۴۴۶-۴۴۷) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏؛ يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ؛ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً

  ۲۰ رمضان ۱۴۳۸

ترجمه

به نام خداوند رحمت‌گستر هماره رحیم؛

ای جامه به خود پیچیده!

شب را جز اندکی به‌ پا خیز!

سوره مزمل

بسم الله الرحمن الرحیم

با توجه به اینکه فرازی از مباحث سوره احزاب به پایان رسید و از آیه ۲۸ فراز جدیدی شروع می‌شود؛ فعلا پرداختن به مباحث سیاسی اجتماعی را به همین جا بسنده می‌کنیم و با توجه به حال و هوای ماه مبارک رمضان، ان‌شاءالله از امروز به سراغ سوره مزمل خواهیم رفت.

 

نکته علوم قرآنی: تعداد آیات سوره

درباره اینکه تعداد آیات این سوره چندتاست عدد ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ مطرح شده است. یکی از علل این تفاوت آن است که برخی دو آیه اول را مجموعاً یک آیه دانسته‌اند.

توضیح تخصصی علوم قرآنی

قبلا درباره یکسان‌ساری مصحف در زمان عثمان توضیح داده شد که وی «پنج مصحف» در شهرهای مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام قرار داد، که «هفت قرائت»ی که امروزه رایج‌تر است، بر اساس همین پنج مصحف است (در کوفه سه قرائت رواج یافت). (در جلسه۲۸۰ http://yekaye.ir/al-hegr-15-41/  و سپس جلسه۳۴۲ http://yekaye.ir/al-balad-90-13/  و نیز در پاورقی اول جلسه۳۵۶ http://yekaye.ir/al-alaq-96-9-10/#_ftn1  و جلسه۳۷۵، تدبر۴ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-17/ )

اما «درباره تعداد آیات قرآن، شش روایت» وجود دارد که دوتای آنها به عنوان روایت مدینه (مدنی اول، و مدنی اخیر) و چهار‌تای دیگر به عنوان روایت اهل کوفه، مکه، بصره و شام مطرح است. این روایت‌ها بر اساس این بوده است که در یک روایت گاه دو آیه را یک آیه به حساب می‌آورده‌اند یا معتقد بوده‌اند این دو آیه است؛ در مورد دو عدد مربوط به مدینه هم می‌دانیم که قاری اهل مدینه نافع بوده است و وی دو راوی داشته است: ورش و قالون. عدد «مدنی اول» همان است که قرائت قالون را بر اساس آن تنظیم می‌کنند و عدد «مدنی اخیر» آن است که قرائت «ورش» را بر اساس آن تنظیم می‌کنند.

به هر حال، امروزه دقیقا محل تفاوت این دیدگاهها معلوم است. بر این اساس درباره تعداد آیات قرآن این نظرات مطرح شده است:

مکتب کوفی: ۶۲۳۶ آیه

مکتب مکی: ۶۲۱۹

مکتب مدنی: (دو عدد دارد) ۶۰۰۰ و ۶۲۱۴ آیه

مکتب بصری: ۶۲۰۴ آیه

مکتب شامی: ۶۲۲۵ آیه.

شماره‌گذاری مصحف عثمانی (که اکنون رایج‌ترین مصحف است)‌ بر اساس عدد کوفی بوده است.[۱] توضیح این بحث به زبان عربی در لینک زیر می‌توانید مطالعه کنید.

http://www.nquran.com/index.php?group=view&rid=21609 [۲]

بر همین اساس، در سوره مزمل سه عدد مطرح شده است.

به نظر اهل کوفه و شام و «مدنی اول» ۲۰ آیه است (چنانکه در مصحف کنونی چنین است.) که همگی «یا أیها المزمل» را یک آیه مستقل به حساب آورده‌اند.

به نظر اهل مکه هم ۲۰ آیه است با این تفاوت که آنها نه این آیه، بلکه عبارت «إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً» در آیه ۱۵ را یک آیه مستقل به حساب آورده‌اند.

به نظر اهل بصره ۱۹ آیه است. چون هیچیک از این دو را مستقل ندانسته‌اند.

به نظر «مدنی اخیر» ۱۸ آیه است. چون علاوه بر موارد فوق، آیه ۱۷ (فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شيبا) را هم مستقل ندانسته و آن را همراه با آیه بعد، یک آیه به حساب آورده است. (مجمع البيان[۳]، ج‏۱۰، ص۵۶۵؛ التبيان فى تفسير القرآن[۴]، ج‏۱۰، ص۱۶۰)

 

سوره مزمل را از سوره‌های مکی، و برخی دومین سوره نازل شده (یعنی بلافاصله بعد از سوره علق) دانسته‌اند (شواهد التنزيل، ج‏۲، ص۴۱۴)[۵] هرچند برخی معتقدند که مورد یکی دو‌ آیه آن در مدینه نازل شده است و بعدا [به دستور پیامبر ص] در این سوره قرار داده شده است. (از ابن‌عباس و قتاده در مورد آیه۱۰، و از ثعلبی در مورد آیه۲۰ چنین روایت شده است؛ الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏۱۹، ص۳۱)[۶].

اهمیت قرائت سوره مزمل

۱) از رسول خدا روایت شده است:

کسی که سوره مزمل را بخواد، تنگنا در دنیا و آخرت از او برداشته می‌شود.

مجمع البيان ، ج‏۱۰، ص۵۶۵

أبي بن كعب قال قال رسول الله ص:

و من قرأ سورة المزمل رفع عنه العسر في الدنيا و الآخرة.

 

۲) از امام صادق ع روایت شده است:

کسی که سوره مزمل را در نماز عشاء یا در آخر شب بخواند شب و روز همراه با سوره مزمل براو شاهد خواهند بود و خداوند او را به حیات طیبه زنده کند و به مرگ طیب بمیراند.

ثواب الأعمال، ص۱۲۰؛ مجمع البيان ، ج‏۱۰، ص۵۶۵؛ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا ع، ص۳۴۳

بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ جَابِرٍ [حازم] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُزَّمِّلِ فِي الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ أَوْ فِي آخِرِ اللَّيْلِ كَانَ لَهُ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ شَاهِدَيْنِ مَعَ سُورَةِ الْمُزَّمِّلِ وَ أَحْيَاهُ اللَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ أَمَاتَهُ مِيتَةً طَيِّبَةً.

 

نکات ترجمه

«الْمُزَّمِّلُ»

از ماده «زمل» و در اصل «المتزمّل» بوده است که حرف تاء به خاطر اینکه مخرج ادای آن به حرف زاء نزدیک است در هم ادغام شده‌اند (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۶۷).

برخی اصل ماده «زمل» را به معنای «بار سنگینی از میان بارهای سنگین بر دوش کشیدن» دانسته‌اند (معجم مقاييس اللغة، ج‏۳، ص۲۵) و برخی توضیح داده‌اند که به معنای تحمل کردن [بار سنگین] ی است به نحوی که با ‌پیچیده شدن همراه باشد که هم در مورد امور جسمانی به کار می‌رود مانند اینکه کسی با لباس‌های ضخیم خود را بشدت بپیچد یا بر روی شتر چنان بار گذاشته شود که گویی وی را کاملا احاطه کرده و در خود غرق نموده، و هم در مورد امور معنوی مانند اینکه گفته شود که کثرت عیالات او را در خود پیچاند.  (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏۴، ص۳۶۸)

«ازدمال» به معنای کل چیزی را یکدفعه بر دوش کشیدن است و «زامله» شتری است که برای حمل غذا و کالا استفاده می‌شود (كتاب العين، ج‏۷، ص۳۷۱) «تزمیل» را به معنای «مخفی کردن» و «در پارچه پیچیدن»، و «تزمّل» را به معنای «درون چیزی پیچیده شدن» (تلفّف) دانسته‌اند (القاموس المحيط، ج‏۳، ص۵۳۵).

بدین ترتیب، تعبیر «متزمّل» به معنای کسی است که خود را در پارچه (لباس یا بستر خواب) پیچیده است، و گفته‌ شده که استعاره است برای کسی که به خاطر دشواری کار، گویی می‌خواهد از انجامش شانه خالی کند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۳)

این ماده تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.

شأن نزول

روایت شده است که پیامبر ص [بعد از دریافت اولین وحی الهی ار غار حرا برگشت و] بر حضرت خدیجه وارد شد در حالی که داشت از جا کنده می‌شد و فرمود «زمّلونى» در همین حال بود که جبرئیل او را ندا داد: «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ»

تفسير جوامع الجامع، ج‏۴، ص۳۸۲؛ البحر المحيط، ج‏۱۰، ص۳۱۱

و روى أنّه دخل على خديجة و قد جئث[۷] فرقا، فقال: زمّلونى، فبينا هو على ذلك إذ ناداه جبرئيل عليه السّلام: «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ»

حدیث

۱) از امام باقر ع درباره اینکه خداوند می‌فرماید: «شب را جز اندکی به‌ پا خیز!» سوال شد؛

فرمودند: خداوند به او دستور داد که هر شب نماز بگذارد؛ مگر اینکه شبی از شبها بر او بیاید که [نتواند] هیچ نمازی در آن نماز بگذارد.

تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۳۳۵

مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» قَالَ أَمَرَهُ اللَّهُ أَنْ يُصَلِّيَ كُلَّ لَيْلَةٍ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَ عَلَيْهِ لَيْلَةٌ مِنَ اللَّيَالِي لَا يُصَلِّي فِيهَا شَيْئاً.

توضیح

ظاهرا امام ع در این حدیث «قلیلا» را استثنا از تعداد شبها دانسته، نه از مقدار شب؛ یعنی هر شب نماز بگذار مگر اندکی از شبها که مثلا به خاطر بیماری و … از انجام نماز شب معذوری. (ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج‏۴، ص۵۱۷)

 

۲) عده‌ای از شیعیان به منظور تهنیت به مناسبت ولادت امام زمان ع خدمت امام حسن عسکری ع می‌رسند و سوالاتی هم می‌پرسند از جمله اینکه می‌گویند به نظر ما چنین رسیده که وقت نمازهای یومیه در قرآن نیامده است و پیامبر ص خود آنها را تعیین کرده است. حضرت توضیح می‌دهند که این زمانها در قرآن تعیین شده است تا می‌رسند به اینکه:

… و نماز شب را هم بیان کرد؛ و بیان این مطلب در این کلام خداوند آمد آنجایی که تعبیر «بعد از نماز عشاء» (نور/۵۸) را آورد؛ و این را خداوند در کتابش یاد کرد که: بعد از آن، نماز شب است و فرمود: «ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی به‌ پا خیز! نصف آن یا اندکی کمتر یا بیشتر؛ و قرآن را به ترتیل بخوان» و این «نصف و بیشتر» را تبیین کرد و فرمود: «همانا پروردگارت مى‏داند كه تو نزديك به دو سوّم از شب يا نصف آن يا يك سوّم آن را [به نماز] برمى‏خيزي؛ و نیز گروهى از كسانى كه با تواند، و خداست كه شب و روز را اندازه‏گيرى مى‏كند» (مزمل/۲۰) تا آخر سوره.

الهداية الكبرى، ص۳۴۸

عَنْ عِيسَى بْنِ مَهْدِيٍّ الْجَوْهَرِيِّ قَالَ: خَرَجْتُ أَنَا وَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَتَّابٌ وَ طَالِبٌ ابْنَا حَاتِمٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ الْخَصِيبِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ جِنَانِ مِنْ جُنْبُلَا إِلَى سَامَرَّا فِي سَنَةِ سَبْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ … فَلَمَّا دَخَلْنَا عَلَى سَيِّدِنَا أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) بَدَأْنَا بِالْبُكَاءِ قَبْلَ التَّهْنِئَة …

فَقَالَ سَيِّدُنَا إِنَّ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ وَ أَوْقَاتَهَا سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ لَا الْخَمْسُ مُنَزَّلَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ قَائِلٌ مِنَّا: رَحِمَكَ اللَّهُ مَا اسْتَسَنَّ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِلَّا مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: أَمَّا صَلَوَاتُ الْخَمْسِ فَهِيَ‏ عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ كَمَا فَرَضَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَلَى رَسُولِهِ وَ هِيَ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ رَكْعَةً فِي سِتَّةِ أَوْقَاتٍ أُبَيِّنُهَا لَكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُه‏.

… وَ بَينَ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ قَدْ جَاءَ بَيَانُ ذَلِكَ فِي قَوْلِهِ «وَ مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ» فَذَكَرَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ سَمَّاهَا وَ مِنْ بَعْدِهَا صَلَاةُ اللَّيْلِ حَكَى فِي قَوْلِهِ: يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا وَ بَيَّنَ النِّصْفَ وَ الزِّيَادَةَ وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى‏ مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ.

 

۳) از امام صادق ع روایت شده است:

از جمله چیزهایی که رسول الله به حضرت علی ع سفارش کرد این بود که…

علی جان! مومن سه شادی در دنیا دارد:

دیدار برادران [دینی]

[رسیدن وقت] افطار در روزه؛

و تهجد (شب‌زنده‌داری برای عبادت) در آخر شب.

علل الشرائع، ج‏۲، ص۳۶۶

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ فِيمَا أَوْصَى بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع‏ …

يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ فَرَحَاتٌ لِلْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيَا لِقَاءُ الْإِخْوَانِ وَ الْإِفْطَارُ فِي الصِّيَامِ وَ التَّهَجُّدُ مِنْ آخِرِ اللَّيْل.[۸]

۴) از امام سجاد ع سوال شد: چه می‌شود که کسانی که به تهجد در شب مشغول‌اند خوش‌سیماترین مردمانند؟

فرمود: چون آنها با خداوند خلوت کرده‌اند و خداوند خلعتی از نور خود بر آنها پوشاند.

علل الشرائع، ج‏۲، ص۳۶۶

أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع‏ قَالَ:

سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَا بَالُ الْمُتَهَجِّدِينَ بِاللَّيْلِ مِنْ أَحْسَنِ النَّاسِ وَجْهاً؟

قَالَ لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ.

 

۵) از نوف بکالی روایت شده است که شبی نزد امیرالمومنین ع بیتوته کردم. او تمام شب را نماز گزارد و هر از چند یکبار بیرون می‌آمد و به آسمان نگاهی می‌کرد و قرآن تلاوت می نمود. مدتی که از تاریکی شب گذشته بود به من نزدیک شد و فرمود: نوف! خوابیده‌ای یا هنوز رمقی داری؟ گفتم: رمقی دارم و با چشمانم از تو رمق می‌گیرم یا امیرالمومنین!

فرمود: نوف! خوشا به حال زاهدان در دنیا و راغبان به آخرت؛ آنان‌اند که زمین را بساط، و خاکش را بستر، و آبش را پاکی، و قرآن را عبا [= روپوش، روانداز] ، و دعا را شعار خود قرار دادند؛ از دنیا کنده شدند همانند شیوه حضرت عیسی ع، که خداوند عز و جل به حضرت عیسی ع وحی کرد:

به بزرگان بنی‌اسرائیل بگو در خانه‌ای از خانه‌های من وارد نشوند مگر با دلهایی طاهر و چشمانی خاشع و دستانی پاک؛ وبگو که هرچه می‌خواهید دعا کنید که دعای هیچیک از شما را که بر عهده‌اش مظلمه‌ای از جانب خلایقم باشد، استجابت نمی‌کنم.

الخصال، ج‏۱، ص۳۳۸

حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ نَوْفٍ قَالَ:

بِتُّ لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ ع فَكَانَ يُصَلِّي اللَّيْلَ كُلَّهُ وَ يَخْرُجُ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ فَيَنْظُرُ إِلَى السَّمَاءِ وَ يَتْلُو الْقُرْآنَ قَالَ فَمَرَّ بِي بَعْدَ هُدُوءٍ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ يَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ قُلْتُ بَلْ رَامِقٌ أَرْمُقُكَ بِبَصَرِي يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ أُولَئِكَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِيباً وَ الْقُرْآنَ دِثَاراً وَ الدُّعَاءَ شِعَاراً وَ قُرِّضُوا مِنَ الدُّنْيَا تَقْرِيضاً عَلَى مِنْهَاجِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ع قُلْ لِلْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا يَدْخُلُوا بَيْتاً مِنْ بُيُوتِي إِلَّا بِقُلُوبٍ طَاهِرَةٍ وَ أَبْصَارٍ خَاشِعَةٍ وَ أَكُفٍّ نَقِيَّةٍ وَ قُلْ لَهُمُ اعْلَمُوا أَنِّي غَيْرُ مُسْتَجِيبٍ لِأَحَدٍ مِنْكُمْ دَعْوَةً وَ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِي‏ قِبَلَهُ مَظْلِمَةٌ.

تدبر

۱) «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ»

مقصود از این مخاطب قرار دادن پیامبر با این واژه چیست؟

الف. همان معنای ساده آن است «ای جامه به خود پیچیده» (قتاده، به نقل مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۶۸) از این جهت که وقتی از غار حرا برگشت، از شدت حالی که به ایشان دست داده بود خود را در جامه و پتو پیچیده بود.[۹]

ب. یعنی ای کسی که عبای نبوت را به خود پیچیده‌ای، یعنی قرار است سنگینی بار این مسئولیت را تحمل کنی (عکرمه، به نقل مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۶۸)

ج. این تعبیر گرفته شده از حالت هنگام خطاب است؛ عرب وقتی بخواهد با ملاطفت، و نه عتاب، کسی را خطاب قرار دهد، از حالتی که در آن است کلمه مشتق می‌سازد؛ و این مورد هم از همین باب است؛ همان گونه که یکبار پیامبر ص حضرت علی ع را دید که خوابیده و صورت بر خاک گذاشته و خطاب کرد «ابوتراب، بلند شو» (سهیلی، به نقل البحر المحيط، ج‏۱۰، ص۳۱۱)[۱۰]

د. این عبارت، نه عتاب، بلکه تحسین ایشان است به وضعیتی که داشته، گویی دامن همت به کمر زده و لباسش را سخت به خود پیچیده و آماده انجام مسئولیت گردیده است. (فقه القرآن (راوندی)، ج‏۱، ص۱۷۰)[۱۱]

ه. چه‌بسا ناشی از این باشد که پیامبر در ابتدای دعوتش که با تمسخر و اذیت مواجه شد، فشار غم بر ایشان چنان بوده که پتو به خود پیچیده که بخوابد تا اندکی از این فشارها بیاساید، و خطاب می‌شود: ای که چنین جامه بخود پیچیده‌ای بلند شو و نماز شب بخوان و با استعانت از نماز، بر صبر و استقامتت در این مسیر بیفزا؛ همان که در جای دیگر فرمود: «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» (بقره/۱۵) (المیزان، ج۲۰، ص۶۰)

و. …

 

۲) «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ»

برخی از این آیه استفاده در سیر و سلوک کرده‌اند. مثلا ملاصدرا پس از اینکه توضیح می‌دهد اهل معرفت برای سیر و سلوک شروطی مطرح کرده‌اند که یکی از آنها خلوت است؛ و خلوت کامل آن است که نه تنها پیرامون شخص کسی نباشد بلکه همه‌جا هم تاریک باشد که چیزی توجه شخص را به خود جلب نکند؛ می‌گوید نمی‌بینی خداوند متعال گاه پیامبر ص را با تعابیر «مدثر» و «مزمل» خطاب قرار می داد. (شرح أصول الكافي، ج‏۱، ص۴۴۹)

 

۳) «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ؛ قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً»

می‌دانیم که اگرچه این آیات مخاطبش پیامبر ص بوده، اما شأن نزول هیچگاه مضمون آیه را تخصیص نمی‌زند و ما هم باید خود را مخاطب قرآن بدانیم.

شاید برای شما هم پیش آمده است:

در فشار ناملایمات انسان گاه دلش می‌خواهد به رختخواب برود و با پیچیدن پتو به دور خود، بخوابد تا از ناملایمات بیاساید. چه‌بسا این تعبیر، می‌تواند خطاب کند که ای کسی که در ناملایمات قرار گرفته‌ای! به جای اینکه با پناه بردن به رختخواب بخواهی از ناملایمات زندگی خلاص شوی، بلند شو و در دل شب نماز و قرآن بخوان و از خدایت یاری و استعانت بجوی، که آن صرفا مُسکّن است و این دوای شفابخش. (اقتباس از المیزان، ج۲۰، ص۶۰)

 

۴) «قُمِ اللَّيْلَ»

مراد از «قیام شب» چیست؟

الف. قیام برای خصوص «نماز شب» است. (المیزان، ج۲۰، ص۶۰)

ب. قیام برای نماز در شب، اعم از «نماز شب» به صورت خاص (یعنی همان یازده رکعتی که هشت‌تایش نافله شب است و دوتایش شع و یکی وتر) یا هر نماز د تهجد دیگری در شب. (المیزان، ج۲۰، ص۶۰؛ مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۶۸)

ج. شب‌زنده‌داری به معنای عام، اعم از اقامه نماز یا قرآن یا دعا و مناجات و … .

د. …

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند                    گرد در و بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود به شب بربندند                        الا در عاشقان که شب باز کنند

https://ganjoor.net/abusaeed/robaee-aa/sh260/ [۱۲]

 

۵) «قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً»

درباره استثنای «اندکی» از قیام شب حداقل دو معنا گفته شده است که با توجه به قاعده «امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا) همگی ممکن است مد نظر بوده باشد:

الف. استثناء از «کل شب» است، یعنی فقط اندکی از شب تا سحر را بخواب و بقیه‌اش به قیام بگذران. (مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۶۸)

ب. استثناء از «کل شب‌ها» است، یعنی فقط اندکی از شب‌ها باشد که به قیام لیل اقدام نکنی (حدیث۱)

 

۶) «قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً»

چرا این اندازه بر قیام شب تاکید شده است؟

الف. شاید بدین جهت که مشغولیت‌های انسان کمتر است؛ همان که در آیه ۷ همین سوره تذکر می‌دهد که «روز گرفتاری‌ها و مشغله‌هایت فراوان است»

ب. چون شب همه به خواب می‌روند و انسان تنها می‌ماند و در خلوت راحت‌تر و خالصانه‌تر می‌تواند متوجه خدا شود.

ج. …

نکته تخصصی انسان‌شناسی

اگر کسی حقیقت ملکوتی خود را جدی بگیرد، می‌فهمد که دنیا مسیر گذر است، نه مقصد؛ پس برنامه دنیایی‌اش باید تابع هدف نهایی‌اش باشد، نه همّ و غمّ اصلی‌اش دنیا باشد. و هدف نهایی ما رسیدن به رضوان الله است؛ پس برقراری ارتباط با خدا باید محور برنامه‌های ما باشد، نه حاشیه آن.

تاملی با خویش

آیا این چنین‌ایم؟

راستی شبها چه اندازه زمان پای شبکه‌های مجازی و تلویزیون و … می‌گذرانیم، و چه اندازه حال و رمق برای عبادت و نماز و دعا داریم؟

از خدا بخواهیم به حق این شبهای قدر دست ما را بگیرد و شب‌زنده‌داری این شبها پرتوی بر تمامی شب‌های سال‌مان بیفکند و برای ما مقدر کنند که ان‌شاءالله هر شب را مقداری به ارتباط خاص با خدا بپردازیم.


[۱] . علامه طباطبایی در المیزان، ج۱۳، ص۲۳۲-۲۳۳ چنین توضیح داده‌اند:

و أما عدد الآي فلم يرد فيه نص متواتر يعرف الآي و يميز كل آية من غيرها و لا شي‏ء من الآحاد يعتمد عليه، و من أوضح الدليل على ذلك اختلاف أهل العدد فيما بينهم و هم المكيون و المدنيون و الشاميون و البصريون و الكوفيون.

فقد قال بعضهم: إن مجموع القرآن ستة آلاف آية، و قال بعضهم: ستة آلاف و مائتان و أربع آيات، و قيل: و أربع عشرة، و قيل: و تسع عشرة، و قيل: و خمس و عشرون، و قيل: و ست و ثلاثون.

و قد روى المكيون عددهم عن عبد الله بن كثير عن مجاهد عن ابن عباس عن أبي بن كعب، و للمدنيين عددان ينتهي أحدهما إلى أبي جعفر مرثد بن القعقاع و شيبة بن نصاح، و الآخر إلى إسماعيل بن جعفر بن أبي كثير الأنصاري و روى أهل الشام عددهم عن أبي الدرداء، و ينتهي عدد أهل البصرة إلى عاصم بن العجاج الجحدري، و يضاف عدد أهل الكوفة إلى حمزة و الكسائي و خلف قال حمزة أخبرنا بهذا العدد ابن أبي ليلى عن أبي عبد الرحمن السلمي عن علي بن أبي طالب.

و بالجملة لما كانت الأعداد لا تنتهي إلى نص متواتر أو واحد يعبأ به و يجوز الركون إليه و يتميز به كل آية عن أختها لا ملزم للأخذ بشي‏ء منها فما كان منها بينا ظاهر الأمر فهو و إلا فللباحث المتدبر أن يختار ما أدى إليه نظره.

و الذي روي عن علي (ع) من عدد الكوفيين معارض بأن البسملة غير معدودة في شي‏ء من السور ما خلا فاتحة الكتاب من آياتها مع أن المروي عنه (ع) و عن غيره من أئمة أهل البيت (ع) أن البسملة آية من القرآن و هي جزء من كل سورة افتتحت بها و لازم ذلك زيادة العدد بعدد البسملات.

و هذا هو الذي صرفنا عن إيراد تفاصيل ما ذكروه من العدد هاهنا، و ذكر ما اتفقوا على عدده من السور القرآنية و هي أربعون سورة و ما اختلفوه في عدده أو في رءوس آية من السور و هي أربع و سبعون سورة و كذا ما اتفقوا على كونه آية تامة أو على عدم كونه آية مثل «الر» أينما وقع من القرآن و ما اختلف فيه، و على من أراد الاطلاع على تفصيل ذلك أن يراجع مظانه.

البته اشکال ایشان در مورد بسم الله ظاهرا وارد نیست زیرا در روایات نفرموده اند که بسم الله آیه مستقلی است، در حالی که اینجا بحث بر سر استقلال آیه است.

[۲] . توضيح المراد بالاختلاف في عدّ الآي:

الاختلاف في علم عدّ الآي يراد به الاختلاف في تحديد موضع انتهاء الآيات، ولا يعني زيادة آيات، أو نقصها، أو زيادة ألفاظ، فسورة الإخلاص مثلًا أربع آيات في العد المدني الأول، والعد المدني الثاني، والعد البصري، والعد الكوفي، وخمس آيات في العد المكي، والعد الشامي، وخلافهم  في قوله تعالى:  {لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ} هل هي آية أم آيتان؟ فمن عدّها آية واحدة، فالسورة عنده أربع آيات، ومن عدها آيتين فالسورة عنده خمس آيات.

أهل العدد ستة، وهذ العدد موافق لعدد المصاحف التي وجه بها سيدنا عثمان بن عفان -رضي الله عنه- إلى الأمصار، وتفاصيلها كما يلي:

* العدّ المدني الأول: وهو ما يرويه نافع، عن شيخيه أبي جعفر، وشيبة بن نصاح؛ ويرويه الكوفيون عنهم، دون تعيين أحد منهم بعينه، وهو العد الذي اعتمدناه لقالون، وأبي جعفر.

واختلف عنه في “فعقروها” من قوله تعالى: {فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا}[الشمس: ۱۴] ، وقد اعتمدنا عده له.

*  العدّ المدني الأخير: هو ما يرويه إسماعيل بن جعفر، وقالون، عن سليمان بن مسلم بن  جماز، عن شيبة، وأبي جعفر، وهو العد الذي اعتمدناه لورش.  وقد وقع الخلاف بين أبي جعفر، وشيبة في ستة مواضع، وبيانها:

۱- “تحبون” في قوله تعالى:{لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}[آل عمران: ۹۲]، وقد اعتمدنا ترك عدها للمدني الأول، وعدها للمدني الأخير.

۲- “إبراهيم” في قوله تعالى {فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ}[ آل عمران:۹۷ ]، وقد اعتمدنا عدها للمدني الأول، وترك عدها للمدني الأخير.

۳- “ليقولون” في قوله تعالى {وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ}[الصافات: ۱۶۷]، وقد اعتمدنا ترك عدها للمدني الأول، وعدها للمدني الأخير.

۴- “نذير” في قوله تعالى {قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ}[الملك:۹]، وقد اعتمدنا ترك عده للمدني الأول، والأخير.

۵- “طعامه” في قوله تعالى {فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ}[عبس: ۲۴]، وقد اعتمدنا ترك عدها للمدني الأول، وعدها للمدني الأخير.

۶- “تذهبون” في قوله تعالى {فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ}[التكوير: ۲۶]، وقد اعتمدنا ترك عدها للمدني الأول، وعدها للمدني الأخير.

* العدّ المكي: ما رواه عبد الله بن كثير، عن مجاهد بن جبر، عن ابن عباس -رضي الله عنه-، عن أبيّ بن كعب -رضي الله عنه-، عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، وهو العد الذي اعتمدناه لابن كثير.

– وقد اختلف عن المكي في “المسلمين” من قوله تعالى: {وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ}[الحج: ۷۸]، وقد اعتمدنا عدها له.

– واختلف عنه في “قريبا” من قوله تعالى: {إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا}[النبأ: ۴۰]، وقد اعتمدنا عدها له.

– واختلف عنه في “فعقروها” من قوله تعالى: {فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا}[الشمس: ۱۴]، وقد اعتمدنا عدها له.

* العدّ البصري: ما يرويه عاصم الجحدري، وأيوب بن المتوكل، ويعقوب الحضرمي، وهو العد الذي اعتمدناه لأبي عمرو البصري، ويعقوب الحضرمي.

وقد اختلف عن البصري في “أقول” من قوله تعالى: {قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ}[ص: ۸۴]،  وقد اعتمدنا عدم عدها له.

* العد الكوفي: ما رواه حمزة الزيات، عن ابن أبي ليلى، عن أبي عبد الرحمن السلمي، عن علي بن أبي طالب -رضي الله عنه-، وسفيان الثوري، عن عبد الأعلى، عن  أبي عبد الرحمن السلمي، عن علي بن أبي طالب -رضي الله عنه-، وهو العد الذي اعتمدناه لعاصم، وحمزة، والكسائي، وخلف في اختياره.

* العدّ الدمشقي: وهو ما رواه يحيى بن الحارث الذماري، عن عبد الله بن عامر، عن أبي الدرداء -رضي الله عنه-، وهو العد الذي اعتمدناه لابن عامر.

وبعضهم يزيد عدًّا سابعًا هو العد الحمصي: وهو ما رواه شريح بن يزيد، مسندًا إلى خالد بن معدان.

[۳] . ثماني عشرة آية المدني الأخير و تسع عشرة بصري عشرون في الباقين.

اختلافها: ثلاث آيات «الْمُزَّمِّلُ» كوفي شامي و المدني الأول «شِيباً» غير المدني الأخير «إِلَيْكُمْ رَسُولًا» مكي.

[۴] . و هي عشرون آية في الكوفي و المدني الاول و تسع عشرة في البصري و ثماني عشرة في المدني الأخير

[۵] . حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حَبِيبٍ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَغَوِيُّ بِهَا قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُلْقَانِيُّ حَدَّثَنَا الْمُطَهَّرُ بْنُ الْحَكَمِ الْكَرَابِيسِيُّ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ وَاقِدٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: أَوَّلُ مَا نَزَلَ مِنَ الْقُرْآنِ بِمَكَّةَ بِلَا خِلَافٍ «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» ثُمَّ «يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ» [وَ سَاقَ الْكَلَامَ‏] إِلَى [قَوْلِهِ:]. وَ أَوَّلُ مَا نَزَلَ بِالْمَدِينَةِ الْبَقَرَةُ، ثُمَّ الْأَنْفَالُ إِلَى قَوْلِهِ: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ ثُمَّ آلُ عِمْرَانَ، ثُمَّ الْأَحْزَابُ، ثُمَّ الْمُمْتَحِنَةُ، ثُمَّ النِّسَاءُ، ثُمَّ إِذَا زُلْزِلَتْ ثُمَّ الْحَدِيدُ، ثُمَّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الرَّعْدُ، ثُمَّ الرَّحْمَنُ، ثُمَّ هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ، ثُمَّ الطَّلَاقُ، ثُمَّ لَمْ يَكُنْ، ثُمَّ الْحَشْرُ.

[۶] . سورة المزمل وهي سبع و- عشرون آية مكية كلها في قول الحسن و- عكرمة و- عطاء و- جابر. و- قال ابن عباس و- قتادة: إلا آيتين منها: وَ- اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ [المزمل: ۱۰] و- التي تليها، ذكره الماوردي. و- قال الثعلبي: قوله تعالى: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى‏ [المزمل: ۲۰] إلى آخر السورة، فإنه نزل بالمدينة.

البته شیخ طوسی (در تبیان، ج۱۰، ص۱۶۰) می‌گوید : «مكية في قول ابن عباس و الضحاك» و استثنای مذکور را نمی‌آورد اما لزوما منافاتی ندارد چون ابن‌عباس هم بقیه سوره را مکی می‌داند.

[۷] . در نسخه الکترونیکی تفسیر التقلین (احتمالا به تبع نسخه چاپی) «جئت» آورده که قطعا اشتباه و بی‌معنی است، بلکه «جُئِثَ» بوده است که اصلا در الفايق في غريب الحديث، ج‏۱، ص۱۶۰ همین روایت را برای ذکر نمونه‌ای از کاربرد این کلمه آورده است.

[۸] . روایات در باب نماز شب بسیار است. از باب تیمن و تبرک به برخی اشاره می شود:

وَ وَصَّى رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْوَصِيَّةِ الظَّاهِرَةِ إِلَيْهِ فَقَالَ فِيهَا وَ عَلَيْكَ يَا عَلِيُّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ يَا عَلِيُّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ يَا عَلِيُّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ (المقنعة، ص۱۱۹)

وَ قَالَ الصَّادِقُ ع لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ لَمْ يُصَلِّ صَلَاةَ اللَّيْل‏ (المقنعة، ص۱۱۹)

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ هَارُونَ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَتَى أُصَلِّي صَلَاةَ اللَّيْلِ فَقَالَ صَلِّهَا آخِرَ اللَّيْلِ قَالَ فَقُلْتُ فَإِنِّي لَا أَسْتَنْبِهُ فَقَالَ تَسْتَنْبِهُ مَرَّةً فَتُصَلِّيهَا وَ تَنَامُ فَتَقْضِيهَا فَإِذَا اهْتَمَمْتَ بِقَضَائِهَا بِالنَّهَارِ اسْتَنْبَهْتَ. (تهذيب الأحكام، ج‏۲، ص۳۳۵)

[۹] . از سدی هم این مطلب نقل شده است که: معناه يا أيها النائم و كان قد تزمل للنوم (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۶۸)

[۱۰] سهیلی در ابتدای این توضیح اصرار دارد که این را نباید جزء اسامی پیامبر ص به شمار آورد، اما به نظر می‌رسد که چنین اصراری بی‌وجه است بویژه که در برخی از احادیث این به عنوان اسم حضرت آمده، [البته نه به معنای اسمی که در جامعه ایشان را این گونه خطاب قرار دهند، که احتمالا منظور سهیلی هم همین بوده است]

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ أَعْمَشَ بْنِ عِيسَى عَنْ حَمَّادٍ الطيافي [الطَّنَافِسِيِ‏] عَنِ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي كَمْ لِمُحَمَّدٍ اسْمٌ فِي الْقُرْآنِ قَالَ قُلْتُ اسْمَانِ أَوْ ثَلَاثٌ فَقَالَ يَا كَلْبِيُّ لَهُ عَشَرَةُ أَسْمَاءَ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً وَ طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏ وَ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ وَ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ وَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ وَ يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ وَ يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا فَالذِّكْرُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ مُحَمَّدٍ ص وَ نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ فَاسْأَلْ يَا كَلْبِيُّ عَمَّا بَدَا لَكَ قَالَ فَأُنْسِيتُ وَ اللَّهِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ فَمَا حَفِظْتُ مِنْهُ حَرْفاً أَسْأَلُهُ عَنْهُ. (بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۵۱۲)

[۱۱] . و قوله تعالى يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ليس بتهجين بل هو ثناء عليه و تحسين لحاله التي كان عليها ثم أمره بأن يختار على الهجود التهجد و على التزمل التشمر لا جرم أن رسول الله ص أقبل على إحياء الليالي مع إصباحه حتى ظهرت السماء في وجوههم

[۱۲] . این شعر در آدرس فوق جزء رباعیات ابوسعید ابوالخیر ثبت شده است.

جالب اینجاست که با اندک تفاوتی همین شعر جزء‌رباعیات بابا افضل کاشانی هم ثبت شده است:

برخیز که عاشقان به شب راز کنند              گرد در و بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود به شب در بندند            الا در عاشقان که شب باز کنند

http://ganjoor.net/babaafzal/robba/sh69/

Visits: 96

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*