۴۸۷) فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ

ترجمه

پس صبحدم یکدیگر را صدا زدند،

نکات ترجمه[۱]

شأن نزول

تفصیل داستان (صاحبان آن باغ) از زبان ابن‌‌عباس (قسمت دوم)

قسمت اول این حکایت در جلسه ۴۸۳ گذشت. [عبارات داخل گیومه همگی متن آیات است]

چون صبح شد «یکدیگر را صبحدم صدا زدند، که بامدادان به سوی کِشته‌هایتان بروید اگر می‌خواهید آنها را بچینید؛ پس به راه افتادند، در حالی که در «تخافت» بودند».

شخصی پرسید: ابن‌عباس: تخافت چیست؟

گفت: با هم نجواکنان حرف می‌زدند که مبادا کس دیگری سخنشان را بشنود.

پس گفتند: «مواظب باشید که امروز نیازمندی بر شما وارد نشود؛ و صبحگاهان در حالى كه خود را بر منع [بينوايان‏] توانا مى‏ديدند، رفتند.» و در ذهنشان این بود که باغ را می‌چینند و نمی‌دانستند که از قهر و غضب خدا چه بر سر آنها آمده است. «پس هنگامی که آن را دیدند» و دیدند که چه بر سرشان آمده است «گفتند ما قطعا راه گم کرده‌ایم؛ بلکه ما محروم شده‌ایم» پس خداوند آنان را از آن روزی محروم کرد به سبب گناهی که از آنان سر زده بود و هیچ ظلمی بدانان نکرد. پس «میانه‌روترین‌شان گفت: آیا نگفتم که چرا [خدا را] تنزیه نمی‌گویید. گفتند منزه است پروردگار ما، همانا ما ظالم بوده‌ایم؛ پس برخی از آنان شروع به ملامت برخی دیگر کردند» خودشان را ملامت کردند به خاطر تصمیمی که گرفته بودند. «گفتند: وای بر ما که ما طغیانگر بوده‌ایم؛ اميد است كه پروردگارمان بهتر از آن را به ما عوض دهد، زيرا ما به پروردگارمان مشتاقيم.» پس خداوند فرمود: «عذاب این چنین است و عذاب آخرت بزرگتر است، اگر که می‌دانستند.»

تفسير القمي، ج‏۲، ص۳۸۲

فَلَمَّا أَصْبَحَ الْقَوْمُ «فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ أَنِ اغْدُوا عَلى‏ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ» قَالَ: «فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ»

قَالَ الرَّجُلُ وَ مَا التَّخَافُتُ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ؟

قَالَ: يَتَسَارُّونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً لِكَيْ لَا يَسْمَعَ أَحَدٌ غَيْرُهُمْ. فَقَالُوا «لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ وَ غَدَوْا عَلى‏ حَرْدٍ قادِرِينَ» وَ فِي أَنْفُسِهِمْ أَنْ يَصْرِمُوهَا وَ لَا يَعْلَمُونَ مَا قَدْ حَلَّ بِهِمْ مِنْ سَطَوَاتِ اللَّهِ وَ نَقِمَتِهِ «فَلَمَّا رَأَوْها» وَ عَايَنُوا مَا قَدْ حَلَّ بِهِمْ «قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» فَحَرَمَهُمُ اللَّهُ ذَلِكَ الرِّزْقَ بِذَنْبٍ كَانَ مِنْهُمْ وَ لَمْ يَظْلِمْهُمْ شَيْئاً فَـ«قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ» قَالَ: يَلُومُونَ أَنْفُسَهُمْ فِيمَا عَزَمُوا عَلَيْهِ «قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ عَسى‏ رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا راغِبُونَ» فَقَالَ اللَّهُ: «كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون‏»

حدیث

۱) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

هشدار که ذلت در طاعت خدا [= ذلیل بودن ولی در طاعت خدا بودن] بهتر است از عزت ناشی از همکاری در معصیت خدا.

تحف العقول، النص، ص: ۲۱۷

وَ قَالَ ع أَلَا إِنَّ الذُّلَّ فِي طَاعَةِ اللَّهِ أَقْرَبُ إِلَى الْعِزِّ مِنَ التَّعَاوُنِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ.[۲]

تدبر

۱) «فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ»

بسیار می‌شود که کسانی برای انجام کاری باطل دست به دست هم می‌دهند:

اصحاب این باغ چنان در باطلشان اتفاق نظر داشتند که صبحدم همه همدیگر را خبر کردند.

 

۲) «فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ»

چرا حرف «فـ: پس» آورد؟ و حرف «و» نیاورد؟ (یعنی چرا فرمود «پس» صبحدم یکدیگر را صدا زدند؛ و نفرمود: «و» صبحدم یکدیگر را صدا زدند؟)

الف. این آیه عطف و متفرع بر آیه۱۷ (إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحينَ: آن گاه که سوگند خوردند که صبحدم [محصولات] آن را حتماً می‌چینیم) می‌باشد (التحرير و التنوير، ج‏۲۹، ص۷۸).

ب. شاید بتوان گفت عطف به همان آیه قبل (پس [آن باغ] همچون شب تاریک گردید) است؛ یعنی می‌خواهد بفرماید به محض اینکه به دستور خداوند باغ نابود شد، آنها اقدامشان را شروع کردند؛ یعنی همین که تصمیم گرفتند و هنوز شروع به اقدام نکرده بودند عذابشان نازل شد چنانکه وقتی عذاب کامل شد، تازه، آنگاه بود که اینها اقدامشان را شروع کردند.

ثمره حقوقی_اخلاقی

برخی گمان می‌کنند که صرف نیت، بتنهایی موجب عذاب نمی‌شود و حتما باید شخص اقدام کرده باشد تا عذاب شامل وی گردد. ظاهرا این تعبیر نشان می‌دهد که این تلقی درست نیست، و گاه همین که افراد نیتشان قطعی گردید مشمول عذاب می‌شوند چنانکه شروع اقدام آنها، عملاً بعد از آن است که عذاب نازل گردیده است.


[۱] . أصل التنادي من الندى بالقصر لأن النداء الدعاء بندى الصوت الذي يمتد على طريقة يا فلان لأن الصوت إنما يمتد للإنسان بندى حلق. (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص: ۵۰۶)

[۲] . در همین راستا این حدیث امیرالمومنین ع هم قابل توجه است:

طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى نُصْرَةِ الْبَاطِلِ جِنَايَةٌ وَ خِيَانَة (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۶۰)

Visits: 10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*