ترجمه
گفت: این است آنچه که همواره دنبالش بودیم، پس پیجویان [بحثکنان] از راهی که آمده بودند، برگشتند.
نکات ادبی
«نَبْغِ»
«نَبْغِ» در اصل «نَبْغِیُ» بوده که ضمه بر واو ثقیل بوده و حذف شده، و اینکه حرف «ی» هم خوانده شود یا نشود، از محلهای اختلاف قرائت است. [۱]
قبلا بیان شد که در مورد ماده «بغی» برخی آن را دارای دو معنای مستقل دانستهاند: یکی: طلب کردن و خواستن و درصدد برآمدن (که کلمه «ابتغی» در قرآن به این معنا زیاد به کار رفته) و دیگری ظلم و فساد؛ اما دیگران سعی کردهاند برگشت این دو معنا به یک معنای واحد را توضیح دهند و گفتهاند: «بغی» به معنای «طلب کردن شدید» است (و تفاوتش با «ظلم» هم در برخورداری از همین معناست) و این طلب کردن شدید، که نوعی عبور از حالت میانه است، میتواند بحق باشد (معنای مثبت این ماده) یا بناحق.
جلسه ۱۹۶ http://yekaye.ir/al-kahf-018-108/
جلسه ۲۵۳ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-33/
«فَارْتَدَّا»
قبلا بیان شد که «ارْتَدّ» از ماده «ردد» به معنای رجوع و برگشتن از وضعیتی که در آن بوده، میباشد؛ و در تفاوت «رد» با «رجوع» گفتهاند که «رد» در اصل رجوع و برگشتنی بوده که با نوعی کراهت و ناخوشایندی از وضعیتی که در آن بسر میبرده همراه بوده است؛ هرچند کمکم این دو کلمه در جای همدیگر هم به کار رفته است.
در هر صورت، کلمه «ارتداد» و «ردّه» در مورد «رجوع به راهی که از آن آمده بود» به کار میرود، با این تفاوت که «رده» حتما به معنای کافر شدن (رجوع به کفر) است، اما «ارتداد» گاهی درباره غیر آن هم به کار میرود چنانکه در قرآن هم درباره کافر شدن (مائده/۵) و هم درباره برگشت از یک مسیر (کهف/۶۴) به کار رفته است.
جلسه ۱۵۱ http://yekaye.ir/muhammad-047-25/
«آثارِهِما»
قبلا بیان شد که ماده «أثر» در اصل به معنای باقی مانده و ردپایی است که از چیزی باقی بماند و دیده شود و به تعبیر دیگر، اثر هر شیای، آن چیزی است که دلالت کننده بر آن شیء است. «آثار» جمعِ «أثر» است و به اموری که از چیزی باقی بماند آثار آن گویند (فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ؛ روم/۵۰) و به همین مناسبت به پیروی از راه و مسیری که گذشتگان بر آن مسیر بودهاند، «بر آثار آنان بودن» گویند (فَهُمْ عَلى آثارِهِمْ يُهْرَعُونَ، صافات/۷۰؛ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَرِي، طه/۸۴).
جلسه۵۸۷ http://yekaye.ir/al-kahf-18-6/
«قَصَصاً»
قبلا بیان شد که ماده «قصص» در اصل دلالت دارد بر «تتبع و پیگیری چیزی»، چنانکه وقتی مادر موسی وی را به دریا میاندازد و میخواهد به دخترش سفارش کند که وی را تعقیب کند و کار وی را پیگیری کند تعبیر «قُصِّيه» به کار میبرد. (قصص/۱۱)؛ و اخبار طولانی را «قصص» گویند چون مطالبش در پی هم میآید، و نیز ممکن است وجه تسمیهاش از این جهت باشد که خبر از اموری است که آنها در پی هم واقع شدهاند.
جلسه۲۵۵ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-35/
حدیث
۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
خوشا به حال هرکسی که از لغزشی که داشته پشیمان میباشد، و میخواهد آنچه را به خاطر خطایش از دست داده، جبران کند.
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۹۴
طُوبَى لِكُلِّ نَادِمٍ عَلَى زَلَّتِهِ مُسْتَدْرِكٍ فَارِطٍ عَثْرَتَهُ
تدبر
۱) «قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً»
بعد از اینکه حضرت موسی ع از حکایت رفتن ماهی در دریا خبردار شد، گفت این همان نشانهای است که ما دنبالش بودیم، برای همین جستجوکنان از راهی که آمده بودند برگشتند.
انسان عاقل کسی است که هر لحظهای که فهمید که مسیری که آمده اشتباه بوده، از همانجا به دقت به جای قبلیاش برگردد و از همانجا دوباره حرکت خویش را آغاز کند. (حدیث۱)
۲) «قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً»
چرا بسادگی نفرمود «رجعا» و یا حتی «ارتدا»، بلکه فرمود «ارتدا علی آثارهما»
الف. شاید مسیر به نحوی بوده که وضوح نداشته پس باید دقیقا ردپای قبلی خود را پیجویی کنند تا راه درست برگشت را بیابند.
ب. چهبسا میخواهد تاکید کند که دقیقا همان مسیری را که رفتند برگشتند، و یاد دهد که اگر کسی مسیری را اشتباه رفت دقیقا باید همان را برگردد و جبران کند؛ نمیتوان گفت از یک راه دیگر برمیگردد تا میانبر شود.
ج. …
اینها را در کانال نگذاشتم
۳) «قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً»
سوالاتی که در این آیه به ذهن میرسد و پاسخ قانعکنندهای نیافتم:
الف. چرا فرمود «ما کنا نبغِ» (آنچه همواره درصدد بودیم) و نفرمود «ما نبغِ»(آنچه درصددش بودیم)
ب. اگر «ما» مای موصوله است، چرا ضمیری برای ارجاع آن نیامده و نفرموده «ما کنا نبغیه»؟ آیا احتمال دارد که مای نافیه باشد؟ آنگاه آیا ممکن است مراد این باشد که: «این آن چیزی نبود که مادرصددش بودیم، پس یکبار کل مسیر را بازبینی کنیم تا بفهمیم چرا از آنچه درصددش بودیم دور افتادهایم و آن را نمییابیم»؟
ج. چرا بسادگی نفرمود «رجعا» و یا حتی «ارتدا»، بلکه فرمود «ارتدا علی آثارهما»
د. آوردن کلمه «قصصا» در این آیه چه ضرورتی داشت و چرا به همین که «فَارْتَدَّا عَلى آثارِهِما» بسنده نکرد؟
(توجه: در نکات ادبی توضیح دادیم که «قصص» هم به معنای «جستجو و پیگیری کردن» است و هم به معنای «اخبار و حکایات طولانی»، و در تمامی موارد دیگری که این کلمه در قرآن کریم به کار رفته همواره به معنای دوم بوده است)
۱] . و قرئ نبغ بغير ياء في الوصل و إثباتها أحسن و هي قراءة أبي عمرو و الكسائي و نافع، و أما الوقف فالأكثر فيه طرح الياء اتباعا لرسم المصحف، و أثبتها في الحالين ابن كثير. (البحر المحيط، ج۷، ص۲۰۴)
قرأ نافع و ابوعمرو و الکسائی و أبوجعفر «نَبْغی» بإثبات الیاء بعد الغین وصلاً لا وقفاً و وافقهم الحسن و الیزیدی، و أثبتها ابنکثیر و یعقوب وقفاً و وصلاً و وافقهما ابنمحیصن، و قرأ اباقون «نَبْغِ» بغیر یاء وقفاً و وصلاً (الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص۳۰۱)
بازدیدها: ۱۳۹