ترجمه
نه [آن] زنان بر تو حلال میشوند از این پس، و نه اینکه به ازای آنان جایگزین گیری از همسران، هرچند حُسنشان اعجابت را برانگیزد، مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]؛ و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب است.[۱]
اختلاف قرائت[۲]
شأن نزول
در زمان جاهلیت مرسوم بود كه زنان را مبادله مىنمودند، به این گونه كه مردى به مرد دیگر مىگفت: تو زنت را با من مبادله کن تا من هم زنم را با تو مبادله کنم؛ تو از زنت به نفع من کوتاه بیا تا من نیز از زنم به نفع تو کوتاه بیایم. و خداوند عزّ و جلّ برای نهی از این کار این آیه را فرستاد «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ: و حلال نیست كه زنانی را با ایشان مبادله كنى، هرچند که حُسن آن زنان اعجاب تو را برانگیزاند»
و گوید: یکبار عیینة بن حصین بدون اجازه وارد خانه پیامبر اكرم ص شد، در حالى كه عایشه نزد آن حضرت بود. پیغمبر فرمود: اجازه گرفتن چه شد؟!
گفت: من تا كنون براى ورود به خانه هیچ یک از مردان [طائفه] «مُضَر» [= جد اعلای پیامبر] اجازه نگرفتهام، و سپس گفت: این گلچهره كیست كه در كنارت نشسته؟
فرمود: عایشه، مادر مومنان است.
عیینه گفت: آیا میل دارى به نفع تو از زیباترین خلایق [كنایه از همسر خودش] کوتاه بیایم و تو هم از این کوتاه بیایی؟
پیامبر ص فرمود: خداوند عز و جل این کار را حرام کرده است.
چون بیرون رفت، عایشه پرسید: این كى بود؟
پیامبر ص فرمود: «او احمقى است كه مورد اطاعت قرار گرفته؛ او با این وضعی که میبینی، سرور و مهتر قومش است!
معانی الأخبار، ص۲۷۵[۳]؛ الدر المنثور، ج۵، ص۲۱۲[۴]، مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۶[۵]
حدیث
۱) ابوبصیر میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم: نظرتان درباره این سخن خداوند عز و جل چیست که میفرماید: «نه [این] زنان بر تو حلالاند از این پس،…» (احزاب/۵۲)؟
فرمود: خداوند صرفاً حلال نکرد برای او زنانی را که در این آیه بر او حرام کرده است «حرام شد بر شما مادرانتان و دخترانتان و …» (نساء/۲۳) همگیشان را؛ و اگر مطلب آن طور بود که میگویید [که گمان میکنید همه زنان را بر او حرام کرده] آنگاه بدین معنا بود که برای شما چیزی را حلال کرده است که برای او حلال نکرده است؛ زیرا شما هرگاه که بخواهید میتوانید زنی را عوض کنید [=طلاق بدهید و زن دیگری بگیرید] ؛ اما مطلب این طور نیست که شما میگویید؛ حدیثِ [حکایت کردن و شرح دادنِ] آل محمد ص غیر از احادیثِ [= حکایت کردن و شرح دادنِ] مردم است. همانا خداوند برای پیامبرش حلال فرمود که با هر زنی که میخواهد ازدواج کند، غیر از زنانی که در سوره نساء [مادران و خواهران و …] حرام شمرد.
الكافی، ج۵، ص۳۹۱
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِی عَنْ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِی بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا یحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ» فَقَالَ إِنَّمَا لَمْ یحِلَّ لَهُ النِّسَاءُ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ فِی هَذِهِ الْآیةِ «حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ» فِی هَذِهِ الْآیةِ كُلِّهَا وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا یقُولُونَ لَكَانَ قَدْ أَحَلَّ لَكُمْ مَا لَمْ یحِلَّ لَهُ هُوَ لِأَنَّ أَحَدَكُمْ یسْتَبْدِلُ كُلَّمَا أَرَادَ وَ لَكِنْ لَیسَ الْأَمْرُ كَمَا یقُولُونَ أَحَادِیثُ آلِ مُحَمَّدٍ ص خِلَافُ أَحَادِیثِ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِیهِ ص أَنْ ینْكِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَیهِ فِی سُورَةِ النِّسَاءِ فِی هَذِهِ الْآیةِ.[۶]
نکته
در کتب اهل سنت، هم از عایشه و هم از امسلمه و ابنعباس روایت شده است که رسول الله ص از دنیا نرفت مگر اینکه خداوند با آیه «هر کس از آنها را که بخواهی [میتوانی] عقب برانی و هر کس را بخواهی به نزد خود جای دهی» (احزاب/۵۱) برایش حلال کرده بود که ازدواج کند با زنانی که میخواهد، مگر با محارمش.
الدر المنثور، ج۵، ص۲۱۲
و أخرج ابن سعد و ابن أبى حاتم عن أم سلمة رضى الله عنها قالت لم يمت رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى أحل الله له أن يتزوج من النساء ما شاء الا ذات محرم و ذلك قول الله تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ
و أخرج عبد الرزاق و سعيد بن منصور و عبد بن حميد و أبو داود في ناسخه و الترمذي و صححه و النسائي و ابن جرير و ابن المنذر و الحاكم و صححه و بان مردويه و البيهقي من طريق عطاء عن عائشة رضى الله عنها قالت لم يمت رسول الله صلى الله عليه و سلم حتى أحل الله له أن يتزوج من النساء ما شاء الا ذات محرم لقوله تُرْجِي مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ
و أخرج ابن سعد عن ابن عباس مثله.
۲) از امام صادق روایت شده است که آیه «حلال نیست بر تو زنان از این پس» (احزاب/۵۲) مربوط است به این آیه که فرمود «بر شما حرام شد مادرانتان و …» (نساء/۲۳)
مناقب آل أبی طالب ع، ج۱، ص۱۴۴؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص[۷]۲۳۰؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۷۵[۸]
عن أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ لا یحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ یعْنِی قَوْلَهُ حُرِّمَتْ عَلَیكُمْ أُمَّهاتُكُمْ الْآیة[۹]
تدبر
۱) «لا یحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ یمینُكَ…»
«نه [آن] زنان بر تو حلال میشوند از این پس، و نه اینکه به ازای آنان جایگزین گیری از همسران، هرچند حُسنشان اعجابت را برانگیزد، مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]…»
همانند بسیاری از آیاتی که حکم عمومی مومنان را با خطاب به پیامبر آغاز کرده است، این آیه نیز، اگرچه خطابش به پیامبر است اما در مقام بیان احکامی برای عموم مومنان است و مقصود از آن چنین است:
بعد از این (= بعد از اینکه در شریعت اسلام، حکم ازدواجهای حرام (ازدواج با محارم) در آیه ۲۳ سوره نساء دقیقا معلوم شده؛ حدیث۲)، ازدواج با هیچیک از این زنان محارم [برای هیچکس حتی] برای پیامبر ص هم حلال نمیشود؛ و نیز سنت جاهلیِ مبادله زنان [که دو نفر زنهایشان را با هم عوض کنند] – هرچقدر هم که از آن زنان خوشتان بیاید- جایز نخواهد بود و تنها مبادله کنیزان [که کسی کنیزش را به دیگری بدهد و کنیز او را به جایش بگیرد] جایز است.
متاسفانه، بسیاری از مفسران، بویژه در اهل سنت، و نیز مترجمان گمان کردهاند که این آیه میخواهد بگوید خداوند [به خاطر اینکه زنان پیامبر ص حاضر شدند با او باقی بمانند،] از این پس بر پیامبر ص هر ازدواج دیگر ویا عوض کردن همسرانش (به این معنا که یکی را طلاق دهد و زن دیگری بگیرد) را حرام کرد و فقط اجازه ازدواج با کنیزان را به او داد!
بحث تخصصی تفسیری در رد برداشت فوق
تنها دلیلی که اینان داشتهاند این است که آیه پیامبر را مخاطب قرار داده، اما این دلیل موجهی نیست؛ بویژه که درست در دو آیه قبلتر هم با تعبیر «ای پیامبر! ما بر تو حلال کردیم …» شروع شد، اما غیر از مورد آخرش – که آنجا هم با تعبیر «خالصة لک من دون المومنین» نشان داد که فقط همین حکم، اختصاصی پیامبر است – بقیه مواردش شامل همه مومنان میشد، جلسه۵۴۰، تدبر۱.
علاوه بر مخالفت شدید ائمه اطهار ع با این برداشت (مثلا حدیث۱)، به دلایل زیر نیز میتوان نادرستی این برداشت را نشان داد:
الف. در شان نزول آیه، شیعه و سنی اتفاق دارند که عبارت «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» برای رد یک سنت جاهلی (مبادله متقابل زن یک مرد با زن مرد دیگر) نازل شده، که ربطی به معنای عوض کردن همسر (طلاق دادن و زن جدیدی گرفتن) ندارد؛ و این حرمت، قطعا اختصاصی به پیامبر ص ندارد؛ خصوصا که تعبیر «اگر زیباییشان تو را خوش آید» تعبیری است که مخاطبش مردان هوسبازی بوده که در شأن نزول بدانها اشاره شد، و قطعا ساحت پیامبر ص از چنین تعبیری مبراست.
ب. بسیار غیرحکیمانه است که بعد از اینکه به پیامبر بگوند تو دیگر حق ازدواج با هیچ زنی نداری، بگویند حق طلاق دادن و ازدواج با یک زن جدید را نداری!
ب. در دو آیه قبل، سخن از جواز ازدواج پیامبر ص با هر زنی بود که خود را به پیامبر ص ببخشد؛ و نیز سخن از «هرکه را خواستی نزد خود جای بده …»؛ یعنی دو عبارتی که صراحتا به پیامبر ص اجازه ازدواجهایی میدهد که دیگران این اجازه را ندارند. کاملا نامعقول است که بلافاصله بعد از چنین اجازهای، به او بگویند از این پس، تو اجازه ازدواج نداری!
ج. استثنای کنیزان، به عبارت «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» نزدیکتر است و علیالقاعده باید به این برگردد، نه به عبارت «لا یحل لک النساء من بعد». پس این استثناء، به معنای این است که «مبادله زنان حرام است، اما مبادله کنیزان جایز است» (که در تمام مکاتب فقهی شیعه و سنی حکم همین است)؛ نه اینکه «زنان دیگر بر تو حلال نیستند اما کنیزان حلالاند!»
د. علاوه بر احادیث اهل بیت ع، روایات متعددی از امسلمه، ابنعباس، و دهها روایت از عایشه، در کتب اهل سنت آمده که پیامبر ص وقتی از دنیا میرفت هر ازدواجی برایش حلال بود. (تکلمهی حدیث۱) چون این مطلب با برداشت فوق ناسازگار بوده، برخی از اهل سنت، گفتهاند این آیه توسط حدیث یا آیه قبلی! نسخ شده است (البحر المحيط، ج۸، ص۴۹۷)؛ که صرف نظر از اینکه چنین نسخی بیمعناست؛ هیچ حدیثی هم بر این نسخ روایت نکردهاند، جز همین روایات فوق، که در آنها هم سخن از نسخ نیست؛ بلکه میگویند پیامبر برایش حلال بود؛ یعنی همان که ائمه اطهار ع فرمودهاند که چه معنی دارد که برای همه شما ازدواج و عوض کردن همسر جایز باشد و برای پیامبر خدا ص (آن هم در وسط آیاتی که در مقام بیان این است که اختیارات او بیش از شماست) حرام شده باشد. (حدیث۱)
ه. در آیه ۵۰ – که آن هم حکم عمومی بود- با تعبیر «ماضی» (احللنا لک: برایت حلال کردیم) آمد، اما در این آیه با تعبیر «مضارع» (لا یحِلُّ لَكَ: برایت حلال نمیشود) پس میخواهد تاکید کند که ما برخی امور را برای شما و پیامبر، و برخی را خاص پیامبر حلال کردیم، اما آن زنان [که حرمتشان قبلا بیان شده] دیگر حلال نمیشوند.
و. تعبیر «كانَ اللَّهُ عَلی كُلِّ شَیءٍ رَقیباً» که دز پایان آیه آمده، بوی تهدید میدهد و اگر آیه را خاص پیامبر بگیریم، با سیاق آیات قبلی که همگی در مقام برداشتن هرگونه عسر و حَرَج و زحمتی از پیامبر است، کاملا ناسازگار است؛ اما در مقام برداشتن یک سنت جاهلی در میان عربهای هوسباز آن زمان، کاملا تهدید معنی داری است.
۲) «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ»
در جامعهاش که زیبایی ظاهری زنان تنها معیار ارزش آنها باشد، مبادله زنان توسط شوهرانشان هم امری عادی میشود. (شأن نزول توجه شود)
تاملی درباره زمانه مدرن
آیا امروزه به اسم آزادی زن در غرب، همین سنتهای جاهلی نیست که احیا میشود؟!
آیا فروش فراوان وسایل آرایشی در جامعه ما، زنگ خطری نیست که جامعه ما هم کمکم به همان سمت میرود و بتدریج زیبایی زن مهمترین عامل ارزش او میشود؟
آیا زنانی که در این رقابت افتادهاند متوجه هستند کمکم به کجا میروند؟
آیا …
۳) «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ … وَ كانَ اللَّهُ عَلی كُلِّ شَیءٍ رَقیباً»
خداوند وقتی یک سنت جاهلی را که ریشه در هواپرستی افراد دارد (= مبادله زنان خود به خاطر زیباییشان)، میخواهد کنار بزند، بر «رقیب» (= مراقب) بودن خود تاکید میکند.
تأملی جامعهشناختی (قیاس معالفارق!)
ما در ادبیات دینی، مراقبی داریم به نام خدا، که هیچجا از حضور او خالی نیست و این مهمترین پشتوانه اخلاق است.
رعایت انضباط در کشورهای غربی، به مدد جریمههای سنگین و دوربینهای پلیس که در همهجا مراقب رفتارهای افرادند، حاصل شده است.
در واقع، تمایلات خودخواهانه ما انسانها همواره بهقدری زیاد است که باید همواره یک مراقبی بالای سر ما باشد تا دست از پا خطا نکنیم!
اما
ما دائما داریم یاد خدا را از زندگی حذف میکنیم و خدا را به حاشیه میرانیم، ولی غربیها دائما بر تعداد این دوربینها در تمام اماکن عمومی، و بلکه گاه خصوصی، اضافه میکنند.
با چنین روندی، آیا برتری نظم غربیها بر اخلاق ما، دلیل میشود که غربیها در تربیت انسانها موفقتر از ما بودهاند؟!
[۱] . ترجمهای که ابتدا انجام دادم و بعد تصحیح کردم:
نه [این] زنان بر تو حلالاند از این پس، و نه اینکه با آنان همسری را جایگزین کنی هرچند حُسنشان اعجابت را برانگیزد مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]؛ و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب است.
[۲] . يَحِلُّ/ تَحِلُّ
و قرأ أبو عمرو و يعقوب لا تحل بالتاء و الباقون بالياء و سهل أبو حاتم يجيز فيهما (مجمع البيان، ج۸، ص۵۷۳)
[۳] . حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدَوَيْهِ السَّرَّاجُ الزَّاهِدُ الْهَمَدَانِيُّ بِهَمَدَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَمْرُونَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ نُعَيْسٍ الْبَغْدَادِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ الْحِمَّانِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي فَرْوَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: كَانَ الْبَدَلُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ أَنْ يَقُولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ بَادِلْنِي بِامْرَأَتِكَ وَ أُبَادِلُكَ بِامْرَأَتِي تَنْزِلُ لِي عَنِ امْرَأَتِكَ فَأَنْزِلُ لَكَ عَنِ امْرَأَتِي فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» قَالَ فَدَخَلَ عُيَيْنَةُ بْنُ حُصَيْنٍ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ فَدَخَلَ بِغَيْرِ إِذْنٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص فَأَيْنَ الِاسْتِئْذَانُ قَالَ مَا اسْتَأْذَنْتُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ مُضَرَ مُنْذُ أَدْرَكْتُ ثُمَّ قَالَ مَنْ هَذِهِ الْحُمَيْرَاءُ إِلَى جَنْبِكَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذِهِ عَائِشَةُ أُمُّ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ عُيَيْنَةُ أَ فَلَا أَنْزِلُ لَكَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ وَ تَنْزِلُ عَنْهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ حَرَّمَ ذَلِكَ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَتْ لَهُ عَائِشَةُ مَنْ هَذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هَذَا أَحْمَقُ مُطَاعٌ وَ إِنَّهُ عَلَى مَا تَرَيْنَ سَيِّدُ قَوْمِهِ.
[۴] . أخرج البزار و ابن مردويه عن أبى هريرة رضى الله عنه قال كان البدل في الجاهلية ان يقول الرجل تنزل لي عن امرأتك و أنزل لك عن امرأتي فانزل الله وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ قال فدخل عيينة بن حصن الفزاري على النبي صلى الله عليه و سلم و عنده عائشة بلا اذن فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم أين الاستئذان قال يا رسول الله ما استأذنت على رجل من الأنصار منذ أدركت ثم قال من هذه الحميراء إلى جنبك فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم هذه عائشة أم المؤمنين قال أفلا أنزل لك عن أحسن الخلق قال يا عيينة ان الله حرم ذلك فلما ان خرج قالت عائشة رضى الله عنها من هذا قال أحمق مطاع و انه على ما ترين لسيد في قومه
[۵] . و قوله «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» فقيل أيضا في معناه أن العرب كانت تتبادل بأزواجهم فيعطي أحدهم زوجته رجلا فيأخذ بها زوجة منه بدلا عنها فنهى عن ذلك
[۶] . دو روایت دیگر هم در همان باب کتاب کافی آمده است به شرح ذیل (و روایتی هم در جلسه۵۳۹، حدیث۲ گذشت)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ كَمْ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَيْءٍ قُلْتُ [قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ] وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِ فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَّا لِغَيْرِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَا يَصْلُحُ نِكَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهِ لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ فِي هَذِهِ الْآيَةِ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ إِلَى آخِرِهَا وَ لَوْ كَانَ الْأَمْرُ كَمَا تَقُولُونَ كَانَ قَدْ أَحَلَّ لَكُمْ مَا لَمْ يُحِلَّ لَهُ لِأَنَّ أَحَدَكُمْ يَسْتَبْدِلُ كُلَّمَا أَرَادَ وَ لَكِنْ لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِيِّهِ ص أَنْ يَنْكِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ فِي هَذِهِ الْآيَةِ فِي سُورَةِ النِّسَاءِ. (الكافي، ج۵، ص۳۸۹)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ فَقَالَ أَرَاكُمْ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ يَحِلُّ لَكُمْ مَا لَمْ يَحِلَّ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى لِرَسُولِهِ ص أَنْ يَتَزَوَّجَ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ إِنَّمَا قَالَ لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدِ الَّذِي حَرَّمَ عَلَيْكَ قَوْلُهُ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ. (الكافي، ج۵، ص۳۹۰)
[۷] . عن محمد بن مسلم عن أحدهما قال قلت له أ رأيت قول الله: «لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» قال: إنما عنى به التي حرم الله عليه في هذه الآية «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ»
[۸] . قيل يريد المحرمات في سورة النساء عن أبي عبد الله (ع)
[۹] . این شبه روایت هم در مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۷۶ آمده است اما نه سندی دارد و نه با سایر احادیث باب همخوانی دارد:
قیل فی قوله «وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» یعنی إن أعجبك حسن ما حرم علیك من جملتهن و لم یحللن لك و هو المروی عن أبی عبد الله (ع).
بازدیدها: ۱۱۰