۵۴۹) مَلْعُونینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً

ترجمه

لعنت‌شدگان [= دور از رحمت] اند. هرکجا به چنگ افتند، گرفته شوند و با قاطعیت به قتل رسند.

اختلاف قرائت[۱]

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«ثُقِفُوا»

اصل ماده «ثقف» را به معنای « کجیِ چیزی را راست کردن» دانسته‌اند که وقتی با حرف «بـ» متعدی می‌شود به معنای چیره شدن و ظفر یافتن بر کسی یا چیزی می‌باشد. (معجم المقاييس اللغة، ج‏۱، ص۳۸۳) رواج این ماده در این معنای اخیر بقدری است که برخی اساسا «ثقف»‌را به معنای اینکه «با کاردانی تمام به چیزی رسیدن و کاری را انجام دادن» دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۷۴) ویا گفته اند اصل این ماده به معنای رسیدن به چیزی است که با احاطه کامل بر آن چیز همراه باشد به طوری که آن چیز کاملا تحت نظر قرار بگیرد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۲، ص۱۹)

این ماده در قرآن کریم تنها ۶ بار و همواره به صورت فعل ثلاثی مجرد به کار رفته است (ثَقِفْتُمُوهُمْ، تَثْقَفَنَّهُمْ، ثُقِفُوا)

«مَلْعُونینَ»

«ملعون» اسم مفعول از ماده «لعن» است و در جلسه ۲۷۴ بیان شد که ماده «لعن» به معنای طرد و دور کردنی است که از روی خشم و نارضایتی باشد.

http://yekaye.ir/al-hegr-15-35/

به لحاظ نحوی، این کلمه منصوب است؛ ومی‌تواند منصوب از باب مذمت باشد (مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۷۸)؛

و یا اینکه حال باشد برای جمله قبل. (الکشاف، ج۳، ص۵۶۱)

برخی هم این احتمال را داده‌اند که «ملعونین» صفت برای «قلیلا» در آیه قبل بوده باشد؛ یعنی «قلیلا» به به معنای زمانی اندک، بلکه به معنای «تعدادی اندک» است؛ یعنی جر تعدادی اندک در جوار تو نمی‌مانند که این تعداد اندک هم ملعون‌اند و باید گرفته شوند و به قتل برسند (البحر المحیط، ج۸، ص۵۰۶).[۲]

شأن نزول

در بسیاری از تفاسیر آمده است که این آیات در مورد حضرت علی ع نازل شده است که خداوند فرمود «البته اگر منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی هست و اضطراب‌افکنان [= شایعه‌سازان] در این شهر [از کار خود] بازنایستند، به‌یقین تو را علیه آنان بشورانیم، سپس در آنجا جز اندکی در جوار تو نمانند.» یعنی آنان را هلاک می‌کند؛ سپس فرمود «لعنت‌شدگان [= دور از رحمت] اند. هرکجا به چنگ افتند» یعنی بعد از تو ای محمد! «گرفته شوند و با قاطعیت به قتل رسند» که به خدا سوگند امیرالمومنین ع آنان را به قتل رساند» سپس فرمود «این سنت خداست در کسانی که قبل از تو بوده‌اند»

مناقب آل أبي طالب ع، ج‏۳، ص۲۱۰

وَ فِي تَفَاسِيرَ كَثِيرَةٍ أَنَّهُ نَزَلَ فِي حَقِّهِ [علی ع] لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلَّا قَلِيلًا يَعْنِي يُهْلِكُهُمْ ثُمَّ قَالَ مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا يَعْنِي بَعْدَكَ يَا مُحَمَّدُ أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَتَلَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ قَالَ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ الْآيَةَ.

حدیث

۱) از امام باقر ع درباره این آیه روایت شده است:

«ملعون‌اند» پس لعنت بر آنان واجب شد؛ و خداوند بعد از این لعنت است که فرمود «هرکجا به چنگ افتند، گرفته شوند و با قاطعیت به قتل رسند.»

تفسير القمي، ج‏۲، ص۱۹۷

فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ «مَلْعُونِينَ» فَوَجَبَتْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَةُ يَقُولُ اللَّهُ بَعْدَ اللَّعْنَةِ «أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا».

 

۲) امیرالمومنین ع بعد از جنگ نهروان خطبه‌ای خواندند و در آن فرمودند قبل از اینکه مرا دیگر نیابید هر سوالی می‌خواهید بپرسید. افراد سوالاتی درباره فتنه‌هایی که در پیش روست پرسیدند و حضرت توضیحاتی فرمودند، تا اینکه کسی گفت: یا امیرالمومنین! بعد از اینها چه خواهد شد؟ فرمودند:

همانا خداوند از این فتنه‌ها  فرج و گشایشی حاصل می‌کند با مردی از ما اهل بیت، همچون گشایش صبحدم؛

پدرم فدای فرزندِ آن بهترینِ کنیزان!*

آنان [= آن ظالمانی که در همه امور مسلط شده بودند] را به خواری می‌افکند و جام تلخ‌کامی را بدانها می‌نوشاند، پس آنان نصیبی جز شمشیر نخواهند داشت؛ هشت ماه شمشیر را بر شانه‌اش می‌گذارد، به طوری که آن روز قریش [= کسانی که در حق من ظلم کردند و من بر ظلم آنان صبر کردم] آرزو می‌کنند کاش دنیا و آنچه در آن است را بدهند و در عوض به اندازه [زمان] دوشیدن شیر گوسفندی یا ذبح شتری مرا ببینند، تا از آنان قبول کنم اندکی از چیزهایی که الان از آنان می‌خواهم و زیر بار نمی‌روند؛ تا حدی که قریش خواهد گفت: اگر این از فرزندان فاطمه س بود بر ما رحم می‌کرد؛ پس خداوند او را بر بنی‌امیه می‌شوراند و آنان را «ملعون [دور از رحمت] می‌گرداند که هرکجا به چنگ افتند، گرفته شوند و با قاطعیت به قتل رسند.»

  • پی‌نوشت: مسلمانان در جنگ با روم، نرگس خاتون، مادر امام زمان ع، را از روم به اسارت گرفتند و به کنیزی فروختند و امام هادی ع مبلغ ایشان را پرداخت و او با امام حسن عسکری ع ازدواج کرد.

الغارات، ج‏۱، ص۱۱-۱۳ (فرازهای اول این خطبه، در نهج‌البلاغه، خطبه۹۲ آمده است)

حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَنْصُورٍ  قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يُوسُفَ‏  قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْكَرِيمِ الزَّعْفَرَانِيُ‏  قَالَ: قَالَ‏  إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الثَّقَفِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ قَيْسِ بْنِ قَهْدٍ  مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: حَدَّثَنَا الْمَنْصُورُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ زِرِّ  بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَخْطُبُ

قَالَ إِبْرَاهِيمُ وَ أَخْبَرَنِي أَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ‏  بْنِ أَبِي لَيْلَى قَالَ: قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي ابْنُ أَبِي لَيْلَى عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَيْشٍ قَالَ: خَطَبَ عَلِيٌّ ع بِالنَّهْرَوَانِ‏…[۳]

فَقَامَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: ثُمَّ مَا يَكُونُ بَعْدَ هَذَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ: «ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُفَرِّجُ الْفِتَنَ بِرَجُلٍ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ كَتَفْرِيجِ الْأَدِيمِ‏  بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ  يَسُومُهُمْ خَسْفاً وَ يَسْقِيهِمْ بِكَأْسٍ مُصَبَّرَةٍ  فَلَا يُعْطِيهِمْ إِلَّا السَّيْفَ هَرْجاً هَرْجاً  يَضَعُ السَّيْفَ عَلَى عَاتِقِهِ ثَمَانِيَةَ أَشْهُرٍ وَدَّتْ قُرَيْشٌ عِنْدَ ذَلِكَ بِالدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَوْ يَرَوْنِي مَقَاماً وَاحِداً قَدْرَ حَلْبِ شَاةٍ أَوْ جَزْرِ جَزُورٍ  لِأَقْبَلَ مِنْهُمْ بَعْضَ الَّذِي يَرِدُ عَلَيْهِمْ‏  حَتَّى تَقُولَ قُرَيْشٌ لَوْ كَان‏ هَذَا مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ لَرَحِمَنَا فيغريه اللَّه ببني أميّة فيجعلهم ملعونين أينما ثقفوا أخذوا و قتّلوا تقتيلا.[۴]

۳) یونس بن ظبیان می‌گوید:

امام صادق ع فرمود: یونس! به عطیه [= یکی از شیعیان] از قول من بگو که کسی که جرعه‌ای شراب بنوشد خداوند عز و جل و فرشتگان و پیامبرانش و مومنان او را لعنت کنند؛ و اگر آن اندازه بنوشد که مست شود روح ایمان از بدنش رخت برمی‌بندد و روح سخیف خبیث ملعونی در او مستقر می‌گردد تا حدی که نماز را ترک کند؛ و چون نماز را ترک کرد فرشتگان او را مذمت کنند و خداوند عز و جل به او فرماید: بنده من! کافر شدی؟! و فرشتگان تو را به خاطر این زشتی‌ات مذمت می‌کنند!

سپس امام صادق ع فرمود: چه زشت است، چه زشت است و واقعا چه زشت است؛ به خدا سوگند یک لحظه توبیخ خداوند جلیل، از هزار سال عذاب شدیدتر است.

سپس فرمود: «لعنت‌شدگان [= دور از رحمت] اند. هرکجا به چنگ افتند، گرفته شوند و با قاطعیت به قتل رسند.»

سپس فرمود: یونس! ملعون است ملعون است کسی که دستور خدا را ترک گوید؛ که اگر راه خشکی در پیش گیرد هلاکش کند و اگر راه دریا در پیش گیرد غرقش کند، که به خاطر غضب خداوند جلیل [خشکی و دریا] بر او غضب کنند.

الكافي، ج‏۶، ص۳۹۹

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الشَّيْبَانِيِّ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

يَا يُونُسَ بْنَ ظَبْيَانَ أَبْلِغْ عَطِيَّةَ عَنِّي أَنَّهُ مَنْ شَرِبَ جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ لَعَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَلَائِكَتُهُ وَ رُسُلُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ فَإِنْ شَرِبَهَا حَتَّى يَسْكَرَ مِنْهَا نُزِعَ رُوحُ الْإِيمَانِ مِنْ جَسَدِهِ وَ رَكِبَتْ فِيهِ رُوحٌ سَخِيفَةٌ خَبِيثَةٌ مَلْعُونَةٌ فَيَتْرُكُ الصَّلَاةَ فَإِذَا تَرَكَ الصَّلَاةَ عَيَّرَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ عَبْدِي كَفَرْتَ وَ عَيَّرَتْكَ الْمَلَائِكَةُ سَوْأَةً لَكَ عَبْدِي ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَوْأَةً سَوْأَةً كَمَا تَكُونُ السَّوْأَةَ وَ اللَّهِ لَتَوْبِيخُ الْجَلِيلِ جَلَّ اسْمُهُ سَاعَةً وَاحِدَةً أَشَدُّ مِنْ عَذَابِ أَلْفِ عَامٍ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا ثُمَّ قَالَ يَا يُونُسُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ تَرَكَ أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ أَخَذَ بَرّاً دَمَّرَتْهُ وَ إِنْ أَخَذَ بَحْراً غَرَّقَتْهُ يُغْضَبُ لِغَضَبِ الْجَلِيلِ عَزَّ اسْمُهُ.[۵]

تدبر

۱) «مَلْعُونینَ…»

منافقان و بیماردلان و اراجیف‌بافان، که در آیه قبل ذکر شد، همگی در میان جامعه اسلامی بودند؛ و قرآن آنان را ملعون خواند. این نشان می‌دهد که گمان برخی افراد که می‌پندارند هیچ مسلمانی را نمی‌توان لعنت کرد، باطل است. (شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏۲۰، ص۱۳)

به تعبیر امروزی‌تر،

«مرگ بر منافق» يك شعار قرآنى است. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۰۴)

 

۲) «مَلْعُونینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً»

شخصی که ملعون، و از درگاه رحمت الهی رانده ‌شود، ارزش انسانی خود را از دست داده است؛ و لذا دستگیری و گاه حتی کشته او مباح می‌شود. (توضیح بیشتر در تدبر۳)

 

۳) «مَلْعُونینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً»

دست کم در مورد سه گروه از کسانی که خود را مسلمان می‌دانند (منافقان و بیماردلان و اراجیف‌بافان) سخن از گرفتن و کشتن آنان مطرح است.

پس، این تلقی که اسلام با افراد منحرف درون جامعه دینی تنها به نصیحت بسنده می‌کند و در قبال آنها هیچگاه خشونت به خرج نمی‌دهد، نادرست است.

بحث تخصصی جامعه‌شناسی (درباره إعمال خشونت در جامعه)

تردیدی نیست که حکومت اسلامی در مواجهه با عموم مردم، اصل اولی را باید بر مدارا و نرمش، و تا حد امکان چشم‌پوشی از خطاها بگذارد، و اگر قرار به خشونت باشد، خشونت در گام آخر است؛ اما آیا اصلا می‌توان خشونت به خرج داد؟

امروزه برخی با بهانه حقوق بشر، هر گونه إعمال خشونت در جامعه را مردود می‌دانند و معتقدند اگر کسی جرمی مرتکب می‌شود تنها و تنها حق داریم او را محدود [= زندانی] کنیم؛ و حق هیچگونه إعمال خشونت نداریم.

این ادعا – که در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مطرح است، و به همین جهت، ظاهراً مجازات اعدام را در قوانین مدنی خود ندارند – ریشه در نگاهی ماتریالیستی به انسان دارد که اولا همه حقیقت او را در جسم و بدن او منحصر می‌داند؛ و ثانیا آسیب زدن به جسم دیگری را به هیچوجه روا نمی‌شمرد، حتی در مقام مقابله به مثل، با این توجیه که اگر او کار بدی کرد، ما نباید کار بد او را تکرار کنیم!

قبل از تحلیل این ادعا، لازم به یادآوری است که بقدری غیرمنطقی بودنِ این ادعا، حتی برای مدعیانش، واضح است، که هرجا پای مصلحت عمومی – از نظر خودشان- در میان باشد براحتی شدیدترین رفتارها را با انسانهایی که مجرم می‌دانند انجام می‌دهند؛ که شاهد واضح آن نوع برخوردهایی است که با کسانی که به عنوان تروریست دستگیر می‌کنند انجام می‌دهند، و حتی به صرف سوءظن به شخصی، وی را تحت انواع شکنجه‌ها قرار می‌دهند تا هم‌قطارانش را لو دهد تا انسان‌های کمتری کُشته شوند؛ البته چنین اقدامی را هر عاقلی تایید می‌کند؛ اما به‌وضوح خلاف منطق فوق است! البته آنها به همین بسنده نمی‌کنند بلکه به اسم اقدام پیشگیرانه، به کشورهایی که از نظر آنها صرفاً متهم‌اند هجوم می‌برند و میلیونها نفر را کشته و مجروح و آواره می‌سازند، که نمونه‌اش را در عراق شاهد بوده‌ایم.

غلبه رویکرد ظاهربینانه ماتریالیستی در تحلیل مذکور بقدری زیاد است که میشل فوکو در کتاب «مراقبت و تنبیه، تولد زندان» بخوبی نشان داده است که این گونه نیست که امروزه مجازات‌های خشن علیه انسانها کم شده باشد؛ بلکه مجازات‌های بدنی جای خود را به مجازات‌های ظریف روانی داده است که آسیبی که از آنها متوجه شخصیت انسان می‌شود، بسیار بیش از مجازات‌های جسمانی است.

اما در اسلام، چون سعادت اجتماعی انسانها را اصل می‌داند، لذا معیار انسان بودن – و لذا قابل احترام بودنِ- شخص را صرفاً در بهره‌مندی از بدن آدمی نمی‌شمرد، و با کسی که بخواهد با اقدامات خود در عرصه عمومی، سعادت جامعه را به خطر بیندازد، برخورد می‌کند؛ و البته چنان که بیان شد، إعمال خشونت، آخرین گامِ این برخورد است؛ چنانکه در آیه قبل، از مهلتی که به آنها برای دست برداشتن از اقداماتشان داده می‌شود، سخن گفت. (جلسه قبل، تدبر۸)

 

۴) «أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

اجراى حكم خدا در مورد فتنه انگيزانِ حقّ ستيز، به زمان و مكان و مرز محدود نيست؛ و براى فتنه انگيزان و اخلال‏گران امنيّتِ [از جمله، امنیت اخلاقیِ] جامعه، هيچ جايى نبايد محل امن باشد. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۰۳)

 

۵) «أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

فرار فتنه انگيزان، نبايد مانع برخورد شما شود. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۰۳)

 

۶) «لَنُغْرِینَّكَ بِهِمْ … أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا»

[شروع اقدام در خصوص برخورد شدید با فتنه‌انگیزان برعهده رهبر جامعه دینی است، اما] در دستگيرى دشمنان، همه مردم بايد بسيج شوند. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۰۳)

نحوه استنباط

اولی را به صورت مفرد مخاطب آورد؛ و دومی را به صورت مجهول، که یعنی این کار باید به هر صورت انجام شود.

 

۷) «لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ … الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ … قُتِّلُوا تَقْتِيلًا»

كسانى كه [با سخنان ناصواب و شایعه‌پراکنی] از ايجاد فتنه و دلهره دست بر نمى‏دارند، بايد با شدّت و ذلّت كشته شوند. (تفسير نور، ج‏۹، ص۴۰۳)

بحث تخصصی اجتماعی (نحوه برخورد با معاندان داخلی)

در فضاهای به‌اصطلاح روشنفکری، معروف شده که حضرت علی ع با دشمنان داخلی‌اش همواره به مدارا رفتار می‌کرد و تا آنها دست به شمشیر نمی‌بردند، کاری به کار آنها نداشت؛ و برخورد ایشان با خوارج را شاهد بر این مدعا می‌گیرند.

با توجه به اینکه حضرت علی ع خود را قرآن ناطق می دانست و سیره خود را پیروی کامل از کتاب خدا و سنت رسول الله معرفی کرده بود، باید گفت که این برداشت کاملا نادرست است؛ چرا که این آیه به صراحت در مورد سه گروه از مخالفان داخلی (منافقان، هوسبازان، و شایعه‌پراکنان) دستور می‌دهد که بعد از مهلتی اندک، یا باید تبعید شوند و یا دستگیر و اعدام گردند!

در مورد برخورد حضرت علی ع با خوارج هم باید گفت که خوارج چون گروه منسجمی نبودند، در زمره هیچیک از سه دسته فوق قرار نمی‌گرفتند، و تا زمانی هم که دست به شمشیر نبرده بودند خطر جدی‌ای از جانب آنها جامعه دینی را تهدید نمی‌کرد؛ در مقابل می‌توان سیره حضرت ع در برخورد با معاویه و دار و دسته‌اش را گوشزد کرد که بر آنان بسیار سخت می‌گرفت و هرکس که معلوم می‌شد جاسوس معاویه است، بلافاصله اعدام می‌شد؛ و یا توصیه‌های ایشان به برخوردهای شدید با برخی افراد (مانند معاویة ‌بن حدیج [خدیج]) که با سخنرانی‌های خود – و البته بدون دست بردن به شمشیر- مردم را به نفع معاویه و علیه امام تشویق می‌کرد ، شاهد بر این مدعاست که حضرت با منافقان و شایعه‌پراکنان هم برخورد شدید داشته است.

 

۸) «وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً؛

قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلايُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً؛

لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلا؛

مَلْعُونینَ أَینَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً»

نمونه‌ای قرآنی از سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی فرهنگی برای حل معضل اجتماعی

در مساله تعرض به زنان،

ابتدا زشتی و پلیدی این رفتار را روشن کرد (آموزش فرهنگی و اجتماعی) و آثار وجودی این رفتار (ملعون شدن) را هم برشمرد (استفاده از تعبیر «لعنت» علاوه بر تهدید اخروی، تعمیق آموزش‌های قبلی نیز هست؛ یعنی نشان می‌دهد این رفتار شما، تاثیراتی عمیق در وجودتان می‌گذارد و شما را از رحمت خدا دور می‌کند)

سپس یک دستورالعمل صریح اجرایی به خود زنان داد (وجوب حجاب کامل و متین) و البته فلسفه آن را هم بیان کرد تا فایده آن برای خویش را دریابند و به انجام آن تشویق شوند (این نوع پوشش برای این است که به عفت شناخته شوند تا مورد اذیت قرار نگیرند)

سپس یک قانون اجتماعی وضع کرد و مجازات‌های سنگینی برای کسانی که درصددند آن تعرض به زنان همچنان ادامه داشتند، قرار داد.

ثمره اجتماعی

برای تربیت و سعادت بشر، و حفظ جامعه،

نمی‌توان صرفاً به تبلیغ و گفتگو و خودسازی اکتفا کرد؛

نمی‌توان تنها به صورت انفرادی از تک‌تک افراد خواست که ظواهر دینی و دستورهای شرعی‌ را رعایت کنند؛ و

نمی‌توان تنها به وضع قوانین و اجرای خشک دستورها و مقررات دل بست. (ایستاده در باد، ص۴۹۴-۴۹۶)

تاملی در جامعه خویش

یکی از مشکلات اجتماعی ما این است که برخی جناح‌های فکری، تنها و تنها یکی از این مولفه‌ها را مهم می‌دانند؛ و به‌تَبَعِ آنان، سیاستمداران، به یکی از این امور دلبسته و اهمیت بقیه را منکر می‌شوند:

اغلبِ به‌اصطلاح روشنفکران، تنها گزینه اول را تجویز می‌کنند؛

طرفداران جدایی دین از سیاست، گزینه دوم را بتنهایی کافی می‌دانند؛ و

متحجران و مقدس‌مآبان، تنها به گرینه سوم دلخوش کرده‌اند.

اما از نظر اسلام،

نمی‌توانید از انسانها بخواهید که فقط و فقط باطنشان را درست کنند؛

نمی‌توانید از انسانها بخواهید که شخصاً به آداب و مناسک دینی پای‌بند باشند و بس؛ و

نمی‌توانید از انسانها بخواهید که حکومتی را تشکیل دهند، اما به تربیت فرهنگی آحاد جامعه کاری نداشته باشند.


[۱] . قُتِّلُوا / قُتِلُوا

و قرأ الجمهور: قُتِّلُوا، بتشديد التاء و فرقة: بتخفيفها، فيكون تَقْتِيلًا مصدرا على غير قياس المصدر (البحر المحيط، ج‏۸، ص۵۰۶)

[۲] . و الصحيح أن ملعونين صفة لقليل، أي إلا قليلين ملعونين، و يكون قليلا مستثنى من الواو في لا يجاورون

[۳] . ثُمَّ اتَّفَقَا  يَزِيدُ  أَحَدُهُمَا حَرْفاً وَ يَنْقُصُ حَرْفاً وَ الْمَعْنَى‏ وَاحِدٌ قَالَ: خَطَبَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «أَيُّهَا النَّاسُ أَمَّا بَعْدُ  أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ  وَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا غَيْرِي» وَ فِي حَدِيثِ ابْنِ أَبِي لَيْلَى «لَمْ يَكُنْ لِيَفْقَأَهَا أَحَدٌ غَيْرِي وَ لَوْ لَمْ أَكُ بَيْنَكُمْ‏  مَا قُوتِلَ أَصْحَابُ الْجَمَلِ وَ أَهْلُ النَّهْرَوَانِ وَ ايْمُ اللَّهِ‏  لَوْ لَا أَنْ تَنْكُلُوا  وَ تَدَعُوا الْعَمَلَ لَحَدَّثْتُكُمْ بِمَا قَضَى اللَّهُ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّكُمْ ص لِمَنْ فَاتَكَهُمْ‏  مُبْصِراً لِضَلَالَتِهِمْ‏ عَارِفاً لِلْهُدَى الَّذِي نَحْنُ عَلَيْهِ» ثُمَّ قَالَ: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏  إِنِّي مَيِّتٌ أَوْ مَقْتُولٌ بَلْ قَتْلًا مَا يَنْتَظِرُ أَشْقَاهَا أَنْ يَخْضِبَهَا مِنْ فَوْقِهَا بِدَمٍ» وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى لِحْيَتِهِ‏  «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْ‏ءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تُضِلُّ مِائَةً أَوْ تَهْدِي مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا وَ سَائِقِهَا»  فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ: حَدِّثْنَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَنِ الْبَلَاءِ؟ قَالَ: «إِنَّكُمْ فِي زَمَانٍ إِذَا سَأَلَ سَائِلٌ فَلْيَعْقِلْ وَ إِذَا سُئِلَ مَسْئُولٌ فَلْيَثَّبَّتْ أَلَا وَ إِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أُمُوراً أَتَتْكُمْ جَلَلًا مُزَوَّجاً وَ بَلَاءً مُكْلِحاً مُلِحّاً  وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ أَنْ لَوْ فَقَدْتُمُونِي وَ نَزَلَتْ كرائه [كَرَاهِيَةُ] الْأُمُورِ وَ حَقَائِقُ الْبَلَاءِ لَقَدْ أَطْرَقَ كَثِيرٌ مِنَ السَّائِلِينَ وَ فَشِلَ كَثِيرٌ مِنَ الْمَسْئُولِينَ‏  وَ ذَلِكَ إِذَا قَلَّصَتْ‏  حَرْبُكُمْ وَ شَمَّرَتْ عَنْ سَاقٍ‏  وَ كَانَتِ الدُّنْيَا بَلَاءً عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لِبَقِيَّةِ الْأَبْرَارِ فَانْصُرُوا قَوْماً  كَانُوا أَصْحَابَ رَايَاتٍ يَوْمَ بَدْرٍ وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ تُنْصَرُوا وَ تُؤْجَرُوا وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَصْرَعَكُمُ الْبَلِيَّةُ» فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَدِّثْنَا عَنِ الْفِتَنِ قَالَ: «إِنَّ الْفِتْنَةَ  إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ‏  يُشْبِهْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ إِنَّ الْفِتَنَ تَحُومُ كَالرِّيَاحِ يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ أُخْرَى أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِي عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنِي أُمَيَّةَ إِنَّهَا فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ مُظْلِمَةٌ مُطَيَّنَةٌ  عَمَّتْ فِتْنَتُهَا وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُهَا وَ أَصَابَ الْبَلَاءُ مَنْ أَبْصَرَ فِيهَا وَ أَخْطَأَ الْبَلَاءُ مَنْ‏ عَمِيَ عَنْهَا يَظْهَرُ أَهْلُ بَاطِلِهَا عَلَى أَهْلِ حَقِّهَا حَتَّى تُمْلَأَ الْأَرْضُ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً وَ بِدَعاً أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ يَضَعُ جَبَرُوتَهَا وَ يَكْسِرُ عُمُدَهَا وَ يَنْزِعُ أَوْتَادَهَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَرْبَابَ سَوْءٍ لَكُمْ بَعْدِي كَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعَضُّ بِفِيهَا وَ تَخْبِطُ بِيَدَيْهَا وَ تَضْرِبُ بِرِجْلَيْهَا تَمْنَعُ دَرَّهَا  لَا يَزَالُونَ بِكُمْ حَتَّى لَا يَتْرُكُوا فِي مِصْرِكُمْ إِلَّا تَابِعاً لَهُمْ أَوْ غَيْرَ ضَارٍّ  وَ لَا يَزَالُ بَلَاؤُهُمْ‏  بِكُمْ حَتَّى لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلَ انْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ‏  إِذَا رَآهُ أَطَاعَهُ وَ إِذَا تَوَارَى عَنْهُ شَتَمَهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ فَرَّقُوكُمْ تَحْتَ كُلِّ حَجَرٍ لَجَمَعَكُمُ اللَّهُ لِشَرِّ يَوْمٍ لَهُمْ أَلَا إِنَّ مِنْ بَعْدِي جُمَّاعَ‏  شَتَّى إِنَّ قِبْلَتَكُمْ وَاحِدَةٌ وَ حَجَّكُمْ وَاحِدٌ وَ عُمْرَتَكْم وَاحِدَةٌ وَ الْقُلُوبُ مُخْتَلِفَةٌ» ثُمَّ أَدْخَلَ أَصَابِعَهُ بَعْضَهَا فِي بَعْضِ‏  فَقَامَ رَجُلٌ إِلَيْهِ فَقَالَ: مَا هَذَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ؟ قَالَ: «هَذَا هَكَذَا يَقْتُلُ هَذَا هَذَا وَ يَقْتُلُ هَذَا هَذَا قِطَعاً جَاهِلِيَّةً لَيْسَ فِيهَا هُدًى وَ لَا عَلَمٌ يُرَى‏  نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مِنْهَا بِمَنْجَاةٍ وَ لَسْنَا فِيهَا بِدُعَاةٍ»

فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا نَصْنَعُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ قَالَ: «انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا  وَ إِنِ اسْتَصْرَخُوكُمْ‏  فَانْصُرُوهُمْ تُؤْجَرُوا  فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَصْرَعَكُمُ الْبَلِيَّةُ»

[۴] . در بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص۲۷ سخنانی از امیرالمومنین ع خطاب به کمیل آمده است که در راستای همین حدیث فوق است.

أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ أَبُو الْبَقَاءِ إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْبَصْرِيُّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ فِي الْمُحَرَّمِ سَنَةَ سِتَّ عَشْرَةَ وَ خَمْسِمِائَةٍ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عُتْبَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الدُّبَيْلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ كَثِيرٍ الْعَسْكَرِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْمُفَضَّلِ أَبُو سَلَمَةَ الْأَصْفَهَانِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي رَاشِدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ وَائِلٍ الْقُرَشِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَفْصٍ الْمَدَنِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ زَيْدِ بْنِ أَرْطَاةَ قَالَ: لَقِيتُ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَضْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُكَ بِوَصِيَّةٍ أَوْصَانِي بِهَا يَوْماً هِيَ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا فِيهَا؟ فَقُلْتُ بَلَى قَالَ: قَالَ لِي عَلِي‏…

يَا كُمَيْلُ أَنْتُمْ مُمَتَّعُونَ بِأَعْدَائِكُمْ‏ تَطْرَبُونَ بِطَرَبِهِمْ وَ تَشْرَبُونَ بِشُرْبِهِمْ وَ تَأْكُلُونَ بِأَكْلِهِمْ وَ تَدْخُلُونَ مَدَاخِلَهُمْ وَ رُبَّمَا غُلِبْتُمْ عَلَى نِعْمَتِهِمْ إِي وَ اللَّهِ عَلَى إِكْرَاهٍ مِنْهُمْ لِذَلِكَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِرُكُمْ وَ خَاذِلُهُمْ فَإِذَا كَانَ وَ اللَّهِ يَوْمُكُمْ وَ ظَهَرَ صَاحِبُكُمْ لَمْ يَأْكُلُوا وَ اللَّهِ مَعَكُمْ وَ لَمْ يَرِدُوا مَوَارِدَكُمْ وَ لَمْ يَقْرَعُوا أَبْوَابَكُمْ وَ لَمْ يَنَالُوا نِعْمَتَكُمْ أَذِلَّةً خَاسِئِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلا

[۵]  در مناقب آل أبي طالب، ج‏۴، ص۳۳۱ مورد دیگری از استفاده این آیه در روایات وجود دارد:

سُئِلَ أَبُو الْحَسَنِ ع عَنِ الْوَاقِفَةِ فَقَالَ مَلْعُونُونَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُبَدِّلُهَا حَتَّى يُقَتَّلُوا عَنْ آخِرِهِمْ وَ قَالَ ع لِمُحَمَّدِ بْنِ عَاصِمٍ لَا نُجَالِسُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ الْآيَاتُ يَعْنِي الْأَوْصِيَاءَ الَّذِينَ كَفَرَ بِهِمُ الْوَاقِفَةُ.

Visits: 25

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*