ترجمه:
ای انسان! چه چیزی تو را نسبت به پروردگار کریمت مغرور کرد؟
غرور: فریب
مغرور کرد: فریفت
نکته تدبری:
در جایی که سوالی پرسیده می شود، تدبر فقط تامل درباره اصل سوال نیست، بلکه درباره پاسخش اندیشیدن هم تدبر است.
حدیث:
امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه نهجالبلاغه، حکمت ۱۱۶ و ۲۶۰ (این حدیث در نهجالبلاغه دوبار آمده است)
چه بسا كسى كه با نعمتهايى كه به او رسيده، به دام افتد؛ و به خاطر اینکه گناهش را پردهپوشى کردهاند، مغرور شود؛ و با ستايش شدن، مورد فتنه و آزمايش قرار گیرد؛ و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، نيازمود. (= اینکه خدا به انسانها مهلت میدهد شدیدترین ابتلا و آزمون الهی است)
تدبر
- آیت الله جوادی آملی میفرمودند: پاسخ سوالی که در این آیه مطرح شده این است: «کَرَمِ تو». شاید بهترین معادل «کریم» در فارسی، «بزرگوار» باشد. یکی از بزرگترین مشکلات اغلب ما انسانها این است که غالبا با افراد ناآشنا، مودب و خوشبرخورد هستیم، مراعاتشان را میکنیم، و …؛ اما هرچه افراد به ما نزدیکتر میشوند و بیشتر در حق ما بزرگواری میکنند، بیشتر در حقشان ناسپاسی میکنیم؛ گویی وظیفهشان است که چنین کنند؛ نهتنها از آنها متشکر نمیشویم؛ بلکه با کوچکترین بهانهای در مقابلشان ترشرویی میکنیم.
شاید مثال پدر و مادر بهترین مثال باشد. یک نفر هنگام وقوع یک مشکل مثلا اداری به ما کمک میکند و هیچ پولی هم از ما نمیگیرد، هربار او را میبینیم از او تشکر میکنیم؛ اما پدر و مادری که برای بزرگ شدن ما این همه رنج کشیدهاند و سالهای ناتوانیمان بدون هیچ چشمداشتی در حق ما چقدر احسان کردند، شبها نخوابیدند تا ما بخوابیم؛ جوانی خود را صرف کنند تا در حد توانشان زندگی خوبی داشته باشیم؛ آنگاه کافی است یکبار خواسته ما را برآورده نکنند، چه میکنیم؟! گویی چون مدتها در حق ما بزرگواری کردهاند دیگر وظیفهشان است.
در مورد خدا هم همینطور. همه آنچه داریم از کَرَم اوست؛ حتی اینکه میتوانیم علیه او اعتراض کنیم، باز به خاطر تواناییای است که او به ما داده است. لحظهای نعمتهای خدا را بشمارید: چشم، گوش، دست، پا، دهان، دندان، گلو، انگشت، ….،پدر، مادر، دوست، …، امکانات زندگی، هوا، بهار، گل، سبزه، …، محبت، عشق، احساسات پاک، دلی به وسعت دریا، …، و … . با این حال چقدر به یاد او هستیم؟ چقدر او را در زندگی خود جدی میگیریم؟ چقدر برنامههای زندگی او را مطابق تعالیم او تنظیم میکنیم؟ …. و اگر کوچکترین مشکلی در زندگیمان پیش آید، چقدر ناسپاسی میکنیم؟
- واقعا چرا به خدا چنین مغرور شدهایم؟ چرا هرکس با ما بزرگواری میکند، مغرور میشویم و ناسپاسی میکنیم؟ چرا هرچه بزرگواری افراد بیشتر میشود ناسپاسی ما هم بیشتر میشود؟ آیا همه اینها دلیل بر این نیست که خود حقیقیمان را فراموش کردهایم؟ خودمان را اشتباه گرفتهایم؟ مراقب خودمان نیستیم؟
تدبر امیرالمومنین ع در این آیه
حضرت علی علیهالسلام یکبار این آیه را تلاوت کردند و دربارهاش خطبهای ایراد فرمودند (خطبه ۲۲۳ نهجالبلاغه) شاید این خطبه بهترین نمونه تدبر در این آیه باشد. خطبه شاید اندکی طولانی باشد؛ و من بنا نداشتم مطالب طولانی بیاورم. اما گمان کنم برخی افراد علاقه داشته باشند؛ لذا متن خطبه و ترجمه آن را آوردم. بیایید به سخنان ایشان گوش دهیم تا با نمونهای از تدبری که شخصیت عظیمی همچون حضرت علی علیهالسلام انجام داده است، آشنا شویم: ضمنا بر اساس تصحیحهای مختلفی که از نهجالبلاغه انجام شده، شماره خطبهها و حکمتها متفاوت است. من غالبا از نهجالبلاغه «تصحیح دشتی» استفاده میکنم که نهجالبلاغه «ترجمه شهیدی» نیز بر همان اساس است. اغلب استفاده کنندگان از گوشی همراه، نرمافزار باد صبا را دارند. این نرم افزار چند ضمیمه دارد که یکی از آنها «نهجالبلاغه کیمیا» است. که آن هم بر اساس همین نسخه است. بنابراین هر آدرسی از نهجالبلاغه عرض شد میتوانید در گوشی خود آن را مشاهده کنید.
خطبه ۲۲۳ و من كلام له ع قاله عند تلاوته «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»
أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ!
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ؟ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ؟ أَ مَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ؟ أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ] يَقَظَةٌ؟ أَ مَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ، فَتُظِلُّهُ؛ أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ، فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ؛ فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ؟ وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ؟
فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً وَ تَمَثَّلْ فِي حَالِ تَوَلِّيكَ عَنْهُ إِقْبَالَهُ عَلَيْكَ يَدْعُوكَ إِلَى عَفْوِهِ وَ يَتَغَمَّدُكَ بِفَضْلِهِ وَ أَنْتَ مُتَوَلٍّ عَنْهُ إِلَى غَيْرِهِ
فَتَعَالَى مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَةٍ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَةٍ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّةٍ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ
وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَةَ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّةِ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَةِ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَى نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الْأَعْمَالِ
وَ حَقّاً أَقُولُ مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ وَ آذَنَتْكَ عَلَى سَوَاءٍ وَ لَهِيَ بِمَا تَعِدُكَ مِنْ نُزُولِ الْبَلَاءِ بِجِسْمِكَ وَ [النَّقْضِ] النَّقْصِ فِي قُوَّتِكَ أَصْدَقُ وَ أَوْفَى مِنْ أَنْ تَكْذِبَكَ أَوْ تَغُرَّكَ وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ
وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَةِ وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَةِ لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ وَ بَلَاغِ مَوْعِظَتِكَ بِمَحَلَّةِ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ وَ الشَّحِيحِ بِكَ
وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهَا دَاراً وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ يُوَطِّنْهَا مَحَلًّا وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ
إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ وَ حَقَّتْ بِجَلَائِلِهَا الْقِيَامَةُ وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ فَلَمْ [يَجْرِ] يُجْزَ فِي عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ يَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا هَمْسُ قَدَمٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِحَقِّهِ فَكَمْ حُجَّةٍ يَوْمَ ذَاكَ دَاحِضَةٌ وَ عَلَائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَةٌ فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ وَ خُذْ مَا يَبْقَى لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَى لَهُ وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاةِ وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِير
عبارات خطبه دشوار بود. دیدم در میان ترجمهها ترجمه مرحوم فیض الاسلام توضیحات اضافی هم دارد که به فهم خطبه کمک میکند. آن را انتخاب کردم . مطالب داخل پرانتز غالبا توضیحات ایشان است. البته در مواردی برای روان شدن ترجمه، اصلاحاتی انجام دادم و برخی از توضیحات اضافه را حذف کردم. شماره این خطبه در نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه ۲۱۴ است. (ترجمه و شرح نهج البلاغة (فيض الإسلام)، ج۴، ص ۷۱۰- ۷۱۲)
۲۱۴- از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه آنرا هنگام خواندن «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» فرموده است:
دليل و برهان گناهكار مخاطب به آيه «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» نادرستترين برهانها است (زيرا اگر بگويد غَرَّنِي كَرَمُكَ يعنى كرم تو مرا مغرور ساخت، درست نيست چون مقتضى كرم كوشش نمودن در اطاعت و سپاسگزارى است نه معصيت و كفران، و اگر بگويد: غَرَّنِي الشَّيّطانُ يعنى شيطان مرا مغرور گردانيد، باو پاسخ داده ميشود: آيا ما در قرآن كريم نگفتيم از شيطان پيروى ننمائيد كه او دشمن آشكار شما است، و اگر بگويد: غَرَّنى جَهْلِى يعنى نادانى مرا مغرور كرد، در جواب گفته ميشود: مگر پيغمبران را نفرستاديم تا احكام ما را بشما ياد دهند، خلاصه راه عذر بسته است) و فريب خوردهاى است كه عذر او ناپذيرفتهترين عذرها است، بتحقيق براى نادان ماندن خود اصرار نموده است (به اين جهت لذّت و خوشى دنياى فانى را بر سعادت هميشگى و بهشت جاويد اختيار كرده است).
اى انسان، چه چيز ترا بر گناه كردنت گستاخ گردانيده، و چه چيز ترا به پروردگارت بغرور آورده، و چه چيز ترا به تباه كردن خويش مأنوس ساخته؟ آيا درد ترا بهبودى يا خواب ترا بيدارى نيست؟ آيا در مورد آنچه به غير خويش رحم ميكنى، به جان خود رحم نمىكنى؟ بسا شخص را در آفتاب ديده، بر او سايه مىافكنى، يا كسي را به دردى گرفتار مىبينى كه درد تن او را مىسوزاند و از راه مهربانى بر او گريه ميكنى، پس چه چيز ترا به درد (گناهان) خود شكيبا ساخته و بر مصيبتهايت توانا نموده، و از گريستن بر جان خويش باز داشته و تسليت داده، در حاليكه جانت نزد تو عزيزتر و ارجمندترين جانها است؟ و چگونه ترس از کیفری که شبانگاه بر تو بتازد بيدارت نمىكند و حال آنكه به نافرمانيهاى از او در مسیرهاى قهر و غضب او افتادهاى؟
پس مداوا كن رنج سستى دل خود را با تصميمی جدی؛ و خواب غفلت ديدهات را به بيدارى؛ و خدا را فرمان بر! و به ذكر او أنس بگی!، و در خاطرهات تجسم کن که چگونه در حالی که تو از رو میگرداني، او به تو توجه میکرد و تو را به عفو و بخشش خود میخواند و با فضل و كرمش مىپوشاند، در همان حالی که تو از او رو گردانيده و به ديگرى توجّه كرده بودى!
پس چه بسیار بلندمرتبه است آن توانایی که این اندازه كريم و بزرگوار است! و تو چه پست و ناتوانى و چه بسيار بر نافرمانى او گستاخى! و حال آنكه تو در پناه پوشش (عفو و بخشش) او اقامت گزيدهاى، و در پهنه فضل و احسانش مىخرامى، و با این حال فضلش را از تو باز نداشته، و پرده (بخشش) خود را از (جلو گناهان) تو ندريده است؛ بلكه حتی به اندازه يك چشم برهم زدن بیاحسان او بسر نبردهای: (همواره) یا نعمتی براى تو پديد آورده يا گناهی از تو را پوشانده يا بلائى را از تو دور گردانده (با اينكه در نافرمانى او مىكوشى) پس اگر (دستور) او را پيروى كنى، به نظرت با تو چه خواهد کرد؟
و سوگند بخدا اگر اين صفت (این گونه روی آوردن خدا به تو و دورى نمودن تو از او) در دو شخصى بود كه در توانگرى مساوى و در توانائى برابر بودند (و يكى از آنها تو بودى كه از ديگرى همشأن خود كه به تو رو آورده بود دورى مىجستى)، خودت اوّل كسى بودى كه حكم مىدادى که خوهایت ناپسند و رفتارهایت نکوهیده است.
و بحقّ و درستى مىگويم (كه در واقع) دنيا تو را فريب نداده، بلكه تو خود به آن فريفته شدهاى، دنيا براى تو پندها هويدا ساخته و در این آگاهسازی میان تو و دیگری فرقی نگذاشت، و قطعا که او با بلاهایی که به جسم تو میرساند و نقصی که در توانایی تو میافکند، راستگوتر و وفادارتر است از آن كه (بخواهد) به تو دروغ گفته يا تو را بفريبد، و چهبسیار پنددهندهی خیرخواهی كه نزد تو متهم است (از عبرتهاى آن پند نمىگيرى و چون بر خلاف خواهش نفس تو است بآن اهميّت نمىدهى)؛ و بسا خبرهای راست آن را كه آن را دروغ پنداشتى.
و اگر با دیدن شهرهاى ويران و خانههاى خالى او را میشناختی از خوبی تذکرات و رساییِ موعظههایش، درمییافتی که او با تو در جایگاه ياری مهربان که سخت نگران توست، برخورد میکند (پس از اينرو نبايد بگوئى دنيا مرا بفريفت، زيرا اگر دنيا ترا مىفريفت عبرتهايش را از تو پنهان مىساخت) و دنیا خانه خوبى است براى كسي كه به عنوان خانه (همیشگیاش) به آن راضی نشده، و خوب جایى است براى كسي كه آنرا وطن (و محل اقامت هميشگى خويش) قرار نداده است، و كسانى که با دنیا به خوشبختی میرسند کسانی هستند كه امروز از دنيا مىگريزند (و شيفته كالاى آن نمىشوند).
چون زمين سخت بلرزد و با هولها و سختيهاى آن قيامت محقّق گردد؛ و به هرآیينى، اهل آن؛ و به هر معبودى، پرستندگان آن؛ و به هر پيشوايى، پيروانش ملحق شوند (در يك جا گرد آيند تا گفتار و كردارشان را وارسى نمايند) آن کمترین نگاه به آسمان و کمترین قدمی در زمین واقع نشده باشد مگر اینکه بر اساس عدل و قسط خداوند آن گونه که سزاوار است به جزای خود برسد.
پس چه بسيار حجّت و دليلى كه آنروز باطل و نادرست شناخته شود، و دستاویزهای عذرى كه بریده گردد. پس در كار خویش چنان بکوش که عذرت را بپذيرند و حجّت تو ثابت بماند (طبق دستور خدا و رسول رفتار كن تا از سختيهاى رستاخيز رهائى يابى) و از آنچه تو براى آن باقى نمىمانى (دنيا) بگير آن چیزی را كه براى تو باقى مىماند (ایمان و عمل صالح) و براى سفر خود آماده باش، و به بارقههای نجات و رهائى (از سختيها) نظر افكن (كه از كجا زده و به كجا مىرود) و بار بر مرکبهای چست و چالاك ببند (براى سفر آخرت توشه و مركب تهيه نما تا در راه نمانده بسختى بر نخورى).
بازدیدها: ۴۴