ترجمه
آیا حساب میکند که کسی او را ندیده است؟
حدیث
۱) ابوذر یکبار پیامبر ص را تنها در کنار حضرت علی ع یافت و از ایشان تقاضای دستورالعمل سلوکی کرد. فرازی از اواسط این روایت در جلسه ۳۲۸، حدیث۳ (http://yekaye.ir/al-hajj-22-23/ ) گذشت. اولین فراز آن دستورالعمل چنین است:
ابوذر! خدا را چنان پرستش کن که گویی تو او را میبینی، که اگر تو چنان نیستی که او را ببینی، او قطعا تو را میبیند؛ و بدان که اولِ عبادتش، معرفت به اوست به اینکه او اول است قبل از هر چیزی، که هیچ چیزی قبل از او نیست؛ و او یگانه است و دومیای همراهش نیست؛ باقیای است که انتهایی ندارد؛ پدید آورندهی آسمانهاست و زمین و آنچه در این دو و آنچه بین این دوست؛ و او است خداوند پر از لطف و بسیار آگاه؛ و او بر هر کاری تواناست؛
سپس ایمان به من و اقرار بدینکه خداوند عز و جل مرا بشارت و هشداردهنده به جانب تمام مردم گسیل داشته، و دعوتکننده به سوی خدا به اذن خودش، و چراغی نورانی قرار داد؛
سپس محبت اهل بیتم، همان کسانی که خداوند هر گونه پلیدیای را از آنها برد و آنها را کاملا پاک کرد …
الأمالي (للطوسي)، ص۵۲۶؛ مكارم الأخلاق (للطبرسی[۱])، ص۴۵۹
حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الطُّوسِيُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ يَحْيَى بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَبَرْتَائِيُّ الْكَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِيهَا مَاتَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمُّ، عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي ذُبَيٍّ الْهُنَائِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيُّ، عَنْ أَبِيهِ أَبِي الْأَسْوَدِ، عن أَبِي ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ عَن رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ):
… يَا أَبَا ذَرٍّ، اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ، فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَرَاكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَتِهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ بِأَنَّهُ الْأَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ فَلَا شَيْءَ قَبْلَهُ، وَ الْفَرْدُ فَلَا ثَانِيَ مَعَهُ، وَ الْبَاقِي لَا إِلَى غَايَةٍ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا مِنْ شَيْءٍ، وَ هُوَ اللَّهُ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، ثُمَّ الْإِيمَانُ بِي وَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَرْسَلَنِي إِلَى كَافَّةِ النَّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً، وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً، ثُمَّ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِيَ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً…[۲]
۲) اسحاق بن عمار حکایتی از دیدارش با امام صادق ع روایت کرده است. در پایان این دیدار، امام فرمودند:
… اسحاق! از خدا بترس گویی که تو او را میبینی؛ که اگر تو او را نمیبینی، قطعا او تو را میبیند. پس، اگر چنین میبینی که او تو را نمیبیند، قطعا کافر شدهای؛ و اگر چنین میدانی که قطعا او تو را میبیند، سپس گناهانت را از خلایق مخفی، و در مقابل او آشکار میسازی، پس او را در حد پستترین کسانی که به تو مینگرند قرار دادهای. [۳]
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۴۷
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: …[۴] قَالَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَا إِسْحَاقُ فَخَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ اسْتَتَرْتَ عَنِ الْمَخْلُوقِينَ بِالْمَعَاصِي وَ بَرَزْتَ لَهُ بِهَا فَقَدْ جَعَلْتَهُ فِي حَدِّ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ إِلَيْكَ.[۵]
۳) از رسول خدا ص روایت شده است:
بنده در روز قیامت قدم از قدم برنمیدارد مگر اینکه از چهار چیز از او سوال میشود:
از عمرش، که در چه چیزی سپری کرده است؛ و
از مالش که از کجا جمع کرده و در چه راهی خرج کرده است؛ و
از عملش که چگونه عمل کرده است؛ و
از محبت ما اهل بیت.
مجمع البيان، ج۱۰، ص۷۴
روي عن ابن عباس عن النبي ص قال لا تزول قدما العبد حتى يسأل عن أربعة عن عمره فيما أفناه و عن ماله من أين جمعه و فيما ذا أنفقه و عن عمله ما ذا عمل به و عن حبنا أهل البيت.[۶]
توجه
آیه ۱۴ سوره علق (أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى: آیا نمیدانست که خداوند میبیند؟) (جلسه۲۰) مضمونی نزدیک به آیه حاضر دارد و تقریبا تمامی احادیث و تدبرهای آن در اینجا نیز صدق میکند. (http://yekaye.ir/14-96-al-alaq/ )
و تا حدودی آیه ۲۲ سوره فصلت (وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ: و شما این گونه نبودید که [هنگام ارتکاب گناه، خود را] از این که [مبادا] شنواییتان و دیدگانتان و پوستهای بدنتان [یا: اندامهای جنسیتان] علیه شما شهادت دهند پوشیده دارید؛ ولیکن گمان میکردید که خداوند بسیاری از آنچه را که میکنید، نمیداند.) جلسه ۱۹۴ (بویژه تدبرهای ۲و۳و۵و۶) (http://yekaye.ir/fussilat-041-22/ )
لذا آن نکات مجددا در اینجا تکرار نمیشود.
تدبر
۱) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
خدا انسان را در رنج و سختی آفرید. (آیه۴)
آیا این انسان گمان میکند کسی بر او قدرت ندارد؟ (آیه۵)
آیا گمان می کند کسی او را زیر نظر نداشته؟ (آیه۷)
این دو سوالی است که حالت توبیخی دارند، و در واقع نگرش انسان به زندگی و به خودش را به چالش میکشند.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند در انسان روحی قرار داده که ظرفیتی اعظم از فرشتگان دارد، روحی که بقدری عظیم است که اگر به خود مشغول شود و از خدایش غفلت کند، چهبسا با دیدن خود، ادعایی خدایی کند! (جلسه ۳۳۴، حدیث۱)
این موجود عظیم در دو صورت رام، و طغیانش مهار میشود: یکی اینکه بداند که قدرتی فوق او هست که ممکن است آن قدرت بر او سخت بگیرد؛ دوم اینکه بداند کسی هست که او را زیر نظر دارد و کارهایش در عالم گم نمیشود.
۲) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
بسیاری از اوقات، اگر بدانیم کسی ما را میبیند، خود را کنترل میکنیم و دست به هر کاری نمیزنیم؛ و نام این خصلت، «حیا»ست که یکی از امتیازات انسان است که دنیای مدرن میکوشد آن را از انسان بگیرد!
نکته تخصصی انسانشناسی
یکی از مواردی که انسانیت انسان و فراتر از عالم ماده بودنش را بخوبی نشان میدهد، برخورداری انسان از خصلت «حیا» است. شاید در حیوانات، چیزی شبیه غیرت وجود داشته باشد، اما «حیا» و اینکه انسان از انجام برخی کارها جلوی دیگران شرم داشته باشد، از ویژگیهای خاص انسانهاست که دلالت بر وجود یک بُعد ماورایی در انسان دارد به نحوی که برای خود چنان «ارزش و اعتبار»ی باور دارد که انجام برخی کارها را «دون شأن خود» میشمرد و از انجامش در مقابل دیده دیگران «خجالت» میکشد..
متاسفانه، از انحطاطهای تمدن مدرن این است این حیا و شرافت آدمی را، که واقعا برتری انسان بر حیوان را نشان میدهد، «تابو» (ممنوعیت ناشی از خرافه) نام مینهند، و آنگاه به «تابوشکنی» افتخار میکنند!
مثلا خداوند انسان را به پوشیدن لباس متمایز ساخته و لباس را مایه شرافت و حیای انسان قرار داده، آنگاه عدهای پیدا میشوند به اینکه در مقابل دیدگان همه خود را برهنه کنند، افتخار میکنند! (جلسه۲۴۰، تدبر۱)
عجیب است: از طرفی دم از اومانیسم (انسانگرایی) میزنند، از آن طرف، آنچه را در فطرت هر انسانی نهفته، و مایه برتری انسان بر حیوان میشود خرافه میخوانند، و میکوشند کاری کنند که دیگر نیازی نباشد انسان حساب کند که کسی او را نمیبیند!
۳) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
در این آیه با ظرافت تمام، غفلت انسان از خدای خود را به چالش میکشد.
برای این به چالش کشیدن، نمیفرماید: مواظب باشد که خدا میبیندش؛
بلکه میفرماید: آیا این طور حساب کرده که هیچکس نمیبیندش؟
در واقع، با یک علامت سوال، پای یک احتمال را باز میکند که اگر این احتمال جدی گرفته شود، زندگی انسان زیر و رو میشود.
تاملی درباره معرفت و دینداری در دوره مدرن
فضای دینداری ما به گونهای بوده است که غالبا میکوشیم با معرفت یقینی همه چیز را جلو ببریم. اما دوره مدرن، بنای خود را بر شکاکیت گذاشته، و مقابله با فرد شکاک، دشوارتر است از مقابله با منکر خدا. کسی که به انکار برمیخیزد، امکان معرفت را میپذیرد، و همین که امکان معرفت را میسر دانست، میتوان برهان صحیح برایش مطرح کرد؛ اما کسی که در موضع شکاکیت قرار گرفته، با گفتن «نمیدانم» و «از کجا معلوم؟» دائما ژست بیطرفی به خود میگیرد؛ و ظاهرا در هیچ نقطهای نمیایستد که بتوان از همان نقطه بحث را شروع کرد.
اما حقیقت این است که همین موضع، هم مبتنی بر یک حساب و کتاب خفی در باطن خویش است، و ظاهرا خداوند به همان سبک وی و با طرح یک سوال و مطرح کردن یک احتمال در جان و روان وی، موضع مخفی وی را به چالش می کشد: آیا تو که به شکاکیت تکیه کرده و از دین و دیانت فراری هستی، حساب کردهای که کسی تو را نمیبیند و به حال خود رها شده هستی؟ آیا هیچ احتمال نمیدهی که کسی تو را زیر نظر داشته باشد و با تو در این جهان کار داشته باشد؟
۴) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
جدی گرفتن این جمله در موقعیتهای متعددی، میتواند باعث اصلاح انسان شود.
مثلا:
- بسیاری از ناهنجاریهای جامعه ناشی از این است که کسی دلش میخواهد «دیده شود» و مورد توجه قرار بگیرد. به او بگوییم: اشتباه حساب نکن، کسی هست که تو را میبیند؛ و تو خود را برای او زینت ده، نه برای شغالصفتان بیمقدار؛ که اگر او از تو خوشش بیاید و به تو عنایت کند، از هرگونه محبوب شدنی لذتبخشتر است.
- بسیاری از گناهان ناشی از این است که شخص به خیال خود حساب کرده که وقتی که این کار خلاف را انجام میدهد، کسی نمیبیند؛ به او بگوییم: اشتباه حساب نکن، کسی هست که تو را میبیند و جزای کارت را بتمامه کف دستت میگذارد.
- برخی دلشان میخواهد اگر کار خوبی انجام میدهند دیده شوند، و اگر کارشان دیده نشود، رغبتی به کار ندارند، به او بگوییم …
- برخی افراد کاری انجام میدهند اما مورد بیتوجهی واقع میشوند و کسی به آنها اعتنایی نمیکند و میروند که دلسرد شوند. به آنها بگوییم …
- …
۵) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
شخصی میگفت: وقتی وارد فضای مجازی میشوم، نمیتوانم خودم را کنترل کنم و جاهایی میروم که نباید رفت.
به او گفتم: در کنار صفحه رایانه و در مقابل دیدگانت بنویس «امام زمان ع مرا میبیند»، آنگاه هر جایی خواستی برو!
چند روز بعد آمد و گفت: دیدم نمیشود؛ آن نوشته را برداشتم!
واقعا،
«آیا حساب میکند که هیچکس او را ندیده است؟!»
۶) حکایت
گفتهاند
عالمی بوده که یکی از شاگردانش را بیشتر از سایر شاگردانش قدر و ارزش مینهاد.
او را سرزنش کردند که چرا او را بر دیگران ترجیح میدهد.
روزی به هر یک از آنان مرغی داد و گفت: این مرغان را ببرید و در جایی سر ببرید که هیچ کس نبیند.
همه بردند و در جای خلوتی مرغانشان را سر بریدند و آمدند. ولی آن جوان، مرغش را بدون که سرش را بریده باشد، بازگرداند.
از او پرسید: چرا مرغ را سر نبریدی؟
گفت: چون مرا امر نمودی که در جایی ذبح کنم که کس نبیند؛ ولی من مکانی نیافتم که در آن، خدای واحد و فرد و صمد مرا نبیند.
۷) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
چرا در این آیه، فعل «لم یره: او را ندیده است؟» که مربوط به دیدن است، ماضی آورد، اما در آیه ۵ ، فعل «لن یقدر علیه: بر او قدرت نخواهد داشت؟» را مضارع، و بلکه مستقبل؟
الف. شاید آن آیه هشداری است که کار را انجام نده، و در اینجا باید قدرت خدا را گوشزد کرد؛ اما این آیه توبیخی است از کاری که انجام داده، و در اینجا باید در منظر و مرآی خدا بودن را تذکر داد.
ب. …
۸) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
چه تفاوتی است بین تعبیر این آیه: «آیا چنین حساب می کند که کسی او را نمیبیند» با تعبیر آیهی «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى: آیا نمیدانست که خدا او را میبیند» (علق/۱۴)؟
ظاهرا هر انسانی در هر موقعیتی ممکن است از خدا فاصله بگیرد و با هرکس به گونهای باید سخن گفت؛ مثلا:
الف. یکبار انسان خدا را قبول دارد، اما دچار غفلت شده؛ به او هشدار می دهند «آیا نمیدانست که خدا او را میبیند؟»
اما یکبار مسالهاش عنادورزیدن است، نه غافل بودن؛ او را عتاب میکنند که «آیا چنین حساب کرده که کسی او را نمیبیند؟»
ب. یکبار شخص خدا را قبول دارد، به او هشدار می دهند «آیا نمیدانست که خدا او را میبیند؟»
یکبار خدا را قبول ندارد، هشداری میدهند که متوجه خدا شود (تدبر۳)
ج. یکبار کسی کار ناصوابی را مرتکب شده؛ مواخذهاش می کنند که «آیا نمیدانست که خدا او را میبیند؟»
یکبار میخواهد کار ناصواب را انجام دهد، هشدارش میدهند «آیا حساب میکند که خدا او را ندیده است؟»
د …
۹) «أَ يَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ»
یکی از تفاوتهای مهم بین تعبیر این آیه: «آیا چنین حساب میکند که کسی او را ندیده است» با تعبیر آیهی «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى: آیا نمیدانسته که خدا او را میبیند» (علق/۱۴) در این است که تعبیر آیه ۷ سوره بلد، عامتر است؛ و با آن میتوان، علاوه بر اینکه خدا عمل ما را میبیند، این مطلب را نیز مطرح کرد که عمل ما در مرآی و منظر کسان دیگری غیر از خدا هم هست؛ چنانکه آیه «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ… : و بگو کارتان را بکنید که خداوند و پیامبرش و آن مومنان، کار شما را خواهند دید…» (توبه/۱۰۵) بر این دلالت دارد که اعمال ما را نه فقط خداوند، بلکه پیامبر و امامان هم مشاهده میکنند.
نکته تخصصی انسانشناسی
چنانکه اشاره شد، یکی از ویژگیهایی که انسان را از حیوان متمایز میکند، برخورداری از «حیا» است. (تدبر۲)
جالب اینجاست که انسان، مشخصاً در مقابل همنوع خود حیا دارد؛ چرا که «حیا» با نوعی درک متعالی گره خورده است؛ لذا یک انسان باحیا، جلوی انسانهای دیگر مرتکب گناه ویا هر کاری که خلاف شأن یک انسان باشد، نمیشود، اما لزوماً جلوی حیوانات چنین نیست (مثلا از برهنه بودن در مقابل مورچهای که روی دیوار حمام راه میرود، ابایی ندارد)؛ زیرا باورش این است که هر موجودی «درک اخلاقی» از حرمت انسان – به معنایی که یک انسان چنین درکی دارد – ندارد؛ همین طور است در مقابل انسانی که مطلقا چنین درکی نداشته باشد (مثلا طفل چند روزه)
اما همان طور که برخی موجودات، از بس در دیدگان انسان حقیرند، حیا در مقابلشان برایش معنی ندارد؛ در طرف مقابل، چون درک صحیحی از خدا ندارد، گاه با توجیهات مختلف (مثلا اینکه خدا مهربان است و گناه ما را نادیده میگیرد و …)، در مقابل خدا هم عملا بیحیایی میکند و مرتکب گناه میشود.
شاید یکی از علل اینکه در آیات و احادیث، علاوه بر خدا، بر دیده شدن اعمال ما توسط پیامبر ص و برخی مومنان (مشخصا ائمه اطهار) هم تاکید شده است (توبه/۱۰۵)، این باشد که آن گونه توجیهات، هنگامی که خود را پیش چشم یک انسان متعالی بدانیم، کنار میرود.
مثلا کسی که به چشمچرانی نسبت به اشخاص نامحرم ویا تماشای فیلم و تصاویر مستهجن، ویا خودنمایی در مقابل نامحرمان روی آورده، ممکن است با بهانههایی مانند «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد!» خود را فریب دهد، اما اگر به یاد آورد که یک انسان وارسته (مانند پیامبر ص و امام ع) در حین این عمل، او را میبیند، همه آن توجیهات رنگ میبازد. (تدبر۶)
شاید یکی از عللی که خداوند اصرار دارد پیامبران از جنس خودمان باشند، همین است که در محضر آنها به عنوان یک انسان متعالی، باب بسیاری از توجیهات بسته میشود.
[۱] . سند ایشان تا شیخ طوسی چنین است: يَقُولُ مَوْلَايَ أَبِي طَوَّلَ اللَّهُ عُمُرَهُ الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ هَذِهِ الْأَوْرَاقُ مِنْ وَصِيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ الَّتِي أَخْبَرَنِي بِهَا الشَّيْخُ الْمُفِيدُ أَبُو الْوَفَاءِ عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُقْرِئُ الرَّازِيُّ وَ الشَّيْخُ الْأَجَلُّ الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ بَابَوَيْهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا إِجَازَةً قَالا أَمْلَى عَلَيْنَا الشَّيْخُ الْأَجَلُّ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ قُدِّسَ سِرُّهُ وَ أَخْبَرَنِي بِذَلِكَ الشَّيْخُ الْعَالِمُ الْحُسَيْنُ بْنُ الْفَتْحِ الْوَاعِظُ الْجُرْجَانِيُّ فِي مَشْهَدِ الرِّضَا ع قَالَ أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ الْإِمَامُ أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ قُدِّسَ سِرُّه…
[۲] . شبیه این فراز را پیامبر ص به ابنمسعود هم دارند:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا ابْنَ مَسْعُودٍ اخْشَ اللَّهَ تَعَالَى بِالْغَيْبِ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَرَهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ. ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ. (جامع الأخبار(للشعيري)، ص۹۸؛ مكارم الأخلاق، ص۴۵۷)
چون بحث خوف از خدا به تحوی که گویی خدا را میبینی مطرح شد، این وصیت پیامبر به امیرالمومنین ع هم شنیدنی است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كَانَ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص لِعَلِيٍّ ع أَنْ قَالَ يَا عَلِيُّ أُوصِيكَ فِي نَفْسِكَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّي ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ أَمَّا الْأُولَى فَالصِّدْقُ وَ لَا تَخْرُجَنَّ مِنْ فِيكَ كَذِبَةٌ أَبَداً وَ الثَّانِيَةُ الْوَرَعُ وَ لَا تَجْتَرِئْ عَلَى خِيَانَةٍ أَبَداً وَ الثَّالِثَةُ الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ الرَّابِعَةُ كَثْرَةُ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ يُبْنَى لَكَ بِكُلِّ دَمْعَةٍ أَلْفُ بَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ وَ الْخَامِسَةُ بَذْلُكَ مَالَكَ وَ دَمَكَ دُونَ دِينِكَ وَ السَّادِسَةُ الْأَخْذُ بِسُنَّتِي فِي صَلَاتِي وَ صَوْمِي وَ صَدَقَتِي أَمَّا الصَّلَاةُ فَالْخَمْسُونَ رَكْعَةً وَ أَمَّا الصِّيَامُ فَثَلَاثَةُ أَيَّامٍ فِي الشَّهْرِ- الْخَمِيسُ فِي أَوَّلِهِ وَ الْأَرْبِعَاءُ فِي وَسَطِهِ وَ الْخَمِيسُ فِي آخِرِهِ وَ أَمَّا الصَّدَقَةُ فَجُهْدَكَ حَتَّى تَقُولَ قَدْ أَسْرَفْتُ وَ لَمْ تُسْرِفْ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ عَلَيْكَ بِرَفْعِ يَدَيْكَ فِي صَلَاتِكَ وَ تَقْلِيبِهِمَا وَ عَلَيْكَ بِالسِّوَاكِ عِنْدَ كُلِّ وُضُوءٍ وَ عَلَيْكَ بِمَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ فَارْكَبْهَا وَ مَسَاوِي الْأَخْلَاقِ فَاجْتَنِبْهَا فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَكَ. (الكافي، ج۸، ص۷۹ ؛ المحاسن، ج۱، ص: ۱۷؛ الزهد، ص۲۲)
[۳] . این فراز قبلا در روایتی دیگر در جلسه ۲۰ (http://yekaye.ir/14-96-al-alaq/ ) و جلسه ۱۹۴ (حدیث۳) (http://yekaye.ir/fussilat-041-22/ ) گذشت.
[۴] . كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَيَأْتِينِي إِخْوَانٌ كَثِيرَةٌ وَ كَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِينِي فَأَمَرْتُ غُلَامِي كُلَّمَا جَاءَنِي رَجُلٌ مِنْهُمْ يَطْلُبُنِي قَالَ لَيْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْكَ السَّنَةَ فَلَقِيتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَأَيْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَيُّراً فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الَّذِي غَيَّرَنِي عِنْدَكَ قَالَ الَّذِي غَيَّرَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّمَا تَخَوَّفْتُ الشُّهْرَةَ وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ شِدَّةَ حُبِّي لَهُمْ فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ لَا تَمَلَّ زِيَارَةَ إِخْوَانِكَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِيَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مَرْحَباً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَإِذَا صَافَحَهُ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيمَا بَيْنَ إِبْهَامَيْهِمَا مِائَةَ رَحْمَةٍ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ لِأَشَدِّهِمْ حُبّاً لِصَاحِبِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا بِوَجْهِهِ فَكَانَ عَلَى أَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ أَشَدَّ إِقْبَالًا فَإِذَا تَعَانَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ فَإِذَا لَبِثَا لَا يُرِيدَانِ إِلَّا وَجْهَهُ لَا يُرِيدَانِ غَرَضاً مِنْ أَغْرَاضِ الدُّنْيَا قِيلَ لَهُمَا غَفَرَ اللَّهُ لَكُمَا فَاسْتَأْنِفَا فَإِذَا أَقْبَلَا عَلَى الْمُسَاءَلَةِ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَنَحَّوْا عَنْهُمَا فَإِنَّ لَهُمَا سِرّاً وَ قَدْ سَتَرَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا- قَالَ إِسْحَاقُ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا يكب [يُكْتَبُ] عَلَيْنَا لَفْظُنَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ قَالَ فَتَنَفَّسَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص الصُّعَدَاءَ ثُمَّ بَكَى حَتَّى خَضَبَتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ وَ قَالَ يَا إِسْحَاقُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا نَادَى الْمَلَائِكَةَ أَنْ يَغِيبُوا عَنِ الْمُؤْمِنَيْنِ إِذَا الْتَقَيَا إِجْلَالًا لَهُمَا فَإِذَا كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ لَا تَكْتُبُ لَفْظَهُمَا وَ لَا تَعْرِفُ كَلَامَهُمَا فَقَدْ عَرَفَهُ الْحَافِظُ عَلَيْهِمَا عَالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفَى
[۵] . این سه روایت هم در همین حال و هواست:
(۱) مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ يُونُسَ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ثَلَاثٌ مُنْجِيَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُهْلِكَاتٌ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْمُنْجِيَاتُ قَالَ خَوْفُ اللَّهِ فِي السِّرِّ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ وَ الْعَدْلُ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ وَ الْقَصْدُ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الْمُهْلِكَاتُ قَالَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ شُحٌّ مُطَاعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِه (الزهد، ص۶۸ ؛ المحاسن، ج۱، ص۳)
(۲) وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَيْسَ مِنِّي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ لَيْسَ مِنِّي مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ؛ فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَقُومَ إِلَى الصَّلَاةِ فَلَا تَقُومُ إِلَيْهَا مُتَكَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُسْتَعْجِلًا وَ لَا مُتَلَاهِياً وَ لَكِنْ تَأْتِيهَا (عَلَى السُّكُونِ) وَ الْوَقَارِ وَ التُّؤَدَةِ وَ عَلَيْكَ الْخُشُوعُ وَ الْخُضُوعُ مُتَوَاضِعاً لِلَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ مُتَخَاشِعاً عَلَيْكَ خَشْيَةٌ وَ سِيمَاءُ الْخَوْفِ رَاجِياً خَائِفاً بِالطُّمَأْنِينَةِ عَلَى الْوَجَلِ وَ الْحَذَرِ فَقِفْ بَيْنَ يَدَيْهِ كَالْعَبْدِ الْآبِقِ الْمُذْنِبِ بَيْنَ يَدَيْ مَوْلَاهُ فَصُفَّ قَدَمَيْكَ وَ انْصِبْ نَفْسَكَ وَ لَا تَلْتَفِتْ يَمِيناً وَ شِمَالًا وَ تَحْسَبُ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ وَ لَا تَعْبَثْ بِلِحْيَتِكَ وَ لَا بِشَيْءٍ مِنْ جَوَارِحِكَ وَ لَا تُفَرْقِعْ أَصَابِعَكَ وَ لَا تَحُكَّ بَدَنَكَ وَ لَا تُولَعْ بِأَنْفِكَ وَ لَا بِثَوْبِكَ وَ لَا تُصَلِّ وَ أَنْتَ مُتَلَثِّمٌ (الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص۱۰۱)
(۳) أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ دَاوُدَ الْخَنْدَقِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قُمْتَ فِي الصَّلَاةِ فَاعْلَمْ أَنَّكَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَإِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَاعْلَمْ أَنَّهُ يَرَاكَ فَأَقْبِلْ قِبَلَ صَلَاتِكَ وَ لَا تَمْتَخِطْ وَ لَا تَبْزُقْ وَ لَا تَنْقُضْ أَصَابِعَكَ وَ لَا تَوَرَّكْ فَإِنَّ قَوْماً قَدْ عُذِّبُوا بِنَقْضِ الْأَصَابِعِ وَ التَّوَرُّكِ فِي الصَّلَاةِ فَإِذَا رَفَعْتَ رَأْسَكَ مِنَ الرُّكُوعِ فَأَقِمْ صُلْبَكَ حَتَّى تَرْجِعَ مَفَاصِلُكَ وَ إِذَا سَجَدْتَ فَافْعَلْ مِثْلَ ذَلِكَ وَ إِذَا كُنْتَ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى وَ الثَّانِيَةِ فَرَفَعْتَ رَأْسَكَ مِنَ السُّجُودِ فَاسْتَتِمَّ جَالِساً حَتَّى تَرْجِعَ مَفَاصِلُكَ فَإِذَا نَهَضْتَ فَقُلْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ فَإِنَّ عَلِيّاً ع هَكَذَا كَانَ يَفْعَلُ. (تهذيب الأحكام، ج۲، ص۳۲۵)
[۶] . در روایات مختلف این چهار چیز بعضا مورد اختلاف بوده است. مثلا:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْأَسَدِيُّ الْبَرْدَعِيُّ قَالَ حَدَّثَتْنَا رُقَيَّةُ بِنْتُ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَزُولُ قَدَمَا عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ كَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. (الأمالي( للصدوق)، ص۳۹)
الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَا يَزَالُ الْعَبْدُ قَائِماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ جَسَدِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ كَسَبْتَهُ وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت (الزهد، ص۹۴)
بازدیدها: ۷
بازتاب: یک آیه در روز - ۱۰۷۶-۱) احادیث مربوط به آیه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُم