشمرید و اعتراف نمیکنید که او ظلم نمیکند و به ظلم شما هم رضایت نخواهد داد؛ و شاهدش هم این است که در آیه بعد گفتند «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ» یعنی خدا منزه است از اینکه به ما ظلم کند بلکه این خود ما بودیم که به خود ظلم کردیم. (به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶)
ه. به معنای استغفار کردن است (حدیث۱) ظاهرا یعنی آنها را دعوت کرده بود که از این کارشان دست بردارند و استغفار کنند تا عذاب خدا شامل حالشان نشود..
و. …
۳) «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»
با توجه به آیات قبل، صاحبان باغ مرتکب دو اشتباه شدند: یکی اینکه قصد داشتند فقرا را از مازاد محصولات باغ محروم کنند؛ و دیگر اینکه توجه نکردند که مشیت خداوند فوق همه ارادههاست و انشاءالله نگفتند.
از این آیه واضح میشود که یکی از این افراد قبل از اینکه آنان چنان تصمیمی بگیرند آنها را از این تصمیم برحذر داشته بوده است و این برحذر داشتن را با تعبیر «آیا تسبیح نمیگویید» بیان کرده بوده. اما چه ارتباطی بین تسبیح گفتن و دو اشتباه مذکور هست؟
الف. ارتباط تسبیح خداوند، و ان شاءالله گفتن؟
الف.۱. در ان شاءالله گفتن، اقرار به این نهفته که هیچکس نمیتواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ (مجاهد، به نقل مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۶) و این به معنای منزه شمردن (=تسبیح) خداوند است از اینکه کسی بتواند بر او غلبه کند.
الف.۲. …
ب. ارتباط تسبیح خداوند، و محروم نکردن فقرا؟
ب.۱. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی میداند، تردیدی در رزاقیت خداوند ندارد؛ لذا به خاطر رسیدن به مال بیشتر، فقرا را محروم نمیکند. (حدیث۳)
ب.۲. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی بداند، روزی خود و همگان را به دست خدا میداند، لذا صدقه دادن و کمک به نیازمندان را اقدامی در راستای تامین و کسب روزی میشمرد، نه اقدامی به ضرر خود، که از آن شانه خالی کند. (حدیث۴)
ب.۳. کسی که خدا را باور دارد، میداند همه چیز، از جمله روزیش به دست خداست؛ لذا به دست آوردن روزی را در گروی رعایت دستورات خدا میداند، نه در گروی انباشت کردن داراییها و محروم کردن فقرا. (حدیث۵)
ب.۴. …
۴) «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»
صاحبان باغ برای رسیدن به سود بیشتر تصمیم گرفتند به محرومان کمک نکنند و خدا آنها را از همان اصل سرمایه هم محروم کرد. باانصافترین فرد در میان آنان به آنها هشدار داد که چنین نکنید، بلکه خدا را منزه بدانید.
یعنی روزی ما دست خداست؛ و اگر برای به دست آوردن ویا افزودنِ آن، صرفا بر محاسبات مادی تکیه میکنیم، خدا را محدود به امور مادی دانستهایم!
ثمره اخلاقی
کسی که خدا را واقعا باور داشته باشد، میداند که روزیش و همه امور وابسته به مشیت او اوست؛ چنین کسی وقتی خود را موظف میداند که از مازاد درآمدش به محرومان کمک کند، پس حتما برای کسب درآمد هم دست به هر کاری نمیزند.
تاملی با خویش
اگر در زندگیمان دائما احساس کمبود میکنیم و تامین معاش، تمامی فکر و ذکر ما، و تمامی برنامههای زندگی ما را تحتالشعاع قرار داده، بدانیم که در بیراهه قرار گرفتهایم: و با مداومت بر ذکر «سبحان الله» بکوشیم از این غفلت به درآییم.
یادمان باشد عالَم با تمامی اسباب و علل مادی و معنویش، و از جمله، روزی ما، تنها به دست اوست؛ و چیزی او را محدود نمیکند و او روزی ما را ضمانت کرده است، و به قول سعدی شیرازی:
دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم.
http://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab8/sh62/
[۱] . البته برخی هم بر این باورند که صرفا میخواهد بفرماید این شخص به لحاظ ملک و دارایی نسبت به بقیه صاحبان باغ حالت متوسطی و بینابینی داشته است (التحقيق …، ج۱۳، ص۱۰۱)
[۲] . این مطلب با سند متصل و در ضمن یک حکایت از امام کاظم ع روایت شده است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَوْ غَيْرُهُ رَفَعَهُ قَالَ: خَرَجَ عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ عَلِيٍّ وَ مَعَهُ جَمَاعَةٌ فَبَصُرَ بِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع مُقْبِلًا رَاكِباً بَغْلًا فَقَالَ لِمَنْ مَعَهُ مَكَانَكُمْ حَتَّى أُضْحِكَكُمْ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْهُ قَالَ لَهُ مَا هَذِهِ الدَّابَّةُ الَّتِي لَا تُدْرِكُ عَلَيْهَا الثَّأْرَ وَ لَا تَصْلُحُ عِنْدَ النِّزَالِ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع تَطَأْطَأَتْ عَنْ سُمُوِّ الْخَيْلِ وَ تَجَاوَزَتْ قُمُوءَ الْعَيْرِ وَ خَيْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا فَأُفْحِمَ عَبْدُ الصَّمَدِ فَمَا أَحَارَ جَوَاباً. (الكافي، ج۶، ص۵۴۱)
[۳] . در این آدرس، این حدیث هم در ادامه حدیث فوق آمده که به لحاظ مضمون بسیار بدان نزدیک است:
لَا تَحْمِلْ عَلَى يَوْمِكَ هَمَّ سَنَتِكَ كَفَاكَ كُلَّ يَوْمٍ مَا قُدِّرَ لَكَ فِيهِ فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ سَيَأْتِيكَ فِي كُلِّ غَدٍ جَدِيدٍ بِمَا قَسَمَ لَكَ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ عُمُرَكَ فَمَا هَمُّكَ بِمَا لَيْسَ لَكَ
[۴] . در نهج البلاغه فقط این فراز اول آمده است: وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ [يَكُنْ] مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِك
[۵] . سند و متن حدیث در توحید صدوق بدین صورت است:
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص التَّوْحِيدُ نِصْفُ الدِّينِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة
[۶] . عبارت اخیر آن (روزی را با صدقه نازل کنید در احادیث متعددی آمده است، از باب نمونه:
وَ عَنْهُ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ» (قرب الإسناد، ص۱۱۸)
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع دَاوُوا مَرْضَاكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ ادْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ فَإِنَّهَا تُفَكُّ مِنْ بَيْنِ لُحِيِّ سَبْعِمِائَةِ شَيْطَانٍ وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَثْقَلَ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَى الْمُؤْمِنِ وَ هِيَ تَقَعُ فِي يَدِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ الْعَبْدِ. (الكافي، ج۴، ص۳)
قَالَ وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ. (الكافي، ج۴، ص۱۰)
[۷] . فَقَالَ الرَّجُلُ: يَا ابْنَ عَبَّاسٍ كَانَ أَوْسَطَهُمْ فِي السِّنِّ فَقَالَ: لَا بَلْ كَانَ أَصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً وَ كَانَ أَكْبَرَهُمْ عَقْلًا وَ أَوْسَطُ الْقَوْمِ خَيْرُ الْقَوْمِ، وَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِ فِي الْقُرْآنِ أَنَّكُمْ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ أَصْغَرُ الْأُمَمِ وَ خَيْرُ الْأُمَمِ قَالَ اللَّهُ: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً»
بازدیدها: ۶