ترجمه
و خداوند شما را آفرید از خاکی، سپس از نطفهای، سپس زوجهایی قرارتان داد، و هیچ مادینهای نه باردار شود و نه وضع حمل کند مگر به علم او؛ و به هیچ سالخوردهای عمر دراز داده نشود و از عمرش کاسته نگردد مگر در کتابی [ثبت شده]؛ بدرستی که آن بر خداوند آسان است.
اختلاف قرائت
در اغلب قرائات به صورت «وَ لا يُنْقَصُ» (فعل مجهول) قرائت شده؛ اما در قرائت یعقوب (از قراء عشر) و حسن (از قراء اربعه عشر) نیز برخی قرائات غیرمشهور مانند قرائت ابنسیرین و سلام، و نیز در روایت عبدالوارث و هارون از ابوعمر (قرائت اهل بصره) به صورت «وَ لا يَنْقَصُ» (فعل معلوم) قرائت شده است. (مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۰[۱]؛ البحر المحيط، ج۹، ص۲۰[۲])
حدیث
۱)
الف. از امام صادق ع روایت شده است:
صله رحم و حُسنِ همسایگی سرزمینها را آباد و عمرها را زیاد میکند.
و از امام رضا ع روایت شده است:
گاه شخصی صله رحم بجا میآورد و از عمرش سه سال مانده بود و خداوند آن را سی سال میکند و خداوند آنچه بخواهد انجام میدهد.
الكافي، ج۲، ص۱۵۲ و ۱۵۰
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنِ الْحَكَمِ الْحَنَّاطِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ يَعْمُرَانِ الدِّيَارَ وَ يَزِيدَانِ فِي الْأَعْمَارِ.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
يَكُونُ الرَّجُلُ يَصِلُ رَحِمَهُ فَيَكُونُ قَدْ بَقِيَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلَاثُ سِنِينَ فَيُصَيِّرُهَا اللَّهُ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ.[۳]
ب. روایت شده است که یکبار امیرالمومنین ع در خطبهاش فرمود «به خداوند پناه میبرم از گناهانی که نیست و نابود شدن را شتاب میبخشد!»
ابن الکوا بلند شد و گفت: یا امیرالمومنین! آیا گناهانی هست که نیست و نابودی را شتاب بخشد؟!
فرمود: بله، وای بر تو! مثلا قطع رحم (= ارتباط خویشاوندی را قطع کردن). همانا گاه خانوادهای با هم جمع میشوند و در حق هم برادری میکنند در حالی که خودشان افراد فاجر و گناهکاری هستند اما بدان سبب خداوند روزیشان میدهد؛ و گاه خانوادهای با اینکه افرادش از پرهیزکاراناند، اما از هم جدا میشوند و رابطهشان را با هم قطع میکنند و خداوند محرومشان میکند.
الكافي، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۸
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَتِهِ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ فَقَامَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْكَوَّاءِ الْيَشْكُرِيُّ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ وَ تَكُونُ ذُنُوبٌ تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ فَقَالَ نَعَمْ وَيْلَكَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ إِنَّ أَهْلَ الْبَيْتِ لَيَجْتَمِعُونَ وَ يَتَوَاسَوْنَ وَ هُمْ فَجَرَةٌ فَيَرْزُقُهُمُ اللَّهُ وَ إِنَّ أَهْلَ الْبَيْتِ لَيَتَفَرَّقُونَ وَ يَقْطَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَيَحْرِمُهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ أَتْقِيَاءُ.
۲) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که زبانش راستگو باشد عملش پاک خواهد بود؛ و
کسی که نیتش خوب باشد خداوند بر رزقش بیافزاید؛ و
کسی که به خانوادهاش نیکی کند خداوند در عمرش بیافزاید.
الخصال، ج۱، ص۸۸
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّازِيِّ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَا عَمَلُهُ؛
وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زَادَ اللَّهُ فِي رِزْقِهِ؛
وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِهِ زَادَ اللَّهُ فِي عُمُرِهِ.
۳) عبدالملک خثعمی میگوید: امام صادق ع به من فرمود:
عبدالملک! زیارت حسین بن علی ع را ترک مکن و یارانت را هم بدین کار دستور بده تا خداوند عمرت را امتداد بخشد و در رزقت بیافزاید و خداوند تو را خوشبخت و سعادتمند زنده بدارد و جز خوشبخت و سعادتمند نمیری و تو را در زمره خوشبختان و سعادتمندان ثبت فرماید.
كامل الزيارات، ص۱۵۲
حَدَّثَنِي أَبِي ره وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي:
يَا عَبْدَ الْمَلِكِ لَا تَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع وَ مُرْ أَصْحَابَكَ بِذَلِكَ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ يَزِيدُ اللَّهُ فِي رِزْقِكَ وَ يُحْيِيكَ اللَّهُ سَعِيداً وَ لَا تَمُوتُ إِلَّا سَعِيداً [شَهِيداً] وَ يَكْتُبُكَ سَعِيداً.[۴]
۴)
الف. از امام رضا ع از پدرانشان از امیرالمومنین ع روایت شده است که پیامبر ص فرمود:
علی جان! از کرامت مومن نزد خداوند این است که وقتی برای مرگ او معین نکرده، تا زمانی که بخواهد به کار شر و باطل ویا ستمی اقدام کند؛ که به محض اینکه چنین تصمیمی گرفت خداوند او را قبض روح فرماید.
و فرمودند که امام صادق ع میفرمود: از امور شر و باطل و ستم اجتناب کنید تا بر امتداد عمرتان افزوده شود.
عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۳۶؛ صحيفة الإمام الرضا عليه السلام، ص۵۵
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَزِيُ بِمَرْوَرُودَ فِي دَارِهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَيْمَانَ الطَّائِيُ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي فِي سَنَةِ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَةٍ
وَ حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بَكْرٍ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْخُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ الْفَقِيهُ الْخُورِيُّ بِنَيْسَابُورَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْهَرَوِيُّ الشَّيْبَانِيُّ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع
وَ حَدَّثَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِيُّ الرَّازِيُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَهْرَوَيْهِ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ:
حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ مِنْ كَرَامَةِ الْمُؤْمِنِ عَلَى اللَّهِ أَنَّهُ لَمْ يَجْعَلْ لِأَجَلِهِ وَقْتاً حَتَّى يَهُمَّ بِبَائِقَةٍ فَإِذَا هَمَّ بِبَائِقَةٍ قَبَضَهُ إِلَيْهِ
قَالَ وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع تَجَنَّبُوا الْبَوَائِقَ يُمَدَّ لَكُمْ فِي الْأَعْمَارِ.
ب. از امام باقر ع روایت شده که پیامبر اکرم ص فرمودند:
زناکاری پنج خصلت در پی دارد:
آبرو را میبرد؛ فقر به ارث میگذارد، از عمر میکاهد؛ خداوند رحمان را غضبناک میکند؛ و شخص را در آتش جهنم جاودانه میسازد، که به خداوند پناه میبریم از آن آتش.
الكافي، ج۵، ص۵۴۲
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص
فِي الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ يَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ يَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ يُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ يُخَلِّدُ فِي النَّارِ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ.[۵]
۵) از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که قائم ما قیام کند «زمین به نور پروردگارش روشن میگردد» و مردم بینیاز میشوند و شخص در سرزمین خود عمری طولانی مییابد تا جایی که گاه هزار فرزند پسر – که حتی یک دختر هم در آنها نیست – برایش زاده میشود.
[چهبسا این تعبیر اشاره به آن است که افرادی از نسل وی که از طریق پسر، و پسر پسر، و … به نام او خوانده میشوند تا هزار نفر ادامه مییابند؛ یعنی فرزندان خود وی، فرزندان پسران وی، فرزندان پسران پسران وی و … در زمان حیاتش به هزار نفر میرسد]
الغيبة (للطوسي)، ص۴۶۸
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنِ التَّلَّعُكْبَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حُبْشِيٍّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي نُعَيْمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ غَزَالٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَى النَّاسُ وَ يُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِي مُلْكِهِ حَتَّى يُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَكَرٍ لَا يُولَدُ فِيهِمْ أُنْثَى …[۶]
تدبر
۱) «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّهِ يَسيرٌ»
ارتباط این آیه با آیات قبل (که هشداری بود درباره اینکه عزت تنها نزد خداست و مکر بدکاران به جایی نمیرسد) چیست؟
الف. به منشأ آفرينش خود توجّه كنيد تا هم به قدرت خداوند پى ببريد و هم گرفتار غفلت و غرور و تكبّر نشويد و دریابید که عزت را تنها باید از خدا طلب کرد. (تفسير نور، ج۹، ص۴۸۲)
ب. اینکه خداوند ما انسانها با این همه پیچیدگیها را از خاک و سپس از نطفه بیافریند؛
اینکه ما را زوجهایی قرار دهد که زندگیهایمان این اندازه به هم وابسته باشد و حساب همه را داشته باشد؛
اینکه هر زنی باردار شود یا وضع حمل کند همه را دقیقا بداند؛
اینکه هرکس عمر دراز داشته باشد ویا از عمرش کاسته شود همه از پیش نزد خداوند معلوم و مکتوب باشد؛
همه اینها بر خداوند بسیار آسان است.
خدایی که این امور بر او آسان است، آیا در تدبیر ما و رساندن ما به عزت، ناتوان میماند و سزاوار است ما برای رسیدن به مقصود خود، راهی غیر از آنچه او پیش پای ما مینهد در پیش گیریم؟!
ج. …
۲) «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ»
چرا در آفرینش ما، ابتدا آفرینش از خاک را مطرح کرد و سپس آفرینش از نطفه را؟
الف. اولی مبدا اولیهای است که خلقت همگان به آن ختم میشود؛ و دومی مبدأ بیواسطهای است که خلقت هر انسانی به طور خاص، به نطفهاش برمیگردد؛ و این نحوه اشاره به مبدئیت خاک برای همه انسانها در آیات دیگر نیز نظیر دارد، مانند «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ» (الرحمن/۱۴) و در این صورت، نسبت آفرینش به همگان در جمله اول، مَجاز عقلی محسوب میشود. (المیزان، ج۱۷، ص۲۵)
ب. منظور از آفرینش از خاک، اشاره است به خلقت نخستین انسان (حضرت آدم)، و اینکه تو هم اگر با نطفهای پدید آمدی در ادامه او هستی. (مجمع البيان، ج۶، ص۷۲۷) و از این جهت مضمونش شبیه این آیه است که میفرماید «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» (سجده/۸) و در اینجا مراد از «کُم» در عبارت «خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ» حضرت آدم؛ و در عبارت «خَلَقَكُمْ … مِنْ نُطْفَةٍ» بقیه انسانهاست و هیچ مَجازی هم در کار نیست. (المیزان، ج۱۷، ص۲۵)
ج. در تعبیر اول میخواهد اشاره کند به آفرینش اجمالی همگان در ضمن آفرینش حضرت آدم از خاک، و در دومی اشاره میکند به مقام تفصیل آفرینش که هرکسی از نطفهای زاده شده؛ و از این جهت شاید بتوان گفت مضمونش شبیه است به آیه «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ» (أعراف/۱۱) و در اینجا هم در هر دو فراز تکتک انسانهای مد نظرند و هیچ مجازی هم در کار نیست؛ فقط اولی مقام اجمال است و دومی مقام تفصیل. (المیزان، ج۱۷، ص۲۵)
د. شاید میخواهد اشاره کند که تمام موادی که در تشکیل نطفه دخیل بوده، به نحوی برگرفته از عناصر برگرفته شدن از خاک است، و بدین جهت انسان را ابتدا از خاک و سپس از نطفه آفریدند. (مجمع البيان، ج۶، ص۷۲۷)[۷]
ه. …
۳) «ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً»
مقصود از این تعبیر چیست؟
الف. زوج به معنای مذکر و مونث بودن انسانهاست؛ یعنی انسان را هم در دو صنف مرد و زن آفرید. (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۲۱؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۶)
ب. زوج به معنای همسرگزینی انسانهاست؛ یعنی برای شما همسرانی آفرید و شما را همسران همدیگر قرار داد. (المیزان، ج۱۷، ص۲۶)
ج. زوج گاه به معنای گروه و صنف به کار میرود؛ ممکن است در اینجا هم اشاره به گروه گروه شدن انسانها و صنفهای گوناگونی است که خداوند در میان انسانها قرار داده است (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۲۱؛ المیزان، ج۱۷، ص۲۵) و از این جهت مضمونش شبیه است به آیه: «إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِل» (حجرات/۱۳)
د. شاید آمدن این تعبیر بلافاصله بعد از تعبیر نطفه، اشاره باشد به واقعیت کشف شده امروز، که پیدایش انسان، نه صرفا ناشی از نطفه؛ بلکه ناشی از یک لقاح دوگانه اسپرم (نطفه) و اوول است. (اقتباس از ترجمه قرآن در تفسیر عاملی، ج۷، ص۲۲۹)
ه. …
۴) «وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّهِ يَسيرٌ»
هیچ زنی باردار نشود و وضع حمل نکند مگر به علم او؛ و به هیچ سالخوردهای عمر دراز داده نشود و از عمرش کاسته نگردد مگر در کتابی ثبت شده است.
یعنی تمام جزئیات عالم، و حتی تغییراتی که قرار است در مقدرات پیش آید، در علم ازلی معلوم است؛ و به همین جهت این آیه را از شواهد بحث بداء دانستهاند. ( تفسير القمي، ج۲، ص۲۰۸؛ و نیز جلسه۷۰۱ حدیث۳ http://yekaye.ir/al-fater-35-1/)
تاملی دوباره در مفهوم بداء
اینکه تمام وقایع عالم در علم ازلی معلوم است، مطلبی است که به لحاظ خداشناسی جای تردیدی ندارد؛ و البته اگر بحثی هست تنها در نسبت اختیار انسان با آن است که قبلا در این باره بحث شد.*
اما یکی از مسائلی که در این زمینه بسیار دشوار است این است که آیا علیرغم علم ازلی خداوند، آیا امکان دارد که برخی از مقدرات انسانها تغییر کند یا خیر؟ مشکل این است که اگر قرار باشد مقدرات هیچ تغییری نکند، آنگاه این اشکال پیش میآید که دعا و تلاش کردن اساساً چه اهمیتی پیدا میکند؛ و اگر هم قرار باشد تغییر کند، پس تکلیف آن در علم ازلی خداوند چه میشود؟
اینجاست که ائمه شیعه نشان دادهاند که قرآن کریم با طرح مساله «بداء»[۸] این معضل را پاسخ گفته است.
(جلسه ۷۰۱، حدیث۳ و تدبر۴ http://yekaye.ir/al-fater-35-1/)
درباره مراد از «بداء» قبلا اشاره شد که یعنی انسانها (حتی اولیاءالله) بر اساس قوانین عالم (که بر اساس علم خداست) انتظار واقعیتی را دارند، اما واقعیت به گونه دیگری رخ میدهد؛ پس قوانین عالم دست خدا را نبسته است، و او هر لحظه در کاری است، و ممکن است مقدرات ما، که تاکنون به نحو خاصی پیشبینی میشد، عوض شود.
(جلسه ۶۲، تدبر۵ http://yekaye.ir/ar-rahman-055-29/ )
و با استمداد از مفهوم «جهانهای ممکن» تاملی اجمالی درباره آن گذشت.
(جلسه ۷۰۱ ، تدبر۵ http://yekaye.ir/al-fater-35-1/ )
نکتهای که در این آیه بسیار جالب توجه است این است که «کاسته شدن از عمر» را هم امری «ثبت شده در کتاب» معرفی کرده است؛ که این مفهوم به دلالت التزامی نشان میدهد که هم اصل مقدار عمر ثبت شده و هم هر مقدار کم و زیادیای که در آن رخ دهد! (یکبار دیگر در حدیث۱ تامل کنید)
این نشان میدهد که حقیقت علم الهی و تجلی آن در امالکتاب، بسیار فراتر از درک سادهانگارانهای است که از امر فرازمانی در ذهن بسیاری از افراد شیوع دارد؛ افراد غالبا امر فرازمانی را به عنوان امری ثابت و ایستا قلمداد میکنند در حالی که مفهوم ایستایی هم مفهومی است که در فضای زمانمندی درک میشود و اتفاقا ایستا بودن در عرصه موجودات زمانمند نوعی نقص است.
اقتضای علم ازلی خداوند و کتاب مکنون او، نه زمانمندی است و نه ایستایی؛ آن افق، افق برتری است که هم امور ایستا (علم پیشین در افق زمانی) و هم امور پویا (خود زمان و تحولاتی که در خود دارد) در او مندرج است؛ و اینها برای خدا آسان است؛ و برای مایی که فکرمان در محدوده دنیا و امور زمانمند گرفتار شده، دشوار و دور از ذهن به نظر میرسد.
شاید توجه به واقعیات فرازمانیای که در دسترس همه ما هست (مانند واقعیت قوانین ریاضی) که در حالی که نه متصف به ایستایی میشوند و نه پویایی، اما تمامی وضعیتهای ایستا و پویا را در افق خود شرح میدهند، زمینه مناسبی باشد برای فهم حقایق ماورایی.
انشاء الله خداوند توان درک حقایق فراتر از افق ماده را به همه دوستداران حقیقت عنایت فرماید.
* پینوشت:
درباره مساله جبر و اختیار، و بویژه نسبت اختیار با علم خداوند قبلا در
جلسه ۲۵۰، تدبر ۴ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-30/
و جلسه ۵۶۷ تدبر ۴ http://yekaye.ir/al-lail-92-7/ توضیح داده شد.
همچنین درباره مساله جبر و تفویض امام صادق ع سخنانی دارند که امام هادی ع آن را شرح دادهاند. فرازهایی از این روایت در جلسه ۱۳۸، حدیث۴ http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-39/
و جلسه ۱۸۴، حدیث۱ http://yekaye.ir/an-nisa-004-100/
و جلسه ۳۱۵، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-hajj-22-10/
و جلسه ۵۲۶، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-36/
و جلسه ۶۳۰، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-kahf-18-49/ گذشت.
۵) «لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ»
انسان عمر معيّنى دارد ولى به دلايلى گاهى از آن كاسته مىشود. (تفسير نور، ج۹، ص۴۸۲)
- برخی از امور که در کاستن عمر موثر است عبارتند از:
- قطع پیوند خویشاوندی (حدیث۱.ب و حکایت مذکور در تدبر۷)، بویژه عاق والدین.
- ظلم و ستم کردن و دنبال شر و باطل بودن (حدیث۴)
- انجام پارهای از گناهان، مانند بیعفتی (حدیث۵) و …
- و برخی از امور که در افزودن عمر موثرند عبارتند از:
- صله رحم و حُسن همجواری (حدیث۱)
- حُسن خلق و نیکوکاری در حق خانواده و اهل و عیال (حدیث۲)
- زیارت امام حسین ع (حدیث۳)
۶) «وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ»
تمام لحظههاى عمر انسان حساب و كتاب دارد. (تفسير نور، ج۹، ص۴۸۲)
۷) «وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في كِتابٍ»
حکایت
علی بن جعفر (برادر امام کاظم ع) روایت کرده که:
من به همراه محمد بن اسماعیل، برادرزادهام [که برادرزاده امام کاظم ع هم میشود] برای عمره ماه رجب به مکه رفته بودیم و وی به من گفت من میخواهم به بغداد بروم، اگر موافقی قبل از رفتن سری به عمویمان موسی بن جعفر بزنیم.
بعد از مغرب بود که با هم براه افتادیم و به خانهای که ایشان در منطقه حوبه در آن سکنی گزیده بود رفتیم و در زدم و پرسیدند کیستی، گفتم علی هستم. وارد خانه شدیم و ایشان را در آغوش گرفتم و سرشان را بوسیدم و گفتم: برای امری خدمت رسیدهایم که اگر آن را صواب میدانید که خداوند توفیق دهد و اگر هم غیر از این است که ما بسیار میشود که خطا کنیم.
فرمود: آن چیست؟
گفتم: این برادرزادهتان آمده که با شما خداحافظی کند و به بغداد برود.
فرمود: بگو داخل شود. او را صدا کردم و وارد شد در حالی که سر به زیر انداخته بود و جلو آمد و سر ایشان را بوسید و گفت: فدایت شوم: مرا سفارشی کن!
فرمود: تو را سفارش میکنم که در مورد ریختن خون من از خدا بترسی!
گفت: هرکس که بدی برای تو بخواهد خداوند چنین و چنانش کند و شروع کرد به نفرین کردن کسی که قصد سوئی نسبت به ایشان داشته باشد. سپس دوباره سر ایشان را بوسید و گفت: عموجان سفارشی به من بفرما !
فرمود: تو را سفارش میکنم که در مورد ریختن خون من از خدا بترسی!
دوباره گفت: هرکس که بدی برای تو بخواهد خداوند چنین و چنانش کند! و بازهم سر ایشان را بوسید و گفت: عموجان سفارشی به من بفرما !
فرمود: تو را سفارش میکنم که در مورد ریختن خون من از خدا بترسی!
برای بار سوم گفت: هرکس که بدی برای تو بخواهد خداوند چنین و چنانش کند! و سپس خم شد و برگشت و من هم همراهش به راه افتادم که امام ع به من فرمود: تو صبر کن!
من ایستادم و ایشان داخل منزلشان رفتند و سپس مرا صدا کردند و وارد شدم و یک کیسهای که صد دینار داشت برداشتند و به من دادند و گفتند: به برادرزادهات بگو این برای کمک خرجی سفرش است. آن را گرفتم و در ردایم گذاشتم و دوباره صدتای دیگر داد و فرمود این را هم به او بده و سپس صدتای دیگر داد و فرمود این را هم به او بده. گفتم: فدایت شوم! اگر درباره او چنان نگرانیای دارید که ابراز فرمودید، پس چرا او را علیه خودتان یاری میدهید؟
فرمود: اگر من در حق او صله رحم انجام دهم و او آن را قطع کند خداوند عمرش را قطع میکند. سپس یک کیسه پارچهای آوردند که سه هزار درهم در آن بود و فرمودند: این را هم به او بده.
پس بیرون رفتم و صدتای اول را به او دادم خیلی خوشحال شد و عمویش را دعا کرد. سپس دومی و سومی را دادم و بسیار خوشحال شد تا حدی که گمان کردم برمیگردد و [از مکه] خارج نمیشود. سپس سه هزار درهم را دادم؛ اما او راهش را در پیش گرفت و رفت تا اینکه [در بغداد] بر هارون الرشید وارد شد و به او به عنوان خلیفه سلام داد و گفت: گمان نمیکردم که در زمین دو خلیفه در کار باشد تا زمانی که عمویم موسی بن جعفر را دیدم که دیگران به او به عنوان خلیفه سلام میدادند. پس هارون برایش صدهزار درهم فرستاد؛ اما خداوند او را به تیر غیب مبتلا کرد و نه درهمی از آنها را دید و نه به آنها دست زد.
الكافي، ج۱، ص۴۸۵؛ مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها، ص۳۱۳[۹]
[۱] . قرأ روح و زيد عن يعقوب «و لا يَنقص» بفتح الياء و هو قراءة الحسن و ابن سيرين و الباقون «وَ لا يُنْقَصُ» على البناء للمفعول به. الحجة: من قرأ ينقص فالتقدير و لا ينقص الله من عمره و القراءة المشهورة «وَ لا يُنْقَصُ» و هي أوفق لما تقدمه من قوله «وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ»
[۲] . و قرأ الجمهور: و لا ينقص، مبنيا للمفعول. و قرأ يعقوب، و سلام، و عبد الوارث، و هارون، كلاهما عن أبي عمرو: و لا ينقص، مبنيا للفاعل. و قرأ الحسن: مِنْ عُمْرِهِ إِلَّا فِي كِتابٍ.
[۳] . در الكافي، ج۲، ص۱۵۰-۱۵۷ غیر از دو حدیث فوق، احادیث زیر نیز در فصل «صله رحم» آمده که همگی ناظر به افزایش عمر است. (شمارهها، شمارههای حدیث در باب مذکور است)
۴- وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ خَطَّابٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ .
۱۲- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ.
۱۳- عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ خَطَّابٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُنْسِئُ لَهُ فِي عُمُرِهِ وَ تُوَسِّعُ فِي رِزْقِهِ وَ تُحَبِّبُ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ وَ لْيَصِلْ رَحِمَهُ.
۱۶- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَرَّهُ النَّسَاءُ فِي الْأَجَلِ وَ الزِّيَادَةُ فِي الرِّزْقِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ.
۱۷- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا نَعْلَمُ شَيْئاً يَزِيدُ فِي الْعُمُرِ إِلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثَ سِنِينَ فَيَكُونُ وَصُولًا لِلرَّحِمِ فَيَزِيدُ اللَّهُ فِي عُمُرِهِ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَيَجْعَلُهَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ يَكُونُ أَجَلُهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سَنَةً فَيَكُونُ قَاطِعاً لِلرَّحِمِ فَيَنْقُصُهُ اللَّهُ ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ يَجْعَلُ أَجَلَهُ إِلَى ثَلَاثِ سِنِينَ.
– الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع مِثْلَهُ.
۲۱- عَنْهُ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْقَوْمَ لَيَكُونُونَ فَجَرَةً وَ لَا يَكُونُونَ بَرَرَةً فَيَصِلُونَ أَرْحَامَهُمْ فَتَنْمِي أَمْوَالُهُمْ وَ تَطُولُ أَعْمَارُهُمْ فَكَيْفَ إِذَا كَانُوا أَبْرَاراً بَرَرَةً.
۳۲- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسَابَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ هِيَ مَنْسَأَةٌ فِي الْعُمُرِ وَ تَقِي مَصَارِعَ السُّوءِ وَ صَدَقَةُ اللَّيْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ.
۳۳- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ.
[۴] . این احادیث نیز همگی در راستای توضیح اثر زیارت امام حسین ع در عمر انسان است:
۱- حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ. (كامل الزيارات، ص۱۵۱؛ در تهذيب الأحكام، ج۶، ص۴۲ با سندی اندک متفاوت)
۲- حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَمِعْنَاهُ يَقُولُ مَنْ أَتَى عَلَيْهِ حَوْلٌ لَمْ يَأْتِ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع أَنْقَصَ [نَقَصَ] اللَّهُ مِنْ عُمُرِهِ حَوْلًا وَ لَوْ قُلْتُ إِنَّ أَحَدَكُمْ لَيَمُوتُ قَبْلَ أَجَلِهِ بِثَلَاثِينَ سَنَةً لَكُنْتُ صَادِقاً وَ ذَلِكَ لِأَنَّكُمْ تَتْرُكُونَ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ ع فَلَا تَدَعُوا زِيَارَتَهُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي أَعْمَارِكُمْ وَ يَزِيدُ فِي أَرْزَاقِكُمْ وَ إِذَا تَرَكْتُمْ زِيَارَتَهُ نَقَصَ اللَّهُ مِنْ أَعْمَارِكُمْ وَ أَرْزَاقِكُمْ فَتَنَافَسُوا فِي زِيَارَتِهِ وَ لَا تَدَعُوا ذَلِكَ فَإِنَّ الْحُسَيْنَ شَاهِدٌ لَكُمْ فِي ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ عِنْدَ فَاطِمَةَ وَ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ. (كامل الزيارات، ص۱۵۱؛ در تهذيب الأحكام، ج۶، ص۴۳ با سندی اندک متفاوت)
۳- حَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَضَّاحٍ عَنْ دَاوُدَ الْحَمَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ لَمْ يَزُرْ قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع فَقَدْ حُرِمَ خَيْراً كَثِيراً وَ نُقِصَ مِنْ عُمُرِهِ سَنَةٌ. (كامل الزيارات، ص۱۵۱)
۴- أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ زَكَرِيَّا عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرِّضَا عَلِيِّ بْنِ مُوسَى ع عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ أَيَّامَ زَائِرِي الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِمْ. (تهذيب الأحكام، ج۶، ص۴۳)
[۵] . این روایت در الكافي، ج۸، ص۲۷۱ نیز در همین راستاست:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ الْجُرْجَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِمَنْ جَعَلَ لَهُ سُلْطَاناً أَجَلًا وَ مُدَّةً مِنْ لَيَالٍ وَ أَيَّامٍ وَ سِنِينَ وَ شُهُورٍ فَإِنْ عَدَلُوا فِي النَّاسِ أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِبَ الْفَلَكِ أَنْ يُبْطِئَ بِإِدَارَتِهِ فَطَالَتْ أَيَّامُهُمْ وَ لَيَالِيهِمْ وَ سِنِينُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ إِنْ جَارُوا فِي النَّاسِ وَ لَمْ يَعْدِلُوا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى صَاحِبَ الْفَلَكِ فَأَسْرَعَ بِإِدَارَتِهِ فَقَصُرَتْ لَيَالِيهِمْ وَ أَيَّامُهُمْ وَ سِنِينُهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ قَدْ وَفَى لَهُمْ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَدَدِ اللَّيَالِي وَ الشُّهُورِ.
[۶] . وَ يُبْنَى فِي ظَهْرِ الْكُوفَةِ مَسْجِدٌ لَهُ أَلْفُ بَابٍ وَ تَتَّصِلُ بُيُوتُ الْكُوفَةِ بِنَهَرِ كَرْبَلَاءِ وَ بِالْحِيرَةِ حَتَّى يَخْرُجَ الرَّجُلُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى بَغْلَةٍ سَفْوَاءَ يُرِيدُ الْجُمُعَةَ فَلَا يُدْرِكُهَا.
[۷] . دو قول ب و د قبلا در جلسه ۶۱۸ http://yekaye.ir/al-kahf-18-37/ در بحث از آیه «خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً» اشاره شد.
[۸] . توضیح این کلمه در جلسه ۲۲۳ http://yekaye.ir/al-baqare-2-033/ در بحث از ماده «بدو» چنین گذشت:
کلمه «بداء» به معنای تغییر نظر و رأی قبلی، مصدر از فعل «بدا یبدو» و از همین ماده است زیرا رای جدیدی آشکار شده است.
همچنین در جلسه ۳۲۳ اشاره شد که در بحث از بداء، به لحاظ لغوی، مشیت را بر امور تغییرناپذیر و اراده را در مورد امور تغییرپذیر به کار میبرند:
http://yekaye.ir/al-hajj-22-18/
[۹] . عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: جَاءَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ وَ قَدِ اعْتَمَرْنَا عُمْرَةَ رَجَبٍ وَ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ بِمَكَّةَ فَقَالَ يَا عَمِّ إِنِّي أُرِيدُ بَغْدَادَ وَ قَدْ أَحْبَبْتُ أَنْ أُوَدِّعَ عَمِّي أَبَا الْحَسَنِ يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَذْهَبَ مَعِي إِلَيْهِ فَخَرَجْتُ مَعَهُ نَحْوَ أَخِي وَ هُوَ فِي دَارِهِ الَّتِي بِالْحَوْبَةِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ بِقَلِيلٍ فَضَرَبْتُ الْبَابَ فَأَجَابَنِي أَخِي فَقَالَ مَنْ هَذَا فَقُلْتُ عَلِيٌّ فَقَالَ هُوَ ذَا أَخْرُجُ وَ كَانَ بَطِيءَ الْوُضُوءِ فَقُلْتُ الْعَجَلَ قَالَ وَ أَعْجَلُ فَخَرَجَ وَ عَلَيْهِ إِزَارٌ مُمَشَّقٌ قَدْ عَقَدَهُ فِي عُنُقِهِ حَتَّى قَعَدَ تَحْتَ عَتَبَةِ الْبَابِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ قَدْ جِئْتُكَ فِي أَمْرٍ إِنْ تَرَهُ صَوَاباً فَاللَّهُ وَفَّقَ لَهُ وَ إِنْ يَكُنْ غَيْرَ ذَلِكَ فَمَا أَكْثَرَ مَا نُخْطِئُ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ هَذَا ابْنُ أَخِيكَ يُرِيدُ أَنْ يُوَدِّعَكَ وَ يَخْرُجَ إِلَى بَغْدَادَ فَقَالَ لِيَ ادْعُهُ فَدَعَوْتُهُ وَ كَانَ مُتَنَحِّياً فَدَنَا مِنْهُ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي دَمِي فَقَالَ مُجِيباً لَهُ مَنْ أَرَادَكَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ جَعَلَ يَدْعُو عَلَى مَنْ يُرِيدُهُ بِسُوءٍ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا عَمِّ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي دَمِي فَقَالَ مَنْ أَرَادَكَ بِسُوءٍ فَعَلَ اللَّهُ بِهِ وَ فَعَلَ ثُمَّ عَادَ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ يَا عَمِّ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي دَمِي فَدَعَا عَلَى مَنْ أَرَادَهُ بِسُوءٍ ثُمَّ تَنَحَّى عَنْهُ وَ مَضَيْتُ مَعَهُ فَقَالَ لِي أَخِي يَا عَلِيُّ مَكَانَكَ فَقُمْتُ مَكَانِي فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ ثُمَّ دَعَانِي فَدَخَلْتُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ صُرَّةً فِيهَا مِائَةُ دِينَارٍ فَأَعْطَانِيهَا وَ قَالَ قُلْ لِابْنِ أَخِيكَ يَسْتَعِينُ بِهَا عَلَى سَفَرِهِ قَالَ عَلِيٌّ فَأَخَذْتُهَا فَأَدْرَجْتُهَا فِي حَاشِيَةِ رِدَائِي ثُمَّ نَاوَلَنِي مِائَةً أُخْرَى وَ قَالَ أَعْطِهِ أَيْضاً ثُمَّ نَاوَلَنِي صُرَّةً أُخْرَى وَ قَالَ أَعْطِهِ أَيْضاً فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِذَا كُنْتَ تَخَافُ مِنْهُ مِثْلَ الَّذِي ذَكَرْتَ فَلِمَ تُعِينُهُ عَلَى نَفْسِكَ فَقَالَ إِذَا وَصَلْتُهُ وَ قَطَعَنِي قَطَعَ اللَّهُ أَجَلَهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ مِخَدَّةَ أَدَمٍ فِيهَا ثَلَاثَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ وَضَحٍ وَ قَالَ أَعْطِهِ هَذِهِ أَيْضاً قَالَ فَخَرَجْتُ إِلَيْهِ فَأَعْطَيْتُهُ الْمِائَةَ الْأُولَى فَفَرِحَ بِهَا فَرَحاً شَدِيداً وَ دَعَا لِعَمِّهِ ثُمَّ أَعْطَيْتُهُ الثَّانِيَةَ وَ الثَّالِثَةَ فَفَرِحَ بِهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيَرْجِعُ وَ لَا يَخْرُجُ ثُمَّ أَعْطَيْتُهُ الثَّلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ فَمَضَى عَلَى وَجْهِهِ حَتَّى دَخَلَ عَلَى هَارُونَ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ بِالْخِلَافَةِ وَ قَالَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَتَيْنِ حَتَّى رَأَيْتُ عَمِّي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يُسَلَّمُ عَلَيْهِ بِالْخِلَافَةِ فَأَرْسَلَ هَارُونُ إِلَيْهِ بِمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَرَمَاهُ اللَّهُ بِالذُّبَحَةِ فَمَا نَظَرَ مِنْهَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ لَا مَسَّهُ.
بازدیدها: ۲۸