۱۲-۱۳ شوال ۱۴۴۱
ترجمه
و میوهای بسیار؛
اختلاف قرائت
فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ / فاكِهَةٌ كَثیرَةٌ[۱]
نکات ادبی
فاكِهَةٍ
درباره ماده «فکه» و کلمه «فاکهة» در بحث از آيه ۲۰ همین سوره (جلسه ۹۸۷) توضیحات لازم گذشت.
حدیث
توجه: در جلسه ۹۸۷ احادیثی درباره میوههای بهشتی آمده است که مجددا تکرار نمیشود و میتوانید بدانجا مراجعه کنید.
۱) در اولین حدیث در بحث از آیه ۳۰ (جلسه۹۹۷، حدیث ۱.الف) از قول پیامبر ص در وصف بهشتی که در شب معراج دیده بود روایتی گذشت، و ایشان بعد از توضیحی که از گستردگی سایه درخت طوبی ارائه دادند فرمودند:
و پایین آن ميوههاى اهل بهشت است، و طعام آنان در خانههایشان آماده و در اختیار است؛ در شاخهای از آن، صد رنگ ميوه وجود دارد، از آنچه شما در دنیا دیده و ندیدهاید؛ و یا شبیهاش را شنیده ویا نشنیدهاید. هر گاه آن ميوهها از درخت چيده شود ميوۀ ديگرى به جاى آن میروید؛ «که نه تمامی و انقطاعپذیر است و نه از آن ميوهها منع مىشوند» (واقعه/۳۳) …
تفسير القمي، ج۲، ص۳۳۷
أَسْفَلُهَا ثِمَارُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ طَعَامُهُمْ مُتَذَلِّلٌ فِي بُيُوتِهِمْ يَكُونُ فِي الْقَضِيبِ مِنْهَا مِائَةُ لَوْنٍ مِنَ الْفَاكِهَةِ مِمَّا رَأَيْتُمْ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ مِمَّا لَمْ تَرَوْهُ وَ مَا سَمِعْتُمْ بِهِ وَ مَا لَمْ تَسْمَعُوا مِثْلَهَا، وَ كُلَّمَا يُجْتَنَى مِنْهَا شَيْءٌ نَبَتَ مَكَانَهَا أُخْرَى «لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» …[۲]
۲) از امام باقر روایتی طولانی نقل شده که در آن امیرالمومنین ع درباره برخی از آیاتی که در وصف بهشت آمده سوالاتی را از پیامبر اکرم ص میپرسند و ایشان توضیح میدهند که فرازی از آن در بحث از آیه ۳۰ (جلسه۹۹۷، حدیث۵) گذشت. در فرازی دیگر پیامبر اکرم فرمودند:
و میوههایش به بهشتیان نزدیک است و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «و سايهها [ى درختان] به آنان نزديك است، و ميوههايش [براى چيدن] رام.» (انسان/۱۴) از فرط نزدیکی آن به آنان، مؤمن هر میوهای را که میخواهد میتواند همانطورکه تکیه داده با دهانش بگیرد، و همانا انواع میوهها به ولیّ خدا میگویند: «ای ولیّ خدا! مرا بخور پیش از آنکه آن یکی را بخوری»!
الكافي، ج۸، ص۹۹
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْمَدَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْدا …
وَ الثِّمَارُ دَانِيَةٌ مِنْهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» مِنْ قُرْبِهَا مِنْهُمْ يَتَنَاوَلُ الْمُؤْمِنُ مِنَ النَّوْعِ الَّذِي يَشْتَهِيهِ مِنَ الثِّمَارِ بِفِيهِ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ وَ إِنَّ الْأَنْوَاعَ مِنَ الْفَاكِهَةِ لَيَقُلْنَ لِوَلِيِّ اللَّهِ يَا وَلِيَّ اللَّهِ كُلْنِي قَبْلَ أَنْ تَأْكُلَ هَذَا قَبْلِي.
۳) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله بر شخصی عبور کردند که در زمین خود نهالی را میکاشت. ایستادند و به وی فرمودند: آیا میخواهی تو را به نهالی رهنمون شوم که ریشهاش استوارتر، و به بار نشستناش سریعتر، و میوهاش گواراتر، و باقیتر باشد؟!
گفت: بله یا رسول الله! راهنمایی ام کنید!
فرمود: هنگامی که صبح و شام میکنی بگو «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ» که همانا اگر این را بگویی برای هر تسبیحت ده درخت در بهشت با انواعی از میوههاست؛ و این از زمره باقیات صالحات است. …
الكافي، ج۲، ص۵۰۶
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَجُلٍ يَغْرِسُ غَرْساً فِي حَائِطٍ لَهُ فَوَقَفَ لَهُ وَ قَالَ أَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى غَرْسٍ أَثْبَتَ أَصْلًا وَ أَسْرَعَ إِينَاعاً وَ أَطْيَبَ ثَمَراً وَ أَبْقَى قَالَ بَلَى فَدُلَّنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَيْتَ فَقُلْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَإِنَّ لَكَ إِنْ قُلْتَهُ بِكُلِّ تَسْبِيحَةٍ عَشْرَ شَجَرَاتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ أَنْوَاعِ الْفَاكِهَةِ وَ هُنَّ مِنَ الْبَاقِيَاتِ الصَّالِحَات…
تدبر
۱) «وَ فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ»
در قرآن کریم درباره بسیاری از میوهها سخن گفته (مانند نخل و زیتون و تین و رمان …) و غالبا سخن ناظر به این میوهها در دنیاست؛ اما ۱۴ مورد خود کلمه «میوه» (فاکهة / فواکه) را به کار برده که تنها سه موردش ناظر به دنیاست (فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ، مومنون/۱۹؛ وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنام، فيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ، الرحمن/۱۰-۱۱؛ وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا، عبس/۳۱) و بقیه ناظر به بهشت است:
در برخی موارد صرفا بر وجود فاکهه برای بهشتیان تاکید شده است (فيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ، الرحمن/۵۲؛ فيهِما فاكِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ، الرحمن/۶۸؛ لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ، یس/۵۷) و در برخی بر اینکه این رزق آنان (أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُوم؛ فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ؛ صافات/۴۲) و مایه امداد به آنان است (وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ؛ طور/۲۲) و اینکه انتخاب این میوهها کاملا بر اساس میل و انتخاب خود بهشتیان است (وَ فاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ، واقعه/۲۰؛ وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ، مرسلات/۴۲) و در کمال امنیت هر میوهای بخواهند برایشان مهیاست (يَدْعُونَ فيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ آمِنينَ؛ دخان/۵۵)
در این میان، در ۳ آیه بر زیاد و فراوان بودن فاکهه بهشتی تاکید شده است: «مُتَّكِئينَ فيها يَدْعُونَ فيها بِفاكِهَةٍ كَثيرَةٍ وَ شَرابٍ» (ص/۵۱) «لَكُمْ فيها فاكِهَةٌ كَثيرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ» (زخرف/۷۳) «وَ فاكِهَةٍ كَثيرَة» (واقعه/۳۲). اما چرا کثیر و زیاد بودن میوهها مورد تاکید قرار گرفته است؟
الف. چهبسا میخواهد بر تنوع میوهها و تنوع کیفیت آنها [و در واقع تنوع نعمتی که در بهشت در اثر تنوع همین میوهها به بهشتیان میرسد] تاکید کند (مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۰)
ب. ميوههاى دنيا يا ناياب است يا موسمى، ولى در قيامت ميوهها زياد و دائمى و در دسترس همه است. (تفسير نور، ج۹، ص۴۲۷)
ج. در خصوص میوه آنچه مهم است طیب و لذیذ و گوارا بودن است؛ و چون ماده «فکه« خودش دلالت بر این معنا دارد؛ از این رو به این اشاره نشد؛ و به جایش بر کثرت اشاره شد که نشان دهد که این میوهها در آنجا فقط برای رفع نیاز نیست که صرفا به اندازه نیاز باشد؛ بلکه فراوان است چون برای تنعم است (مفاتيح الغيب، ج۲۹، ص۴۰۶[۳])
د. …
۲) «وَ فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ»
چنانکه در تدبر ۱ اشاره شد در ۳ آیه (ص/۵۱ ؛ زخرف/۷۳ ؛ واقعه/۳۲) بر زیاد و فراوان بودن فاکهه بهشتی تاکید شده است؛ و جالب اینجاست که در همه این موارد به کثرت میوه در بهشت اشاره کرده، کلمه «فاکهة: میوه» را مفرد آورده؛ اما وقتی بر کثیر بودن میوه در دنیا اشاره می شود از کلمه «فواکه: میوهها» یعنی به صورت جمع استفاده کرده است: «فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فيها فَواكِهُ كَثيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» (مومنون/۱۹). چرا؟
الف. شاید واحد بودنش از باب اشاره به وجود اصل میوه در بهشت است (یعنی مفرد بودنش نه به معنای «یکی» بلکه به معنای «نوع» است) و تعبیر «کثیرة» برای اشاره به تنوع و انواع میوه.
ب. شاید اشاره دارد که هر میوهای در بهشت با اینکه واحد است لذت میوههای متعدد را به انسان منتقل میکند؛ برخلاف دنیا که هر میوهای صرفا طعم و بوی خودش را دارد.
ج. شاید بدین جهت است که در دنیا کثرات همواره متفرقاند و همه خوبیها در یک چیز جمع نمیشود اما در بهشت کثرت در وحدت، حتی در خصوص میوهها وجود دارد؛ چنانکه در برخی مکاشفاتی که برای برخی اولیای خدا رخ داده حکایت کردهاند که میوهای بهشتی به آنها دادند که در عین اینکه یک میوه بود، میوههای متعدد بود؛ یعنی مثلا هم سیب بود هم انار هم … .
د. …
۳) «وَ فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ»
در برشمردن نعمتهای بهشتی، هم برای مقربان و هم برای اصحاب یمین از «میوه» یاد کرد؛ اما وقتی سخن از مقربان بود تعبیر «وَ فاكِهَةٍ مِمَّا یتَخَیَّرُونَ: و میوهای، از آنچه خود بخواهند» آورد و برای اصحاب یمین تعبیر «وَ فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ: و میوهای بسیار» چرا؟
الف. به نظر میرسد که تفاوت اصلی این دو تعبیر در این است که در اولی تنوع میوهها به تنوع اختیار بهشتیان منوط شده؛ اما در دومی سخن از تنوع خود میوه است. اگر تفاوت اصلی این دو تعبیر در همین امر باشد، آنگاه شاید بتوان گفت بدین جهت است که چنانکه قبلا بیان شد مقربان همان مخلَصاناند و «مخلَص: خالصشده» یعنی کسی که دیگری چیزی از خود ندارد و همه وجودش برای خداوند خالص گردیده؛ چنین کسانی ارادهشان در اراده خداوند فانی گردیده و از این رو مظهر اراده الهی گشتهاند که امور به خواست آنان برقرار میشود و فوق همه واقعیاتاند؛ از این رو، نه چنین است که نعمتی را برای آنان پیش آورند که آنان از آن استفاده کنند، بلکه نعمتهایی بهشتی با اراده آنان ایجاد میشود چنانکه در حدیث معروف به حدث قرب نوافل بر این نکته تاکید شده است که وی مظهر چشم و گوش و دست خداوند میشود (الكافي، ج۲، ص۳۵۲[۴]) و این یعنی که مظهر اراده خداوند هم شده است؛ اما اصحاب یمین خوبانیاند که به این مرتبه نرسیدهاند و از این رو، واقعیاتی فراتر از آنها هست که آن واقعیات را در اختیار آنان می گذارند و از آن متعنم میشوند. مطلبی که میتواند موید این برداشت باشد این است که در سوره انسان توضیح داد که عباد الله (که هان مقرباناند) چشمههای بهشتی را ایجاد و جاری میکنند؛ و ابرار از این چشمههای جاری شده مینوشند: «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً؛ عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً» (انسان/۶)
ب. …
[۱] . قراءة الجمهور «وَ فاكِهَةٍ كَثیرَةٍ» بالجر فيهما عطفا على ماقبلهما. وقرئ «وفاكهةٌ كثيرةٌ» بالرفع فيهما، أي: وهناك فاكهة كثيرة. (معجم القراءات ج۹، ص۲۹۹)
[۲] . ادامه حدیث چنین است:
وَ يَجْرِي نَهَرٌ فِي أَصْلِ تِلْكَ الشَّجَرَةِ يَنْفَجِرُ مِنْهَا الْأَنْهَارُ الْأَرْبَعَةُ، نَهَرٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ نَهَرٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ نَهَرٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَ نَهَرٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى. يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ أَعْطَانِي فِي عَلِيٍّ سَبْعَ خِصَالٍ: هُوَ أَوَّلُ مَنْ يَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ مَعِي، وَ أَوَّلُ مَنْ يَقِفُ مَعِي عَلَى الصِّرَاطِ فَيَقُولُ لِلنَّارِ خُذِي ذَا وَ ذَرِي ذَا، وَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى إِذَا كُسِيتُ، وَ أَوَّلُ مَنْ يَقِفُ مَعِي عَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ وَ أَوَّلُ مَنْ يَقْرَعُ مَعِي بَابَ الْجَنَّةِ، وَ أَوَّلُ مَنْ يَسْكُنُ مَعِي عِلِّيِّينَ، وَ أَوَّلُ مَنْ يَشْرَبُ مَعِي مِنَ الرَّحِيقِ الْمَخْتُومِ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ. يَا فَاطِمَةُ هَذَا مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَلِيّاً فِي الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْجَنَّةِ إِذَا كَانَ فِي الدُّنْيَا لَا مَالَ لَهُ، فَأَمَّا مَا قُلْتِ إِنَّهُ بَطِينٌ، فَإِنَّهُ مَمْلُوٌّ مِنَ الْعِلْمِ خَصَّهُ اللَّهُ بِهِ وَ أَكْرَمَهُ مِنْ بَيْنِ أُمَّتِي، وَ أَمَّا مَا قُلْتِ إِنَّهُ أَنْزَعُ عَظِيمُ الْعَيْنَيْنِ، فَإِنَّ اللَّهَ خَلَقَهُ بِصِفَةِ آدَمَ ع، وَ أَمَّا طُولُ يَدَيْهِ، فَإِنَّ اللَّهَ طَوَّلَهُمَا لِيَقْتُلَ بِهِمَا أَعْدَاءَهُ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ وَ بِهِ يُظْهِرُ اللَّهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَ بِهِ يَفْتَحُ اللَّهُ الْفُتُوحَ وَ يُقَاتِلُ الْمُشْرِكِينَ عَلَى تَنْزِيلِ الْقُرْآنِ وَ الْمُنَافِقِينَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ وَ الْفُسُوقِ عَلَى تَأْوِيلِهِ وَ يُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ يُزَيِّنُ بِهِمَا عَرْشَهُ. يَا فَاطِمَةُ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ ذُرِّيَّتَهُ مِنْ صُلْبِهِ وَ جَعَلَ ذُرِّيَّتِي مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ، وَ لَوْ لَا عَلِيٌّ مَا كَانَتْ لِي ذُرِّيَّةٌ، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَخْتَارُ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، فَزَوَّجَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ عِنْدَ ذَلِكَ: وَ اللَّهِ مَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْؤٌ غَيْرُ عَلِيٍّ ع.
[۳] . ما الحكمة في وصف الفاكهة بالكثرة، لا بالطيب و اللذة؟ نقول: قد بينا في سورة الرحمن أن الفاكهة فاعلة كالراضية في قوله: فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ [الحاقة: ۲۱] أي ذات فكهة، و هي لا تكون بالطبيعة إلا بالطيب و اللذة، و أما الكثرة، فبينا أن اللّه تعالى حيث ذكر الفاكهة ذكر ما يدل على الكثرة، لأنها ليست لدفع الحاجة حتى تكون بقدر الحاجة، بل هي للتنعم، فوصفها بالكثرة و التنوع.
[۴] . در اینجا دو حدیث از امام صادق ع و امام باقر ع با این مضمون آمده است:
۱- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ مَوْتِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَه.
۲- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِالنَّبِيِّ ص قَالَ يَا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ- قَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَى وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ لَهَلَكَ وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُه
بازدیدها: ۱۲۸۶