۴۸۰) أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ

ترجمه

[بدین جهت] که مال و فرزندانی دارد؛

نکات ترجمه

«أَنْ كانَ …»

به لحاظ نحوی این عبارت را در موضع نصب دانسته‌اند (منصوب به نزع خافض) که در اصل «بأن کان» یا «لأن کان» بوده است و آنگاه حداقل سه گونه اعراب برای آن ممکن است (که سه معنای متفاوت می‌دهد و همه می‌تواند درست باشد)

  1. می‌توان این عبارت را متعلق دانست به «لا تطع»، یعنی از او اطاعت مکن به خاطر اینکه [= از ترس اینکه] دارای مال و فرزندان است. (زجاج و فراء، به نقل مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۰۳)
  2. می‌تواند متعلق باشد به آیه بعد، یعنی: او به خاطر اینکه خود را دارای مال و فرزندان می‌بیند آیات ما را تکذیب می‌کند. (الکشاف، ج۴، ص۵۸۸؛ البحر المحيط في التفسير، ج‏۱۰، ص۲۳۹)
  3. می‌تواند متعلق باشد به ویژگی‌های قبل، یعنی او چنین و چنان است به سبب اینکه خود را دارای مال و فرزندان می‌بیند. (إعراب القرآن و بيانه، ج‏۱۰، ص۱۷)

اختلاف قرائات

قرائت «أن کان» در ابتدای این آیه، که قرائت حفص از عاصم است توسط اغلب قراء سبعه – کسائی، از کوفه و نیز قرائت اهل مکه (ابن‌کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) – و نیز قرائت خلف (از قراء‌عشره) و بسیاری از قرائات شاذه (ابن‌محیصن، یزیدی، مطوعی) نیز به همین صورت قرائت شده است.[۱]

اما در قرائت ابن‌عامر (اهل شام)، حمزه (کوفه)، و شعبه از عاصم (کوفه) – از قرائات سبعه- و نیز ابوجعفر و یعقوب (از قراء عشره) و حسن (از شواذ) همزه استفهام در ابتدایش آمده است «أ أن کان» که در اغلب اینها به صورت «آن کان» (ادغام دو همزه) قرائت شده است. (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۴۹۷[۲]؛ أنوار التنزيل، ج‏۵، ص۲۳۴[۳]؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص۵۶۴[۴])

برخی معتقدند در این صورت هم همه معانی قبلی همچنان ممکن است و فقط به صورت استفهامی مطرح می‌شود (الکشاف، ج۴، ص۵۸۸)؛ اما برخی بر این باورند که اگر به این صورت باشد، آنگاه معنای شماره۱ را دیگر نمی‌توان از آیه برداشت کرد زیرا به لحاظ نحوی، چون مطلبی که هم‌رتبه با استفهام است [یعنی نهیِ «لاتطع»] نمی‌تواند بر آن مقدم شود، و لذا معنای اصلی همان است که «آیا به سبب اینکه مال و فرزندان دارد، آیات ما را تکذیب می‌کند؟» یعنی آیا به جای اینکه شکر این نعمت را به جا آورد آن را تکذیب می‌کند؟ (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۵۰۲)

حدیث

۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

با مال و فرزند چه می‌کند، کسی که از آنها جدا می‌شود و در حالی که برهنه و عاری از آنها شده به خاطر آنها محاسبه می‌شود؟! عریان و برهنه در دنیا وارد شدید و عریان و برهنه از آن خارج می‌شوید و این دنیا تنها پلی است؛

پس، از آن عبور کنید و مراقبش باشید!

إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۱، ص۱۹

قَالَ َ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏:

مَا يَصْنَعُ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ مَنْ يَخْرُجُ مِنْهَا وَ يُحَاسَبُ عَلَيْهَا عُرَاةً دَخَلْتُمُ الدُّنْيَا وَ عُرَاةً تُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ إِنَّمَا هِيَ قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوا عَلَيْهَا وَ انْتَظِرُوهَا.

 

۲) پیامبر اکرم ص وصایایی به ابوذر فرمودند که داستان آن و فرازی از آن در جلسه ۳۲۸ گذشت: http://yekaye.ir/al-hajj-22-23/

در فراز دیگری از آن آمده است:

ابوذر! همانا دنیا جسم و روح را به خود مشغول می‌کند؛ و همانا خداوند عز و جل از اهل دنیا در مورد نعمتهای حلالش سوال می‌کند پس چگونه خواهد بود حال کسی که از حرامش برخوردار شده است!

ابوذر! من از خداوند عز و جل درخواست کردم که روزیِ کسی که مرا دوست دارد در حد کفایتش قرار دهد؛ و به کسی که مرا دشمن می‌دارد [آنچه می‌خواهد] مال و فرزند بدهد!

الأمالي (للطوسي)، ص۵۳۲ ؛ مكارم الأخلاق، ص۴۶۴

يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ لِلْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ، فَإِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَسْأَلُ أَهْلَ الدُّنْيَا عَمَّا نُعِّمُوا فِي حَلَالِهَا، فَكَيْفَ بِمَا نُعِّمُوا فِي حَرَامِهَا! يَا أَبَا ذَرٍّ، إِنِّي قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَنْ يَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ أَحَبَّنِي الْكَفَافَ، وَ يُعْطِيَ مَنْ أَبْغَضَنِي الْمَالَ وَ الْبَنِينَ.

 

دو روایت دیگر هم در این مضمون آمده که به فهم بهتر حدیث فوق کمک می‌کند:

از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر خدا ص فرمود: خدایا محمد و آل محمد را روزی بده! و به کسی که محمد و آل محمد را دوست دارد در حد حفظ آبرو و کفایتش بده! و کسی که محمد و آل محمد را دشمن دارد [هرچه دلش می‌خواهد] مال و فرزند بده!

از امام سجاد ع روایت شده است که: پیامبر ص به چوپانی گذشت که شترانی داشت. کسی را فرستاد که از او بخواهد که ایشان را سیراب کند [= از شیر شتران به ایشان بدهد] او گفت: آنچه که در پستان آنهاست شیری است که برای  نوشیدن صبح‌مان است و آن شیری هم که در ظروف است برای وعده شام‌مان است. پیامبر ص فرمود: خدایا مال و فرزندانش را زیاد کن!

سپس رفتند و به چوپان دیگری رسیدند و کسی را سراغ او فرستاد. وی آنچه در پستانهای شتران بود دوشید و به همراه آنچه در ظرف داشت ظرف رسول الله را کاملا پر کرد و گوسفندی هم خدمت ایشان فرستاد و گفت: این آن چیزی است که نزد ما بود و اگر بیش از این بخواهید باز هم برایتان تهیه می‌کنم. رسول الله ص فرمود: خدایا به اندازه کفافش روزی بده!

برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! در حق کسی که درخواستت را رد کرد دعایی کردی که همه ما آن را دوست داریم؛ و در حق کسی که درخواستت را با تمام وجود پاسخ گفت دعایی کردی که همه ما از آن کراهت داریم!

رسول الله ص فرمود: همانا چیزی که کم باشد و کفایت کند بهتر است از آن چیزی که زیاد باشد و انسان را به خود سرگرم سازد؛ خدایا محمد و آل محمد ص را در حد کفاف روزی ده!

ل محمد را در حد کفاف روزی ده

 

 

 

 

الكافي، ج‏۲، ص۱۴۰-۱۴۱

  • النَّوْفَلِيُّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْعَفَافَ وَ الْكَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْمَالَ وَ الْوَلَدَ.
  • عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ رَفَعَهُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ص قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَاعِي إِبِلٍ فَبَعَثَ يَسْتَسْقِيهِ فَقَالَ أَمَّا مَا فِي ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَيِ‏ وَ أَمَّا مَا فِي آنِيَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ أَكْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِي غَنَمٍ فَبَعَثَ إِلَيْهِ يَسْتَسْقِيهِ فَحَلَبَ لَهُ مَا فِي ضُرُوعِهَا وَ أَكْفَأَ مَا فِي إِنَائِهِ فِي إِنَاءِ- رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِشَاةٍ وَ قَالَ هَذَا مَا عِنْدَنَا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِيدَكَ زِدْنَاكَ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْكَفَافَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ دَعَوْتَ لِلَّذِي رَدَّكَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذِي أَسْعَفَكَ بِحَاجَتِكَ‏  بِدُعَاءٍ كُلُّنَا نَكْرَهُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ مَا قَلَّ وَ كَفَى خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ وَ أَلْهَى‏  اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْكَفَافَ.

 

۳) یکبار امام صادق ع به یکی از شاگردانشان فرمودند: از من چه آموخته‌ای؟

گفت: هشت مطلب.

فرمود: آنها را برایم بازگو کن!

گفت: … دوم آنکه دیدم گروهی به اصل و نَسَب‌شان افتخار می‌کنند و دیگران به مال و فرزند؛ در حالی که اینها جای فخرفروشی ندارد؛ و دیدم آنچه جای افتخار دارد سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: «همانا کریم‌ترین و بزرگوارترین‌تان نزد خداوند باتقواترین‌تان است» (حجرات/۱۳)؛ پس کوشیدم که نزد خداوند کریم و بزرگوار باشم.

فرمودند: احسنت بر تو!

إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏۱، ص: ۱۸۷؛ مجموعة ورام، ج‏۱، ص۳۰۳-۳۰۴

وَ رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع‏ أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ تَلَامِذَتِهِ أَيَّ شَيْ‏ءٍ تَعَلَّمْتَ مِنِّي؟

قَالَ لَهُ يَا مَوْلَايَ ثَمَانَ مَسَائِلَ.

قَالَ لَهُ ع قُصَّهَا عَلَيَّ لِأَعْرِفَهَا

قَالَ …[۵] الثَّانِيَةُ قَالَ رَأَيْتُ قَوْماً يَفْخَرُونَ بِالْحَسَبِ وَ آخَرِينَ بِالْمَالِ‏ وَ الْوَلَدِ وَ إِذَا ذَلِكَ لَا فَخْرَ وَ رَأَيْتُ الْفَخْرَ الْعَظِيمَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى‏ «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»‏ فَاجْتَهَدْتُ أَنْ أَكُونَ عِنْدَهُ كَرِيماً قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ …[۶]

 

۴) امیرالمومنین ع در فرازی از خطبه قاصعه می‌فرمایند:[۷]

از آنچه به گردنكشان پيش از شما از عذاب خدا و دشواريها و حوادث و كيفرهاى او رسيد عبرت گيريد، و از خاك تيره‏اى كه صورتشان بر آن نهاده شده و زمينى كه پهلويشان بر آن افتاده پند پذيريد، و از امورى كه زاينده كبر است به خدا پناه جوييد، چنانكه از آفات ناگهانى روزگار به او پناه مى‏بريد.

اگر خدا اجازه كبر ورزيدن را به فردى از بندگانش مى‏داد هر آينه رخصت آن را به پيامبران و اوليائش كه از خاصّان اويند عنايت مى‏فرمود، ولى خداوند سبحان كبرورزى را بر آنان روا نداشت، و فروتنى را برایشان پسنديد، پس آنان گونه‏هاى خود را [برای عبادت] بر زمين گذاشتند، و صورتهاى خويش را بر خاك ساييدند، و در برابر اهل ايمان تواضع كردند، در حالی که مردمانی ضعیف نگه‌داشته محسوب می‌شدند.

خداوند آنها را با تنگناها امتحان كرد، و به رنج و سختى مبتلا نمود، با اموری ترسناک آزمايششان فرمود، و با دشواری‌های روزگار خالصشان كرد.

پس مبادا برخورداری از مال و فرزند را – به خاطر جهل نسبت به موارد آزمايش و امتحان در گشاده‌دستی و تنگدستی – [علامت] خشنودی یا ناخشنودی [خداوند از آنها] قلمداد کنید؛ که خداوند سبحان و متعال می‌فرماید: «آيا از اين كه آنان را به ثروت و فرزندان مدد مى‏كنيم چنین حساب مى‏كنند که در نيكي به ايشان شتاب مى‏ورزيم؟ نه، اينان نمى‏فهمند».  (مومنون/۵۵-۵۶)

نهج‌البلاغه، خطبه۱۹۲

و من خطبة له ع تسمى القاصعة

فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِي خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْر فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِي الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِيهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِي التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ [مَحَّصَهُمْ‏] بِالْمَكَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَا وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فِي مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الْإِقْتِدَارِ [الْإِقْتَارِ] فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى «أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ».[۸]

تدبر

۱) «أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ»

مال و فرزند یک نعمت است؛ اما همین می‌تواند به نقمت تبدیل شود:

اینکه شخص مال و فرزندانی دارد ممکن است به جای اینکه شخص را به شکرگزاری در برابر این نعمت وادارد، شخص را به خود مغرور کند و به صفات رذیله‌ای که در آیات قبل گذشت (مانع خیر شدن، تجاوزگری، تقصیرکاری، و …) مبتلا سازد؛ و این آیه از این جهت شبیه آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ: آیا دیدی کسی که به محاجه و بحث با حضرت ابراهیم روی آورده بود، همان که خداوند به او سلطنتی داده بود» (بقره/۲۵۸) است. (المیزان، ج۱۹، ص۳۷۹)

ظاهرا به این جهت است که در احادیث، اصرار شده که از خداوند بخواهیم که، نه آن اندازه که دلمان می‌خواهد، بلکه به اندازه‌ای که ظرفیتش را داریم، به ما عطا فرماید. (حدیث۲)

 

۲) «وَ لا تُطِعْ كُل‏ … أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ»

نباید از کسی صرفاً به خاطر اینکه مال و فرزند و امکانات دارد، اطاعت کرد. (مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۵۰۳)

در واقع، بسیاری از انسانها مرعوب ظواهر افراد می‌شوند، به طوری که یکی از علل مقبولیت و تاثیر در توده‌ها، برخورداری از امکانات مالی و کثرت اطرافیان و هواداران است. اما خداوند از ما می‌خواهد که چنین مرعوب ظواهر نباشیم.

 

۳) «مَهينٍ … أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ»

فرومایگی درونی در کنار برخورداری از امکانات بیرونی، زمینه‌ساز فتنه‌گری و فسادانگیزی است. (اقتباس از تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۷۷)

 

۴) «وَدُّوا لَوْ تُدْهِن‏ … أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ»

برخورداری کفار از مال و امکانات، نمی‌تواند دلیل سازش باشد. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۱۷۷)

 

۵) «أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنينَ»

برخورداری از مال و فرزند و امکانات دنیوی، دلیل برتری افراد و ارج و قرب آنها نزد خداوند نیست؛ و در مقابل، عدم بهره‌مندی از این امکانات نیز دلیل بی‌اعتنایی خداوند نیست. (احادیث۳ و ۴)


[۱] . همچنین در یکی از روایات شاذه از قراء سبعه (زبیری [یزیدی؟] از نافع) به صورت «إن کان» قرائت شده است. زمخشری و ابوحیان در این زمینه چنین توضیح داده‌اند:

و روى الزبيري عن نافع: إن كان، بالكسر و الشرط للمخاطب، أى: لا تطع كل حلاف شارطا يساره، لأنه إذا أطاع الكافر لغناه فكأنه اشترط في الطاعة الغنى، و نحو صرف الشرط إلى المخاطب صرف الترجي إليه في قوله تعالى لَعَلَّهُ يَتَذَكَّر (الکشاف، ج۴، ص۵۸۸)

و قرأ نافع في رواية اليزيدي عنه: إن كان بكسر الهمزة. قال الزمخشري […] انتهی. و أقول: إن كان شرط، و إذا تتلى شرط، فهو مما اجتمع فيه شرطان، و ليسا من الشروط المترتبة الوقوع، فالمتأخر لفظا هو المتقدم، و المتقدم لفظا هو شرط في الثاني، كقوله:

فإن عثرت بعدها إن والت                        نفسي من هاء تاء فقولا لها لها

لأن الحامل على ترك تدبر آيات اللّه كونه ذا مال و بنين، فهو مشغول القلب، فذلك غافل عن النظر و الفكر، قد استولت عليه الدنيا و أبطرته (البحر المحيط في التفسير، ج‏۱۰، ص۲۴۰)

[۲] . قرأ أبوجعفر و ابن عامر و يعقوب و سهل آن كان بهمزة واحدة ممدودة على الاستفهام و قرأ أبو بكر عن عاصم و حمزة أ ان كان بهمزتين و قرأ الباقون «أَنْ كانَ» بفتح الهمزة من غير استفهام. (توجه شود در نسخه مجمع قرائت حمزه و ابوبکر عن عاصم را به صورت «أ إن» ثبت کرده در حالی که توضیحات خود مرحوم طبرسی و نیز نقل دیگران از این قرائت نشان می‌دهد که به صورت «أ أن» درست است.)

[۳] . و قرأ ابن عامر و حمزة و يعقوب و أبو بكر «أن كان» على الاستفهام، غير أن ابن عامر جعل الهمزة الثانية بين بين أي «أ لأن كان ذا مال» كذب، أو أ تطيعه لأن كان ذا مال

[۴] . قرأ نافع و ابن کثیر و ابوعمرو و حفص و الکسائی «أن کان» بهمزة واحدة مفتوحة، و وافقهم ابن‌محیصن، و الیزیدی و المطوعی، و قرأ الباقون بهمزتین مفتوحین علی الاستفهام، و حقق الهمزة شعبة و حمزة و روح، و سهل الهمزة الثانیه مع الادخال ابوجعفر و ابن‌عامر بخلف عنه، و سهلها بدون ادخال رویس و ابن‌عامر فی وجهه الثانی

چنانکه می‌بینید درباره اینکه کدام «آن» می‌خواندند و کدام «أ أن» اختلاف شده، مرحوم طبرسی قرائت ابن عامر و یعقوب را «آن» دانسته، بیضاوی ابن‌عامر را «أ أن» دانسته و در الکامل المفصل روایت روح از یعقوب به همین صورت «أ أن کان» بوده ولی در روایت رویس از یعقوب و وجه دوم ابن‌عامر تسهیل همزه دوم رخ داده است اما بدون ادغام در همزه اول.

[۵] . الْأُولَى رَأَيْتُ كُلَّ مَحْبُوبٍ يُفَارِقُ عِنْدَ الْمَوْتِ حَبِيبَهُ فَصَرَفْتُ هِمَّتِي إِلَى مَا لَا يُفَارِقُنِي بَلْ يُؤْنِسُنِي فِي وَحْدَتِي وَ هُوَ فِعْلُ الْخَيْرِ فَقَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ

[۶] . الثَّالِثَةُ قَالَ رَأَيْتُ لَهْوَ النَّاسِ وَ طَرَبَهُمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى‏ وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‏ فَاجْتَهَدْتُ فِي صَرْفِ الْهَوَى عَنْ نَفْسِي حَتَّى اسْتَقَرَّتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الرَّابِعَةُ قَالَ رَأَيْتُ كُلَّ مَنْ وَجَدَ شَيْئاً يُكْرَمُ عِنْدَهُ اجْتَهَدَ فِي حِفْظِهِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ سُبْحَانَهُ‏ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ‏ فَأَحْبَبْتُ‏ الْمُضَاعَفَةَ وَ لَمْ أَرَ أَحْفَظَ مِمَّا يَكُونُ عِنْدَهُ فَكُلَّمَا وَجَدْتُ شَيْئاً يُكْرَمُ عِنْدِي وَجَّهْتُ بِهِ إِلَيْهِ لِيَكُونَ لِي ذُخْراً إِلَى وَقْتِ حَاجَتِي إِلَيْهِ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الْخَامِسَةُ قَالَ رَأَيْتُ حَسَدَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ لِلْبَعْضِ فِي الرِّزْقِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى‏ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ‏ فَمَا حَسَدْتُ أَحَداً وَ لَا أَسِفْتُ عَلَى مَا فَاتَنِي‏  قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ السَّادِسَةُ قَالَ رَأَيْتُ عَدَاوَةَ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ الْحَزَازَاتِ‏  الَّتِي فِي صُدُورِهِمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى‏ إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فَاشْتَغَلْتُ بِعَدَاوَةِ الشَّيْطَانِ عَنْ عَدَاوَةِ غَيْرِهِ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ السَّابِعَةُ قَالَ رَأَيْتُ كَدْحَ‏  النَّاسِ وَ اجْتِهَادَهُمْ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى‏ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ‏ فَعَلِمْتُ أَنَّ وَعْدَهُ وَ قَوْلَهُ صِدْقٌ فَسَكَنْتُ إِلَى وَعْدِهِ وَ رَضِيتُ بِقَوْلِهِ وَ اشْتَغَلْتُ بِمَا لَهُ عَلَيَّ عَمَّا لِي عِنْدَهُ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الثَّامِنَةُ قَالَ رَأَيْتُ قَوْماً يَتَّكِلُونَ عَلَى صِحَّةِ أَبْدَانِهِمْ وَ قَوْماً عَلَى كَثْرَةِ أَمْوَالِهِمْ وَ قَوْماً عَلَى خَلْقٍ مِثْلِهِمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى‏ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‏ فَاتَّكَلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ زَالَ اتِّكَالِي عَلَى غَيْرِهِ فَقَالَ لَهُ وَ اللَّهِ إِنَّ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ سَائِرَ الْكُتُبِ تَرْجِعُ إِلَى هَذِهِ الثَّمَانِ الْمَسَائِل‏

[۷] . فرازهایی از این خطبه جلسه۷، تدبر۳ http://yekaye.ir/momenoon-23-78/ و در جلسه۵۸ حدیث۱ http://yekaye.ir/ar-room-30-42/  جلسه ۲۳۳، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-13/ و جلسه ۲۷۸، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-hegr-15-39/ و جلسه۳۵۰ حدیث۲ http://yekaye.ir/al-alaq-96-1/ و جلسه۴۰۰ حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-3/ گذشت.

[۸] . درباره این آیه این حدیث هم قابل توجه است: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لَا تَجْعَلَنَّ أَكْثَرَ شُغُلِكَ بِأَهْلِكَ وَ وُلْدِكَ فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ وُلْدُكَ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضَيِّعُ أَوْلِيَاءَهُ وَ إِنْ يَكُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّكَ وَ شُغُلُكَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ. (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏۲، ص۴۲۹)

Visits: 8

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*