۸ شوال ۱۴۳۹
ترجمه
آیا ندیدهاند پیش از آنان چه بسیار از نسلها را هلاک گرداندیم که دیگر آنان سوی آنها بازنمیگردند؟!
اختلاف قرائت[۱]
نکات ادبی
الْقُرُونِ
قبلا بیان شد که ماده «قرن» در اصل بر دو معنای مختلف دلالت دارد:
معنای اول که همگان در آن اتفاق نظر دارند «جمع شدن و قرار گرفتن چیزهایی در کنار هم» است، و برخی افزودهاند «مشروط بر اینکه استقلال آن دو چیز حفظ شود» و معنای دوم «قَرن» شاخ است؛ و به تبع آن، به هر چیزی برآمدهای هم «قرن» گویند، «قَرنِ» انسان، دو برآمدگیِ جلوی پیشانی اوست؛ «قَرن» کوه، قله آن؛ و «قَرن» صحرا، به قسمتهای مرتفع (تپه) در یک صحرا گویند؛ و به موهای زنان هم که به صورت برجسته باشد، «قرن» گویند.
«قَرن» به معنای «جماعتی از مردم» هم به کار رفته است (أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرينَ؛ انعام/۶؛ مومنون/۳۱) که جمع آن «قرون» است (وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ؛ يونس/۱۳) و درباره وجه تسمیهاش برخی گفتهاند آنان جماعتی از مردماند که در یک زمان واحد جمع شدهاند (کلمه «قرن» به صورت مفرد ۷ بار و به صورت جمع (قرون) ۱۳ بار در قرآن کریم به کار رفته که تمامی استعمالات آن در همین معنای «امت» است.)
جلسه ۶۶۵ http://yekaye.ir/al-kahf-18-83/
حدیث
۱) حسن صیقل میگوید: به امام صادق ع عرض کردم آیا واقعا یک لحظه تفکر بهتر از یک شب به عبادت قیام کردن است؟
فرمود: رسول الله ص فرمود که یک لحظه تفکر بهتر از یک شب قیام [به عبادت] است.
گفتم: چگونه تفکر کند؟
فرمود: از خانهها و خرابهها عبور کند و بگوید: کجایند آنان که تو را ساختند؟ کجایند آنان که در تو ساکن بودند؟ چه میشود که سخن نمیگویی؟!
المحاسن، ج۱، ص۲۶؛ الكافي، ج۲، ص۵۴[۲]
عَنْهُ عَنْ بُنَانِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ الْكَرْخِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ؟
قَالَ نَعَمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ.
قُلْتُ كَيْفَ يَتَفَكَّرُ؟
قَالَ يَمُرُّ بِالدَّارِ وَ الْخَرِبَةِ فَيَقُولُ أَيْنَ بَانُوكِ أَيْنَ سَاكِنُوكِ مَا لَكِ لَا تَتَكَلَّمِين.
۲) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
هیچ درد و مرضی بدتر از درد و مرض دل که ناشی از گناهان است، نیست؛
و هیچ ترسی شدیدتر از مرگ نیست؛
و برای تفکر کردن آنچه گذشته کافی است!
و برای موعظه، مرگ کفایت میکند!
الكافي، ج۲، ص۲۷۵
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
لَا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ لَا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ وَ كَفَى بِمَا سَلَفَ تَفَكُّراً وَ كَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظاً.
۳) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
برای شما از آثار درگذشتگانِ پیش از ششما عبرتهایی برایتان مانده؛ پس، از آنان عبرت گیرید!
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۷۲
خُلِّفَ لَكُمْ عِبَرٌ مِنْ آثَارِ الْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ لِتَعْتَبِرُوا بِهَا.
۴) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
کسی که از [حال و روز] مردم عبرت و موعظه نگیرد، خداوند او را مایه عبرت و موعظه مردم کند!
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۷۳
مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِالنَّاسِ وَعَظَ اللَّهُ النَّاسَ بِه.
تدبر
۱) «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
مرگِ بیبازگشتِ این همه از پیشینیان، از محسوسترین و تجربیترین واقعیاتی است که پیش روی همگان است!
بحث تخصصی انسانشناسی: مرگآگاهی
انسان هرچقدر هم ظاهرگرا و مادیگرا باشد، واقعیت محسوس و مشهودی پیش روی او هست که نمیتواند انکارش کند؛ و آن، مرگ است: همه ما دیدهایم دیگرانی که میمیرند و تردیدی نداریم که سرانجام ما نیز همین خواهد بود؛ و اتفاقا تمام شروط یک استقرای تجربی را دارد: بسیار است، متنوع است و در شرایط گوناگون و برای افراد در هر موقعیتی پیش میآید!
اگر انسانها همین امر مشهود و محسوس را جدی بگیرند، زندگیشان را جدی میگیرند؛
و کسی که زندگی و مسیر سعادت خویش را جدی بگیرد، پیام الهی را هم جدی خواهد گرفت. (تدبر۲)
۲) «ما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ؛ أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
آنان که پیامبران الهی را مسخره میگرفتند، ریشه مشکلشان این بود که مرگ را جدی نگرفته بودند.
۳) «أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا»
تاريخ، برای عبرت گرفتن است.
و كسانى كه در تاريخ تحقيق نكنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگيرند، مورد انتقاد قرار مىگيرند. (تفسير نور، ج۹، ص۵۳۸)
۴) «أَ لَمْ يَرَوْا»
سنّتهاى الهى در تاريخ ثابت است و سرنوشتها به يكديگر شباهت دارد و ديدن يك صحنه مىتواند الگوى صحنههاى ديگر باشد. (تفسير نور، ج۹، ص۵۳۸)
۵) «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ … أَهْلَكْنا»
نتيجهی مسخره کردن انبيا [و جدی نگرفتن هشدارهای الهی] هلاكت است. (تفسير نور، ج۹، ص۵۳۸)
۶) «أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
بعد از قهر الهى راهى براى برگشت و جبران نيست، فرصتها را از دست ندهيم. (تفسير نور، ج۹، ص۵۳۸)
۷) «كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لا يَرْجِعُونَ»
آیا این جمله نشان میدهد که هیچکس بعد از مرگش به دنیا برنمیگردد؟!
شبهه و پاسخ (رجعت)
برخی از مخالفان شیعه با استناد به این آیه، باور به رجعت را زیر سوال میبرند. (تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۴؛ البحر المحيط، ج۹، ص۶۳)
در حالی که آیه در مقام بیان عدم رجوع عادی اغلب هلاک شدگان به دنیاست به عنوان یک از وضعیت طبیعی و محسوس و ومشهود همگان؛ یعنی همین که به طور عادی میبینیم که افراد میمیرند و دیگر برنمیگردند؛
اما اعتقاد رجعت، که یک باور صریح قرآنی است (مثلا در آیه ۸۳ سوره نمل از حشر «گروهی از تکذیبکنندگان» سخن به میان آمده، در حالی که میدانیم در قیامت همه تکذیبکنندگان محشور میشوند؛ کهف/۴۷) ناظر به یک واقعه خاص در آینده تاریخ است، نه یک واقعه عادی و عمومی؛ و اتفاقا شیعه که به رجعت باور دارد، چنین نیست که بگوید همگان برمیگردند.
علاوه بر این، اگر کسی این آیه را به منزله نفی مطلق رجعت انسانها به دنیا قلمداد کند، آنگاه نه فقط باور شیعه، بلکه باید بسیاری از آیات دیگری را نیز مورد انکار قرار دهد که از رجوع عدهای از انسانها به عنایت خاص خداوند سخن میگوید: از حکایت آنان که حضرت موسی برای دیدار پروردگار برگزید (بقره/۵۵-۵۶) تا آن جوان بنیاسرائیل که در زمان حضرت موسی ع به دنیا برگشت (بقره/۶۷-۷۳) تا حکایت آن هزاران نفری که از ترس مرگ گریختند و همگان مردند و خداوند دوباره آنها را زنده کرد (بقره/۲۴۳) ویا حکایت عُزَیر (بقره/۲۵۹) و یا بازگشت برخی از مردگان به دم مسیحایی (آلعمران/۴۹ ؛ مائده/۱۱۰)
(إعتقادات الإمامية (للصدوق)، ص۶۰-۶۳)
[۱] . و قرأ ابن عباس و الحسن: إنهم بكسر الهمزة على الاستئناف، و قطع الجملة عن ما قبلها من جهة الإعراب، و دل ذلك على أن قراءة الفتح مقطوعة عن ما قبلها من جهة الإعراب لتتفق القراءتان و لا تختلفا.
و قرأ عبد اللّه: ألم يروا من أهلكنا، و أنهم على هذا بدل اشتمال. (البحر المحيط، ج۹، ص۶۳)
[۲] . شروع روایت در کافی چنین است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا يَرْوِي النَّاسُ أَنَّ تَفَكُّرَ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قُلْتُ كَيْفَ يَتَفَكَّرُ …
بازدیدها: ۱۸