ترجمه
به یقین پروردگارت میداند که در حقیقت تو کمتر از دوسوم شب یا نیمی از آن یا یک سوم آن را [به عبادت] قیام میکنی؛ و نیز جماعتی از کسانی که با تو هستند؛ و خداوند است که شب و روز را مقدر میفرماید [= اندازه شب و روز به دست اوست]، میداند که هرگز توان مراعات [دقیق] آن را نخواهید داشت پس با شما کنار میآید، اکنون هرچه میسر میشود از قرآن بخوانید؛ میداند که در میان شما بیمارانی خواهند بود، و دیگرانی هم که در زمین میگردند در حالی که فضل خداوند را میجویند [روزی طلب میکنند]، و دیگرانی هم که در راه خدا کارزار مینمایند؛ پس آنچه میسر شد از آن بخوانید و نماز بپا دارید و صدقه بدهید و به خداوند وامی نیکو دهید؛ و هر خوبیای که برای خودتان از پیش بفرستید آن را نزد خدا خواهید یافت بهتر و با پاداشی عظیمتر، و از خداوند آمرزش بطلبید که همانا خداوند بسیار آمرزنده و رحیم است.
اختلاف قرائات
دو کلمه «نصفه و ثلثه» دو گونه قرائت شده است:
به صورت منصوب (نصفَه و ثلثَه)، که عطف میشود به «أدنی»؛ یعنی سه گزینه مطرح شده چنین میشود: «کمتر از دو سوم شب»، «نیمی از شب» و «یک سوم شب»؛ که در میان قرائات سبع، این قرائت اهل مکه (ابنکثیر) و کوفه (عاصم، حمزه، کسائی)؛ و از قرائات عشر، قرائت «خلف»؛ و از قرائات شاذه، قرائت ابنمحیصن، اعمش، زید بن علی، بوده است.
به صورت مجرور (نصفِه و ثلثِه)، که عطف میشود به «ثُلُثَيِ اللیل»، یعنی سه گزینه مطرح شده چنین میشود: «کمتر از دو سوم شب»، «کمتر از نیمی از شب» و «کمتر از یک سوم شب»؛ که در میان قرائات سبع، این قرائت اهل مدینه (نافع)، شام (ابنعامر) و بصره (ابوعمرو)؛ و از قرائات عشر، قرائت ابوجعفر، یعقوب؛ و از قرائات شاذه، قرائت یزیدی و حسن بصری، بوده است. (مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۷۵؛ البحر المحيط، ج۱۰، ص۳۱۹؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص۵۷۵) [۱]
در حالت فوق، مرجع ضمیر در دو کلمه «نصفه و ثلثه» را به «اللیل» برگرداندهایم؛ اما این احتمال هم مطرح شده که مرجع ضمیر، «ثلثی اللیل» باشد (مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۷۵)؛ آنگاه
در قرائت اول معنای آیه چنین میشود: «کمتر از دوسوم شب»، «نصفِ دوسوم شب [= یک سوم]» و «یک سومِ دو سومِ شب [= یک ششم]».
و در قرائت دوم چنین میشود: «کمتر از دوسوم شب»، «کمتر از نصفِ دوسوم شب [= کمتر از یک سوم]» و «کمتر از یک سومِ دو سومِ شب [= کمتر از یک ششم]».
شان نزول آیه آخر
۱) روایت شده است که پیامبر اکرم ص و عدهای از مومنان نیمی از شب یا یک سوم یا دوسوم شب را به عبادت میایستادند؛ اما این برایشان سخت بود چرا که نمیدانستند چه اندازه از شب مشغول عبادت بودهاند و گاه از ترس اینکه مبادا به اندازه لازم نشده باشد کل شب را به عبادت برمیخاستند تا اینکه خداوند با این آیه بر آنها تخفیف داد. (مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۶۹[۲]؛ البرهان، ج۵، ص۵۲۰)[۳]
۲) همچنین از ابنعباس روایت شده که مقصود از «کسانی که با تو هستند» حضرت علی ع و ابوذر است.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۳۸۷؛ مجمع البيان، ج۱۰، ص۵۷۵[۴]
أَخْبَرَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ هُوَ بِخَطِّهِ عِنْدِي أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ السَّبِيعِيُّ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ الْحِبَرِيُّ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا عُبَيْدَةُ بْنُ حُمَيْدٍ، عَنِ الْكَلْبِيِّ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ قَالَ: عَلِيٌّ وَ أَبُو ذَرٍّ.
حدیث
توجه: حدیث۲ جلسه۴۴۶ درباره وقت نماز شب در قرآن، نیز به این آیه مربوط میشود http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-1-2/ [۵] که چون قبلا اشاره شده بود مجددا تکرار نشد.
۱) از امام باقر ع در تفسیر این آیه روایت شده است:
«به یقین پروردگارت میداند که در حقیقت تو کمتر از دوسوم شب یا نیمی از آن یا یک سوم آن را [به عبادت] قیام میکنی» و پیامبر ص این چنین بود و مردم را به چنین عبادتی بشارت داد؛ اما بر آنان سخت آمد و اینکه فرمود «میداند که هرگز توان مراعات [دقیق] آن را نخواهید داشت» قضیه این بود که گاهی شخصی برمیخاست و نمیدانست چه موقعی شب به نیمه میرسد یا دو سوم شب شده است؛ و گاه تا صبح [برای عبادت] قیام میکرد از ترس اینکه مبادا آن را حفظ نکرده باشد [= به اندازه لازم قیام نکرده باشد] پس خداوند این آیه را نازل کرد که «به یقین پروردگارت میداند که در حقیقت تو قیام میکنی کمتر از دوسوم شب» تا آنجا که فرمود «میداند که هرگز توان مراعات [دقیق] آن را نخواهید داشت» و میپرسید چه موقعی نصف شب و چه موقعی یک سوم شد؛ پس این مطلب نسخ شد با «اکنون هرچه میسر میشود از قرآن بخوانید»؛ و بدانید که هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه نماز شب آورد؛ و هیچ پیامبری نماز شب را برای اول شب نیاورد.
تفسير القمي، ج۲، ص۳۹۲
فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ فَفَعَلَ النَّبِيُّ ص ذَلِكَ وَ بَشَّرَ النَّاسَ بِهِ فَاشْتَدَّ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ وَ قَوْلُهُ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ وَ كَانَ الرَّجُلُ يَقُومُ وَ لَا يَدْرِي مَتَى يَنْتَصِفُ اللَّيْلُ وَ مَتَى يَكُونُ الثُّلُثَانِ وَ كَانَ الرَّجُلُ يَقُومُ حَتَّى يُصْبِحَ مَخَافَةَ أَنْ لَا يَحْفَظَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ إِلَى قَوْلِهِ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ يَقُولُ مَتَى يَكُونُ النِّصْفُ وَ الثُّلُثُ نُسِخَتْ هَذِهِ الْآيَةُ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَمْ يَأْتِ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا خَلَا بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ لَا جَاءَ نَبِيٌّ قَطُّ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ.
۲) از امام رضا ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که:
«پس بخوانید آنچه میسر شد از آن» برای شما که در آن، خشوع دل و صفای باطن دارید؛ و «نماز را بپا دارید» بر اساس حد و حدودی که خداوند بر شما واجب فرموده است.
فقه القرآن (راوندی)، ج۱، ص۱۲۷؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج۱۰، ص۵۷۶
وَ رُوِيَ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ:
فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ لَكُمْ فِيهِ خُشُوعُ الْقَلْبِ وَ صَفَاءُ السِّرِّ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ لِحُدُودِهَا الَّتِي أَوْجَبَهَا اللَّهُ عَلَيْكُمْ.[۶]
۳) از چندین تن از ائمه اطهار روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت[۷]، در یکی از فرازها میفرمایند:
زیاد استغفار کنید که روزی را جلب میکند؛ و هر خوبیای که میتوانید از پیش بفرستید که همه را فردا نزد خود خواهید یافت.
الخصال، ج۲، ص۶۱۵
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ الْيَقْطِينِيُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِي مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا يُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِي دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ قَالَ ع …
أَكْثِرُوا الِاسْتِغْفَارَ تَجْلِبُوا الرِّزْقَ وَ قَدِّمُوا مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ عَمَلِ الْخَيْرِ تَجِدُوهُ غَداً إِيَّاكُم.[۸]
۴) از امام کاظم ع در مورد صدقه فطر (=زکات فطریه) سوال شد که آیا واجب و به منزله زکاتِ [واجب] است؟
فرمودند: این از آن اموری است که خداوند فرموده است «نماز بپا دارید و زکات بدهید» و واجب است.
تفسير العیاشی، ج۱، ص۴۲
عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ صَدَقَةِ الْفِطْرِ أَ وَاجِبَةٌ هِيَ بِمَنْزِلَةِ الزَّكَاةِ فَقَالَ: هِيَ مِمَّا قَالَ اللَّهُ: «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» هِيَ وَاجِبَة.[۹]
۵) از امام صادق ع روایت شده است:
سه چیز به درگاه خداوند عز و جل شکایت خواهند برد: مسجد خرابی که اهل آن مسجد در آن نماز نمیخوانند؛ عالمی در میان نادانان؛ و قرآنی که آویزان باشد و بر آن غبار نشسته و قرائت نمیشود.
الكافي، ج۲، ص۶۱۳
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةٌ يَشْكُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَسْجِدٌ خَرَابٌ لَا يُصَلِّي فِيهِ أَهْلُهُ وَ عَالِمٌ بَيْنَ جُهَّالٍ وَ مُصْحَفٌ مُعَلَّقٌ قَدْ وَقَعَ عَلَيْهِ الْغُبَارُ لَا يُقْرَأُ فِيهِ.
تدبر
۱) «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ»
پیامبر ص و کسانی که میخواهند همراه او باشند، اهل تهجد و شب زندهداریاند، در حد نیمی از شب یا یک سوم یا دوسوم شب.
ثمره اخلاقی
نمیشود بدون تهجد و شب زندهداری اهداف اسلام را پیش برد. (جلسه۴۴۸، تدبر۲)
۲) «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ»
اگر انتظار اولیه از پیامبر ص و یاران واقعیاش این بوده که از یک سوم تا دو سوم شب را به عبادت برخیزند، این گونه نبوده که حساب و کتاب زمان از دست خداوند خارج شده باشد.
نکته تخصصی انسانشناسی
گاه در ذهن ما چنین میگذرد که انجام کار برای خلق خدا (حتی کار فرهنگی و دینی) چون بسیار اهمیت دارد؛ پس وقت چندانی را نباید به عبادت و خلوت شبانه و راز و نیاز با خدا اختصاص داد؛ و گمان میکنیم اگر کسی توصیه کند که مدتی طولانی از شبانهروز را به قیام به عبادت و تهجد اختصاص دهیم، حساب و کتاب زمان را درست نمیداند.
این ناشی از فهم نادرست ما از توان خویش و نظام اثرگذاری بر دیگران است؛ یعنی حتی اگر اقدام اجتماعی را از عبادت و خلوت با خدا بالاتر بدانیم – که البته این گونه نیست – اما باز هم برای اینکه کار فرهنگی اثرگذار باشد، باید آن تهجد شبانه را جدی گرفت.
ما برای مقدمات هر کاری به اندازهای که برای حصول نتیجه اهمیت دهیم وقت میگذاریم. یک دانشآموزی که قصد قبولی در کنکور در یک رشته معتبر دارد، حداقل یک سال عمده برنامههای زندگی خود را تحتالشعاع مطالعه درسی قرار میدهد تا در کاری که تنها یک روز زمان میبرد موفق شود؛ و اگر قبول شد و خواست به مدارج بالا دست یابد، این بار چندین سال برنامههای زندگی خود را متناسب با تحصیل خود تنظیم میکند. این مطلب را در مورد یک ورزشکاری که قصد قهرمانی در المپیک دارد، سیاستمداری که قصد رسیدن به یک مقام دارد، و … میتوان مشاهده کرد.
کسی هم که قصد دارد پیام خدا را به گوش جان انسانها برساند، باید به مدت یک عمر، از یک سوم تا دوسوم شبهایش را به تقویت رابطه خود با خدایش بپردازد؛ و اگر خدا چنین برنامهای برای او گذاشته، این گونه نیست که حساب و کتاب زمان از دستش بیرون باشد.
یادمان باشد همان خدایی که زمان روز و شب را مقدر فرموده است، در آیات قبل چنین دستوری به پیامبرش داد (مزمل/۲-۴) و در این آیه، سایر مومنانی که از این جهت پیامبر ص را اسوه خود قرار دادهاند میستاید؛ و اگر در این زمینه تخفیف داد، این یک تخفیف است، نه اینکه اصل کار مطلوب نباشد (تدبر۳)
۳) «عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی … فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ … وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»
اینکه ناتوانی افراد در این حد از تهجد شبانه را با تعبیر «توبه» مورد عفو قرار داد و دوبار توصیه کرد «پس هر مقدار که برایتان میسر است قرآن بخوانید» و نهایتا کلام را با توصیه به استغفار ختم نمود، نشان میدهد که واقعا آن تهجد طولانی شبانه برای کسی که میخواهد کار فرهنگی انجام دهد یک ضرورت است، تا حدی که اگر در آن تخفیف دادند از او میخواهند به نحو دیگری آن را جبران کند و از این کمکاریش استغفار نماید!
در حقیقت، از این گونه تعابیر فهمیده میشود که تهجد شبانه در حد یک سوم تا دوسوم شب، امری مطلوب و ضروری برای کسی است که میخواهد در مسیر واقعی اسلام گام بردارد. اگر این زمان را تخفیف دادند، نه از این جهت است که این مقدار لازم نیست؛ بلکه از جهت مراعات حال عموم مخاطبین و در نظر گرفتن مشکلاتی است که ممکن است برای برخی از افراد پیش آید (المیزان، ج۲۰، ص۷۶)؛ و لذا اگر در این زمینه تخفیف دادهاند بافاصله از او خواستهاند که با امور دیگری همچون قرائت قرآن و استغفار و … خلأیی را که به خاطر انجام ندادن این تهجد در وجودش پدید میآید جبران کند.
۴) «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ …»
علم خداوند به حالات بندگان، بهترین انگیزه برای انجام کارهای نیک است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۷)
۵) «فَتابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»
خواندن و قرائت قرآن، امری است که در توفیق توبه پیدا کردن و قبولی آن موثر است.
۶) «عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ»
ارتباط با قرآن و تلاوت آن در هر حالی لازم است، حتی در بستر بیماری یا سفر یا جهاد.
اگر در فراز و نشیبها تلاوت قرآن لازم است، در شرایط عادی به طریق اولی لازم خواهد بود. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۷)
۷) «عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ…»
اگر خداوند تکلیفی را بر دوش انسانها میگذارد، مشکلات انسانها را هم در نظر گرفته است؛ و برای آن مشکلات هم تخفیفهایی میدهد.
البته اگر به خاطر مشکلات در وظیفهای تخفیف دادند؛
اولا با وظیفه ساده دیگری، آنچه از دست رفته را جبران میکنند (جایگزین برایش قرار میدهند)؛ و
ثانیا این نباید بهانه شود که انسان در مورد سایر وظایفی که برعهده دارد کوتاهی کند؛ سایر وظایف همچنان به قوت خود باقی است. (المیزان، ج۲۰، ص۷۷)[۱۰]
۸) «عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ»
سه دسته مسائل و مشکلات هست که موجب تخفیف در حکم خدا میشود:
مشکلاتی که از اختیار انسان خارج است (مانند بیماری)
مسائلی که به گذراندن معیشت عادی انسان مربوط میشود (مانند مسافرت و طلب روزی)
دشواریهایی که به خاطر عمل به سایر دستورات الهی دامنگیر شخص شده است (مانند جهاد در راه خدا)
۹) «و آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً»
اگر از انسان میخواهند اموالش را در راه خدا بدهد، این گونه نیست که با این کار آنها را از دست بدهد:
هرچه در راه خدا بدهد، در واقع آنها را پیشاپیش برای زندگی بعدی خود فرستاده است و با سود مضاعف به او برمیگردانند.
تاثیر خداشناسی در روابط اقتصادی
عدهای گمان میکنند اگر پول بدهند و سود یا ربا بگیرند، واقعا سود بردهاند؛ اما اگر قرضالحسنه بدهند – خصوصا با توجه به مساله تورم – حتما ضرر کردهاند.
این منطق کسی است که حتی اگر ادعای ایمان هم دارد، اما در ته دل خود، خدا را جدی نگرفته است.
اما کسی که خدا را جدی بگیرد، نهتنها قرضالحسنه دادن، بلکه کمک بلاعوض به نیازمندان را کاری بسیار پرسود میبیند، زیرا پولش را به کسی قرض داده که هیچگاه ورشکست نمیشود و آن پول را در زمانی که انسان بشدت محتاج آن است، به انسان برمیگرداند، آن هم بهتر و با پاداش بیشتر (خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً)، یا به تعبیر ساده تر، با سودهای هنگفت – حداقل هزار درصد (ده برابر؛ انعام/۱۶۰) و چه بسا تا چندصدمیلیون درصد سود خالص (۷۰۰ برابر و بلکه دوبرابر این، یعنی ۱۴۰۰ برابر؛ بقره/۲۶۱).
۱۰) «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»
همه ما قصور و تقصیرهایی داریم، از کسی که همواره از یک سوم تا دو سوم شبها را مخلصانه برای عبادت خدا برمیخیزد، تا کسی که اهل قرائت قرآن و اقامه نماز و ادای زکات و انفاق است؛ همگی نیازمند استغفار و طلب مغفرت از خداوند متعالاند.
۱۱) «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ … فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»
اقامه نماز و تلاوت قرآن از بهترین آداب شبزندهداری است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۷)
۱۲) «آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»
کسب مال حلال و امکانات زندگی، همه فضل الهی است هرچند با کار و تلاش به دست آید. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۷)
۱۳) «و آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»
وظایف مالی انسان، صرفاً وظایف واجب (زکات) نیست؛ بلکه یک انسان مومن به قرضالحسنه دادن، کمک به نیازمندان و … نیز اقدام میکند.
۱۴) «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»
گذشت خداوند همراه با مهربانی است. (تفسیر نور، ج۱۰، ص۲۷۷)
چون موارد زیاد شد، موارد زیر را در کانال نگذاشتم
۱۵) در حدیث زیر (که ابنادریس و سید بن طاووس مستقلا روایت کردهاند)، امام ع از این آیه ترجیح طول دادن رکوع و سجده بر کثرت قرائت در نماز را نتیجه گرفتهاند
الْحَارِثُ بْنُ الْأَحْوَلِ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَيُّهُمَا أَفْضَلُ فِي الصَّلَاةِ كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَوْ طُولُ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ قَالَ فَقَالَ كَثْرَةُ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ فِي الصَّلَاةِ أَفْضَلُ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّمَا عَنَى بِإِقَامَةِ الصَّلَاةِ طُولَ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَوْ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ فَقَالَ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ ص قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم (السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ج۳، ص۵۹۸)
رَوَاهُ الْحُسَيْنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ فِي الصَّلَاةِ كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَوْ طُولُ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ فَقَالَ كَثْرَةُ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّمَا عَنَى بِإِقَامَةِ الصَّلَاةِ طُولَ اللَّبْثِ فِي الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَوْ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ فَقَالَ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ. (فلاح السائل و نجاح المسائل (ابنطاووس)، ص۳۰)
۱۶) برخی قائل شدهاند که این آیه حکم نماز شب در حد یک سوم تا دو سوم از شب را که در اول سوره واجب شده بود نسخ کرده است؛ اما هم در میان قدما (مثلا راوندی در فقه القرآن، ج۱، ص۱۲۶) و هم در متاخرین (مثلا علامه طباطبایی در المیزان، ج۲۰، ص۷۴) بر این باورند که لزوما نسخی در کار نیست. بلکه آن حکم اول سوره، حکم استحبابی بر امت بوده است.
۱۷) مواضعی از آیه که چندین معنا برایش مطرح شده است (به نقل از مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۷۵-۵۷۶):
الف. «وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ»
۱. خداوند زمان آنها را مقدر کرده تا شما در آن زمان آنچه بدان مامور شدهاید را تشخیص دهید.
۲. علم بدانچه شما انجام میدهید از او فوت نمیشود. (عطاء) یعنی مقادیر روز و شب را میداند پس میداند آن مقداری از شب را که قیام کردهاید.
ب. «عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ»
۱. اشاره است به اینکه برخی کل شب را به نماز میایستادند که مبادا این امر به قیام شب کامل ادا نشده باشد و خدا با این تعبیر فرمود که شما توان معرفت به آن را ندارید. (مقاتل)
۲. بقدری ایستادند که پاهایشان متورم شد و خداوند فرمود شما توان احصاء آن حقیقتا را ندارید. (حسن)
۳. گفته شده یعنی شما توان مداومت بر قیام شب را ندارید و از شما کوتاهی سر میزند.
ج. «فَتابَ عَلَيْكُمْ»
۱. از این جهت که آن را مستحب – نه واجب – قرار داد. (جبائی)
۲. یعنی برای شما به خاطر این کوتاهی گناهی ثبت نکرد همان گونه که پیامد کار را از توبهکار برمیدارند.
۳. مقصود این است که به شما تخفیف داد.
د. «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»
۱. یعنی الان در نماز شب، تا میتوانید قرآن بخوانید. همه مفسران بر این باورند که «قم اللیل) مقصود قیام به نماز در شب است غیر از ابومسلم که میگوید منظور قیام به قرائت قرآن است
۲. قرآن بخوانید کنایه است از نماز خواندن (چرا که هر نمازی حاوی قرآن هم هست)
۳. مقصود قرآن در غیر نماز است؛ و کسانی که چنین گفتهاند برخی ۱این را حمل بر استحباب کردهاند و برخی بر وجوب؛ و در هر صورت در مقدار حداقل آن اختلاف دارند، سعید بن جبیر گفته ۵۰ آیه؛ ابنعباس و حسن و کعب گفتهاند ۱۰۰ آیه؛ سدی گفته ۲۰۰ آیه؛ جویبر گفته یک سوم قرآن چون خداوند این مقدار را بر بندگانش آسان گرفته است؛ ولی ظاهر آن است که هر مقدار که خود شخص بخواهد و دوست داشته باشد؛ و از امام رضا ع آمده آن مقداری که با خشوع قلب و صفای باطن باشد (حدیث۲)
[۱] . «ثُلُثَيِ» را هم دو گونه قرائت کردهاند که چون تاثیری در معنا ندارد در متن اشاره نشد:
قرأ الجمهور: «مِنْ ثُلُثَيِ» بضم اللام؛ و الحسن و شيبة و أبو حيوة و ابن السميفع و هشام و ابن مجاهد، عن قنبل فيما ذكر صاحب الكامل: بإسكانها [ثُلْثَيِ]، و جاء ذلك عن نافع و ابن عامر فيما ذكر صاحب اللوامح. (البحر المحيط فى التفسير، ج۱۰، ص۳۱۹)
مرحوم مجلسی در بحار الأنوار، ج۳۱، ص۲۰۷-۲۰۸ حدیثی را از جامع الاصول درباره اختلاف قرائت در این سوره نقل کرده است:
وَ رُوِيَ فِي جَامِعِ الْأُصُولِ (ج۲، ص۴۷۷- ۴۷۸ حديث ۹۳۹)، عَنِ الْبُخَارِيِّ وَ مُسْلِمٌ وَ مَالِكٌ وَ أَبُو دَاوُدَ وَ النَّسَائِيُّ بِأَسَانِيدِهِمْ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، قَالَ: سَمِعْتُ هِشَامَ بْنَ حَكِيمِ بْنِ حِزَامٍ يَقْرَأُ سُورَةَ الْفُرْقَانِ فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَاسْتَمَعْتُ لِقِرَاءَتِهِ فَإِذَا هُوَ يَقْرَؤُهُ عَلَى حُرُوفٍ كَثِيرَةٍ لَمْ يَقْرَأَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَكِدْتُ أُسَاوِرُهُ فِي الصَّلَاةِ، فَتَرَبَّصْتُ حَتَّى سَلَّمَ فَلَبَبْتُهُ بِرِدَائِهِ، فَقُلْتُ: مَنْ أَقْرَأَكَ هَذِهِ السُّورَةَ الَّتِي سَمِعْتُكَ تَقْرَؤُهَا؟ قَالَ: أَقْرَأَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ، فَقُلْتُ: كَذَبْتَ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَدْ أَقْرَأَنِيهَا عَلَى غَيْرِ مَا قَرَأْتَ، فَانْطَلَقْتُ بِهِ أَقُودُهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ]، فَقُلْتُ: إِنِّي سَمِعْتُ هَذَا يَقْرَأُ سُورَةَ الْفُرْقَانِ عَلَى حُرُوفٍ لَمْ تَقْرَأْنِيهَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: أَرْسِلْهُ، اقْرَأْ يَا هِشَامُ.
فَقَرَأَ عَلَيْهِ الْقِرَاءَةَ الَّتِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: كَذَلِكَ أُنْزِلَتْ، ثُمَّ قَالَ: اقْرَأْ يَا عُمَرُ. فَقَرَأْتُهُ الْقِرَاءَةَ الَّتِي أَقْرَأَنِي، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: كَذَلِكَ أُنْزِلَتْ، إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ. قَالَ فِي جَامِعِ الْأُصُولِ: أَخْرَجَهُ الْجَمَاعَةُ.
در تعلیقه کتاب جامع الاصول، جماعت مذکور چنین آدرس داده شده است: البخاري ۹ / ۲۰، ۲۱ في فضائل القرآن، باب أنزل القرآن على سبعة أحرف، وباب من لم ير بأساً أن يقول: سورة البقرة وسورة كذا، وفي الخصومات، باب كلام الخصوم بعضهم في بعض، [ص:۴۷۹] وفي التوحيد، باب قول الله تعالى {فاقرؤوا ما تيسر منه} ، وأخرجه مسلم رقم (۸۱۸) في الصلاة، باب بيان أن القرآن أنزل على سبعة أحرف، وأبو داود رقم (۱۴۷۵) في الصلاة، باب أُنزل القرآن على سبعة أحرف، والترمذي رقم (۲۹۴۴) في القراءات، باب ما جاء أن القرآن أنزل على سبعة أحرف، والنسائي ۲ / ۱۵۰ – ۱۵۲ في الصلاة، باب جامع القرآن، والموطأ ۱ / ۲۰۱ في القرآن، باب ما جاء في القرآن.
[تعليق أيمن صالح شعبان – ط دار الكتب العلمية]
صحيح: أخرجه مالك (الموطأ) صفحة (۱۴۲) . وأحمد (۱/۴۰) (۲۷۷) قال: حدثنا عبد الرحمن، والبخاري (۳/۱۶۰) قال: حدثنا عبد الله بن يوسف، ومسلم (۲/۲۰۲) قال: حدثنا يحيى بن يحيى، وأبو داود (۱۴۷۵) قال: حدثنا القعنبي، والنسائي (۲/۱۵۰) ، وفي الكبرى (۹۱۹) وفي فضائل القرآن (۱۰) قال: أخبرنا محمد بن سلمة، والحارث بن مسكين قراءة عليه، وأنا أسمع عن ابن القاسم.
خمستهم – عبد الرحمن بن مهدي، وعبد الله بن يوسف، ويحيى، والقعنبي عبد الله بن مسلمة، وابن القاسم – عن مالك، عن الزهري، عن عروة بن الزبير، عن عبد الرحمن بن عبد القاري، فذكره.
* وأخرجه أحمد (۱/۴۰) (۲۷۸) ، (۱/۴۲) (۲۹۶) قال: حدثنا عبد الرزاق، قال: أنبأنا معمر. وفي (۱/۴۳) (۲۹۷) قال: حدثنا الحكم بن نافع، قال: أنبأنا شعيب، وفي (۱/۲۶۳) (۲۳۷۵) قال: حدثنا يعقوب، قال: حدثنا ابن أخي ابن شهاب، والبخاري (۲۷۶) قال: قال: حدثنا سعيد بن عفير، قال: حدثني الليث، قال: حدثني عقيل، وفي (۶/۲۳۹) قال: حدثنا أبو اليمان، قال: أخبرنا شعيب، وفي (۹/۱۹۴) قال: حدثنا يحيى بن بكير، قال: حدثنا الليث، عن عقيل، ومسلم (۲/۲۰۲) قال: حدثني حرملة بن يحيى، قال: أخبرنا ابن وهب، قال: أخبرني يونس، (ح) وحدثنا إسحاق بن إبراهيم وعبد بن حميد. قالا: أخبرنا عبد الرزاق، قال: أخبرنا معمر، والترمذي (۲۹۴۳) قال: حدثنا الحسن بن علي الخلال، وغير واحد، قالوا: حدثنا عبد الرزاق، قال: أخبرنا معمر، والنسائي (۲/۱۵۱) . وفي الكبرى (۹۲۰) قال: أخبرنا يونس بن عبد الأعلى، قال: حدثنا ابن وهب، قال: أخبرني يونس.
خمستهم -معمر، وشعيب، وابن أخي ابن شهاب، وعقيل، ويونس – عن الزهري، قال: أخبرني عروة ابن الزبير، أن المِسور بن مخرمة، وعبد الرحمن بن عبد القاري أخبراه، أنهما سمعا عمر بن الخطاب، فذكره. * وأخرجه أحمد (۱/۲۴) (۱۵۸) . والنسائي (۲/۱۵۰) ، وفي الكبرى (۹۱۸) فقال: أخبرنا نصر ابن علي.
كلاهما – أحمد بن حنبل، ونصر – عن عبد الأعلى بن عبد الأعلى، عن معمر، عن الزهري، عن عروة بن الزبير، عن المسور بن مخرمة، فذكره. ليس فيه (عبد الرحمن بن عبد القاري) .
[۲] . خير الله سبحانه نبيه ص في هذه الساعات القيام بالليل و جعله موكولا إلی رأيه و كان النبي ص و طائفة من المؤمنين معه يقومون علی هذه المقادير و شق ذلك عليهم فكان الرجل منهم لا يدري كم صلی و كم بقي من الليل فكان يقوم الليل كله مخافة أن لا يحفظ القدر الواجب حتی خفف الله عنهم بآخر هذه السورة؛ و عن قتادة عن زرارة بن أوفی عن سعيد بن هشام قال قلت لعائشة أنبئيني عن قيام رسول الله ص فقال أ لست تقرأ «يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ» قلت بلی قالت فإن الله افترض قيام الليل في أول هذه السورة فقام نبي الله و أصحابه حولا و أمسك الله خاتمتها اثني عشر شهرا في السماء حتی أنزل الله في آخر هذه السورة التخفيف فصار قيام الليل تطوعا بعد أن كان فريضة.
[۳] . في (نهج البيان، ج۳، ص۳۰۳ مخطوط) للشيباني، قال: روي عن أبي جعفر و أبي عبد الله (عليهما السلام): «أن السبب في نزول هذه السورة أن النبي (صلى الله عليه و آله) كان يقوم هو و أصحابه الليل كله للصلاة حتى تورمت أقدامهم من كثرة قيامهم، فشق ذلك عليه و عليهم، فنزلت السورة بالتخفيف عنه و عنهم في قوله تعالى: وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ أي لن تطيقوه».
[۴] . همچنین این روایت:
أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَهْدِيٍّ السِّيرَافِيُّ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ النَّضْرِ قَالَ: حَدَّثَنِي أَيُّوبُ بْنُ سُلَيْمَانَ الْحَبَطِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ السُّدِّيِّ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ [فِي] قَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ يَا مُحَمَّدُ تَقُومُ تُصَلِّي أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ- وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ [قَالَ:] فَأَوَّلُ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوَّلُ مَنْ قَامَ اللَّيْلَ مَعَهُ عَلِيٌّ وَ أَوَّلُ مَنْ بَايَعَ مَعَهُ عَلِيٌّ وَ أَوَّلُ مَنْ هَاجَرَ مَعَهُ عَلِيٌّ. (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۳۸۷)
و نیز: تَفْسِيرِ السُّدِّيِّ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ فَأَوَّلُ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ. (مناقب آل أبي طالب، ج۲، ص۱۴)
و اینکه عبارت آخر این آیه در شان امیرالمومنین نازل شده است. در روایتی که هفتاد خصلت اختصاصی حضرت امیر ع را برمیشمرند، آمده است که شخصی درباره مراد از تک تک این خصلتها سوال میکنند. در یکی از مواردش به او چنین پاسخ میدهند.
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ رَوَى لَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ عَامِرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ الْفَرَزْدَقِ الْفَزَارِيُّ الْبَزَّازُ قِرَاءَةً عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عِيسَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَمْرَوَيْهِ الطَّحَّانُ وَ هُوَ الوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِ ابْنِ دَأْبٍ قَالَ: لَقِيتُ النَّاسَ يَتَحَدَّثُونَ أَنَّ الْعَرَبَ كَانَتْ تَقُولُ إِنْ يَبْعَثُ اللَّهُ فِينَا نَبِيّاً يَكُونُ فِي بَعْضِ أَصْحَابِهِ سَبْعُونَ خَصْلَةً مِنْ مَكَارِمِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَنَظَرُوا وَ فَتَّشُوا هَلْ يَجْتَمِعُ عَشْرُ خِصَالٍ فِي وَاحِدٍ فَضْلًا عَنْ سَبْعِينَ فَلَمْ يَجِدُوا خِصَالًا مُجْتَمِعَةً لِلدِّينِ وَ الدُّنْيَا … قَالَ ابْنُ دَأْبٍ ثُمَّ نَظَرُوا وَ فَتَّشُوا فِي الْعَرَبِ وَ كَانَ النَّاظِرُ فِي ذَلِكَ أَهْلَ النَّظَرِ فَلَمْ يَجْتَمِعْ فِي أَحَدٍ خِصَالٌ مَجْمُوعَةٌ لِلدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِالاضْطِرَارِ عَلَى مَا أَحَبُّوا وَ كَرِهُوا إِلَّا فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَحَسَدُوهُ عَلَيْهَا حَسَداً أَنْغَلَ الْقُلُوبَ وَ أَحْبَطَ الْأَعْمَالَ وَ كَانَ أَحَقَّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِذَلِكَ إِذْ هَدَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ بُيُوتَ الْمُشْرِكِينَ وَ نَصَرَ بِهِ الرَّسُولَ ص وَ اعْتَزَّ بِهِ الدِّينُ فِي قَتْلِهِ مَنْ قَتَلَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فِي مَغَازِي النَّبِيِّ ص…
الإختصاص، ص۱۴۷
… قَالَ فَمَا التَّصْدِيقُ بِالْوَعْدِ قَالُوا قَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَخْبَرَهُ بِالثَّوَابِ وَ الذُّخْرِ وَ جَزِيلِ الْمَآبِ لِمَنْ جَاهَدَ مُحْسِناً بِمَالِهِ وَ نَفْسِهِ وَ نِيَّتِهِ فَلَمْ يَتَعَجَّلْ شَيْئاً مِنْ ثَوَابِ الدُّنْيَا عِوَضاً مِنْ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَ لَمْ يُفَضِّلْ نَفْسَهُ عَلَى أَحَدٍ لِلَّذِي كَانَ عِنْدَهُ وَ تَرَكَ ثَوَابَهُ لِيَأْخُذَهُ مُجْتَمِعاً كَامِلًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَاهَدَ اللَّهَ أَنْ لَا يَنَالَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ وَ لَا يَفْضُلَ لَهُ شَيْءٌ مِمَّا أَتْعَبَ فِيهِ بَدَنَهُ وَ رَشَحَ فِيهِ جَبِينُهُ إِلَّا قَدَّمَهُ قَبْلَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّه
[۵] . عدهای از شیعیان به منظور تهنیت به مناسبت ولادت امام زمان ع خدمت امام حسن عسکری ع میرسند و سوالاتی هم میپرسند از جمله اینکه میگویند به نظر ما چنین رسیده که وقت نمازهای یومیه در قرآن نیامده است و پیامبر ص خود آنها را تعیین کرده است. حضرت توضیح میدهند که این زمانها در قرآن تعیین شده است تا میرسند به اینکه:
… و نماز شب را هم بیان کرد؛ و بیان این مطلب در این کلام خداوند آمد آنجایی که تعبیر «بعد از نماز عشاء» (نور/۵۸) را آورد؛ و این را خداوند در کتابش یاد کرد که: بعد از آن، نماز شب است و فرمود: «ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی به پا خیز! نصف آن یا اندکی کمتر یا بیشتر؛ و قرآن را به ترتیل بخوان» و این «نصف و بیشتر» را تبیین کرد و فرمود: «همانا پروردگارت مىداند كه تو نزديك به دو سوّم از شب يا نصف آن يا يك سوّم آن را [به نماز] برمىخيزي؛ و نیز گروهى از كسانى كه با تواند، و خداست كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند» (مزمل/۲۰) تا آخر سوره.
الهداية الكبرى، ص۳۴۸
عَنْ عِيسَى بْنِ مَهْدِيٍّ الْجَوْهَرِيِّ قَالَ: خَرَجْتُ أَنَا وَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ وَ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَتَّابٌ وَ طَالِبٌ ابْنَا حَاتِمٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ، وَ أَحْمَدُ بْنُ الْخَصِيبِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ جِنَانِ مِنْ جُنْبُلَا إِلَى سَامَرَّا فِي سَنَةِ سَبْعٍ وَ خَمْسِينَ وَ مِائَتَيْنِ … فَلَمَّا دَخَلْنَا عَلَى سَيِّدِنَا أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) بَدَأْنَا بِالْبُكَاءِ قَبْلَ التَّهْنِئَة …
فَقَالَ سَيِّدُنَا إِنَّ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ وَ أَوْقَاتَهَا سُنَّةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) وَ لَا الْخَمْسُ مُنَزَّلَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ قَائِلٌ مِنَّا: رَحِمَكَ اللَّهُ مَا اسْتَسَنَّ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) إِلَّا مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: أَمَّا صَلَوَاتُ الْخَمْسِ فَهِيَ عِنْدَ أَهْلِ الْبَيْتِ كَمَا فَرَضَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَلَى رَسُولِهِ وَ هِيَ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ رَكْعَةً فِي سِتَّةِ أَوْقَاتٍ أُبَيِّنُهَا لَكُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُه.
… وَ بَينَ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ قَدْ جَاءَ بَيَانُ ذَلِكَ فِي قَوْلِهِ «وَ مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ» فَذَكَرَهَا اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ سَمَّاهَا وَ مِنْ بَعْدِهَا صَلَاةُ اللَّيْلِ حَكَى فِي قَوْلِهِ: يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا وَ بَيَّنَ النِّصْفَ وَ الزِّيَادَةَ وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ.
مطلب زیر هم درباره وقت نماز شب است.
الْهِدَايَةُ، ص۳۵: وَقْتُ صَلَاةِ اللَّيْلِ إِذَا دَخَلَ الثُّلُثُ الْأَخِيرُ مِنَ اللَّيْلِ وَ هِيَ إِحْدَى عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنْهَا ثَمَانُ رَكَعَاتٍ صَلَاةُ اللَّيْلِ وَ رَكْعَتَا الشَّفْعِ وَ رَكْعَةُ الْوَتْرِ تَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ مَا تَيَسَّرَ لَكَ مِنَ الْقُرْآنِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» وَ مَنْ صَلَّى الرَّكْعَتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ بِالْحَمْدِ وَ ثَلَاثِينَ مَرَّةً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ انْفَتَلَ وَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذَنْبٌ إِلَّا غَفَرَ لَه. (به نقل از بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۲۴)
[۶] . أخرج ابن أبى حاتم و الطبراني و ابن مردويه عن ابن عباس عن النبي صلى الله عليه و آله و سلم فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنْهُ قال مائة آية (الدر المنثور، ج۶، ص۲۸۰)
[۷] . جلسه۹۰، حدیث۳ http://yekaye.ir/hud-001-113/
جلسه ۲۴۶، حدیث۱ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-26/
جلسه۲۹۴، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-maaarij-70-23/
جلسه ۳۳۷، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-balad-90-8/
جلسه۳۸۸، حدیث۵ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-30/
[۸] . و أخرج ابن مردويه عن عبد الله بن مسعود قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم ما من جالب يجلب طعاما إلى بلد من بلاد المسلمين فيبيعه بسعر يومه الا كانت منزلته عند الله منزلة الشهيد ثم قرأ رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّه (الدر المنثور، ج۶، ص۲۸۰)
[۹] . روایتی درباره اینکه این قرض غیر از خمس و زکات است، ضمیمه شده است. أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً قَالَ هُوَ غَيْرُ الزَّكَاةِ. (تفسير القمي، ج۲، ص۳۹۳)
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ فَرِيضَةً لَا يُحْمَدُونَ إِلَّا بِأَدَائِهَا وَ هِيَ الزَّكَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِينَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ حُقُوقاً غَيْرَ الزَّكَاةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌفَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ وَ هُوَ شَيْءٌ يَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِي مَالِهِ يَجِبُ عَلَيْهِ أَنْ يَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِهِ فَيُؤَدِّي الَّذِي فَرَضَ عَلَى نَفْسِهِ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ جُمْعَةٍ وَ إِنْ شَاءَ فِي كُلِّ شَهْرٍ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ هَذَا غَيْرُ الزَّكَاةِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ الْمَاعُونَ أَيْضاً وَ هُوَ الْقَرْضُ يُقْرِضُهُ وَ الْمَتَاعُ يُعِيرُهُ وَ الْمَعْرُوفُ يَصْنَعُهُ وَ مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْضاً فِي الْمَالِ مِنْ غَيْرِ الزَّكَاةِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ «۵» وَ مَنْ أَدَّى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَيْهِ وَ أَدَّى شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِيهِ مِمَّا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلَى غَيْرِهِ وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ. (الكافي، ج۳، ص۴۹۸)
[۱۰] . علامه طباطبایی توضیح دادهاند که در خصوص این مطلب دوم، شبیه تخفیفی است که در مساله «نجوی» دادند، که بعد از تخفیفی که داده شد، بر اینکه واجبات دیگر جتما باید رعایت شود تاکید گردید: «فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (مجادله/۱۳)
بازدیدها: ۳۱۹
سلام و عرض ادب خدمت مفسر محترم این سایت
شما انواع احتمالات و تفاسیر این ایه رو بیان کردید ولی با این حال بنده متوجه نشدم نظر شما این وسط چیه؟تفسیر شخصی شما چیه؟
به نظرتون کدوم یک از این تفاسیر زیر درسته؟
تفسیر اول:از همان اول بر پیامبر و مردم نماز شب مستحب بود و با ایه ۲۰ مزمل در مقدار ان تخفیف داده شد
تفسیر دوم:بر پیامبر و مردم واجب بود و با ایه ۲۰ مزمل هم در مقدار و هم در حکم تخفیف داده شده و تبدیل به مسحب گردید
تفسیر سوم: نماز شب فقط بر پیامبر واجب بود و بر سایرین مستحب بود.و ایه ۲۰ مزمل حکم وجوب نماز شب بر پیامبر را نسخ نکرد
تفسیر چهارم: منظور قرائت قران در خارج از نماز است
ممنون میشم اگه زود جواب سوالم رو بدید.
سلام علیکم
من بعد از فرمایش شما دو سه بار متن را خواندم. اینکه این احتمالات را به این صورت متوجه نشدم از کجای متن استخراج کرده اید.
آن مقداری از متن بنده که به سوال شما مربوط است ظاهرا این است:
برخی قائل شدهاند که این آیه حکم نماز شب در حد یک سوم تا دو سوم از شب را که در اول سوره واجب شده بود نسخ کرده است؛ اما هم در میان قدما (مثلا راوندی در فقه القرآن، ج۱، ص۱۲۶) و هم در متاخرین (مثلا علامه طباطبایی در المیزان، ج۲۰، ص۷۴) بر این باورند که لزوما نسخی در کار نیست. بلکه آن حکم اول سوره، حکم استحبابی بر امت بوده است.
در اینجا فقط به دو احتمال اشاره شده و متن هم به نظرم گویاست که من متمایل به قول دوم هستم. اما چهار احتمال شما را متوجه نشدم
البته یک نکته هست:
مبنای بنده امکان استفاده از یک لفظ در چند معناست؛از این جهت معانی ای که با هم ناسازگار نباشد از یک آیه قابل استنباط است. مثلا این آیه می تواند هم ناظر به حکمی در نماز باشد و هم در خارج نماز. لذا قول چهارم با اقوال قبل قابل جمع است و نیازی نیست که حتما یکی را ترجیح دهیم
یک مفسری که اسمشو نمیدونم تو یک برنامه ی تلویزیونی، تفسیر عجیبی از این ایه کرد
اقای سوزنچی اگه میشه لطف کنید نظرتون رو درباره تفسیر ایشون بگید.ممنون
تفسیر ایشون به شرح زیر است:
{وقتی ایات ابتدایی سوره مزمل نازل گشت، پیامبر و مسلمین موظف بودند که کل قران را بخوانند.وقتی ایه ۲۰ مزمل نازل گشت، خداوند به مسلمانان تخفیف داد و فرمود:عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ یعنی اینکه بعد ازاین،دیگر نمی توانید این دستور را رعایت کنید چون به زحمت و سختی می افتید.چون که بعد از این،حجم قران{با نزول ایات بیشتر} افزایش خواهد یافت و خواندن کل قران برایتان مشکل ساز میشود.در زمان نزول ایات سوره مزمل، قران حجم چندان زیادی نداشت.همچنین این مفسر گفت که در این ایه{ایه ۲۰} نسخی در کار نیست بلکه فقط خدا تخفیف داد و خواندن قران بر همه ی مسلمین واجب است}
سلام علیکم
این توضیح که از قول آن فرد نوشتید کاملا واضح است که غلط است و احتمال می دهم یا وی مقصود خود را درست منقتل نکرده یا شما متوجه مقصود درست وی نشده اید
البته برخی ذهنها هم چون ساده انگار هستند متوجه ظرافتهای احکام دین نمی شوند و ممکن است گوینده از این آدمها باشد
مثلا در حقوق غربی مسائل دوارزشی است: یا باید انجام دهید یا باید انجام دهید (به قول ما یا واجب است یا حرام)
اما در احکام شریعت اسلام مسائل حداقل ۵ ارزشی است (واجب و حرام و مکروه و مستحب و مباح)
یعنی وقتی آیه می فرماید این کار را بکنید فقیه است که باید با بررسی آیات و روایات دیگر معلوم کند که آیا این باید، باید وجوب است یا باید استحباب؟
سلام،از تفسیرتان استفاده کردم و جالب بود
من فقط یه سوال ازتون دارم اگه لطف کنید جواب بدید
سوالم به این آیه ربط نداره؛
سوال : من داشتم یه مقاله ای را می خواندم که متوجه شدم بعضی از دین پژوه هان نظرات بسیار شاذی دارند،آنها بر خلاف نظریه ی مشهور معتقد هستند که چیزی به اسم جهاد ابتدایی در اسلام وجود ندارد و تمامی جنگ های پیامبر دفاعی بوده است، مشخصا سوال اینجانب از شما این است که اگر فرض را بر این بگیریم که حق با این افراد باشد در این صورت وقوع جنگ های زیر را چگونه می توان توجیه نمود؟:
فتح مکه توسط پیامبر-جنگ جمل-جنگ های امام علی(ع) با معاویه-حمله امام حسین(ع) به ایران
تمام موارد و جنگ هایی که در بالا براتون نوشتم، تمامی آنها هجومی بوده اند و تا آن جایی که من اطلاع دارم هیچ یک از آنها دفاعی نیستند
سلام علیکم
من نظرات آنها را ندیده ام که بخواهم داوری ای داشته باشم
اما جنگهای جمل و با معاویه که کاملا جهاد دفاعی بود یعنی شروع کننده این جنگها اصحاب جمل و معاویه بودند در جنگ جمل که خیلی واضح است در خصوص معاویه هم معاویه شروع به سرکشی می کند و امام برای دفع سرکشی او اقدام می کند لذا این دو مورد اصلا از بحث خارج است
مقصود شما از مله امام حسین ع به ایران را هم اصلا نفهمیدم. امام حسین ع کجا به ایران حمله کرده؟
اگر منظورتان خصوص شرکت در جنگ قادسیه است شروع آن حمله از جانب ایران بوده است
فقط می ماند فتح مکه. در اینجا یک نکته هست و آن اینکه برخی می گویند دفاع بر دو قسم است دفاع از انسانها و دفاع از خود حق” و دفاع از انسانها هم به خاطر دفاع از حق است. اگر جایی حق زیرئا گذاشته شود و اجازه بیان حق داده نشود اسلام از باب دفاع حق اجازه جهاد می دهد و با این بیان تمام جهادهای اسلام جهاد دفاعی است و لذا اسلام در خصوص مناطق کفر هم در مواردی اقدام به جهاد کرده که آنها اجازه نشر اسلام را ندادند با این توجیه فنح مکه توجیه می شود. (این دیدگاه را شهید مطهری در کتاب جهاد بخوبی توضیح داده است)