ترجمه
و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شد تلاوت کن، تبدیلکنندهای برای کلماتش نیست و از غیر او هرگز پناهگاهی نمییابی.
نکات ترجمه
«مُلْتَحَداً»
ماده «لحد» در اصل به معنای میل و انحراف از حالت مستقیم است (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۲۳۷) ویا هر اثر و کاری که خارج از برنامه مورد نظر در چیزی رخ دهد (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۰، ص۱۶۹) و به حفره قبر «لَحَد» گویند به خاطر اینکه از وسط شیب دارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۳۷)
«ألحد» و «الحاد» (مَنْ يُرِدْ فيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ؛ حج/۲۵) به معنای از راه حق متمایل و منحرف شدن است؛ چنانکه الحاد در آیات خدا (يُلْحِدُونَ في آياتِنا؛ فصلت/۴۰) یا در اسماء خدا (يُلْحِدُونَ في أَسْمائِهِ؛ اعراف/۱۸۰) به معنای منحرف کردن و برگرداندن آنها از مسیر معنای اصلیشان است؛ و «الحاد با زبان به سوی چیزی» (لِسانُ الَّذِي يَلْحَدُونَ إِلَيْهِ؛ نحل/۱۰۳) یعنی زبان را به سوی آن امر متمایل کردن و توضیح دادنی از آن که آن را از جایگاه حقیقی خود بیرون میبرد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۷۳۷؛ التحقیق، ج۱۰، ص۱۷۰)
«مُلْتَحَد» (لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً؛ جن/۲۲) به معنای ملجأ و پناهگاه است و وجه تسمیهاش را این دانسته اند که کسی که پناهنده میشود راه خود را به سوی آن کج و متمایل میکند (معجم المقاييس اللغة، ج۵، ص۲۳۷) و در تفاوت «ملجأ» و «ملتحد» این احتمال را داده اند که ملجأ هرجایی است که انسان برای حفظ خود از ناملایمات بدان پناه میبرد (که مهمترین مصداقش پناهگاههای صحیح و واقعا امن است) اما ملتحد، محلی است که خارج از برنامه اصلی زندگی باشد و توجه به آن ناشی از یک انحراف است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۰، ص۱۷۱) چنانکه در کاربردهای قرآنی هم همواره این کلمه (آیه حاضر و آیه۲۲ سوره جن) در جایی که کسی پناهگاهی جز خدا بخواهد در پیش گیرد به کار رفته است.
این ماده و مشتقاتش جمعاً ۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
۱) از امام کاظم ع از پدرشان امام باقر ع از پدرشان امام سجاد ع از پدرشان امام حسین ع روایت شده است که ما در مسجد نشسته بودیم که موذن از مناره بالا رفت و گفت: الله اکبر الله اکبر… پس امیرالمومنین ع به گریه افتاد و ما هم با گریهاش به گریه افتادیم. چون موذن تمام کرد فرمود: آیا میدانید که موذن چه میگوید؟
گفتیم خدا و رسولش بهتر میدانند.
فرمود: اگر میدانستید چه میگوید کم میخندیدید و بسیار میگریستید؛
[سپس حضرت شروع به شرح عبارات اذان کردند که فرازی از آن در جلسه۵۳۵ گذشت. http://yekaye.ir/al-ahzab-33-46/ در فراز دیگری از آن آمده است: ]
و اما «أشهد أن لا إله إلا الله» اعلام این است که شهادت جز با معرفتی از دل جایز نیست، که گویی میگوید میدانم [یا: بدان] که همانا معبودی جز خداوند عز و جل نیست و هر معبودی جز خداوند عز و جل باطل است و با زبانم اقرار میکنم بدانچه در دلم هست از علم به اینکه خدایی جز الله نیست و شهادت میدهم که هیچ پناهگاهی از خدا نیست جز به او؛ و هیچ نجات دهندهای از شر هر شرور و فتنهی هر فتنهگری نیست مگر خداوند …
التوحيد (للصدوق)، ص۲۳۹
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمَرْوَزِيُّ الْحَاكِمُ الْمُقْرِئُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِئُ الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِيفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَيْدٍ عَيَّاشُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبِي يَزِيدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: كُنَّا جُلُوساً فِي الْمَسْجِدِ إِذَا صَعِدَ الْمُؤَذِّنُ الْمَنَارَةَ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَبَكَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ بَكَيْنَا بِبُكَائِهِ فَلَمَّا فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا يَقُولُ الْمُؤَذِّنُ قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ وَصِيُّهُ أَعْلَمُ فَقَالَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا يَقُولُ لَضَحِكْتُمْ قَلِيلًا وَ لَبَكَيْتُمْ كَثِيراً فَلِقَوْلِهِ اللَّهُ أَكْبَرُ مَعَانٍ كَثِيرَةٌ …[۱]
وَ أَمَّا قَوْلُهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَإِعْلَامٌ بِأَنَّ الشَّهَادَةَ لَا تَجُوزُ إِلَّا بِمَعْرِفَةٍ مِنَ الْقَلْبِ كَأَنَّهُ يَقُولُ اعلَم أَنَّهُ لَا مَعْبُودَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنَّ كُلَّ مَعْبُودٍ بَاطِلٌ سِوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أُقِرُّ بِلِسَانِي بِمَا فِي قَلْبِي مِنَ الْعِلْمِ بِأَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ وَ لَا مَنْجَى مِنْ شَرِّ كُلِّ ذِي شَرٍّ وَ فِتْنَةِ كُلِّ ذِي فِتْنَةٍ إِلَّا بِاللَّه…[۲]
۲) سالم بن محمد گفته است: به امام صادق ع از درد پاهایم شکایت کردم که مرا از کار و زندگی انداخته است.
فرمود: پناهگاهی برایشان فراهم آور!
گفتم: با چه چیزی یا ابن رسول الله ص؟
فرمود: با این آیه هفت بار، تا به اذن خداوند متعال عافیت یابی: «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً: و آنچه را که از کتاب پروردگارت به تو وحی شد تلاوت کن، تبدیلکنندهای برای کلماتش نیست و از غیر او هرگز پناهگاهی نمییابی.»
پس هفت بار دو پایم را با این پناه دادم همان طور که به من دستور داده بود، پس درد از من مرتفع گردید چنانکه حتی بعد از آن ذرهای هم احساس درد نکردم.
طب الأئمة عليهم السلام، ص۳۲؛ المصباح للكفعمي، ص۱۵۵
خِدَاشُ بْنُ سَبْرَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ سَالِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:
شَكَوْتُ إِلَى الصَّادِقِ ع وَجَعَ السَّاقَيْنِ وَ أَنَّهُ قَدْ أَقْعَدَنِي عَنْ أُمُورِي وَ أَسْبَابِي فَقَالَ عَوِّذْهُمَا قُلْتُ بِمَا ذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ قَالَ بِهَذِهِ الْآيَةِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِنَّكَ تُعَافَى بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً» قَالَ فَعَوَّذْتُهُمَا سَبْعاً كَمَا أَمَرَنِي فَرُفِعَ الْوَجَعُ عَنِّي رَفْعاً حَتَّى لَمْ أُحِسَّ بَعْدَ ذَلِكَ بِشَيْءٍ مِنْهُ.[۳]
تدبر
۱) «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً»
خداوند به پیامبر دستور میدهد که آنچه از کتاب پروردگار تو به تو وحی شده را تلاوت کن، چرا که:
الف. این وحی، برخاسته از کتاب پروردگار توست، پس کاملا به تو و پرورش تو مربوط است؛
ب. کلمات خداوند در این وحی، تغییر و تبدیلناپذیرند، بیانگر آن دسته از اصول و قواعد کلی زندگیاند که هیچگاه عوض نخواهند شد؛
ج. اگر نخواهی از این وحی استفاده کنی و نخواهی به کلمات خدا تکیه کنی، در کوران حوادث و مشکلات زندگی غیر او پناهگاهی نخواهی یافت.
۲) «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ»
اصل ریشه لغت «تلاوت» به معنی پشت سر دیگری آمدن است؛ در واقع، تلاوت کردن، صرفا قرائت و خواندن نیست، بلکه خواندنی تلاوت است که کاری کند که انسان گام به گام پشت سر قرآن حرکت کند.
اگر پروردگار «تو» این وحی را فرستاده، پس تو هم آن را راهنمای خود قرار بده و گام به گام از آن پیروی کن.[۴]
برخی بر این باورند که این تعبیر نوعی دلداری دادن به پیامبر ص است؛ که اگر تو این حکایت اصحاب کهف و تعالیم قرآن را گفتی ولی مخاطبانت عبرت نگرفتند و در مسیر هدایت قدم ننهادند تو ناراحت نباش، بلکه از همان وحیای که به تو شده پیروی کن و … (المیزان، ج۱۳، ص۳۰۰)
۳) «وَ اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتابِ رَبِّكَ»
چرا فرمود «کتاب ربک» و مثلا نفرمود کتاب الله؟
الف. شاید میخواهد تذکر دهد که اگر به تو گفتیم از این کتاب پیروی کن (تدبر۲)، چون این کتاب از جانب «پروردگار تو» است؛ یعنی تنها کسی که حقیقتا تدبیر و پرورش تو به دست اوست؛ یعنی این کتاب را همان کسی نوشته که تو را ساخته است،
سازنده تو دستورالعمل استفاده صحیح از خودت را برایت نوشته است؛
پس تو هم از این دستورالعمل پیروی کن، نه از هرچه با حدس و گمان و حرف این و آن به ذهنت خطور می کند.
ب. …
۴) «لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ»
در عبارت فوق و اینکه «کلمات او تبدیلکننده ای ندارد و عوض شدنی نیست» با توجه به اینکه مراد از «کلمه» (الفاظ وحی، دستورات الهی که در قالب کلمات بیان شده است؛ پیامببران و رهبران الهی که از آنان به «کلمه» تعبیر شده [مثلا آلعمران/۳۹ و ۴۵]، یا …) چه باشد، و مرجع ضمیر «ه» چه باشد (خداوند، کتاب ربک، ما أوحی الیک، یا …)، معانی متعددی احتمال دارد که با توجه به قاعده امکان استقاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست همگی آنها مد نظر بوده باشد.
پیشنهاد میشود با اندکی تامل، خودتان این معانی را استخراج کنید و با هم ترکیب کنید؛ و نکات ظریفی که به دست آوردید در قسمت «دیدگاه» همین صفحه بنویسید تا بعدا برای دیگران هم قابل استفاده باشد
۵) «وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً»
کسی که خود را بشناسد و خدا را بشناسد میفهمد که در عالم جز خدا پناهی ندارد.
نکته تخصصی انسانشناسی
کسی که خود را درست بشناسد میفهمد چنان عظمتی در او هست و با چنان امتحاناتی در دنیا روبرو است که کمتر از خدا، هیچچیز و هیچکس حتی به نحو دروغین و تصنعی هم نمیتواند به وی پناه دهد.
نحوه استنباط از آیه
توجه به دو عبارت «من دونه» و «ملتحدا»
تعبیر «من دونه» را در زبان فارسی غالبا به صورت «به جز» یا «به غیر از» ترجمه میشود؛ اما در این تعبیر ظرافتی نهفته که گاه واقعا مفادی دقیقتر از این دارد. «دون» یعنی پست و پایین، و «من دونه» درباره «غیر»ی است که این کمتر و پستتر از خداست (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۱۰، ص۱۷۰)[۵] گویی در این تعبیر نهتنها میفرماید که غیر از خدا پناهگاهی ندارید، بلکه تذکر میدهد که غیر خدا دنبال هر پناهگاهی بروید حتما پستتر از اوست؛ و هیچ چیز کمتر از خدا نمیتواند پناهگاه شما قرار گیرد.
چنانکه در نکات ترجمه بیان شد «ملتحد» اگرچه به معنای «ملجأ» و پناهگاه است اما تفاوتی با آن دارد و آن این است که چون از ماده «لحد» گرفته شده، نوعی معنای انحراف در آن هست گویی پناهگاهی است که به انحراف و در خروج از مسیر حق به عنوان پناهگاه قرار داده شده، و ظاهرا از این روست که تنها در مورد پناهگاههای غیرخدایی این تعبیر به کار رفته است؛ که حقیقتا دروغین و تصنعی هستند.
[۱] . مِنْهَا أَنَّ قَوْلَ الْمُؤَذِّنِ اللَّهُ أَكْبَرُ يَقَعُ عَلَى قِدَمِهِ وَ أَزَلِيَّتِهِ وَ أَبَدِيَّتِهِ وَ عِلْمِهِ وَ قُوَّتِهِ وَ قُدْرَتِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَرَمِهِ وَ جُودِهِ وَ عَطَائِهِ وَ كِبْرِيَائِهِ فَإِذَا قَالَ الْمُؤَذِّنُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَإِنَّهُ يَقُولُ اللَّهُ الَّذِي لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ وَ بِمَشِيَّتِهِ كَانَ الْخَلْقُ وَ مِنْهُ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ لِلْخَلْقِ وَ إِلَيْهِ يَرْجِعُ الْخَلْقُ وَ هُوَ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ لَمْ يَزَلْ وَ الْآخِرُ بَعْدَ كُلِّ شَيْءٍ لَا يَزَالُ وَ الظَّاهِرُ فَوْقَ كُلِّ شَيْءٍ لَا يُدْرَكُ وَ الْباطِنُ دُونَ كُلِّ شَيْءٍ لَا يُحَدُّ فَهُوَ الْبَاقِي وَ كُلُّ شَيْءٍ دُونَهُ فَانٍ وَ الْمَعْنَى الثَّانِي اللَّهُ أَكْبَرُ أَيِ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ عَلِمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ وَ الثَّالِثُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَيِ الْقَادِرُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ يَقْدِرُ عَلَى مَا يَشَاءُ الْقَوِيُّ لِقُدْرَتِهِ الْمُقْتَدِرُ عَلَى خَلْقِهِ الْقَوِيُّ لِذَاتِهِ قُدْرَتُهُ قَائِمَةٌ عَلَى الْأَشْيَاءِ كُلِّهَا- إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ وَ الرَّابِعُ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَعْنَى حِلْمِهِ وَ كَرَمِهِ يَحْلُمُ كَأَنَّهُ لَا يَعْلَمُ وَ يَصْفَحُ كَأَنَّهُ لَا يَرَى وَ يَسْتُرُ كَأَنَّهُ لَا يُعْصَى لَا يُعَجِّلُ بِالْعُقُوبَةِ كَرَماً وَ صَفْحاً وَ حِلْماً وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ فِي مَعْنَى اللَّهُ أَكْبَرُ أَيِ الْجَوَادُ جَزِيلُ الْعَطَاءِ كَرِيمُ الْفَعَالِ وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فِيهِ نَفْيُ كَيْفِيَّتِهِ كَأَنَّهُ يَقُولُ اللَّهُ أَجَلُّ مِنْ أَنْ يُدْرِكَ الْوَاصِفُونَ قَدْرَ صِفَتِهِ الَّتِي هُوَ مَوْصُوفٌ بِهَا وَ إِنَّمَا يَصِفُهُ الْوَاصِفُونَ عَلَى قَدْرِهِمْ لَا عَلَى قَدْرِ عَظَمَتِهِ وَ جَلَالِهِ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ أَنْ يُدْرِكَ الْوَاصِفُونَ صِفَتَهُ عُلُوّاً كَبِيراً وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ كَأَنَّهُ يَقُولُ اللَّهُ أَعْلَى وَ أَجَلُّ وَ هُوَ الْغَنِيُّ عَنْ عِبَادِهِ لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ خَلْقِهِ
[۲] . البته این فراز قبلا در جلسه ۳۶۹ گذشت http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-10/
[۳] . این روایت در الأمالي( للصدوق)، ص۳۱۸ نیز درباره این آیه قابل توجه است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ سَالِمٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سَأَلَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِيرُ أَبْجَدْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَعَلَّمُوا تَفْسِيرَ أَبْجَدْ فَإِنَّ فِيهِ الْأَعَاجِيبَ كُلَّهَا وَيْلٌ لِعَالِمٍ جَهِلَ تَفْسِيرَهُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِيرُ أَبْجَدْ قَالَ أَمَّا الْأَلِفُ فَآلَاءُ اللَّهِ … وَ أَمَّا كَلَمَنْ فَالْكَافُ كَلَامُ اللَّهِ «لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدا»
[۴] . ظاهرا بدین جهت است که برخی مراد از این آیه را «از قرآن پیروی کن و بدان عمل کن» دانستهاند (و قيل معناه اتبع القرآن و اعمل به؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۷۱۶)
[۵] . و قلنا إنّ الدون بمعنى الغير مع التسفّل، يراد إنّ الإنسان في مورد خلافه و انحرافه و عصيانه إذا تعرّض للسخط و الغضب من جانب اللَّه عزّ و جلّ لا يجد مقاما من غيره تعالى يتوجّه اليه و يلتجأ الى جانبه خارجا عن محيط برنامجه ليطلب منه النصر في كشف ابتلائه.
بازدیدها: ۸۶