۱۹ محرم ۱۴۴۱
ترجمه
که ما واقعا غرامتدیدگانیم!
اختلاف قرائت
إِنَّا / أ إنّا
در اغلب قرائات فقط با یک همزه (به صورت جمله خبریه) قرائت شده است؛
اما در روایت شعبه (و نیز روایت غیرمشهوری [روایت مفضل]) از قرائت عاصم (از قراء کوفه) و برخی از قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور (جحدری و زر بن حبیش و حماد) با دو همزه: «أ إنّا» (به صورت جمله استفهامیه) قرائت شده است.
مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۵[۱]؛ معجم القراءات ج۹، ص۳۱۴[۲]
نکات ادبی
لَمُغْرَمُونَ
قبلا بیان شد که ماده «غرم» در اصل دلالت میکند بر همراهی و ملازمت؛ «غُرم» به معنای آن چیزی است که انسان ادای آن را برعهده میگیرد بدون اینکه خودش ضرر یا خسارتی به دیگران زده باشد و ظاهرا بر همین اساس است که برخی اصل این ماده را به معنای التزام و تعهد به ادای چیزی یا کاری دانستهاند که آن کار به خودی خود بر او واجب و لازم نبوده؛ و آن را معادل کلمه فارسی «تاوان» معرفیکردهاند.
«غریم» و «غارم» (الْغارِمِين؛ توبه/۶۰) به کسی میگویند که دِین (بدهی)ای برعهده اوست و برخی در تفاوت «غُرم» و «دین» گفتهاند که به هر بدهکاریای «غرم» نمیگویند، بلکه «غُرم» در جایی است که شخص بدون اینکه خودش اقدامی انجام داده باشد (مثلا قرض گرفته یا خسارتی به کسی زده باشد) مسئولیت پرداخت بدهیای برعهدهاش آمده، مانند جایی که شخصی ولی و سرپرست شخص دیگری است ویا به هر دلیلی ادای دِینِ کس دیگری را برعهده میگیرد.
«غَرام» آن شدت و مصیبتی است که به انسان میرسد (إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً؛ فرقان/۶۵) و در واقع، آن عذاب و شری است که دائما همراه انسان باشد.
«مَغرَم» (توبه/۹۸؛ طور/۴۰؛ قلم/۴۶) مصدر میمی و به معنای «غرامت» و تاوان است.
«اغرام» یعنی کسی را بدهکار (غرامتدار) کردن است و «مُغرَم» اسم مفعول آن میباشد (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ واقعه/۶۶). یعنی کسی که مالش را بدون اینکه عوضی دریافت کرده باشد از دست بدهد.
جلسه ۵۱۱ http://yekaye.ir/al-qalam-68-46/
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
این جمله تقریبا هرتاکید ممکنی را که در کلام میشد آورد آورده است:
اولا جمله اسمیه است (که نسبت به جمله فعلیه حاوی تاکید بیشتری است)
ثانیا حرف إنّ را در ابتدایش آورده است
ثالثا حرف لام مزحلقه بر روی خبر آورده است؛
رابعا خبر را هم نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول (که دلالت بر ثبات و استقرار دارد) آورده است.
حدیث
۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است که کفرورزیدن، «مغرم» [= بدهکار شدن بدون فایده بودن] است
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۹۱
الْكُفْرُ مغْرَمٌ.
۲) از امام رضا ع روایت شده است:
مغرم (بدهکاری که در بدهکار شدنش مقصر نبوده و توان ادای بدهیاش را ندارد) اگر در موردی دَینی بر عهده گرفته ویا دَیْنش را طلب کنند -تردید از راوی است- یک سال مهلت برایش تعیین میشود؛ اگر اوضاعش خوب شد [توانست بدهیاش را ادا کند] که هیچ؛ وگرنه بر عهده امام است که از بیت المال بدهی وی را ادا نماید.
الكافي، ج۱، ص۴۰۷
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَبَرِسْتَانَ يُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ قَالَ قَالَ مُعَاوِيَةُ وَ لَقِيتُ الطَّبَرِيَّ مُحَمَّداً بَعْدَ ذَلِكَ فَأَخْبَرَنِي قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع يَقُولُ:
الْمُغْرَمُ إِذَا تَدَيَّنَ أَوِ اسْتَدَانَ فِي حَقٍّ – الْوَهْمُ مِنْ مُعَاوِيَةَ – أُجِّلَ سَنَةً فَإِنِ اتَّسَعَ وَ إِلَّا قَضَى عَنْهُ الْإِمَامُ مِنْ بَيْتِ الْمَالِ.
۳) الف. روایت شده است که امام رضا ع در خراسان یکبار در روز عرفه کل اموالش را در میان نیازمندان پخش کرد.
فضل بن سهل به ایشان گفت: این کار واقعا غرامت [دیدن] است.
فرمود: خیر؛بلکه این غنیمت [بردن] است؛چیزی که با آن درصدد اجر و کرامت برمیآیی هرگز غرامت نخواهد بود.
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۴، ص۳۶۱
فَرَّقَ ٌ أَبوالْحَسَنِ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ مَالَهُ كُلَّهُ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ. فَقَالَ لَهُ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ إِنَّ هَذَا لَمَغْرَمٌ.
فَقَالَ: بَلْ هُوَ الْمَغْنَمُ لَا تَعُدَنَّ مَغْرَماً مَا ابْتَغَيْتَ بِهِ أَجْراً وَ كَرَماً.
ب. از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
از کسانی مباش که امید به آخرت دارند بدون عمل … ؛ در طلب آنچه فناشدنی است با دیگران مسابقه میدهد و در طلب آنچه باقی است سستی میورزد؛ غنیمت را غرامت میبیند و غرامت را غنیمت. …
إرشاد القلوب (للديلمي)، ج۱، ص۱۴۴
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ …[۳]
يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى يَرَى الْمَغْنَمَ مَغْرَماً وَ الْمَغْرَمَ مَغْنَماً …[۴]
تدبر
۱) «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
اگر خداوند کاری کند که دانههایی که انسان میکارد به نحصول نرسد و خس و خاشاکی شود؛ انسانهایی که منکر نقش خداوند بودند با دهان باز حسرتزده بر جای میمانند و با قاطعیت بسیار (تاکیدات مکرر در متن این کلام در نکات ادبی اشاره شد) میگویند که ما واقعا غرامتدیدگانیم!
نکته انسانشناسی
در نظام زندگی دنیا انسانها را میتوان در دو دسته قرار داد. کسانی که اصل برایشان سعادت اخروی است؛ و لذا در زندگی دنیا وظیفهمحورند؛ و کسانی که اصل برایشان زندگی دنیوی است و در زندگی دنیا دنبال رسیدن به سود و منعت نقد.
خداوند نظام عالم را طوری قرار داده است که وقتی تلاشی انجام میدهیم انتظار داریم اوضاع زمین و آسمان هم حتما همراهیمان کند و تلاش ما حتما به نتیجه دلخواه ما برسد. در اینکه دانه برای اینکه رشد کند باید کاشته شود بحثی نیست؛ اما آیا فقط کاشته شدن تنها علت و عامل رشد و ثمردادن دانه است که اگر دانه به ثمر نرسید حسرتزده بر جای بمانیم و خود را غرامتدیده به حساب آوریم؟
اینجاست که تفاوت این دو دسته آشکار میگردد. کسی که بنای زندگی را بر انجام وظیفه قرار داده بود هرگز در چنین موقعیتی حسرت نخواهد خورد؛ او به وظیفهاش عمل کرده و نتیجه را برعهده خداوند گذاشته است؛ اما کسی که تنها و تنها محصول و منفعت دنیوی را در کارهایش مد نظر داشته همواره در این موقعیتها به پوچی و ناامیدی میرسد.
ثمره اخلاقی
انصافا آیا اگر دانهای کاشتیم و خداوند به هر دلیل صلاح در آن دید که به محصول نرسد باید خود را غرامت دیده به حساب آوریم؟!
۲) «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
مقصود اینان از اینکه گفتند «ما واقعا غرامتدیدگانیم!» چه بود؟
الف. ما همه مال و هزینهای که کرده بودیم و وقتی که برای آن گذاشته بودیم از دست رفت و به هیچ محصولی دست نیافتیم. (مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۸[۵])
ب. چهبسا به این معنا باشد که با از دست رفتن روزیمان در شرف گرسنگی و هلاکت قرار گرفتیم. (تفسير الصافي، ج۵، ص۱۲۷[۶]؛ مفاتيح الغيب، ج۲۹، ص۴۲۲[۷])
ج. ما در عذابیم؛ حال یا به این معنا که:
ج.۱. دستمان از هرگونه بهره و منفعتی خالی است و دیگر نمیتوانیم کشت و کاری انجام دهیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۸[۸]؛ مفاتيح الغيب، ج۲۹، ص۴۲۲[۹])
ج.۲. در عذابی دائمی گرفتار آمدهایم. (مفاتيح الغيب، ج۲۹، ص۴۲۲[۱۰])
د. چهبسا ناظر به اصل ماده «غرم» باشد که به معنای ملازمت و همراهی است؛ و می خواهند بگویند از این پس ما ملازم و همراه سختیوها و ناملایمات هستیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۸[۱۱]؛ تفسير الصافي، ج۵، ص۱۲۷[۱۲]؛ مفاتيح الغيب، ج۲۹، ص۴۲۲[۱۳])
ه. به ما چشم طمع دوختهاند. (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۸[۱۴])
و. ما بیچاره و درمانده محض شدهایم (قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج۹، ص۳۳۸[۱۵])
ز. …
[۱] . قرأ أبو بكر «أ إنا لمغرمون» بهمزتین و الباقون بهمزة واحدة…و من قرأ «أ إنا» على الاستفهام حمله على أنهم يقومون فيقولون منكرين لذلك و من قرأ «إِنَّا» على الخبر حمله على أنهم مخبرون بذلك عن أنفسهم.
[۲] . قرأ الجمهور «إِنَّا» بهمزة واحدة على الخبر، وقرأ الأعمش والجحدري وأبو بكر والمفضل كلاهما عن عاصم وزر بن حبيش وحماد «أ إنّا» بهمزتين محققتين، على الاستفهام.
[۳] . وَ يُؤَخِّرُ التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا عَمَلَ الرَّاغِبِينَ إِنْ أُعْطِيَ لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ لَمْ يَقْنَعْ يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَنَى يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ لَهُ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةُ الْفَرَجِ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ يَصِفُ الْبَرَّةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ
[۴] . يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ اللَّغْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي وَ يَخْشَى الْخَلْقَ من [فِي] رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ.
[۵] . «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ» أي تقولون إنا لمغرمون و المعنى أنا قد ذهب مالنا كله و نفقتنا و ضاع وقتنا و لم نحصل على شيء
[۶] . إِنَّا لَمُغْرَمُونَ … او مهلكون لهلاك رزقنا من الغرام.
[۷] . يقولون: إنا لمعذبون بالجوع بهلاك الزرع
[۸] . و قيل معناه إنا لمعذبون مجدودون عن الحظ عن مجاهد
[۹] . و أما على الوجه الثاني: فيقولون: إنا لمعذبون و محرمون عن إعادة الزرع مرة أخرى.
[۱۰] . كأنما هو كلام مقدر عنهم كأنه يقول: و حينئذ يحق أن تقولوا: إنا لمعذبون دائمون في العذاب.
[۱۱] . و في رواية أخرى منه إنا لملقون في الشر
[۱۲] . إِنَّا لَمُغْرَمُونَ لملزمون غرامة ما أنفقنا او …
[۱۳] . و الوجه الثالث: في الغرم إنا لمكرهون بالغرامة من غرم الرجل و أصل الغرم و الغرام لزوم المكروه.
[۱۴] . و في رواية أخرى عنه أنا لمولع بنا
[۱۵] . و قيل محارفون عن قتادة
بازدیدها: ۶۱