ترجمه
که برعهده ماست جمع کردن آن و خواندنش؛[۱]
نکات ترجمه
«قُرْآن» از ماده «قرأ» است که اگرچه این کلمه در معنای «خواندن» متداول شده است، اما اصل آن هم در معنای «جمع کردن» بوده است و در این زمینه در جلسه ۳۵۰ توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-alaq-96-1/
شأن نزول
از ابنعباس درباره آیه «زبانت را به آن به حرکت درنیاور» (قیامت/۱۶) نقل شده است که پیامبر هنگام وحی لبهایش را حرکت می داد تا آن را حفظ کند و به او گفته شد: «زبانت را به آن» یعنی به قرآن «به حرکت درنیاور برای اینکه بدان بشتابی» یعنی قبل از اینکه قرائتش بر تو تمام شود «چرا که برعهده ماست جمع کردن آن و خواندنش»
و خداوند برای حضرت محمد ص ضمانت کرد که علی بن ابیطالب بعد از رسول خدا قرآن را جمع کند
ابنعباس گفت: و خداوند قرآن را در قلب علی ع جمع کرد و حضرت علی ع بعد از رسول خدا ص در مدت شش ماه آن را جمع کرد.
(توجه: البته در روایاتی که شیعه نقل کردهاند مدت این جمع کردن را سه روز ویا یک هفته گفتهاند که در ادامه برخی از این روایات خواهد آمد)
مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۲، ص۴۰
ذَكَرَ الشِّيرَازِيُّ فِي نُزُولِ الْقُرْآنِ وَ أَبُو يُوسُفَ يَعْقُوبُ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ» كَانَ النَّبِيُّ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ عِنْدَ الْوَحْيِ لِيَحْفَظَهُ وَ قِيلَ لَهُ «لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ» يَعْنِي بِالْقُرْآنِ «لِتَعْجَلَ بِهِ» مِنْ قَبْلِ أَنْ يُفْرَغَ بِهِ مِنْ قِرَاءَتِهِ عَلَيْكَ «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ» قَالَ ضَمِنَ اللَّهُ مُحَمَّداً أَنْ يَجْمَعَ الْقُرْآنَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ
قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَجَمَعَ اللَّهُ الْقُرْآنَ فِي قَلْبِ عَلِيٍّ وَ جَمَعَهُ عَلِيٌّ بَعْدَ مَوْتِ رَسُولِ اللَّهِ بِسِتَّةِ أَشْهُرٍ.[۲]
حدیث
۲) در روایتی از امام باقر ع در ضمن تفسیر آیه «بگو از شما اجری نمیخواهم مگر دوستی با نزدیکانم» آمده است:
سپس جبرئیل به نزد او آمد و گفت: [خداوند می فرماید] محمد! تو نوبت [یا: نبوت] خود را به انجام رساندی و زمانت به سر آمده؛ پس اسم اکبر [= اسم اعظم] و میراث علم و آثار علم نبوت را نزد علی ع قرار بده و من زمین را رها نمیکنم مگر اینکه در آن عالمی باشد که طاعت من به او شناخته شود و ولایت من با [تبعیت از] او معلوم گردد و حجتی باشد در زمانهایی که پیامبری نبوده است؛
پس اسم اکبر و میراث علم و آثار علم نبوت را به او وصیت کرد و به او هزار باب وصیت نمود که از هر بابی هزار باب باز میشود و از هر کلمهای هزار کلمه؛
و روز دوشنبه بود که مریضی ایشان شدت گرفت و به حضرت علی ع فرمود: علی! [بعد از شهادت من] سه روز بیرون نرو تا کتاب خدا را کاملا گردآوری تا شیطان در آن چیزی نیفزاید و از آن چیزی کم نکند؛ که تو در نقطه مقابل وضعیت جانشین سلیمان هستی؛
پس حضرت علی ع ردا را بر دوش نگذاشت تا اینکه قرآن را جمع کرد و شیطان نتوانست چیزی بر آن بیافزاید یا چیزی از آن بکاهد.
تفسير فرات الكوفي، ص۳۹۸-۳۹۹
فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يُوسُفَ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ بُزُرْجَ الْحَنَّاطُ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»:
ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع أَتَاهُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدْ قَضَيْتَ نَوْبَتَكَ [نُبُوَّتَكَ] وَ أَسْلَبَتْكَ أَيَّامُكَ فَاجْعَلِ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيٍّ وَ إِنِّي لَا أَتْرُكُ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ يُعْرَفُ بِهِ وَلَايَتِي وَ يَكُونُ حُجَّةً لِمَنْ وُلِدَ فِيمَا يَتَرَبَّصُ النَّبِيَّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ فَأَوْصَى إِلَيْهِ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ وَ هُوَ مِيرَاثُ الْعِلْمِ وَ آثَارُ عِلْمِ النُّبُوَّةِ وَ أَوْصَى إِلَيْهِ بِأَلْفِ بَابٍ يُفْتَحُ لِكُلِّ بَابٍ أَلْفُ بَابٍ وَ كُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفُ كَلِمَةٍ وَ مَرِضَ يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لَا تَخْرُجْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ حَتَّى تُؤَلِّفَ [يؤلف] كِتَابَ اللَّهِ كَيْ لَا يَزِيدَ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَا يَنْقُصَ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنَّكَ فِي ضِدِّ سُنَّةِ وَصِيِّ سُلَيْمَانَ ع فَلَمْ يَضَعْ عَلِيٌّ رِدَاءَهُ عَلَى ظَهْرِهِ حَتَّى جَمَعَ الْقُرْآنَ فَلَمْ يَزِدْ فِيهِ الشَّيْطَانُ شَيْئاً وَ لَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ شَيْئاً.[۳]
مساله جمعآوری قرآن بعد از رحلت پیامبر ص توسط امیرالمومنین ع از مسائل متواتر در شیعه و سنی است. این هم روایتی از اهل سنت در این باب:
عکرمه میگوید: هنگامی که با ابوبکر بیعت شد، حضرت علی ع از بیعت سرپیچی کرد و در خانهاش ماند. عمر او را دید و گفت: آیا از بیعت با ابوبکر سرپیچی میکنی؟
فرمود: من زمانی که رسول خدا ص از دنیا رفت سوگند یاد کردم که ردایی بر دوش نیندازم مگر برای نمازهای واجب تا اینکه قرآن را جمع کنم چرا که میترسم که مبادا قرآن مورد نزاع واقع شود.
مصنف عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۴۵۰
عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ أَيُّوبَ، عَنْ عِكْرِمَةَ قَالَ: لَمَّا بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ تَخَلَّفَ عَلِيٌّ فِي بَيْتِهِ فَلَقِيَهُ عُمَرُ فَقَالَ: تَخَلَّفْتَ عَنْ بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ؟ فَقَالَ: «إِنِّي آلَيْتُ بِيَمِينٍ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ، أَلَّا أَرْتَدِيَ بِرِدَاءٍ إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ حَتَّى أَجْمَعَ الْقُرْآنَ فَإِنِّي خَشِيتُ أَنْ يَتَفَلَّتَ الْقُرْآنُ»[۴]
۳) از امام باقر ع روایت شده است:
هیچ یک از مردم ادعا نکرده که قرآن را بتمامه جمع کرده باشد مگر اینکه دروغگو است؛ و آن را آن گونه که خداوند نازل کرده بود کسی جمع و حفظ نکرد مگر علی بن ابیطالب ع و امامان پس از ایشان.
الكافي، ج۱، ص۲۲۸؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۳
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ:
مَا ادَّعَى أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أُنْزِلَ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ حَفِظَهُ كَمَا نَزَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ ع.[۵]
۴) از امام باقر ع روایت شده است: هیچکس نمیتواند ادعا کند که قرآن بتمامه، ظاهر و باظنش، نزد اوست مگر جانشینان [واقعی پیامبر ص].
الكافي، ج۱، ص۲۲۸؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۳
۲- مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاء.[۶]
تدبر
۱) «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ …»
پیامبر وظیفه رساندن وحی به مردم را دارد، با این حال، خداوند خودش مسئولیت جمعآوری آن را برعهده میگیرد.
ثمره اخلاقی- اجتماعی
حتی در حوزه وظایفی که برعهده ماست، معلوم نیست که هر کاری را ما خودمان بتوانیم انجام دهیم؛ خیلی از کارها را خدا خودش برعهده میگیرد.
۲) «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ …»
خدا کارش را توسط برخی انسانهای برگزیده انجام میدهد.
مسئولیت کاری را از پیامبر میگیرد و همان را توسط حضرت علی ع انجام میدهد.
(جمعآوری کامل قرآن تنها توسط امیرالمومنین ع انجام شد (حدیث۱) و اهل بیت هستند که تمام قرآن را (تمامی ظاهر و باطن آن را) در سینه دارند. (احادیث ۳ و ۴)
۳) «إِنَّ عَلَيْنا … قُرْآنَهُ»
پیامبر با نزول دفعی قرآن در شب قدر (قدر/۱) بر تمام محتوای قرآن آگاهی داشت؛ اما خداوند فرمود «خواندش هم تنها برعهده ماست» یعنی تا ما خواندنش را تمام نکردهایم تو سخن مگو.
پس،
الفاظ قرآن هم توسط خود خداوند تعیین شده است.
نکته تخصصی فلسفه دین
امروزه برخی، به تأسی از الهیات مسیحی، میکوشند وحی را یک «تجربه دینی» که توسط پیامبر ص انجام شده، معرفی کنند که تبدیل آن به الفاظ توسط خود ایشان و تحت فرهنگ زمانه رخ داده است؛ و در نتیجه، جهانشمول بودن و ابدی آن را زیر سوال میبرند.
این تلقی از وحی، مبتنی بر تلقی مسیحیت کنونی است که از نظر آنها، مسیح، نه پیامبر، بلکه خود خداست که در زمین ظاهر شده، و لذا، وحی، نه کلماتی که خدا بر پیامبرش فرو فرستاده، بلکه حضور خود مسیح و مواجهه افراد (حواریون) با مسیح (خدا!) در یک مقطع زمانی خاص است که گزارش این حضور توسط حواریون به لفظ درآمده است؛ چنانکه مسیحیان امروزی، با یک انجیل سر و کار ندارند، بلکه «انجیل»های کتاب مقدس، متعدد و به نام حواریونی که آن انجیل را گزارش کردهاند، میباشد.
این تلقی، صرف نظر از اشکالات درونی خودش، به هیچ عنوان با وحی قرآنی سازگار نیست؛ خصوصا که خود قرآن کریم، بر اینکه خواندن و الفاظ این وحی برعهده خود خداوند میباشد، اصرار دارد.
شبهه
بحث از حقیقت وحی، بحثی بروندینی است و نمیتوان با استناد به آیات قرآن، آن را تبیین کرد.
پاسخ
اولا به چه دلیل، این بحث لزوما بروندینی است؟ بحث اتفاقا درباره وضعیتی است که ما هیچ تجربهای از آن نداریم، و اتفاقا در اینجا بیش و پیش از هر چیزی باید به خود کسی که آن تجربه را آورده مراجعه کنیم.
ثانیا حتی اگر بخواهیم تحلیل بروندینی ارائه دهیم، باید واقعیتهای مورد تحلیل را جدی بگیریم؛ به لحاظ روششناسی، موجه نیست که وضعیت وحی در دینی را که هیچ اهمیتی برای لفظ قائل نیست و بر مدار محوریت «سک شخص» میگردد (مسیحیت تحریف شده کنونی) بر وحی در دینی منطبق سازیم که بشدت بر اینکه این لفظ از جانب خداوند است اصرار دارد و از شخص نبی میخواهد که او هم در برابر این وحی تابع باشد. درواقع، اقتضای مواجهه موجه با پدیده وحی در یک دین، آن است که در تحلیل خود، صرفا بر اساس حدسها و بافتههای ذهنی خود تحلیل نکنیم بلکه بر اساس واقعیتهایی که در آن دین گزارش شده، تحلیلی از آن واقعیت محل بحث ارائه دهیم.
در اسلام:
نهتنها از همان اولین آیهای که نازل شده، اصرار بوده که پیامبر چیزی را میخواند که فرشته وحی برای او آورده (که تفاوت خواندن با شهود و مکاشفه بر همگان واضح است) (علق/۱، جلسه۳۵۰)،
بلکه از ابتدا بین حدیث قدسی (مکاشفهای که حاصل مواجهه معصوم با خدا بوده) و الفاظ قرآن تفاوت میگذاشتند،
به علاوه که قرآن کریم تنها متن آسمانیای است که خود متن معجره معرفی شده و در مورد خود متن تحدی شده است.
هر تحلیلی از وحی، باید بتواند این تفاوتها را تبیین کند؛ نه اینکه به بهانه بروندینی بودن، آنها را نادیده بگیرد.
۴) «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ»
جمعآوری قرآن کار سادهای نبوده که هر بشری بتواند عهدهدارش شود؛ خود خداوند مسئولیت آن را برعهده گرفته است؛ و این کار را از طریق افرادی معصوم انجام داده است. (نگاه کنید به حدیث۲ و۳)
بحث تخصصی تاریخی
طبق روایات متواتر شیعه و سنی، حضرت علی ع بعد از شهادت پیامبر اکرم ص و اعراض مردم از ایشان، در خانه نشست و تا کار جمعآوری قرآن تمام نشد، ردا بر دوش ننهاد. (شأن نزول و حدیث۲). سپس ایشان آن قرآن را به مسجد آوردند اما کسانی که خلافت را به دست گرفته بودند، آن قرآن را قبول نکردند؛ و حضرت ع آن را به منزل برگرداند و فرمود: دیگر تا ظهور قائم ما (عج) کسی آن را نخواهد دید؛ و ائمه اطهار ع همواره تاکید داشتهاند که آن قرآن نزد ایشان موجود است.
بعدا یکبار زمان ابوبکر و یکبار دیگر زمان عثمان، به دستور خلیفه، زید بن ثابت به همراه عدهای از صحابه کار جمعآوری و یکسانسازی مصاحف (و کنار گذاشتن برخی از قرائاتِ برخی آیات) را برعهده گرفتند (۱)؛ چنانکه علمای اهل سنت نیز در طول تاریخ همواره اذعان داشتهاند که تمامی «سبعه احرف»ی که قرآن بر آن اساس نازل شد، در مصحفی که عثمان یکسانسازی کرد، وجود ندارد. (۲)
بر طبق احادیث مختلف، آن قرآنی که حضرت علی ع گردآوری کرد، نهتنها واجد تمام قرائاتی بود که پیامبر اکرم ص توسط فرشته وحی بر مردم قرائت کرده بود، و فقراتی از آن در مصحف برخی دیگر از صحابه (مانند ابنمسعود، ابی بن کعب، و …) نیز ثبت شده بود که در مصحف عثمانی نادیده گرفته شد (نقلهایی از این قرائتها که در مصحف عثمانی وجود ندارد، به وفور در کتب روایی شیعه و سنی آمده است)، بلکه حاوی شأن نزول آیات، تفسیر ظاهر و باطن آنها و … بوده است؛ چنانکه ائمه اطهار در روایات متعددی تاکید کردهاند ما با مراجعه به قرآن به همه حقایق عالم علم داریم و هرچه میخواهید از ما بپرسید تا با قرآن به شما پاسخ گوییم؛ و این را ناشی از علم خاصی به قرآن میدانند که در اختیار دیگران قرار نگرفته است.
پینوشت:
(۱) برخی مانند طبری (جامعالبیان فی تفسیر القران) معتقدند که فقط یک حرف از آن سبعة احرف در مصحف عثمانی آمده؛ و برخی مانند ابنجزری (النشر فی القرائات العشر) بر این باورند که در نگارش آن مصحف، با نگذاشتن نقطه و اعراب و اقداماتی دیگر، کاری شد که برخی از آن سبعة احرف حفظ شود. و لازم به ذکر است که قرائات سبعهای که امروزه مشهور است، از قرن چهارم مشهور شده و ربطی به نزول قرآن بر «سبعة احرف» ندارد.
(۲) کنار گذاشتن برخی از قرائات یک آیه، بدان معنا نیست که اندک تحریفی (کم و زیاد کردن بشریای) در متن قرآن کنونی رخ داده باشد؛ و خود ائمه علیهالسلام تاکید کردهاند اگر کسی بخواهد هدایت شود، با همین قرآنی که در دست ماست، میتواند مسیر هدایت را بیابد.
۵) «إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ»
شاید بتوان این آیات را مرتبط با آیات قبل و بعد (که درباره قیامت است) نیز در نظر گرفت بدین معنا که در آیات قبل فرمود که خداوند در آن روز انسان را بدانچه از قبل و بعد فرستاده آگاه میسازد؛ و در آیه قبل به پیامبر ص بفرماید اما تو در بیان این مطالب که از آنها میدانی عجله نکن و فعلا منافقان را افشا مکن. (جلسه قبل، حدیث۱)؛ و آنگاه معنای این آیه میشود «البته، بر ماست گرد آوردن اوراق نامه اعمال، و بر ماست خواندن آن» (حجه التفاسیر، ج۷، ص۱۳۲)
[۱] . در قرائت «ابنمسعود» این آیه و آیات بعد به صورت «إنَّ عَلِيّاً جَمَعَهُ وَ قَرَأَ بِهِ فَإِذَا قَرَأَهُ فَاتَّبِعُوا قِرَاءَتَه» قرائت شده است. این قرائت ابنمسعود را هم ابنشهر آشوب و هم ابنشاذان قمی روایت کردهاند:
توضیح مطلب به نقل از مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج۲، ص۴۱ چنین است:
ذَكَرَ الشِّيرَازِيُّ فِي نُزُولِ الْقُرْآنِ وَ أَبُو يُوسُفَ يَعْقُوبُ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ كَانَ النَّبِيُّ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ عِنْدَ الْوَحْيِ لِيَحْفَظَهُ وَ قِيلَ لَهُ لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ يَعْنِي بِالْقُرْآنِ لِتَعْجَلَ بِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُفْرَغَ بِهِ مِنْ قِرَاءَتِهِ عَلَيْكَ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ قَالَ ضَمِنَ اللَّهُ مُحَمَّداً أَنْ يَجْمَعَ الْقُرْآنَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَجَمَعَ اللَّهُ الْقُرْآنَ فِي قَلْبِ عَلِيٍّ وَ جَمَعَهُ عَلِيٌّ بَعْدَ مَوْتِ رَسُولِ اللَّهِ بِسِتَّةِ أَشْهُرٍ.
وَ فِي أَخْبَارِ أَبِي رَافِعٍ أَنَّ النَّبِيَّ قَالَ فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ لِعَلِيٍّ يَا عَلِيُّ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ خُذْهُ إِلَيْكَ فَجَمَعَهُ عَلِيٌّ فِي ثَوْبٍ فَمَضَى إِلَى مَنْزِلِهِ فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ ع جَلَسَ عَلِيٌّ فَأَلَّفَهُ كَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ كَانَ بِهِ عَالِماً.
وَ حَدَّثَنِي أَبُو الْعَلَاءِ الْعَطَّارُ وَ الْمُوَفَّقُ خَطِيبُ خُوَارَزْمَ فِي كِتَابَيْهِمَا بِالْإِسْنَادِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رَبَاحٍ أَنَّ النَّبِيَّ أَمَرَ عَلِيّاً بِتَأْلِيفِ الْقُرْآنِ فَأَلَّفَهُ وَ كَتَبَهُ.
جَبَلَةُ بْنُ سُحَيْمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: لَوْ ثُنِّيَتْ لِيَ الْوِسَادَةُ وَ عُرِفَ لِي حَقِّي لَأَخْرْجُتْ لَهُمْ مُصْحَفاً كَتَبْتُهُ وَ أَمْلَاهُ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ.
وَ رُوِّيتُمْ أَيْضاً- أَنَّهُ إِنَّمَا أَبْطَأَ عَلِيٌّ ع عَنْ بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ لِتَأْلِيفِ الْقُرْآنِ.
أَبُو نُعَيْمٍ فِي الْحِلْيَةِ وَ الْخَطِيبُ فِي الْأَرْبَعِينَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ السُّدِّيِّ عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ أَقْسَمْتُ لَوْ حَلَفْتُ أَنْ لَا أَضَعَ رِدَايَ عَنْ ظَهْرِي حَتَّى أَجْمَعَ مَا بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ فَمَا وَضَعْتُ رِدَايَ حَتَّى جَمَعْتُ الْقُرْآنَ.
وَ فِي أَخْبَارِ أَهْلِ الْبَيْتِ ع أَنَّهُ آلَى أَنْ لَا يَضَعَ رِدَاءَهُ عَلَى عَاتِقِهِ إِلَّا لِلصَّلَاةِ حَتَّى يُؤَلِّفَ الْقُرْآنَ وَ يَجْمَعَهُ فَانْقَطَعَ عَنْهُمْ مُدَّةً إِلَى أَنْ جَمَعَهُ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيْهِمْ بِهِ فِي إِزَارٍ يَحْمِلُهُ وَ هُمْ مُجْتَمِعُونَ فِي الْمَسْجِدِ- فَأَنْكَرُوا مَصِيرَهُ بَعْدَ انْقِطَاعٍ مَعَ البته «۲» (الْأَلِبَّةِ) فَقَالُوا الْأَمْرُ مَا جَاءَ بِهِ أَبُو الْحَسَنِ فَلَمَّا تَوَسَّطَهُمْ وَضَعَ الْكِتَابَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ هَذَا الْكِتَابُ وَ أَنَا الْعِتْرَةُ فَقَامَ إِلَيْهِ الثَّانِي فَقَالَ لَهُ إِنْ يَكُنْ عِنْدَكَ قُرْآنٌ فَعِنْدَنَا مِثْلُهُ فَلَا حَاجَةَ لَنَا فِيكُمَا فَحَمَلَ ع الْكِتَابَ وَ عَادَ بِهِ بَعْدَ أَنْ أَلْزَمَهُمْ الْحُجَّةَ.
وَ فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ حَمَلَهُ وَ وَلَّى رَاجِعاً نَحْوَ حُجْرَتِهِ وَ هُوَ يَقُولُ- فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ وَ لِهَذَا قَرَأَ ابْنُ مَسْعُودٍ أَنَّ عَلِيّاً جَمَعَهُ وَ قَرَأَ بِهِ فَإِذَا قَرَأَهُ فَاتَّبِعُوا قِرَاءَتَه.
روایت ابنشاذان در الروضة في فضائل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليهما السلام، ص۲۳۱ چنین است:
وَ بِالْإِسْنَادِ- يَرْفَعُهُ- إِلَى الثِّقَاتِ، الَّذِينَ كَتَبُوا الْأَخْبَارَ: أَنَّهُمْ أَوْضَحُوا بِأَنَّ لَهُمْ مِنْ أَسْمَاءِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَلَهُ ثَلَاثُمِائَةِ اسْمٍ فِي الْقُرْآنِ، مَا رَوَوْهُ بِالْإِسْنَادِ الصَّحِيحِ، عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ: قَوْلُهُ تَعَالَى: «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ».وَ قَوْلُهُ: «وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا».وَ قَوْلُهُ: «وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ».وَ قَوْلُهُ: «إِنَّ عَلَيا جَمعَهُ وَ قرأ به» و …
[۲] . در پاورقی قبل روایات دیگری از اهل سنت در همین زمینه بیان شد که ابنشهر آشوب در کتاب خود روایت کرده بود.
[۳] . از امام صادق ع روایت شده است که رسول خدا ص به حضرت علی ع فرمود:
علی! قرآن آن سوی بستر من در کاغذها و پارچهها و صفحاتی است. آنها را بردار و جمع کن و آن را شایع نکنید آن گونه که یهود تورات را ضایع کرد. پس حضرت علی ع رفت و همه آنها را در پارچه زردی جمع کرد و در خانهاش برد و فرمود: ردا بر دوش نمیاندازم تا زمانی که آن را جمع کنم؛ تا جایی که شخصی سراغش میآمد بدون رداء به نزد او بیرون میآمد تا اینکه آن را جمع کرد؛ و رسول خدا ص فرمود: اگر مردم قرآن را آن گونه که خداوند نازل کرده بود، می خواندند حتی دو نفر هم در آن اختلاف نمیکردند.
تفسير القمي، ج۲، ص۴۵۱
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِيٍّ:
يَا عَلِيُّ الْقُرْآنُ خَلْفَ فِرَاشِي فِي الصُّحُفِ- وَ الْحَرِيرِ وَ الْقَرَاطِيسِ فَخُذُوهُ وَ اجْمَعُوهُ- وَ لَا تُضَيِّعُوهُ كَمَا ضَيَّعَتِ الْيَهُودُ التَّوْرَاةَ فَانْطَلَقَ عَلِيٌّ ع فَجَمَعَهُ فِي ثَوْبٍ أَصْفَرَ- ثُمَّ خَتَمَ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ قَالَ: لَا أَرْتَدِي حَتَّى أَجْمَعَهُ- فَإِنَّهُ كَانَ الرَّجُلُ لَيَأْتِيهِ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ بِغَيْرِ رِدَاءٍ حَتَّى جَمَعَهُ، قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ أَنَّ النَّاسَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مَا اخْتَلَفَ اثْنَانِ.
[۴] . این روایت را حاکم حسکانی نیز در کتابش آورده است به علاوه روایاتی دیگر از جمله:
أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الطَّبَرِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْمُقْرِي قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْمُقْرِئُ قَالَ: حَدَّثَنَا حُرَيْثٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ، عَنِ السُّدِّيِّ: عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ، عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ رَأَى مِنَ النَّاسِ طِيَرَةً عِنْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَقْسَمَ أَنْ لَا يَضَعَ عَلَى ظَهْرِهِ رِدَاءً حَتَّى يَجْمَعَ الْقُرْآنَ، فَجَلَسَ فِي بَيْتِهِ حَتَّى جَمَعَ الْقُرْآنَ، فَهُوَ أَوَّلُ مُصْحَفٍ جُمِعَ فِيهِ الْقُرْآنُ، جَمَعَهُ مِنْ قَلْبِهِ، وَ كَانَ عِنْدَ آلِ جَعْفَرٍ. (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۱، ص۳۶)
قُرِئَ عَلَى الْحَاكِمِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَنَةَ أَرْبَعِمِائَةٍ وَ أَنَا أُصْغِي قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْمَعْقِلِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ الْكُوفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَيْمُونٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَكَمُ بْنُ ظُهَيْرٍ، عَنِ السُّدِّيِّ عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ: عَنْ يَمَانٍ قَالَ: لَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ ص أَقْسَمَ عَلِيٌّ أَوْ حَلَفَ- أَنْ لَا يَضَعَ رِدَاءَهُ عَلَى ظَهْرِهِ- حَتَّى يَجْمَعَ الْقُرْآنَ بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ، فَلَمْ يَضَعْ رِدَاءَهُ عَلَى ظَهْرِهِ حَتَّى جَمَعَ الْقُرْآن (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۱، ص۳۷)
[۵] . همچنین در همین معنا به روایات زیر هم میشود استناد کرد:
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ عَبْدِ الرَّحِيمِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ جَمَعَ الْقُرْآنَ إِلَّا وَصِيُّ مُحَمَّدٍ ص (تفسير القمي، ج۲، ص۴۵۱)
[۶] . در بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴ بابی است با عنوان «باب في الأئمة أن عندهم بجميع القرآن الذي أنزل على رسول الله ص» که در آنجا غیر از دو روایت فوق که در متن گذشت، روایات متعدد دیگری در همین مضمون آمده است که برخی از آنها تقدیم میشود:
۳- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ هَاشِمٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِي سملة [سَلَمَةَ] قَالَ: قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أَسْمَعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَؤُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَهْ مَهْ كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا قَامَ فَقَرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِي كَتَبَهُ عَلِيٌّ ع وَ قَالَ أَخْرَجَهُ عَلِيٌّ ع إِلَى النَّاسِ حَيْثُ فَرَغَ مِنْهُ وَ كَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ قَدْ جَمَعْتُهُ بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ قَالُوا هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِيهِ الْقُرْآنُ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا أَبَداً إِنَّمَا كَانَ عَلَيَّ أَنْ أُخْبِرَكُمْ بِهِ حِينَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَءُوهُ.
۴- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ يَقُولَ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ.
۵- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَامِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَا أَجِدُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ إِلَّا الْأَوْصِيَاءُ.
۶- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ مُرَازِمٍ وَ مُوسَى بْنِ بُكَيْرٍ قَالا سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ يَبْعَثُ فِينَا مَنْ يَعْلَمُ كِتَابَهُ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ.
۷- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا يَكُونُ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء.
بازدیدها: ۴۱