ترجمه
سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان؛ پس، از آنان ظالم به خویش بود، و از آنان میانهرو بود، و از آنان پیشیگیرنده به همه خیرات [پیشتاز در خوبیها] به اذن خدا؛ آن است که همان تفضل بزرگ است.
نکات ادبی
اصْطَفَيْنا
قبلا بیان شد که ماده «صفو» در اصل دلالت بر خلوص از هر گونه شائبه و آلودگی میکند و نقیض «کدر» است؛ و «صفوه» از هرچیزی، به معنای «خالصِ» آن چیز است و تفاوت «صافی» با «خالص» در این است که «خالص» آن چیزی است قبلا آلودگی داشته و اکنون پاک شده، اما «صافی» به چیزی هم که با هیچ آلودگیای همراه نبوده است، گفته میشود.
«اصطفاء به معنای به دست آوردن «صفوه» چیزی است و « اصطفاء خدا بندگانش را» گاه به آن است که آنها را صاف و خالص از هر شائبه و آلودگیای که در غیرشان است، بیافریند؛ و گاه به آن است که آنها را با اختیار و حکم خود از شائبههای موجود صاف کند که هرچند این هم به نحوی نیازمند همان حالت اول است.
و تفاوت «اصطفاء» و «اختیار» (برگزیدن) در این است «اصطفاء» در جایی است که خلوص و پاکی آن چیزی اختیار میشود مورد اهتمام است؛ اما «اختیار» صرف اینکه از نظر شخص انتخاب کننده، آن گزینه بهتر از (خیر) از گزینههای دیگر باشد، کافی است. با توجه به این ملاحظات به نظر میرسد علیرغم ترجمه تمام مترجمان، معنای «برگزید» ظرافتهای کلمه «یَصْطَفي» را مورد غفلت قرار میدهد و از این رو عبارت «گلچین میکند» در ترجمه استفاده شد.
جلسه ۱۲۳ http://yekaye.ir/al-hajj-022-75/
«مِنْ عِبادِنا»
حرف «من» به سه معنا ممکن است به کار رفته باشد:
«مِن» تبيين؛ که از این جهت شبیه است به آیه «وَ سَلامٌ عَلى عِبادِهِ الَّذِينَ اصْطَفى» (نمل/۵۹) آنگاه مراد این است: آنان که گلچین کردیم که بندگانمان [حقیقی] ما هستند.
«مِن» ابتداء: آنانی را که از میان بندگانمان سراغشان رفتیم و آنان را گلچین کردیم؛
«مِن» تبعيض: برخی از بندگانمان که گلچین کردیم. (المیزان، ج۱۷، ص۴۵)
همچنین در حالت اول، اضافه «نا» به «عبادنا» اضافه تشریفیه است (المیزان، ج۱۷، ص۴۶) یعنی تعبیر «بندگان ما» بار معنایی مثبتی برای این بندگان ایجاد میکند و آنها را خاص و ممتاز از سایر بندگان میکند (لذا داخل کروشه تعبیر «حقیقی» اضافه شد) اما در دو حالت دوم، اضافه عادی (ملکیت یا …) است.
حدیث
۱) روایت شده است که یکبار در مجلس مامون در مرو، حضرت امام رضا ع بود و جماعتی از علمای عراق و خراسان نیز بودند. مامون گفت: از معنای این آیه به من خبر دهید که: «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» (فاطر/۳۲). آن علما گفتند منظور خداوند عز و جل از این آیه همه امت است.
مامون به امام رضا ع رو کرد و گفت: یا اباالحسن! شما چه میفرمایید؟
امام فرمود: من مانند آنان نمی گویم، بلکه میگویم که منظور خداوند عترت پاک است.
مامون گفت: چگونه این را فقط مخصوص عترت، و نه بقیه امت، میدانی؟
فرمود: چون اگر منظور، امت بود آنگاه جمیع امت در بهشت بودند، زیرا خداوند تبارک و تعالی [در ادامه] میفرماید «پس، از آنان ظالم به خویش بود، و از آنان میانهرو بود، و از آنان پیشیگیرنده به همه خیرات به اذن خدا؛ آن است که همان تفضل بزرگ است.» سپس همگی اینان را در بهشت جمع کرد و فرمود «بهشتهای عدن [پابرجا] که در آن وارد میشوند در حالی که در آنجا با دستبندهایی از طلا زینت مییابند» پس این بتنها برای عترت پاک است نه غیر ایشان.
مامون گفت: آن عترت پاک کیستند؟
فرمود: همانا که خداوند در کتابش آنان را توصیف کرد و فرمود «جز اين نيست كه خداوند مىخواهد از شما اهل بيت هر گونه پليدى را بزدايد و شما را به همه ابعاد پاكى پاكيزه گرداند» (احزاب/۳۳) و همانها که پیامبر اکرم ص فرمود:
«همانا من در میان شما دو ثِقل گرانبها جانشین میگذارم: کتاب خداوند و عترتم همان اهل بیتم؛ و همانا این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه بر حوض بر من وارد شوند و بنگرید که چگونه حق جانشینی مرا در مورد آنان رعایت می کنید؛ ای مردم: نخواهدی که به آنان چیزی بیاموزید چرا که آنان از شما عالمترند.
آن علما گفتند: یا اباالحسن! بفرما ببینیم که آیا این عترت همان آل هستند یا غیر آل هستند؟
امام رضا ع فرمود: همان آل هستند.
علما گفتند: پس ما خبر معتبر از پیامبر ص داریم که فرمود «امت من آلِ من هستند» و نیز از طریق اصحابش خبر مستفیضی [خبری که بسیار نقل شده باشد اما به حد تواتر نرسد] روایت شده که نتوان آن را انکار کرد که «آل محمد ص همان امت اویند»
امام رضا ع فرمود: بفرمایید ببینم، آیا دقه بر آل محمد ص حرام است یا خیر؟
گفتند: بله.
فرمود: پس صدقه بر تمام امت حرام است!
گفتند: خیر.
فرمود: پس، معلوم شد که آل غیر از امت است؛ به کجا میروید؟ آیا از آن ذکر [+ قرآن] رویگردان شده اید یا اینکه شما قومی اسرافکار هستید؟[۱]
آیا ندانستید که وراثت و طهارت بر آن گلچینشدههای هدایت یافته گفته میشود و نه بر غیر آنها.
گفتند: یا اباالحسن! این را از کجا میگویید؟
فرمود: از این سخن خداوند عز و جل که فرمود: «و در حقيقت، نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو، نبوّت و كتاب را قرار داديم: برخی از آنها هدایتیافتگاناند، و برخی از آنان بدكار بودند.» (حدید/۲۶) پس وراثت و طهارت از آن هدایت یافتگان بود نه از برای فاسقان. [۲]
الأمالي( للصدوق)، ص۵۲۲-۵۲۴
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ شَاذَوَيْهِ الْمُؤَدِّبُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ:
حَضَرَ الرِّضَا ع مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَخْبِرُونِي عَنْ مَعْنَى هَذِهِ الْآيَةِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِكَ الْأُمَّةَ كُلَّهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ يَا أَبَا الْحَسَنِ؟
فَقَالَ الرِّضَا ع لَا أَقُولُ كَمَا قَالُوا وَ لَكِنِّي أَقُولُ أَرَادَ اللَّهُ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ
فَقَالَ الْمَأْمُونُ وَ كَيْفَ عَنَى الْعِتْرَةَ مِنْ دُونِ الْأُمَّةِ
فَقَالَ لَهُ الرِّضَا ع إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَكَانَتْ بِأَجْمَعِهَا فِي الْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» ثُمَّ جَمَعَهُمُ كُلَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ فَقَالَ «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ» فَصَارَتِ الْوِرَاثَةُ لِلْعِتْرَةِ الطَّاهِرَةِ لَا لِغَيْرِهِمْ
فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَنِ الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ؟
فَقَالَ الرِّضَا ع الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ وَ انْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ»
قَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَخْبِرْنَا يَا أَبَا الْحَسَنِ عَنِ الْعِتْرَةِ أَ هُمُ الْآلُ أَوْ غَيْرُ الْآلِ
فَقَالَ الرِّضَا ع هُمُ الْآلُ
فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ فَهَذَا رَسُولُ اللَّهِ ص يُؤْثَرُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ أُمَّتِي آلِي وَ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُهُ يَقُولُونَ بِالْخَبَرِ الْمُسْتَفَاضِ الذين [الَّذِي] لَا يُمْكِنُ دَفْعُهُ آلُ مُحَمَّدٍ أُمَّتُهُ
فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع أَخْبِرُونِي هَلْ تَحْرُمُ الصَّدَقَةُ عَلَى الْآلِ
قَالُوا نَعَمْ
قَالَ فَتَحْرُمُ عَلَى الْأُمَّةِ
قَالُوا لَا قَالَ هَذَا فَرْقُ مَا بَيْنَ الْآلِ وَ الْأُمَّةِ وَيْحَكُمْ أَيْنَ يُذْهَبُ بِكُمْ أَ ضَرَبْتُمْ عَنِ الذِّكْرِ صَفْحاً أَمْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ وَقَعَتِ الْوِرَاثَةُ وَ الطَّهَارَةُ [الْوِرَاثَةُ رِوَايَةً وَ الطَّهَارَةُ فِي الظَّاهِرِ] عَلَى الْمُصْطَفَيْنَ الْمُهْتَدِينَ دُونَ سَائِرِهِمْ
قَالُوا وَ مِنْ أَيْنَ يَا أَبَا الْحَسَنِ؟
قَالَ مِنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِيمَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ فَصَارَتْ وِرَاثَةُ النُّبُوَّةِ وَ الْكِتَابِ لِلْمُهْتَدِينَ دُونَ الْفَاسِقِين.[۳]
۲)
الف. روایت شده که شخصی از امام باقر ع سوال کرد درباره این آیه که میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان؛ پس، از آنان ظالم به خویش است، و از آنان میانهرو است، و از آنان پیشتاز در خوبیهاست به اذن خدا» (فاطر/۳۲)
فرمودند: پیشتاز در خوبیها، امام است؛ میانهرو کسی است که امام را میشناسد؛ و ظالم به خویش کسی است که امام را نمیشناسد.
ب. شخصی از امام رضا ع سوال کرد درباره این آیه که میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» (فاطر/۳۲)
فرمودند: منظور فرزندان حضرت فاطمه س هستند؛ پیشتاز در خوبیها، امام است؛ میانهرو کسی است که امام را میشناسد؛ و ظالم به خویش کسی است که امام را نمیشناسد.
ج. شخصی از امام صادق ع سوال کرد درباره این آیه که میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» (فاطر/۳۲)
فرمودند: شما چه میگویید؟
گفت: می گوییم درباره فاطمیون (فرزندان حضرت فاطمه س) است.
فرمودند: این گونه که پنداشتید، نیست؛ کسی که شمشیر بردارد و مردم را به خلاف بخواند [برای خودش ادعای امامت یا مهدویت کند] داخل در این نیست.
گفتم: پس «ظالم به خویش» کیست؟*
فرمود: کسی که در خانهاش نشسته و حق امام را نمیشناسد؛ و میانهرو کسی است که امام را میشناسد؛ و پیشتاز در خوبیها، خود امام است.
*پینوشت:
ظاهرا سوالکننده گمان میکرد که «ظالم بنفسه» چنین افرادیاند، و اینکه امام فرمود اینها مصداق «ظالم لنفسه» نیستند، منظورش این بود که ظاهر آیه بعدی این است که این افراد «ظالم لنفسه» نهایتا به بهشت میروند، اما کسی که ادعای امامت کند، هرچند از ذریه حضرت زهرا س باشد، جزء اینان نیست. (توضیح بیشتر در تدبر۶)
الكافي، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵
الف. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ عَنْ سَالِمٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ لِلْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ.[۴]
ب. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا الْآيَةَ قَالَ فَقَالَ وُلْدُ فَاطِمَةَ ع وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِالْإِمَامِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ.
ج. الْحُسَيْنُ عَنْ مُعَلًّى عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» فَقَالَ أَيَّ شَيْءٍ تَقُولُونَ أَنْتُمْ قُلْتُ نَقُولُ إِنَّهَا فِي الْفَاطِمِيِّينَ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ لَيْسَ يَدْخُلُ فِي هَذَا مَنْ أَشَارَ بِسَيْفِهِ وَ دَعَا النَّاسَ إِلَى خِلَافٍ فَقُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ الْجَالِسُ فِي بَيْتِهِ لَا يَعْرِفُ حَقَّ الْإِمَامِ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِحَقِّ الْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ.[۵]
۳) در کتب اهل سنت درباره این حدیث آمده است:
الف. از حضرت علی ع روایت شده که: از رسول الله ص درباره تفسیر این آیه پرسیدم. فرمودند:
آنان عبارتند از تو و ذریه تو؛ هنگامی که روز قیامت شود: از قبرهایشان سه گونه بیرون میآیند: «ظالم به خویش» یعنی کسی که بدون توبه مرده است؛ «میانهرو» یعنی کسانی از ذریه تو که نیکیها و بدیهایش یکسان است؛ و «پیشتاز در خوبیها» کسانی از ذریه تو هستند که خوبیهایشان بر بدیهایشان می چربد.
ب. ابوحمزه ثمالی میگوید: خدمت امام سجادع بودم که دو نفر از مردم عراق آمدند و گفتند: ما خدمت رسیدهایم تا برایمان توضیحی درباره برخی آیات قرآن بدهید.
فرمودند: کدام آیه؟
گفتند: این سخن خداوند متعال که «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان»
فرمود: ای عراقیها! شما در این باره چه می گویید؟
گفتند: میگوییم این درباره امت محمد ص نازل شده است.
فرمودند: پس همه امت محمد ص در بهشتاند؟!
یکی از جمع حاضر گفت: یا ابن رسول الله! پس در مورد چه کسی نازل شده است؟
سه بار فرمودند: به خدا سوگند درباره ما اهل بیت نازل شده است.
من گفتم: پس بفرمایید چه کسی در میان شماست که «ظالم به خویش» باشد؟
فرمودند: کسی که خوبیها و بدیهایش برابر باشد؛ که او هم [نهایتا] در بهشت خواهد بود.
گفتم: و «میانهرو»؟
فرمودند: کسی که در خانه خویش خدا را عبادت میکند تا که مرگش در رسد.
گفتم: «پیشتاز در خوبیها»؟
فرمودند: کسی که شمشیر کشیده [= علیه ظلم قیام کرده] و مردم را به راه پروردگارش میخواند.
ج. از زید بن علی [= برادر امام باقر ع که علیه بنیامیه قیام کرد و به شهادت رسید] روایت شده است که درباره این سخن خداوند متعال که میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به …» (فاطر/۳۲) گفت: «ظالم در حق خویش» آن کس از ماست که با مردم درآمیخته، «میانه رو» شخص عبادتپیشه است؛ و «پیشتاز» آن است که شمشیر کشیده و مردم را به راه خپروردگارش میخواند.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۱۵۶-۱۵۸
الف. أَخْبَرَنَا عَقِيلٌ، أَخْبَرَنَا عَلِيٌّ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدٌ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ بْنِ زَبُورَا بِبَغْدَادَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي الدُّنْيَا حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ [الْفَضْلُ] بْنُ دُكَيْنٍ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنِ السُّدِّيِّ عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ فَقَالَ:
هُمْ ذُرِّيَّتُكَ وَ وُلْدُكَ، إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ خَرَجُوا مِنْ قُبُورِهِمْ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ: ظالِمٌ لِنَفْسِهِ يَعْنِي الْمَيِّتَ بِغَيْرِ تَوْبَةٍ، وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ، وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ مَنْ زَادَتْ حَسَنَاتُهُ عَلَى سَيِّئَاتِهِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ.
ب. حَدَّثُونَا عَنْ أَبِي بَكْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ صَالِحٍ السَّبِيعِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْحَسَنِ الْجَصَّاصُ [قَالَ:] أَخْبَرَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ خَالِدٍ أَبُو حَفْصٍ الْأَعْشَى عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، قَالَ:
إِنِّي لَجَالِسٌ عِنْدَهُ إِذْ جَاءَهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَقَالا: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جِئْنَاكَ [كَيْ] تُخْبِرَنَا عَنْ آيَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ. فَقَالَ: وَ مَا هِيَ قَالا: قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا فَقَالَ: يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ وَ أَيْشٍ يَقُولُونَ قَالا: يَقُولُونَ: إِنَّهَا نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ: عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: أُمَّةُ مُحَمَّدٍ كُلُّهُمْ إِذاً فِي الْجَنَّةِ!! قَالَ: فَقُلْتُ مِنْ بَيْنِ الْقَوْمِ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِيمَنْ نَزَلَتْ فَقَالَ: نَزَلَتْ وَ اللَّهِ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قُلْتُ: أَخْبِرْنَا مَنْ فِيكُمُ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ: الَّذِي اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ وَ هُوَ فِي الْجَنَّةِ فَقُلْتُ: وَ الْمُقْتَصِدُ قَالَ: الْعَابِدُ لِلَّهِ فِي بَيْتِهِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ، فَقُلْتُ: السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ: مَنْ شَهَرَ سَيْفَهُ وَ دَعَا إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ.[۶]
ج. حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ [الْعُرَنِيُ] عَنْ يَحْيَى بْنِ مُسَاوِرٍ، عَنْ أَبِي خَالِدٍ، عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ [وَ سَاقَ الْآيَةَ إِلَى آخِرِهَا وَ] قَالَ:
الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الْمُخْتَلِطُ مِنَّا بِالنَّاسِ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَابِدُ وَ السَّابِقُ الشَّاهِرُ سَيْفَهُ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ.[۷]
۴) از امام باقر ع روایت شده است در مورد این سخن خداوند متعال که میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» فرمود: آنان آل محمد ص هستند. «پس، از آنان ظالم به خویش بود» و آن کسی است که هلاک میشود؛ «و از آنان میانهرو بود» و آن صالحاناند؛ «و از آنان پیشتاز در خوبیهاست به اذن خدا» و آن علی بن ابیطالب ع است، و خداوند عز و جل میفرماید «آن است که همان تفضل بزرگ است» یعنی قرآن. … (ادامه حدیث در بحث از آیه بعد خواهد آمد)
تأويل الآيات الظاهرة، ص۴۷۲
وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُحَمَّدِيِّ عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَيَّاشٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا قَالَ فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ صَفْوَةُ اللَّهِ فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ هُوَ الْهَالِكُ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ هُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَهُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ يَعْنِي الْقُرْآنُ …[۸]
و این مطلب که حضرت علی ع مصداق بارز «پیشتاز در خوبیها» است از جانب بسیاری از ائمه و صحابه روایت شده است.[۹]
۵) داود بن قاسم جعفری میگوید از امام حسن عسکری ع درباره این آیه سوال کردم که خداوند عز و جل میفرماید «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان؛ پس، از آنان ظالم به خویش بود، و از آنان میانهرو بود، و از آنان پیشی گیرنده به همه خیرات [پیشتاز در خوبیها] به اذن خدا»
فرمود: همگیشان از خاندان محمد ص هستند. «ظالم به خویش» کسی است که به [امامت] امام اقرار نمی کند.
پس دیدگانم از اشک پر شد و داشتم با خود فکر می کردم درباره عظمتی که خداوند به خاندان حضرت محمد داده است، که بر محمد و آلش سلام؛ که امام ع نگاهی به من انداخت و فرمود: مطلب خیلی عظیمتر از آن چیزی است که در دلت درباره عظمت شأن آل محمد ص گذشت؛ پس حمد خدا را به جای آور که به ریسمان آنان درآویختی و روز قیامت که هر مردمی به امامشان فراخوانده میشوند، تو هم به سوی آنان فراخوانده میشوی؛ پس ای ابوهاشم، بشارت باد بر تو، که در راه خوبی هستی!
كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج۲، ص۴۱۹
عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» قَالَ كُلُّهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يُقِرُّ بِالْإِمَامِ قَالَ فَدَمَعَتْ عَيْنِي وَ جَعَلْتُ أُفَكِّرُ فِي نَفْسِي فِي عِظَمِ مَا أَعْطَى اللَّهُ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ السَّلَامُ فَنَظَرَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ الْأَمْرُ أَعْظَمُ مِمَّا حَدَّثَتْكَ نَفْسُكَ مِنْ عَظِيمِ شَأْنِ آلِ مُحَمَّدٍ فَاحْمَدِ اللَّهَ فَقَدْ جُعِلْتَ مُتَمَسِّكاً بِحَبْلِهِمْ تُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِهِمْ إِذَا دُعِيَ كُلُّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَأَبْشِرْ يَا أَبَا هَاشِمٍ فَإِنَّكَ عَلَى خَيْرٍ.
به علت کثرت احادیث، بقیه احادیث در روز بعد در کانال گذاشته میشود
۶) ابراهیم قمی از پدرش روایت کرده که خدمت امام کاظم ع عرض کردم: فدایت شوم: بفرمایید آیا پیامبر اکرم ص از همه پیامبران ارث برد؟
فرمود: از حضرت آدم تا وقتی که به خودش ختم شد. خداوند هیچ پیامبری را برنیانگیخت مگر اینکه حضرت محمد ص از او اعلم بود.
گفتم: همانا عیسی بن مریم به اذن خدا مرده زنده میکرد!
فرمود: درست است.
گفتم: و سلیمان بن داود سخن پرندگان را میفهمید! آیا رسول الله ص توانایی این امور را داشته است؟
فرمود: همانا سلیمان بن داود وقتی که هدهد را نیافت و در مورد او شک کرد گفت «مرا چه میشود که هدهد را نمیبینم، یا از غایبان است» و بر او عصبانی شد و گفت «حتما او را بشدت عذاب خواهم کرد یا او را ذبح می کنم مگر اینکه دلیل کاملا آشکاری بیاورد» و علت عصبانیشدن این بود که هدهد بود که او را به آب راهنمایی میکرد؛ و او پرنده ای بود که به او چیزی داده بودند که به سلیمان نداده بودند؛ در حالی که باد و مورچه و جن و انس شیاطین سرکش مطیع او بودند ولی این گونه نبود که آب را زیر آسمان ببیند و آن پرنده به وی نشان میداد؛ ولی خداوند تبارک و تعالی در کتابش میفرماید «و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان سير داده مىشد يا زمين بدان شكافته مىگرديد يا با مردگان بدان سخن گفته مىشد؛ بلكه امر يكسره از آن خداست» (رعد/۳۱) و ما این قرآن را به ارث بردهایم؛ پس در آن است آنچه بدان کوهها شکافته میگردد و سرزمینها بدان پیموده میشود و مردگان بدان زنده میشوند و ما آب زیر آسمان را هم میشناسیم و همانا در کتاب خداوند آیاتی است که از آن امری اراده نشده است تا اینکه خداوند بدان اذن دهد به علاوه آنچه که در آن اذن خدا هست؛ پس خداوند هر آنچه را که برای گذشتگان نوشت، در امالکتاب قرار داد که همانا خداوند در کتابش می فرماید «و هيچ پنهانى در آسمان و زمين نيست، مگر اينكه در كتابى روشن [درج] است» (نمل/۷۵) سپس فرمود «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» (فاطر/۳۲) پس ما آن کسانی هستیم که خداوند ما را گلچین کرد و این چیزی را که در آن تبیان و توضیح هر چیزی است به ما به میراث داد.
بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۷-۴۸ و ص۱۱۵؛ الكافي، ج۱، ص۲۲۶[۱۰]
رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ أَخِيهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ النَّبِيِّ ص وَرِثَ مِنَ النَّبِيِّينَ كُلِّهِمْ.
قَالَ لِي نَعَمْ.
قُلْتُ مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى أَنِ انْتَهَتْ إِلَى نَفْسِهِ.
قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ كَانَ مُحَمَّدٌ ص أَعْلَمَ مِنْهُ.
قَالَ قُلْتُ إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ كَانَ يُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ!
قَالَ صَدَقْتَ.
قُلْتُ وَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ كَانَ يَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّيْرِ هَلْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْمَنَازِلِ؟
قَالَ فَقَالَ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ لِلْهُدْهُدِ حِينَ فَقَدَهُ وَ شَكَّ فِي أَمْرِهِ فَقَالَ «ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ» وَ غَضِبَ عَلَيْهِ فَقَالَ «لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» وَ إِنَّمَا غَضِبَ عَلَيْهِ لِأَنَّهُ كَانَ يَدُلُّهُ عَلَى الْمَاءِ فَهَذَا وَ هُوَ طَيْرٌ فَقَدْ أُعْطِيَ مَا لَمْ يُعْطَ سُلَيْمَانُ وَ قَدْ كَانَتِ الرِّيحُ وَ النَّمْلُ وَ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ الشَّيَاطِينُ الْمَرَدَةُ لَهُ طَائِعِينَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ يَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ فَكَانَ الطَّيْرُ يَعْرِفُهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً» وَ قَدْ وَرِثْنَا هَذَا الْقُرْآنَ فَفِيهِ مَا يُقَطَّعُ بِهِ الْجِبَالُ وَ يُقَطَّعُ الْمَدَائِنُ بِهِ وَ يُحْيَا بِهِ الْمَوْتَى وَ نَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ إِنَّ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَآيَاتٍ مَا يُرَادُ بِهَا أَمْرٌ إِلَى أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا فِيهِ إِذْنُ اللَّهِ فَمَا كَتَبَهُ لِلْمَاضِينَ جَعَلَهُ اللَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ «ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ» ثُمَّ قَالَ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» فَنَحْنُ الَّذِينَ اصْطَفَانَا اللَّهُ فَوَرَّثَنَا هَذَا الَّذِي فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.
و شبیه این مضمون از امام باقر ع هم روایت شده است (تفسير فرات الكوفي، ص۱۴۵)[۱۱]
۷) ابوالدرداء روایت میکند شنیدم که رسول الله ص درباره این آیه میفرمود: اما آنکه پیشتاز است، بدون حسابرسی وارد بهشت میشود؛ و اما در مورد «میانهرو» «حسابرسی آسانی انجام میشود» (انشقاق/۸) و اما ظالم در حق خویش پس مدتی در آن جایگاه محبوس می گردد سپس وارد بهشت میشود و اینان از کسانیاند که میگویند «حمد خدایی را که ناراحتی را از ما دور کرد» (فاطر/۳۴)
مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۸
عن أبي الدرداء قال سمعت رسول الله ص يقول في الآية:
أما السابق فيدخل الجنة بغير حساب و أما المقتصد فيحاسب حسابا يسيرا و أما الظالم لنفسه فيحبس في المقام ثم يدخل الجنة فهم الذين قالوا «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ»
۸) روایتی از امام صادق ع روایت شده است که به فهم این آیه کمک می کند. چون متن روایت بسیار طولانی است، صرفا فرازهایی از آن در ادامه تقدیم میشود:
حضرت موسی ع به یوشع بن نون وصیت کرد؛ و یوشع به فرزندان هارون، نه به فرزند خودش و نه به فرزند موسی؛ همانا اختیار از آنِ خداست، هرکس را از هرکس بخواهد همان انتخاب میشود؛ و موسی ع یوشع را به مسیح بشضارت داد؛ پس هنگامی که خداوند عز و جل مسیح را برانگیخت، مسیح بدانان فرمود: همانا بعد از من پیامبری میآید به نام احمد، از سلاله اسماعیل ع، او به تصدیق من و تصدیق شما میآید و عذر من و غذر شما را تمام میکند؛ و این [سنت] بعد از او در میان حواریون در «مستحفظین» (= پاسداران) ادامه یافت و همانا خداوند آنان را مستحفظین نامید زیرا آنان از اسم اکبر پاسداری کردند و آن همان کتابی است که بواسطه آن علم هر آنچه همراه با پیامبران بود دانسته شود که خداوند متعال میفرماید «و همانا رسولانی فرستادیم … و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم» (حدید/۲۵) و کتاب همان اسم اکبر است …
[سپس حضرت مراحلی که پیامبر بتدریج در جامعه سپری کرد و اقداماتی که در معرفی امیرالمومنین ع به عنوان جانشین خویش انجام داد را برمیشمرند تا بدینجا میرسند که]
سپس فرمود « و حق ذیالقربی [خویشاوندان] را بده» (اسراء/۲۶) و حق او، وصیتی بود که برایش قرار داده شده بود و نیز اسم اکبر بود و میراث علم و نشانههای علم نبوت؛ پس فرمود «بگو از شما پاداشی نمیخواهم مگر مودت و دوستی با خویشانم» (شوری/۲۳)
[در ادامه برخی دیگر از آیاتی که در مورد حضرت علی ع نازل شده بود را برمیشمرند تا به داستان حجةالوداع و غدیر خم میرسند و وقایع را شرح میدهند تا بدینجا که]
سپس جبرئیل نزدش آمد و گفت: [خداوند میفرماید] ای محمد! تو نبوتت را انجام دادی و روزگارت را به پایان رساندی، پس اسم اکبر و میراث علم و نشانههای نبوت را نزد علی ع بگذار که من زمین را رها نکردم مگر اینکه در آن عالمی بود که به وسیله او [نحوه] اطاعت از من شناخته میشود و به وسیله او ولایت من را میشناسند؛ و حجتی است ر کسانی که در فاصله آمدن این پیامبر تا پیامبر بعدی به دنیا میآیند؛
پس به او اسم اکبر و میراث علم و نشانههای نبوت را وصیت کرد و نیز به او هزار کلمه و هزار باب وصیت کرد که از هر کلمه و از هر بابی هزار کلمه و هزار باب گشوده میشود.
الكافي، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۶
مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ وَ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوْصَى مُوسَى ع إِلَى يُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ أَوْصَى يُوشَعُ بْنُ نُونٍ إِلَى وَلَدِ هَارُونَ وَ لَمْ يُوصِ إِلَى وَلَدِهِ وَ لَا إِلَى وَلَدِ مُوسَى إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَهُ الْخِيَرَةُ يَخْتَارُ مَنْ يَشَاءُ مِمَّنْ يَشَاءُ وَ بَشَّرَ مُوسَى وَ يُوشَعُ بِالْمَسِيحِ ع فَلَمَّا أَنْ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمَسِيحَ ع قَالَ الْمَسِيحُ لَهُمْ إِنَّهُ سَوْفَ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي نَبِيٌّ اسْمُهُ أَحْمَدُ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ ع يَجِيءُ بِتَصْدِيقِي وَ تَصْدِيقِكُمْ وَ عُذْرِي وَ عُذْرِكُمْ وَ جَرَتْ مِنْ بَعْدِهِ فِي الْحَوَارِيِّينَ فِي الْمُسْتَحْفَظِينَ وَ إِنَّمَا سَمَّاهُمُ اللَّهُ تَعَالَى الْمُسْتَحْفَظِينَ لِأَنَّهُمُ اسْتُحْفِظُوا الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ هُوَ الْكِتَابُ الَّذِي يُعْلَمُ بِهِ عِلْمُ كُلِّ شَيْءٍ الَّذِي كَانَ مَعَ الْأَنْبِيَاءِ ص يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا … وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ» الْكِتَابُ الِاسْمُ الْأَكْبَرُ …[۱۲]
ثُمَّ قَالَ «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» فَكَانَ عَلِيٌّ ع وَ كَانَ حَقُّهُ الْوَصِيَّةَ الَّتِي جُعِلَتْ لَهُ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ فَقَالَ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» …[۱۳]
ثُمَّ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدْ قَضَيْتَ نُبُوَّتَكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيٍّ ع فَإِنِّي لَمْ أَتْرُكِ الْأَرْضَ إِلَّا وَ لِيَ فِيهَا عَالِمٌ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ تُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي وَ يَكُونُ حُجَّةً لِمَنْ يُولَدُ بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ قَالَ فَأَوْصَى إِلَيْهِ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ وَ مِيرَاثِ الْعِلْمِ وَ آثَارِ عِلْمِ النُّبُوَّةِ وَ أَوْصَى إِلَيْهِ بِأَلْفِ كَلِمَةٍ وَ أَلْفِ بَابٍ يَفْتَحُ كُلُّ كَلِمَةٍ وَ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ كَلِمَةٍ وَ أَلْفَ بَابٍ.
مضمونی بسیار شببیه به این حدیث از امام باقر ع با سندی متفاوت در تفسير فرات الكوفي، ص۳۹۸[۱۴] آمده است. ضمنا این مضمون که پیامبر ص پیش از شهادتشان برای حضرت علی ع هزار باب علم گشودند که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده میشود با اسناد متفاوت در کتب شیعه و سنی آمده است تا حدی که میتوان دربارهاش ادعای تواتر کرد.[۱۵]
۹) روایت شده که شخصی خدمت امام باقر ع عرض کرد: پدر و مادرم فدایتان. به واسطه چه چیزی شما بر سایر فرزندان پدرتان برتری داده شدید؟
فرمودند: به چهار چیز.
پرسید: آنها چیستند؟
فرمودند: طهارتی از جانب خداوند داریم؛ و این همان است که فرمود «جز اين نيست كه خداوند مىخواهد از شما اهل بيت هر گونه پليدى را بزدايد و شما را به همه ابعاد طهارت پاكيزه گرداند» (احزاب/۳۳)
و ولادتی از جانب پیامبر ص داریم؛
و وراثتی از کتاب خدا داریم؛ و این همان است که فرمود «سپس این کتاب را به میراث دادیم به آنان که گلچین کردیم از بندگانمان» (فاطر/۳۲)
و انفال هم صرفاً از آن ماست؛ هیچکس آن را ادعا نکند مگر دروغگو باشد؛ و هیچکس ما را از آن منع نکند مگر ظالم باشد؛ و رسول الله ص فرمود: هیچ شخصی سرپرستی امتی را عهده دار نشود در حالی که در میان آنان داناتر از او باشد مگر اینکه کار آنان دائما رو به انحطاط گذارد تا اینکه بدانچه رها کردهاند برگردند.
المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب عليه السلام، ص۶۰۰
حَدَّثَنَا صَفْوَانُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ:: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) فَقَالَ: بِأَبِي وَ أُمِّي أَنْتُمْ، بِمَ فُضِّلْتُمْ عَلَى غَيْرِكُمْ مِنْ بَنِي أَبِيكُمْ؟ قَالَ: بِأَرْبَعٍ، قَالَ: وَ مَا هِيَ؟ قَالَ: لَنَا مِنَ اللَّهِ الطَّهَارَةُ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ [تَعَالَى]: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ لَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ الْوِلَادَةُ، وَ لَنَا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ الْوِرَاثَةُ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»، وَ لَنَا الْأَنْفَالُ خَاصَّةً لَا يَدَّعِي فِيهَا إِلَّا كَذَّابٌ وَ لَا يَمْنَعُنَاهَا إِلَّا ظَالِمٌ، وَ قَدْ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِيهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ يَزَلْ أَمْرُهَا يَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى يَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَكُوا.
۱۰) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا عالمان وارثان پیامبراناند؛ و این بدان جهت است که پیامبران درهم و دینار به ارث نگذاشتند؛ بلکه آنان احادیثی از احادیثشان را به ارث گذاشتند؛ پس هرکس از آن چیزی گرفت، بهره وافری از آن گرفته است؛ پس بنگرید که این علمتان را از چه کسی میگیرید؛ که همانا در میان ما اهل بیت همواره در هر نسلی افراد عدالتپیشهای وجود دارند که تحریف اهل غلوّ و جعلیات باطلپیشگان و تاویل ناروای جاهلان را برملا میسازند و کنار میزنند.
بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰؛ الكافي، ج۱، ص۳۲؛ الإختصاص، ص۴[۱۶]
حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ وَ سِنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا وَرَّثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ شَيْئاً مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ.
تدبر
۱) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»
مقصود از کسانی که خداوند از میان بندگانش گلچین کرده، چه کسانیاند؟
الف. ذریه پیامبر اکرم ص که از فرزندان حضرت زهرا س هستند امامان معصوم علیهمالسلام هستند (احادیث) چرا که آناناند که عارف به تمام حقایق و دقایق قرآن هستند و علم کامل به قرآن تنها نزد آنان است. (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) و پیامبر هم در احادیث متعدد بهویژه در حدیث ثقلین، بر اینکه آنان ملازم قرآناند و علم قرآن را از آنان بیاموزید تاکیدات فراوان داشته است؛ و این آیه مصداقی از «آل ابراهیم» است که در آیه «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ» (آل عمران/۳) بر این گلچین کردن آنها تاکید کرده بود (المیزان، ج۱۷، ص۴۵)
ب. علمای امت هستند از این جهت که در حدیث آمده که علما وارثان انبیاء هستند (به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) و از آنجا که عالمان حقیقیای که هیچ جهلی در علمشان راه ندارد و پیامبر ص آنان را در عرض قرآن قرار داد (حدیث ثقلین) و تنها آنهایند که تمام حقیقت قرآن را بیهیچگونه خطایی میدانند، پس بازگشت این نظر هم به نظر قبلی میشود.
ج. پیامبران الهیاند که خداوند آنان را به رسالت و دریافت کتابهای آسمانی خویش برگزید. (جبائی، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) (البته بر این دیدگاه میتوان اشکال کرد که ظاهر این آیه، بویژه در مقایسه با آیه قبل به گونهای است که گویی، آیه در مقام مقایسه پیامبران و جانشینان آنهاست؛ یعنی در آیه قبل آنچه از کتاب به پیامبران داده میشود را با تعبیر «وحی کردیم» اشاره کرد، پس این «به میراث دادیم» ظهور در این دارد که همان کتابهایی را که ما به پیامبران داده بودیم به صورت ارث به عدهای دیگر رساندیم)
د. همان گلچینشدگانیاند که خداوند آنان را چنین معرفی فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين» (آلعمران/۳۳) آنگاه:
د.۱. با توجه به اینکه حضرت آدم و حضرت نوح، پیامبر بودهاند نه میراثبرِ پیامبران، منظور بنیاسرائیل است (ابومسلم، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
د.۲. با توجه به اینکه تعبیر «آلعمران»، هم در مورد حضرت موسی ع (موسی بن عمران)، و هم در مورد حضرت عیسی (چون نام پدر حضرت مریم هم عمران بوده، تحریم/۱۲)، و هم در مورد حضرت علی ع و خاندان ابوطالب (نام حضرت ابوطالب ع عمران بوده)، به کار رفته، کاملا محتمل است که آلعمران، علاوه بر پیامبران و اوصیای بنیاسرائیل، اشاره به حضرت علی ع و اولاد ایشان نیز باشد؛ بویژه که هم حضرت موسی ع و حضرت عیسی ع که از نوادگان حضرت اسحاقاند، و هم پیامبر اکرم ص و حضرت علی ع و امامان پس از ایشان که از نوادگان حضرت اسماعیلاند، هر دو مصداق آل ابراهیم ع نیز هستند. (همان بند الف)
ه. امت اسلام هستند از این جهت که خداوند آنان را میراثبرِ تمامی کتابهای آسمانی قرار داده است. (ابنعباس، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) اما اگر «الـ» در «الکتاب» را الف و لام عهد بدانیم – که ظاهر آیه چنین است[۱۷] –، آنگاه مقصود همان کتابی است که در آیه قبل اشاره شده (المیزان، ج۱۷، ص۴۴)، یعنی قرآن کریم، آنگاه موضوع آیه به ارث بردن قرآن است، نه کتابهای آسمانی گذشته.
و. …
۲) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»
چرا تعبیر «ارث دادیم» را به کار برد؟
الف. به معنای این است که حکم به آنها رسید و بدانها ختم شد، شبیه آن که در جای دیگر فرمود «وَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها: و آن بهشتی است که آن را به شما به ارث دادیم» (زخرف/۷۲) (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ب. منظور این است که ایمان به کتابهای قبلی را از امتهای قبلی به این امت دادیم؛ چرا که ارث بردن به معنای انتقال چیزی از قومی به قوم دیگر است. (به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ج. اینکه چه کسانی علم و معارف قرآن را به دست آورند، یک امر دلبخواهی نیست؛ بلکه ناشی از یک نحوه عنایت ویژه خداست؛ گویی این ارثیهای است که از پیامبران به آنان، به عنوان وارث مستقیم پیامبران میرسد.
د. …
۳) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ»
در این آیه یک دستهبندیای انجام شده است به سه گروه: ظالمان به خویش، میانهروها، و پیشتازان در خوبیها.
مقسم این تقسیم چیست (یا به عبارت دیگر، مرجع ضمیر «منهم» چیست)؟
الف. «عبادنا» است؛ یعنی از میان بندگانمان که سه قسماند، یک گروه را گلچین کردیم، که همان قسم سوماند، چرا که بویژه معنی ندارد که آنان که ظالم به خویشاند جزء برگزیدگان باشند (ابن عباس، حسن، قتادة، سیدمرتضى، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) و بر اساس بسیاری از روایات، گروه سوم همان ائمه اهل بیت ع هستند.
ب. «الَّذينَ اصْطَفَيْنا» است، یعنی گلچین شدهها به این سه دسته تقسیم میشوند؛ آنگاه مراد این است که ما عدهای را امتیاز دادیم و برگزیدیم؛ اما اینان سه دسته شدند؛ آنگاه:
ب.۱. همگی نجات مییابند (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)، که در مورد «ظالم به خویش» بدین جهت که مدتی در برزخ و مواقف قیامت معطل میشود تا پاک شود و وارد بهشت گردد (حدیث۷).
ب.۲. در مورد پیشتازان در خیرات، تردیدی نیست که بهشتیاند؛ میانهروها هم بهشتی میشوند بدین جهت که ممکن است کسانی باشند که اعمال خوب وبدشان برابر است (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً؛ توبه/۱۰۲) ویا باید تفضل الهی و … آنان را دربرگیرد تا بهشتی شوند (وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ؛ توبه/۱۰۶) و …[۱۸] اما آنان که ظالم به خویشاند، جهنمی هستند (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)؛ و در این صورت، مقصود از برگزیده شدن، به معنای یک امتیاز و نعمت دنیوی است که مثلا موقعیتی ممتاز برای رشد آنان مهیا شده است؛ ولی معنایش این نیست که حتما آنان از این درست استفاده کردند؛ همان طور که در جایی در مورد بنیاسرائیل تعبیر «به شما نعمت دادیم و شما بر جهانیان برتری بخشیدیم» آمده است (بقره/۴۷ و ۱۲۲) در عین حال در جاهای دیگر همینها مورد لعن قرار گرفتند. (مائده/۷۸)
۴) «إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا»
كسى حقّ انتخاب و اعطاى مسئوليّتهاى دينى را دارد كه به حال بندگانش آگاهى عميق داشته باشد. (تفسير نور، ج۹، ص۵۰۱)
۵) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا … سابِقٌ بِالْخَيْراتِ»
وقتی «الـ» بر کلمه «جمع» وارد شود، اصطلاحا الف و لام استغراق است و حاوی معنای «همه» است؛ «الخیرات» یعنی همه خوبیها. با توجه به این نکته، می توان نتیجه گرفت:
شرط دريافت ميراث قرآن، سبقت در همهى كارهاى خير است نه انجام بعضى. (تفسير نور، ج۹، ص۵۰۱)
به علت کثرت تدبرها بقیه موارد را روز بعد در کانال می گذارم
۶) «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ»
مقصود از این سه گروه «ظالم به خویش ، میانهرو و پیشتاز در خوبیها» به ترتیب چیست؟
الف. کسی از ما که حق امام ع را [به رسمیت] نمیشناسد، کسی که حق امام ع را میشناسد، و خود امام. (حدیث۱ و۲؛ و نیز مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ب. کسی از ما که هم عمل صالح دارد و هم عمل بد؛ فرد متعبد و کوشا در دین؛ ائمه اطهار علیهمالسلام (امام باقر ع، نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۹)[۱۹]
توضیحی درباره دو دیدگاه الف و ب
در روایات فوق، مقسم را «کسانی از «ما» که اینچنین باشند» دانسته و تاکید کرده نهایتا همگی اینها بهشتیاند؛ و درباره اینکه «ما» چه کسانیاند، ظاهر برخی از روایات، اولاد حضرت زهرا س است؛ یعنی هرکسی که در زمره فرزندان پیامبر ص به حساب آید، یعنی جمیع سادات؛ و و ظاهر برخی از روایات «شیعیان» است، یا صریحا (التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص۱۱۰)[۲۰] ویا از این جهت که هرکس از اهل بیت پیروی کند در زمره آنان درمیآید. (الأصول الستة عشر، ص۱۶۴)[۲۱]
در هر صورت، بهشتی شدن دسته اول (ظالم لنفسه)، با این فرض است که در برزخ ویا در مواقف قیامت ویا با شفاعت، بتدریچ پاک میشوند و نهایتا شایسته ورود در بهشت میگردند؛ البته بویژه در مورد دیدگاه الف، با توجه به اینکه یقین داریم که گناهان برخی از فرزندان و نوادگان ائمه اطهار ع بسیار عظیم بوده، چرا که گاه در مقابل اهل بیت ع ادعای امامت و مهدویت کردند (مانند برخی از نوادگان امام حسن ع در زمان امام صادق ع، ویا جعفر کذاب، برادر امام حسن عسکری ع) و یا در به شهادت رساندن ائمه ع نقش جدی داشتهاند (مانند محمد بن اسماعیل، برادرزاده امام کاظم ع، که حکایتش در جلسه ۷۱۱، تدبر۷ گذشت) چنین معنایی بسیار بعید به نظر میرسد و بدین جهت در برخی روایات، چنین افرادی را از مصداق این آیه خارج دانسته اند (حدیث۲.ب).[۲۲]
ضمنا این مطلب که مصداق «پیشتاز در خوبیها» ائمه اطهار ع هستند در روایات بسیار زیادی آمده است. (فقط ۱۵ روایت با سندهای مختلف در بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۴-۴۷)[۲۳]
ج. کسی که به دور نفس خویش میچرخد و طواف میکند، کسی که به دور قلب خویش میچرخد؛ و کسی که به دور پروردگار خویش می چرخد (امام صادق ع، معاني الأخبار، ص۱۰۴)[۲۴]
د. کسی که ظاهرش بهتر از باطنش است؛ کسی که ظاهر و باطنش برابر است؛ و کسی که باطنش بهتر از ظاهرش است. (به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ه. کسی که با انجام گناهان صغیره در حق خویش ظلم کرده، کسی که با انجام واجبات در حد متوسطی قرار گرفته؛ و کسی که با پیشتازی در خوبیها به درجات عالی رسیده است (جعفر بن حرب، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸) یا به تعبیر دیگر، چون همه اینها برگزیدهاند و میراثبر قرآن معرفی شدهاند، پس همگی دست کم مسلمان و اهل قرآناند، لکن برخی از آنان به هر حال گناهانی مرتکب شده و ظالم به خویش است، و برخی در میانه راه و برخی پیشتاز در خوبیها که بدین سبب، امام دیگران میشود. (المیزان، ج۱۷، ص۴۶)
و. همان سه قسمی که در سوره واقعه مطرح شد که «وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً …» (واقعه/۷-۱۰)، یعنی: اصحاب شمال؛ اصحاب یمین؛ السابقون. (به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ز. گروه اول، منافقاناند و دو گروه بعدی از بقیه مردم (ابنعباس، به نقل از مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
ح. …[۲۵]
۷) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ»
ممکن است کسانی باشند که واقعا معارف کتب آسمانی را درک کرده باشند، با این حال به خود ظلم کنند و همه اینها به جای اینکه عامل سعادتشان شود وبال گردانشان گردد. شبیه بلعم باعورا که در موردش فرمود: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوينَ: و بر آنها بخوان سرگذشت كسى را كه آيات خود را به او داديم، اما او از آنها تهى گشت، پس شيطان او را دنبال كرد و او عاقبت از گمراهان گرديد» (اعراف/۱۷۵)
۸) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ»
اینکه در این آیه، «بإذن الله» قید برای چه عبارتی باشد، میتوان چند احتمال داد؛ که در هر احتمال نیز چند معنا ممکن است (و یادآوری میشود که بر اساس قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معنا چهبسا همه اینها مستقلاً مد نظر بوده باشد)
الف. قید «سابق بالخیرات»، یعنی اینان به اذن خداوند بود که به مقامی رسیدند که پیشتاز در خیرات باشند. آنگاه:
الف.۱. در مقابل «ظالم لنفسه» است و میخواهد توجه دهد که ظلم، از سوى خود انسان است، ولى توفيق سبقت در خوبىها، به اذن خداست. (تفسير نور، ج۹، ص۵۰۱) یعنی مضمونی شبیه «ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك: آنچه از خوبی به تو میرسد از خداست و آنچه از بدی به تو میرسد از خودت است» (نساء/۷۹)
الف.۲. چهبسا اشاره باشد به مقام «مُخلَصین: خالصشدگان» که فراتر از مقام «مُخلِصین: خالصکنندگان» است (مخلِص، هنوز اخلاصش به عمل و تلاش خودش منسوب است؛ اما مخلَص، مقامی است که دیگر ورای مقام پاداش مبتنی بر عمل است، یعنی دیگر خدا او را خالص کرده است و گویی دیگر در برابر مشیت خداوند، هیچکاره است).
ب. قید برای هر سه گروه؛ یعنی هرکسی هر کاری میکند: خوب یا بد، از مشیت خداوند خارج نیست و همه امور به اذن خدا رقم میخورد؛ و از این جهت شبیه باشد به مضمون آیه «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه: اگر خوبیای به آنها برسد می گویند این از نزد خداست؛ و اگر بدیای به آنان برسد میگویند این از نزد توست؛ بگو همگی از نزد خداست» (نساء/۷۸)
ج. قید برای «اصطفینا»؛ که در این صورت، تاکیدی است بر گلچین کردن خداوند، و آنگاه:
ج.۱. اینکه «پیشتازان در خوبیها» را به نحو خاص برگزیدیم و آنان را امام دیگران قرار دادیم، تنها به اذن و مشیت خداوند بوده است. (المیزان، ج۱۷، ص۴۶)
ج.۲. اینکه انتخاب کل این بندگان برای میراثبرِ کتاب بودن، صرفاً ناشی از مشیت خداوند بوده و هیچکس دیگری در آن نقشی نداشته است.
ج. ۳. …
د. قید برای «اورثنا»؛ که در این صورت نیز، تاکیدی است بر ارث دادن کتاب از جانب خداوند، و اینکه این اقدام که کتاب آسمانی را به ارث برسانیم (یعنی مثلا اینکه نبوت و ارسال کتاب جدید را ختم کنیم و ادامه کار را با وصایت انجام دهیم) ناشی از مشیت خاص خداوند بوده است.
۹) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ»
این گونه نیست که هرکس از معارف دین به طور صحیح بهرهمند شود، حتماً به آن عمل کند و آدم خوبی شود.
معارف دین ظرفیتهای انسان را چنان گسترش میدهد که:
برخی میتوانند با تکیه بر آن از همگان در خوبیها پیشی بگیرند؛
اما برخی همچنان، علیرغم برخورداری از اینها همانند دیگرانی که از این معارف برخوردار نیستند حالت بینابین دارند (مثل اغلب مردم عادی، نه خیلی خوب میشوند و نه خیلی بد)؛
و برخی هم با وجود این معارف، در حق خویش ظلم میکنند و به جای حسن استفاده از این معارف، از آنها سوءاستفاده می کنند و به جای اینکه این معارف عامل ارتقای آنان شود، وبال گردنشان میشود.
و نکته مهم این است که آن کسانی که هم معارف دین را فرامیگیرند، و هم پیشتاز در خوبیها میشوند، مورد تفضل خاص الهی قرار گرفتهاند:
به قول سعدی:
چو آید به کوشیدنت خیر پیش به توفیق حق دان نه از سعی خویش[۲۶]
https://ganjoor.net/saadi/boostan/bab8/sh1/
۱۰) «ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ»
همه چیز صرفا با تلاش ما به دست نمیآید. برخی چیزها تنها و تنها ناشی از فضل و عنایت خداست.
موارد زیر را چون حالت تخصصی پیدا کرده بود در کانال نگذاشتم
۱۱) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا»
مقصود از «کتاب» چیست؟
الف. قرآن (نظر اغلب مفسران)
ب. تورات (ابومسلم، به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۸)
ج. مطلق کتابهای آسمانی (جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۸) یعنی هر کتاب آسمانیای که به پیامبری وحی کردیم، بعدش چنین وضعیتی پیش آمد که وارثان این کتاب سه دسته شدند.
نکته تفسیری
برخی مفسران بعد از ذکر این اقوال، قول اول را ترجیح دادهاند؛
اگر ناچار از پذیرش یک قول و رد اقوال دیگر باشیم، حق با ایشان است؛ و به ویژه تعبیر «اوحینا «الیک» من الکتاب» موید این ترجیح است؛ در حالی که با توجه به قاعده امکان اسفاده از یک لفظ در چند معنا، به نظر میرسد که نیازی به چنین ترجیحی نیست و همه این معانی مستقلا میتواند مد نظر بوده باشد. (مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۸؛ المیزان، )
۱۲) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ …»
چرا بعد از اینکه از دادن کتاب به عدهای از برگزیدگان سخن گفت، «ف» تفریع آورد و فرمود «پس، از آنان عدهای چنیناند و عدهای چناناند …»
الف. این موید آن است که برگزیدگان را تنها عدهای از «عبادنا» به حساب آوریم و مقسم را «عبادنا» بشمریم؛ یعنی میخواهد بفرماید علت اینکه ما برخی از بندگانمان را برگزیدیم و به آنان کتاب را به ارث دادیم این بود که بندگان ما سه قسماند و تنها یک قسم لیاقت به ارث بردن کتاب را دارد. (المیزان، ج۱۷، ص۴۶)
ب. میتواند با همان معنای اینکه «من» تبیینیه باشد و همه «عبادنا» برگزیدگان باشند و مقسم هم «برگزیدگان» باشند، نیز جمع شود بدین بیان که ارث دادن کتاب، امری بود که نسبت به کل این عباد انجام شود؛ اما تنها برخی از اینان از ارث داده شده درست استفاده کردند و حق آن را ادا کردند؛ همان گونه که در آیات دیگر از ارث بردن کتاب توسط بنیاسرائیل، و سپس ظلم پارهای از آنان در این میراث سخن گفته است: «وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ» (غافر/۵۴) «وَ إِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ» (شوری/۱۴) (المیزان، ج۱۷، ص۴۶)
ج. …
۱۳) «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ»
چرا ترتیب این سه را از بدتر به خوبتر قرار داد؟
الف. این یک رویه است که گاه وضعیت را از وضعیت پستتر به وضعیت برتر برمیشمرند و نظایر آن در قرآن باز هم آمده است، مانند «يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ» (فاطر/۱۳) یا «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ» (ملک/۲) ویا «فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ» (تغابن/۲) (به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۹)
ب. ظالم را مقدم ذکر کرد تا از رحمت خدا مایوس نباشد و فرد پیشتاز را در آخر ذکر کرد تا دچار عجبو غرور نشود (به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۹)
ج. این ترتیب مقامات مردم است، چون احوال مردم سه گونه است: یکی حالت معصیت و غفلت است که در این حالت ظالم است؛ سپس توبه میکند که در این حالت میانهرو است؛ و سپس اگر توبهاش صحیح بود و به مجاهدت با نفس ادامه داد و به قرب خدا رسید در زمره پیشتازان قرار میگیرد. (به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۹)
۱۴) «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبيرُ»
فرمود آن است که همان تفضل بزرگ است. مقصود از «ذلک: آن» چیست؟
الف. به ارث دادن کتاب است. (المیزان، ج۱۷، ص۴۶) وبلکه هم گلچین کردن و هم به ارث دادن کتاب (مجمعالبیان، ج۷، ث۶۳۹)
ب. رسیدن به مقام «پیشتاز در خوبیها» بودن است.
ج. …
[۱] . ظاهرا اشارهای است به آیه «أَ فَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً أَنْ كُنْتُمْ قَوْماً مُسْرِفينَ: و آيا به [صِرفِ] اينكه شما قومى منحرفيد [بايد] قرآن را از شما بازداريم» (زخرف/۵) و ممکن است در نوشتن تصحیف رخ داده و «أن» به صورت «ام» نوشته شده است.
[۲] . البته ظاهرا این روایت ناظر به یک معنا از آیه است. اما معنای دیگر هم در فضای دیگر درست است چنانکه در إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج۲، ص۴۱۳ آمده است:
يَرْفَعُهُ إِلَى الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي جَعْفَرٌ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيٌّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: بَيْنَمَا أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ جُلُوسٌ فِي مَسْجِدِهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ يَتَذَاكَرُونَ فَضْلَهُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْنَا حِبْرٌ مِنْ أَحْبَارِ الْيَهُودِ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ قَدْ قَرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَرَفَ دَلَائِلَهُمْ فَسَلَّمَ عَلَيْنَا وَ جَلَسَ وَ لَبِثَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مَا تَرَكْتُمْ لِنَبِيٍّ دَرَجَةً وَ لَا لِمُرْسَلٍ فَضِيلَةً إِلَّا وَ قَدْ نَحَلْتُمُوهَا لِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكُمْ فَهَلْ عِنْدَكُمْ جَوَابٌ إِنْ أَنَا سَأَلْتُكُمْ فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع سَلْ يَا أَخَا الْيَهُودِ مَا أَحْبَبْت … فَتَقَدَّمُ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ ص قَبْلَ الْأُمَمِ وَ هُوَ مَكْتُوبٌ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ هُمُ الْحَامِدُونَ يَحْمَدُونَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى كُلِّ مَنْزِلَةٍ يُكَبِّرُونَهُ عَلَى كُلِّ حَالٍ مُنَادِيهِمْ فِي جَوْفِ السَّمَاءِ لَهُمْ دَوِيٌّ كَدَوِيِّ النَّحْلِ وَ مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُهْلِكُهُمْ بِجُوعٍ وَ لَا تجمعهم [يَجْمَعُهُمْ] عَلَى ضَلَالَةٍ وَ لَا يَسْلُكُ عَلَيْهِمْ عَدُوٌّ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ لَا يُسَاخُ بِبَيْضَتِهِمْ وَ جَعَلَ لَهُمُ الطَّاعُونَ شَهَادَةً وَ مِنْهَا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِمَنْ صَلَّى مِنْهُمْ عَلَى نَبِيِّهِمْ صَلَاةً وَاحِدَةً عَشَرَةَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَيِّئَاتٍ وَ رَدَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَلَيْهِ مِثْلَ صَلَاتِهِ عَلَى النَّبِيِّ الْمُكَرَّمِ ص وَ مِنْهَا أَنَّهُ جَعَلَهُمْ أَزْوَاجاً ثَلَاثَةً أُمَماً فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسابٍ وَ الْمُقْتَصِدُ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ مَغْفُورٌ لَهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى.
و یا در تفسير فرات الكوفي، ص۳۴۹-۳۵۰ و به طور مختصرتر در مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۸ آمده است:
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ مُحَمَّدٍ [أَحْمَدَ] مُعَنْعَناً عَنْ جَهْمِ بْنِ حُرٍّ قَالَ: دَخَلْتُ مَسْجِدَ الْمَدِينَةِ فَصَلَّيْتُ رَكْعَتَيْنِ عَلَى سَارِيَةٍ ثُمَّ دَعَوْتُ اللَّهَ وَ قُلْتُ اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْدَتِي وَ ارْحَمْ غُرْبَتِي وَ ائْتِنِي بِجَلِيسٍ صَالِحٍ يُحَدِّثُنِي بِحَدِيثٍ يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهِ فَجَاءَ أَبُو الدَّرْدَاءِ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ] حَتَّى جَلَسَ إِلَيَّ فَأَخْبَرْتُهُ بِدُعَائِي فَقَالَ أَمَا إِنِّي أَشَدُّ فَرَحاً بِدُعَائِكَ مِنْكَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَنِيَ ذَلِكَ الْجَلِيسَ الصَّالِحَ الَّذِي سَافَرَ إِلَيْكَ أَمَا إِنِّي سَأُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ سَمِعْتُهُ مِنْ [عَنْ] رَسُولِ اللَّهِ ص لَمْ أُحَدِّثْ بِهِ أَحَداً قَبْلَكَ وَ لَا أُحَدِّثُ بَعْدَكَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ جَنَّاتُ عَدْنٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص السَّابِقُ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ الْمُقْتَصِدُ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ يُحْبَسُ فِي يَوْمٍ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ حَتَّى يَدْخُلَ الْحُزْنُ [فِي] جَوْفِهِ ثُمَّ يَرْحَمُهُ فَيُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ الَّذِي أَدْخَلَ أَجْوَافَهُمْ فِي طُولِ الْمَحْشَرِ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ قَالَ شَكَرَ لَهُمُ الْعَمَلَ الْقَلِيلَ وَ عَفَا [غَفَرَ] لَهُمُ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.
و این مضمون در روایات دیگری هم آمده است، مانند آنچه در الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۸۱ آمده است:
مَا رُوِيَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ ذَكَرْتُ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ فَتَنَقَّصْتُهُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَا تَفْعَلْ رَحِمَ اللَّهُ عَمِّي إِنَّ عَمِّي أَتَى أَبِي فَقَالَ إِنِّي أُرِيدُ الْخُرُوجَ عَلَى هَذَا الطَّاغِيَةِ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ يَا زَيْدُ فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ تَكُونَ الْمَقْتُولَ الْمَصْلُوبَ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ أَ مَا عَلِمْتَ يَا زَيْدُ أَنَّهُ لَا يَخْرُجُ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَى أَحَدٍ مِنَ السَّلَاطِينِ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِيِّ إِلَّا قُتِلَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا حَسَنُ إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّيَّتَهَا عَلَى النَّارِ وَ فِيهِمْ نَزَلَتْ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ فَالظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ وَ الْمُقْتَصِدُ الْعَارِفُ بِحَقِّ الْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ الْإِمَامُ ثُمَّ قَالَ يَا حَسَنُ إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ لَا يَخْرُجُ أَحَدُنَا مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يُقِرَّ لِكُلِّ ذِي فَضْلٍ بِفَضْلِهِ.
[۳] . روایاتی که این آیه را بر ائمه اطهار ع تطبیق داده فراوان است، علاوه بر آنچه در متن آمد میتوان به این موارد هم اشاره کرد:
عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبد الله ع قال إنما شفاء في علم القرآن لقوله: «ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» لأهله لا شك فيه و لا مرية، و أهله أئمة الهدى الذين قال الله «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» (تفسير العياشي، ج۲، ص۲۶۴ و ۳۱۵)
وَ عَنْ سُلَيْمٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي حَدِيثٍ فِي شَأْنِ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَ النَّصِّ عَلَيْهِمْ: أَهْلُ الْأَرْضِ كُلُّهُمْ فِي تِيهٍ غَيْرَهُمْ وَ غَيْرَ شِيعَتِهِمْ لَا يَحْتَاجُونَ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْأُمَّةِ فِي شَيْءٍ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ الْأُمَّةُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا. (الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج۱، ص۵۱۵)
تَفْسِيرِ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْإِمَامِ ع أَثْبَتَ اللَّهُ بِهَذِهِ الْآيَةِ وَلَايَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لِأَنَّ عَلِيّاً كَانَ أَوْلَى بِرَسُولِ اللَّهِ مِنْ غَيْرِهِ لِأَنَّهُ كَانَ أخوه [أَخَاهُ] فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ لِأَنَّهُ حَازَ مِيرَاثَهُ وَ سِلَاحَهُ وَ مَتَاعَهُ وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ وَ جَمِيعَ مَا تَرَكَ وَ وَرِثَ كِتَابَهُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا وَ هُوَ الْقُرْآنُ كُلُّهُ نَزَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص. (مناقب آل أبي طالب، ج۲، ص۱۶۸)
الصَّادِقُ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا نَزَلَتْ فِي حَقِّنَا وَ حَقِّ ذُرِّيَّاتِنَا خَاصَّةً وَ فِي رِوَايَةٍ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ ع هِيَ لَنَا خَاصَّةً وَ إِيَّانَا عَنَى وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنِ الْبَاقِرِ ع هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ زَيْدُ بْنُ عَلِيٍّ ع قَالَ: نَحْنُ أُولَئِكَ. (مناقب آل أبي طالب، ج۴، ص۱۳۰)
[۴] . در برخی روایت تعبیر «منا» دارد؛ مثلا: روى أصحابنا عن ميسر بن عبد العزيز عن الصادق (ع) أنه قال الظالم لنفسه منا من لا يعرف حق الإمام و المقتصد منا العارف بحق الإمام و السابق بالخيرات هو الإمام و هؤلاء كلهم مغفور لهم (مجمع البيان، ج۸، ص۶۳۹)
[۵] . در الإحتجاج (للطبرسي)، ج۲، ص۳۷۵ نیز شبیه این حدیث، ولی عامتر (یعنی صرف اینکه به گمراهی بخواند) آمده است:
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» قَالَ أَيَّ شَيْءٍ تَقُولُ؟ قُلْتُ إِنِّي أَقُولُ إِنَّهَا خَاصَّةٌ لِوُلْدِ فَاطِمَةَ فَقَالَ ع أَمَّا مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ وَ دَعَا النَّاسَ إِلَى نَفْسِهِ إِلَى الضَّلَالِ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ وَ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ بِدَاخِلٍ فِي الْآيَةِ قُلْتُ مَنْ يَدْخُلُ فِيهَا؟ قَالَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَدْعُو النَّاسَ إِلَى ضَلَالٍ وَ لَا هُدًى وَ الْمُقْتَصِدُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ هُوَ الْعَارِفُ حَقَّ الْإِمَامِ وَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ الْإِمَامُ.
[۶] . شبیه این روایت در کتب شیعه آمده که اولا امام را امام باقر ع دانسته، نه امام سجاد ع و ثانیا در پایانش افزودهای دارد:
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ يَحْيَى الْبَجَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ مُوسَى بْنُ يُوسُفَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي حَفْصٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع إِذْ أَتَاهُ رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَقَالا لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا نُرِيدُ أَنْ نَسْأَلَكَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَقَالَ لَهُمَا اسْأَلَا عَمَّا جِئْتُمَا قَالا أَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ إِلَى آخِرِ الْآيَتَيْنِ قَالَ نَزَلَتْ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَنِ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ قَالَ مَنِ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُ وَ سَيِّئَاتُهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ فَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ فَقُلْتُ مَنِ الْمُقْتَصِدُ مِنْكُمْ قَالَ الْعَابِدُ لِلَّهِ رَبَّهُ فِي الْحَالَيْنِ حَتَّى يَأْتِيَهُ الْيَقِينُ فَقُلْتُ فَمَنِ السَّابِقُ مِنْكُمْ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ مَنْ دَعَا وَ اللَّهِ إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ وَ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنْ الْمُنْكَرِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُضِلِّينَ عَضُداً وَ لَا لِلْخَائِنِينَ خَصِيماً وَ لَمْ يَرْضَ بِحُكْمِ الْفَاسِقِينَ إِلَّا مَنْ خَافَ عَلَى نَفْسِهِ وَ دِينِهِ وَ لَمْ يَجِدْ أَعْوَاناً. (معاني الأخبار، ص۱۰۵)
[قَالَ حَدَّثَنَا] فُرَاتٌ [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ] مُعَنْعَناً عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ النَّهْدِيِّ [عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِ] قَالَ: خَرَجْتُ حَاجّاً فَمَرَرْتُ بِأَبِي جَعْفَرٍ ع فَسَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ إِلَى آخِرِهِ قَالَ فَقَالَ لِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَا يَقُولُ فِيهَا قَوْمُكَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ يَعْنِي أَهْلَ الْكُوفَةِ قُلْتُ يَزْعُمُونَ أَنَّهَا نَزَلَتْ فِيهِمْ قَالَ فَقَالَ لِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ فَمَا يَحْزُنُهُمْ إِذَا كَانُوا فِي الْجَنَّةِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا الَّذِي تَقُولُ أَنْتَ فِيهَا قَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ هَذِهِ وَ اللَّهِ لَنَا خَاصَّةً أَمَّا [قَوْلُهُ] سابِقٌ بِالْخَيْراتِ فَعَلَيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ] وَ الشَّهِيدُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي فِيهِ مَا فِي النَّاسِ وَ هُوَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ أَمَّا الْمُقْتَصِدُ فَصَائِمٌ نَهَارَهُ وَ قَائِمٌ لَيْلَهُ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ بِنَا يُقِيلُ اللَّهُ عَثْرَتَكُمْ وَ بِنَا يَغْفِرُ اللَّهُ ذُنُوبَكُمْ وَ بِنَا يَقْضِي اللَّهُ دُيُونَكُمْ وَ بِنَا يَفُكُّ اللَّهُ وَثَاقَ الذُّلِّ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ [بِنَا] يَفْتَحُ لَا بِكُمْ وَ نَحْنُ كَهْفُكُمْ كَأَصْحَابِ الْكَهْفِ وَ نَحْنُ سَفِينَتُكُمْ كَسَفِينَةِ نُوحٍ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِكُمْ كَبَابِ حِطَّةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ. (تفسير فرات الكوفي، ص۳۴۸)
[۷] . شبیه این روایت در کتب شیعه در تفسير فرات الكوفي، ص۳۴۷ نیز آمده است
قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ: سَأَلْتُ زَيْدَ بْنَ عَلِيٍّ [ع] عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ فِيهِ مَا فِي النَّاسِ وَ الْمُقْتَصِدُ الْمُتَعَبِّدُ الْجَالِسُ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ الشَّاهِرُ سَيْفَهُ.
همچنین نزدیک به این مضامین، این روایت است که در تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص۴۷۱ آمده است:
وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ أَبِي سَلَّامٍ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا مَعْنَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا الْآيَةَ قَالَ الظَّالِمُ لِنَفْسِهِ الَّذِي لَا يَعْرِفُ الْإِمَامَ قُلْتُ فَمَنِ الْمُقْتَصِدُ قَالَ الَّذِي يَعْرِفُ الْإِمَامَ قُلْتُ فَمَنِ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ قَالَ الْإِمَامُ قُلْتُ فَمَا لِشِيعَتِكُمْ قَالَ تُكَفِّرُ ذُنُوبَهُمْ وَ تُقْضَى لَهُمْ دُيُونُهُمْ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِهِمْ وَ بِنَا يَغْفِرُ لَهُمْ.
[۸] . ادامه حدیث در توضیح آیه بعدی است: يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ يَدْخُلُونَ قُصُورَ جَنَّاتِ كُلِّ قَصْرٍ مِنْ لُؤْلُؤَةٍ وَاحِدَةٍ لَيْسَ فِيهَا صَدْعٌ وَ لَا وَصْلٌ لَوِ اجْتَمَعَ أَهْلُ الْإِسْلَامِ فِيهَا مَا كَانَ ذَلِكَ الْقَصْرُ إِلَّا سَعَةً لَهُمْ لَهُ الْقِبَابُ مِنَ الزَّبَرْجَدِ كُلُّ قُبَّةٍ لَهَا مِصْرَاعَانِ الْمِصْرَاعُ طُولُهُ اثْنَا عَشَرَ مِيلًا يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ قَالَ وَ الْحُزْنُ مَا أَصَابَهُمْ فِي الدُّنْيَا مِنَ الْخَوْفِ وَ الشِدَّةِ.
[۹] . مثلا در مناقب آل أبي طالب، ج۲، ص۱۲۲ آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ آبَائِهِ وَ السُّدِّيُّ عَنْ أَبِي مَالِكٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَهُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ.
[۱۰] . عبارات کافی تفاوتهای بسیار اندکی دارد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي زَاهِرٍ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَخِيهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ النَّبِيِّ ص وَرِثَ النَّبِيِّينَ كُلَّهُمْ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مِنْ لَدُنْ آدَمَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ قَالَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ مُحَمَّدٌ ص أَعْلَمُ مِنْهُ قَالَ قُلْتُ إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ كَانَ يُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ صَدَقْتَ وَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ كَانَ يَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْمَنَازِلِ قَالَ فَقَالَ إِنَّ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَالَ لِلْهُدْهُدِ حِينَ فَقَدَهُ وَ شَكَّ فِي أَمْرِهِ- فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ حِينَ فَقَدَهُ فَغَضِبَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ وَ إِنَّمَا غَضِبَ لِأَنَّهُ كَانَ يَدُلُّهُ عَلَى الْمَاءِ فَهَذَا وَ هُوَ طَائِرٌ قَدْ أُعْطِيَ مَا لَمْ يُعْطَ سُلَيْمَانُ وَ قَدْ كَانَتِ الرِّيحُ وَ النَّمْلُ وَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الشَّيَاطِينُ وَ الْمَرَدَةُ لَهُ طَائِعِينَ وَ لَمْ يَكُنْ يَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ كَانَ الطَّيْرُ يَعْرِفُهُ وَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ- وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى وَ قَدْ وَرِثْنَا نَحْنُ هَذَا الْقُرْآنَ الَّذِي فِيهِ مَا تُسَيَّرُ بِهِ الْجِبَالُ- وَ تُقَطَّعُ بِهِ الْبُلْدَانُ وَ تُحْيَا بِهِ الْمَوْتَى وَ نَحْنُ نَعْرِفُ الْمَاءَ تَحْتَ الْهَوَاءِ وَ إِنَّ فِي كِتَابِ اللَّهِ لآَيَاتٍ مَا يُرَادُ بِهَا أَمْرٌ إِلَّا أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ بِهِ مَعَ مَا قَدْ يَأْذَنُ اللَّهُ مِمَّا كَتَبَهُ الْمَاضُونَ جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا فِي أُمِّ الْكِتَابِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ- وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ ثُمَّ قَالَ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَنَحْنُ الَّذِينَ اصْطَفَانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَوْرَثَنَا هَذَا الَّذِي فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.
[۱۱] . فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَتَّابٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ [عَنْ أَبِيهِ] ع قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ بَعْضَهُ مَا خَلَا النَّبِيَّ ص فَإِنَّهُ أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ كُلَّهُ فَقَالَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ قَالَ وَ كَتَبْنا لَهُ [لِمُوسَى مُوسَى] فِي الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ وَ لَمْ يُخْبِرْ أَنَّ عِنْدَهُ [عِلْمَ الْكِتَابِ] وَ الْمَنُّ لَا يَقَعُ مِنَ اللَّهِ عَلَى الْجَمِيعِ وَ قَالَ لِمُحَمَّدٍ ص ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَهَذَا الْكُلُّ وَ نَحْنُ الْمُصْطَفَوْنَ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص رَبِّ زِدْنِي عِلْماً فَهِيَ الزِّيَادَةُ الَّتِي عِنْدَنَا مِنَ الْعِلْمِ الَّذِي لَمْ يَكُنْ عِنْدَ أَحَدٍ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ لَا ذُرِّيَّةِ الْأَنْبِيَاءِ غَيْرِنَا فَهَذَا [فبهذا] الْعِلْمُ عِلْمُنَا الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ فَصْلَ الْخِطابِ.
[۱۲] . وَ إِنَّمَا عُرِفَ مِمَّا يُدْعَى الْكِتَابَ التَّوْرَاةُ وَ الْإِنْجِيلُ وَ الْفُرْقَانُ فِيهَا كِتَابُ نُوحٍ وَ فِيهَا كِتَابُ صَالِحٍ وَ شُعَيْبٍ وَ إِبْرَاهِيمَ ع فَأَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى فَأَيْنَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ إِنَّمَا صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ الِاسْمُ الْأَكْبَرُ وَ صُحُفُ مُوسَى الِاسْمُ الْأَكْبَرُ فَلَمْ تَزَلِ الْوَصِيَّةُ فِي عَالِمٍ بَعْدَ عَالِمٍ حَتَّى دَفَعُوهَا إِلَى مُحَمَّدٍ ص فَلَمَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَمَّداً ص أَسْلَمَ لَهُ الْعَقِبُ مِنَ الْمُسْتَحْفِظِينَ وَ كَذَّبَهُ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَ دَعَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِهِ ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ عَلَيْهِ أَنْ أَعْلِنْ فَضْلَ وَصِيِّكَ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ الْعَرَبَ قَوْمٌ جُفَاةٌ لَمْ يَكُنْ فِيهِمْ كِتَابٌ وَ لَمْ يُبْعَثْ إِلَيْهِمْ نَبِيٌّ وَ لَا يَعْرِفُونَ فَضْلَ نُبُوَّاتِ الْأَنْبِيَاءِ ع وَ لَا شَرَفَهُمْ وَ لَا يُؤْمِنُونَ بِي إِنْ أَنَا أَخْبَرْتُهُمْ بِفَضْلِ أَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ فَذَكَرَ مِنْ فَضْلِ وَصِيِّهِ ذِكْراً فَوَقَعَ النِّفَاقُ فِي قُلُوبِهِمْ فَعَلِمَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَلِكَ وَ مَا يَقُولُونَ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ يَا مُحَمَّدُ وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ وَ لَكِنَّهُمْ يَجْحَدُونَ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لَهُمْ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَتَأَلَّفُهُمْ وَ يَسْتَعِينُ بِبَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَا يَزَالُ يُخْرِجُ لَهُمْ شَيْئاً فِي فَضْلِ وَصِيِّهِ حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ السُّورَةُ فَاحْتَجَّ عَلَيْهِمْ حِينَ أُعْلِمَ بِمَوْتِهِ وَ نُعِيَتْ إِلَيْهِ نَفْسُهُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ يَقُولُ إِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ عَلَمَكَ وَ أَعْلِنْ وَصِيَّكَ فَأَعْلِمْهُمْ فَضْلَهُ عَلَانِيَةً فَقَالَ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ثُمَّ قَالَ لَأَبْعَثَنَّ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ لَيْسَ بِفَرَّارٍ يُعَرِّضُ بِمَنْ رَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونَهُ وَ قَالَ ص عَلِيٌّ سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ عَلِيٌّ عَمُودُ الدِّينِ وَ قَالَ هَذَا هُوَ الَّذِي يَضْرِبُ النَّاسَ بِالسَّيْفِ عَلَى الْحَقِّ بَعْدِي وَ قَالَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ أَيْنَمَا مَالَ وَ قَالَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَ الثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ فَوَقَعَتِ الْحُجَّةُ بِقَوْلِ النَّبِيِّ ص وَ بِالْكِتَابِ الَّذِي يَقْرَأُهُ النَّاسُ فَلَمْ يَزَلْ يُلْقِي فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ بِالْكَلَامِ وَ يُبَيِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَ قَالَ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى
[۱۳] . ثُمَّ قَالَ وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ يَقُولُ أَسْأَلُكُمْ عَنِ الْمَوَدَّةِ الَّتِي أَنْزَلْتُ عَلَيْكُمْ فَضْلَهَا مَوَدَّةِ الْقُرْبَى بِأَيِّ ذَنْبٍ قَتَلْتُمُوهُمْ وَ قَالَ جَلَّ ذِكْرُهُ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ قَالَ الْكِتَابُ هُوَ الذِّكْرُ وَ أَهْلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ ع أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِسُؤَالِهِمْ وَ لَمْ يُؤْمَرُوا بِسُؤَالِ الْجُهَّالِ وَ سَمَّى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْقُرْآنَ ذِكْراً فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ فَرَدَّ الْأَمْرَ أَمْرَ النَّاسِ إِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمُ الَّذِينَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ وَ بِالرَّدِّ إِلَيْهِمْ فَلَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ نَزَلَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ فَنَادَى النَّاسَ فَاجْتَمَعُوا وَ أَمَرَ بِسَمُرَاتٍ فَقُمَّ شَوْكُهُنَّ ثُمَّ قَالَ ص يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ وَلِيُّكُمْ وَ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَوَقَعَتْ حَسَكَةُ النِّفَاقِ فِي قُلُوبِ الْقَوْمِ وَ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ هَذَا عَلَى مُحَمَّدٍ قَطُّ وَ مَا يُرِيدُ إِلَّا أَنْ يَرْفَعَ بِضَبْعِ ابْنِ عَمِّهِ فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ أَتَتْهُ الْأَنْصَارُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ قَدْ أَحْسَنَ إِلَيْنَا وَ شَرَّفَنَا بِكَ وَ بِنُزُولِكَ بَيْنَ ظَهْرَانَيْنَا فَقَدْ فَرَّحَ اللَّهُ صَدِيقَنَا وَ كَبَتَ عَدُوَّنَا وَ قَدْ يَأْتِيكَ وُفُودٌ فَلَا تَجِدُ مَا تُعْطِيهِمْ فَيَشْمَتُ بِكَ الْعَدُوُّ فَنُحِبُّ أَنْ تَأْخُذَ ثُلُثَ أَمْوَالِنَا حَتَّى إِذَا قَدِمَ عَلَيْكَ وَفْدُ مَكَّةَ وَجَدْتَ مَا تُعْطِيهِمْ فَلَمْ يَرُدَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْهِمْ شَيْئاً وَ كَانَ يَنْتَظِرُ مَا يَأْتِيهِ مِنْ رَبِّهِ فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع وَ قَالَ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى وَ لَمْ يَقْبَلْ أَمْوَالَهُمْ فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ هَذَا عَلَى مُحَمَّدٍ وَ مَا يُرِيدُ إِلَّا أَنْ يَرْفَعَ بِضَبْعِ ابْنِ عَمِّهِ وَ يَحْمِلَ عَلَيْنَا أَهْلَ بَيْتِهِ يَقُولُ أَمْسِ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَ الْيَوْمَ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى ثُمَّ نَزَلَ عَلَيْهِ آيَةُ الْخُمُسِ فَقَالُوا يُرِيدُ أَنْ يُعْطِيَهُمْ أَمْوَالَنَا وَ فَيْئَنَا
[۱۴] . [فُرَاتٌ] قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ بُزُرْجَ الْحَنَّاطُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع [فِي] قَوْلِهِ [تَعَالَى] «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ [ع] أَتَاهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدْ قَضَيْتَ نَوْبَتَكَ [نُبُوَّتَكَ] وَ أَسْلَبَتْكَ أَيَّامُكَ فَاجْعَلِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيٍّ وَ إِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ يُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي وَ يَكُونُ حُجَّةً لِمَنْ وُلِدَ فِيمَا يَتَرَبَّصُ النَّبِيَّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ فَأَوْصَى إِلَيْهِ بِالاسْمِ [الْأَكْبَرِ] وَ [هُوَ] مِيرَاثُ الْعِلْمِ وَ آثَارُ عِلْمِ النُّبُوَّةِ وَ أَوْصَى إِلَيْهِ بِأَلْفِ بَابٍ يُفْتَحُ لِكُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ وَ كُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفُ كَلِمَةٍ وَ مَرِضَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ [وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا تَخْرُجْ] ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ حَتَّى تُؤَلِّفَ [يؤلف] كِتَابَ اللَّهِ كَيْ لَا يَزِيدَ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَا يَنْقُصَ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنَّكَ فِي ضِدِّ سُنَّةِ وَصِيِّ سُلَيْمَانَ ع فَلَمْ يَضَعْ عَلِيٌّ رِدَاءَهُ عَلَى ظَهْرِهِ حَتَّى [جَمَعَ الْقُرْآنَ] فَلَمْ يَزِدْ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ شَيْئاً.
[۱۵] در اینجا فقط به برخی از مواردی که این اقدام به عنوان وصیت و سرّ خاصی که به امیرالمومنین ع داده شد تعبیر شده اشاره میشود:
أَبَانٌ عَنْ سُلَيْمٍ قَالَ … قال عَلِيٌّ ع: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَيَّ فِي مَرَضِهِ مِفْتَاحَ أَلْفِ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ يُفَتِّحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص۶۵۸)
قَالَ أَبَانٌ قَالَ سُلَيْمٌ سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ يَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ عَلِيٍّ ع يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَيَّ فِي مَرَضِهِ فَعَلَّمَنِي مِفْتَاحَ أَلْفِ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص۸۰۱)
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الزُّهْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي حَفْصُ بْنُ عَاصِمٍ وَ نَصْرُ بْنُ مُزَاحِمٍ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ السُّدِّيِّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبَانُ بْنُ [أَبِي] عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: … فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ ع إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ … ثُمَّ قَالَ ادْعُوا لِي عَلِيّاً فَأَكْبَبْتُ [فَأَلْبَبْتُ فَأَلَبْتُ عَلَيْهِمْ] عَلَيْهِ فَأَسَرَّ إِلَيَّ [لِي] أَلْفَ [بِأَلْفِ] بَابٍ يَفْتَحُ [لِي] كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب (تفسير فرات الكوفي، ص۶۸)
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ سُلْطَانِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ حَسَّانَ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَمْرِيِّ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: أَمَرَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بِالْمَسِيرِ إِلَى الْمَدَائِنِ مِنَ الْكُوفَةِ فَسِرْنَا يَوْمَ الْأَحَدِ وَ تَخَلَّفَ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ فِي سَبْعَةِ نَفَرٍ فَخَرَجُوا إِلَى مَكَانٍ بِالْحِيرَةِ تُسَمَّى الْخَوَرْنَقَ قَالُوا نَتَنَزَّهُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ لَحِقْنَا عَلِيّاً ع قَبْلَ أَنْ يُجَمِّعَ فَبَيْنَا هُمْ يَتَغَذَّوْنَ إِذْ خَرَجَ عَلَيْهِمْ ضَبٌّ فَصَادُوهُ فَأَخَذَهُ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ فَبَسَطَ كَفّاً فَقَالَ بَايِعُوهُ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَبَايَعَهُ السَّبْعَةُ وَ عَمْرٌو ثَامِنُهُمْ وَ ارْتَحَلُوا لَيْلَةَ الْأَرْبِعَاءِ فَقَدِمُوا الْمَدَائِنَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْمِنْبَرِ يَخْطُبُ وَ لَمْ يُفَارِقْ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ كَانُوا جَمِيعاً حَتَّى نَزَلُوا بَابَ الْمَسْجِدِ فَلَمَّا دَخَلُوا نَظَرَ إِلَيْهِمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَيَّ أَلْفَ حَدِيثٍ فِي كُلِّ حَدِيثٍ أَلْفُ بَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاح (بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۰۶)
حَدَّثَنَا الْحَجَّالُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ وَ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ أَبِي الدَّيْلَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع بِأَلْفِ بَابٍ فَتَحَ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ. (بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۰۴)
[۱۶] . همچنین در بصائر الدرجات، ج۱، ص۳؛ الكافي، ج۱، ص۳۴؛ الأمالي( للصدوق)، ص۶۰ آمده است:
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ السَّعِيدِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ …إِنَّ الْعُلَمَاءَ لَوَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً إِنَّمَا وَرَّثُوا الْعِلْمَ
[۱۷] . علامه طباطبایی این را «نص» در این معنا دانستهاند به دلیل آیه قبل، اما انصاف این است که این دلالت در حد «ظهور» است، نه نص؛ چرا که احتمال ضعیفی میتوان داد که در آیه قبل هم «کتاب» نه قرآن، بلکه لوح محفوظ باشد که مصدر همه کتب آسمانی است، و از این جهت علیرغم اینکه الف و لام را الف و لام عهد دانستیم، اما منظور تمامی کتب آسمانی شود. البته این احتمال ضعیف دانسته شد، چرا که بنا به آیات متعدد، قرآن مهیمن بر کتب قبلی است و نازله تمام لوح محفوظ است؛ و از این جهت حتی اگر لوح محفوظ مراد باشد باز هم همان قرآن خواهد شد.
[۱۸] . ویا مستضعف فکریاند (نساء/۹۸)
[۱۹] . وعن زياد بن المنذر عن أبي جعفر (ع) قال و أما الظالم لنفسه منا فمن عمل عملا صالحا و آخر سيئا و أما المقتصد فهو المتعبد المجتهد و أما السابق بالخيرات فعلي و الحسن و الحسين (ع) و من قتل من آل محمد ص شهيدا
[۲۰] . … فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَوْجَبَ لَكَ بِذَلِكَ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الثَّوَابِ مَا لَا يَعْرِفُهُ غَيْرُهُ. يُنَادِي مُنَادٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: أَيْنَ مَحْبُوُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَيَقُومُ قَوْمٌ مِنَ الصَّالِحِينَ، فَيُقَالُ لَهُمْ: خُذُوا بِأَيْدِي مَنْ شِئْتُمْ مِنْ عَرَصَاتِ الْقِيَامَةِ فَأَدْخِلُوهُمُ الْجَنَّةَ، فَأَقَلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ يَنْجُو بِشَفَاعَتِهِ مِنْ أَهْلِ [تِلْكَ] الْعَرَصَاتِ أَلْفُ أَلْفِ رَجُلٍ. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ: أَيْنَ الْبَقِيَّةُ مِنْ مُحِبِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَيَقُومُ قَوْمٌ مُقْتَصِدُونَ فَيُقَالُ لَهُمْ: تَمَنَّوْا عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا شِئْتُمْ. فَيَتَمَنَّوْنَ فَيَفْعَلُ بِكُلِّ وَاحِدٍ [مِنْهُمْ] مَا تَمَنَّى، ثُمَّ يَضْعُفُ لَهُ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ: أَيْنَ الْبَقِيَّةُ مِنْ مُحِبِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَيَقُومُ قَوْمٌ ظَالِمُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مُعْتَدُونَ عَلَيْهَا. فَيُقَالُ: أَيْنَ الْمُبْغِضُونَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَيُؤْتَى بِهِمْ جَمٌّ غَفِيرٌ، وَ عَدَدٌ عَظِيمٌ كَثِيرٌ، فَيُقَالُ: أَ لَا نَجْعَلُ كُلَّ أَلْفٍ مِنْ هَؤُلَاءِ فِدَاءً لِوَاحِدٍ مِنْ مُحِبِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لِيَدْخُلُوا الْجَنَّةَ. فَيُنَجِّي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحِبِّيكَ، وَ يَجْعَلُ أَعْدَاءَكَ فِدَاءَهُمْ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: هَذَا الْأَفْضَلُ الْأَكْرَمُ، مُحِبُّهُ مُحِبُّ اللَّهِ وَ [مُحِبُ] رَسُولِهِ وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضُ اللَّهِ وَ [مُبْغِضُ] رَسُولِهِ، هُمْ خِيَارُ خَلْقِ اللَّهِ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص.
[۲۱] . عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ يَقُولُ: لَا حَرَجَ عَلَيْكُمْ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ الْجَاهِلِيَّةَ قَالُوا: كُنَّا نَطُوفُ بِهِمَا فِي الْجَاهِلِيَّةِ فَإِذَا جَاءَ الْإِسْلَامُ فَلَا نَطُوفُ بِهِمَا، قَالَ: وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ. قَالَ: قُلْتُ: خَاصَّةٌ هِيَ أَمْ عَامَّةٌ؟ قَالَ:هِيَ بِمَنْزِلَةِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:« ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا» فَمَنْ دَخَلَ فِيهِ مِنَ النَّاسِ كَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»
در تفسير العياشي، ج۱، ص۷۰ هم این روایت آمده، اما بدین صورت شروع شده: عن عاصم بن حميد عن أبي عبد الله ع «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ» يقول لا حرج عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما فنزلت هذه الآية، فقلت: هي خاصة أو عامة …)
[۲۲] . مگر اینکه اینها را با توضیحات خاصی، تخصصا خارج از اولاد حضرت زهرا س بدانیم، نظیر آنچه در مورد خالد بن سعید گفته میشود که وی از بنیامیه بود و از شیعیان راستین امیرالمومنین ع بود و لعنی که در مورد بنیامیه بیان میشود شامل او نمی گردد؛ و مفاد حدیث ۲.ب نیز ظاهرا چنین دلالتی دارد.
[۲۳] . مثلا: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُيَسِّرٍ عَنْ سَوْرَةَ بْنِ كُلَيْبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي هَذِهِ الْآيَةِ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا الْآيَةَ قَالَ السَّابِقُ بِالْخَيْرَاتِ الْإِمَامُ فَهِيَ فِي وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ ع.
[۲۴] . حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ نَصْرٍ الْبُخَارِيُّ الْمُقْرِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ الْعَلَوِيُّ الْفَقِيهُ بِفَرْغَانَةَ بِإِسْنَادٍ مُتَّصِلٍ إِلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ فَقَالَ الظَّالِمُ يَحُومُ حَوْمَ نَفْسِهِ وَ الْمُقْتَصِدُ يَحُومُ حَوْمَ قَلْبِهِ وَ السَّابِقُ يَحُومُ حَوْمَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
[۲۵] . برخی اقوال هم هست که چون هیچ دلیل و توجیهی ندارد ذکر نشد، مانند:
و عن عائشة أنها قالت كلهم في الجنة أما السابق فمن مضى على عهد رسول الله ص و شهد له رسول الله ص بالجنة و أما المقتصد فمن اتبع أثره من أصحابه حتى لحق بهم و أما الظالم فمثلي و مثلكم؛
و روي عنها أيضا أنها قالت السابق الذي أسلم قبل الهجرة و المقتصد الذي أسلم بعد الهجرة و الظالم نحن؛
و روي عن عمر بن الخطاب أنه قال سابقنا سابق و مقتصدنا ناج و ظالمنا مغفور له؛
و قال الحسن السابقون هم الصحابة و المقتصدون هم التابعون و الظالمون هم المنافقون (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۸)
[۲۶] . همو میگوید:
بیچارهی توفیقند، هم صالح و هم طالح درماندهی تقدیرند، هم عارف و هم عامی
https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghazal2/sh56/
بازدیدها: ۹۰
بازتاب: یک آیه در روز - ۱۰۸۱) قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِكُمْ وَ اللهُ یعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَی