۲ ربیعالاول ۱۴۴۵
ترجمه
[آیا نمیبیند که] از چه چیزی او را آفرید؟!
اختلاف قرائت
خلق[۱]
شَيْءٍ خَلَقَهُ[۲]
نکات ادبی
شَيْءٍ
درباره ماده «شیء» و فعل «شاء» و مطالب مربوط به آن از جمله تفاوت مشیت و اراده توضیحات مفصلی قبلا گذشت. جلسه ۱۰۸۱ https://yekaye.ir/al-hujurat-49-16/
خَلَقَهُ
قبلا بیان شد که کلمه «خَلق» مصدری است (= آفرینش) که در بسیاری از موارد در معنای مفعولی به کار میرود (= مخلوق، آفریده شده).
اهل لغت معتقدند اصل این ماده دلالت بر «تقدیر» (تعیین اندازه) داشته است، چنانکه «خُلق» (به معنای خوی و خصلت و اخلاقیات شخصی) را هم از این جهت «خلق» نامیدهاند که بیانگر ویژگیهایی است که در صاحب آن معین و مقدر شده است و برخی گفتهاند کلمه «خلق» به نحو خاص به معنای «ایجاد کردن بر اساس یک کیفیت [و محاسبه] خاص» میباشد که هم در مورد ایجاد بیسابقه، و هم ایجاد چیزی از چیز دیگر به کار میرود.
جلسه ۸۲۹ http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/
حدیث
۱) در حدیث «۲.الف» ذیل آیه قبل، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند:
سپس نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وصف کرد و چگونگی آفرینش وی و آنچه را خداوند با آن به وی کرامت داده است بیان کرد و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید»؛ از طینت پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی؛ …
تفسير القمي، ج۲، ص۴۰۶؛ مختصر البصائر، ص۱۶۳
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ [أَبِي بَصِيرٍ] عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: …
ثُمَّ نَسَبَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَكْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» يَقُولُ: مِنْ طِينَةِ الْأَنْبِيَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَيْرِ …
فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه ۱۷ و به عنوان حدیث «۲.ب» گذشت)
تدبر
۱) «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
این سوال که در این آیه پرسیده شده است، در صورتی که «قتل»:
الف. نفرین و فضای آیه قبل مذمت انسانی باشد که کفر میورزد، این استفهام را استفهامی برای تحقیر دانستهاند (البحر المحيط، ج۱۰، ص۴۰۹[۳]؛ مفاتيح الغيب، ج۳۱، ص۵۷[۴]؛ تفسير الصافي، ج۵، ص۲۸۵[۵])؛ که این را دو گونه شرح دادهاند:
الف.۱. میخواهد تذکر دهد که وی باید بداند که خالقش خداست و به او میگوید چرا به اصل خلقت خویش توجه نمیکند که خداوند وی را از چه آفرید (مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۶۵ [۶])
الف.۲. میخواهد طغیان وی را سرکوب کند با تذکر دادن به اینکه وی به ابتدای خلقت خویش بنگرد و ببیند از چه چیز پستی آفریده شده است (الكشاف، ج۴، ص۷۰۳[۷]؛ الميزان، ج۲۰، ص۲۰۶[۸]).
و به نظر میرسد احتمال اینکه این دومی مد نظر بوده باشد بیشتر است؛ چرا که اگر اولا با مقدم کردن جار و مجرور بر فعل، بر آن (اینکه از چه چیزی آفریده شده) تأکید کرد؛ و ثانیا اگر اولی مد نظر بود اقتضای فصاحت کلام این بود که کلمه «الله» به عنوان فاعل «خلقه» در کلام بیاید.
ب. خبر از واقع باشد، استفهام دلالت بر تعظیم دارد، و کلامی در تقدیر است؛ یعنی اگر می دانستند این انسان (حضرت علی ع) از چه آفریده شده (از نطفهای از جنس نطفههای پیامبران) آنگاه بدین راحتی اقدام به کشتن وی نمی کردند (حدیث۱).
۲) «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
این آیه میخواهد انسانی که کفر میورزد را مورد مواخذه قرار دهد و این مواخذه را با هشداری به ابتدای آفرینش دنیوی وی آغاز میکند؛ و در ادامه آیات به سراغ نعمتهایی میرود که وی در آن غوطهور است تا پایان زندگیاش، و چقدر از آنها غافل است (الكشاف، ج۴، ص۷۰۳[۹]). در واقع هر پدیدهای در متن آفرینش خویش، سه مرحله دارد: ابتدا، مسیر و انتها؛ و در این آیات میخواهد به این سه مرحله در خصوص انسان تذکر بدهد که اولین مرحلهاش همین است که ببیند از چه آفریده شده است (مرحله دوم در آیه ۲۰ و مرحله آخر در آیات ۲۱-۲۲ مورد توجه قرار میگیرد) (مفاتيح الغيب، ج۳۱، ص۵۷[۱۰]).
۳) «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
به ابتدای آفرينش خود بنگريد تا از كفر و غرور دست برداريد (اقتباس از تفسير نور، ج۱۰، ص۳۸۶[۱۱]).
۴) «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»
اینکه این هشدار به ابتدای آفرینش انسان را با جمله استفهامی بیان کرد (و بلافاصله خودش پاسخ آن را در آیه بعد داد) از باب تأکید بر تعجبی است که در عبارت «ما أَكْفَرَهُ: چه ناسپاس و کافر است او» در آیه قبل نهفته بود. اظهار تعجب غالبا در خصوص حوادثی رخ میدهد که علت و سبب واضح و آشکاری ندارند. در واقع، با این تعبیر میخواهد بگوید اولا چقدر افراط این انسان در کفر و ناسپاسی جای تعجب دارد و ثانیا آیا وقتی که خداوند وی را آفرید جایی برای این اندازه کفر ورزیدن بود؟ یعنی با توجه به اینکه خدا آفرینش وی را این چنین شروع کرد واقعا چه سببی موجب میشود که وی مسیر کفر و طغیان در پیش گیرد و چه عذر و بهانهای برای این ناسپاسی دارد، و واقعا سر زدن این کفر از او جای تعجب دارد (الميزان، ج۲۰، ص۲۰۶[۱۲]).
[۱] . تقدمت القراءة فيه وحكم الهمزة، انظر الآيتين / ٢٠ و ١٠٦ من سورة البقرة (معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۸).ذیل آیه ۲۰ سوره بقره نوشته است:
قراءة ورش من طریق الأزری بالمد المشبع و التوسط وصلا و وقفا.
و جاء بالتوسط فیه عن حمزه وصلا و اذا وقف علیه فله مع هشام بخلاف عنه النقل مع الاسکان و الروم و له الادغام معهما.
و فی العنوان «أن حمزة و ورشا قرأا بالمد فی هذه الکلمة کیف تصرفت.
و قرأ ابن مسعود «شائ» بألف.
و قرأ الباقون مِدرَجا علی لفظه بالهمز من غیرو وقفة و لا سکتة. (ج۱، ص۶۰)
[۲] . أخفى أبو جعفر التنوين في الخاء (معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۸).
[۳] . مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ: استفهام على معنى التقرير على حقارة ما خلق منه.
[۴] . و هو استفهام و غرضه زيادة التقرير في التحقير.
[۵]. الاستفهام للتحقير.
[۶] . ثم بين سبحانه من أمره ما كان ينبغي معه أن يعلم أن الله خالقه فقال «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» لفظه استفهام و معناه التقرير و قيل معناه لم لا ينظر إلى أصل خلقته من أي شيء خلقه الله ليدله على وحدانية الله تعالى.
[۷] . ثم أخذ في وصف حاله من ابتداء حدوثه، إلى أن انتهى و ما هو مغمور فيه من أصول النعم و فروعها، و ما هو غارز فيه رأسه من الكفران و الغمط و قلة الالتفات إلى ما يتقلب فيه و إلى ما يجب عليه من القيام بالشكر. مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ من أى شيء حقير مهين خلقه،
[۸] . قوله تعالى: «مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» معناه على ما يعطيه المقام من أي شيء خلق الله الإنسان حتى يحق له أن يطغى و يستكبر عن الإيمان و الطاعة، و حذف فاعل قوله: «خَلَقَهُ» و ما بعده من الأفعال للإشعار بظهوره فمن المعلوم بالفطرة و قد اعترف به المشركون أن لا خالق إلا الله تعالى.
[۹] . ثم أخذ في وصف حاله من ابتداء حدوثه، إلى أن انتهى و ما هو مغمور فيه من أصول النعم و فروعها، و ما هو غارز فيه رأسه من الكفران و الغمط و قلة الالتفات إلى ما يتقلب فيه و إلى ما يجب عليه من القيام بالشكر
[۱۰] . و اعلم أن لكل محدث ثلاث مراتب أوله و وسطه و آخره، و أنه تعالى ذكر هذه المراتب الثلاثة للإنسان. أما المرتبة الأولى: فهي قوله: مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ.
[۱۱] . اصل نکته ایشان ناظر به آیه بعد است و چنین نوشتهاند: به آفرينش خود از نطفه ناچيز بنگريد تا از كفر و غرور دست برداريد.
[۱۲] . و الاستفهام بداعي تأكيد ما في قوله: «ما أَكْفَرَهُ» من العجب؛ و العجب إنما هو في الحوادث التي لا يظهر لها سبب فأفيد أولا: أن من العجب إفراط الإنسان في كفره ثم سئل ثانيا: هل في خلقته إذ خلقه الله ما يوجب له الإفراط في الكفر فأجيب بنفيه و أن لا حجة له يحتج بها و لا عذر يعتذر به فإنه مخلوق من ماء مهين لا يملك شيئا من خلقته و لا من تدبير أمره في حياته و مماته و نشره، و بالجملة الاستفهام توطئة للجواب الذي في قوله: «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» إلخ.
بازدیدها: ۸
بازتاب: ۱۱۰۶) ثُمَّ السَّبيلَ يَسَّرَهُ | یک آیه در روز