ترجمه
با آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا پدیدار گشت، تا بعضی از آنچه کردهاند بدانها بچشاند، شاید که بازگردند.
حدیث
۱) قَالَ النَّبِيُّ ص إِذَا ظَهَرَتْ فِي أُمَّتِي عَشْرُ خِصَالٍ عَاقَبَهُمُ اللَّهُ بِعَشْرِ خِصَالٍ قِيلَ وَ مَا هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا قَلَّلُوا الدُّعَاءَ نَزَلَ الْبَلَاءُ وَ إِذَا تَرَكُوا الصَّدَقَاتِ كَثُرَ الْأَمْرَاضُ وَ إِذَا مَنَعُوا الزَّكَاةَ هَلَكَتِ الْمَوَاشِي وَ إِذَا جَارَ السُّلْطَانُ مُنِعَ الْقَطْرُ مِنَ السَّمَاءِ وَ إِذَا كَثُرَ فِيهِمُ الزِّنَاءُ كَثُرَ فِيهِمْ مَوْتُ الْفَجْأَةِ وَ إِذَا كَثُرَ الرِّبَا كَثُرَتِ الزَّلَازِلُ وَ إِذَا حَكَمُوا بِخِلَافِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى سَلَّطَ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ وَ إِذَا نَقَضُوا عَهْدَ اللَّهِ ابْتَلَاهُمُ اللَّهُ بِالْقَتْلِ وَ إِذَا طَفَّفُوا الْكَيْلَ أَخَذَهُمُ اللَّهُ بِالسِّنِينَ ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ.
جامع الأخبار(للشعيري)، ص۱۸۰
پيامبر اکرم (ص) فرمودند:
هنگامی که ده ویژگی در امّت من پیدا شود، خداوند آنها را ده گونه عذاب میکند.
گفتتد: ای رسول خدا، آن ده ویژگی چیست؟
فرمودند:
هنگامی که کم دعا کنند (به دعا کردن بی اهتمام شوند) بلا نازل میشود؛
و هنگامی که صدقه دادن را ترک کنند، مریضیها زیاد میشود؛
و هنگامی که زکات را ترک کنند، مرگ و میر چهارپایان زیاد میشود؛
و هنگامی که حکومت ستم کند، آسمان از باران دریغ میکند؛
و هنگامی که در آنها زنا زیاد شود، در میان آنها مرگ ناگهانی زیاد میشود؛
و هنگامی که ربا زیاد شود، شدائد زیاد میشود؛
و هنگامی که بر خلاف آنچه خداوند متعال نازل کرده، حکم کنند، دشمنانشان بر آنها مسلط میشوند؛
و هنگامی که پیمان خدا را بشکنند، خداوند آنها را به کشتار مبتلا میکند؛
و هنگامی که کمفروشی کنند؛ خدا آنها را با قحطی مواخذه میکند.
سپس رسول الله این آیه را خواندند:
با آنچه دستهای مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا پدیدار گشت، تا بعضی از آنچه کردهاند بدانها بچشاند، شاید که بازگردند.
۲) مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» قَالَ ذَاكَ وَ اللَّهِ حِينَ قَالَتِ الْأَنْصَارُ «مِنَّا أَمِيرٌ وَ مِنْكُمْ أَمِيرٌ».
الكافي، ج۸، ص۵۸ (با سندی دیگر در تفسير القمي، ج۲، ص۱۶۰)
امام باقر ع درباره آیه «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» فرمودند:
به خدا قسم این آن زمانی بود که انصار گفتند: «امیری از ما باشد و امیری از شما»
(اشاره به جریان بعد از شهادت پیامبر (ص) که عدهای علیرغم دستورات الهی پیامبر ص درباره جانشینی حضرت علی ع، برای تعیین جانشین در سقیفه جمع شدند؛ و انصار هم قبول کردند با کنار گذاشتن دستور خدا، حاکم انتخاب کنند و فقط در نحوه آن اختلاف داشتند)
۳) … «ظَهَرَ الْفَسَادُ» فَلَا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ هَيْهَاتَ لَا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لَا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِه
نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹
امیرالمومنین ع در خطبهای پس از مذمت شیوع دنیاگرایی در جامعه اسلامی و ذکر مصادیقی از آن میفرمایند:
… فساد آشكار گشت، نه كار زشت را دگرگون كنندهاى مانده است و نه نافرمانى و معصيت را بازدارندهاى. با چنين دستاويز مىخواهيد در دار قدس خدا مجاور او شويد؟ و نزد وى از گراميترين دوستانش گرديد؟ هرگز! با خدا و بهشت او خدعه نتوان كرد، و خشنودى او را جز به طاعت به دست نتوان آورد. لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند، و خود آن را واگذارند، و از منكر بازدارند و خود آن را به جا آرند.
نهج البلاغه (ترجمه سید جعفر شهيدى) ص۱۲۸ [۱]
تدبر
۱) همه چیز در زمین برای انسان آفریده شده (بقره/۲۹) پس فساد انسان هم فقط دامن انسان و جوامع انسانی را نمیگیرد، بلکه دامن خشکی و دریا را هم میگیرد. (هر چیز خوبی، اگر بد شود، بدیش هم از اشیای معمولی بیشتر میشود).
۲) نه فقط جامعه مثل کشتیای است که سوراخ کردن جای خود (گناه) به ضرر همه تمام میشود؛ بلکه نظام طبیعت هم همین گونه است. گناه یک عده، موجب میشود فسادی در خشکی و دریا ایجاد شود که علیالقاعده ضررش به همه میرسد. پس، نه فقط به خاطر جامعهمان، بلکه به خاطر محیطزیستمان هم لازم است به امر به معروف اهتمام داشته باشیم (البته امر به معروف را در چندتا مطلب ظاهری خلاصه نکنیم و اول هم خودمان عامل شویم. احادیث ۱ و۳)
۳) تا به حال دقت کردهاید که این فسادهایی که در نظام طبیعت مشاهده میکنیم و غالبا بهخاطرش باب انتقاد به عدل الهی را باز میکنیم، تقصیر خود ما انسانهاست! تازه خدا با ما با فضلش رفتار میکند، نه با عدلش: (لِيُذيقَهُمْ «بَعْضَ» الَّذي عَمِلُوا). اگر قرار بود با عدلش رفتار کند و مردم نتیجه «همه» اعمال بدشان را میدیدند، چه میشد؟!
۳) همین عذابهای دنیوی هم برای این است که به مسیر صحیح برگردیم (لعلهم یرجعون). گویی خود جهان طبیعت ما را امر به معروف و نهی از منکر میکند. این عذابها را میتوان تشبیه کرد به تنبیه سخت بچهای که به مواد مخدر معتاد شده است تا بلکه از اعتیادش که زندگیاش را بر باد میدهد دست بردارد. حالا اگر کسی فقط سختی و خشونت تنبیه را ببیند و هدف آن را نبیند درست قضاوت میکند؟
۴) اگر این را که فسادهای خشکی و دریا ریشه در اعمال بد مردم دارد، جدی بگیریم، باور خواهیم کرد که هزینههای مربوط به بلایای طبیعی را هم میتوان با ارتقای فرهنگی-اخلاقی جامعه کاهش داد. خوب است مقایسهای بکنیم بین بودجههای جبران یا پیشگیری از این بلایا، با بودجههای فرهنگی کشور تا بفهمیم آیا مسئولان مربوطه اصلا قرآن میخوانند یا نه، و اگر میخوانند سخن خدا را باور دارند؟ (بگذریم که بسیاری از بودجههای فرهنگی هم …)
۵) در مورد «بازمیگردید» (ترجعون)، قرآن کریم نه «از چه چیزی» را گفته، نه «به سوی چه چیزی» را. اما برخی مترجمان مصداق گفتهاند: از گناه، از کردار خویش، از کردار زشت، از شرک، از معاصی، از خطا، از راه بد، و …؛ به سوی حق، به خدا، به توحید، به درگاه خدا، به اطاعت، و … .
همه اینها درست است و احتمالا بیش از اینها هم میتوان گفت؛ اما:
خیلی وقتها نگفتن برخی کلمات، ذهن را برای فهم عرصههای بیشتری از حقایق باز میکند تا گفتن آنها.
هرکسی متناسب با جایی که الان در آن ایستاده، خودش بنگرد که «از چه چیزی» باید برگردد، و «به سوی چه چیزی»؟ کسی که شراب میخورد از شرابخواری باید برگردد؛ و کسی که حضور قلبش در نماز شبش کم شده، باید از آنچه عامل این شده برحذر باشد! یادمان باشد: در این رجوع الی الله، اگرچه صراط یکی است اما همه در یک نقطه نیستند و از همه یکسان انتظار نمیرود.
(اینکه میگویند «هیچکس را در قبر دیگری نمیگذارند» به معنای فوق است، نه به معنای ترک امر به معروف.)
۶) پاسخ به یک شبهه در مورد این آیه
با توجه به این آیه، آیا از اینکه در کشور ما بلایای طبیعی این اندازه فساد و خرابی به بار میآورد اما در برخی کشورهای حتی کافر و بتپرست، این خبرها نیست، آیا میتوان نتیجه گرفت که جامعه ما فاسدتر است؟ هم بله، و هم خیر.
بله، از این جهت که جامعه دینی، ظرفیت انسانها را هم در خوبیها بالا میبرد و هم در بدیها (لذا همان طور که حضرت علی ع در عالم بینظیر است، معاویه هم بینظیر است: منافق که از از کافر بدتر است، در جامعه دینی پیدا میشود. در حدیث ۱ عذابهایی برای جامعه دینی هست که اصلا گناهش در جامعه کفر موضوعیت ندارد؛ و در حدیث ۲ یک مساله خاص جامعه دینی را بزرگترین عامل فساد در جهان برشمرده است. برای توضیح بیشتر مطلب روی لینک زیر کلیک کنید)
http://www.souzanchi.ir/the-religious-society-and-nefaq/
و خیر، از این جهت که مبنای تحلیل در «فاسد بودن یک جامعه» غیر از مبنای تحلیل در «فاسدتر بودن یک جامعه از جامعه دیگر» است. در اولی صرفا به آنچه عامل فساد است توجه میشود؛ اما در دومی ابتدا باید در هر جامعه مجموع فسادها و خوبیها را در نظر گرفت و سپس سرجمع هر جامعه را با سرجمع جامعه دیگر بررسی کرد.
(بر همین اساس است که با اینکه انحراف بعد از پیامبر بزرگترین فساد بود (حدیث۲) اما امام علی ع سکوت کرد تا همین جامعه توسط جامعه کفر نابود نشود.)
نکته بعدی را چون مطمئن نبودم در کانال نگذاشتم:
۷) اگرچه قرآن «فساد فی الارض» را گاه در خصوص ظلم در روابط انسانی (مائده/۳۲-۳۳ و ۶۴) و گاه در مورد مطلق فساد (چه در روابط انسانی و چه در نظام طبیعت (هود/۱۱۶، قصص۷۸ و ۸۳، غافر/۲۶، فجر/۱۲) به کار برده؛ اما ظاهرا فساد محل بحث در این آیه، اولا فساد در خشکی و دریاست (یعنی در نظام طبیعت، نه نظام روابط انسانی)؛ و ثانیا با انسان شروع شده است (پس از جنس خونخواری و درندگیای که قبل از انسان در روابط حیوانی حیوانات هم وجود دارد، نیست) اگر فساد در طبیعت، فساد حاصل دست انسان است و در خشکی و دریا (در زمین) اگر کارهای انسان نباشد فساد پدیدار نمیشود. (مثلا میلیونها سال که هنوز انسان پا به زمین نگذاشته بود، مساله آلودگیهای محیط زیست هم وجود نداشت!)
پس معلوم میشود انسانی که قرآن معرفی میکند و دربارهاش بحث دارد موجودی است که اختیار و توان تصرف غیرغریزی دارد و صرفا با هدایت غریزه رفتار نمیکند، تا حدی که میتواند خشکی و دریا را به فساد بکشاند. این تمایز مهمی در انسانشناسی است. برای همین آنچه انسانشناسان به عنوان انسان ماهر و ابزارساز و … نام میبرند، انسان نبوده است؛ زیرا تا قبل از انسان کنونی (که سابقهای کمتر از ۱۵۰۰۰ سال دارد) هیچ فسادی در طبیعت انجام نشده است.
[۱] . ابتدای خطبه چنین است:
عِبَادَ اللَّهِ إِنَّكُمْ وَ مَا تَأْمُلُونَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا أَثْوِيَاءُ مُؤَجَّلُونَ وَ مَدِينُونَ مُقْتَضَوْنَ أَجَلٌ مَنْقُوصٌ وَ عَمَلٌ مَحْفُوظٌ فَرُبَّ دَائِبٍ مُضَيَّعٌ وَ رُبَّ كَادِحٍ خَاسِرٌ وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ وَ صُلَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ وَ سُمَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاً عَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ الْعَاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ وَ هَلْ [خُلِّفْتُمْ] خُلِقْتُمْ إِلَّا فِي حُثَالَةٍ لَا تَلْتَقِي إِلَّا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ َ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
بندگان خدا! شما و آنچه از اين جهان آرزومنديد، مهمانانى هستيد كه مدّتى معيّن براى شما نهادهاند. و وامدارانيد كه پرداخت آن را از شما خواستهاند.- در- مدّتى كوتاه، و كردارى ضبط شده- و خدا و فرشتگان از آن آگاه-. چه بسا كوشندهاى كه تباه گردانيد و بسا رنجبرده كه زيان ديد. و شما در روزگارى هستيد كه خوبى در آن پشت كرده و همچنان مىرود، و بدى روى آورده و پيش مىدود. و طمع شيطان در تباه كردن مردمان بيشتر مىشود. اين روزگارى است كه ساز و ساخت شيطان قويتر گرديده، و فريب و بد سگالى او فراگيرتر گشته، و شكار وى در دسترش قرار گرفته. گوشه چشم به هر سو كه خواهى به مردم بيفكن! آيا جز مستمندى بينى با فقر دست به گريبان، يا دولتمندى با نعمت خدا در كفران، يا آن كه دست بخشش ندارد، و ندادن حق خدا را افزونى مال به حساب آرد، يا سركشى كه- از سخن حق روگردان است-، گويى گوش او از شنيدن موعظتها گران است. كجايند گزيدگان شما و نيكانتان، و آزادگان و جوانمردانتان؟ كجايند پرهيزگاران در كسب و كار، و پاكيزگان در راه و رفتار؟ آيا جز اين است كه همگان رخت بربستند، و از اين جهان پست و گذران، و تيره كننده عيش بر مردمان، دل گسستند؟ و شما مانديد! گروهى خوار و بىمقدار، كه از خردى رتبت، لب نخواهد به هم خورد تا نامشان را به زشتى برد، و همى خواهد يادشان را از خاطر بسترد، پس «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
بازدیدها: ۲۹