۵۵۳) خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً

ترجمه

جاودانه‌اند در آن تا ابد نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

نکات ترجمه ‌ای و نحوی

«ولی»

درباره ماده «ولی» در جلسه ۸۴ (http://yekaye.ir/al-maidah-005-055/) و جلسه ۱۴۴ (http://yekaye.ir/an-nahl-016-100/) توضیح داده شد که اصل این ماده دلالت بر معنای «قرب» می کند و «ولیّ» از این جهت ولی می‌گویند که نزدیکترین کسی است سرپرستی کار شخص دیگر را برعهده گرفته است. همچنین در جلسه۳۹۲ (http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-34/)درباره نسبت «ولیّ» با «أولی» بحث شد.

«نَصير»

در جلسه ۴۳۶ توضیح داده شد که این کلمه از ماده «نصر» است که این ماده را به معنای «یاری» (عون) و یا «خیررسانی» دانسته‌اند و «ناصر» اسم فاعل از این ماده است به معنای کسی که دیگری را یاری می‌کند و «نصیر» صیغه مبالغه در همان معنای «ناصر» است. http://yekaye.ir/al-ahzab-33-17/

در اینجا صرفا می‌افزاییم که در تفاوت «ولی» با «نصیر»‌گفته‌اند که «ولیّ» کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست می‌شود و کل امور او را عهده‌دار می‌گردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری می‌رساند. (الميزان، ج‏۱۶، ص۳۴۶)

هر دو جمله «خالِدینَ فیها» و «لا یجِدُونَ …» را جملات حالیه برای «کافرین» (یا ضمیر «هم» در «لهم) در جمله قبل دانسته‌ و «أَبَداً» را نیز عموما ظرف متعلق به «خالدین» دانسته‌اند (مثلا: إعراب القرآن و بيانه، ج‏۸، ص۵۲)؛ اما با توجه به اینکه کاملا بین این دو جمله قرار گرفته، بعید نیست که بتوان ظرف مربوط به «لا یجِدُونَ» که بر آن مقدم شده باشد نیز دانست؛

در حالت اول، جمله بدین صورت خوانده می‌شود:

جاودانه‌اند در آن تا ابد، نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

و در حالت دوم بدین صورت:

جاودانه‌اند در آن، تا ابد نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

حدیث

۱) از امام صادق ع روایت شده است:

اهل آتش قطعا بدین علت در آتش جاودانه شده‌اند که نیتشان در دنیا چنین بود که اگر در دنیا جاودان می‌ماندند تا ابد به معصیت خدا ادامه می‌دادند؛ و اهل بهشت قطعا بدین علت در بهشت جاودانه شدند که نیتشان در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی می‌ماندند تا ابد خدا را اطاعت می‌کردند؛ با نیات است که اینها و آنها جاودان شدند؛ سپس این آیه را تلاوت کرد: بگو هر کس عمل می‌کند بر اساس شاکله [= ساختار وجودی‌ای که خودش برای خود رقم زده] » (اسراء/۸۴) فرمود: یعنی بر اساس نیتش.

الكافي، ج‏۲، ص۸۵؛ المحاسن، ج‏۲، ص۳۳۱ ؛ علل الشرائع، ج‏۲، ص۵۲۳

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ» (اسراء/۸۴) قَالَ عَلَى نِيَّتِهِ.

 

۲) از رسول الله ص روایت شده است: بهشت را بر جهنم ترجیح دهید و اعمالتان را باطل نسازید که سرنگون در آتش انداخته شوید و تا ابد در آن جاودانه مانید.

صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص۶۲

وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اخْتَارُوا الْجَنَّةَ عَلَى النَّارِ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ فَتُقْذَفُوا فِي النَّارِ مُنَكَّسِينَ خالِدِينَ فِيها أَبَدا.

 

۳) ابن‌حبیش می‌گوید شنیدم که امیرالمومنین ع فرمود:

هنگامی که بنده‌ در قبر گذاشته می‌شود دو فرشته به نام‌های نکیر و منکر نزد او آیند. اولین چیزی که از او می‌پرسند درباره پروردگارش است؛ سپس درباره پیامبرش؛ سپس درباره ولیّ‌اش [= امامش]؛ پس اگر جواب داد نجات می‌یابد و اگر عاجز ماند عذابش می‌کنند.

شخصی پرسید: اگر کسی خدا و پیامبرش را بشناسد اما ولیّ‌اش را نشناسد چطور؟

فرمود: «ميانِ آن [دو گروه‏] دو دل‌اند نه با اينانند و نه با آنان. و هر كه را خدا گمراه كند، هرگز راهى براى [نجات‏] او نخواهى يافت» (نساء/۱۴۳) چنین کسی است که راهی برایش نخواهد بود؛

و به پیامبر ص گفته شد: ولیّ کیست؟

فرمود: ولیّ شما در این زمان علی ع است؛ و بعد از او وصیّ او؛ و هر زمان عالمی هست که خداوند به او احتجاج کند تا آن گونه نباشد که گمراهانِ پیشینیان هنگامی که پیامبرشان از میانشان رخت برمی‌بست می‌گفتند «پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟» (طه/۱۳۴) تمامی ضلالت آنها در این بود که به آیات – که همان اوصیاء [= جانشینان] بودند- جاهل بودند؛ پس خداوند بدانها پاسخ داد: «پس در انتظار باشيد! زودا كه بدانيد اصحاب صراط بی‌انحراف كيانند و چه كسى راه‏يافته است.» (طه/۱۳۵) و همانا در انتظار بودنشان این بود که گفتند ما وظیفه‌اش در شناخت اوصیاء نداریم تا اینکه امامی را بشناسیم، و خداوند آنان را بدین ترتیب شناساند [= نشان داد که تحلیلشان برخطاست]. و اوصیاء همان اصحاب صراط‌اند؛ بر صراط می‌ایستند؛ و داخل در بهشت نمی‌شود مگر کسی که آنان را بشناسد و بشناسندش؛ و داخل در جهنم نمی‌شود مگر کسی که انکارشان کند و منکرش شوند [= نشاسدشان و نشناسندش] زیرا که آنان‌اند شناخته‌شدگان الهی، آنان را بر ایشان شناساند هنگامی که از آنان میثاق گرفت و آنان را در کتابش این گونه توصیف فرمود: «و بر اعراف مردانی هستند که هر گروهى را به سيمايشان مى‏شناسند» (اعراف/۴۶) آنان شاهدان بر اولیای ایشان هستند و پیامبر ص هم بر آنان شاهد است؛ و [خداوند] برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و پیامبر هم برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و بدین سان نبوتش بر آنان جاری شد و این همان سخن خداوند است که می‌فرماید «پس چگونه است [حالشان‏] آن گاه كه از هر امّتى شاهدى آوريم، و تو را بر آنان شاهد آوريم؟ آن روز، كسانى كه كفر ورزيده‏اند، و از پيامبر نافرمانى كرده‏اند، آرزو مى‏كنند كه اى كاش با خاك يكسان مى‏شدند. و از خدا هيچ سخنى را پوشيده نمى‏توانند داشت.» (نساء/۴۱-۴۲)

بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۴۹۸؛ مختصر البصائر، ص۱۷۵

حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ مِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ رَزِينِ بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَكَانِ اسْمُهُمَا مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَأَوَّلُ مَنْ يَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِيِّهِ ثُمَّ عَنْ وَلِيِّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ [مَا] لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِيَّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلِيَّهُ

فَقَالَ «مُذَبْذَبٌ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا» ذَلِكَ لَا سَبِيلَ لَهُ وَ قَدْ قِيلَ لِلنَّبِيِّ ص مَنِ الْوَلِيُّ يَا نَبِيَّ اللَّهِ قَالَ وَلِيُّكُمْ فِي هَذَا الزَّمَانِ عَلِيٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ وَصِيُّهُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ عَالِمٌ يَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ لِئَلَّا يَكُونَ كَمَا قَالَ الضُّلَّالُ قَبْلَهُمْ حِينَ فَارَقَتْهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ «رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى»‏ تَمَامُ ضَلَالَتِهِمْ جَهَالَتُهُمْ بِالْآيَاتِ وَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ «فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى»‏ فَإِنَّمَا كَانَ تَرَبُّصُهُمْ أَنْ قَالُوا نَحْنُ فِي سَعَةٍ عَنْ مَعْرِفَةِ الْأَوْصِيَاءِ حَتَّى نَعْرِفَ إِمَاماً فَعَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ الْأَوْصِيَاءُ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ وُقُوفٌ عَلَيْهِ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَرَّفَهُمْ عَلَيْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِيقِ عَلَيْهِمْ وَ وَصَفَهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى أَوْلِيَائِهِمْ وَ النَّبِيُّ الشَّهِيدُ عَلَيْهِمْ أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ وَ أَخَذَ النَّبِيُّ ص عَلَيْهِمُ الْمَوَاثِيقَ بِالطَّاعَةِ فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً».

تدبر

مطالب زیر قبلا توضیح داده شد و مجددا تکرار نمی‌شود و توضیحات مربوطه را از طریق لینکها میتوانید مطالعه کنید

  • چرا آتش مهمترین عذاب جهنمیان است؟

جلسه ۵۱، تدبرهای ۲ و ۳   http://yekaye.ir/hood-11-16/

  • جهنمی شدن افراد با رحمانیت خدا منافاتی ندارد

جلسه ۱۲۷ تدبر۴ و ۵   http://yekaye.ir/hud-011-119/

  • صحنه قیامت مراحلی دارد که در این مراحل برخی نهایتا پاک می‌شوند و از عذاب رهایی می‌‌یابند و این یکی از فلسفه‌های عذاب است

جلسه۲۱۴، تدبرهای ۱ تا ۳   http://yekaye.ir/al-muminoon-023-076/

  • جهنمیان همنشین آتش و در آن جاودان‌اند

جلسه۲۲۹، تدبر۵   http://yekaye.ir/al-baqarah-002-039/

  • زیرا کسانی هستند که بقدری خباثت در ذاتشان انباشته شده، که به جهنم خُلد [جاودان) وارد می‌شوند و هیچگاه از آن رهایی نخواهند داشت

جلسه۲۱۵، تدبر۴ http://yekaye.ir/al-muminoon-023-077/ ؛

و جلسه ۳۲۵، تدبر۱ http://yekaye.ir/al-hajj-22-20/ )

  • و این عذاب نیز هیچگاه به خوشی برایشان تبدیل نخواهد شد

تدبرهای جلسه ۳۲۷ http://yekaye.ir/al-hajj-22-22/ )

 

۱) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

جهنمیان در جهنم نه «ولیّ» می‌یابند و نه «نصیر». مقصود از «ولیّ» و «نصیر» چیست و این دو چه فرقی با هم دارند؟

الف. «ولیّ» یا سرپرست کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست می‌شود و کل امور او را عهده‌دار می‌گردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری می‌رساند. (الميزان، ج‏۱۶، ص۳۴۶)

ب. «ولیّ» شخص را تحت سرپرستی خود می‌گیرد پس مانع از ورود وی در جهنم می‌شود، و «نصیر» کسی است که به شخص کمک می‌کند که از جهنم بیرون بیایند. (اقتباس از تفسیر نور، ج۶، ص۴۰۹)

ج. این عطف، عطف صفتی است بر صفت قبل، یعنی آنها «ولیّ»‌ای ندارند که «نصیر» و یاور آنان باشد و آنان را یاری کند. (مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۳۷)

د. «ولیّ» کسی است که در طول شخص است و لذا بر او احاطه کامل دارد و او را به سمت مطلوب حقیقی‌اش هدایت می‌کند؛ ولی «نصیر» کسی است که در عرض شخص است و فقط می‌تواند در حرکتش به وی کمک کند. (ایستاده در باد، ص۵۱۵)

ه. …

 

۲) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

اگر توجه کنیم که آخرت باطن دنیاست، آنگاه واضح می‌شود که علت اینکه آنها در آخرت «ولیّ»ای ندارند این است که در دنیا تن به ولایت اولیای الهی نداده‌اند و برایشان یافتن ولیّ الهی و اذغان به ولایت وی، اهمیت نداشته است. (حدیث۳)

در حقیقت،

اینکه آنها در جهنم «ولیّ» ندارند، مقصود «ولیّ»‌ای است که بتواند سرپرستی آنان را به نحوی برعهده گیرد که آنان را از جهنم خارج کند، وگرنه آنان چون در دنیا به ولایت شیطان تن داده‌اند، شیطان در آنجا «ولیّ» آنهاست (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ؛ نحل/۶۳)، اما همانند آنها در آنجا معذب است و نمی‌تواند فریادرس آنان باشد. (وَ قالَ الشَّيْطانُ … ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ؛ ابراهیم/۲۲)

 

۳) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

کسی که حقیقتا کافر باشد (یعنی در حالی که می‌داند حقیقت چیست، تسلیم حقیقت نمی‌شود و آن را انکار می‌کند، جلسه قبل، حدیث۳) نه‌تنها جهنمی خواهد بود، بلکه تا ابد در جهنم می‌ماند؛ زیرا کسی که دریچه وجود خود به سوی حقیقت را بسته است، هیچگاه به حقیقت ره نخواهد یافت.

تبصره

اینکه کافر قطعا جهنمی و در جهنم جاودانه است، بوضوح از این دو آیه (و بسیاری از آیات دیگر) فهمیده می‌شود، فقط باید توجه داشت که منظور از این کافر، کافر حقیقی است؛ نه کافر شناسنامه‌ای؛ یعنی این گونه نیست که این آیات شامل هرکسی باشد که غیرمسلمان به دنیا آمده است؛ بلکه ممکن است بسیاری از کسانی که اسماً کافرند واقعا روحیه عناد در برابر حق و حقیقت نداشته باشند و نامسلمانی‌شان صرفاً به خاطر عدم اطلاع صحیح از اسلام باشد؛ و همچنین ممکن است شخصی اسماً مسلمان باشد اما حقیقتا کافر باشد؛ که نمونه واضح آن منافقان‌اند.

 

بازدیدها: ۲۶۳

8 Replies to “۵۵۳) خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً”

  1. سلام]
    خدا از وجود کافران در جهنم،چه اهدافی را دنبال میکند؟دلیل اینکه جهنم را جاودان افریده چیه؟
    لطفا از زاویه دید غلط به سوال من نگاه نکنید، چرا که من این سوال را به خاطر تضاد مهربون بودن خدا با خلود در دوزخ نپرسیدم.
    خداوند حکیم است و قطعا کار بیهوده و عبث انجام نمیده؛پس چرا باید یه سری افراد را در جهنم برای همیشه باید بدبخت و بیچاره کنه؟شاید در پاسخ این سوال به من بگویید که اینها خودشون به دست خودشان بدبخت شده اند و ربطی به خدا نداره،ولی سوال من اینجاست که چرا خدا روحشان را برای همیشه نابود نمیکنه؟مگه خدا قادر بر هر چیزی نیست؟خود کافران در جهنم تفاضای نابودی را دارند ولی خدا تقضایشان را براورده نمیکند.چرا؟
    خدا که انها را به دنیا برنمیگردونه تا گذشتشون را اصلاح کنند،لااقل روحشان را نابود بکنه تا انها واسه همیشه راحت شن.

    • سلام علیکم
      اولا سوال شما ناشی از این است که مساله مجازاتها را قراردادی و اعتباری می بینید. اینکه چرا به جای این کار آن کار را نمی‌کند در فضای اعتبار معنی دارد نه در جایی که عذاب، باطن و ظهور حقیقت خود عمل انسان است.
      ثانیا خود همین جمله شما «لااقل روحشان را نابود بکنه تا انها واسه همیشه راحت شن» مبتنی بر یک تصور نادرست از صورت مساله است. یکبار خوب بیندیشید که «نابود شدن» یعنی چه؟ آیا کسی که نابود می‌شود راحت می‌شود؟ راحتی یک صفت است برای چیزی که موجود است. چگونه معنا دارد که چیزی نابود شود و راحت شود؟ ممکن است بگویید مقصودم از راحت شدن در نابودی همان رها شدن از درد است. اما همین جا نیز خوب دقت کنید: رها شدن وصف یک موجود است. نمی‌شود موجودیتی در کار نباشد و وصف رها شدن پیدا کند.
      خلاصه توضیح من نشان دادن این بود که صورت مساله‌ای که در نظر شماست خود صورت مساله نادرست است و لذاست که به این صورت مساله هرجوابی بدهید به نتیجه نمی رسید. (صورت مساله نادرست مانند اینکه کسی بپرسد: چرا قاشقها داد و فریاد می‌زنند؟»

      • سلام.مرسی از اینکه پاسخ دادید
        شما منظور سوال منو درست متوجه نشدید؛منظور من از مرگ،اون مرگی نیست که من و شما اونو میشناسیم
        انسان ها وقتی میمیرند درسته که مرده اند ولی کاملا نابود نشده اند چون که روحشان همچنان باقی مانده است.
        منظور من از مرگ کافران در جهنم مساوی با نیست شدن است، انگار هیچ وقت وجود نداشته اند
        دو تا گزینه روی میز خداست:
        گزینه ی اول:برگرداندن کافران به دنیا برای جبران گذشته
        گزینه دو:نابود کردن ان ها
        گزینه ی اول منتفیه چون خدا میفرماید که اگه کافران را به دنیا برگردونم باز کفر می ورزند
        پس میمونه گزینه دوم یعنی نابود کردن انها
        چرا نابود شون نمیکنه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
        وجود کافر در عالم اخرت، واسه خدا چه نفعی داره که حاضر نیست نابودشون کنه؟ایا قصد خدا اینه که کافران در جهنم را مایه عبرتی قرار بده واسه مخلوقاتی که در اینده خلق خواهند شد؟خدا چه اهدافی داره؟من میخوام بدونم.این سوال خیلی وقته که ذهنمو درگیر کرده و از هر کسی میپرسم میگه نمیدونم

        • سلام علیکم
          چرا متوجه شدم. عرض کردم سوال غلط است. «نابود کردن» را دقیقا تصور کنید. می گویید: آنها نابود شوند یعنی هیچ و پوچ شوند. خوب من می گویم به همین عبارت دقت کنید. آیا معنی دارد «آنها هیچ و پوچ شوند»؟ آنها خودشان هستند و هیچ و پوچ می شوند یا اصلا هیچی نیستند؟
          اما اینکه گفتید «وجود کافر در عالم اخرت، واسه خدا چه نفعی داره که حاضر نیست نابودشون کنه؟ایا قصد خدا اینه که کافران در جهنم را مایه عبرتی قرار بده واسه مخلوقاتی که در اینده خلق خواهند شد؟»
          این همان است که عرض کردم شما مجازات را اعتباری می بینید. در این دنیا مجازاتها این طوری است که شما گفتید. یعنی برای عبرت دیگران مجازات می کنند. اما مجازاتهای آخرت آشکار شدن باطن و حقیقت عمل خود افراد است. کسی که کاری انجام داده که باطن آن کار او سوختن همیشگی است این سوختن در قیامت آشکار می شود. اهداف خداوند مثل اهداف ما نیست که یک کمبودی را جبران کند. بحث مایه عبرت در دنیا و برای زندگی قراردادی مطرح است نه در آخرت.

  2. اخوند شیرازی(قدس سره) به “خلود نوعی” معتقد است
    ۱-ایشان برخلاف ابن عربی معتقد است که خود جهنم و عذابش تا ابد پابرجاست ولی ساکنینش به مرور با ساکنین جدید تعویض میشوند؛ابن عربی به نابودی عذاب و شیرین شدنش معتقد بود
    ۲-ایشان همانند ابن عربی معتقد است که کافران درسته که یه روزی از جهنم نجات خواهند یافت ولی هیچ گاه بهشت وارد نخواهند شد
    ۳-ایشان معتقد است که پس از قیامت مخلوقات جدیدی خلق خواهند شد و برخی از انها کافر خواهند شد و این چرخه تا بینهایت ادامه خواهد داشت و به همین علت جهنم هیچگاه خالی نخواهد بود
    تا اونجایی که من چک کردم حرف های ایشون خلاف نص قران نبود.میخواستم نظر شما را هم بدونم
    اگه حرف های اخوند درست باشد اون موقع کافران بعد از جهنم در کجا زندگی خواهد کرد؟! چون که ایشون فرموده اند که وارد بهشت نخواهند شد؛ مگه به جز بهشت و جهنم جاهای دیگری هم در عالم اخرت وجود دارد؟!!
    با تشکر

    • سلام علیکم
      ظاهرا منظور شما از آخوند شیرازی ملاصدرا ست
      بله؛ ملاصدرا در یکی از آثارش از همین حرف ابن عربی تبعیت کرده و منکر خلود افراد در جهنم شده اما آن طور که یادم هست در یکی دیگر از آثارش از این حرفش برگشته و نشان داده که آن حرف چقدر حرف سخیفی بوده است.
      این حرف قطعا با آیات قرآن ناسازگار است زیرا آیات در مورد افراد و شخص خاص خلود در جهنم را مطرح کرده است نه درباره نوع بشر. مثلا:
      بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (بقره/۸۱)
      وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (بقره/۲۱۷)
      كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (۸۶) أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ (۸۷) خالِدينَ فيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (آل عمران/۸۸)
      وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ (نساء/۱۴)
      وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً (۹۳نساء/)
      أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظيمُ (توبه/۶۳)
      وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقيمٌ (توبه/۶۸)
      و دهها آیه دیگر

  3. سلام
    مطالبتون به هیچ وجه قانع کننده نیست،نه تنها شما بلکه بسیاری از مفسرین هم مثل شما هستند
    جاودانگی کافر از دو حالت خارج نیست:
    حالت اول این که کلا دروغه و قرآن تحریف شده و دشمنان اسلام سعی داشتند با تحریف قران، از اسلام چهره خشن ترسیم کنند
    حالت دوم:نوع تفسیر کردن مشکل داره چون که مثلا مفسرانی(همچون فخر رازی) بودند که معتقد بودند اگه جمیع انس و جن جمع شوند نمیتوانند این مسئله را بپذیرند و باید دست به سبک جدیدی از تفسیر و تأویل قرآن زد و روش های سنتی تفسیر را کنار گذاشت
    طبق تفسیر های شما و بسیاری از مفسرین حضرت نوح تو بهشت عشق و حال خواهد کرد و پسر و جگرگوشه اش کنعان تو دوزخ شکنجه خواهد شد و به اراده ی الهی،نوح تو بهشت فراموش خواهد کرد که فرزندی به اسم کنعان داشته تا بدین وسیله لطمه ای به خوشگذرانی اش تو بهشت وارد نشود!!
    ؛عجب دنیای کثیفی؛

    • سلام علیکم
      با عرض پوزش چند روز قبل مشکلی برای سایت پیش آمد که ناچار شدم از بک آپی که مربوط به حدود دو هفته قبل بود استفاده کنم و مطالب و پاسخهایی که از تاریخ ۲۹ شهریور به بعد نوشته شده بود همگی از بین رفت. لذا مجددا پاسخی به سوال فوق تقدیم می‌شود:
      تحریف شدن قرآن که دروغترین دروغ ممکن است. قرآن کتابی بوده که از همان ابتدای نزول در اختیار همه قرار می گرفته و مسلمانان عادت به ختم قرآن و حفظ آن داشته اند. برای چنین کتابی تحریف شدن محال است کتابهای قبلی که تحریف می شده یک علت مهمش این بوده که فقط دست علمایشان بوده و گاه آن علما با هم تبانی می کردند و در آن کتاب دست می بردند. اما قرآن کریم از همان روز اول در اختیار همه قرار گرفت و از همان زمان پیامبر صدها و هزاران نفر حافظ قرآن شدند و چنین کتابی امکان تحریف ندارد.
      در مورد فخر رازی من چنین تعبیری از وی ندیده ام و اگر دیده اید آدرس بدهید هرچند اگر هم گفته باشد اهمیتی ندارد.
      مساله شما این است که احتمالا چون خودتان آدم خوبی هستید وسعت وجودی انسان در بدی را نمی توانید درک کنید. نمی توانید درک کنید که یک انسان چقدر می تواند بد باشد. این روزها جنایتگری امثال نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) را نمی بینید؟ دهها هزار نفر را در غزه کشته و الان شروع به کشتار در لبنان کرده و اگر دستش برسد همه مسلمانها را خواهد کشت. چه مقدار عذاب برای جبران این بدیهای او لازم است.
      از این بدترهایش هم هست. کسانی که سنت های باطلی را مستقر می کنند.
      یا مثلا کسی که بمب اتم را ساخت. آیا در گناه تمام کسانی که تا پایان تاریخ از بمب اتم استفاده کنند شریک نیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*