ترجمه
به نام خداوند رحمتگستر همواره مهربان؛ سوگند به عصر
نکات ادبی
الْعَصْرِ
ماده «عصر» در اصل در سه معنای مختلف به کار رفته است: یکی فشار دادن و عصاره چیزی را گرفتن؛ دیگر در معنای زمانه و دهر؛ و سوم به معنای ملجأ و پناهگاه. (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۳۴۰)
اما برخی بر این باورند که معنای اصلی این ماده همان معنای اول است، یا به این معنا که اصل و مبدا کاربرد این واژه در مورد فشار دادن لباس به منظور بیرون آمدن آبش بوده و بعدا با ملاحظات دیگر در مورد سایر موارد به کار رفته (مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵)[۱]ویا اساساً این ماده به معنای فشار دادنی است که به منظور رسیدن به نتیجهای باشد و با این ملاحظه در مورد زمانی که ثمره و نتیجه زمانهای دیگر است؛ و پناه بردن هم یک گونه در فشار قرار گرفتنی است که شخص به نتیجهای برسد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۸، ص۱۴۶-۱۴۷)
«أَعصَرَ» به معنای انجام عمل عصاره گیری است (إِنِّي أَرانِي أَعْصِرُ خَمْراً؛ یوسف/۳۶) که وقتی در مورد ابر به کار رود، معنایش باریدن میباشد، گویی عصاره ابر کشیده میشود؛ چنانکه «مُعصِر» به معنای «ابر بارانزا» به کار میرود (وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً؛ نبأ/۱۴) و در قرائتی که به صورت «یُعصَرون» آمده (عامٌ فيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فيهِ يعْصرونَ؛ یوسف/۴۹) به همین معنای «یُمطَرون: برایشان باران باریده میشود» دانستهاند؛ هرچند در قرائتی که به صورت «وَ فيهِ يَعْصِرُونَ» بوده به معنای «از آن استنباط خوبی و خوشی میکنند» دانسته شده (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۳۴۳؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۹)[۲]
البته برخی این احتمال را مطرح کردهاند که چهبسا اساساً این کلمات به معنای ابری باشد که با «إِعْصار: باد شدیدی که گرد و غبار برپا می کند» باشد (فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ؛ بقره/۲۶۶) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۹)، اما دیگران بر این باورند که اساساً کاربرد «اعصار» در مورد باد به خاطر همراهی باد با ابر بوده و به خاطر همنشینی این دو کمکم این کلمه در مورد آن هم به کار رفته است. (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۳۴۳)
ماده «عصر» وقتی در مورد «زمان» به کار میرود، هم به معنای «دهر» (زمانه و روزگار) میتواند باشد؛ هم به معنای وقت عصر (آخر روز)؛ (و تعبیر «عصران» به «شب و روز» گفته میشود) و در این آیه (و الْعَصْرِ)، هم احتمال این دو معنا، و هم احتمال معنای «پناهگاه» را مطرح کردهاند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۹)
ماده «عصر» جمعا همین ۵ مورد در قرآن کریم آمده است.
اختلاف قرائت[۳]
در کتب اهل سنت، در قرائتی منسوب به حضرت علی ع ، بعد از «والعصر» عبارت «و نوائب الدهر» هم قرائت میشده است. (الفريابي و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر و ابن الأنباري و الحاكم، به نقل از الدر المنثور، ج۶، ص۳۹۲)[۴]
و در برخی از آن کتب مستقیما این قرائت را از خود پیامبر ص نقل کردهاند (مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج۳۲، ص۲۷۷)[۵]
حدیث
۱) ابنعباس یکی از کسانی است که خطبه غدیر را از رسول الله ص روایت کرده است. در فرازی از روایت وی آمده که رسول الله ص فرمودند:
و هیچ آیهای نازل نشد که خداوند مومنان را خطاب قرار دهد مگر اینکه به او [علی ع] آغاز شد [یعنی اولین مخاطب خدا هرجا فرمود «یا ایها الذین آمنوا»، حضرت علی ع بود]، و خداوند در سوره «هل اتی» [= سوره انسان] برای کسی جز او بر رفتن به بهشت شهادت نداد و آن را جز در مورد دودمان او نازل نفرمود؛ هر پیامبری دودمانش از صُلب خودش است و دودمان من از صلب علی ع است؛ جز شخص کسی از علی ع نفرت ندارد و و جز فرد متقی کسی به ولایت علی ع تن ندهد؛ و سوره عصر در مورد حضرت علی ع نازل شد و تفسیرش چنین است:
قسم به پروردگار عصر قیامت؛ همانا انسان واقعاً در زیان است؛ یعنی دشمنان آل محمد ؛ و مگر کسانی که ایمان آوردند به ولایت آنها؛ و کارهای شایسته کردند با برادری کردنِ در حق برادرانشان، و به صبر توصیه نمودند در غیبتِ [امام] غایبشان.
إقبال الأعمال، ج۲، ص۲۴۶
قَالَ مَسْعُودٌ السِّجِسْتَانِيُّ فِي كِتَابِ الدِّرَايَةِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاس قال: لمّا خرج النبي صلّى اللّه عليه و آله في حجّة الوداع، فنزل جحفة أتاه جبرئيل عليه السلام … قال صاحب كتاب النشر و الطي في تمام حديثه ما هذا لفظه: …
وَ مَا نَزَلَتْ آيَةٌ خَاطَبَ اللَّهُ بِهَا الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا بَدَأَ بِهِ وَ لَا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فِي هَلْ أَتَى إِلَّا لَهُ وَ لَا أَنْزَلَهَا فِي غَيْرِهِ ذُرِّيَّةُ كُلِّ نَبِيٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّيَّتِي مِنْ صُلْبِ عَلِيٍّ لَا يُبْغِضُ عَلِيّاً إِلَّا شَقِيٌّ وَ لَا يُوَالِي عَلِيّاً إِلَّا تَقِيٌّ وَ فِي عَلِيٍّ نَزَلَتْ وَ الْعَصْرِ وَ تَفْسِيرُهَا وَ رَبِّ عَصْرِ الْقِيَامَةِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِوَلَايَتِهِمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِمُوَاسَاةِ إِخْوَانِهِمْ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ فِي غَيْبَةِ غَائِبِهِم
۲) اُبَیّ بن کعب میگوید: بر رسول الله ص «وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» را قرائت کردم و گفتم: پدر و مادرت به فدایت یا رسول الله! تفسیرش چیست؟
فرمود: والعصر سوگندی است از جانب خداوند، که پروردگارتان به آخر روز [وقت عصر] سوگند خورد؛ «همانا انسان واقعاً در زیان است» مصداق [بارز] آن ابوجهل است و «همدیگر را توصیه کردند به صبر» یعنی به علی ع.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۴۸۰-۴۸۱
قَالَ [أَبُو الْحَسَنِ الْفَارِسِيُّ] حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْعَبَّاسِ الْوَرَكِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو زَكَرِيَّا أَسَدُ بْنُ رُسْتُمَ حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُطَرِّفٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَزَّازُ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْحَافِظُ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلْقَمَةَ حَدَّثَنَا أَسْبَاطُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ رَفِيعَةَ عَنْ أَبِي أُمَامَةَ [صُدَيِّ بْنِ عَجْلَانَ] عَنْ أُبَيِّ بْنِ كَعْبٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص: وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِيرُهَا فَقَالَ: وَ الْعَصْرِ قَسَمٌ مِنَ اللَّهِ، أَقْسَمَ رَبُّكُمْ بِآخِرِ النَّهَارِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ [وَ هُوَ] أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ [هُوَ] عَلِيٌ .
حَدَّثَنِي حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُثْمَانَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سران حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْمُغِيرَةِ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمَدَائِنِيُّ حَدَّثَنَا نُعَيْمُ بْنُ حَمَّادٍ حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ بْنُ رَبِيعَةَ، عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عَمْرٍو الشَّيْبَانِيِّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِي أُمَامَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى النَّبِيِّ ص: وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ.
تدبر
۱) «و الْعَصْرِ»
درباره اینکه مراد از «عصر» چیست، هم در روایات و هم نزد مفسران، نظرات متعددی ابراز شده که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، احتمال دارد همه اینها مورد نظر بوده باشد؛ که البته ادامه سوره نیز باید متناسب با همان معنا فهمیده شود.
برخی از آن معانی چنین است:
الف. «دهر» و زمانه؛ از این جهت که گذر شب و روز و ایام مایه عبرتی برای صاحبان بصیرت است (ابنعباس و کلبی و جبائی؛ به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵) برای پی بردن به قدرت خداوند در ربوبیت عالم (المیزان، ج۲۰، ص۳۵۶)
ب. هنگام عصر (اواخر روز) (حدیث۲؛ و نیز ابنعباس، به نقل از الدر المنثور، ج۶، ص۳۹۲[۶])؛
که درباره چرایی آن توضیحات مختلفی ارائه شده است:
ب.۱. از این جهت به یک طرف روز سوگند خورده، که با رفتن روز و آمدن شب، دلیلی بر وحدانیت خداوند متعال است* همان گونه که به «ضحی» (آغاز روز) سوگند خورد و آن طرف دیگر روز است و هنگام آمدن خورشید و روی آوردن روز است؛ و پیروان ادیان الهی این دو وقت را مهم میشمرند (حسن و قتاده؛ به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵)
ب.۲. پایان روز وقتی است که کسب و کارها به پایان میرسد؛ و اگر کسی در روزش کاسبی نکرده باشد، هنگام شب نزد اهل و عیال شرمنده میشود؛ این عصر هم اشاره است به عصر دنیا، که وقت قیامت نزدیک میشود و اگر خودت را آماده نکرده باشی، بشدت زیانکار خواهی بود. (حسن بصری، به نقل از مفاتيح الغيب، ج۳۲، ص۲۷۸)[۷]
ج. نماز عصر؛ که همان «الصَّلاةِ الْوُسْطى» (بقره/۲۳۸) است که مورد اهتمام ویژه است (مقاتل؛ به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵)
د. شب و روز؛ چنانکه در لغت تعبیر «عصران» برای اشاره به شب و روز با همدیگر، به کار میرود. (ابنکیسان؛ ؛ به نقل از مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵)
ه. عصر و زمانه طلوع اسلام؛ چون آیات بعد ناظر به خسران عمومیای است که همگان را غیر از کسانی که پیرو حق باشند و بر آن شکیبایی ورزند شامل میشود و این با طلوع اسلام و ظهور حق بر باطل است که امکان چنین وضعیتی را میسر میکند سازگار است. (المیزان، ج۲۰، ص۳۵۵)
و. عصر ظهور امام زمان ع؛ بر اساس برخی روایات (جلسه بعد، حدیث۱) و از آن جهت که ظهور حق بر باطل به کمال خود میرسد. (المیزان، ج۲۰، ص۳۵۶)
ز. زمان و هنگامه قیامت (حدیث۱)؛ احتمالا از این جهت که خسران واقعی عدهای و رستگاری مومنان واقعی نمایان میشود.
ح. ملجأ و پناهگاه (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۹)؛ در واقع سوگند میخورد به پناهگاهی که اگر انسان برای خود در پیش نگیرد، در زیان خواهد بود.
و. اصل واژه «عصر» به معنای تحت فشار قرار گرفتن به منظور رسیدن به نتیجه مطلوب است؛ و این سوره از طرفی در زمانه شدت ابتلائات مسلمانان در مکه که فشارها بر آنان به اوج خود رسیده بود نازل شده، و تعابیر «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» نیز بر این وضعیت سخت دلالت دارد؛ (و در واقع، چنین «عَصر»ی (فشار و سختی برای رسیدن به وضع مطلوب) منشا هر خیر و صلاحی است و جز با آن به درجات رفیع نمیتوان رسید) و از طرف دیگر عصارهگیریای در زمان است چرا که این زمان بعثت پیامبر ص است که او و بعثتش از بزرگترین نعمتهای خداوند بر انسانها میباشند که قدرناشناسی آن موجب خسران همیشگی است. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۸، ص۱۴۷)[۸]
ز. …
*پینوشت:
رفتن روز و آمدن شب، ظاهرا از این جهت دلیلی بر وحدانیت خداوند متعال است که دو امر کاملا متضاد (یکی ظلمت محض و دیگری روشنایی کامل) کاملا در ارتباط با هم عمل میکنند؛ پس تدبیر واحدی بر این دو امر کاملا متضاد حاکم است.
[۱] . أصل العصر عصر الثوب و نحوه و هو فتله لإخراج مائه و منه عصر الدهر فإنه الوقت الذي يمكن فيه فتل الأمور كما يفتل الثوب و العصر العشي قال: (يروح بنا عمرو و قد قصر العصر / و في الروحة الأولى الغنيمة و الأجر) و العصران الغداة و العشي و العصران الليل و النهار قال: (و لن يلبث العصران يوم و ليلة / إذا طلبا أن يدركا ما تيمما)
[۲] . البته برخی این احتمال را مطرح کردهاند که چهبسا اساساً این کلمات به معنای ابری باشد که با «إِعْصَارُ: باد شدیدی که گرد و غبار برپا می کند» باشد (ُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ؛ بقره/۲۶۶) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۶۹)، اما دیگران بر این باورند که اساساً کاربرد «اعصار» در مورد باد به خاطر همراهی باد با ابر بوده و به خاطر همنشینی این دو کمکم این کلمه در مورد آن هم به کار رفته است. (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۳۴۳)
[۳] . قرأ سلام: و العصِر بكسر الصاد، و الصبِر بكسر الباء. قال ابن عطية: و هذا لا يجوز إلا في الوقف على نقل الحركة. و روي عن أبي عمرو: بالصبر بكسر الباء إشماما، و هذا أيضا لا يكون إلا في الوقف، انتهى.
و في الكامل للهزلي: و العصِر، و الصبر، و الفجر، و الوتر، بكسر ما قبل الساكن في هذه كلها هارون و ابن موسى عن أبي عمرو و الباقون: بالإسكان كالجماعة، انتهى. (البحر المحيط، ج۱۰، ص۵۳۹)
[۴] . و أخرج الفريابي و عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر و ابن الأنباري في المصاحف و الحاكم عن على بن أبى طالب انه كان يقرأ وَ الْعَصْرِ و نوائب الدهر إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ و انه لفيه إلى آخر الدهر
[۵] . روي عن النبي صلى الله عليه [و آله] و سلم أنه أقسم بالدهر، و كان عليه السلام يقرأ: و العصر و نوائب الدهر
[۶] . أخرج ابن المنذر عن ابن عباس وَ الْعَصْرِ قال ساعة من ساعات النهار
و أخرج ابن المنذر عن ابن عباس وَ الْعَصْرِ قال هو ما قبل مغيب الشمس من العشى
و أخرج عبد الرزاق و ابن جرير و ابن المنذر و ابن أبى حاتم عن قتادة في قوله وَ الْعَصْرِ قال ساعة من ساعات النهار و في قوله وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ قال كتاب الله وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ قال طاعة الله
[۷] . قال الحسن رحمه اللّه: إنما أقسم بهذا الوقت تنبيها على أن الأسواق قد دنا وقت انقطاعها و انتهاء التجارة و الكسب فيها، فإذا لم تكتسب و دخلت الدار و طاف العيال عليك يسألك كل أحد ما هو حقه فحينئذ تخجل فتكون من الخاسرين، فكذا نقول: و العصر أي عصر الدنيا قد دنت القيامة و [أنت] بعد لم تستعد و تعلم أنك تسأل غدا عن النعيم الذي كنت فيه في دنياك، و تسأل في معاملتك مع الخلق و كل أحد من المظلومين يدعي ما عليك فإذا أنت خاسر.
[۸] . أنّ الأصل الواحد في المادّة: هو ضغط في شيء لتحصيل نتيجة منظورة … «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» هذه السورة المباركة نزلت في مكّة حين شدّة الابتلاء بتعرّض الأعداء من قريش، و في زمان اشتدّت العداوة و البغضاء و الضغطة منهم على النبىّ (ص) و المسلمين، و ذلك لتوغّلهم في الحياة الدنيا و الشهوات و الانحرافات الفكريّة و العملية، و يشار الى هذا في السورة قبلها- أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ، و فيما بعدها- وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ. فكان المسلمون يطلبون الحقّ و يسلكون الى الحقيقة و يعملون الصالحات و يتواصون بالحقّ و يتواصون بالصبر كما في السورة. فهم فيما بين هؤلاء الكفّار يتحمّلون الشدائد و الأذى و التعدّى و كانوا في اعتصار في المعيشة الظاهريّة و في ضغطة منهم. و هذا هو من مصاديق العصر، و يدلّ على هذا المعنى جملة-. وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ- في خاتمة السورة، أى التحمّل على الأذى و التّصبر و الاستقامة على الحقّ و في الحقّ.
و لا يخفى أنّ العَصْرَ منشأ كلّ خير و سبب كلّ صلاح و فلاح، و لا ينال أحد مرتبة رفيعة الّا بالعصر، فانّ الِاعْتِصَارَ هو الموجب لاتّخاذ العصارة و الخالص الصافي من كلّ شيء، في امور مادّيّة أو معنويّة. و قَدْ وَرَدَ- أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ ابْتِلَاءً الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ. فانّ التبتّل عن الناس و الزهد في الدنيا و النزوع عن شهواتها و السلوك خلاف مسالك العامّة في العمل و الآداب و الرسوم و الأفكار و الأخلاق و العشرة: يجرّ أنواعا من الابتلاءات و التضيّق. مضافا الى اعتصار اختياريّة بسبب مجاهدات و رياضات في طريق السلوك الى مقصده- و من طلب العلى سهر الليالي.
و في هذا العصر: اعتصار آخر من جهة الزمان و هو زمان النبىّ (ص)، فهم في نعمة على نعمة و توفيق من اللّه عزّ و جلّ على توفيق و نُورٌ عَلى نُورٍ، يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ، و لا توفيق أعلى من هذا. فظهر أنّ خسران الإنسان في سلوكه على اقتضاء الجريان الطبيعىّ المادّى من دون أن يتوجّه الى جهة روحانيّته و معنويّته- حتّى يقع في مضيقة مادّيّة و اعتصار، بسبب الزهد و التقوى في الدنيا. فالاعتصار انّما يحصل بحقيقة- آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ*. أى تحقّق الايمان القاطع، و الأعمال الصالحات خالصة.
بازدیدها: ۱۷