۱ شوال ۱۴۳۹
ترجمه
گفته شد به بهشت داخل شو! گفت: ای کاش قوم من میدانستند؛
نکات ادبی
الْجَنَّة
قبلا بیان شد که ماده «جن» در اصل به معنای «پوشش» (ستر) و مخفی شدن (تستّر) میباشد که مشتقات فراوانی از آن ساخته شده و در قرآن کریم به کار رفته است؛ از جمله:
«جِنّ» موجودی است که همانند انسان اختیار و تکلیف دارد؛ اما از ما انسانها پوشیده و مستور است و به همین جهت به او «جن» گفته میشود؛
«جِنّة» (سبأ/۴۶) گاه به معنای «جنون» و دیوانگی هم به کار میرود از این جهت که گویی عقل شخص مخفی شده است؛ هرچند درباره «مجنون» (دیوانه) (دخان/۱۴) این احتمال هم مطرح است که از این جهت چنین نامیده شده که گمان می کردند دیوانها کسی است که جنیان بر او تسلط پیدا کردهاند
«جَنَانُ الليل» و «جُنُون الليل» هر دو به معنای «پوشش شب» است؛ «جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ» (انعام/۷۶) یعنی شب او را پوشاند.
«جُنَّةً» مجادلة/۱۶) به «سپر» میگویند برای اینکه رزمنده را در مقابل سلاح دشمن میپوشاند و حفظ میکند.
«جَنَّة» (جمع آن: «جنّات») به بوستان پردرخت میگویند از این جهت که با درختان پوشیده شده است (سبأ/۱۵-۱۶)؛ و به بهشت هم «جنت» گفته شده (آلعمران/۱۳۳)، یا به خاطر تشبیه به باغ و بوستان های زمینی؛ ویا از این جهت است که پاداشی است که فعلا از دیدگان ما پوشیده و مستور است.
«جنين» به بچه گویند مادام که در شکم مادر، پوشیده از دیدگان است.
جلسه ۲۶۵ http://yekaye.ir/al-hegr-15-27/
حدیث
۱) در حدیث درباره این مومنی که حکایتش در این آیات سوره یاسین گذشت، آمده است که:
او در زندگی و مرگش خیرخواه قومش بود.
تفسير جوامع الجامع، ج۳، ص۳۸۵
و ورد فى حديث مرفوع أنّه نصح قومه حيّا و ميّتا.
۲) از رسول اکرم ص روایت شده است:
هریک از شما هنگامی که بمیرد، صبح و شام جایگاهش بر او عرضه میشود: اگر از اهل بهشت باشد، در میان بهشتیان؛ و اگر از اهل آتش باشد، در میان جهنمیان؛ و به او گفته میشود: این جایگاه توست تا اینکه خداوند روز قیامت تو را مبعوث فرماید.
صحيح البخاري، ج۲، ص۹۹؛ صحيح مسلم، ج۴، ص۲۱۹۹؛ مجمع البيان، ج۸، ص۸۱۸
حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مَالِكٌ، عَنْ نَافِعٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ قَالَ:
إِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا مَاتَ عُرِضَ عَلَيْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَالعَشِيِّ، إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ فَمِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ، وَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ، فَيُقَالُ: هَذَا مَقْعَدُكَ حَتَّى يَبْعَثَكَ اللَّهُ يَوْمَ القِيَامَةِ.[۱]
۳) عقیل، برادر امام علی ع وقتی خبر بیوفایی کوفیان و سرپیچیهای مکرر ایشان از امیرالمومنین ع را میشنود نامهای به ایشان مینوسید و ایشان پاسخی به او میدهند. در فرازی از این پاسخ آمده است:
اما اینکه از من خواسته بودی که نظرم را درباره وضعیتی که در آن هستم برایت بنویسم؛ نظرم این است که با کسانی که [ریختن خون مسلمانان را بر خود] حلال میشمرند جهاد کنم تا اینکه خداوند را ملاقات نمایم، و نه فزونی مردمِ همراهم بر عزتم می افزاید و نه پراکندگیِ آنان از پیرامونم مرا دچار محشت می کند؛ چرا که من برحقم؛ و خداوند با حق است؛ و به خدا سوگند مرگ بر حق را ناخوش ندارم؛ و خوبیها یکسره بعد از مرگ نیست، مگر برای کسی که برحق باشد. [یعنی این سخن که گفتهاند خوبیها سراسر بعد از مرگ است، تنها درباره کسی است که برحق باشد]
الغارات، ج۲، ص۴۳۳
عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: كَتَبَ عَقِيلُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ بَلَغَهُ خِذْلَانُ أَهْلِ الْكُوفَةِ وَ عِصْيَانُهُمْ إِيَّاهُ: … فَأَجَابَهُ عَلِيٌّ ع: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى عَقِيلِ بْنِ أَبِي طَالِب …
وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَنِي أَنْ أَكْتُبَ إِلَيْكَ بِرَأْيِي فِيمَا أَنَا فِيهِ فَإِنَّ رَأْيِي جِهَادُ الْمُحِلِّينَ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ لَا يَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ مَعِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً لِأَنِّي مُحِقٌّ وَ اللَّهُ مَعَ الْحَقِّ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَهُ الْمَوْتَ عَلَى الْحَقِّ وَ مَا الْخَيْرُ كُلُّهُ بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَّا لِمَنْ كَانَ مُحِقّا …
۴) از امام صادق ع روایت شده است:
مومن، هنگامی که دیگر نمیتواند سخنی بگوید [= لحظه مرگش فرا میرسد] رسول الله ص میآید و سمت راستش مینشیند و حضرت علی ع میآید و سمت چپش مینشیند. رسول الله ص به او میگوید:
اما آنچه که بدان امید داشتی اکنون پیش رویت است؛ و آنچه از آن می ترسیدی اکنون از آن ایمن شدهای؛
سپس دری از بهشت بر او گشوده میشود و به او گفته میشود: این منزلگاه تو در بهشت است؛ اگر میخواهی میتوانی به دنیا برگردی و از طلا و نقرههایش بهرهمند شوی!
او میگوید: من نیازی به دنیا ندارم …
دعائم الإسلام، ج۱، ص۲۲۰
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ:
إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حِيلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْكَلَامِ أَتَاهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَيَجْلِسُ عَنْ يَمِينِهِ وَ يَأْتِي عَلِيٌّ ص فَيَجْلِسُ عَنْ يَسَارِهِ فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَّا مَا كُنْتَ تَرْجُو فَهُوَ أَمَامَكَ وَ أَمَّا مَا كُنْتَ تَخَافُهُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ فَيُقَالُ لَهُ هَذَا مَنْزِلُكَ مِنَ الْجَنَّةِ فَإِنْ شِئْتَ رُدِدْتَ إِلَى الدُّنْيَا وَ لَكَ ذَهَبُهَا وَ فِضَّتُهَا فَيَقُولُ لَا حَاجَةَ لِي فِي الدُّنْيَا…
تدبر
۱) «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ»
چنانکه اغلب مفسران هم اشاره کردهاند، سیاق آیات نشان میدهد که بعد از اینکه او ایمان خود را علنی کرد او را به قتل رساندند؛ از این رو، بلافاصله بعد از آن ابراز ایمان، قرآن کریم حکایت میکند که به او گفته شد به بهشت داخل شو! (مثلا مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹، البحر المحیط، ج۹، ص۵۷؛ المیزان، ج۱۷، ص۷۹)
بحث و مناقشهای بیهوده: آیا او را نکشتند؟!
نقل شده که برخی به این دلیل که در قرآن اشارهای به قتل نشده، آن را نپذیرفتهاند! برخی گفتهاند اینکه گفتهاند «به بهشت داخل شو» یعنی بهشت بر او واجب شد، تا اینکه در روز قیامت به بهشت وارد شود! (به نقل البحر المحیط، ج۹، ص۵۷)؛ برخی گفتهاند خواستند او را به قتل برسانند، اما خداوند او را به آسمانها برد و در بهشت جای داد (حسن و مجاهد، به نقل مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹). همچنین نقل میکنند که گفته شده این سخن که «به بهشت داخل شو» را قومش از باب استهزاء به او گفتند! (به نقل از المیزان، ج۱۷، ص۷۹)[۲]
در پاسخ باید گفت که:
اولاً سیاق آیات (بویژه جملات خود وی که میگوید «مرا مورد مغفرت قرار داد» نه اینکه «قرار خواهد داد») دلالت دارد که او را به قتل رساندند؛ بویژه که در آیه ۲۸ که از نزول عذاب بر قوم وی سخن گفته، تعبیر «من بعده» را به کار برده است؛
و از ابنعطیه هم نقل شده که احادیث و روایات متعددی که بیان میکند او را کشتند وارد شده است (به نقل از البحر المحیط، ج۹، ص۵۷) و حتی درباره چگونگی کشتن وی هم نظراتی نقل شده است: برخی گفتهاند که او را زیر مشت و لگد کشتند (ابنمسعود، به نقل مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹) یا سنگسار کردند (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹؛ سدی، به نقل البحر المحیط، ج۹، ص۵۷)؛ یا زنده به گور کردند (کلبی به نقل البحر المحیط، ج۹، ص۵۷)؛ ویا زنده زنده سوزاندند (حسن، به نقل البحر المحیط، ج۹، ص۵۷).
ثانیاً چنانکه علامه طباطبایی هم تذکر میدهد خود آن سخنان نیز سخنانی تحکمآمیز و بیدلیل است؛ و نهتنها هیچ شاهدی در آیه ندارد بلکه برخی از آنها با سیاق آیه ویا با ادامه آیه نیز ناسازگار است. (المیزان، ج۱۷، ص۷۹)
۲) «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ»
او مردمش را به ایمان به خدا و فرستادگان الهی دعوت کرد؛ اما او را کشتند. نکته جالب توجه این است که بعد از این که به او گفتند به بهشت داخل شو؛ اولین چیزی که گفت: این بود که ای کاش قوم من میدانستند.
یعنی، مردان خدا حتّى بعد از مرگ و شهادت نيز در فكر زندهها هستند. (تفسیر نور، ج۹، ص۵۳۵)
نکته تخصصی انسانشناسی
برخی انسانها چنان روح عظیمی دارند که هر بدیای هم بر آنان وارد شود، در عمق وجودشان جز خوبی و خیرخواهی یافت نمیشود؛ چنان خیرخواه مردمان خویشاند، که حتی اگر به دست آنها کشته شوند و از دنیا هم بروند، باز دلشان میخواهد آنان هدایت شوند (حدیث۱)
شاید این سخنان او دریچهای شود به فهم اندکی از دلسوزی فراوان پیامبر اکرم برای این امت، تا حدی که خداوند نهیب زد که گویا از فرط این همه دلسوزی که چرا اینان ایمان نمیآورند، داری جانت را از دست میدهی! (فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً،کهف/۶؛ لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنين، شعراء/۳)
تاملی با خویش
آیا ما نیز این گونهایم؟ یا به محض دیدن اندک ناملایماتی از جانب مردم، … ؟!
۳) «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ»
برخی بقدری پاک و خالص و بیآلایشاند که به محض اینکه از دنیا میروند، خطاب میآید به بهشت داخل شو!
بحث تخصصی انسانشناسی
رسیدن به مقام خلوص و پاکی محض (= مقام عصمت)، منحصر در پیامبران و امامان نیست.
انسانهای عادی هم میتوانند این گونه پاک و خالص شوند.
۴) «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ»
شهید به محض اینکه به شهادت میرسد، بلافاصله و بدون حساب به بهشت وارد میشود. (جلسه بعد، حدیث۳) و میان شهادت و بهشت فاصلهای نیست (تفسیر نور، ج۹، ص۵۳۵)
البته این بهشت، بهشت برزخی است، چرا که هنوز حشر جمعی و قیامت کبری برپا نشده است. (المیزان، ج۱۷، ص۸۰)
بحث هستیشناسی: وجود عالم برزخ و حیات برزخی
برخی افراد، بویژه در وهابیون، منکر وجود عالم برزخ هستند و گمان میکنند که انسان با مردن نابود میشود و در قیامت دوباره از عدم ایجاد میشود! گذشته از احادیث فراوان در شیعه و نیز احادیث کاملا معتبر در اهل سنت، که به وضوح بر زندگی بعد از مرگ دلالت دارد (حدیث۲) از آیاتی که به خوبی دلالت بر وجود برزخ و حیات برزخی دارد، همین آیه است. برخی از آنان این آیه را این گونه توجیه میکنند که این وعده بهشت به اوست، نه ورود در بهشت. علاوه بر اینکه این توجیه، خروج از معنای ظاهری آیه است، با عبارات بعدی وی نیز منافات دارد؛ چرا که او میگوید خدا مرا مورد مغفرت «قرار داد» (نه اینکه قرار خواهد داد)؛ و نیز میگوید «کاش قوم من میدانستند» که حکایت از وضعیت او بعد از مرگ، و نیز برخورداری از حیات و سخن گفتن او میکند؛ آن هم در موقعیتی که قوم او هنوز زندهاند (که نشان میدهد سخن گفتن او نه در دنیا انجام شده، و نه مربوط به قیامت است).
۵) «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ»
این گونه نیست که کسانی که می میرند و به عالم برزخ وارد میشوند، رابطهشان با دنیا کاملا قطع شده باشد. برخی از آنان حتی نسبت به کسانی که در میانشان میزیستند، احساس تعلق خاطر و دلسوزی هم دارند.
[۱] . این روایات هم در همین راستاست:
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُبَيْشٍ الْكَاتِبُ قَالَ أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي سَعِيدٍ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ الْجَعْدِ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ لَمَّا وَلَّى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ مِصْرَ وَ أَعْمَالَهَا كَتَبَ لَهُ كِتَابا … الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار … (الأمالي (للمفيد)، ص۲۶۵؛ الأمالي (للطوسي)، ص۲۸)
وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ ع قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع مَنْ قَوَّى مِسْكِيناً فِي دِينِهِ ضَعِيفاً فِي مَعْرِفَتِهِ عَلَى نَاصِبٍ مُخَالِفٍ فَأَفْحَمَهُ لَقَّنَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ يُدْلَى فِي قَبْرِهِ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ رَبِّي وَ مُحَمَّدٌ نَبِيِّي وَ عَلِيٌّ وَلِيِّي وَ الْكَعْبَةُ قِبْلَتِي وَ الْقُرْآنُ بَهْجَتِي وَ عُدَّتِي وَ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَانِي فَيَقُولُ اللَّهُ أَدْلَيْتَ بِالْحُجَّةِ فَوَجَبَتْ لَكَ أَعَالِي دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَتَحَوَّلُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ أَنْزَهَ رِيَاضِ الْجَنَّةِ. (التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۳۴۶ ؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج۱، ص۱۸)
وَ قَدْ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع انه سُئِلَ عَمَّنْ مَاتَ فِي هَذِهِ الدَّارِ أَيْنَ تَكُونُ رُوحُهُ فَقَالَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ مَاحِضٌ لِلْإِيمَانِ مَحْضاً أَوْ مَاحِضٌ لِلْكُفْرِ مَحْضاً نُقِلَتْ رُوحُهُ مِنْ هَيْكَلِهِ إِلَى مِثْلِهِ فِي الصُّورَةِ وَ جُوزِيَ بِأَعْمَالِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ مَنْ فِي الْقُبُورِ أَنْشَأَ جِسْمَهُ وَ رَدَّ رُوحَهُ إِلَى جَسَدِهِ وَ حَشَرَهُ لِيُوَفِّيَهُ أَعْمَالَهُ. (تصحيح اعتقادات الإمامية، ص۸۹)
روي عن الصادقين ع أنهم قالوا إذا فارقت أرواح المؤمنين أجسادهم أسكنها الله تعالى في أجسادهم التي فارقوها فينعمهم في جنته (المسائل السروية (للمفید)، ص۶۱)
[۲] . و نیز گفته شده او را کشتند اما خداوند او را حیاتی بخشید و در بهشت جای داد (به نقل مجمع البيان، ج۸، ص۶۵۹)
بازدیدها: ۱۲۷