۳ – ۱۳ شعبان ۱۴۴۵
ترجمه
چهرههایی [رخسارهایی] در آن روز تابناک [نمایان و درخشان] است؛
اختلاف قرائت
مُسْفِرَةٌ [۱]
نکات ادبی
وُجُوهٌ
قبلا بیان شد که ماده «وجه» در اصل دلالت دارد بر مقابل چیزی قرار گرفتن؛ «مواجهه» یعنی وجه یک نفر در مقابل وجه دیگری قرار بگیرد، و «وِجهَة» (وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ؛ بقره/۱۴۸) آن سمت و جهتی است که از آن سمت با اشیاء و امور روبرو میشویم؛ و اصل کلمهی «جهت» همان «وجهة» بوده که واو اول آن افتاده است. البته برخی اصل «وجه» را در مورد «صورت» (عضوی از اعضای بدن) دانستهاند و گفتهاند چون انسان به هر چیزی بخواهد روی آورد و توجه کند با صورتش به آن رو میکند، کلمه «وجه» ابتدا به معنای «جهتی که هر چیزی با آن جهت به چیزی رو میآورد»، و سپس به معنای بُعد شریفتر هر چیزی، به کار رفته است، چنانکه تعبیر «وجه النهار» (آلعمران/۷۲) بدین معناست؛ و به «مقصد» هم وجه و جهت و وجهة میگویند از این جهت که انسان بدان رو میآورد، و کلمه «جاه» (که در اصل به معنای حرمت و منزلت و آبروست) را هم مقلوب شده از کلمه «وجه» دانستهاند با این تفاوت که «وجه» را برای «صورت» هم به کار میبرند اما «جاه» را فقط برای حظ و بهرهای که انسان دارد به کار میبرند.
«وجه» هر چیزی به حَسَب خودش است؛ لذا در امور مجرد و خصوصا خداوند، وجه به معنای «صورت» نیست بلکه تعبیر «وجه الله» یعنی آن بُعدی که هنگامی که انسان با دل خود به خدا روی میآورد از آن بُعد به خدا روی میآورد یا خداوند از آن جهت به انسان توجه میکند.
جلسه ۲۴۹ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-29/
همچنین اشاره شد که سید مرتضی در امالی (ج۱، ص۱۵۹) بعد از اینکه معانی مختلف درباره وجه را میآورد میگوید یکی از معانی وجه «خود ذات شخص» است چنانکه در آیات «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص/۸۸) یعنی هر چیزی جز خدا هلاک میشود و یا در آیه «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرام» (الرحمن/۲۶-۲۷) یعنی فقط پروردگارت باقی میماند (جلسه ۳۸۱ https://yekaye.ir/al-qiyamah-75-23/#_ftn8). بر همین اساس، اینکه وجوه چنین درخشان و نورانی است، میتواند به معنای ذات شخص باشد، نه فقط رخسار او.
يَوْمَئِذٍ
درباره کلمه «یوم» و ترکیب آن با «إذ» ذیل آیه ۳۴ (جلسه ۱۱۲۰) توضیحاتی گذشت.
مُسْفِرَةٌ
درباره ماده «سفر» در آیه ۱۵ همین سوره توضیح داده شد؛ جلسه ۱۱۰۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-15/
حدیث
ذیل آیه ۲۸ (جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد:
سپس خداوند عز و جل کسانی که تولای امیرالمومنین را پذیرفتند و از دشمنانش تبری جستند را یاد کرد و فرمود: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ؛ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ». حتی اگر این مطلب سخن خود مرحوم قمی باشد مویدات روایی فراوانی در کلمات معصومین ع دارد که در احادیث ۲ تا ۶ به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
همچنین حدیث۴ ذیل آیه ۳۷ (جلسه ۱۱۲۳ https://yekaye.ir/ababsa-80-37) مربوط به این آیه هم میباشد. اما احادیث دیگر:
الف. مصداق اصلی آن: پیامبر ص و اهل بیت ع و پیروان راستین ایشان
۱) از انسبنمالک روایت شده است که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) دربارهی آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» پرسیدم.
فرمود: «ای انس! آن، چهرههای ما فرزندان عبدالمطلّب است، من و علی (علیه السلام) و حمزه (رحمة الله علیه) و جعفر (رحمة الله علیه) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها)؛ از قبرهایمان بیرون میآییم درحالیکه نور چهرهی ما در روز قیامت مانند آفتاب نیمروز است. خداوند میفرماید: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ یعنی با نور در صحنهی قیامت روشنایی میدهد….
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۴۲۳
أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُمَحِيُّ بِمَكَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْبَغَوِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ:
سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ قَالَ: يَا أَنَسُ هِيَ وُجُوهُنَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ، نَخْرُجُ مِنْ قُبُورِنَا وَ نُورُ وُجُوهِنَا كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ يَعْنِي مُشْرِقَةٌ بِالنُّورِ فِي أَرْضِ الْقِيَامَةِ …
ادامه این حدیث ذیل آیه بعد خواهد آمد.
ب. ابان بن تغلب در روایتی از امام صادق ع درباره وجه تسمیه حضرت زهرا به «زهراء» (که به معنای درخشنده و تابناک است) میپرسد.
امام صادق ع توضیحاتی میدهند که درخشنده و تابناک بودن ایشان را عمدتا ناظر به نوری معرفی میکنند که از نماز و معنویت حضرت زهرا س در صبح و ظهر و شب از محراب عبادتشان برای امیرالمومنین ساطع میشد و برخی از مردم هم آن را میدیدند؛ و نهایتا می فرمایند:
و همچنان اين نور در چهره آن حضرت بود تا وقتى كه حضرت امام حسين عليه السّلام هم متولّد شدند؛ و آن نور در چهرههاى ما امامان میگردید از این امام به آن امام، تا روز قيامت.
علل الشرائع، ج۱، ص۱۸۰
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ سَهْلٍ الصَّيْقَلُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الدَّارِمِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهُرْمُزَانِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءُ ع زَهْرَاءَ؟
فَقَالَ« لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ كَانَ يَزْهَرُ نُورُ وَجْهِهَا صَلَاةَ الْغَدَاةِ …[۲]
فَلَمْ يَزَلْ ذَلِكَ النُّورُ فِي وَجْهِهَا حَتَّى وُلِدَ الْحُسَيْنُ ع فَهُوَ يَتَقَلَّبُ فِي وُجُوهِنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي الْأَئِمَّةِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ.
۲) الف. ابان بن تغلب روایت کرده است که امام صادق ع فرمودند:
همانا خداوند شیعیان ما را روز قیامت علیرغم گناهان و عیوبی که دارند [که بابت آنها در جای خود باید جوابگو باشند] برمیانگیزاند در حالی که چهرههایشان روشن و شرمگاههایشان پوشیده، و از هر ترس و هراسی ایمناند؛ راه برایشان هموار گردیده و شداید از ایشان رخت بربسته، بر مرکبهایی یاقوتنشان سوارند و همچنان در بهشت رهسپارند و بند کفشهایی از نور دارند که میدرخشد؛ سفرهها برایشان پهن شده و در حال خوردناند در حالی که مردم در حال حساب پس دادناند؛ و این همان سخن خداود تبارک و تعالی است که فرمود: البته كسانى كه از ما براى آنها نيكى رقم خروده، آنان از آن آتش به دور نگاه داشته خواهند بود؛ آنها اندك صداى آن را هم نمىشنوند و در آنچه جانهايشان بدان ميل كند جاودانند» (انبیاء/۱۰۱-۱۰۲).
المحاسن، ج۱، ص۱۷۹؛ تأويل الآيات الظاهرة، ص۳۲۴[۳]؛ البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۸۴۲[۴]
عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الدُّهْنِيِ وَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
إِنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ شِيعَتَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَا فِيهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ أَوْ غَيْرِهِ [/ وَ عُيُوبٍ][۵] مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ آمِنَةً رَوْعَتُهُمْ [/ رَوْعَاتُهُمْ] قَدْ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ وَ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ يَرْكَبُونَ نُوقاً مِنْ يَاقُوتٍ فَلَا يَزَالُونَ يَدُورُونَ خِلَالَ الْجَنَّةِ عَلَيْهِمْ شُرُكٌ [شراك] مِنْ نُورٍ يَتَلَأْلَأُ، تُوضَعُ لَهُمُ الْمَوَائِدُ فَلَا يَزَالُونَ يَطْعَمُونَ وَ النَّاسُ فِي الْحِسَابِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُون»
در روایت فوق که از طریق برقی روایت شده چنانکه مشاهده میشود تعبیر «مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ» آمده است و به همین صورت در شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام (ج۳، ص۴۴۲)[۶] از امام باقر ع نیز روایت شده است.
اما این روایت را برخی دیگر از علما از طریق شیخ صدوق نیز از جمیل بن دراج روایت کردهاند که در نقل تفسیر البرهان از شیخ، تعبیر «مسفرة وُجُوهُهُمْ» است که کاملا با این آیه تناسب دارد؛ هرچند در نقل تاویل الآیات از شیخ، این تعبیر به صورت «مُنْتَضَرةً وُجُوهُهُمْ» آمده است.
شبیه این مطلب در گفتگویی بین سماعة و امام صادق ع نیز آمده است:
ب. سماعه بن مهران روایت کرده است که:
امام صادق ع به من فرمودند: سماعه! محبتت به برادران [دینی] ات چگونه است؟
گفتم: فدایت شوم! به خدا سوگند که آنان را دوست دارم و بدانان مودت میورزم.
فرمود: سماعه! اگر دیدی که مردی نسبت به برادران [دینی] اش محبت شدید دارد بدان که در دینش هم همین طور است. سماعه! همانا خداوند شیعیان ما را روز قیامت علیرغم عیوبی که در آنهاست و گناهانی که دارند [که بابت آنها در جای خود باید جوابگو باشند] برمیانگیزاند در حالی که چهرههایشان روشن و شرمگاههایشان پوشیده، و از هر ترس و هراسی ایمناند؛ راه برایشان هموار گردیده و شداید از ایشان رخت بربسته، مردم ناراحتند و آنان ناراحت نیستند، مردم به فزع درآمدهاند و آنان احساس فزع نکنند؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «و آنها در آن روز از فزع در امانند» (نمل/۸۹).
شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج۳، ص۴۳۶
[سماعة] بن مهران، قال: قال لي أبو عبد اللّه عليه السلام:
يا سماعة، كيف حبك لا خوانك؟
قلت: جعلت فداك، و اللّه اني احبهم و أودهم.
قال: يا سماعة إذا رأيت الرجل شديد الحبّ لاخوانه فهكذا هو في دينه.
يا سماعة إن اللّه يبعث شيعتنا يوم القيامة على ما فيهم من عيوب، و لهم من ذنوب، مبيضة وجوههم، مستورة عوراتهم، آمنة روعاتهم قد سهلت مواردهم و ذهبت عنهم الشدائد، يحزن الناس و لا يحزنون، يفزع الناس و لا يفزعون، و ذلك قوله تعالى «مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»
شبیه این مطلب احادیث دیگری از سایر اهل بیت ع نیز آمده است؛ مثلا از رسول الله ص در المحاسن (ج۱، ص۱۷۹)[۷]، از امیرالمومنین ع قرب الإسناد (ص۱۰۲)[۸]، از امام باقر ع در بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ص۴۷)[۹]. در اینجا فقط یک مورد دیگر که توسط تعدادی از امامان روایت شده است تقدیم میشود:
ج. امام صادق ع از پدرشان از جدشان روایت کردهاند که:
رسول الله ص به علی ع فرمودند: یا علی! همانا امتم در گِل برایم متمثل شدند و من ارواح کوچک و بزرگشان را پیش از اینکه اجسادشان آفریده شود دیدم؛ و من بر تو و شیعیانت عبور کردم و برایتان استغفار نمودم.
علی ع فرمود: یا رسول الله ص! در مورد آنها باز هم برایم بگو!
فرمود: باشد علی جان! تو و شیعیانت از قبرهایتان بیرون میآیید در حالی که چهرههایتان همچون ماه شب چهارده است و شداید از شما رخت بربسته و غمها از شما رفته است؛ تحت سایه عرش سایه میگیرید؛ مردم میترسند و نمیترسید و مردم ناراحتند و ناراحت نیستید؛ و برای شما سفرهای پهن میشود در حالی که مردم مشغول حساب و کتابشاناند.
فضائل الشيعة، ص۳۱
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ: يَا عَلِيُّ لَقَدْ مُثِّلَتْ إِلَيَّ أُمَّتِي فِي الطِّينِ حِينَ رَأَيْتُ صَغِيرَهُمْ وَ كَبِيرَهُمْ أَرْوَاحاً قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ أَجْسَادُهُمْ وَ إِنِّي مَرَرْتُ بِكَ وَ شِيعَتِكَ فَاسْتَغْفَرْتُ لَكُمْ.
فَقَالَ عَلِيٌّ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ زِدْنِي فِيهِمْ.
قَالَ: نَعَمْ يَا عَلِيُّ تَخْرُجُ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ مِنْ قُبُورِكُمْ وَ وُجُوهُكُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ قَدْ فُرِّجَتْ عَنْكُمُ الشَّدَائِدُ وَ ذَهَبَتْ عَنْكُمُ الْأَحْزَانُ تَسْتَظِلُّونَ تَحْتَ الْعَرْشِ تَخَافُ النَّاسُ وَ لَا تَخَافُونَ وَ تَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا تَحْزَنُونَ وَ تُوضَعُ لَكُمْ مَائِدَةٌ وَ النَّاسُ فِي الْمُحَاسَبَةِ.
۳) در برخی منابع اهل سنت درباره برخی از افراد با چهره نورانی در قیامت حدیثی آمده است که متاسفانه در اغلب منابع دیگر اهل سنت، اسم آن افراد حذف شده است:
الف. ابوهریره روایت کرده است که رسول الله ص فرمودند:
همانا در میان بندگان خداوند بندگانی هستند که پیامبران به حال آنان غبطه میخورند؛ همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر مال یا چیزی از زندگی دنیا، دوست دارند؛ چهرههایشان سراسر نور است؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند؛ و هنگامی که همه ناراحتند آنان ناراحتیای ندارند. آیا میدانید آنان کیانند؟
گفتند: خیر؛ یا رسول الله ص!
فرمودند: آنان علی بن ابیطالب و حمزه فرزند عبدالمطلب و جعفر و عقیل [فرزندان ابوطالب] هستند؛ سپس رسول الله ص این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت نمیشوند» (یونس/۶۲).
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۱، ص۳۵۴
أَخْبَرَنَا عَقِيلٌ، قَالَ: أَخْبَرَنَا عَلِيٌّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ الْجُمَحِيِّ بِمَكَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْبَغَوِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنِ السُّدِّيِّ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ مِنَ الْعِبَادِ عِبَاداً يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ مَالٍ وَ لَا عَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا، وُجُوهُهُمْ نُورٌ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَ لَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنُوا، أَ تَدْرُونَ مَنْ هُمْ؟
قُلْنَا: لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: [هُمْ] عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ جَعْفَرٌ وَ عَقِيلٌ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ».
ب. اما ابیداوود این واقعه را با سندی متفاوت از قول عمر ین خطاب چنین روایت کرده است:
پیامبر ص فرمودند: همانا در میان بندگان خداوند مردمانی هستند که پیامبر ص و شهید نیستند اما روز قیامت پیامبران و شهداء به حال آنان به خاطر جایگاهشان در پیشگاه خداوند غبطه میخورند.
به ایشان گفته شد: یا رسول الله! به ما خبر بده که آنان کیانند؟
فرمودند: آنان همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر اینکه خویشاوندیای میانشان باشد یا مالی به دست آورند دوست دارند؛ به خدا سوگند چهرههایشان سراسر نور است و آنان بر نورند؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند؛ و هنگامی که همه ناراحتند آنان ناراحتیای ندارند. و این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت نمیشوند» (یونس/۶۲).
سنن أبي داود، ج۳، ص۳۱۱
حَدَّثَنَا زُهَيْرُ بْنُ حَرْبٍ وَعُثْمَانُ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ ، قَالَا: نَا جَرِيرٌ ، عَنْ عُمَارَةَ بْنِ الْقَعْقَاعِ ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ جَرِيرٍ ، أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ قَالَ:
قَالَ النَّبِيُّ ص: «إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللهِ لَأُنَاسًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِمَكَانِهِمْ مِنَ اللهِ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ. تُخْبِرُنَا مَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرُوحِ اللهِ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ، وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَهَا، فَوَاللهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ وَإِنَّهُمْ لعَلَى نُورٍ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَلَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ، وَقَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ: «أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ»
ج. و جالبتر اینکه بیهقی عین همین روایت را از همان ابوهریره بدین صورت روایت کرده است:
رسول الله ص فرمودند: خداوند عز و جل میفرماید: همانا در میان بندگانم بندگانی هستند که پیامبران و شهداء به حال آنان غبطه میخورند.
به ایشان گفته شد: یا رسول الله! آنان کیانند؟ که ما هم دوستشان بداریم؟
فرمودند: آنان همدیگر را به واسطه روح و رحمت خداوند و نه به خاطر مال یا خویشاوندی، دوست دارند؛ چهرههایشان سراسر نور است بر منابری از نور؛ هنگامی که [در عرصه قیامت] همه می ترسند آنان ترسی ندارند سپس این آیه را قرائت کردند: «همانا اولیاء الله نه ترسی ندارند و نه ناراحت نمیشوند» (یونس/۶۲).
شعب الإيمان، ج۶، ص۴۸۵
أخبرنا حمزة بن عبد العزيز بن محمد الصيدلاني قال: نا عبد الله بن محمد بن منازل قال: نا أسماعيل بن قتيبة قال: نا (عبيد) الله بن يعيش قال: نا محمد بن فضيل عن أبيه عن عمارة بن القعقاع عن أبي زرعة عن أبي هريرة قال:
قال رسول الله ص: «يقول الله عز وجل: إن من عبادي لعبادا يغبطهم الأنبياء والشهداء».
قيل: من هم يا رسول الله لعلنا نحبهم؟
قال: هم قوم تحابوا بروح الله على غير أموال ولا أنساب وجوههم نور على منابر من نور لا يخافون إذا خاف الناس ثم تلا هذه الآية: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون».
برای مشاهده شواهد دیگری از این مطلب در منابع اهل سنت، به پایان روایت ۴ مراجعه شود.
۴) الف. از امام صادق ع از پدرشان از جدشان از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
خداوند روز قیامت بندگانی را برمیانگیزاند که نور در چهرههایشان موج میزند، بر آنان لباسی از نور است، روی منبرهایی از نور، به دستشان عصایی از نور، در سمت راست و چپ عرش، به منزله پیامبران در حالی که پیامبر نیستند؛ و به منزله شهدا در حالی که شهید نیستند.
شخصی برخاست و گفت: یا رسول الله ص! من از آنهایم؟
فرمود: خیر.
شخص دیگری برخاست و گفت: یا رسول الله ص! من از آنهایم؟
فرمود: خیر.
گفت: آنان کیستند یا رسول الله؟
حضرت دست بر شانه علی ع گذاشت و فرمود: این و شیعیانش.
قرب الإسناد، ص۱۰۲
الْحَسَنُ بْنُ ظَرِيفٍ، عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
يَبْعَثُ اللَّهُ عِبَاداً يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَهَلَّلُ وُجُوهُهُمْ نُوراً، عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ مِنْ نُورٍ، فَوْقَ مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، بِأَيْدِيهِمْ قُضْبَانٌ مِنْ نُورٍ، عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ عَنْ يَسَارِهِ، بِمَنْزِلَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، وَ بِمَنْزِلَةِ الشُّهَدَاءِ وَ لَيْسُوا بِشُهَدَاءَ.
فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَا مِنْهُمْ؟
فَقَالَ: لَا.
فَقَامَ آخَرُ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَا مِنْهُمْ؟
فَقَالَ: لَا.
فَقَالَ: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى مَنْكِبِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامَ فَقَالَ: هَذَا، وَ شِيعَتُهُ»
ب. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
در سمت راست عرش جماعتی هستند بر منبرهایی از نور که چهرههایشان نورانی است، پیامبران و شهدا به حال آنان غبطه میخورند در حالی که نه از پیامبرانند و نه از شهدا.
ابوبکر گفت: یا رسول الله ص! آنان کیستند؟ حضرت پاسخی نداد.
عمر گفت: آنان کیستند یا رسول الله ص؟ حضرت پاسخی نداد.
علی ع گفت: آنان کیستند یا رسول الله؟
حضرت فرمود: آنان شیعیان تو هستند و تو امامشان هستی.
الأصول الستة عشر، ص۳۱۵
خَلَّادٌ رَفَعَهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، قَالَ:
إِنَّ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الشُّهَدَاءُ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ.
فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ! مَنْ هُمْ؟ فَسَكَتَ عَنْهُ.
فَقَالَ عُمَرُ: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَسَكَتَ عَنْهُ.
فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: هُمْ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ.
ج. از ابن عباس روایت شده که رسول الله ص فرمود: محبت علی ع بدیها را میبلعد و از بین میبرد چنانکه آتش هیزم را میبلعد.
و از عامر جُهَنی روایت شده که رسول الله ص وارد مسجد شدند در حالی که ما در گوشهای از مسجد نشسته بودیم و در میانمان ابوبکر و عمر و عثمان و علی ع بودند. پیامبر ص آمدند و همان سمتی که علی ع بود، نشستند؛ نگاهی به چپ و راست انداختند و فرمودند:
در سمت راست عرش و در سمت چپ عرش، مردانی هستند بر منبرهایی از نور، که نور در چهرههایشان موج میزند.
ابوبکر برخاست و گفت: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله ص! من از آنهایم؟ فرمود: بنشین.
سپس عمر برخاست و مثل همین را گفت و پیامبر ص فرمود: بنشین.
ابن مسعود که چنین دید برخاست و کاملا ایستاد و گفت: پدر و مادرم فدایت یا رسول الله ص! آنها را برایمان توصیف کنید که آنها را از روی وصفشان بشناسیم
حضرت بر شانه علی ع زد و فرمود: این شیعیانش؛ آناناند که رستگارانند.
فضائل الشيعة، ص۱۲-۱۳
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ يَزِيدَ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَأْكُلُ [الذُّنُوبَ] السَّيِّئَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ.
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ مُسْتَفَادِ بْنِ مُحْيِي قَالَ حَدَّثَنَا زَكَرِيَّا بْنُ يَحْيَى بْنِ أَبَانٍ الْقِسْطَاطُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ عَامِرٍ الْجُهَنِيِّ قَالَ:
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ وَ نَحْنُ جُلُوسٌ وَ فِينَا أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ عَلِيٌّ ع فِي نَاحِيَةٍ فَجَاءَ النَّبِيُّ ص فَجَلَسَ إِلَى جَانِبِ عَلِيٍّ ع فَجَعَلَ يَنْظُرُ يَمِيناً وَ شِمَالًا؛ ثُمَّ قَالَ:
إِنَّ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ عَنْ يَسَارِ الْعَرْشِ لَرِجَالًا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ تَتَلَأْلَأُ وُجُوهُهُمْ نُوراً.
قَالَ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَا مِنْهُمْ؟ قَالَ: اجْلِسْ.
ثُمَّ قَامَ إِلَيْهِ عُمَرُ فَقَالَ مِثْلَ ذَلِكَ؛ فَقَالَ لَهُ: اجْلِسْ!
فَلَمَّا رَأَى ابْنُ مَسْعُودٍ مَا قَالَ لَهُمَا النَّبِيُّ ص، قَامَ حَتَّى اسْتَوَى قَائِماً عَلَى قَدَمَيْهِ؛ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ صِفْهُمْ لَنَا نَعْرِفْهُمْ بِصِفَتِهِمْ.
قَالَ: فَضَرَبَ عَلَى مَنْكِبِ عَلِيٍّ ع ثُمَّ قَالَ: هَذَا وَ شِيعَتُهُ هُمُ الْفَائِزُونَ.
د. از امام صادق ع از پدرشان از جدشان از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
چون روز قیامت شود جماعتی را میآورند، برمنبرهایی از نور که چهرههایشان میدرخشد همچون ماه شب چهارده؛ و اولین و آخرین به حال آنان غبطه میخورند. سپس ساکت شدند و سه بار این کلام را تکرار کردند.
عمر گفت: پدر و مادرم فدایت! آیا آنان شهدایند؟
فرمود: آنان شهدایند؛ و نه آن شهدایی که گمان میکنید.
گفت: آنان اوصیائند؟
فرمود: آنان اوصیائند؛ و نه آن اوصیائی که گمان میکنید.
گفت: آنان از اهل آسمانند یا از اهل زمین؟
فرمود: آنان از اهل زمیناند.
گفت: به من خبر دهید که آنان کیستند؟
حضرت با دست اشارهای به حضرت علی ع کرد و فرمود: این و شیعیانش؛ کسی نیست که بغض او را به دل داشته باشد در میان قریش، مگر اهل قتل و زنا باشد؛ و در میان انصار، مگر یهودی باشد؛ و در میان عرب، مگر حرامزاده باشد؛ و در میان سایر مردم، مگر شقاوتمند باشد. ای عمر! دروغ میگوید کسی که گمان میکند مرا دوست دارد و از علی ع بدش میآید.
فضائل الشيعة، ص۳۰
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُؤْتَى بِأَقْوَامٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ تَتَلَأْلَأُ وُجُوهُهُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ يَغْبِطُهُمُ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ؛ ثُمَّ سَكَتَ؛ ثُمَّ أَعَادَ الْكَلَامَ ثَلَاثاً.
فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي هُمُ الشُّهَدَاءُ؟
قَالَ: هُمُ الشُّهَدَاءُ وَ لَيْسَ هُمُ الشُّهَدَاءُ الَّذِينَ تَظُنُّونَ!
قَالَ: هُمُ الْأَوْصِيَاءُ؟
قَالَ: هُمُ الْأَوْصِيَاءُ وَ لَيْسَ هُمُ الْأَوْصِيَاءُ الَّذِينَ تَظُنُّونَ.
قَالَ: فَمِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟
قَالَ: هُمْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ.
قَالَ: فَأَخْبِرْنِي مَنْ هُمْ؟
قَالَ: فَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ: هَذَا وَ شِيعَتُهُ؛ مَا يُبْغِضُهُ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَّا سِفَاحِيٌّ وَ لَا مِنَ الأنهار (كذا) [الْأَنْصَارِ] إِلَّا يَهُودِيٌّ وَ لَا مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا دَعِيٌّ وَ لَا مِنْ سَائِرِ النَّاسِ إِلَّا شَقِيٌّ. يَا عُمَرُ كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ يُحِبُّنِي وَ يُبْغِضُ عَلِيّاً.
ه. از امام باقر ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
روز قیامت جماعتی را میآورند که لباسهایی که بر تن دارند از نور است و چهرههایشان پر از نور است؛ به آثار سجود شناخته میشوند، از یکایک صفوف میگذرند تا در پیشگاه پروردگار عالمین قرار میگیرند و پیامبران و فرشتگان و شهدا و صالحان به حال آنان غبطه میخورند.
عمر گفت: یا رسول الله! اینان چه کسانیاند که پیامبران و فرشتگان و شهدا و صالحان به حال آنان غبطه میخورند.
فرمود: اینان شیعیان مایند و علی ع امامشان است.
فضائل الشيعة، ص۳۱
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ وَ عَامِرِ بْنِ السِّمْطِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَوْمٌ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ مِنْ نُورٍ عَلَى وُجُوهِهِمْ نُورٌ يُعْرَفُونَ بِآثَارِ السُّجُودِ يَتَخَطَّوْنَ صَفّاً بَعْدَ صَفٍّ حَتَّى يَصِيرُوا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّ الْعَالَمِينَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَ الْمَلَائِكَةُ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ.
قَالَ لَهُ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: مَنْ هَؤُلَاءِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الَّذِينَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَ الْمَلَائِكَةُ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ؟
قَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُنَا وَ عَلِيٌّ إِمَامُهُمْ.
این مضمون که پیامبر ص از کسانی در قیامت نام بردند که انبیاء به حال آنان غبطه میخورند و عمر این سوال را کرد در منابع اهل سنت از قول خود عمر و دیگران هم روایت شده هرچند تعبیر شیعه را ندارد. مثلا:
و. عمر بن خطاب گفته است که شنیدم رسول الله ص میفرمود: همانا در میان بندگان خداوند بندگانی هستند که از پیامبران و شهدا نیستند ولی پیامبران و شهدا به خاطر جایگاهشان در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت به حال آنان غبطه میخورد.
گفته شد: یا رسول الله ص به ما خبر بده که آنها کیستند و چه کاری انجام دادهاند که ما هم آنها را دوست بداریم.
فرمود: آنان جماعتیاند که در راه خداوند همدیگر را دوست دارند بدون اینکه رابطه خویشاوندیای بینشان باشد و قرار باشد به مالی از همدیگر دست پیدا کنند؛ پس به خدا سوگند چهره هایشان سراسر نور است و بر منابری از نور هستند؛ نمی ترسند وقتی که مردم میترسند و ناراحت نمیشوند وقتی که مردم ناراحتند. سپس این آیه را تلاوت کردند: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس/۶۲).
الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج۸، ص۳۵۷
قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يقول: إِنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ عِبَادًا مَا هُمْ بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ تَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لِمَكَانِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى
قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، خَبِّرْنَا مَنْ هُمْ وَمَا أَعْمَالُهُمْ فَلَعَلَّنَا نُحِبُّهُمْ.
قَالَ: هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا فِي اللَّهِ عَلَى غَيْرِ أَرْحَامٍ بَيْنَهُمْ وَلَا أَمْوَالٍ يَتَعَاطَوْنَ بِهَا فَوَاللَّهِ إِنَّ وُجُوهَهُمْ لَنُورٌ وَإِنَّهُمْ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ وَلَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ. ثُمَّ قَرَأَ: «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ».
شبیه همین مضمون با اندک تفاوتی در عبارات در دو کتاب «مسند» (ص۶)[۱۰] و «الزهد والرقائقِ» (ص۲۴۸) [۱۱] نوشته ابن المبارك (م۱۸۱) یا «الجامع» معمر بن راشد (ج۱۱، ص۲۰۱)[۱۲] و «مسند أحمد» (ج۳۷، ص۵۳۰)[۱۳] و با عباراتی متفاوتتر در «مسند أحمد» (ج۳۶، ص۳۹۹)[۱۴] و «سنن الترمذي» (ج۴، ص۵۹۷)[۱۵] و «صحيح ابن حبان» (ج۱، ص۴۷۳)[۱۶] و «المعجم الكبير للطبراني» (ج۳، ص۲۹۰)[۱۷] و … آمده است.
۵) الف. از امام باقر ع روایت شده است که:
رسول الله ص فرمودند: همانا بر سمت راست عرش جماعتی هستند که چهرههایشان نورانی است بر منابری از نور که پیامبران به حال آنان غبطه میخورند در حالی که پیامبر و شهید نیستند.
گفتند: ای پیامبر خدا! و چه چیزی مایه قرب بیشتر آنان به خدا شده است در حالی که از پیامبران و شهدا نیستند؟
فرمودند: آنان شیعیان علی ع هستند و علی ع امامشان است.
ب. این حدیث با سند دیگری هم آمده با این عبارت که فرمودند: پیامبران و رسولان به حال آنان غبطه میخورند.
گفته شد: چقدر منزلت اینان عظیم است!
فرمودند: اینان به خدا سوگند شیعیان علی ع هستند و او امامشان است.
المحاسن، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲
الف. عَنْهُ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ.
فَقَالُوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ مَا ازْدَادُوا هَؤُلَاءِ مِنَ اللَّهِ إِذَا لَمْ يَكُونُوا أَنْبِيَاءَ وَ لَا شُهَدَاءَ إِلَّا قُرْباً مِنَ اللَّهِ؟
قَالَ: أُولَئِكَ شِيعَةُ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ إِمَامُهُمْ.
ب. عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع نَحْوَهُ وَ اخْتَلَفَ فِيهِ بَعْضُ لَفْظِهِ:
قَالَ: يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ.
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَعْظَمَ مَنْزِلَةً هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ!
فَقَالَ: هَؤُلَاءِ وَ اللَّهِ شِيعَةُ عَلِيٍّ وَ هُوَ إِمَامُهُم.
ج. و در حدیث دیگری امام صادق ع روایت کردهاند که:
رسول الله ص فرمودند: در دست راست خدا – و خداوند هر دو دستش راست است- و در سمت راست عرش جماعتی هستند که چهراههایشان از نور است؛ لباسهایشان از نور است؛ بر کرسیهایی از نور.
علی ع گفت: یا رسول الله ص! اینان چهکسانیاند؟
فرمود: شیعیان ما؛ و تو امامشان هستی.
قرب الإسناد، ص۶۱
حَدَّثَنِي السِّنْدِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: عَنْ يَمِينِ اللَّهِ- وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ- عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْمٌ عَلَى وُجُوهِهِمْ نُورٌ، لِبَاسُهُمْ مِنْ نُورٍ، عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ.
فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ هَؤُلَاءِ؟
فَقَالَ لَهُ: شِيعَتُنَا وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ.
د. در فرازی از دعای ندبه (که این دعا را امام صادق ع به شیعیان یاد دادهاند؛ ر.ک: جمال الأسبوع، ص۵۵۳[۱۸] و زاد المعاد، ص۳۰۳[۱۹]) آمده است که:
… سپس پیامبر اکرم ص به حضرت علی ع فرمودند: و تو برادر و وصی من هستی؛ گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من است؛ صلح با تو صلح با من و جنگ با تو جنگ با من است و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته همان گونه که با گوشت و خون من آمیخته است؛ و فردا تو بر سر حوض همراه من خواهی بود و تو جانشین من هستی و تو دین [= بدهی] مرا ادا میکنی و وعده هایم را محقق میگردانی؛ و شیعیان تو بر مبنرهایی از نور هستند، چهرههایشان سفید، پیرامون من در بهشت در حالی که همسایگان من اند؛ و ای علی! اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمیشدند….
المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: ۵۷۷؛ جمال الأسبوع، ص۵۵۳
… ثُمَّ قَالَ لَهُ: أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي، وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي، وَ سِلْمُكَ سِلْمِي، وَ حَرْبُكَ حَرْبِي، وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ، كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ مَعِي، وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي، وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي، وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي، وَ لَوْ لَا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي…
این فراز از گفتگوی پیامبر ص با امام علی ع که در دعای ندبه آمده مستقلا از طریق جابر بن عبدااله انصاری نیز چنین روایت شده است:
هنگامی که حضرت علی ع بعد از فتح خیبر بر رسول الله ص وارد شدند پیامبر اکرم ص به او فرمودند: اگر خوف این نبود که طوایفی از امتم آنچه نصاری درباره عیسی بن مریم گفتند درباره تو بگویند امروز چیزی دربارهات میگفتم که از جماعتی رد نشوی مگر اینکه خاک زیر پایت و باقیمانده آبی که از دستت میچکد را برگیرند و بدان شفا جویند. ولیکن همین برای تو بس که تو از منی و من از تو؛ تو از من ارث میبری و من از تو؛ و همانا تو نسبت به من به منزله هارون به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست و تو هستی که ذمه مرا بری میکنی [= قرضهای مرا ادا میکنی] و بر سنت من مبارزه مینمایی و فردا تو بر سر حوض تو جانشین من هستی و اول کسی هستی که در کنار حوض بر من وارد میشود و تو اول کسی هستی که همراه با من خلعت بر تن میکند و اولین کس از امتم هستی که وارد بهشت میشود و همانا شیعیان تو بر مبنرهایی از نور هستند، با چهرههایشان سفید، پیرامون من که شفاعتشان میکنم؛ و فردا در بهشت همسایگان مناند؛ و همانا صلح با تو صلح با من است و سرّ تو سرّ من است و آشکار تو آشکار من است و خلوص سینهات همچون خلوص من است و فرزندانت فرزندان مناند و همانا تو وعده مرا به انجام میرسانی و همانا حق با توست و حق بر زبان و قلب و بین دیدگان توست؛ و ایمان با گوشت و خونت آمیخته همان طور که با گوشت و خون من آمیخته است و همانا کسی که بغض تو را داشته باشد بر من در کنار حوض وارد نشود و کسی که تو را دوست داشته باشد هرگز از آن [= آمدن کنار حوض] محروم نماند تا اینکه همراه تو بر حوض وارد شود.
پس حضرت علی ع به سجده افتاد و سپس فرمود: حمد و سپاس خدایی را که با اسلام بر من منت گذاشت و قرآن را به من آموخت و مرا محبوب بهترین مووجودات خاتم پیامبران و سرور رسولان قرار داد که این هم از احسان و تفضل او بر من بود.
پس پیامبر ص فرمود: اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمیشدند.
الأمالي( للصدوق)، ص۹۶-۹۷
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْبَغْدَادِيُّ الْحَافِظُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ ثَوَابٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ كَادِحٍ يَعْنِي أبي [أَبَا] جَعْفَرٍ الْبَجَلِيَّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ لَهِيعَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَعْنِي ابْنَ زِيَادٍ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ:
لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ ع عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِيحِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَيْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُوا بِهِ. وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ وَ أَنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُوا غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ أَنَّ سِرَّكَ سِرِّيَ وَ عَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي وَ أَنَّ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَتِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ أَنَّكَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ أَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنَّهُ لَنْ يَرِدَ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى يَرِدَ الْحَوْضَ مَعَكَ.
قَالَ: فَخَرَّ عَلِيٌّ ع سَاجِدا؛ً ثُمَّ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْعَمَ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنِي الْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ.
قَالَ: فَقَالَ النَّبِيُّ ص: لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.
این حدیث را عینا ابن هلال ثقفی (م۲۸۳) با سند نزدیکتری در کتاب المعرفه خود (که سند و متن آن در مقدمه چاپ جدید الغارات (ج۱، ص۶۱) آمده است)[۲۰] و طبری آملی (م۳۲۶) در المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، (ص۶۳۳-۶۳۴)[۲۱] و ابن حیون (م۳۶۳) در شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج۲، ص۳۸۱- ۳۸۲ و ص۴۱۲ و بعد از شیخ صدوق (م۳۹۱) نیز امثال کراجکی (م۴۴۹) و دیگران نیز با سند متصل خویش از غیر طریق شیخ صدوق در كنز الفوائد (ج۲، ص۱۷۹)[۲۲] و … آوردهاند.[۲۳]
ب. برخی مصادیق دیگر
ب.۱. علمای هدایتگر
۶) از امام حسن عسکری روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
هرکس از شیعیان ما که عالم به شریعت ما باشد و ضعفای شیعه را از ظلمت جهلشان به سوی نور علمی که ما وی را بدان مفتخر کردهایم بیرون آورد روز قیامت بیاید در حالی که بر سرش تاجی از نور است که همگان را در آن عرصهها روشن کند و به او خلعتهایی داده شود که کمترین آنها را کسی با دنیا بتمامه حاضر نیست معاوضه کند.
سپس منادیای از جانب خداوند ندا میدهد ای بندگان خدا! این عالِم از زمره شاگردان آل محمد ص است؛ پس هرکه را که در دنیا از حیرت جهالت بیرون آورده، به نور او تشبُّث جوید، تا وی را از حیرت ظلمات این عرصهها به تفرجگاه بهشت ببرد.
پس هرکس را که در دنیا خیری به او تعلیم داده بود یا از دلش قفل جهالتی را گشوده بود یا شبههای را برای وی واضح کرده بود، از آن ظلمات بیرون بَرَد.
الإحتجاج (للطبرسي)، ج۱، ص۱۶؛ التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۳۳۹
حَدَّثَنِي بِهِ السَّيِّدُ الْعَالِمُ الْعَابِدُ أَبُو جَعْفَرٍ مَهْدِيُّ بْنُ أَبِي حَرْبٍ الْحُسَيْنِيُّ الْمَرْعَشِيُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الصَّدُوقُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الدُّورْيَسْتِيُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ السَّعِيدُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ الْأَسْتَرْآبَادِيُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو يَعْقُوبَ يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ وَ كَانَا مِنَ الشِّيعَةِ الْإِمَامِيَّةِ قَالا حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيُّ ع قَال: قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع:
مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا، وَ أَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ [بِهِ] جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِأَهْلِ جَمِيعِ تِلْكَ الْعَرَصَاتِ، وَ [عَلَيْهِ] حُلَّةٌ لَا يَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا.
ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ [مِنْ عِنْدِ اللَّهِ]: يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ بَعْضِ تَلَامِذَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ، لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نَزْهِ الْجِنَانِ.
فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً، أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا، أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة.[۲۴]
ب.۲. دوستداران در راه خدا
۷) الف. همانا کسانی که در راه خدا همدیگر را دوست دارند روز قیامت بر منابری از نور خواهند بود که نور چهرههایشان و نور پیکرهایشان و نور منبرهایشان همه چیز را روشن میکند تا حدی که بدان شناخته میشوند؛ گفته میشود اینان دوستداران در راه خدا بودند.
الكافي، ج۲، ص۱۲۵
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِهِ؛ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ.
عین همین حدیث را جابر بن یزید جعفی از امام باقر ع (الأصول الستة عشر، ص۲۲۳[۲۵]؛ المحاسن، ج۱، ص۲۶۵[۲۶]) و حسن بن علی بن فضال از امام کاظم ع (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۵۲[۲۷]) روایت کردهاند.
و اما احادیثی دیگر با همین مضمون:
ب. از امام باقر ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
همانا کسانی که در راه خدا همدیگر را دوست دارند روز قیامت بر زمینی از زبرجد سبز در سایه عرش خداوند در سمت راست او – که هر دو دستش راست است- خواهند بود؛چهره هایشان بسیار درخشان و نروانیتر از خورشیدی که طلوع کرده، هر فرشته مقرب و پیامبر مرسلی به حال آنان غبطه خورد. مردم میگویند: اینان کیانند؟ گفته میشود: اینان دوستداران در راه خدا هستند.
الكافي، ج۲، ص۱۲۶؛ المحاسن، ج۱، ص۲۶۴
عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُمَرَ بْنِ جَبَلَةَ الْأَحْمَسِيِّ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضِ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ عَنْ يَمِينِهِ – وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ – وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ؛ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ. يَقُولُ النَّاسُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ.
ج. ابن ابی منصور روایت کرده که: من و عبدالله بن طلحه و ابن بی یعفور در محضر امام صادق ع بودیم که ایشان خودشان شروع به صحبت کردند و فرمودند: ابن ابی یعفور! رسول الله ص فرمود: شش خصلت هست که در هر کس باشد در پیشگاه خداوند عز و جل و سمت راست خداوند باشد.
ابن ابی یعفور گفت: فدایتان شوم آنها چیستند؟
فرمود: شخص مسلمان برای برادرش آنچه را دوست داشته باشد که برای عزیزترینِ خانوادهاش دوست دارد؛ و برای او چیزی را ناخوش بدارد که برای عزیزترینِ خانواده ناخوش میدارد؛ و در ولایت خیرخواه او باشد.
ابن ابی یعفور گریست و گفت: و چگونه در ولایت خیرخواه او باشد؟
فرمود: ابن ابی یعفور! هنگامی که نسبت به او چنان باشد هم و غم وی او را برمی انگیزاند؛ اگر او خوشحال باشد به خوشحالی او خوشحال شود؛ و اگر او ناراحت باشد به ناراحتی او ناراحت شود؛ و اگر نزد وی چیزی باشد که بتواند مشکل اورا رفع کند اقدام کند وگرنه برایش دعا میکند.
سپس امام صادق ع فرمود: سه تا برای شما و سه تا برای ما. اینکه فضل ما را بشناسید و پشت سر ما گام بردارید و منتظر عاقبت کار ما باشید. پس هرکس چنین باشد در پیشگاه خداوند عز و جل خواهد بود و به نور ایشان کسانی که پایینتر از ایشانند نور خواهند گرفت؛ و اما کسانی که در سمت راست خداوندند اگر کسانی که پایینتر از ایشانند آنها را ببینند به خاطر فضل و برتریای که در اینها میبینند زندگی دیگر گوارایشان نخواهد بود!
ابن ابی یعفور گفت: چگونه آنها را نمیبینند در حالی که در سمت راست خداوند هستند؟!
فرمود: ابن ابی یعفور! آنان محجوب به نور خداوندند! آیا حدیث رسول الله ص به تو نرسیده است که میفرمود: همانا خداوند را در سمت راست عرش در پیشگاه خداوند و سمت راست خداوند آفریدههایی است که چهرههایشان از برف سفیدتر و از خورشید ظهرهنگام نورانیتر است؛ کسی پرسید: آنان کیستند؟ فرمود: آنان دوستداران در [مسیر]جلال خداوندند.
الكافي، ج۲، ص۱۷۲-۱۷۳
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عِيسَى بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَا وَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ طَلْحَةَ؛ فَقَالَ ابْتِدَاءً مِنْهُ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سِتُّ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ.
فَقَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ: وَ مَا هُنَّ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟
قَالَ: يُحِبُّ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِيهِ مَا يُحِبُّ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ يَكْرَهُ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ لِأَخِيهِ مَا يَكْرَهُ لِأَعَزِّ أَهْلِهِ وَ يُنَاصِحُهُ الْوَلَايَةَ.
فَبَكَى ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ وَ قَالَ: كَيْفَ يُنَاصِحُهُ الْوَلَايَةَ؟
قَالَ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! إِذَا كَانَ مِنْهُ بِتِلْكَ الْمَنْزِلَةِ بَثَّهُ هَمَّهُ فَفَرِحَ لِفَرَحِهِ إِنْ هُوَ فَرِحَ وَ حَزِنَ لِحُزْنِهِ إِنْ هُوَ حَزِنَ وَ إِنْ كَانَ عِنْدَهُ مَا يُفَرِّجُ عَنْهُ فَرَّجَ عَنْهُ وَ إِلَّا دَعَا اللَّهَ لَهُ.
قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: ثَلَاثٌ لَكُمْ وَ ثَلَاثٌ لَنَا. أَنْ تَعْرِفُوا فَضْلَنَا وَ أَنْ تَطَئُوا عَقِبَنَا وَ أَنْ تَنْتَظِرُوا عَاقِبَتَنَا؛ فَمَنْ كَانَ هَكَذَا كَانَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَسْتَضِيءُ بِنُورِهِمْ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْهُمْ؛ وَ أَمَّا الَّذِينَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّهُمْ يَرَاهُمْ مَنْ دُونَهُمْ لَمْ يَهْنِئْهُمُ الْعَيْشُ مِمَّا يَرَوْنَ مِنْ فَضْلِهِمْ.
فَقَالَ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ: وَ مَا لَهُمْ لَا يرَوْنَ وَ هُمْ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ؟
فَقَالَ: يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ! إِنَّهُمْ مَحْجُوبُونَ بِنُورِ اللَّهِ! أَ مَا بَلَغَكَ الْحَدِيثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَقُولُ: إِنَّ لِلَّهِ خَلْقاً عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ وُجُوهُهُمْ أَبْيَضُ مِنَ الثَّلْجِ وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ يَسْأَلُ السَّائِلُ: مَا هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الَّذِينَ تَحَابُّوا فِي جَلَالِ اللَّهِ.
ب.۳. زائران امام حسین ع بلکه هر مومنی که به زیارت مومنی برود
۸) الف. از امام سجاد روایتی طولانی نقل شده که بعد از شهادت امام حسین ع حضرت زینب برای دلداری ایشان واقعهای را از قول ام ایمن حکایت کردند که یکبار پیامبر اکرم ص به منزل حضرت فاطمه میآید و اصحاب کساء در آنجا جمع بودند و حکایاتی بین ایشان رد و بدل میشود تا به اینجا که جبرئیل حکایت به شهادت رسیدن امام حسین ع را برای پیامبر نقل میکند و توضیح میدهد تا به این فراز میرسد که:
پس فرشتگان بدنهاى ايشان را با آن آبهای بهشتی شستشو داده و حلّههای بهشتی را به تن آنها كرده و با آن عطرها حنوطشان نموده و صف به صف بر ايشان نماز مىخواند؛ سپس خداوند گروهى از امّتت را كه كفار ايشان را نمىشناسند و در خون این شهداء نه به گفتار و نه به كردار و نه به نیت نقشی نداشتهاند برمیانگیزاند تا بدنهای آنان را دفن، و براى قبر سيّد الشّهداء در آن سرزمين علامتی نصب کنند تا براى اهل حق نشانهاى و براى اهل ايمان سببى براى رستگارى باشد و در هر روز و شب از هر آسمانى صد هزار فرشته گرداگرد آن طواف كرده و بر آن حضرت صلوات فرستند و نزد قبرش تسبيح خدا گفته و براى زائرين آن جناب طلب آمرزش كرده و اسامى هرکسی از امّتت را كه با قصد قربت به سوی خدا و به سویی تو [=پیامبر] برای زيارت آن حضرت میآیند ثبت کنند و نيز اسامی پدران و خويشاوندان و شهرهاى ايشان را، و در صورتهاى ايشان با قلمی از نور عرش الهى نقش زنند: اين شخص زائر قبر بهترينِ شهداء و فرزند بهترينِ انبياء مىباشد. چون روز قيامت شود، در چهرههای آنها، از اثر اين قلم نورى ساطع شود كه چشمها را بپوشاند و بدان شناخته شوند، و گويا تو اى محمّد را می بینم بين من و ميكائيلی، و علىّ پیشاپیش ماست و همراهمان ملائکة الله هستند، در حدی كه تعدادشان به شماره نیاید و بوسيله همين نورى كه در صورتهاى ايشان هست، آنها را از بين خلائق دريافته و جدا مىكنيم تا خداوند ايشان را از هول و سختىهاى آن روز نجات مىدهد و اين حكم خدا و عطای اوست در حق كسانى كه قبر تو اى محمّد باشند يا قبر برادرت يا قبر دو سبط [= نوه] تو، و در این زیارت جز خداى عز و جلّ را قصد نکرده باشند.
و البته گروهى از مردم كه مستحق لعنت و غضب الهى هستند خواهند آمد كه در محو كردن اين قبر مىكوشند تا اثری از آن باقی نماند ولى خداوند تبارک و تعالی راهی برای ایشان بدین مقصود قرار نداده است.
كامل الزيارات، ص۲۶۵
حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عِيسَى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ الطَّائِيُّ الْبَصْرِيُّ ره قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو عُثْمَانَ سَعِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَّامِ بْنِ يَسَارٍ [سَيَّارٍ] الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عِيسَى بْنُ أَبِي شَيْبَةَ الْقَاضِي قَالَ حَدَّثَنِي نُوحُ بْنُ دَرَّاجٍ قَالَ حَدَّثَنِي قُدَامَةُ بْنُ زَائِدَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع: … حَدَّثَتْنِي أُمُّ أَيْمَنَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص زَارَ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ ع فِي يَوْمٍ مِنَ الْأَيَّام … إِذْ هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّد …
… فَغَسَّلُوا جُثَثَهُمْ بِذَلِكَ الْمَاءِ وَ أَلْبَسُوهَا الْحُلَلَ وَ حَنَّطُوهَا بِذَلِكَ الطِّيبِ وَ صَلَّتِ الْمَلَائِكَةُ صَفّاً صَفّاً عَلَيْهِم ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ قَوْماً مِنْ أُمَّتِكَ لَا يَعْرِفُهُمُ الْكُفَّارُ لَمْ يَشْرَكُوا فِي تِلْكَ الدِّمَاءِ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ وَ لَا نِيَّةٍ فَيُوَارُونَ أَجْسَامَهُمْ وَ يُقِيمُونَ رَسْماً لِقَبْرِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ بِتِلْكَ الْبَطْحَاءِ يَكُونُ عَلَماً لِأَهْلِ الْحَقِّ وَ سَبَباً لِلْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْفَوْزِ وَ تَحُفُّهُ مَلَائِكَةٌ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ- وَ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ وَ يَطُوفُونَ عَلَيْهِ وَ يُسَبِّحُونَ اللَّهَ عِنْدَهُ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لِمَنْ زَارَهُ وَ يَكْتُبُونَ أَسْمَاءَ مَنْ يَأْتِيهِ زَائِراً مِنْ أُمَّتِكَ مُتَقَرِّباً إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَيْكَ بِذَلِكَ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ وَ بُلْدَانِهِمْ وَ يُوسِمُونَ فِي وُجُوهِهِمْ بِمِيسَمِ نُورِ عَرْشِ اللَّهِ: هَذَا زَائِرُ قَبْرِ خَيْرِ الشُّهَدَاءِ وَ ابْنِ خَيْرِ الْأَنْبِيَاءِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ سَطَعَ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ ذَلِكَ الْمِيسَمِ نُورٌ تُغْشَى مِنْهُ الْأَبْصَارُ- يَدُلُّ عَلَيْهِمْ وَ يُعْرَفُونَ بِهِ وَ كَأَنِّي بِكَ يَا مُحَمَّدُ بَيْنِي وَ بَيْنَ مِيكَائِيلَ وَ عَلِيٌّ أَمَامَنَا وَ مَعَنَا مِنْ مَلَائِكَةِ اللَّهِ مَا لَا يُحْصَى عَدَدُهُمْ وَ نَحْنُ نَلْتَقِطُ مِنْ ذَلِكَ الْمِيسَمِ فِي وَجْهِهِ مِنْ بَيْنِ الْخَلَائِقِ حَتَّى يُنْجِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ هَوْلِ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ شَدَائِدِهِ وَ ذَلِكَ حُكْمُ اللَّهِ وَ عَطَاؤُهُ لِمَنْ زَارَ قَبْرَكَ يَا مُحَمَّدُ أَوْ قَبْرَ أَخِيكَ أَوْ قَبْرَ سِبْطَيْكَ لَا يُرِيدُ بِهِ غَيْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ وَ سَيَجْتَهِدُ أُنَاسٌ مِمَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَةُ مِنَ اللَّهِ وَ السَّخَطُ- أَنْ يَعْفُوا رَسْمَ ذَلِكَ الْقَبْرِ وَ يَمْحُوا أَثَرَهُ فَلَا يَجْعَلُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُمْ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلا.
ب. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
کسی که برادرش را در راه خدا و به خاطر خدا زیارت کند روز قیمت میآید در حالی که در لباسهایی از نور قدم برمیدارند و بر چیزی نمی گذرند مگر اینکه او را روشن میکنند تا اینکه در پیشگاه خداوند بایستند. پس خداوند عز و جل فرماید: آفرین! آفرین! و هنگامی که خداوند آفرین گوید، عطیه خاص خود را بر آنان مبذول میدارد.
الكافي، ج۲، ص۱۷۷
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النَّهْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِي اللَّهِ وَ لِلَّهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَخْطِرُ بَيْنَ قَبَاطِيَّ مِنْ نُورٍ وَ لَا يَمُرُّ بِشَيْءٍ إِلَّا أَضَاءَ لَهُ حَتَّى يَقِفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ: مَرْحَباً! وَ إِذَا قَالَ مَرْحَباً، أَجْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ الْعَطِيَّة.
ب.۴. اهل نماز شب
۹) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
کسی که نمازش در شب زیاد باشد [= زیاد نماز شب بخواند] چهره اش در روز نیکو میشود.
من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۴۷۴
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ كَثُرَ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ.
ب. مطلب فوق بدین صورت هم از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرموده باشند:
کسی که نماز شب بخواند چهره اش در روز نیکو میشود.
علل الشرائع، ج۲، ص۳۶۳؛ تهذيب الأحكام، ج۲، ص۱۱۹؛ المحاسن، ج۱، ص۵۳
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ الرَّازِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ رَفَعَهُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ صَلَّى بِاللَّيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ.
مطلب فوق به همین صورت اخیر در المقنع (للصدوق)، ص۱۳۱ از امام صادق ع روایت شده است.[۲۸]
ب.۵. سایر اعمال صالح
۱۰) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
روز قیامت جماعتی تحت سایه عرش برانگیخته میشوند در حالی که چهرههایشان از نور و جامههایشان هم از نور است. پس خلایق به محضر آنان مشرف میشوند و میگویند: اینان پیامبرند؟!
منادیای از تحت عرش ندا میدهد: اینان پیامبر نیستند.
و میگویند: اینان شهدایند؟!
منادیای از تحت عرش ندا میدهد: اینان شهدا نیستند؛ ولیکن اینان مردمانی بودند که [در حساب و کتاب کردن] بر مومنان آسان میگرفتند و به شخص بدهکاری که در تنگنا قرار گرفته مهلت میدادند تا گشایشی برایش حاصل شود.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۴۵؛ تفسير العياشي، ج۱، ص۱۵۴
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وَ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ.
قَالَ فَتَشَرَّفَ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ الْأَنْبِيَاءُ؟!
فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ بِأَنْبِيَاءَ!
قَالَ: فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ؟
فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ: لَيْسَ هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ؛ وَ لَكِنْ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يُيَسِّرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ.
۱۱) الف. از امام صادق ع روایتی نقل شده که دعاهای امیرالمومنین ع هنگام وضو را بیان میکنند. در فرازی از آن روایت آمده است:
سپس صورتش را شست و فرمود: خدایا صورتم را سفید گردان روزی که چهرهها در آن سیاه میشوند و چهرهام را سیاه مکن روزی که چهرهها در آن سفید میشوند…
الكافي، ج۳، ص۷۰-۷۱؛ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص۶۹
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ قَاسِمٍ الْخَزَّازِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَاعِدٌ وَ مَعَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ إِذْ قَالَ يَا مُحَمَّدُ ائْتِنِي بِإِنَاءٍ مِنْ مَاءٍ …[۲۹]
ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِييَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي يَوْمَ تَبْيَضُّ فِيهِ الْوُجُوهُ …[۳۰]
ب. البته این فراز از دعای وضو در سند دیگری از این روایت به صورت زیر نقل شده است:
سپس صورتش را شست و فرمود: خدایا صورتم را سفید گردان «روزی که چهرههایی سفید میشوند و چهرههایی سیاه» (آل عمران/۱۰۶)، و چهرهام را سیاه مکن «روزی که چهرههایی سفید میشوند و چهرههایی سیاه» (آل عمران/۱۰۶)،
المحاسن، ج۱، ص: ۴۵
عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: بَيْنَمَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَاعِدٌ وَ مَعَهُ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ إِذْ قَالَ يَا مُحَمَّدُ ايتِنِي بِإِنَاءٍ فِيهِ مَاءٌ أَتَوَضَّأْ مِنْهُ …[۳۱]
ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِي «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» …[۳۲]
توجه شود که روایات فروانی داریم درباره اینکه چهره بهشتیان در بهشت نورانی است؛ اما چون آیه ناظر به موقف قیامت است آنها را در اینجا نیاوردیم.[۳۳]
تدبر
۱) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»
کلمه «مُسْفِرَةٌ» به معنای چیزی است که پرده از رویش کنار رفته و زیبایی و درخشش آشکار شده است؛ و از این رو از همان ابتدا مفسران «مسفرة» را به «مشرقة» و «مضیئه» (= نورانی) تفسیر کردهاند (مثلا: التبيان فی تفسير القرآن، ج۱۰، ص۲۷۸[۳۴]؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۶۸[۳۵]؛ و نیز ابن عباس، به نقل الدر المنثور، ج۶، ص۳۱۷[۳۶]).
بعد از اینکه در آیات قبل فرمود در آن روز هرکسی از نزدیکترین نزدیکان خود فرار میکند و هرکس مشغولیتی دارد که وی را از توجه به غیر بینیاز کرده است، در این آیه دستهبندیای از انسانها در آن صحنه به عمل میآورد: دسته اول کسانیاند که چهرههایشان تابان است، و معلوم است اینان انسانهایی بودند که اهل ایمان و تقوی بودند.
البته در این آیه تصریحی به اینکه اینان اهل ایمان و تقوی بودند، نشده؛ اما این نکته از تقابل این آیه با آیه ۴۲ نتیجه میشود؛ زیرا در آن آیه گروه مقابل اینها را «کفره فجره» (کفرپیشگان اهل فجور) معرفی کرد؛ پس اینان در مقابل آن کفر، ایمان؛ و در مقابل فجور، تقوی دارند.
این آیه بخوبی نشان میدهد که ایمان و تقوا، که ویژگیهایی ناظر به جان و روح آدمی است؛ در بدن و ظاهر آدمی هم تاثیر میگذارد و اینان در قیامت با چهرههایی درخشان و تابان ظاهر میشوند؛ و با توجه به اینکه هرچه در آخرت است، ظهور باطن همین دنیاست؛ معلوم میشود که این نور همین الان در چهره این افراد واقعا وجود دارد (حدیث۹)؛ و البته این نورانی بودن ذومراتب است؛ اما برخی مراتب آن در برخی از اولیاء الله چنان است که در همین دنیا نیز بسیاری از انسانها متوجه نورانی بودن چهره آنان میشوند؛ اما آنجا که پردهها کنار میرود حقیقت این نورانیت هم در اینان و هم در بقیه افرادی که این قدر نورانیت شدید نداشتهاند جلوهای انکارناپذیر دارد.
۲) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»
چرا اولین نکتهای که درباره اینها گفت تابان بودن چهرههایشان بود. البته یک احتمال این است که خود «وجوه» کنایه از صاحبان این وجوه باشد؛ چنانکه در خصوص دو وصفی که در ادامه و به عنوان صفات بعدی این «وجوه» آمده (ضحک و استبشار) مفسران گفتهاند که مقصود خندانو شاد بودن صاحبان این چهرههاست (التبيان فی تفسير القرآن، ج۱۰، ص۲۷۸[۳۷]؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۶۶۸[۳۸])؛ اما احتمال قویتر این است که نورانی و تابان بودن خود وجوه مد نظر باشد؛ آنگاه چرا از نورانی بودن وجوه سخن گفت؛ ونه مثلا از نورانی بودن کل وجودشان یا …؟
الف. چهره و صورت، اولین محلی است که در مواجهه با افراد به چشم میآید. شاید میخواهد به شدت معروف و آشکار بودن اینان به نورانیت اشاره کند که با اینکه سیمایشان تابان است مطلب را آغاز کرد (اقتباس از الميزان، ج۲۰، ص۲۱۰[۳۹]) ویا بدین جهت که فرشتگان با دیدن چهرهشان آنها را تشخیص دهند و بین این مومنان با کافران تفاوت بگذارند (التبيان فی تفسير القرآن، ج۱۰، ص۲۷۸[۴۰]).
ب. چون صورت آینه قلب است در خوشحالی و ناراحتی (الميزان، ج۲۰، ص۲۱۰[۴۱])؛ یعنی خوشحالی و ناراحتی در درجه اول در رخسار شخص نمایان میشود.
ج. اين آيات، مردم را در قيامت به دو دسته تقسيم میكند: اهل سعادت و اهل شقاوت، كه هر دو گروه با سيما و چهرهشان شناخته میشوند (تفسير نور، ج۱۰، ص۳۹۱).
ج. …
۳) «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ»
این آیه میفرماید چهرههایی در آن روز تابناک [نمایان و درخشان] است. اما چرا آنان چنیناند؟
در احادیث به برخی از امور که موجب نورانیت چهره شده اشاره شده است؛ مانند: جزء اولیاء خاص الله بودن (حدیث۱)، شیعه واقعی پیامبر ص و امیرالمومنین ع بودن (احادیث۲-۵)، و عالِم حقیقی و درآورنده انسانها از ظلمت جهل بودن (حدیث۶)، زایر امام حسین ع، بلکه زیارت کننده برادر دینی و اهل دوستی در راه خدا بودن (احادیث ۷-۸)، اهل نماز شب بودن (حدیث۸)، با دیگران مدارا کردن و سختگیری نکردن بر بدهکار (حدیث۹) و … .
به نظر میرسد اینها نه موارد انحصاری بلکه نمونه هایی از جهتگیریها و کارهای خوبی است که چون در وجود افراد مستقر بوده در قیامت ظهور میکند. در واقع، چهبسا بتوان گفت باطن نیکیها نور است؛ که این نور در قیامت که محل ظهور باطن است در چهره افراد صاحب آن نیکیها ظهور میکند.
برخی مفسران عوامل دیگری را هم برای این نورانیت چهرهها مطرح کردهاند؛ مانند اثر وضو (ضحاک، به نقل مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج۳۱، ص۶۱؛ که این مطلب چهبسا از حدیث۱۱ هم قابل استنباط باشد)، یا اینکه خلاصی از علائق دنیا و تبعات آن اتصال به عالم قدس و منازل رضوان و رحمت منجر به این تابناکی میشود (مفاتيح الغيب، ج۳۱، ص۶۱)، یا این جبران غبارهایی است که در راه خدا در دنیا بر چهرهشان مینشست (به نقل مفاتيح الغيب، ج۳۱، ص۶۱[۴۲])؛ و …؛ که به نظر میرسد در راستای همان مطلب فوق قابل تحلیل باشد.
[۱] . رقق الأزرق و ورش الراء. ( معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۱۵)
[۲] . وَ النَّاسُ فِي فُرُشِهِمْ فَيَدْخُلُ بَيَاضُ ذَلِكَ النُّورِ إِلَى حُجُرَاتِهِمْ بِالْمَدِينَةِ فَتَبْيَضُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ ص فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَيَأْتُونَ مَنْزِلَهَا فَيَرَوْنَهَا قَاعِدَةً فِي مِحْرَابِهَا تُصَلِّي وَ النُّورُ يَسْطَعُ مِنْ مِحْرَابِهَا مِنْ وَجْهِهَا فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْهُ كَانَ مِنْ نُورِ فَاطِمَةَ فَإِذَا نَصَفَ النَّهَارُ وَ تَرَتَّبَتْ لِلصَّلَاةِ زَهَرَ وَجْهُهَا ع بِالصُّفْرَةِ فَتَدْخُلُ الصُّفْرَةُ حُجُرَاتِ النَّاسِ فَتَصْفَرُّ ثِيَابُهُمْ وَ أَلْوَانُهُمْ فَيَأْتُونَ النَّبِيَّ ص فَيَسْأَلُونَهُ عَمَّا رَأَوْا فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ ع فَيَرَوْنَهَا قَائِمَةً فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ زَهَرَ نُورُ وَجْهِهَا ع فَإِذَا كَانَ آخِرُ النَّهَارِ وَ غَرَبَتِ الشَّمْسُ احْمَرَّ وَجْهُ فَاطِمَةَ ع فَأَشْرَقَ وَجْهُهَا بِالْحُمْرَةِ فَرَحاً وَ شُكْراً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكَانَ يَدْخُلُ حُمْرَةُ وَجْهِهَا حُجُرَاتِ الْقَوْمِ وَ تَحْمَرُّ حِيطَانُهُمْ فَيَعْجَبُونَ مِنْ ذَلِكَ وَ يَأْتُونَ النَّبِيَّ ص وَ يَسْأَلُونَهُ عَنْ ذَلِكَ فَيُرْسِلُهُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَيَرَوْنَهَا جَالِسَةً تُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ نُورُ وَجْهِهَا يَزْهَرُ بِالْحُمْرَةِ فَيَعْلَمُونَ أَنَّ الَّذِي رَأَوْا كَانَ مِنْ نُورِ وَجْهِ فَاطِمَةَ ع
[۳] . وَ رَوَى الشَّيْخُ الصَّدُوقُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَبْعَثُ اللَّهُ شِيعَتَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَا فِيهِمْ مِنْ ذُنُوبٍ وَ عُيُوبٍ مُنْتَضَرةً وُجُوهُهُمْ مَشُورَةً عَوْرَاتُهُمْ آمِنَةَ رَوْعَاتُهُمْ قَدْ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ وَ ذَهَبَتْ عَنْهُمْ الشَّدَائِدُ يَرْكَبُونَ نُوقاً مِنْ يَاقُوتٍ فَلَا يَزَالُونَ يَدُورُونَ خِلَالَ الْجَنَّةِ عَلَيْهِمْ شُرُكٌ مِنْ نُورٍ يَتَلَأْلَأُ تُوضَعُ لَهُمْ الْمَوَائِدُ فَلَا يَزَالُونَ يَطْعَمُونَ وَ النَّاسُ فِي الْحِسَابِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُون
[۴] . ابن بابويه، قال: حدثنا محمد بن علي ماجيلويه، بإسناده عن جميل بن دراج، عن أبان بن تغلب، قال: قال أبو عبد الله (عليه السلام): «يبعث الله شيعتنا يوم القيامة على ما فيهم من ذنوب و عيوب مبيضة مسفرة وجوههم، مستورة عوراتهم، آمنة روعاتهم، قد سهلت لهم الموارد، و ذهبت عنهم الشدائد، يركبون نوقا من ياقوت فلا يزالون يدورون خلال الجنة، عليهم شراك من نور يتلألأ، توضع لهم الموائد، فلا يزالون يطعمون و الناس في الحساب، و هو قول الله عز و جل: إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ* لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ».
[۵] . در محاسن به جای «و عیوب» عبارت «أَوْ غَيْرِهِ» آمده است که به احتمال زیاد اشتباه ناسخ است؛ هرچند که در بحار هم به همین صورت از محاسن نقل شده است..
[۶] . أبو عبد اللّه [الجدلي]، عن [أبي] جعفر عليه السلام، أنه قال: إن اللّه تعالى تعالى بعث شيعتنا يوم القيامة على ما فيهم من ذنوب و عيوب مبيضة وجوههم، مستورة عوراتهم، آمنة روعاتهم، قد سهلت لهم الموارد، و ذهبت عنهم الشدائد، يركبون نوقا من نواقيب يدورون خلال الجنة، يوضع لهم الموائد، فلا يزالون يطعمون و الناس في الحساب، و هو قول اللّه تعالى «إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِكَ عَنْها مُبْعَدُونَ. لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ. لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
[۷] . عَنْهُ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِي نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ: يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ مِنْ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَدٍ فَيَرْكَبُونَ عَلَيْهَا حَتَّى يَصِيرُوا أَمَامَ الْعَرْشِ وَ النَّاسُ يَهْتَمُّونَ وَ يَغْتَمُّونَ وَ يَحْزَنُونَ وَ هُمْ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ.
فَقَالَ عَلِيٌّ ع: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟
فَقَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُم.
یکبار رسول الله در میان جمعی از اصحاب خود که حضرت علی ع هم در میان آنها بود فرمودند: [روز قیامت] جماعتی از قبرهایشان بیرون میآیند در حالی که چهرههایشان سفیدتر و درخشانتر از سفیدی ماه است؛ لباسهایی بر تن دارند سفیدتر از شیر؛ کفشهایی دارند از نور که بندهای آنها از طلاست. مرکبهای رهواری از نور برایشان میآورند که بر آنها زینهایی از نور است و زمامشان از زنجیرهای طلا و رکابشان از زبرجد است، بر آنها سوار میشوند تا اینکه به پیش روی عرش میرسند؛ و مشغول خوردن و نوشیدن میشوند در حالی که مردم در هم و غم و ناراحتی هستند.
علی ع پرسید: یا رسول الله ص! آنان کیانند؟
فرمود: آنان شیعیان تویند و تو امام آنانی.
[۸] . الْحَسَنُ بْنُ ظَرِيفٍ، عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ:
«يَخْرُجُ أَهْلُ وَلَايَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ مُشْرِقَةً وُجُوهُهُمْ، مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ، آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ، قَدْ فَرَّجْتُ عَنْهُمُ الشَّدَائِدَ، وَ سَهَّلْتُ لَهُمُ الْمَوَارِدَ. يَخَافُ النَّاسُ وَ لَا يَخَافُونَ، وَ يَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا يَحْزَنُونَ، وَ قَدْ أَعْطَوُا الْأَمْنَ وَ الْأَمَانَ، وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُمُ الْأَحْزَانُ، حَتَّى يَحْمِلُوا عَلَى نُوقٍ بَيْضٍ لَهَا أَجْنِحَةٌ، عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ ذَهَبٍ شُرُكُهَا النُّورُ، حَتَّى يَقْعُدُونَ فِي ظِلِّ عَرْشِ الرَّحْمَنِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، بَيْنَ أَيْدِيهِمْ مَائِدَةٌ يَأْكُلُونَ عَلَيْهَا حَتَّى يَفْرُغَ النَّاسُ مِنَ الْحِسَابِ».
همانا خداوند اهل ولایت ما را روز قیامت از قبرهایشان بیرون میآورد در حالی که چهرههایشان روشن است و شرمگاههایشان پوشیده، از هر ترس و هراسی ایمناند و شداید از ایشان رخت بربسته، و راه برایشان هموار گردیده است. مردم میترسند و آنان نمی ترسند، مردم ناراحتند و آنان ناراحت نیستند، به آنان امن و امان داده شده و ناراحتی از آنان جدا شده است؛ بر مرکب های سفید بالداری سوارند، کفشهایی از طلا دارند که بندش از نور است تا اینکه در سایه عرش خداوند رحمان بر منابری از نور بنشینند، در پیشگاهشان سفرهای است که از آن غذا میل میکنند تا مردم از حساب فارغ شوند.
[۹] . أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَهْرِيَارَ الْخَازِنُ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ مِرَاراً بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبُرْسِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الشَّيْبَانِيُّ الْبَزَّازُ قَالَ أَخْبَرَنَا جَدِّي لِأُمِّي أَبُو الطَّيِّبِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ التَّيْمُلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الرُّمَّانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَابِدُ العرمي قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَبْعَثُ شِيعَتَنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ قُبُورِهِمْ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْعُيُوبِ وَ وُجُوهُهُمْ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مُسَكَّنَةٌ رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَةٌ عَوْرَاتُهُمْ قَدْ أُعْطُوا الْأَمْنَ وَ الْأَمَانَ يَخَافُ النَّاسُ وَ لَا يَخَافُونَ وَ يَحْزَنُ النَّاسُ وَ لَا يَحْزَنُونَ يُحْشَرُونَ عَلَى نُوقٍ لَهَا أَجْنِحَةٌ مِنْ ذَهَبٍ تَتَلَأْلَأُ قَدْ ذُلِّلَتْ مِنْ غَيْرِ رِيَاضَةٍ أَعْنَاقُهَا مِنْ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ أَلْيَنَ مِنَ الْحَرِيرِ لِكَرَامَتِهِمْ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى.
همانا خداوند شیعیان ما را روز قیامت علیرغم گناهان و عیوبی که دارند [که بابت آنها در جای خود باید جوابگو باشند] برمیانگیزاند در حالی که چهرههایشان همچون ماه شب چهارده است؛ ترس و نگرانیشان آرامش یافته و شرمگاههایشان پوشیده و به آنان امن و امان داده شده است، مردم میترسند و آنان نمی ترسند، مردم ناراحتند و آنان ناراحت نیستند، بر مرکب هایی سوارند که بالهایی از طلا دارند که میدرخشد، و بدون زحمت اختیارشان را بدانها میدهند؛ و گردنشان از یاقوت سرخ است نرمتر از حریری به خاطر کرامتی که در پیشگاه خداوند دارند.
[۱۰] . حَدَّثَنَا جَدِّي، نَا حَبَّانُ، أَنا عَبْدُ اللَّهِ، عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ بَهْرَامَ ، نَا شَهْرُ بْنُ حَوْشَبٍ ، حَدَّثَنِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ غَنْمٍ ، عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ ، إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَمَّا قَضَى صَلَاتَهُ أَقْبلَ إِلَى النَّاسِ بِوجْهِهِ ? فَقَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ ، اسْمَعُوا وَاعْقِلُوا وَاعْلَمُوا أَنَّ لِلَّهِ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ ، وَلَا شُهَدَاءَ ، يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ» ، فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ مِنْ قَاصِيَةِ النَّاسِ ، وَأَلْوَى بِيَدِهِ إِلَى نَبِيِّ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ، فَقَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ ، مِنَ النَّاسِ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ ، وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ؟ انْعَتْهُمْ لَنَا، صِفْهُمْ لَنَا، فَسُرَّ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لِسُؤَالِ الْأَعْرَابِيِّ ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «هُمْ نَاسٌ مِنْ أَفْنَاءِ النَّاسِ ، وَنَوَازِعِ الْقَبَائِلِ ، لَمْ تَصِلْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ مُتَقَارِبَةٌ ، تَحَابُّوا فِي اللَّهِ وَتَصَافَوْا فِيهِ ، يَضَعُ اللَّهُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ فَيُجْلِسُهُمْ عَلَيْهَا ، فَيَجْعَلُ وُجُوهَهُمْ وَثِيَابَهُمْ نُورًا ، يَفْزَعُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ، وَلَا يَفْزَعُونَ ، وَهُمْ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ ، وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»
[۱۱] . أَخْبَرَكُمْ أَبُو عُمَرَ بْنُ حَيَوَيْهِ قَالَ: أَخْبَرَنَا يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ: أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْحَمِيدِ بْنُ بَهْرَامَ قَالَ: أَخْبَرَنَا شَهْرُ بْنُ حَوْشَبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ غَنْمٍ، عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ لَمَّا قَضَى صَلَاتَهُ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ بِوَجْهِهِ، قَالَ: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ، اسْمَعُوا، وَاعْقِلُوا، وَاعْلَمُوا أَنَّ لِلَّهِ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ، يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ، وَقُرْبِهِمْ أَوْ قُرْبَتِهِمْ – شَكَّ ابْنُ صَاعِدٍ – مِنَ اللَّهِ تَعَالَى عز وجل».
فَجَذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ مِنْ قَاصِيَةِ النَّاسِ، وَأَلْوَى بِيَدِهِ إِلَى نَبِيِّ اللَّهِ ص، فَقَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، نَاسٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ ، تَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ، وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى، انْعَتْهُمْ لَنَا، جَلِّهِمْ لَنَا، وَشَكِّلْهُمْ لَنَا.
قَالَ: فَسُرَّ وَجْهُ رَسُولِ اللَّهِ ص بِسُؤَالِ الْأَعْرَابِيِّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «هُمْ نَاسٌ مِنْ أَفْنَاءِ النَّاسِ، وَنَوَازِعِ الْقَبَائِلِ، لَمْ تَصِلْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ مُتَقَارِبَةٌ، تَحَابُّوا فِي اللَّهِ، وَتَصَافَوْا فِيهِ، يَضَعُ اللَّهُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ؛ فَيُجْلِسُهُمْ عَلَيْهَا، وَيَجْعَلُ وُجُوهَهُمْ نُورًا، وَثِيَابَهُمْ نُورًا، يَفْزَعُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَلَا يُفْزَعُونَ، وَهُمْ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ الَّذِينَ لَا خَوْفَ عَلَيْهِمْ، وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»
[۱۲] . أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ ابْنِ أَبِي حُسَيْنٍ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ} [المائدة: ۱۰۱] ، قَالُوا: فَنَحْنُ نَسْأَلُهُ إِذًا، قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ بِقُرْبِهِمْ وَمَقْعدِهِمْ مِنَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» ، قَالَ: وَفِي نَاحِيَةِ الْقَوْمِ أَعْرَابِيُّ، فَقَامَ فَحَثَى عَلَى وَجْهِهِ وَرَمَى بِيَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: حَدِّثْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْهُمْ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: فَرَأَيْتُ وَجْهَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم أَبْشَرَ، فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم: «هُمْ عِبَادٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ، مِنْ بُلْدَانٍ شَتَّى، وَقَبَائِلَ شَتَّى مِنْ شُعُوبِ الْقَبَائِلِ، لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ يَتَوَاصَلُونَ بِهَا، وَلَا دُنْيَا يَتَبَاذَلُونَ بِهَا، يَتَحَابُّونَ بِرُوحِ اللَّهِ، يَجْعَلُ اللَّهُ وُجُوهَهُمْ نُورًا، وَيَجْعَلُ لَهُمْ مَنَابِرَ مِنْ لُؤْلُؤٍ قُدَّامَ الرَّحْمَنِ، يَفْزَعُ النَّاسُ وَلَا يَفْزَعُونَ، وَيَخَافُ النَّاسُ وَلَا يَخَافُونَ»
[۱۳] . «حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ ابْنِ أَبِي حُسَيْنٍ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ (۱)، عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم فَنَزَلَتْ عَلَيْهِ: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ} [المائدة: ۱۰۱] قَالَ: فَنَحْنُ نَسْأَلُهُ إِذْ قَالَ: ” إِنَّ لِلَّهِ عِبَادٌ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ، يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ لِمَقْعَدِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ” فَذَكَرَ الْحَدِيثَ بِطُولِهِ»
[۱۴] . «حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنَا جَعْفَرٌ – يَعْنِي ابْنَ بُرْقَانَ – حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ أَبِي مَرْزُوقٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِي رَبَاحٍ، عَنْ أَبِي مُسْلِمٍ الْخَوْلَانِيِّ، قَالَ: دَخَلْتُ مَسْجِدَ حِمْصَ، فَإِذَا فِيهِ نَحْوٌ مِنْ ثَلَاثِينَ كَهْلًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، فَإِذَا فِيهِمْ شَابٌّ أَكْحَلُ الْعَيْنَيْنِ، بَرَّاقُ الثَّنَايَا، سَاكِتٌ، فَإِذَا امْتَرَى الْقَوْمُ فِي شَيْءٍ أَقْبَلُوا عَلَيْهِ فَسَأَلُوهُ، فَقُلْتُ لِجَلِيسٍ لِي: مَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ. فَوَقَعَ لَهُ فِي نَفْسِي حُبٌّ، فَكُنْتُ مَعَهُمْ حَتَّى تَفَرَّقُوا، ثُمَّ هَجَّرْتُ إِلَى الْمَسْجِدِ، فَإِذَا مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ قَائِمٌ يُصَلِّي إِلَى سَارِيَةٍ، فَسَكَتَ لَا يُكَلِّمُنِي، فَصَلَّيْتُ، ثُمَّ جَلَسْتُ فَاحْتَبَيْتُ بِرِدَائِي، ثُمَّ جَلَسَ فَسَكَتَ لَا يُكَلِّمُنِي، وَسَكَتُّ لَا أُكَلِّمُهُ، ثُمَّ قُلْتُ: وَاللهِ إِنِّي لَأُحِبُّكَ. قَالَ: فِيمَ تُحِبُّنِي؟ قَالَ: قُلْتُ: فِي اللهِ تبارك وتعالى. فَأَخَذَ بِحُبْوَتِي فَجَرَّنِي إِلَيْهِ هُنَيَّةً، ثُمَّ قَالَ: أَبْشِرْ إِنْ كُنْتَ صَادِقًا، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم يَقُولُ: ” الْمُتَحَابُّونَ فِي جَلَالِي لَهُمْ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ “»
[۱۵] . حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِيعٍ قَالَ: حَدَّثَنَا كَثِيرُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ بُرْقَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِيبُ بْنُ أَبِي مَرْزُوقٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِي رَبَاحٍ، عَنْ أَبِي مُسْلِمٍ الخَوْلَانِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَقُولُ: ” قَالَ اللَّهُ عز وجل: المُتَحَابُّونَ فِي جَلَالِي لَهُمْ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ ” وَفِي البَاب عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ، وَابْنِ مَسْعُودٍ، وَعُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، وَأَبِي هُرَيْرَةَ، وَأَبِي مَالِكٍ الأَشْعَرِيِّ: ” هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ، وَأَبُو مُسْلِمٍ الخَوْلَانِيُّ اسْمُهُ: عَبْدُ اللَّهِ بْنُ ثَوْبَ
[۱۶] . «أَخبَرنا أَبُو يَعْلَى، حَدثنا مَخْلَدُ بْنُ أَبِي زُمَيْلٍ، حَدثنا أَبُو الْمَلِيحِ الرَّقِّيُّ، عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِي مَرْزُوقٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ أَبِي رَبَاحٍ، عَنْ أَبِي مُسْلِمٍ الْخَوْلَانِيِّ، قَالَ: قُلْتُ لِمُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ: وَاللهِ إِنِّي لأُحِبُّكَ لِغَيْرِ دُنْيَا أَرْجُو أَنْ أُصِيبَهَا مِنْكَ، وَلَا قَرَابَةٍ بَيْنِي وَبَيْنَكَ، قَالَ: فَلأَيِّ شَيْءٍ؟ قُلْتُ: للهِ، قَالَ: فَجَذَبَ حُبْوَتِي، ثُمَّ قَالَ: أَبْشِرْ إِنْ كُنْتَ صَادِقًا، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم، يَقُولُ: “الْمُتَحَابُّونَ فِي اللهِ فِي ظِلِّ الْعَرْشِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَاّ ظِلُّهُ، يَغْبِطُهُمْ بِمَكَانِهِم النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ”، ثُمَّ قَالَ: فَخَرَجْتُ فَأَتَيْتُ عُبَادَةَ بْنَ الصَّامِتِ، فَحَدَّثْتُهُ بِحَدِيثِ مُعَاذٍ، فقَالَ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم يَقُولُ عَنْ رَبِّهِ تبارك وتعالى: “حُقَّتْ مَحَبَّتِي عَلَى الْمُتَحَابِّينَ فِيَّ، وَحُقَّتْ مَحَبَّتِي عَلَى الْمُتَنَاصِحِينَ فِيَّ، وَحُقَّتْ مَحَبَّتِي عَلَى الْمُتَزَاوِرِينَ فِيَّ، وَحُقَّتْ مَحَبَّتِي عَلَى الْمُتَبَاذِلِينَ فِيَّ، وَهُمْ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ والشهداء وَالصِّدِّيقُونَ بِمَكَانِهِمْ
[۱۷] . حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الدَّبَرِيُّ، عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي حُسَيْنٍ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أَبِي مَالِكٍ الْأَشْعَرِيِّ، قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: {لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ} [المائدة: ۱۰۱] . قَالَ: فَنَحْنُ نَسْأَلُهُ إِذْ قَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ بِقُرْبِهمْ ومَقْعَدِهِمْ مِنَ اللهِ عز وجل يَوْمَ الْقِيَامَةِ» . قَالَ: وَفِي نَاحِيَةِ الْقَوْمِ أَعْرَابِيٌّ، فَقَامَ فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ وَرَمَى بِيَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: حَدِّثْنَا يَا رَسُولَ اللهِ عَنْهُمْ مَنْ هُمْ؟ قَالَ: فَرَأَيْتُ وَجْهَ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم يَنْتَشِرُ، فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم: «عِبَادٌ مِنْ عِبَادِ اللهِ مِنْ بُلْدَانٍ شَتَّى وَقَبَائِلَ مِنْ شُعُوبِ أَرْحَامِ الْقَبَائِلِ، لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ يَتَوَاصَلُونَ بِهَا لِلَّهِ، لَا دُنْيَا يَتَبَادَلُونَ بِهَا، يَتَحَابُّونَ بِرُوحِ اللهِ عز وجل، يَجْعَلُ اللهُ وُجُوهَهُمْ نُورًا، يَجْعَلُ لَهُمْ مَنَابِرَ مِنْ لُؤْلُؤٍ قُدَّامَ الرَّحْمَنِ تَعَالَى، يَفْزَعُ النَّاسُ وَلَا يَفْزَعُونَ، وَيَخَافُ النَّاسُ وَلَا يَخَافُونَ»
[۱۸] . و اما دعاى ندبه كه مشتملست بر عقايد حقّه و تاسّف بر غيبت حضرت قائم بسند معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه سنت است اين دعاى ندبه را در چهار عيد بخوانند …
[۱۹] . وَ أَمَّا دُعَاءُ النُّدْبَةِ الْمُشْتَمِلُ عَلَى الْعَقَائِدِ الْحَقَّةِ وَ التَّأَسُّفِ عَلَى غَيْبَتِهِ (عج) فَمَرْوِيٌّ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنِ الْإِمَامِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذْ إِنَّ قِرَاءَتَهُ مَسْنُونَةٌ فِي الْأَعْيَادِ الْأَرْبَعَةِ أَيْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمَ عِيدِ الْفِطْرِ وَ يَوْمَ عِيدِ الْأَضْحَى وَ يَوْمَ عِيدِ الْغَدِيرِ، وَ هُوَ:
[۲۰] . فقد ذكر أبو إسحاق إبراهيم بن سعيد الثّقفيّ في كتاب المعرفة: حدّثني الحسن بن الحسين المغربيّ و كان صالحا، قال: حدّثنا كادح بن جعفر البجليّ و كان من الأبدال، عن أبي لهيعة، عن عبد الرّحمن بن زياد؛ عن مسلم بن يسار عن جابر بن عبد اللَّه الأنصاريّ قال: لمّا قدم عليّ عليه السّلام على رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بفتح خيبر قال له رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم: لو لا أن تقول فيك طوائف من أمّتي ما قالت النّصارى في عيسى بن مريم لقلت فيك اليوم قولا لا تمرّ بملإ إلّا أخذوا من تراب رجليك و من فضل طهورك فيستشفون به و لكن حسبك أن تكون منّي و أنا منك، ترثني و أرثك، و أنت منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي، و انّك تؤدّي عنّي، و تقاتل على سنّتي، و انّك في الآخرة غدا أقرب النّاس منّي، و انّك غدا على الحوض خليفتي، و انّك أوّل من يرد عليّ الحوض غدا، و انّك أوّل من يكسى معي، و انّك أوّل من يدخل الجنّة من امّتى، و انّ شيعتك على منابر من نور مبيضّة وجوههم حولي، أشفع لهم و يكونون في الجنّة جيراني، و انّ حربك حربي، و انّ سلمك سلمي، و انّ سرّك سرّي، و انّ علانيتك علانيتي، و انّ سريرة صدرك كسريرة صدري، و انّ ولدك ولدي؛ و انّك منجز عدتي و انّ الحقّ معك، و انّ الحقّ على لسانك و في قلبك و بين عينيك، و انّ الايمان مخالط لحمك و دمك كما خالط لحمي و دمي، و انّه لا يرد عليّ الحوض مبغض لك، و لا يغيب عنه محبّ لك غدا حتّى يرد الحوض معك.
فخرّ عليّ عليه السّلام ساجدا ثمّ قال: الحمد للَّه الّذي منّ عليّ بالإسلام، و علّمني القرآن، و حبّبنى إلى خير البريّة خاتم النّبيّين و سيّد المرسلين؛ إحسانا منه إليّ و فضلا منه عليّ.
فقال له النّبيّ صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عند ذلك: لو لا أنت يا عليّ لم يعرف المؤمنون بعدي.
[۲۱] . وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعُرَنِيُّ عَنْ كَادِحِ [بْنِ جَعْفَرٍ] عَنْ [عَبْدِ اللَّهِ] بْنِ لَهِيعَةَ، عَنْ مُسْلِمِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ، قَالَ:
لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِفَتْحِ خَيْبَرَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ قَوْلًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا مِنْ تُرَابِ رِجْلَيْكَ وَ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُونَ بِهِ، وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ، وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُؤَدِّي ذِمَّتِي، وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي، وَ أَنَّكَ غَداً فِي الْآخِرَةِ أَقْرَبُ النَّاسِ مِنِّي، وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي، وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ غَداً، وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي، وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلٍ الْجَنَّةَ مِنْ أُمَّتِي، وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ، وَ يَكُونُونَ فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي، وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ سِرَّكَ سِرِّي وَ عَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي، وَ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَةِ صَدْرِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي، وَ أَنَّكَ مُنْجِزٌ عِدَاتِي، وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِي وَ فِي قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ، وَ أَنَّ الْإِيمَانَ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي، وَ أَنَّهُ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ غَداً مُبْغِضٌ لَكَ، وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ غَداً حَتَّى يَرِدَ الْحَوْضَ مَعَك.
[۲۲] . وَ حَدَّثَنِي الْقَاضِي السُّلَمِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو حَفْصٍ الْعَتَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَافِظُ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو حُصَيْنٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْكُوفِيُ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنَا عُبَادَةُ بْنُ زِيَادٍ الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا كَادِحُ بْنُ جَعْفَرٍ الْعَابِدُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ لَهِيعَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زِيَادٍ الْإِفْرِيقِيِّ عَنْ مُسْلِمِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ ع عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي الْمَسِيحِ ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ الْيَوْمَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ فَاسْتَشْفَوْا بِهِ وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ وَ تَرِثَنِي وَ أَرِثَكَ وَ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ أَنْتَ غَداً فِي الْآخِرَةِ أَقْرَبُ النَّاسِ مِنِّي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّكَ عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُونَ غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ أَنَّ سَرِيرَتَكَ سَرِيرَتِي وَ عَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ أَنَّكَ مُنْجِزٌ عِدَاتِي وَ أَنَّكَ عَلَى الْحَوْضِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الْأُمَّةِ يَعْدِلُكَ عِنْدِي وَ أَنَّ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِكَ وَ فِي قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ وَ أَنَّ الْإِيمَانَ خَالَطَ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنَّهُ لَا يَرِدُ عَلَى الْحَوْضِ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ «۱» حَتَّى يَرِدَ عَلَيَّ الْحَوْضَ مَعَكَ يَا عَلِيُّ فَخَرَّ عَلِيٌّ ع سَاجِداً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ وَ عَلَّمَنِي الْقُرْآنَ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً مِنْهُ إِلَيَّ وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ بَعْدِي
[۲۳] . احادیث با این مضمون که شیعیان با وجوه نورانی در قیامت محشور میشوند بسیار زیاد است که موارد فوق تنها مشتی از نمونه خروار بود و برخی دیگر ذیل آیه «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» (آل عمران/۱۰۶) ان شاء الله خواهد آمد؛ و از باب نمونه برخی دیگر در اینجا تقدیم میشود:
مثلا در خطبه الوسیله در الكافي (ط – الإسلامية)، ج۸، ص: ۲۵
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عُكَايَةَ التَّمِيمِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِيِّ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ أَرْمَضَنِي «۱» اخْتِلَافُ الشِّيعَةِ فِي مَذَاهِبِهَا فَقَالَ يَا جَابِرُ أَ لَمْ أَقِفْكَ عَلَى مَعْنَى اخْتِلَافِهِمْ مِنْ أَيْنَ اخْتَلَفُوا وَ مِنْ أَيِّ جِهَةٍ تَفَرَّقُوا قُلْتُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَلَا تَخْتَلِفْ إِذَا اخْتَلَفُوا يَا جَابِرُ إِنَّ الْجَاحِدَ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ كَالْجَاحِدِ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِي أَيَّامِهِ يَا جَابِرُ اسْمَعْ وَ عِ قُلْتُ إِذَا شِئْتَ «۲» قَالَ اسْمَعْ وَ عِ وَ بَلِّغْ حَيْثُ انْتَهَتْ بِكَ رَاحِلَتُكَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص …
وَ إِنَّ الْوَسِيلَةَ عَلَى دَرَجِ الْجَنَّةِ وَ ذِرْوَةِ ذَوَائِبِ الزُّلْفَةِ وَ نِهَايَةِ غَايَةِ الْأُمْنِيَّةِ لَهَا أَلْفُ مِرْقَاةٍ مَا بَيْنَ الْمِرْقَاةِ إِلَى الْمِرْقَاةِ حُضْرُ الْفَرَسِ الْجَوَادِ مِائَةَ عَامٍ وَ هُوَ مَا بَيْنَ مِرْقَاةِ دُرَّة إِلَى مِرْقَاةِ جَوْهَرَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ زَبَرْجَدَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ لُؤْلُؤَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ يَاقُوتَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ زُمُرُّدَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ مَرْجَانَةٍ إِلَى مِرْقَاةِ كَافُورٍ إِلَى مِرْقَاةِ عَنْبَرٍ إِلَى مِرْقَاةِ يَلَنْجُوجٍ إِلَى مِرْقَاةِ ذَهَبٍ إِلَى مِرْقَاةِ غَمَامٍ إِلَى مِرْقَاةِ هَوَاءٍ إِلَى مِرْقَاةِ نُورٍ قَدْ أَنَافَتْ عَلَى كُلِّ الْجِنَانِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَئِذٍ قَاعِدٌ عَلَيْهَا مُرْتَدٍ بِرَيْطَتَيْنِ رَيْطَةٍ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ رَيْطَةٍ مِنْ نُورِ اللَّهِ عَلَيْهِ تَاجُ النُّبُوَّةِ وَ إِكْلِيلُ الرِّسَالَةِ قَدْ أَشْرَقَ بِنُورِهِ الْمَوْقِفُ وَ أَنَا يَوْمَئِذٍ عَلَى الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ وَ هِيَ دُونَ دَرَجَتِهِ وَ عَلَيَّ رَيْطَتَانِ رَيْطَةٌ مِنْ أُرْجُوَانِ النُّورِ وَ رَيْطَةٌ مِنْ كَافُورٍ وَ الرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ قَدْ وَقَفُوا عَلَى الْمَرَاقِي وَ أَعْلَامُ الْأَزْمِنَةِ وَ حُجَجُ الدُّهُورِ عَنْ أَيْمَانِنَا وَ قَدْ تَجَلَّلَهُمْ حُلَلُ النُّورِ وَ الْكَرَامَةِ لَا يَرَانَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا بُهِتَ بِأَنْوَارِنَا وَ عَجِبَ مِنْ ضِيَائِنَا وَ جَلَالَتِنَا وَ عَنْ يَمِينِ الْوَسِيلَةِ عَنْ يَمِينِ الرَّسُولِ ص غَمَامَةٌ بَسْطَةَ الْبَصَرِ يَأْتِي مِنْهَا النِّدَاءُ يَا أَهْلَ الْمَوْقِفِ طُوبَى لِمَنْ أَحَبَّ الْوَصِيَّ وَ آمَنَ بِالنَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الْعَرَبِيِّ وَ مَنْ كَفَرَ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ وَ عَنْ يَسَارِ الْوَسِيلَةِ عَنْ يَسَارِ الرَّسُولِ ص ظُلَّةٌ يَأْتِي مِنْهَا النِّدَاءُ يَا أَهْلَ الْمَوْقِفِ طُوبَى لِمَنْ أَحَبَّ الْوَصِيَّ وَ آمَنَ بِالنَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ الَّذِي لَهُ الْمُلْكُ الْأَعْلَى لَا فَازَ أَحَدٌ وَ لَا نَالَ الرَّوْحَ وَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ لَقِيَ خَالِقَهُ بِالْإِخْلَاصِ لَهُمَا وَ الِاقْتِدَارِ بِنُجُومِهِمَا- فَأَيْقِنُوا يَا أَهْلَ وَلَايَةِ اللَّهِ بِبَيَاضِ وُجُوهِكُمْ وَ شَرَفِ مَقْعَدِكُمْ وَ كَرَمِ مَآبِكُمْ وَ بِفَوْزِكُمُ الْيَوْمَ عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِين
همچنین در بشارة المصطفى لشيعة المرتضى (ط – القديمة)، النص، ص: ۱۵۵
وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْحُسَيْنِ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَزِيدَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ ثَوَابٍ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ كَادِحٍ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَجَلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ لَهِيعَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلِيٌّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِفَتْحِ خَيْبَرَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ يَقُولَ فِيكَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصَارَى لِلْمَسِيحِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ لَقُلْتُ الْيَوْمَ فِيكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ رِجْلَيْكَ وَ مِنْ فَضْلِ طَهُورِكَ يَسْتَشْفُونَ بِهِ وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ وَ أَنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنَّكَ تُبْرِئُ ذِمَّتِي وَ تُقَاتِلُ عَلَى سُنَّتِي وَ أَنَّكَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ أَنَّكَ أَوَّلُ مَنْ يُكْسَى مَعِي وَ أَنَّكَ أَوَّلُ دَاخِلِ الْجَنَّةِ مِنْ أُمَّتِي وَ أَنَّ شِيعَتَكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُضِيئَةٌ وُجُوهُهُمْ حَوْلِي أَشْفَعُ لَهُمْ وَ يَكُونُونَ غَداً فِي الْجَنَّةِ جِيرَانِي وَ أَنَّ حَرْبَكَ حَرْبِي وَ سِلْمَكَ سِلْمِي وَ أَنَّ بِرَّكَ بِرِّي وَ عَلَانِيَتَكَ عَلَانِيَتِي وَ أَنَّ سَرِيرَةَ صَدْرِكَ كَسَرِيرَةِ صَدْرِي وَ أَنَّ وُلْدَكَ وُلْدِي وَ أَنْتَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَكَ وَ عَلَى لِسَانِكَ وَ قَلْبِكَ وَ بَيْنَ عَيْنَيْكَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنَّهُ لَنْ يَرِدَ عَلَيَّ الْحَوْضَ مُبْغِضٌ لَكَ وَ لَنْ يَغِيبَ عَنْهُ مُحِبٌّ لَكَ حَتَّى يَرِدَ الْحَوْضَ مَعَكَ قَالَ فَخَرَّ عَلِيٌّ ع سَاجِداً وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْعَمَ عَلَيَّ بِالْإِسْلَامِ وَ حَبَّبَنِي إِلَى خَيْرِ الْبَرِيَّةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ إِحْسَاناً وَ فَضْلًا مِنْهُ عَلَيَّ فَقَالَ النَّبِيُّ ص لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي.
[۲۴]. این حدیث قبلا در جلسه ۹۶۶، حدیث۲ نیز گذشت: https://yekaye.ir/an-nesa-4-36/
[۲۵] . قَالَ جَعْفَرٌ: وَ حَدَّثَنِي حُمَيْدُ بْنُ شُعَيْبٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى يُعْرَفُونَ بِهِ، فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ.
[۲۶] . عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ مُرْسَلًا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ [وَ] أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِالْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ
[۲۷] . أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ المتحابين [الْمُتَحَابُّونَ] فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا أَنَّهُمُ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
[۲۸] . قال أبو عبد الله- عليه السلام-: من صلى بالليل حسن وجهه بالنهار
[۲۹] . فَأَتَاهُ بِهِ فَصَبَّهُ بِيَدِهِ الْيُمْنَى عَلَى يَدِهِ الْيُسْرَى ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً ثُمَّ اسْتَنْجَى فَقَالَ اللَّهُمَّ حَصِّنْ فَرْجِي وَ أَعِفَّهُ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ حَرِّمْهَا عَلَى النَّارِ ثُمَّ اسْتَنْشَقَ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَا تُحَرِّمْ عَلَيَّ رِيحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشَمُّ رِيحَهَا وَ طِيبَهَا وَ رَيْحَانَهَا ثُمَّ تَمَضْمَضَ فَقَالَ اللَّهُمَّ أَنْطِقْ لِسَانِي بِذِكْرِكَ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَرْضَى عَنْهُ.
[۳۰] . ثُمَّ غَسَلَ يَمِينَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كِتَابِي بِيَمِينِي وَ الْخُلْدَ بِيَسَارِي ثُمَّ غَسَلَ شِمَالَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِي كِتَابِي بِشِمَالِي وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ عَفْوِكَ ثُمَّ مَسَحَ عَلَى رِجْلَيْهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ ثَبِّتْ قَدَمَيَّ عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى مُحَمَّدٍ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ تَوَضَّأَ بِمِثْلِ مَا تَوَضَّأْتُ وَ قَالَ مِثْلَ مَا قُلْتُ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ قَطْرَةٍ مَلَكاً يُقَدِّسُهُ وَ يُسَبِّحُهُ وَ يُكَبِّرُهُ وَ يُهَلِّلُهُ وَ يَكْتُبُ لَهُ ثَوَابَ ذَلِكَ.
[۳۱] . لِلصَّلَاةِ فَأَكْفَأَ بِيَدِهِ ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْهُ نَجِساً ثُمَّ اسْتَنْجَى فَقَالَ اللَّهُمَّ حَصِّنْ فَرْجِي وَ أَعِفَّهُ وَ اسْتُرْ عَوْرَتِي وَ حَرِّمْنِي عَلَى النَّارِ ثُمَّ تَمَضْمَضَ فَقَالَ اللَّهُمَّ لَقِّنِّي حُجَّتِي يَوْمَ أَلْقَاكَ وَ أَنْطِقْ لِسَانِي بِذِكْرِكَ ثُمَّ اسْتَنْشَقَ وَ قَالَ اللَّهُمَّ لَا تَحْرِمْنِي رِيحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ يَشَمُّ رِيحَهَا وَ طِيبَهَا.
[۳۲] . ثُمَّ غَسَلَ يَدَهُ الْيُمْنَى فَقَالَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي كِتَابِي بِيَمِينِي وَ الْخُلْدَ بِيَسَارِي ثُمَّ غَسَلَ يَدَهُ الْيُسْرَى فَقَالَ اللَّهُمَّ لَا تُعْطِنِي كِتَابِي بِيَسَارِي وَ لَا تَجْعَلْهَا مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِي وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ ثُمَّ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ غَشِّنِي بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ عَفْوِكَ ثُمَّ مَسَحَ عَلَى قَدَمَيْهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ الْأَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْيِي فِيمَا يُرْضِيكَ عَنِّي ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى مُحَمَّدٍ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَنْ تَوَضَّأَ مِثْلَ وُضُوئِي وَ قَالَ مِثْلَ قَوْلِي خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ قَطْرَةٍ مَلَكاً يُقَدِّسُهُ وَ يُسَبِّحُهُ وَ يُكَبِّرُهُ فَيَكْتُبُ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ ذَلِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.
[۳۳] . از باب نمونه: «حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ جَنَاح عَنْ عَوْفٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ جُرْدٌ مُرْدٌ مُكَحَّلِينَ مُكَلَّلِينَ مُطَوَّقِينَ مُسَوَّرِينَ مُخَتَّمِينَ نَاعِمِينَ مَحْبُورِينَ مُكَرَّمِينَ يُعْطَى أَحَدُهُمْ قُوَّةَ مِائَةِ رَجُلٍ فِي الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الْجِمَاعِ قُوَّةُ غِذَائِهِ قُوَّةُ مِائَةِ رَجُلٍ فِي الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ يَجِدُ لَذَّةَ غِذَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَذَّةَ عَشَائِهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَدْ أَلْبَسَ اللَّهُ وُجُوهَهُمُ النُّورَ وَ أَجْسَادَهُمُ الْحَرِيرَ بِيضَ الْأَلْوَانِ صُفْرَ الْحُلِيِّ خُضْرَ الثِّيَابِ.« (الإختصاص، ص۳۵۸)
[۳۴] . ثم قسم تعالی احوال العصاة و المؤمنين، فقال (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ) أي مكشوفة مضيئة، فالاسفار الكشف عن ضياء من قولهم: أسفر الصبح إذا أضاء، و سفرت المرأة إذا كشفت عن وجهها، و منه السفر، لأنه يكشف عن أمور تظهر به، قال توبة الحميري: «و كنت إذا فاجأت ليلی تبرقعت / فقد رابني منها الغداة سفورها» أي كشفها قناعها.
[۳۵] . ثم قسم سبحانه أحوال الناس في ذلك اليوم فقال «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» أي مشرقة مضيئة
[۳۶] . و أخرج ابن أبی حاتم و ابن المنذر من طريق علی عن ابن عباس في قوله مُسْفِرَةٌ قال مشرقة
[۳۷] . و قوله «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» أي من فرحها بما أعددنا لها من الثواب تكون ضاحكة مسرورة. و الضحك [و] الاستبشار و إن أضيف إلی الوجه، فالمراد به أصحاب الوجوه،
[۳۸] . «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» من سرورها و فرحها بما أعد لها من الثواب و أراد بالوجوه أصحاب الوجوه.
[۳۹] . قوله تعالی: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» بيان لانقسام الناس يومئذ إلی قسمين: أهل السعادة و أهل الشقاء، و إشارة إلی أنهم يعرفون بسيماهم في وجوههم و إسفار الوجه إشراقه و إضاءته فرحا و سرورا و استبشاره تهلله بمشاهدة ما فيه البشری.
[۴۰] . فأما الاسفار و الاشراف فيجوز ان يكون للوجوه خاصة بما جعل اللَّه فيها من النور، لتفرق الملائكة بين المؤمنين و الكفار.
[۴۱] . و قد بين حال الطائفتين في الآيات الأربع ببيان حال وجوههما لأن الوجه مرآة القلب في سروره و مساءته.
[۴۲] . فوصف السعداء بقوله تعالی: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (۳۸) ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (۳۹) مسفرة مضيئة متهللة، من أسفر الصبح إذا أضاء، و عن ابن عباس من قيام الليل لما روی من كثرت صلاته بالليل، حسن وجهه بالنهار، و عن الضحاك، من آثار الوضوء، و قيل: من طول ما اغبرت في سبيل اللّه، و عندي أنه بسبب الخلاص من علائق الدنيا و الاتصال بعالم القدس و منازل الرضوان و الرحمة ضاحكة، قال الكلبي: يعني بالفراغ من الحساب مستبشرة فرحة بما نالت من كرامة اللّه و رضاه، و اعلم أن قوله: مسفرة إشارة إلی الخلاص عن هذا العالم و تبعاته/ و أما الضاحكة و المستبشرة، فهما محمولتان علی القوة النظرية و العملية، أو علی وجدان المنفعة و وجدان التعظيم.
بازدیدها: ۳۴
بازتاب: ۱۱۲۶) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ | یک آیه در روز