۶۹۴) قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ فَمَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

ترجمه

بگو من فقط انسانی هستم مثل شما، به من وحی می‌شود که  خدای شما تنها خدایی است واحد. پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.

نکات ادبی

«لقاء»

قبلا بیان شد که ماده «لقی» یا «لقو» به معنای «به دیدار هم نائل شدن» و «به هم رسیدن» (ملاقات و توافی) و به تعبیر دیگر، به معنای «در مقابل هم قرار گرفتن» و «با هم برخورد کردن» (مقابله و مصادفه) می‌باشد.

جلسه ۲۲۷ http://yekaye.ir/al-baqarah-2-37/

و برخی هم توضیح داده‌اند که در این ماده دو قید لحاظ شده است: «مقابل هم بودن» و «ارتباط داشتن»؛ و دیدار و مواجهه و به هم رسیدن، از آثار این معناست.

جلسه ۱۳۲ http://yekaye.ir/yunus-010-007/

اختلاف قرائت[۱]

حدیث

۱) اهمیت قرائت این آیه[۲]:

الف. از امام صادق ع روایت شده است: کسی نیست که آخر سوره کهف را هنگام خواب بخواند مگر در هر ساعتی که می‌خواهد از خواب بیدار شود.

الكافي، ج‏۲، ص۵۴۰؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۴۷۱؛ تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۱۷۵؛ مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۱

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنْ حَمْدَانَ الْقَلَانِسِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُذَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ يَقْرَأُ آخِرَ الْكَهْفِ عِنْدَ النَّوْمِ [حِينَ يَنَامُ] إِلَّا تَيَقَّظَ [اسْتَيْقَظَ مِنْ مَنَامِهِ] فِي السَّاعَةِ الَّتِي يُرِيد.

در إرشاد القلوب (للديلمي)، ج‏۱، ص۹۱ این حدیث به این صورت از پیامبر ص روایت شده که کسی که می‌ترسد که از نماز شب خواب بماند این آیه را بخواند و بگوید‌ «اللَّهُمَّ أَنْبِهْنِي لِأَحَبِّ السَّاعَاتِ إِلَيْكَ أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ أَسْأَلُكَ فَتُعْطِينِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ فَتَغْفِرُ لِي: خدایا مرا برای بهترینِ ساعات از نظر خودت، بیدار کن تا تو را بخوانم و اجابتم کنی و از تو درخواست کنم و به من عطا فرمایی و از تو بخشش بجویم و مرا ببخشی.»[۳]

 

ب. از امیرالمومنین ع روایت شده است: هیچ بنده‌ای نیست که آیه «بگو من فقط انسانی هستم مثل شما…» تا آخر سوره، را بخواند [و بخوابد]، مگر اینکه او را نوری باشد از بسترش به جانب مسجدالحرام، و کسی که نوری در مسجد الحرام دارد، او را نوری است به سوی بیت‌المقدس.

ثواب الأعمال، ص۱۰۷؛ مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۱[۴]

حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ:

مَا مِنْ عَبْدٍ يَقْرَأُ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ إِلَّا كَانَ لَهُ نُوراً مِنْ مَضْجَعِهِ إِلَى بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَإِنَّ مَنْ كَانَ لَهُ نُورٌ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ كَانَ لَهُ نُورٌ إِلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ.

در جامع الأخبار (للشعيري)، ص۴۷ این مضمون از رسول الله ص روایت شده، بدین صورت که نوری به سوی مکه دارد که آن نور فرشتگانی‌اند که تا هنگام بیداری‌اش نماز می‌خوانند؛ و کسی که در مکه باشد نوری به همین صورت به سوی بیت‌المقدس دارد. [۵]

 

ج. از رسول الله ص روایت شده است:

کسی که این آیه را هنگام خوابش بخواند که « بگو من فقط انسانی هستم مثل شما، به من وحی می‌شود که  خدای شما تنها خدایی است واحد. پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد» برایش نوری تا مسجدالحرام پرتوافکنی خواهد کرد که حاشیه آن نور فرشتگانی‌اند که تا صبح برایش استغفار می‌کنند.

فلاح السائل و نجاح المسائل، ص۲۸۲؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۴۷۱؛ تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۱۷۵

حَدَّثَ أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ نُعَيْمٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَيَّاشِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي الْحُسَيْنِ عَلِيِّ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِيِّ ص قَالَ: … مَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً سَطَعَ لَهُ نُورٌ إِلَى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَشْوُ ذَلِكَ النُّورِ مَلَائِكَةٌ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى يُصْبِحَ.

 

۲) احادیثی درباره فراز آخر این آیه «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

الف. از امام باقر ع روایت شده که از رسول الله ص درباره تفسیر این سخن خداوند «هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد …» سوال شد؛ فرمودند:

کسی که برای ریا کردن در برابر مردم نماز بگذارد مشرک است؛

کسی که برای ریا کردن در برابر مردم زکات [صدقه] بدهد مشرک است؛

کسی که برای ریا کردن در برابر مردم روزه بگیرد مشرک است؛

کسی که برای ریا کردن در برابر مردم حج بجا آورد مشرک است؛

کسی که کاری را از کارهایی که خداوند بدان دستور داده برای ریا کردن در برابر مردم  انجام دهد مشرک است؛

و خداوند عمل ریاکارانه را قبول نمی‌کند.

تفسير القمي، ج‏۲، ص۴۷

وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ تَفْسِيرِ قَوْلِ اللَّهِ «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ … إلخ» فَقَالَ: مَنْ صَلَّى مُرَاءَاةَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ زَكَّى مُرَاءَاةَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ صَامَ مُرَاءَاةَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ حَجَّ مُرَاءَاةَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ مَنْ عَمِلَ عَمَلًا مِمَّا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ مُرَاءَاةَ النَّاسِ فَهُوَ مُشْرِكٌ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلَ مُرَاءَاةٍ.[۶]

 

ب. از امام صادق ع درباره این فرموده خداوند که «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد» روایت شده که فرمودند:

گاه شخصی کار ثوابی انجام می‌دهد اما آن را به خاطر خدا انجام نمی دهد بلکه درصدد به نیکی معروف شدن نزد مردم است، دلش می‌خواهد که مردم حکایت وی را بشنوند؛ این کسی است که در پرستش پروردگارش شریکی قرار داده است.

سپس فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست که کار خوبی را مخفیانه انجام دهد و زمانی بر او بگذرد مگر اینکه خداوند خوبی‌ای را برایش آشکار سازد؛ و هیچ بنده‌ای نیست که کار بدی را مخفیانه انجام دهد و زمانی بر او بگذرد مگر اینکه خداوند بدی‌ای را برایش آشکار سازد.

الكافي، ج‏۲، ص۲۹۴؛ الزهد، ص۶۷؛ تفسير العياشي، ج‏۲، ص۳۵۲؛ الأصول الستة عشر، ص۲۳۳[۷]

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» قَالَ الرَّجُلُ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ لَا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِنَّمَا يَطْلُبُ تَزْكِيَةَ النَّاسِ يَشْتَهِي أَنْ يُسْمِعَ بِهِ النَّاسَ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَكَ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَسَرَّ خَيْراً فَذَهَبَتِ الْأَيَّامُ أَبَداً حَتَّى يُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ خَيْراً وَ مَا مِنْ عَبْدٍ يُسِرُّ شَرّاً فَذَهَبَتِ الْأَيَّامُ أَبَداً حَتَّى يُظْهِرَ اللَّهُ لَهُ شَرّاً.

 

ج. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند: هرکس نمازی گذارد که با آن ریا کند، شرک ورزیده است؛ و سپس این آیه را تلاوت کردند «بگو من فقط انسانی هستم مثل شما، به من وحی می‌شود که  خدای شما تنها خدایی است واحد. پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.»

و نیز فرمودند: خداوند سبحان می‌فرماید من بهترین شریک هستم، هرکس کسی را با من در کارش شریک گرداند، همه‌اش برای شریکم باشد نه برای من! زیرا که من قبول نمی‌کنم مگر چیزی که خالصاً برای من باشد.

و می‌فرماید: من بی‌نیازترین شریکان هستم؛ هرکه کاری انجام دهد و غیر مرا در آن شریک سازد، من از او بیزارم و آن برای کسی است که شریک من شده، نه برای من!

و نیز فرمودند: هر حقی حقیقتی دارد؛ و بنده‌ای به حقیقت اخلاص نرسد مگر اینکه دوست نداشته باشد که برای کاری که برای خدا انجام داده، مورد سپاس و ستایش قرار گیرد.

عدة الداعي و نجاح الساعي، ص۲۱۷[۸]؛ مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۰-۷۷۱[۹]؛ الدر المنثور، ج‏۴، ص۲۵۶-۲۵۸[۱۰]

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ صَلَّى صَلَاةً يُرَائِي بِهَا فَقَدْ أَشْرَكَ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا

وَ عَنْهُ ص قَالَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَنَا خَيْرُ شَرِيكٍ وَ مَنْ أَشْرَكَ مَعِي شَرِيكاً فِي عَمَلِهِ فَهُوَ لِشَرِيكِي دُونِي لِأَنِّي لَا أَقْبَلُ إِلَّا مَا خَلَصَ لِي

وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنِّي أَغْنَى الشُّرَكَاءِ فَمَنْ عَمِلَ عَمَلًا ثُمَّ أَشْرَكَ فِيهِ غَيْرِي فَأَنَا مِنْهُ بَرِي‏ءٌ وَ هُوَ لِلَّذِي أَشْرَكَ بِهِ دُونِي.

وَ قَالَ ص إِنَّ لِكُلِّ حَقٍّ حَقِيقَةً وَ مَا بَلَغَ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الْإِخْلَاصِ حَتَّى لَا يُحِبَّ أَنْ يُحْمَدَ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِ اللَّهِ.[۱۱]

 

د. از امام صادق ع از تفسیر آیه «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.» سوال شد، فرمودند:

کسی که نماز بخواند یا روزه بگیرد یا برده ای آزاد کند یا حج بجا آورد و ستایش مردم را بخواهد، در عملش شریک قرار داده؛ و این شرکی است که آمرزیده می‌شود!

تفسير العياشي، ج‏۲، ص۳۵۲

عن العلا بن الفضيل عن أبي عبد الله ع قال‏ سألته عن تفسير هذه الآية «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» قال من صلى أو صام أو أعتق أو حج يريد محمدة الناس، فقد اشترك في عمله و هو مشرك مغفور.

توضیح:

مرحوم فیض کاشانی در توضیح این عبارت اخیر گفته‌اند که مقصود این است که این شرک، از جنس شرکی که در سوره نساء (آیه ۴۸ و ۱۱۸) تصریح شده که مورد آمرزش قرار نمی‌گیرد، (که همان شرک آشکار است) نیست و شرک خفی است. (تفسير الصافي، ج‏۳، ص۲۷۰)[۱۲]

 

ه. حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابن‌مسعود روایت شده است که فرازهایی از آن قبلا گذشت.[۱۳] در فرازی از این حدیث آمده است:

ابن مسعود! کسی که علمی بیاموزد و بدان عمل نکند خداوند در روز قیامت او را کور محشور می‌سازد؛ و کسی که علمی را برای ریا [= کاری که به چشم مردم بیاید] و سمعه [= کاری که به گوش مردم برسد] بیاموزد که با آن در طلب دنیا برآید ، خداوند برکتش را از او می‌گیرد و معیشتش را بر وی تنگ می‌کند و او را به حال خویش وامی گذارد؛ و هر که را خداوند به حال خویش واگذارد هلاک شده است؛ خداوند متعال می‌فرماید: «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.»

مكارم الأخلاق، ص۴۵۱

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص‏ …

يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا فِيهِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى وَ مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ رِئَاءً وَ سُمْعَةً يُرِيدُ بِهِ الدُّنْيَا نَزَعَ اللَّهُ بَرَكَتَهُ وَ ضَيَّقَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَقَدْ هَلَكَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا

 

و. ابن‌عباس خطبه‌ای را از امیرالمومنین ع روایت کرده که حضرت در فرازی از آن فرمودند:

ای مردم! الان، الان [به خود آیید] پیش از پشیمانی؛ و پیش از آنکه «شخص گويد: دريغا بر آنچه در حضور خدا كوتاهى ورزيدم بى‏ترديد من از مسخره كنندگان بودم؛ يا بگويد: اگر خدايم هدايت مى‏كرد، مسلّماً از پرهيزگاران بودم.» (زمر/۵۶-۵۷) پس خداوند به او پاسخ دهد «آرى، نشانه‏هاى من بر تو آمد و آنها را تكذيب كردى و تكبّر ورزيدى و از كافران شدى.» (زمر/۵۸)

به خدا سوگند بازگشت را نمی‌خواهد مگر برای اینکه عمل صالحی انجام دهد و احدی را در پرستش پروردگارش شریک نگرداند.

الأمالي (للطوسي)، ص۶۸۵-۶۸۶

عَنْهُ، أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ [مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ شَاذَان‏]، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْمُفَضَّلِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ أَبِي الْحَسَنِ النَّحْوِيِّ الرَّازِيِّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ الزُّفَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي الْعَبَّاسُ بْنُ بَكَّارٍ الضَّبِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ الْهُذَلِيُّ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ:

ثُمَّ قَالَ: أَيُّهَا النَّاسُ، الْآنَ الْآنَ مِنْ قَبْلِ النَّدَمِ، وَ مِنْ قَبْلِ «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ‏ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ»، فَيَرُدُّ الْجَلِيلُ (جَلَّ ثَنَاؤُهُ): «بَلى‏ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ»، فَوَ اللَّهِ مَا سَأَلَ الرُّجُوعَ إِلَّا لِيَعْمَلَ صَالِحاً، وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً.

 

ح. حسن بن علی الوشاء می‌گوید: بر امام رضا ع وارد شدیم که در مقابلش آفتابه‌ای بود و می‌خواست وضو بگیرد. جلو رفتم تا من آب را برای ایشان بریزم. فرمود: حسن! دست نگه دار!

گفتم: چرا مرا از اینکه برای شما آب بریزم برحذر می‌دارید؟ آیا بدتان می‌آید که من هم اجری ببرم؟

فرمود: تو اجر ببری و من بار گناه بردارم؟!

گفتم: چطور؟

فرمود: آیا نشنیده‌ای سخن خداوند عز و جل را که فرمود «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در عبادت پروردگار خویش شریک نسازد.» و من الان وضو می‌گیرم برای نماز، که عبادت است؛ پس خوش ندارم که کسی در این کار با من مشارکت کند.

الكافي، ج‏۳، ص۶۹؛ تهذيب الأحكام، ج‏۱، ص۳۶۵[۱۴]

عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع وَ بَيْنَ يَدَيْهِ إِبْرِيقٌ يُرِيدُ أَنْ يَتَهَيَّأَ مِنْهُ لِلصَّلَاةِ فَدَنَوْتُ مِنْهُ لِأَصُبَّ عَلَيْهِ فَأَبَى ذَلِكَ وَ قَالَ مَهْ يَا حَسَنُ فَقُلْتُ لَهُ لِمَ تَنْهَانِي أَنْ أَصُبَّ عَلَى يَدِكَ تَكْرَهُ أَنْ أُوجَرَ قَالَ تُؤْجَرُ أَنْتَ وَ أُوزَرُ أَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ فَقَالَ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» وَ هَا أَنَا ذَا أَتَوَضَّأُ لِلصَّلَاةِ وَ هِيَ الْعِبَادَةُ فَأَكْرَهُ أَنْ يَشْرَكَنِي فِيهَا أَحَدٌ.

در من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۴۳ شبیه این مضمون از امام صادق ع در وصف وضوی امیرالمومنین ع روایت شده[۱۵] و در مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۱ این مضمون به این صورت که امام رضا ع مامون را دید و او را از این کار نهی کرد، آمده است.[۱۶]

 

۳) مصادیقی از تاکید رسول الله ص بر اینکه «من فقط بشری مثل شما هستم»:

الف. یکبار جمعی از بزرگان قریش می‌بینند که پیامبر در کنار خانه خدا مشغول دعوت مردم است؛ با هم قرار می‌گذارند که بروند و ایشان را با طرح اشکالاتی مغلوب کنند. می‌آیند و اشکالات خود را مطرح می‌کنند و برخی آیات بر ایشان نازل می‌شود و ایشان به تفصیل بدانها پاسخ می‌دهند. در فرازی از این واقعه آمده است:

سپس خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «بگو من فقط انسانی هستم مثل شما، به من وحی می‌شود که  خدای شما تنها خدایی است واحد» یعنی به آنان بگو کم در بشر بودن مانند شایم ولیکن پروردگارم مرا، و نه شما را، به نبوت اختصاص داد، همان گونه که برخی از انسانها، و نه برخی دیگر را، به ثروت و سلامتی و زیبایی اختصاص داد؛ پس منکر این نباشید که مرا هم به نبوت اختصاص دهد. …

التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري ع، ص۵۰۴؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۱، ص۳۱

عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع هَلْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُنَاظِرُ الْيَهُودَ وَ الْمُشْرِكِينَ إِذَا عَاتَبُوهُ وَ يُحَاجُّهُمْ؟ قَالَ بَلَى مِرَاراً كَثِيرَةً مِنْهَا …

قَالَ: وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ قَاعِداً ذَاتَ يَوْمٍ بِمَكَّةَ بِفِنَاءِ الْكَعْبَةِ إِذِ اجْتَمَعَ جَمَاعَةٌ مِنْ رُؤَسَاءِ قُرَيْشٍ مِنْهُمْ: الْوَلِيدُ بْنُ الْمُغِيرَةِ الْمَخْزُومِيُّ، وَ أَبُو الْبَخْتَرِيِّ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ، وَ الْعَاصُ بْنُ وَائِلٍ السَّهْمِيُّ، وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي أُمَيَّةَ الْمَخْزُومِيُّ، وَ كَانَ مَعَهُمْ جَمْعٌ مِمَّنْ يَلِيهِمْ كَثِيرٌ، وَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ يَقْرَأُ عَلَيْهِمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ يُؤَدِّي إِلَيْهِمْ عَنِ اللَّهِ أَمْرَهُ وَ نَهْيَهُ. فَقَالَ الْمُشْرِكُونَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: لَقَدِ اسْتُفْحِلَ أَمْرُ مُحَمَّدٍ، وَ عَظُمَ خَطْبُهُ فَتَعَالَوْا نَبْدَأْ بِتَقْرِيعِهِ وَ تَبْكِيتِهِ وَ تَوْبِيخِهِ، وَ الْإِحْتِجَاجِ عَلَيْهِ، وَ إِبْطَالِ مَا جَاءَ بِهِ لِيَهُونَ خَطْبُهُ عَلَى أَصْحَابِهِ، وَ يَصْغُرَ قَدْرُهُ عِنْدَهُمْ، فَلَعَلَّهُ يَنْزِعُ عَمَّا هُوَ فِيهِ مِنْ غَيِّهِ وَ بَاطِلِهِ وَ تَمَرُّدِهِ وَ طُغْيَانِهِ، فَإِنِ انْتَهَى وَ إِلَّا عَامَلْنَاهُ بِالسَّيْفِ الْبَاتِرِ….

ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْهِ: يَا مُحَمَّدُ «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَعْنِي آكُلُ الطَّعَامَ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» يَعْنِي قُلْ لَهُمْ: أَنَا فِي الْبَشَرِيَّةِ مِثْلُكُمْ، وَ لَكِنْ رَبِّي خَصَّنِي بِالنُّبُوَّةِ دُونَكُمْ، كَمَا يَخُصُّ بَعْضَ الْبَشَرِ بِالْغَنَاءِ وَ الصِّحَّةِ وَ الْجَمَالِ دُونَ بَعْضٍ مِنَ الْبَشَرِ، فَلَا تُنْكِرُوا أَنْ يَخُصَّنِي أَيْضاً بِالنُّبُوَّةِ.[۱۷]

 

ب. از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند: «من فقط انسانی هستم مثل شما» از شما همسر می‌گزینم و به همسری با شما درمی‌آیم؛ مگر فاطمه س که ازدواج او از آسمان نازل شد.

الكافي، ج‏۵، ص۵۶۸؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏۳، ص۳۹۳

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُخَلَّدِ بْنِ مُوسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَحْيَى الْيَرْبُوعِيِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَتَزَوَّجُ فِيكُمْ وَ أُزَوِّجُكُمْ إِلَّا فَاطِمَةَ ع فَإِنَّ تَزْوِيجَهَا نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ.

 

ج. روایت شده است که روزى كه ابراهيم فرزند رسول اللَّه، از دنيا رفت، خورشید گرفت.

مردم گفتند: گرفتن خورشید به خاطر مرگ ابراهيم است. پيغمبر اكرم ص چون این را شنید بیرون آمد و بعد از حمد و ثناى الهى، فرمود: اى مردم، خورشید و ماه دو آيه از آيات خداوند عز و جل هستند، و نه براى مرگ كسى گرفته مى‏شوند و نه برای زندگی کسی؛. پس هرگاه كسوف يا خسوف را ديديد، به مساجد بروید [= نماز آیات بخوانید]. و چشمانش، پر از اشك شد.

عرض كردند يا رسول اللَّه، شما نيز گريه مى‏كنيد؟

فرمود: من هم بشرى مثل شما هستم چشم مى‏گرید و دل مى‏شكند؛ ولى چيزى نمی گوییم که موجب غضب خداوند باشد. ای ابراهیم! به خدا سوگند که ما به خاطر تو بسیار غمگینیم.

مسكن الفؤاد عند فقد الأحبة و الأولاد (شهید ثانی)، ص۱۰۳-۱۰۴

وَ عَنْ مَحْمُودِ بْنِ لَبِيدٍ قَالَ: انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ مَاتَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ النَّاسُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ لِمَوْتِ إِبْرَاهِيمَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ سَمِعَ ذَلِكَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذَلِكَ فَافْزَعُوا إِلَى الْمَسَاجِدِ وَ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْكِي وَ أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ‏ فَقَالَ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ فَتَدْمَعُ الْعَيْنُ وَ يَفْجَعُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا يُسْخِطُ الرَّبَّ وَ اللَّهِ يَا إِبْرَاهِيمُ إِنَّا بِكَ لَمَحْزُونُونَ.

 

۴) حدیثی در معنای تاویلی آیه

سماعة بن مهران می گوید: از امام صادق ع درباره  «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، باید که عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.» سوال کردم؛

فرمود: عمل صالح، شناخت امامان است و  اینکه «هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد» تسلیم حضرت علی ع شدن است که در کنار او کسی را که این خلافت از آن او نیست و سزاوارش هم نیست، شریک نگرداند.

تفسير العياشي، ج‏۲، ص۳۵۳

عن سماعة بن مهران قال‏ سألت أبا عبد الله ع عن قول الله: «فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» قال: العمل الصالح المعرفة بالأئمة، «وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» التسليم لعلي لا يشرك معه في الخلافة من ليس ذلك له و لا هو من أهله‏

 

توجه

درباره «لقای پروردگار» درجلسه ۵۳۳ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-44/

و بویژه در جلسه ۴۰۲ http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-5/

احادیث و تدبرهایی مطرح شد که مجددا تکرار نمی‌شود.

همچنین عبارت «يُوحی‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ» قبلا در جلسه ۴۱۵ http://yekaye.ir/al-anbiyaa-21-108/ گذشت که مطالبی که آنجا بیان شد مجددا تکرار نخواهد شد.

 

با توجه به کثرت احادیث و تدبرهای این آیه، ارائه تدبرهای این آیه در کانال به روز بعد موکول می‌شود:

تدبر

۱) «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ  فَمَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

این آیه پایانی سوره است و به نظر می‌رسد خلاصه و جمع‌بندی‌ای از غرض سوره در آن است و اصول سه‌گانه دین (توحید و نبوت و معاد) را جمع کرده است:

توحید این عبارت است که «خدای شما تنها خدایی است واحد»؛

نبوت این است «من فقط انسانی هستم مثل شما، که به من وحی می‌شود»؛

و معاد این عبارت که «پس هر که این گونه است که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد» (المیزان، ج۱۳، ص۴۰۵)

 

۲) «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ»

پیامبر موظف است درباره خودش دو مطلب را با هم به ما بگوید:

الف. او بشری مانند ماست.

ب. به او وحی می‌شود.

تمام افراط و تفریطی که در شناسایی پیامبر رخ می‌دهد این است که عده‌ای بر جمله اول متمرکز می‌شوند و عده‌ای بر جمله دوم.

بحث تخصصی فلسفه دین (پیامبر‌شناسی)

«وحی» یک ارتباط بسیار خاص با خداوند است، یعنی دریافت پیامی مستقیم توسط یک انسان، از جانب خداوند برای مردم، بدون هیچ کم و کاست و هیچ اشکالی در دریافت و انتقال این پیام. به‌قدری این ارتباط خاص و منحصر به فرد و نامتعارف است که:

  • برخی اساساً امکان چنین ارتباطی با خدا را در مورد هر انسانی ناممکن قلمداد نموده، و بدین جهت نبوت را انکار کرده‌اند (انعام/۹۱؛ و حدیث۴)؛
  • برخی انسان خاص بودن او را زیر سوال برده‌اند:
    • خواه مانند بنی‌امیه ( و امروزه وهابیت) که با جعل احادیث دروغین کوشیده‌اند پیامبر ص را انسانی کاملا خطاکار و … نشان دهند تا بتوانند توجیهی بسازند برای اینکه خود و افرادی در سطح خود را خلیفه او معرفی کنند؛
    • و خواه مانند برخی از مدعیان روشنفکری که می‌کوشند این ارتباط را شبیه یک ارتباط عادی، حداکثر در حد مکاشفه‌های خطاپذیر عرفا، و بلکه تجربه دینی خطاپذیر مومنان عادی معرفی کنند.
  • و در طرف دیگر، برخی به خیال خود پیامبران را چنان از انسان‌های عادی متمایز و برتر قلمداد کرده‌اند که عملا او را موجودی فراتر از انسان و – نعوذ بالله- در رده خدا قلمداد می‌کنند (مانند تلقی مسیحیت از حضرت عیسی ع)؛

آنچه از خود وحی‌ای که خداوند برای ما فروفرستاده برمی‌آید این است که همه این دیدگاه‌ها دچار افراط یا تفریط اند.

 

۳) «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ»

پیامبر اگرچه شبیه ما یک انسان است، اما یک ویژگی خاص دارد که ما نداریم؛ و آن برخورداری وی از «وحی» است.

نقدی بر تلقی وحی به عنوان «مکاشفه» یا «تجربه دینی»

پیامبر یک انسان است، همانند همه انسان‌ها. و البته همان طور که انسان‌ها در امور مختلف با هم تفاوت دارند و خداوند به برخی چیزهایی داده که به برخی دیگر نداده است (حدیث۴، الف)؛ این انسان از موهبتی به نام وحی برخوردار شده است، که هیچ انسانی که پیامبر نباشد، حتی امامان معصوم نیز از این موهبت برخوردار نبودند:

توجه شود که بر اساس روایات متواتر، علم بسیار گسترده‌ای در اختیار ائمه اطهار ع بوده است (که گاه از آن به «علم غیب» تعبیر می‌شود، هرچند خود ائمه از اینکه این تعبیر در مورد علمشان به کار رود، ما را برحذر داشته‌اند؛ کافی، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۸)، با این حال تصریح شده که آنها پیامبر نیستند؛ و می‌دانیم که آنچه پیامبر را از غیر پیامبر متمایز می‌کند همین «وحی» است.

این نشان می‌دهد که حتی اینکه «وحی» را شبیه «علم ائمه ع» ، که معصوم از خطا و اشتباه است، بدانیم، درست نیست؛ چه رسد به اینکه بخواهیم آن را از جنس  مکاشفات عرفا، ویا اصطلاحاً تجربه دینی (که حتی برای عموم دینداران غیر عارف هم حاصل می‌شود) بدانیم، که خطاپذیر هم هست.

این گونه قیاس‌ها بیش از آنکه به فهم حقیقت وحی کمک کند، ما را از فهم آن دور می‌کند؛ و حق این است که همانند هر پدیده خاصی، کیفیت آن را باید از راه سوال و جواب از کسانی که خودشان واجد آن هستند به دست آوریم، نه صرفا با مقایسه آن با پدیده‌هایی که به نظر ما مشابه آن اند؛ اما خود آنها تصریح کرده‌اند که واقعا مشابه نیستند.

 

۴) «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ»

پیامبر اکرم ص انسان است؛ در عین حال، بر اساس روایات متواتر، والاترین و برترین مخلوق خداوند (اشرف مخلوقات) است؛

پس انسان ظرفیت این را دارد که بالاترین جایگاه را در میان مخلوقات به دست آورد.

 

۵) «أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ + فَـ + مَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»

چرا امید به دیدار پروردگار را متفرع کرد بر اینکه اله شما الهی واحد است؟

الف. چون رجوع و بازگشت همه خلایق به سوی خداوند [= دیدار خداوند] از لازمه‌های الوهیت اوست؛ یعنی او چون اله – و تنها اله- است، لازمه‌اش این است که آفرینش‌اش عبث نباشد و همه به سوی او برگردند و به دیدار او بروند؛ و از این جهت شبیه است به مضمون این آیه که می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ» (ص/۲۸)

ب. «اله» به معنای معبود است و برخی بر این باورند که از ماده «وله» به معنای کسی است که دیگران واله و شیدای او می‌شوند. اگر اله خود را بشناسید و بدانید که باید تنها واله و شیدای او شوید، امید دیدار او را خواهید داشت، و آنگاه است که به امید دیدار او برنامه زندگی خود را تنظیم خواهید کرد.

ج. …

 

۶) «فَمَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا»

انجام عمل صالح را مبتنی کرد بر «امید» به دیدار خداوند؛ و نه بر «یقین» به آن.

چرا؟

الف. امید به روز جزا و احتمال دادن آن کافی است که انسان از باب دفع ضرر محتمل، عمل صالح در پیش گیرد و از گناه دوری کند. (المیزان، ج۱۳، ص۴۰۶)

ب. آنچه محرک عمل است، صرف شناخت ذهنی – ولو شناخت یقینی – نیست؛ بلکه شناختی است که با احساسات و گرایشها هم درآمیخته شده باشد و یکی از تفاوتهای امید این است که علاوه بر شناخت، انگیزه هم در آن وجود دارد. به تعبیر دیگر، می خواهد نشان دهد که علاوه بر اطلاع، نوعی جهت‌گیری به قیامت هم باید در کار باشد که انسان سختی انجام عمل صالح را به تن بخرد.

ج. مساله صرفا «امید» نیست، بلکه امید است به «دیدار پروردگار خویش» و این غایت مطلوبی است که تنها محرک حقیقی برای انجام عمل صالح خالصانه می‌باشد.

د. …

 

۷) «فَمَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ»

فرمود «کان یرجو» و نفرمود «یرجو».

چرا؟

الف. اميد در انسان بايد به صورت يك حالت دائمى و پيوسته باشد، نه لحظه‏اى. (تفسير نور، ج‏۷، ص۲۳۷)

ب. …

 

۸) «فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

این جمله خلاصه‌ای است از پیام دین:

انجام عمل صالح، خالصانه برای خداوند (المیزان، ج۱۳، ص۴۰۶)

 

۹) «مَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

هر که به ملاقات پروردگار خویش امید دارد، عملی صالح انجام دهد و هیچکس را در پرستش پروردگار خویش شریک نسازد.

پس،

اگر کسی عمل صالحی انجام نمی‌دهد؛

یا اعمالش را فقط برای خدا انجام نمی‌دهد؛

در اینکه واقعا امید به دیدار پروردگارش داشته باشد، تردید کند!

برای تاملی بیشتر

آیا کسی که با بهانه‌هایی مانند «دلت پاک باشد» از انجام عمل صالح شانه خالی می‌کند، واقعا دلبسته دیدار خدا است؟

 

۱۰) «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

چرا فرمود: شرک نورزد «به عبادت پروردگارش»؛ و نفرمود «به پروردگارش»؟

الف. چون مقام بحث، مقام عمل صالح بود و عدم اخلاص در عمل، شرک ورزیدن به عبادت اوست، نه به خود او (ابن‌عباس، به نقل مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۷۰)

ب. …

 

۱۱) «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكمْ يُوحَی إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ  فَمَن كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

وقتی آیه با «قل: بگو» شروع می‌شود، علی‌القاعده مطلبی است که باید در نشر آن بکوشیم.

در اینجا چند مطلب آمده است تا هم خودمان آنها را درست بفهمیم، و هم به دیگران بگوییم که:

الف. پیامبر ص، یک بشری است مثل ما؛ همچون مسیحیان او را در حد خدا بالا نبریم؛

ب. پیامبر ص با اینکه بشر است، به او وحی می‌شود؛ و وحی و ارسال پیام خاص خدا به انسان امری ممکن است؛

ج. اله و معبود شما خدایی واحد است، پس واله و شیدای دیگران نشوید؛

د. خدایتان را اگر درست بشناسید و واله او شوید، امید دیدار او را خواهید داشت؛

ه. کسی که واقعا امید به دیدار او دارد انجام عمل صالح در زندگی را جدی می‌گیرد.

و. کسی که واقعا امید به دیدار او دارد، تنها برای او کار می‌کند و غیر او را در محاسباتش در نظر نمی‌گیرد.

تاملی با خویش

یکبار دیگر جملات فوق را مرور کنیم

چه اندازه این جملات را خودمان باور داریم؛ و چه اندازه در ترویج آنها در جامعه می‌کوشیم؟

آیا سبک زندگی ما دیگران را به این جملات دعوت می‌کند یا آنها را از این مطالب باز می‌دارد؟

 


[۱] . و قرأ الجمهور وَ لا يُشْرِكْ بياء الغائب كالأمر في قوله فَلْيَعْمَلْ. و قرأ أبو عمرو في رواية الجعفي عنه: و لا تشرك بالتاء خطابا للسامع و التفاتا من ضمير الغائب إلى ضمير المخاطب، و هو المأمور بالعمل الصالح ثم عاد إلى الالتفات من الخطاب إلى الغيبة في قوله بربه، و لم يأت التركيب بربك إيذانا بأن الضميرين لمدلول واحد و هو من في قوله فَمَنْ كانَ يَرْجُوا. (البحر المحيط فى التفسير، ج‏۷، ص۲۳۴)

[۲] . در کتب اهل سنت (الدر المنثور، ج‏۴، ص۲۵۷-۲۵۸) درباره اهمیت این آیه این دو حدیث هم آمده است:

و أخرج ابن جرير و ابن مردويه عن معاوية بن أبی سفيان انه تلا هذه الآية فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ الآية قال انها آخر آية نزلت من القرآن

و أخرج الطبراني و ابن مردويه عن أبی حكيم قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم لو لم ينزل علی أمتي الا خاتمة سورة الكهف لكفتهم

[۳] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: مَنْ خَافَ أَنْ يَنَامَ عَنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ فَلْيَقْرَأْ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ أَنْبِهْنِي لِأَحَبِّ السَّاعَاتِ إِلَيْكَ أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ أَسْأَلُكَ فَتُعْطِينِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ فَتَغْفِرُ لِي.

البته در برخی از منابع، منظور از آخر سوره کهف، دو آیه آخر این سوره معرفی شده، مثلا در أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص۲۶۳ آمده است:

وَ مَنْ خَافَ فَوَاتَ صَلَاةِ اللَّيْلِ فَلْيَقْرَأْ عِنْدَ نَوْمِهِ آخِرَ سُورَةِ الْكَهْفِ قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً فَمَنْ قَرَأَهُمَا أَيْقَظَهُ اللَّهُ لِصَلَاةِ لَيْلَتِهِ وَ لْيَسْأَلِ اللَّهَ عَقِيبَهُمَا إِيقَاظَهُ لِعِبَادَتِهِ.

و خواص این دو آیه به هم گره خورده است: مثلا در مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۱، ص۲۰۴ آمده است:

ثُمَّ تَقْرَأُ آيَةَ السُّخْرَةِ إِلَی آخِرِهَا وَ هِيَ ثَلَاثُ آيَاتٍ مِنَ الْأَعْرَافِ إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ إِلَی قَوْلِهِ مِنَ الْمُحْسِنِينَ وَ آيَتَيْنِ مِنْ آخِرِ الْكَهْفِ قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً إِلَی آخِرِ السُّورَة و ِ وَ عَشْرَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الصَّافَّاتِ سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ إِلَی آخِرِهَا وَ ثَلَاثَ آيَاتٍ مِنَ الرَّحْمَنِ يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِلَی قَوْلِهِ تَنْتَصِرانِ وَ آخِرَ الْحَشْرِ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ إِلَی آخِرِ السُّورَة.

[۴] . سندی وی چنین است: روی الشيخ أبو جعفر بن بابويه بإسناده عن عيسی بن عبد الله عن أبيه عن جده عن علي (ع)…

[۵] . وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قَرَأَ عِنْدَ مَضْجَعِهِ- قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ إِلَى بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً كَانَ لَهُ نُوراً يَتَلَأْلَأُ إِلَى مَكَّةَ حَشْوُ ذَلِكَ النُّورِ مَلَائِكَةٌ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَقُومَ وَ إِنْ كَانَ مَضْجَعُهُ بِمَكَّةَ كَانَ لَهُ نُوراً يَتَلَأْلَأُ مِنْ مَضْجَعِهِ إِلَى الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ حَشْوُ ذَلِكَ النُّورِ مَلَائِكَةٌ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ.

و در کتب اهل سنت نیز قریب این مضمون هست؛ مثلا در الدر المنثور، ج‏۴، ص۲۵۸ آمده است:

و أخرج ابن راهويه و البزار و ابن مردويه و الحاكم و صححه و الشيرازي في الألقاب عن عمر بن الخطاب قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم من قرأ في ليلة فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ الآية كان له نور من عدن ابن إلی مكة حشوه الملائكه

[۶] . در جلسه قبل، حدیث۱ و نیز در فرازی از حدیث۲ در جلسه ۶۸۳ نیز تفسیری از این آیات ارائه شد که مجددا تکرار نمی‌شود.

http://yekaye.ir/al-kahf-18-101/

[۷] . در اصول سته عشر سند چنین است: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ شُرَيْحٍ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ شُعَيْبٍ السَّبِيعِيِّ، عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ، قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: و فراز پایانی (ثم قال ما من عبد …) ‌را ندارد

[۸] . در تفسير العياشي، ج‏۲، ص۳۵۳ همین مضامین از قول ائمه ع آمده است:

عن علي بن سالم عن أبي عبد الله قال‏ قال الله تبارك و تعالى: أنا خير شريك، من أشرك بي في عمله لن أقبله إلا ما كان لي خالصا .

و في رواية أخرى عنه قال‏ إن الله يقول أنا خير شريك، من عمل لي و لغيري فهو لمن عمل له دوني‏ .

عن زرارة و حمران عن أبي جعفر و أبي عبد الله ع قالا لو أن عبدا عمل عملا يطلب به رحمة الله‏  و الدار الآخرة ثم أدخل فيه رضا أحد من الناس كان مشركا.

[۹] . مرحوم طبرسی این سه روایت را آورده:

قال مجاهد: جاء رجل إلی النبي ص فقال إني أتصدق و أصل الرحم و لا أصنع ذلك إلا لله فيذكر ذلك مني و أحمد عليه فيسرني ذلك و أعجب به فسكت رسول الله ص و لم يقل شيئا فنزلت الآية

روي عن النبي ص أنه قال قال الله عز و جل (أنا أغنی الشركاء عن الشرك فمن عمل عملا أشرك فيه غيري فأنا منه بري‏ء فهو للذي أشرك) أورده مسلم في الصحيح

روي عن عبادة بن الصامت و شداد بن أوس قالا سمعنا رسول الله ص يقول من صلی صلاة يرائي بها فقد أشرك و من صام صوما يرائي به فقد أشرك ثم قرأ هذه الآية.

همچنین این روایت که در هر دو کتاب مذکور آمده نیز در همین راستاست:

فِيمَا رَوَاهُ الْمُفَسِّرُونَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ إِنِّي أَتَصَدَّقُ وَ أَصِلُ الرَّحِمَ وَ لَا أَصْنَعُ ذَلِكَ إِلَّا لِلَّهِ فَيُذْكَرُ مِنِّي وَ أُحْمَدُ عَلَيْهِ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ أُعْجَبُ بِهِ فَسَكَتَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَمْ يَقُلْ شَيْئاً فَنَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا. (عدة الداعي و نجاح الساعي، ص۲۲۳؛ مجمع البيان، ج‏۶، ص۷۷۱)

[۱۰] . در الدر المنثور این روایات آمده که برخی از آنها در ضمن مطلب مذکور در متن آمد:

و أخرج عبد الرزاق و ابن أبی الدنيا في الإخلاص و ابن أبی حاتم و الطبراني و الحاكم عن طاوس قال قال رجل يا نبی الله انی أقف مواقف ابتغی وجه الله و أحب أن يری موطني فلم يرد عليه شيأ حتی نزلت هذه الآية فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً و أخرجه الحاكم و صححه و البيهقي موصولا عن طاوس عن ابن عباس

و أخرج هناد في الزهد عن مجاهد قال جاء رجل إلی النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم فقال يا رسول الله أتصدق بالصدقة و التمس بها ما عند الله و أحب أن يقال لي خيرا فنزلت فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ الآية

و أخرج هناد و ابن المنذر و ابن أبی حاتم و البيهقي عن سعيد في قوله فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ قال ثواب ربه فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ قال لا يرائي بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

و أخرج ابن أبی حاتم من وجه آخر عن سعيد بن جبير في قوله فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ قال من كان يخشی البعث في الآخرة فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً من خلقه قال النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم ان ربكم يقول أنا خير شريك فمن أشرك معی في عمله أحدا من خلقي تركت العمل كله له و لم أقبل الا ما كان لي خالصا ثم قرأ النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

و أخرج ابن ابی حاتم عن كثير بن زياد قال قلت للحسن قول الله فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً قال في المؤمن نزلت قلت أشرك بالله قال لا و لكن أشرك بذلك العمل عملا يريد الله به و الناس فذلك يرد عليه

و أخرج ابن أبی حاتم عن عبد الواحد بن زيد قال قلت للحسن أخبرني عن الرياء أشرك هو قال نعم يا بنی و ما تقرأ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

و أخرج الطبراني عن شداد بن أوس قال قال النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم إذا جمع الله الأولين و الآخرين ببقيع واحد ينفذهم البصر و يسمعهم الداعي قال أنا خير شريك كل عمل عمل لي في دار الدنيا كان لي فيه شريك فانا أدعه اليوم و لا أقبل اليوم الا خالصا ثم قرأ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ … فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً

و أخرج أحمد و ابن أبی الدنيا و ابن مردويه و الحاكم و صححه و البيهقي عن شداد بن أوس سمعت رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول من صلی يرائي فقد أشرك و من صام يرائي فقد أشرك و من تصدق يرائي فقد أشرك ثم قرأ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ الآية

و أخرج البرار و ابن مندة و البيهقي و ابن عساكر عن عبد الرحمن بن غنم انه قيل له أ سمعت رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول من صام رياء فقد أشرك و من صلی رياء فقد أشرك و من تصدق رياء فقد أشرك قال بلی و لكن رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم تلا هذه الآية فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فشق ذلك علی القوم و اشتد عليهم فقال ألا أفرجها عنكم قالوا بلی يا رسول الله فقال هي مثل الآية التي في الروم وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ فمن عمل رياء لم يكتب لا له و لا عليه

و أخرج أحمد و البيهقي عن محمود بن لبيد ان رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم قال ان أخوف ما أخاف عليكم الشرك الأصغر قالوا و ما الشرك الأصغر يا رسول الله قال الرياء يقول الله يوم القيامة إذا جزی الناس بأعمالهم اذهبوا إلی الذين كنتم تراؤن في الدنيا فانظروا هل تجدون عندهم جزاء

و أخرج البزار و البيهقي عن أنس قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم تعرض أعمال بنی آدم بين يدي الله عز و جل يوم القيامة في صحف مختتمة فيقول الله القوا هذا و اقبلوا هذا فتقول الملائكة يا رب و الله ما رأينا منه الا خيرا فيقول ان عمله كان لغير وجهی و لا أقبل اليوم من العمل الا ما أريد به وجهی

و أخرج البزار و ابن مردويه و البيهقي بسند لا باس به عن الضحاك بن قيس قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول الله أنا خير شريك فمن أشرك معی أحدا فهو لشريكي يا أيها الناس أخلصوا الأعمال لله فان الله لا يقبل من الأعمال الا ما خلص له و لا تقولوا هذا لله و للرحم فانه للرحم و ليس لله منه شي

و اخرج الحاكم و صححه عن عبد الله بن عمرو انه قال يا رسول الله أخبرني عن الجهاد و الغزو قال يا عبد الله ان قاتلت صابرا محتسبا بعثك الله صابرا محتسبا و ان قتلت مرائيا مكاثرا علی أی حال قاتلت أو قتلت بعثك الله علی تلك الحال

و أخرج أحمد و الدارمي و النسائي و الروياني و ابن حبان و الطبراني و الحاكم و صححه عن يحيی بن الوليد بن عبادة بن جده ان النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم قال من غزی و هو لا ينوي في غزاته الا عقالا فله ما نوی

و أخرج ابن أبی شيبة و أحمد عن عبد الله بن عمرو سمعت رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول من قام بخطبة لا يلتمس بها الا رياء و سمعة أوقفه الله عز و جل يوم القيامة في موقف رياء و سمعة

و أخرج ابن أبی شيبة و أحمد عن أبی سعيد الخدري عن النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم قال من يرائي يرائي الله به و من يسمع يسمع الله به

و أخرج ابن أبی شيبة عن محمود بن لبيد قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم إياكم و شرك السرائر قالوا و ما شرك السرائر قال ان يقوم أحدكم يريد صلاته جاهدا لينظر الناس اليه فذلك شرك السرائر

عن أبی موسی الأشعري قال خطبنا رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم ذات يوم فقال أيها الناس اتقوا الشرك فانه أخفی من دبيب النمل فقالوا و كيف نتقيه و هو أخفی من دبيب النمل يا رسول الله قال قولوا اللهم انا نعوذ بك ان نشرك بك شيأ نعلمه و نستغفرك لما لا نعلم

و أخرج الحاكم و صححه و البيهقي في شعب الايمان عن معاذ بن جبل سمعت رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول ان يسيرا من الرياء شرك و ان من عادی أولياء الله فقد بارز الله بالمحاربة و ان الله يحب الأبرار الأخفياء الأتقياء الذين ان غابوا لم يفتقدوا ان حضروا لم يدعوا و لم يعرفوا قلوبهم مصابيح الدجا يخرجون من كل غبراء مظلمة

و أخرج البيهقي و ضعفه عن أبی الدرداء ان رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم قال ان الاتقاء علی العمل أشد من العمل ان الرجل ليعمل فيكتب له عمل صالح معمول به في السر يضعف أجره سبعين ضعفا فلا يزال به الشيطان حتی يذكره الناس و يعلنه فيكتب علانية و يمحی تضعيف أجره كله ثم لا يزال به الشيطان حتی يذكره للناس الثانية و يحب ان يذكر و يحمد عليه فيمحی من العلانية و يكتب رياء فاتقی الله امرؤ صان دينه فان الرياء شرك

و أخرج أحمد و البيهقي عن أبی امامة عن النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم قال ان أحسن أوليائي عندي منزلة رجل ذو حظ من صلاة أحسن عبادة ربه في السر و كان غامضا في الناس لا يشار اليه بالأصابع عجلت منيته و قل تراثه و قلت بواكيه

و أخرج البيهقي عن أبی هريرة قال خرج النبي صلی الله عليه [و آله] و سلم فقال تعوذ بالله من جب الحزن قبل من يسكنه قال المراءون بأعمالهم

و أخرج البيهقي عن جابر قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم يقول الله عز و جل كل من عمل عملا أراد به غيری فانا منه برئ

و أخرج ابن مردويه عن أبی هريرة قال قال رسول الله صلی الله عليه [و آله] و سلم اتقوا الشرك الأصغر قالوا و ما الشرك الأصغر قال الرياء يوم يجازی الله العباد بأعمالهم يقول اذهبوا إلی الذين كنتم تراؤن في الدنيا أنظروا هل تصيبون عندهم جزاء

[۱۱] . همچنین این احادیث نبوی هم در همین راستا هستند:

نَرْوِي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» قَالَ لَيْسَ مِنْ رَجُلٍ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ لَا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ إِنَّمَا يَطْلُبُ تَزْكِيَةَ النَّاسِ يَشْتَهِي أَنْ تَسْمَعَ بِهِ النَّاسُ إِلَّا أَشْرَكَ «بِعِبَادَةِ رَبِّهِ» فِي ذَلِكَ الْعَمَلِ فَيُبْطِلُهُ الرِّيَاءُ وَ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ تَعَالَى الشِّرْكَ. (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص۳۸۷)

قَالَ شَدَّادُ بْنُ أَوْسٍ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَرَأَيْتُ فِي وَجْهِهِ مَا سَاءَنِي فَقُلْتُ مَا الَّذِي أَرَى بِكَ فَقَالَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِيَ الشِّرْكَ فَقُلْتُ أَ يُشْرِكُونَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَا يَعْبُدُونَ شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَا وَثَناً وَ لَا حَجَراً وَ لَكِنَّهُمْ يُرَاءُونَ بِأَعْمَالِهِمْ وَ الرِّيَاءُ هُوَ الشِّرْكُ كَلَّا فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا (مجموعة ورام، ج‏۲، ص۲۳۳)

[۱۲] . أقول: يعني انّه ليس من الشّرك الّذي قال اللَّه تعالى إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ* و ذلك لأنّ المراد بذلك الشرك الجليّ و هذا هو الشّرك الخفيّ.

[۱۳] .عبارت اول حدیث فوق در جلسه۶۸، حدیث۱ http://yekaye.ir/nuh-071-21/

و فرازهای دیگری از این حدیث در جلسه۷۷، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-hadeed-057-14/

و جلسه۱۳۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-02/

و جلسه ۱۵۸، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-jathiyah-045-23/

و جلسه۱۶۲، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-isra-017-018/

و جلسه ۱۷۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/qiamat-75-5/

و جلسه ۱۸۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-13/

و جلسه۵۷۹، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-lail-92-19/

و جلسه۵۸۹، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-kahf-18-8/

و جلسه ۶۰۹، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-kahf-18-28/

و جلسه ۶۲۷، حدیث۵ http://yekaye.ir/al-kahf-18-46/

و جلسه ۶۸۸، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-105/ گذشت.

[۱۴] . سند شیخ طوسی چنین است: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَحْمَرِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ

[۱۵] . قَالَ الصَّادِقُ ع‏ … وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذَا تَوَضَّأَ لَمْ يَدَعْ أَحَداً يَصُبُّ عَلَيْهِ الْمَاءَ فَقِيلَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لِمَ لَا تَدَعُهُمْ يَصُبُّونَ عَلَيْكَ الْمَاءَ فَقَالَ لَا أُحِبُّ أَنْ أُشْرِكَ فِي صَلَاتِي أَحَداً وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً.

[۱۶] . روي أن أبا الحسن الرضا (ع) دخل يوما علی المأمون فرآه يتوضأ للصلاة و الغلام يصب علی يده الماء فقال لا تشرك بعبادة ربك أحدا فصرف المأمون الغلام و تولی إتمام وضوئه بنفسه

[۱۷] . ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ أَمَّا قَوْلُكَ: « [إِنَ‏] هَذَا مَلِكُ الرُّومِ، وَ مَلِكُ الْفُرْسِ‏ لَا يَبْعَثَانِ رَسُولًا إِلَّا كَثِيرَ الْمَالِ، عَظِيمَ الْحَالِ، لَهُ قُصُورٌ وَ دُورٌ وَ فَسَاطِيطُ وَ خِيَامٌ وَ عَبِيدٌ وَ خُدَّامٌ، وَ رَبُّ الْعَالَمِينَ فَوْقَ هَؤُلَاءِ كُلِّهِمْ فَهُمْ عَبِيدُهُ» فَإِنَّ اللَّهَ لَهُ التَّدْبِيرُ وَ الْحُكْمُ لَا يَفْعَلُ عَلَى ظَنِّكَ وَ حُسْبَانِكَ، وَ لَا بِاقْتِرَاحِكَ، بَلْ يَفْعَلُ ما يَشاءُ، وَ يَحْكُمُ ما يُرِيدُ وَ هُوَ مَحْمُودٌ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّمَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ لِيُعَلِّمَ النَّاسَ دِينَهُمْ، وَ يَدْعُوَهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ، وَ يَكِدَّ نَفْسَهُ فِي ذَلِكَ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ، فَلَوْ كَانَ صَاحِبَ قُصُورٍ يَحْتَجِبُ فِيهَا وَ عَبِيدٍ وَ خَدَمٍ يَسْتُرُونَهُ عَنِ النَّاسِ أَ لَيْسَ كَانَتِ الرِّسَالَةُ تَضِيعُ وَ الْأُمُورُ تَتَبَاطَأُ أَ وَ مَا تَرَى لِمُلُوكٍ إِذَا احْتَجَبُوا كَيْفَ يَجْرِي الْفَسَادُ وَ الْقَبَائِحُ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ بِهِ وَ لَا يَشْعُرُونَ يَا عَبْدَ اللَّهِ وَ إِنَّمَا بَعَثَنِيَ اللَّهُ وَ لَا مَالَ لِي لِيُعَرِّفَكُمْ قُدْرَتَهُ وَ قُوَّتَهُ، وَ أَنَّهُ هُوَ النَّاصِرُ لِرَسُولِهِ، لَا تَقْدِرُونَ عَلَى قَتْلِهِ وَ لَا مَنْعِهِ مِنْ رِسَالَتِهِ، فَهَذَا أَبْيَنُ فِي قُدْرَتِهِ وَ فِي عَجْزِكُم وَ سَوْفَ يُظْفِرُنِي اللَّهُ بِكُمْ فَأُوَسِّعُكُمْ قَتْلًا وَ أَسْراً، ثُمَّ يُظْفِرُنِي اللَّهُ بِبِلَادِكُمْ، وَ يَسْتَوْلِي عَلَيْهَا الْمُؤْمِنُونَ مِنْ دُونِكُمْ، وَ دُونَ مَنْ يُوَافِقُكُمْ عَلَى دِينِكُمْ…

Visits: 317

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*