۷۲) وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُون

ترجمه

و هنگامی که خدا به‌تنهایی یاد شود دل‌های کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند مشمئز می‌گردد[۱] و هنگامی که کسانی غیر از او یاد شوند به‌ناگاه احساس خوشحالی[۲] می‌کنند. [= گویی مژدگانی دریافت کرده‌اند]

حدیث

۱) وَ مِنَ الدَّعَوَاتِ الْمُشَرَّفَةِ فِي يَوْمِ عَرَفَةَ دُعَاءُ مَوْلَانَا الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ :

…أَنْتَ الَّذِي أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ وَ وَحَّدُوكَ وَ أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى غَيْرِكَ أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوَالِمُ وَ أَنْتَ الَّذِي هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبَانَتْ لَهُمُ الْمَعَالِمُ [إِلَهِي‏] مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ لَقَدْ خَابَ مَنْ رَضِيَ دُونَكَ بَدَلًا وَ لَقَدْ خَسِرَ مَنْ بَغَى عَنْكَ مُتَحَوَّلًا كَيْفَ يُرْجَى سِوَاكَ وَ أَنْتَ مَا قَطَعْتَ الْإِحْسَانَ وَ كَيْفَ يَطْلُبُ مِنْ غَيْرِكَ وَ أَنْتَ مَا بَدَّلْتَ عَادَةَ الِامْتِنَانِ يَا مَنْ أَذَاقَ أَحِبَّاءَهُ حَلَاوَةَ الْمُؤَانَسَةِ فَقَامُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَمَلِّقِينَ وَ …

إقبال الأعمال، ج‏۱، ص۳۵۰

امام حسین ع در فرازی از دعای عرفه می‌فرمایند:

خدایا … تو کسی هستی که نورها را در دلهای اولیایت تاباندی تا تو را بشناسند و به وحدانیت تو پی ببرند و تو کسی هستی که اغیار [=دیگران] را از دلهای دوستانت بیرون کردی تا غیر از تو را دوست نداشته باشند و به غیر تو پناه نبرند.

تو مونس آنهایی در جایی که عوالم آنها را به وحشت انداخت؛ و تویی که آنها را هدایت کردی در جایی که راهها برایشان آشکار گشت.

خدایا! کسی که تو را ندارد، چه دارد؟ و کسی که تو را دارد، چه کم دارد؟ بی‌تردید هرکس به کمتر از تو [به غیر تو] رضایت داد محروم شد؛ و کسی که تو را با چیزی عوض کرد، زیان دیده است.

چگونه امید به غیر تو برود، در حالی که تو باب احسانت را نبسته‌ای؟ و چگونه از غیر تو تقاضا شود، در حالی که تو روال خود بر امتنان را تغییر نداده‌ای؟

ای کسی که به دوستانش شیرینی هم‌نشینی را چشاند، تا در مقابلش به ابراز ارادت برخیزند و …

مفاتیح الجنان، دعای عرفه

۲) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْخَطَّابِ فِي أَحْسَنِ مَا يَكُونُ حَالًا قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:«وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ»

فَقَالَ «وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ» بِطَاعَةِ مَنْ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ «اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِين»َ لَمْ يَأْمُرِ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ «إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ».

الكافي، ج‏۸، ص۳۰۴

از امام صادق ع در مورد این آیه سوال شد. فرمودند:

«و هنگامی که خدا یاد شود به‌تنهایی» [یعنی] به اطاعت از کسی که خدا به اطاعت او (از خاندان پیامبر ص) دستور داده «دل‌های کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند مشمئز می‌گردد؛ و هنگامی که یاد شوند کسانی که» خداوند به اطاعت آنها دستوری نداده است، «به‌ناگاه احساس خوشحالی می‌کنند»

برای رعایت اختصار، روایت بعدی را در کانال نیاوردم

۳) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَقُولُ أبي [أَبُو] الْخَطَّابِ فَقَالَ اذْكُرْ لِي بَعْضَ مَا يَقُولُ قُلْتُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ يَقُولُ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ قَالَ هَذَا فَهُوَ مُشْرِكٌ ثَلَاثاً أَنَا إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِي‏ءٌ ثَلَاثاً بَلْ عَنَى اللَّهُ بِذَلِكَ نَفْسَهُ بَلْ عَنَى اللَّهُ بِذَلِكَ نَفْسَهُ وَ أَخْبَرْتُهُ بِالْآيَةِ فِي حم ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ ثُمَّ قَالَ قُلْتُ يَعْنِي بِذَلِكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ قَالَ هَذَا فَهُوَ مُشْرِكٌ أَنَا إِلَى اللَّهِ مِنْهُ بَرِي‏ءٌ ثَلَاثاً بَلْ عناه [عَنَى‏] بِذَلِكَ نَفْسَهُ.

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏۱، ص: ۵۳۶

تدبر

۱) در این آیه هم درد بیان شده هم دوا:

الف) چیزی برای انسان مشمئز کننده (چندش‌آور) است که با درون انسان ناسازگار باشد. خدا جمال مطلق و برترین حقیقتی است که می‌تواند محبوب انسانها واقع شود.

پس، اگر کسی از یاد خدا به جای اینکه احساس حلاوت کند، مشمئز شود، «دل»ش مشکل دارد.

این آیه علامت خوبی است که بفهمیم دل‌مان سالم است یا خیر؟

آیا سخن از خدا و نماز و دین و … دل ما را می‌برد یا فیلم‌های هالیوودی؟ از کدام خسته و ملول می‌شویم؟

نکند مریضیم و نمی‌دانیم؟

ب) در این آیه ریشه مرض معرفی شده، پس دوایش هم معلوم می‌شود:

کسی از یاد خدا لذت نمی‌برد که باور به آخرت را جدی نگرفته است.

پس، برای سلامتی «دل»مان، آخرت را جدی بگیریم. ما مرگ را نقطه شروع زندگی حقیقی می‌دانیم یا نقطه پایان آن؟ برای بعد از مرگ آماده‌ایم یا خیر؟ کسی که آخرت را باور کند از یاد خدا لذت می‌برد؛ زیرا آخرت جایی است که او به لقای معشوق می‌رسد.

۲) «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ …» ذكر خدا كه مايه‏ى آرامش دل‏هاست، براى گروهى مايه‏ى آزار و اذيّت است (قرائتی، تفسیر نور۱۰ /۱۸۱)

۳) فرمود: «من دونه»، نفرمود: «غیره». «من دونه» آن غیری است که پایین‌تر است. یعنی دل اینها با خدا شاد نمی‌شود بلکه دلشان کمتر از خدا را می خواهد! انسان همواره کمال‌طلب است و بین زیبا و زیباتر، زیباتر را انتخاب می‌کند. اما غفلت از آخرت چه بلایی به سر آدم می‌آورد که از زیباترین حقیقت مشمئز می شود و با امور پایین خوشحال می‌شود.

۴) «”إِذا” هُمْ يَسْتَبْشِرُون‏»: نفرمود از ذکر غیر خدا فقط «خوشحال می‌شوند»؛ بلکه فرمود «گویی “یکدفعه” به آنها مژده داده‌اند» یعنی این اندازه خوشحال می‌شوند که غافلگیر می‌شوند.

مقایسه کنید با این حکایت آیت الله امامی کاشانی از امام خمینی:

“در لحظات آخر عمر امام وقتی که صدای اذان مغرب بلند شد من بالای سر امام بودم و اطبا مایوس بودند صدای اذان که بلند شد بعضی از اطبا که نزد امام بودند به گوش امام گفتند که وقت نماز است و امامی که در حال اغما بود زبانشان تکان خورد به طوری که اطبا گفتند امام برگشت”

http://www7.irna.ir/fa/News/81634583/

۵)‌ «ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ»: «فقط ذکر خدا» صرفا مربوط به « ذهن» (گفتن و شنیدن) نیست؛ از ذهن مهمتر، «عمل» است: هرجا خدا عملی را دستور داده، قبول نکنیم و دستور خدا – از آن جهت که خدا دستور داده- برایمان مهم نباشد، مصداق این آیه‌ایم:

در جایی که اصلا به دستور خدا بی‌توجه باشیم و از اول سراغ دستورالعمل‌های دیگران برویم (حدیث ۲) که خیلی واضح است؛

اما به نظر می‌رسد در جایی هم که دستور خدا را تنها با توجیهاتی که به آن ضمیمه می‌کنیم قبول کنیم، باز «خدا بتنهایی» را کنار گذاشته و سراغ «من دونه» رفته‌ایم.

۶) “عده‌ای از اسلام ناب نگرانى و تنفّر دارند، همين كه مى‏گوييم: «قصاص، قانون الهى است» چهره‏شان درهم مى‏شود، ولى همين كه مى‏گوييم: «حقوق بين الملل» لبخند مى‏زنند. هر گاه به نماز مى‏ايستد كه تنها مخاطبش خداست متنفّر است، ولى هر گاه سخنرانى يا تدريس مى‏كند كه مخاطبش غير خداست با تمام توجّه و نشاط سخن مى‏گويد” (قرائتی، تفسیر نور۱۰ /۱۸۱)

۷) برای کسانی که حوصله تامل بیشتر دارند:

این آیه قرابت زیادی دارد با دو آیه دیگر: غافر/۱۲؛ و إسراء/۴۶ [۳]. مقایسه اینها می‌تواند حاوی نکات جدیدی باشد.


[۱] . اشمئزار را اغلب به معنای تنفر و منقبض شدن متاثر از آن گرفته‌اند اما برخی به معنای مو برتن سیخ شدن هم گرفته‌اند (قال ابن الأَعرابي: اشْمَأَزَّتْ‏: اقْشَعَرَّتْ. لسان العرب۵ /۳۶۲) چنانکه در حدیثی به این معنا به کار رفته است:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ صَالِحٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ إِنَّ حَدِيثَكُمْ هَذَا لَتَشْمَئِزُّ مِنْهُ قُلُوبُ الرِّجَالِ فَمَنْ أَقَرَّ بِهِ فَزِيدُوهُ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ فَذَرُوهُ إِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ يَسْقُطُ فِيهَا- كُلُّ بِطَانَةٍ وَ وَلِيجَةٍ حَتَّى يَسْقُطَ فِيهَا مَنْ يَشُقُّ الشَّعْرَ بِشَعْرَتَيْنِ حَتَّى لَا يَبْقَى إِلَّا نَحْنُ وَ شِيعَتُنَا. (الكافی، ج‏۱، ص: ۳۷۰)

[۲] . اسْتَبْشَرَ: إذا وجد ما يبشّره من الفرح‏، مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۲۵

[۳] . غافر(۴۰):۱۲؛ ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبير

الإسراء(۱۷):۴۶؛ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُورا

بازدیدها: ۴۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*