۵۹۲) فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنينَ عَدَداً

ترجمه

پس در آن کهف بر گوشهای آنان زدیم سالیانی چند.

حدیث

۱) از امام صادق ع در بیان داستان اصحاب کهف روایت شده است:

…پس چون عصر شد وارد آن غار شدند و آن سگ هم با آنان بود؛ پس خداوند خواب‌آلودگی را بر آنان مستولی کرد همان گونه که فرمود: «پس در آن کهف بر گوشهای آنان زدیم سالیانی چند.» پس خوابیدند تا اینکه خداوند آن پادشاه و اهل مملکتش را به هلاکت رساند و آن زمان رفت و زمان دیگر و قوم دیگری آمدند و سپس آنان بیدار شدند…

تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۳

قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فَحَدَّثَنِي أَبِي عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ

… فَلَمَّا أَمْسَوْا دَخَلُوا ذَلِكَ الْكَهْفَ وَ الْكَلْبَ مَعَهُمْ- فَأَلْقَى اللَّهُ عَلَيْهِمُ النُّعَاسَ- كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً، فَنَامُوا حَتَّى أَهْلَكَ اللَّهُ ذَلِكَ الْمَلِكَ وَ أَهْلَ مَمْلَكَتِهِ- وَ ذَهَبَ ذَلِكَ الزَّمَانُ وَ جَاءَ زَمَانٌ آخَرُ وَ قَوْمٌ آخَرُونَ- ثُمَّ انْتَبَهُوا …

 

۲) از امام صادق ع در ضمن روایت مفصلی آمده است:

و خداوند از آن کسانی که مردند بسیاری را به دنیا برگرداند؛ از جمله آنها اصحاب کهف بود که خداوند سیصد و نه سال آنان را میراند و سپس در زمان کسانی آنان را برانگیخت که منکر برانگیخته شدن بودند، تا حجت را بر آنان تمام کند و قدرتش را به آنان نشان دهد و بدانند که برانگیختن حق است.

الإحتجاج (للطبرسي)، ج‏۲، ص۳۴۴

عن أَبَی عَبْدِ اللَّهِ ع:

… وَ قَدْ رَجَعَ إِلَى الدُّنْيَا مِمَّا مَاتَ خَلْقٌ كَثِيرٌ مِنْهُمْ أَصْحَابُ الْكَهْفِ أَمَاتَهُمُ اللَّهُ ثَلَاثَمِائَةِ عَامٍ وَ تِسْعَةً ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِي زَمَانِ قَوْمٍ أَنْكَرُوا الْبَعْثَ لِيَقْطَعَ حُجَّتَهُمْ وَ لِيُرِيَهُمْ قُدْرَتَهُ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّ الْبَعْثَ حَق‏…

تدبر

۱) «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنينَ عَدَداً»

اگرچه معدودی از روایات، مقصود از «فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ: بر گوش‌های آنان زدیم» را «میراندن» دانسته‌اند (مثلا حدیث۲) اما اغلب، آن را به معنای «به خواب فرو بردیمشان» قلمداد کرده‌اند (حدیث۱) چنانکه در روایات فراوان دیگری هم برای «خوابیدن» تعبیر «بر گوشش زدن» به کار رفته است (مثلا:  الكافي، ج‏۲، ص۶۱[۱]؛ الخرائج و الجرائح، ج‏۱، ص۹۴[۲]) و درباره چرایی چنین تعبیری برای خوابیدن تحلیل‌های مختلفی شده است؛ از جمله:

الف. به معنای «مسلط کردن خواب بر آنان» است (مجمع البيان، ج‏۶، ص۶۹۶)[۳] یعنی گوش‌های آنان را با خوابی که مانع وارد شدن صدا در گوش آنان شود، مسدود کردیم؛ چرا که فردی که به خواب می‌رود با شنیدن صداست که از خواب بیدار می‌شود؛ و خداوند سبحان با این تعبیر می‌خواهد بفرماید که آنان نمردند، بلکه در حالت امن و راحتی به خواب رفته بودند و این از تعابیر بسیار فصیح قرآنی است که ترجمه‌ای که دقیقا همان معنا را برساند، ندارد. (همان، ص۶۹۸)[۴]

ب. در اینجا کلمه «حجاب» در تقدیر است؛ یعنی بر گوش آنان حجابی زدیم که مانع شنیدن آنها می‌شد؛ یعنی آنان را در چنان خواب سنگینی فرو بردیم که صداها بیدارشان نکند، همان طور که کسی که خوابش سنگین است با هیچ سر و صدایی بیدار می‌شود؛ و چنین حذف مفعولی رایج است همان طور که مثلا گفته می‌شود که « بنى على امرأته: روی همسرش بنا کرد» که یعنی «روی [قبر] همسرش، قبه‌ای بنا کرد». (الكشاف، ج‏۲، ص۷۰۵)[۵]

ج. شاید برگرفته باشد از کاری که مادران در مورد کودکشان انجام می‌دهند که با کف دست یا انگشتان آرام آرام روی گوش او می‌زنند تا کم‌کم او را به خواب ببرند؛ و در واقع، این تعبیر کنایه است از خواباندن با آرامش و از روی مهربانی‌ای همانند مادری که بچه شیرخواره‌اش را می‌خواباند. (الميزان، ج‏۱۳، ص۲۴۸)[۶]

د …

 

۲) «فَقالُوا رَبَّنا … هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً؛ فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ …»

این کاری که خدا با آنان کرد (بر گوش‌های آنان زدیم) را با حرف «فـ» به جمله قبل وصل کرد؛ یعنی این را نتیجه جمله قبل دانست:

آنان تقاضا کردند که خدا در کارشان رشدی قرار دهد، پس خدا آنان را به خوابی عمیق فرو برد.

تدبیری که خدا برای رشد و هدایت و صلاح انسان انجام می‌دهد، گاه به قدری پیچیده است که خود شخص نه احتمالش را می‌دهد و نه حتی تا مدتی آن را باور می‌کند!

کسی که خدا را واقعا باور کند، خود را به او می‌سپارد و خدا از راهی که او گمانش را هم نمی‌برد کار او را سامان می‌دهد.

افکن این تدبیر خود را پیش دوست           گرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست

کار، آن دارد که حق افراشتَست                  آخر آن روید که اول کاشتَست

هرچه کاری، از برای او بِکار                     چون اسیر دوستی ای دوستدار

گرد نفس دزد و کار او مپیچ                     هرچه آن نه کار حق، هیچَست هیچ

https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar2/sh24/

 

۳) «أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ … فَضَرَبْنا»

هجرت و قيام براى خدا، زمينه‏ى دريافت امدادهاى الهى است. (تفسیر نور، ج۷، ص۱۴۵)


[۱] . مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّيِّ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ … وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ لَمَنْ يَجْتَهِدُ فِي عِبَادَتِي فَيَقُومُ مِنْ رُقَادِهِ لَذِيذِ وِسَادِهِ فَيَتَهَجَّدُ لِيَ اللَّيَالِيَ فَيُتْعِبُ نَفْسَهُ فِي عِبَادَتِي فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اللَّيْلَةَ وَ اللَّيْلَتَيْنِ نَظَراً مِنِّي لَهُ وَ إِبْقَاءً عَلَيْه‏

[۲] . أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ الْحَمِيدِ رَوَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ يَزِيدَ بْنِ خَلِيفَةَ عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع … فَلَمَّا كَانَ يَوْمُ الْخَنْدَقِ ضُرِبَ عَلَى أُذُنَيْهِ فَنَامَ فَلَمْ يَسْتَيْقِظْ حَتَّى أَصْبَحَ

[۳] . الضرب معروف و معنى ضربنا على آذانهم سلطنا عليهم النوم و هو من الكلام البالغ في الفصاحة يقال ضربه الله بالفالج إذا ابتلاه الله به قال قطرب: هو كقول العرب ضرب الأمير على يد فلان إذا منعه من التصرف قال الأسود بن يعفر و كان ضريرا:

و من الحوادث لا أبا لك أنني                   ضربت علي الأرض بالأسداد

[۴] . معناه أنمناهم سنين ذات عدد و تأويله فأجبنا دعاءهم و سددنا آذانهم بالنوم الغالب على نفوذ الأصوات إليها سنين كثيرة لأن النائم إنما ينتبه بسماع الصوت و دل سبحانه بذلك على أنهم لم يموتوا و كانوا نياما في أمن و راحة و جمام نفس و هذا من فصيح لغات القرآن التي لا يمكن أن يترجم بمعنى يوافق اللفظ

[۵] . فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ أى ضربنا عليها حجابا من أن تسمع، يعنى: أنمناهم إنامة ثقيلة لا تنبههم فيها الأصوات، كما ترى المستثقل في نومه يصاح به فلا يسمع و لا يستنبه، فحذف المفعول الذي هو الحجاب كما يقال: بنى على امرأته، يريدون: بنى عليها القبة.

[۶] . ما ذكره [= الطبرسی] من المعنى أبلغ مما ذكره الزمخشري؛ و هنا معنى ثالث و إن لم يذكروه: و هو أن يكون إشارة إلى ما تصنعه النساء عند إنامة الصبي غالبا من الضرب على أذنه بدق الأكف أو الأنامل عليها دقا نعيما لتتجمع حاسته عليه فيأخذه النوم بذلك فالجملة كناية عن إنامتهم سنين معدودة بشفقة و حنان كما تفعل الأم المرضع بطفلها الرضيع.

Visits: 42

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*