۵۵۳) خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً

ترجمه

جاودانه‌اند در آن تا ابد نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

نکات ترجمه ‌ای و نحوی

«ولی»

درباره ماده «ولی» در جلسه ۸۴ (http://yekaye.ir/al-maidah-005-055/) و جلسه ۱۴۴ (http://yekaye.ir/an-nahl-016-100/) توضیح داده شد که اصل این ماده دلالت بر معنای «قرب» می کند و «ولیّ» از این جهت ولی می‌گویند که نزدیکترین کسی است سرپرستی کار شخص دیگر را برعهده گرفته است. همچنین در جلسه۳۹۲ (http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-34/)درباره نسبت «ولیّ» با «أولی» بحث شد.

«نَصير»

در جلسه ۴۳۶ توضیح داده شد که این کلمه از ماده «نصر» است که این ماده را به معنای «یاری» (عون) و یا «خیررسانی» دانسته‌اند و «ناصر» اسم فاعل از این ماده است به معنای کسی که دیگری را یاری می‌کند و «نصیر» صیغه مبالغه در همان معنای «ناصر» است. http://yekaye.ir/al-ahzab-33-17/

در اینجا صرفا می‌افزاییم که در تفاوت «ولی» با «نصیر»‌گفته‌اند که «ولیّ» کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست می‌شود و کل امور او را عهده‌دار می‌گردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری می‌رساند. (الميزان، ج‏۱۶، ص۳۴۶)

هر دو جمله «خالِدینَ فیها» و «لا یجِدُونَ …» را جملات حالیه برای «کافرین» (یا ضمیر «هم» در «لهم) در جمله قبل دانسته‌ و «أَبَداً» را نیز عموما ظرف متعلق به «خالدین» دانسته‌اند (مثلا: إعراب القرآن و بيانه، ج‏۸، ص۵۲)؛ اما با توجه به اینکه کاملا بین این دو جمله قرار گرفته، بعید نیست که بتوان ظرف مربوط به «لا یجِدُونَ» که بر آن مقدم شده باشد نیز دانست؛

در حالت اول، جمله بدین صورت خوانده می‌شود:

جاودانه‌اند در آن تا ابد، نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

و در حالت دوم بدین صورت:

جاودانه‌اند در آن، تا ابد نه سرپرستی می‌یابند و نه یاوری.

حدیث

۱) از امام صادق ع روایت شده است:

اهل آتش قطعا بدین علت در آتش جاودانه شده‌اند که نیتشان در دنیا چنین بود که اگر در دنیا جاودان می‌ماندند تا ابد به معصیت خدا ادامه می‌دادند؛ و اهل بهشت قطعا بدین علت در بهشت جاودانه شدند که نیتشان در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی می‌ماندند تا ابد خدا را اطاعت می‌کردند؛ با نیات است که اینها و آنها جاودان شدند؛ سپس این آیه را تلاوت کرد: بگو هر کس عمل می‌کند بر اساس شاکله [= ساختار وجودی‌ای که خودش برای خود رقم زده] » (اسراء/۸۴) فرمود: یعنی بر اساس نیتش.

الكافي، ج‏۲، ص۸۵؛ المحاسن، ج‏۲، ص۳۳۱ ؛ علل الشرائع، ج‏۲، ص۵۲۳

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‏ شاكِلَتِهِ» (اسراء/۸۴) قَالَ عَلَى نِيَّتِهِ.

 

۲) از رسول الله ص روایت شده است: بهشت را بر جهنم ترجیح دهید و اعمالتان را باطل نسازید که سرنگون در آتش انداخته شوید و تا ابد در آن جاودانه مانید.

صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص۶۲

وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اخْتَارُوا الْجَنَّةَ عَلَى النَّارِ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ فَتُقْذَفُوا فِي النَّارِ مُنَكَّسِينَ خالِدِينَ فِيها أَبَدا.

 

۳) ابن‌حبیش می‌گوید شنیدم که امیرالمومنین ع فرمود:

هنگامی که بنده‌ در قبر گذاشته می‌شود دو فرشته به نام‌های نکیر و منکر نزد او آیند. اولین چیزی که از او می‌پرسند درباره پروردگارش است؛ سپس درباره پیامبرش؛ سپس درباره ولیّ‌اش [= امامش]؛ پس اگر جواب داد نجات می‌یابد و اگر عاجز ماند عذابش می‌کنند.

شخصی پرسید: اگر کسی خدا و پیامبرش را بشناسد اما ولیّ‌اش را نشناسد چطور؟

فرمود: «ميانِ آن [دو گروه‏] دو دل‌اند نه با اينانند و نه با آنان. و هر كه را خدا گمراه كند، هرگز راهى براى [نجات‏] او نخواهى يافت» (نساء/۱۴۳) چنین کسی است که راهی برایش نخواهد بود؛

و به پیامبر ص گفته شد: ولیّ کیست؟

فرمود: ولیّ شما در این زمان علی ع است؛ و بعد از او وصیّ او؛ و هر زمان عالمی هست که خداوند به او احتجاج کند تا آن گونه نباشد که گمراهانِ پیشینیان هنگامی که پیامبرشان از میانشان رخت برمی‌بست می‌گفتند «پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟» (طه/۱۳۴) تمامی ضلالت آنها در این بود که به آیات – که همان اوصیاء [= جانشینان] بودند- جاهل بودند؛ پس خداوند بدانها پاسخ داد: «پس در انتظار باشيد! زودا كه بدانيد اصحاب صراط بی‌انحراف كيانند و چه كسى راه‏يافته است.» (طه/۱۳۵) و همانا در انتظار بودنشان این بود که گفتند ما وظیفه‌اش در شناخت اوصیاء نداریم تا اینکه امامی را بشناسیم، و خداوند آنان را بدین ترتیب شناساند [= نشان داد که تحلیلشان برخطاست]. و اوصیاء همان اصحاب صراط‌اند؛ بر صراط می‌ایستند؛ و داخل در بهشت نمی‌شود مگر کسی که آنان را بشناسد و بشناسندش؛ و داخل در جهنم نمی‌شود مگر کسی که انکارشان کند و منکرش شوند [= نشاسدشان و نشناسندش] زیرا که آنان‌اند شناخته‌شدگان الهی، آنان را بر ایشان شناساند هنگامی که از آنان میثاق گرفت و آنان را در کتابش این گونه توصیف فرمود: «و بر اعراف مردانی هستند که هر گروهى را به سيمايشان مى‏شناسند» (اعراف/۴۶) آنان شاهدان بر اولیای ایشان هستند و پیامبر ص هم بر آنان شاهد است؛ و [خداوند] برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و پیامبر هم برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و بدین سان نبوتش بر آنان جاری شد و این همان سخن خداوند است که می‌فرماید «پس چگونه است [حالشان‏] آن گاه كه از هر امّتى شاهدى آوريم، و تو را بر آنان شاهد آوريم؟ آن روز، كسانى كه كفر ورزيده‏اند، و از پيامبر نافرمانى كرده‏اند، آرزو مى‏كنند كه اى كاش با خاك يكسان مى‏شدند. و از خدا هيچ سخنى را پوشيده نمى‏توانند داشت.» (نساء/۴۱-۴۲)

بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۴۹۸؛ مختصر البصائر، ص۱۷۵

حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ مِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ رَزِينِ بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَكَانِ اسْمُهُمَا مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَأَوَّلُ مَنْ يَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِيِّهِ ثُمَّ عَنْ وَلِيِّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ [مَا] لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِيَّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلِيَّهُ

فَقَالَ «مُذَبْذَبٌ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا» ذَلِكَ لَا سَبِيلَ لَهُ وَ قَدْ قِيلَ لِلنَّبِيِّ ص مَنِ الْوَلِيُّ يَا نَبِيَّ اللَّهِ قَالَ وَلِيُّكُمْ فِي هَذَا الزَّمَانِ عَلِيٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ وَصِيُّهُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ عَالِمٌ يَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ لِئَلَّا يَكُونَ كَمَا قَالَ الضُّلَّالُ قَبْلَهُمْ حِينَ فَارَقَتْهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ «رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى»‏ تَمَامُ ضَلَالَتِهِمْ جَهَالَتُهُمْ بِالْآيَاتِ وَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ «فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى»‏ فَإِنَّمَا كَانَ تَرَبُّصُهُمْ أَنْ قَالُوا نَحْنُ فِي سَعَةٍ عَنْ مَعْرِفَةِ الْأَوْصِيَاءِ حَتَّى نَعْرِفَ إِمَاماً فَعَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ الْأَوْصِيَاءُ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ وُقُوفٌ عَلَيْهِ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَرَّفَهُمْ عَلَيْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِيقِ عَلَيْهِمْ وَ وَصَفَهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ» هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى أَوْلِيَائِهِمْ وَ النَّبِيُّ الشَّهِيدُ عَلَيْهِمْ أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِيقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ وَ أَخَذَ النَّبِيُّ ص عَلَيْهِمُ الْمَوَاثِيقَ بِالطَّاعَةِ فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثاً».

تدبر

مطالب زیر قبلا توضیح داده شد و مجددا تکرار نمی‌شود و توضیحات مربوطه را از طریق لینکها میتوانید مطالعه کنید

  • چرا آتش مهمترین عذاب جهنمیان است؟

جلسه ۵۱، تدبرهای ۲ و ۳   http://yekaye.ir/hood-11-16/

  • جهنمی شدن افراد با رحمانیت خدا منافاتی ندارد

جلسه ۱۲۷ تدبر۴ و ۵   http://yekaye.ir/hud-011-119/

  • صحنه قیامت مراحلی دارد که در این مراحل برخی نهایتا پاک می‌شوند و از عذاب رهایی می‌‌یابند و این یکی از فلسفه‌های عذاب است

جلسه۲۱۴، تدبرهای ۱ تا ۳   http://yekaye.ir/al-muminoon-023-076/

  • جهنمیان همنشین آتش و در آن جاودان‌اند

جلسه۲۲۹، تدبر۵   http://yekaye.ir/al-baqarah-002-039/

  • زیرا کسانی هستند که بقدری خباثت در ذاتشان انباشته شده، که به جهنم خُلد [جاودان) وارد می‌شوند و هیچگاه از آن رهایی نخواهند داشت

جلسه۲۱۵، تدبر۴ http://yekaye.ir/al-muminoon-023-077/ ؛

و جلسه ۳۲۵، تدبر۱ http://yekaye.ir/al-hajj-22-20/ )

  • و این عذاب نیز هیچگاه به خوشی برایشان تبدیل نخواهد شد

تدبرهای جلسه ۳۲۷ http://yekaye.ir/al-hajj-22-22/ )

 

۱) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

جهنمیان در جهنم نه «ولیّ» می‌یابند و نه «نصیر». مقصود از «ولیّ» و «نصیر» چیست و این دو چه فرقی با هم دارند؟

الف. «ولیّ» یا سرپرست کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست می‌شود و کل امور او را عهده‌دار می‌گردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری می‌رساند. (الميزان، ج‏۱۶، ص۳۴۶)

ب. «ولیّ» شخص را تحت سرپرستی خود می‌گیرد پس مانع از ورود وی در جهنم می‌شود، و «نصیر» کسی است که به شخص کمک می‌کند که از جهنم بیرون بیایند. (اقتباس از تفسیر نور، ج۶، ص۴۰۹)

ج. این عطف، عطف صفتی است بر صفت قبل، یعنی آنها «ولیّ»‌ای ندارند که «نصیر» و یاور آنان باشد و آنان را یاری کند. (مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۳۷)

د. «ولیّ» کسی است که در طول شخص است و لذا بر او احاطه کامل دارد و او را به سمت مطلوب حقیقی‌اش هدایت می‌کند؛ ولی «نصیر» کسی است که در عرض شخص است و فقط می‌تواند در حرکتش به وی کمک کند. (ایستاده در باد، ص۵۱۵)

ه. …

 

۲) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

اگر توجه کنیم که آخرت باطن دنیاست، آنگاه واضح می‌شود که علت اینکه آنها در آخرت «ولیّ»ای ندارند این است که در دنیا تن به ولایت اولیای الهی نداده‌اند و برایشان یافتن ولیّ الهی و اذغان به ولایت وی، اهمیت نداشته است. (حدیث۳)

در حقیقت،

اینکه آنها در جهنم «ولیّ» ندارند، مقصود «ولیّ»‌ای است که بتواند سرپرستی آنان را به نحوی برعهده گیرد که آنان را از جهنم خارج کند، وگرنه آنان چون در دنیا به ولایت شیطان تن داده‌اند، شیطان در آنجا «ولیّ» آنهاست (فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ؛ نحل/۶۳)، اما همانند آنها در آنجا معذب است و نمی‌تواند فریادرس آنان باشد. (وَ قالَ الشَّيْطانُ … ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ؛ ابراهیم/۲۲)

 

۳) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»

کسی که حقیقتا کافر باشد (یعنی در حالی که می‌داند حقیقت چیست، تسلیم حقیقت نمی‌شود و آن را انکار می‌کند، جلسه قبل، حدیث۳) نه‌تنها جهنمی خواهد بود، بلکه تا ابد در جهنم می‌ماند؛ زیرا کسی که دریچه وجود خود به سوی حقیقت را بسته است، هیچگاه به حقیقت ره نخواهد یافت.

تبصره

اینکه کافر قطعا جهنمی و در جهنم جاودانه است، بوضوح از این دو آیه (و بسیاری از آیات دیگر) فهمیده می‌شود، فقط باید توجه داشت که منظور از این کافر، کافر حقیقی است؛ نه کافر شناسنامه‌ای؛ یعنی این گونه نیست که این آیات شامل هرکسی باشد که غیرمسلمان به دنیا آمده است؛ بلکه ممکن است بسیاری از کسانی که اسماً کافرند واقعا روحیه عناد در برابر حق و حقیقت نداشته باشند و نامسلمانی‌شان صرفاً به خاطر عدم اطلاع صحیح از اسلام باشد؛ و همچنین ممکن است شخصی اسماً مسلمان باشد اما حقیقتا کافر باشد؛ که نمونه واضح آن منافقان‌اند.

 

Visits: 187

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*