۳ رجب ۱۴۴۰
ترجمه
هر جانی چشنده مرگ است؛ و جز این نیست که پاداشهایتان را روز قیامت تماماً دریافت میکنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.
توجه
عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» در دو جای دیگر قرآن کریم نیز آمده است که آن دو مورد قبلا در جلسه ۳۲ http://yekaye.ir/57-29-al-ankabut/ و جلسه ۹۵ http://yekaye.ir/al-anbiya-021-035/ مورد بررسی قرار گرفت؛ و نکاتی که در آنجا بیان شد، مجددا تکرار نمیشود.
اختلاف قرائت[۱] و [۲]
ذائِقَة الْمَوْت
در اغلب قراءات، این عبارت به همین صورت (ذائِقَةُ الْمَوْتِ) (مضاف و مضاف الیه) قرائت شده است: هر نفسی چشنده مرگ است.
اما در قرائت یزیدی (از قراء اربعه عشر) و نیز در روایتی از قرائات اعمش و یحیی و ابیحیوة و ابن أبی اسحاق و مطوعی به صورت «ذائِقَةٌ الْمَوْتَ» قرائت شده که در این صورت «الموت» مفعول برای «ذائقة» میباشد: هر نفسی مرگ را چشنده است.
و از العکبری نقل شده که در قراءات غیرمشهور، قرائتی به صورت «ذائقُهُ الموتُ» نیز وجود دارد: هر نفسی، مرگ چشنده اوست.
(البحر المحيط، ج۳، ص۴۶۰[۳]؛ معجم القراءات، ج۱، ص۶۳۹)
نکات ادبی
نَفْسٍ
قبلا بیان شد که ماده «نفس» هم دلالت بر «روح» و «خود» و «تمام حقیقت شیء» میکند، هم دلالت بر «خروج نسیم، و هوای جاری» (نَفَس). درباره اینکه کدام از این دو اصل است، برخی اصل را دومی گرفتهاند که چون قوام «نَفْس» به نَفَس کشیدن است، به آن «نَفْس» گفتهاند؛ در نقطه مقابل برخی گفتهاند اصل این ماده، بر آن چیزی دلالت میکند موجب تعین و تشخص یک موجود از غیرش میشود (= خود) و چون نَفَس کشیدن عامل بقای حیات شخص است، «نَفَس» از همین ماده ساخته شده است.
جمع «نَفْس» «نُفوس» و «أنفُس» است؛ اما جمع «نَفَس» «أنفاس» میباشد (که تعبیر أنفاس در قرآن به کار نرفته است).
به «خون» هم «نفس» گفته میشود و به همین ترتیب درباره اینکه چرایی آن، برخی گفتهاند چون مانند هوا جریان دارد، و برخی گفتهاند چون در صورت خروجش، انسان جان میدهد. و کلمه «نفاس» و «نفساء» (وضعیت خاص زنانه که از آنها خون میرود) هم از همین ریشه گرفته شده است.
جلسه ۱۴۷ http://yekaye.ir/yusuf-012-053/
ذائِقَةُ
قبلا بیان شد که ذوق به معنای چشیدن است و اگرچه اصل آن در مورد چشیدن با دهان بوده است، اما در قرآن کریم در مورد درکهای مربوط به لامسه (قمر/۴۸، نبا/۲۴) و حتی درکهای کاملا معنوی و غیرمادی (روم/۳۶؛ طلاق/۹) نیز به کار رفته است. ذائقه اسم فاعل است (= چشنده) و و «الموت» مفعول آن است، و به لحاظ نحوی، چون در این آیه به جای فعل (تذوق الموت)، اسم فاعل آورد (ذائقه الموت)، دلالت بر دوام و همیشگی بودن این چشیدن میکند. پس آیه خبر از یک واقعهای که یکبار رخ خواهد داد نمیدهد، بلکه خبر از واقعهای میدهد که تدریجا و همواره در حال رخ دادن است!
جلسه ۹۵ http://yekaye.ir/al-anbiya-021-035/
الْمَوْتِ
قبلا بیان شد که ماده «موت» را در اصل به معنای از بین رفتن قوت و توانایی چیزی دانسته اند و به لحاظ معنایی «مَوت» و «ممات» درست نقطه مقابل «حیات» است.
به کسی که مرده باشد «مَیِّت» گویند (يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ؛ روم/۱۹) که جمع آن «أموات» (وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ؛ فاطر/۲۲) و «موتی» (كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتی؛ بقره/۷۳) است. اما کسی که در حال مرگ است را «مائت» گویند و در مورد آیه «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» (زمر/۳۰) هم گفتهاند این به لحاظ آینده است. و کلمه «مَیِّت» گاه به صورت مخفف هم به صورت «مَيْت» بیان میشود (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ، انعام/۱۲۲؛ بَلْدَةً مَيْتاً، زخرف/۱۱ و زخرف/۱۱)
و زمینی را که لمیزرع باشد و حیات در آن جریان نداشته باشد «موات» یا «مَوَتان» (در مقابل «حَیَوان») گویند؛ و البته قرآن کریم تعبیر «مَیِّت» را برای سرزمین نیز به کار برده است: «فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَيِّتٍ»(فاطر/۹).
«مَيْتَة» (مردار) (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ، مائدة/۳؛ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً، أنعام/۱۴۵) به جانداری گویند که روحش بدون ذبح از بدنش جدا شده باشد، یعنی به مردارِ حیوانِ حلال گوشتی که اگر ذبح میشد گوشتش قابل خوردن میبود و البته در قرآن کریم برای زمین هم به کار رفته است (وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها؛ یس/۳۳)
«مِيتة» دلالت بر حالت خاص می کند؛ و برای مردنی خاص، خوب یا بد به کار میرود (مَات مِيتةً جاهليَّة).
«مَوته» (إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولی، دخان/۳۵؛ لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی، دخان/۵۶) ظاهرا دلالت بر «دفعه واحده» (یکبار) دارد.
وقتی این ماده به باب افعال برود متعدی می شود و به معنای «میراندن» است (وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا؛ نجم/۴۴)
جلسه ۷۲۲ http://yekaye.ir/al-fater-35-22/
تُوَفَّوْنَ
قبلا بیان شد که ماده «وفی» در اصل دلالت میکند بر اینکه چیزی ویا کاری به حد تمام و کمال خود برسد؛ چنانکه کلمه «وفاء» به معنای عهد را به پایان رساندن و به مفاد آن کاملا عمل کردن میباشد و «استوفی» هم به معنای امری را به نحو کامل گرفتن است به نحوی که چیزی از آن فروگذار نشود [در فارسی هم میگوییم کار را به نحو مستوفَی انجام داد]. درباره اینکه چرا قبض روح کردن انسان را «توفی» میگویند برخی گفتهاند بدین جهت که «توفی» دریافت کامل است و تمام حقیقت انسان روح است که در هنگام مرگ بتمامه دریافت میشود. برخی هم گفتهاند که چون مدت زمانی که در دنیا بدانها داده شده بود، تمام و کمال بدانها داده شد.
جلسه ۱۸۱ http://yekaye.ir/an-nisa-004-097/
زُحْزِحَ
ماده «زحزح» (که برخی اصل آن را همان «زح» دانستهاند) دلالت بر بُعد و دوری می کند؛ و «زُحزِح عن» به معنای «دور شدن از» میباشد: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ» (آل عمران/۱۸۵) (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۷) و برخی گفتهاند به معنای از مقر خود زایل شدن میباشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۷۸)
برخی اصل معنای این لغت را عقب زدنی که با دور کردن تدریجی همراه باشد، دانسته اند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۴، ص۳۱۶)
«مُزَحزِح» اسم مفعول از این ماده است، به معنای «دور شده»: «وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذاب» (بقره/۹۶)
از این ماده تنها همین دو مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
فازَ
ماده «فوز» از مادههای بحثبرانگیز بین اهل لغت است. آنچه همگان در آن اتفاق نظر دارند، کاربرد آن در معنای نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب و مطلوب است (كتاب العين، ج۷، ص۳۸۹) و تفاوت آن با «نجات» را در همین دانستهاند که «نجات» صرفا به رهایی از هلاکت و موقعیت نامطلوب اشاره دارد، اما «فوز» هم نجات از بدی است و هم رسیدن به وضع مطلوب (مجمع البيان، ج۲، ص۹۰۲؛ الفروق في اللغة، ص۲۰۵). مثلا: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» (آلعمران/۱۸۵) به نظر میرسد در مجموع، وصول به خیر و سعادت در آن پررنگتر باشد، چنانکه در کاربردهای قرآنی مواردی که صرفاً به جنبه وصول به خیر در آنها اشاره شده باشد (مثلا: وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً؛ نساء/۷۳؛ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ توبه/۷۲؛ و…) بسیار زیاد است؛ اما مواردی که صرفاً به حیثیت رهایی از بدی اشاره شده باشد (مثلا: مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبينُ، انعام/۱۶)، خیلی کم است؛ که اگر نکته فوق درست باشد، آنگاه در معدود مواردی که گویی «نجات از بدی» محور آن قرار گرفته معنای استعارهای لطیفی را میرساند؛ گویی همین نجات یافتن و رها شدن از بدی، رسیدن به بالاترین خوبیهاست.
«فائز» هم اسم فاعل آن است، به معنای کسی که از بدیها رسته و به وضع مطلوب دست یافته است: «أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ« (حشر/۲۰)
اما آنچه این ماده را بحثبرانگیز کرده، آن است که این ماده، به ویژه در باب تفعیل (فوّز) برای مردن هم به کار رفته، از این رو، آن را به معنای هلاکت دانستهاند و برخی به همین مناسبت اصرار دارند که این ماده، از اضداد است (یعنی مادهای که در زبان عرب، در آن واحد برای دو معنای ضد هم به کار میرود مانند «قسط» که هم در معنای عدل است و هم در معنای ظلم) یعنی هم بر نجات دلالت دارد و هم بر هلاکت (معجم المقاييس اللغة، ج۴، ص۴۵۹)[۴] و در مقابل، عدهای صراحتا این دیدگاه را تخطئه میکنند (كتاب الماء، ج۳، ص۱۰۲۰)[۵] و بسیاری هم صرفا به وجود این دیدگاه اشاره کرده، و خودشان موضعی نگرفتهاند؛ و برخی هم احتمال هم دادهاند که شاید «فوّز» به معنای مردن، از این جهت است که اگر از منظر دنیا نگاه کنیم، به هر حال، انسان با مرگ، از چنگال دنیا و سختیهایش نجات مییابد؛ و درست است که از یک زاویه هلاکت است، اما از زاویه دیگر نجات و رهایی است؛ و اگر هم از زاویه آخرت نگاه کنیم رسیدن به حیات ابدی است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۴۷)[۶]
به تَبَعِ این نزاع، درباره کلمه «مفاز» (إِنَّ لِلْمُتَّقينَ مَفازاً؛ نبأ/۳۱) و «مفازة» (فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ، آلعمران/۱۸۸؛ وَ يُنَجِّي اللَّهُ الَّذينَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ، زمر/۶۱) نیز نزاعی درگرفته است. برخی آن را به معنای «منجاة» (محل و عرصه نجات) دانسته، برخی آن را به معنای «مهلک» (محل و عرصه هلاکت) قلمداد کرده، و عدهای تحلیل کردهاند که اگرچه از «فوّز» به معنای مردن بوده، اما همینجا نیز از باب تفأّل به خیر و سلامتی، آن را «مفازة» نامیدهاند [یعنی به عرصهای که محل هلاکت بوده، تفأل زده و به آن «مفازة: محل نجات» گفتهاند]؛ چنانکه به «الدیغ» (= کسی که مار او را نیش زده) «سلیم» گویند، از باب تفأل به اینکه او را مداوا میکنند و امیدوارند که سالم بماند. (برای گزارشی از این اختلاف اقوال، ر.ک: تاج العروس، ج۸، ص۱۲۴)[۷]
ماده «فوز» و مشتقات آن ۲۹ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
مَتاع
قبلا بیان شد که ماده «متع» در اصل بر منفعت و بهرهوری دلالت دارد؛ و در تفاوتش با نفع، برخی گفتهاند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفتهاند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد، مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند، مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که «نفع» در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار میرود.
«متاع»، هم به معنای مصدری به کار میرود (به معنای بهرهمند شدن و نفع بردن)، و هم به معنای آن چیزی که مورد بهرهوری قرار میگیرد، و به هر چیزی که به نحوی از آن بتوان استفاده کرد اطلاق میشود و در بسیاری از آیات قرآن هر دو میتواند مد نظر بوده باشد: (قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ؛ نساء/۷۷) و جمع آن «أَمْتِعَة» (أَمْتِعَتِكُمْ؛ نساء/۱۰۲) میباشد.
«مُتْعَة» نیز به معنای چیزی است که برای رفع نیاز استفاده میشود و به نحو اصطلاحی، با دو تعبیر «متعه نکاح» (= ازدواج موقت) و «متعه حج» مواجهیم؛ و همچنین به طور اصطلاحی، دو کلمه «متعه» و «متاع» هم به صورت اسم (مثلا: وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ؛ بقرة/۲۴۱) وهم به صورت فعل (مثلا: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ؛ بقرة/۲۳۶) در مورد چیزی که به زن مطلقه میدهند تا در ایامی که عده نگه میدارد مخارجش تامین باشد نیز گفته میشود.
جلسه ۵۱۸ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-28/
حدیث
الف. اخلاقی
۱) آخرین خطبهای که در مدینه خواندند و بعد از آن از دنیا رفتند، حاوی مواعظ اخلاقی تکاندهنده و نکات اجتماعی دقیقی بود. در فرازی از آن روایت شده که فرمودند:
بدانید که همانا خداوند عزّ و جلّ تمام اعمال شما را از شما سؤال خواهد كرد حتّى اگر یکی از شما بر جامه برادرش دست بکشد، پس اى بندگان خدا بدانيد كه بنده بر آنچه كه بر آن اساس از دنيا رفته است مبعوث خواهد شد، و خداوند عزّ و جلّ البتّه بهشت و دوزخ را آفرید، پس هر كس دوزخ را بر بهشت ترجیح داد، با دست خالى و حسرت بازگشته، و هر كس بهشت را اختيار نمود رستگار شد و پيروزمندانه بازگشته است، چنانچه خداى عز و جل فرمود: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است.» (آلعمران/۱۸۵)
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۹۴
حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَمِّيَ الْحُسَيْنُ بْنُ زَيْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّينِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِيِّ عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَائِشَةَ السَّعْدِيِّ عَنْ يَزِيدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِيَ آخِرُ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِينَةِ حَتَّى لَحِقَ بِاللَّهِ تَعَالَى فَوَعَظَ بِمَوَاعِظَ ذَرَفَتْ مِنْهَا الْعُيُونُ وَ وَجِلَتْ مِنْهَا الْقُلُوبُ وَ اقْشَعَرَّتْ مِنْهَا الْجُلُودُ وَ تَقَلْقَلَتْ مِنْهَا الْأَحْشَاءُ أَمَرَ بِلَالًا فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعَ النَّاسُ وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى ارْتَقَى الْمِنْبَرَ فَقَالَ: يَا أَيُّهَا النَّاس…
أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ حَتَّى [عَنْ] مَسِّ أَحَدِكُمْ ثَوْبَ أَخِيهِ بِإِصْبَعِهِ فَاعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْعَبْدَ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَا مَاتَ وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ فَمَنِ اخْتَارَ النَّارَ عَلَى الْجَنَّةِ انْقَلَبَ بِالْخَيْبَةِ وَ مَنِ اخْتَارَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ انْقَلَبَ بِالْفَوْزِ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز»…
۲) از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
به اندازه محل یک تازیانه [یا: به اندازه محل یک کمان[۸]] در بهشت، بهتر است از دنیا و آنچه در آن است. اگر میخواهید [به درستی این سخن پی ببرید] بخوانید: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آلعمران/۱۸۵)
الدر المنثور، ج۲، ص۱۰۷؛ مجموعة ورام، ج۱، ص۷؛ مجمع البيان، ج۲، ص۹۰۲
أخرج ابن أبى شيبة و هناد و عبد بن حميد و الترمذي و الحاكم و صححاه و ابن حبان و ابن جرير و ابن أبى حاتم عن أبى هريرة قال قال رسول الله ص:
ان مَوْضِعُ سَوْطٍ فِي الْجَنَّةِ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا؛ اقْرَءُوا إِنْ شِئْتُمْ: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُور.»
۳) روایت شده که رسول الله در مسیر سفر یکبار مردم را جمع کردند و خطبهای خواندند و در فرازی از آن فرمودند:
هرکس دوست دارد از آتش برکنار بماند و به بهشت وارد شود، در حالتی نزد مرگ که به خدا و روز قیامت ایمان دارد؛ و با مردم چنان کند که دوست دارد با او چنان کنند.
الدر المنثور، ج۲، ص۱۰۷[۹]؛ البحر المحيط، ج۳، ص۴۶۱[۱۰] ؛ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص۳۱۸
نَادَى مُنَادِي رَسُولِ اللَّهِ ص الصَّلَاةَ جَامِعَةً فَاجْتَمَعْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ:…
مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُزَحْزَحَ عَنِ النَّارِ وَ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ فَلْتَأْتِهِ مَنِيَّتُهُ وَ هُوَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لِيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِي يُحِبُّ اللَّهُ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْه.
۴) روایت شده است که امیرالمومنین ع در روز جمعهای خطبه خواندند و در فرازی از آن فرمودند:
آیا شما را در آنچه از گذشتگان برجای مانده و در پدران درگذشتهتان مایه عبرت و بصیرتی نیست، اگر که بیاندیشید؟! آیا ندیدید که گذشتگانتان بازنمیگردند و آن کسانی هم از شما که باقی ماندهاند [در دنیا] نمیایستند [جاودان نیستند]؟ خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «حرام کردیم بر آن شهری که به هلاکت رساندیم، پس همانا آنان برنمیگردند» (انبیاء/۹۵) و فرمود «هر جانی چشنده مرگ است؛ و جز این نیست که پاداشهایتان را روز قیامت تماماً دریافت میکنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آلعمران/۱۸۵)
آیا نمی بینید اهل دنیا را که در حال و احوال مختلف صبح را به شب و شب را به صبح میرسانند: یکی میمیرد و براو گریه میکنند؛ دیگری را تسلیت می دهند؛ آن یک زمینخوردهای است که به خود میپیچد، یکی عیادتکننده و دیگری عیادتشونده است، و آن دیگری جانش دارد میرود؛ یکی دنیا طلب است و مرگ در طلب اوست؛ دیگری غافلی است و از او غفلت نشود؛ و هرکه باقی مانده در پی گذشتگان میرود؛ و حمد و سپاس از آن خداوند است که پروردگار جهانیان است.
من لا يحضره الفقيه، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۱؛ مصباح المتهجد، ج۱، ص۳۸۰-۳۸۲؛ مجموعة ورام، ج۲، ص۲۵۴؛ الدعوات (للراوندي)، ص۲۳۸
وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ:…
…[۱۱] أَ وَ لَيْسَ لَكُمْ فِي آثَارِ الْأَوَّلِينَ وَ فِي آبَائِكُمُ الْمَاضِينَ مُعْتَبَرٌ وَ تَبْصِرَةٌ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ أَ لَمْ تَرَوْا إِلَى الْمَاضِينَ مِنْكُمْ لَا يَرْجِعُونَ وَ إِلَى الْخَلَفِ الْبَاقِينَ مِنْكُمْ لَا يَقِفُونَ [يَخْلُدُونَ] قَالَ: اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ حَرامٌ عَلى قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ» وَ قَالَ: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» أَ وَ لَسْتُمْ تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يُصْبِحُونَ وَ يُمْسُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَمَيِّتٌ يُبْكَى وَ آخَرُ يُعَزَّى وَ صَرِيعٌ يَتَلَوَّى وَ عَائِدٌ وَ مَعُودٌ وَ آخَرُ بِنَفْسِهِ يَجُودُ وَ طَالِبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِينَ يَمْضِي الْبَاقُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.[۱۲]
۵) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
… دلهایتان را از دنیا بیرون ببرید پیش از آنکه بدنهایتان را از آن بیرون ببرند؛ که همانا شما در آن آفریده شدهاید؛ ولی به غیر آن فراخوانده شدهاید. همانا قویای قویتر از آفریدگار نیست و ضعیفی هم ضعیفتر از آفریده؛ و هیچ محل فراری از خداوند نیست، جز به سوی خودش؛ و چگونه شخص میتواند از دست کسی بگریزد که دائما در دست او دست و پا میزند و «هر جانی چشنده مرگ است».
مجموعة ورام، ج۲، ص۲۱۸
مِنْ كَلَامِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
…[۱۳] أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِيهَا خُلِقْتُمْ وَ إِلَى غَيْرِهَا نُدِبْتُمْ إِنَّهُ لَا قَوِيَّ أَقْوَى مِنَ الْخَالِقِ وَ لَا ضَعِيفَ أَضْعَفُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَ لَا مَهْرَبَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ فَكَيْفَ يَهْرُبُ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي يَدَيِ طَالِبِهِ وَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت»[۱۴]
ب. عمومیت مرگ
۶) یعقوب احمر میگوید: بر امام صادق ع وارد شدم تا ایشان را در مرگ فرزندش اسماعيل تسليت گويم، حضرت بر او رحمت فرستاد و فرمود:
خداوند پيغمبرش را در خصوص مرگش تسليت فرموده و گفته است: «همانا تو خواهى مُرد و آنان هم میمیرند» و فرمود: «هر جانی مرگ را خواهد چشيد».
بعد از آن شروع به سخن نمود و فرمود:
تمام اهل زمين خواهند مُرد، كه ديگر كسى نمىماند. سپس اهل آسمان میمیرند غير از فرشته مرگ، حاملان عرش الهى، جبرئيل و ميكائيل؛ آنگاه فرشته مرگ میآید و در محضر ربوبی میایستد. به او گفته مىشود: چه كسانى ماندهاند؟ با اينكه خود آگاهتر است.
گويد: پروردگارا! جز فرشته مرگ، حاملان عرش، جبرئيل و ميكائيل، کسی نمانده است؛
گفته میشود: به جبرئيل و ميكائيل هم بگو که بمیرند!
فرشتگان گويند: پروردگارا! اين دو، رسول و امين تو هستند!
فرماید: من براى هر جانداری كه داراى روح است، مرگ را مقدّر كردهام.
آنگاه فرشته مرگ مىآيد و در محضر با عظمت خدا مىايستد، به او گفته مىشود: چه كسانى باقى ماندهاند؟ با اينكه خود (گوينده از آن) آگاه است.
گويد: اى پروردگار! كسى نمانده، مگر فرشته مرگ و حاملان عرش الهى.
پس گفته مىشود كه به حاملان عرش بگو تا بميرند.
سپس فرشته مرگ مىآيد و در محضر ربوبی مىايستد، به او گفته مىشود: چه كسى باقى مانده است؟
گويد: اى پروردگار! كسى غير از فرشته مرگ باقى نمانده است.
به او گفته مىشود: اى فرشته مرگ! بمير، او نيز مىميرد.
آنگاه زمين و آسمان را به دو دست [قدرت] خویش میگیرد و فرمايد: كجايند آنهايى كه آنان را شریک من قلمداد میکردند؟! كجايند آنهايى كه همراه من خدای دیگری قرار مىدادند؟!
[ظاهرا نیازی به توضیح ندارد که تعابیر در دست گرفتن و حامل عرش و … را نباید در افق مادی و جسمانی فهمید.]
الكافي، ج۳، ص۲۵۶؛ الزهد، ص۸۰-۸۱
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ قَالَ: حَدَّثَنِي يَعْقُوبُ الْأَحْمَرُ قَالَ: دَخَلْنَا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نُعَزِّيهِ بِإِسْمَاعِيلَ؛ فَتَرَحَّمَ عَلَيْهِ. ثُمَّ قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَعَى إِلَى نَبِيِّهِ ص نَفْسَهُ [عَزَّى نَبِيَّهُ ص بِنَفْسِهِ] فَقَالَ: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» وَ قَالَ: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ».
ثُمَّ أَنْشَأَ يُحَدِّثُ فَقَالَ:
إِنَّهُ يَمُوتُ أَهْلُ الْأَرْضِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ. ثُمَّ يَمُوتُ أَهْلُ السَّمَاءِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ ع. قَالَ: فَيَجِيءُ مَلَكُ الْمَوْتِ ع حَتَّى يَقُومَ [يَقِفَ] بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. فَيُقَالُ لَهُ: مَنْ بَقِيَ؟ وَ هُوَ أَعْلَمُ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ! لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ ع. فَيُقَالُ لَهُ قُلْ لِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ فَلْيَمُوتَا. فَتَقُولُ: الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ يَا رَبِّ رَسُولَيْكَ وَ أَمِينَيْكَ؟ فَيَقُولُ: إِنِّي قَدْ قَضَيْتُ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ فِيهَا الرُّوحُ الْمَوْتَ. ثُمَّ يَجِيءُ مَلَكُ الْمَوْتِ حَتَّى يَقِفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُقَالُ لَهُ: مَنْ بَقِيَ؟ وَ هُوَ أَعْلَمُ. فَيَقُولُ: يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ وَ حَمَلَةُ الْعَرْشِ. فَيَقُولُ قُلْ لِحَمَلَةِ الْعَرْشِ فَلْيَمُوتُوا. قَالَ: ثُمَّ يَجِيءُ كَئِيباً حَزِيناً لَا يَرْفَعُ طَرْفَهُ. فَيُقَالُ: مَنْ بَقِيَ؟ فَيَقُولُ يَا رَبِّ لَمْ يَبْقَ إِلَّا مَلَكُ الْمَوْتِ. فَيُقَالُ لَهُ: مُتْ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ! فَيَمُوتُ. ثُمَّ يَأْخُذُ الْأَرْضَ بِيَمِينِهِ وَ السَّمَاوَاتِ بِيَمِينِه [يَأْخُذُ الْأَرْضَ بِشِمَالِهِ وَ السَّمَاوَاتِ بِيَمِينِهِ فَيَهُزُّهُنَّ هَزّاً مَرَّاتٍ ثُمَّ] وَ يَقُولُ: أَيْنَ الَّذِينَ كَانُوا يَدْعُونَ مَعِي شَرِيكاً؟! أَيْنَ الَّذِينَ كَانُوا يَجْعَلُونَ مَعِي إِلَهاً آخَرَ؟!
۷) از امام صادق ع روایت نقل شده است که پیامبر ص فرمودند خداوند عز و جل هیچ مخلوقی را نیافرید مگر اینکه مخلوق دیگری را بر او برتری داد؛ و اینها را یکایک توضیح دادند، تا رسیدند به این فراز:
سپس مرگ به خود بالید و خداوند عز و جل فرمود: فخر مفروش که من تو را بین بهشتیان و جهنمیان ذبح میکنم و دیگر هیچگاه حیات نخواهی داست که کسی به تو امید ببندد یا از تو بترسد.
الكافي، ج۸، ص۱۴۹
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص
… ثُمَّ إِنَّ الْمَوْتَ فَخَرَ فِي نَفْسِهِ فَقَالَ: اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تَفْخَرْ فَإِنِّي ذَابِحُكَ بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ ثُمَّ لَا أُحْيِيكَ أَبَداً فَتُرْجَى أَوْ تُخَاف…
متن کامل این روایت قبلا در جلسه ۳۵۳ حدیث۲ گذشت. http://yekaye.ir/al-alaq-96-6/
ج. محب علی ع
۸) از امام باقر ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
به دامن این «انزع» [=کسی که موی جلوی سرش ریخته] ، یعنی حضرت علی ع، درآویزید؛ که همانا اوست صدّیق اکبر، و اوست فاروق، که بین حق و باطل فرق و تفاوت میگذارد؛ کسی که او را دوست بدارد خداوند هدایتش کند؛ و کسی که از او بدش بیاید خداوند از او بدش میآید [یا: گمراهش میکند] ؛ و کسی که از او سرپیچی کند خداوند او را نیست و نابود سازد؛ و از اوست دو سبط امت من، حسن ع و حسین ع، و آن دو پسران مناند, و از حسین ع است امامان هدایت، که خداوند فهم و علم مرا بدانان عطا فرموده؛ پس آنان را [دوست بدارید و] ولایتشان را بپذیرید و دوست صمیمیای جز آنان نگیرید، که عذاب پروردگارم بر شما روا خواهد شد؛ و «هرکه عذاب پروردگارم بر او روا شود قطعا سقوط کرده» (طه/۸۱)؛ و «زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.»
الأمالي( للصدوق)، ص۲۱۶-۲۱۷ و ص۶۷۳-۶۷۴؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۳؛ الإمامة و التبصرة من الحيرة، ص۱۱۱-۱۱۲
حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص:
خُذُوا بِحُجْزَةِ هَذَا الْأَنْزَعِ يَعْنِي عَلِيّاً فَإِنَّهُ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، وَ هُوَ الْفَارُوقُ، يُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ، مَنْ أَحَبَّهُ هَدَاهُ اللَّهُ، وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَهُ [أَضَلَّهُ] اللَّهُ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ مَحَقَهُ اللَّهُ، وَ مِنْهُ سِبْطَا أُمَّتِي: الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، هُمَا ابْنَايَ، وَ مِنَ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةُ هُدَاةٍ [الْهُدَى]، أَعْطَاهُمُ اللَّهُ فَهْمِي وَ عِلْمِي. فَـ[أَحِبُّوهُمْ وَ] تَوَلَّوْهُمْ وَ لَا تَتَّخِذُوا وَلِيجَةً مِنْ دُونِهِمْ، فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ مَنْ يَحْلُلْ عَلَيْهِ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِ «فَقَدْ هَوى»،« وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُور»
این مضمون که تمسک به امیرالمومنین، موجب میشود که شخص از آتش رهایی یافته و به بهشت وارد میکند، در حدیثی قدسی با طول و تفصیلی بیتشر در الأمالي( للصدوق)، ص۲۲۲-۲۲۳[۱۵] آمده است.
۹) از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که روز قیامت شود حضرت محمد ص را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست عرش بایستد؛ سپس حضرت ابراهیم ع را بخوانند و خلعتی سفید بر او بپوشانند و برسمت چپ عرش بایستد؛ سپس حضرت علی امیرالمومنین ع را را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست پیامبر ص بایستد؛ سپس حضرت اسماعیل ع را بخوانند و خلعتی سفید بر او بپوشانند و برسمت راست حضرت ابراهیم ع بایستد؛ سپس امام حسن ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست امیرالمومنین بایستد؛ سپس امام حسین ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر او بپوشانند و برسمت راست امام حسن ع بایستد؛ سپس ائمه ع را بخوانند و خلعتی گلگون بر آنان بپوشانند و هریک سمت راست قبلی بایستد؛ سپس شیعه را بخوانند و پیش روی آنان بایستند؛ سپس حضرت فاطمه س و زنان مربوطه، اعم از فرزندان و زنان شیعهاش را بخوانند؛ پس همگی را بدون حساب به بهشت درآورند؛ آنگاه منادی ای از بطن عرش، از جانب پروردگار عرش و از افق اعلی ندا دهد:
چه پدر خوبی است پدرت، ای محمد! که همان حضرت ابرایهم ع است؛ و چه برادر خوبی است برادرت، که همان علی ع است؛ و چه نوادگان خوبی است، دو سبط تو، که همان حسن ع و حسین ع اند؛ و چه جنین خوبی است، جنین تو، که همان محسن است؛ و و چه امامان رشدیافتهایاند اینان که از فرزندان تویند، و همان فلانی و فلانی و… است؛ و چه شیعه و پیرو خوبی است شیعیانت.
بدانید! همانا حضرت محمد ص و وصی او و دو سبط او و امامان از ذریه او، آناناند که رستگارانند؛ آنگاه بدانان امر شود که وارد بهشت شوند؛ و این همان است که فرمود: «پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است.»
تفسير القمي، ج۱، ص۱۲۸
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُدْعَى مُحَمَّدٌ ص فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً ثُمَّ يُقَامُ عَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ ثُمَّ يُدْعَى بِإِبْرَاهِيمَ ع فَيُكْسَى حُلَّةً بَيْضَاءَ فَيُقَامُ عَنْ يَسَارِ الْعَرْشِ، ثُمَّ يُدْعَى بِعَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ النَّبِيِّ ص؛ ثُمَّ يُدْعَى بِإِسْمَاعِيلَ فَيُكْسَى حُلَّةً بَيْضَاءَ فَيُقَامُ عَلَى يَسَارِ إِبْرَاهِيمَ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْحَسَنِ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْحُسَيْنِ ع فَيُكْسَى حُلَّةً وَرْدِيَّةً فَيُقَامُ عَلَى يَمِينِ الْحَسَنِ ع؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالْأَئِمَّةِ فَيُكْسَوْنَ حُلَلًا وَرْدِيَّةً وَ يُقَامُ كُلُّ وَاحِدٍ عَلَى يَمِينِ صَاحِبِهِ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِالشِّيعَةِ فَيَقُومُونَ أَمَامَهُمْ؛ ثُمَّ يُدْعَى بِفَاطِمَةَ وَ نِسَائِهَا مِنْ ذُرِّيَّتِهَا وَ شِيعَتِهَا فَيَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ.
ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ وَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى: نِعْمَ الْأَبُ أَبُوكَ يَا مُحَمَّدُ وَ هُوَ إِبْرَاهِيمُ؛ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوكَ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع؛ وَ نِعْمَ السِّبْطَانِ سِبْطَاكَ وَ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ؛ وَ نِعْمَ الْجَنِينُ جَنِينُكَ وَ هُوَ مُحَسِّنٌ؛ وَ نِعْمَ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ؛ وَ نِعْمَ الشِّيعَةُ شِيعَتُكَ.
أَلَا إِنَّ مُحَمَّداً وَ وَصِيَّهُ وَ سِبْطَيْهِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ هُمُ الْفَائِزُونَ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»
د. رحلت پیامبر که جبرئیل به او خبر داد.
۱۰) ابنعباس در روایتی طولانی وقایع قبل از رحلت پیامبر ص را چنین بازگو کرده است:
هنگامی که رسول الله ص بیمار شد و اصحابش نزد او بودند، عمار یاسر بلند شد و گفت: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! اگر آنچه رخ دهد رخ دهد، چه کسی از ما غسل دادن شما را عهدهدار شود؟
فرمود: فقط علی بن ابیطالب ع؛ چرا که او به غسل هیچ عضوی از اعضای من اهتمام نورزد مگر اینکه فرشتگان در این کار یاریش کنند؛ [وی توضیحاتی طولانی میدهد، تا بدینجا میرسد که]
سپس فرمود: حبیب دلم و مایه روشنی چشمم فاطمه را نزد من بخوانید!
حضرت فاطمه س آمد در حالی که میفرمود: جانم فدای جانت؛ ای کاش بلاگردانت شوم! پدرجانم! آیا با من کلمهای سخن نمیگویی؛ من اینجایم؛ دارم تو را مینگرم در حالی که در حال مفارقت از دنیایی؛ و لشکریان مرگ را میبینم که تو را کاملا احاطه کردهاند.
فرمود: دخترکم! لحظه جدایی فرا رسیده، سلامی از من به تو!
گفت: پدرجانم! روز قیامت کجا وعده دیار باشد؟
فرمود: هنگام حساب!
گفت: اگر هنگام حساب دیدار میسر نشد، چطور؟
فرمود: هنگام شفاعت کردنم برای امتم!
گفت: اگر هنگام شفاعتت دیدار میسر نشد، چطور؟
فرمود: نزد صراط؛ که آنجا جبرئیل در سمت راستم؛ و میکائیل در سمت چپم، و فرشتگان پشت سرم و پیش رویم ایستادهاند: ندا می دهند پروردگارا! امت محمد ص را از آتش سالم بدار و حساب را بر آنان آسان گردان.
حضرت فاطمه س گفت: مادرم خدیجه کجاست؟
فرمود: در قصری با چهار [یا: چهار هزار] درب، در بهشت.
سپس خود را در آغوش رسول الله ص انداخت. اندکی بعد بلال وارد شد و گفت: وقت نماز است، خداوند رحمتت کند!
پس رسول الله ص بیرون آمد و به امامت جماعت ایستاد و نمازش را به اختصار برگزار کرد. سپس فرمود: علی بن ابیطالب و اسامة بن زید را نزد من بخوانید!
پس آن دو آمدند و یک دست بر دوش علی ع و دست دیگر بر دوش اسامه گذاشت و فرمود: مرا نزد فاطمه س ببرید!
پس او را بردند تا سرش را در دامن حضرت زهرا س گذاشت؛ و دیدند که حسن و حسین ع گریه میکنند و نالهشان بلند شده؛ و میگفتند: جانمان فدای جان شما و ای کاش ما بلاگردانتان میشدیم.
رسول الله ص فرمود: این صدای کیست یا علی!
فرمود: اینان دو پسرت حسن و حسین ع هستند.
پس آن دو را در آغوش کشید و بوسید و حسن ع شدیدتر گریه می کرد؛ فرمود: حسن جان! بس کن! [دل] رسول الله ص را پاره پاره کردی!
آانگاه ملک الموت بر او وارد شد و گفت: السلام علیک یا رسول الله.
فرمود: و علیک السلام ای ملک الموت! من درخواستی از تو دارم!
گفت: ای پیامبر خدا! چه میخواهی؟
فرمود: میخواهم که مرا قبض روح نکنی تا اینکه جبرئیل نزدم بیاید و بر من سلام کند و من هم بر او سلامی کنم.
پس ملک الموت در حالی که میگفت: یا محمدا! بیرون رفت و جبرئیل به استقبالش آمد و گفت: آیا حضرت محمد ص را قبض روح کردی؟
گفت: نه! از من درخواست کرد که او را قبض روح نکنم تا اینکه تو را دیدار کند و تو بر او سلام کنی و او هم تو را سلام گوید.
جبرئیل گفت: آیا نمیبینی که درهای آسمان برای حضرت محمد ص گشوده شده و حور العین خود را به استقبال او آماده کردهاند؟ سپس جبرئیل فرود آمد و گفت: السلام علیک یا اباالقاسم!
فرمود: و علیک السلام ای جبرئیل! دوست من! نزدیکتر بیا!
پس او نزدیکتر شد و ملک الموت فرود آمد و جبرئیل به او گفت: ملک الموت! سفارش خداوند در مورد روح حضرت محمد ص را به خاطر داشته باش! پس جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او بود و ملک الموت روح او را گرفت. چون پرده از صورت رسول الله کنار زده شد، نگاهی به جبرئیل انداخت و فرمود: وقت سختیها مرا تنها میگذاری؟!
گفت: ای محمد! «همانا تو میمیری و آنها هم میمیرند» و «هر جانی چشنده مرگ است»
و از ابنعباس روایت شده که رسول الله ص در آن بیماری مرتب میفرمود: دوستم را نزد من بیاورید. اما آنها مردی را و سپس مرد دیگری را آوردند؛ اما او روی برگرداند. پس به فاطمه گفته شد: سراغ علی ع برو که به نظر نمیآید که پیامبر ص کسی غیر از علی ع را خواسته باشد.
پس حضرت فاطمه س کسی را نزد حضرت علی ع فرستاد. چون او وارد شد رسول الله ص چشم گشود و صورتش خندان شد و فرمود: نزد من علیجان! نزد من علیجان! و همین طور او را به خود نزدیک می کرد تا اینکه دست او را گرفت و او را کنار سر خود نشاند و از حال رفت.
پس حسن ع و حسین ع آمدند در حالی که گریه و شیون می کردند و خود را روی رسول الله ص انداختند. حضرت علی ع خواست آنان را جدا کند رسول الله ص به هوش آمد و گفت: علی جان! بگذار که آنها را ببویم و آنها هم مرا ببویند و از آن دو توشه برگیرم و آنان هم از من توشه برگیرند؛ اما بدان آنان بعد از من مورد ظلم واقع خواهند شد و به ظلم به شهادت خواهند رسید، پس لعنت خداوند بر کسی که به آن دو ظلم کند؛ و این را سه بار تکرار فرمود.
سپس دستش را به سوی حضرت علی ع دراز کرد و او را به سمت خود کشید تا اینکه او را زیر ملحفه خودش برد و دهان بر دهانش گذاشت و مدتی طولانی با او نجوا کرد تا اینکه روح پاکش از بدن مفارقت فرمود؛ پس علی ع از زیر ملحفه بیرون آمد و فرمود: اعظم الله اجورکم در مورد پیامبرتان؛ همانا خداوند روح او را به نزد خود قبض فرمود.
پس صداها به گریه و شیون بلند شد و به امیرالمومنین ع گفته شد: رسول الله ص چه چیزی را با تو نجوا کرد؟
فرمود: هزار باب بر من تعلیم داد که از هر بابی هزار باب گشوده میشود.
الأمالي( للصدوق)، ص۶۳۳-۶۳۸؛ روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج۱، ص۷۲-۷۵
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَمْدَانَ الصَّيْدَلَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ الْوَاسِطِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ: أَخْبَرَنَا خَالِدٌ الْحَذَّاءُ عَنْ أَبِي قِلَابَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ الْجَرْمِيِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
لَمَّا مَرِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عِنْدَهُ أَصْحَابُهُ قَامَ إِلَيْهِ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ فَقَالَ لهُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ يُغَسِّلُكَ مِنَّا إِذَا كَانَ ذَلِكَ مِنْكَ قَالَ: ذَاكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع لِأَنَّهُ لَا يَهُمُّ بِعُضْوٍ مِنْ أَعْضَائِي إِلَّا أَعَانَتْهُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى ذَلِكَ…[۱۶]
ثُمَّ قَالَ: ص ادْعُ لِي حَبِيبَةَ قَلْبِي وَ قُرَّةَ عَيْنِي فَاطِمَةَ تَجِيءُ.
فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ وَ هِيَ تَقُولُ: نَفْسِي لِنَفْسِكَ الْفِدَاءُ! وَ وَجْهِي لِوَجْهِكَ الْوِقَاءُ! يَا أَبَتَاهْ أَ لَا تُكَلِّمُنِي كَلِمَةً؟ فَإِنِّي أَنْظُرُ إِلَيْكَ وَ أَرَاكَ مُفَارِقَ الدُّنْيَا وَ أَرَى عَسَاكِرَ الْمَوْتِ تَغْشَاكَ شَدِيداً.
فَقَالَ لهَا: يَا بُنَيَّةِ إِنِّي مُفَارِقُكِ فَسَلَامٌ عَلَيْكِ مِنِّي!
قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ فَأَيْنَ الْمُلْتَقَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟
قَالَ: عِنْدَ الْحِسَابِ.
قَالَتْ: فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عِنْدَ الْحِسَابِ؟
قَالَ: عِنْدَ الشَّفَاعَةِ لِأُمَّتِي.
فقَالَتْ: فَإِنْ لَمْ أَلْقَكَ عِنْدَ الشَّفَاعَةِ لِأُمَّتِكَ؟
قَالَ: عِنْدَ الصِّرَاطِ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِي وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِي وَ الْمَلَائِكَةُ مِنْ خَلْفِي وَ قُدَّامِي يُنَادُونَ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ ص مِنَ النَّارِ وَ يَسِّرْ عَلَيْهِمُ الْحِسَابَ.
فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع: فَأَيْنَ وَالِدَتِي خَدِيجَةُ؟
قَالَ: فِي قَصْرٍ لَهُ أَرْبَعَةُ [أَرْبَعَةُ آلَافِ] أَبْوَابٍ إِلَى الْجَنَّةِ.
ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَدَخَلَ بِلَالٌ وَ هُوَ يَقُولُ: الصَّلَاةَ رَحِمَكَ اللَّهُ!
فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَلَّى بِالنَّاسِ وَ خَفَّفَ الصَّلَاةَ. ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ أُسَامَةَ بْنَ زَيْدٍ!
فَجَاءَا فَوَضَعَ ص يَدَهُ عَلَى عَاتِقِ عَلِيٍّ وَ الْأُخْرَى عَلَى أُسَامَةَ؛ ثُمَّ قَالَ: انْطَلِقَا بِي إِلَى فَاطِمَةَ!
فَجَاءَا بِهِ حَتَّى وَضَعَ رَأْسَهُ فِي حَجْرِهَا؛ فَإِذَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع يَبْكِيَانِ وَ يَصْطَرِخَانِ وَ هُمَا يَقُولَانِ أَنْفُسُنَا لِنَفْسِكَ الْفِدَاءُ وَ وُجُوهُنَا لِوَجْهِكَ الْوِقَاءُ!
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنْ هَذَانِ يَا عَلِيُّ؟
قَالَ: هَذَانِ ابْنَاكَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ.
فَعَانَقَهُمَا وَ قَبَّلَهُمَا وَ كَانَ الْحَسَنُ ع أَشَدَّ بُكَاءً فَقَالَ لهُ: كُفَّ يَا حَسَنُ فَقَدْ شَقَقْتَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ.
فَنَزَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ.
قَالَ: وَ مَا حَاجَتُكَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟
قَالَ: حَاجَتِي أَنْ لَا تَقْبِضَ رُوحِي حَتَّى يَجِيئَنِي جَبْرَئِيلُ فَيُسَلِّمَ عَلَيَّ وَ أُسَلِّمَ عَلَيْهِ.
فَخَرَجَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ هُوَ يَقُولُ يَا مُحَمَّدَاهْ! فَاسْتَقْبَلَهُ جَبْرَئِيلُ فِي الْهَوَاءِ؛ فَقَالَ: يَا مَلَكَ الْمَوْتِ قَبَضْتَ رُوحَ مُحَمَّدٍ ص؟
قَالَ: لَا يَا جَبْرَئِيلُ سَأَلَنِي أَنْ لَا أَقْبِضَهُ حَتَّى يَلْقَاكَ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ عَلَيْكَ.
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ: يَا مَلَكَ الْمَوْتِ أَ مَا تَرَى أَبْوَابَ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةً لِرُوحِ مُحَمَّدٍ؟ أَ مَا تَرَى حُورَ الْعِينِ قَدْ تَزَيَّنَّ لِمُحَمَّدٍ؟
ثُمَّ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ!
فَقَالَ: وَ عَلَيْكَ السَّلَامُ يَا جَبْرَئِيلُ! ادْنُ مِنِّي حَبِيبِي!
جَبْرَئِيلُ فَدَنَا مِنْهُ؛ فَنَزَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ. فَقَالَ لهُ جَبْرَئِيلُ: يَا مَلَكَ الْمَوْتِ احْفَظْ وَصِيَّةَ اللَّهِ فِي رُوحِ مُحَمَّدٍ ص!
وَ كَانَ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ آخِذٌ بِرُوحِهِ ص.
فَلَمَّا كُشِفَ الثَّوْبُ عَنْ وَجْهِ رَسُولِ اللَّهِ نَظَرَ إِلَى جَبْرَئِيلَ فَقَالَ لهُ: عِنْدَ الشَّدَائِدِ تَخْذُلُنِي؟!
فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ».
فَرُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي ذَلِكَ الْمَرَضِ كَانَ يَقُولُ: ادْعُوا لِي حَبِيبِي!
فَجَعَلَ يُدْعَى لَهُ رَجُلٌ بَعْدَ رَجُلٍ؛ فَيُعْرِضُ عَنْهُ. فَقِيلَ لِفَاطِمَةَ: امْضِي إِلَى عَلِيٍّ فَمَا نَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص يُرِيدُ غَيْرَ عَلِيٍّ!
فَبَعَثَتْ فَاطِمَةُ إِلَى عَلِيٍّ ع؛ فَلَمَّا دَخَلَ، فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَيْنَيْهِ وَ تَهَلَّلَ وَجْهُهُ. ثُمَّ قَالَ: إِلَيَّ يَا عَلِيُّ! إِلَيَّ يَا عَلِيُّ! فَمَا زَالَ ص يُدْنِيهِ حَتَّى أَخَذَهُ بِيَدِهِ وَ أَجْلَسَهُ عِنْدَ رَأْسِهِ.
ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ. فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع يَصِيحَانِ وَ يَبْكِيَانِ حَتَّى وَقَعَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص. فَأَرَادَ عَلِيٌّ ع أَنْ يُنَحِّيَهُمَا عَنْهُ؛ فَأَفَاقَ رَسُولُ اللَّهِ ص، ثُمَّ قَالَ: يَا عَلِيُّ دَعْنِي أَشَمُّهُمَا وَ يَشَمَّانِي وَ أَتَزَوَّدُ مِنْهُمَا وَ يَتَزَوَّدَانِ مِنِّي. أَمَا إِنَّهُمَا سَيُظْلَمَانِ بَعْدِي وَ يُقْتَلَانِ ظُلْماً؛ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ يَظْلِمُهُمَا. يَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً.
ثُمَّ مَدَّ يَدَهُ إِلَى عَلِيٍّ ع فَجَذَبَهُ إِلَيْهِ حَتَّى أَدْخَلَهُ تَحْتَ ثَوْبِهِ الَّذِي كَانَ عَلَيْهِ؛ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِيهِ؛ وَ جَعَلَ يُنَاجِيهِ مُنَاجَاةً طَوِيلَةً حَتَّى خَرَجَتْ رُوحُهُ الطَّيِّبَةُ ص.
فَانْسَلَّ عَلِيٌّ ع مِنْ تَحْتِ ثِيَابِهِ وَ قَالَ: أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَكُمْ فِي نَبِيِّكُمْ فَقَدْ قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ.
فَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ بِالضَّجَّةِ وَ الْبُكَاءِ. فَقِيلَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع: مَا الَّذِي نَاجَاكَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص حِينَ أَدْخَلَكَ تَحْتَ ثِيَابِهِ؟
فَقَالَ: عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ يَفْتَحُ لِي كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ.[۱۷]
تدبر
یادآوری میشود که در دو جلسه ۳۲ و ۹۵ نکات متعددی درباره عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» مطرح شده که مجددا تکرار نمیشود.
۱) «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
استفاده از تعبیر اسم فاعل برای کاری که مرگ انجام میدهد، همراه با تعبیر «توفی» – که در موارد دیگر، غالبا برای مرگ به کار رفته- در خصوص پاداشهای اخروی، نکته لطیفی دربردارد:
میدانیم که اسم فاعل دلالت بر ثبات و استمرار میکند. (مثلا «زیدٌ قائمٌ» یعنی «زید ایستاده» و فرق دارد با «زید قامَ« که یعنی «زید ایستاد». «کل نفس ذائقه الموت» هم فرق دارد با «کل نفس تذوق الموت»)؛ نمیفرماید هر جانی مرگ را میچشد؛ بلکه میفرماید: هر جانی چشنده مرگ است. گویی میخواهد تاکید کند بر اینکه مرگ را یک حادثه دفعی که در زمانی در آینده رخ می دهد، نبینید؛ مرگ لحظه به لحظه دارد جان شما را میگیرد، تا اینکه شما را به قیامت برساند که ما به ازای زندگیتان را بتمامه دریافت کنید.
شاید در کنار هم نهادن این دو تعبیر میخواهد بفهماند که چگونه قیامت احاطه کامل بر دنیا دارد.
۲) «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ… وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»
اینکه در ادبیات دنیامدار غربی، و به تبع آن، در دوره جدید، از مرگ به عفریت تعبیر میشود، ناشی از آن است که افراد فریب دنیا را خوردهاند؛ وگرنه، اگر کسی توجه کند که کالای دنیا جز فریب نیست، آیا از فرشتهای که او را از سرای فریب به سرای حقیقت میبرد، با کمال احترام یاد خواهد کرد و او را دوست خواهد داشت یا این چنین با تعابیر زشت از او یاد میکند و از او نفرت پیدا میکند؟
ثمره اخلاقی
ملک الموت، حضرت عزرائیل، یکی از مقربترین فرشتگان درگاه الهی است؛ و کاری که او با ما میکند نشان دادن حقیقت خودمان و حقیقتِ دنیا به ماست. تنها زمانی حقیقت تلخ خواهد بود که به دروغ و فریب انس گرفته باشیم.
۳) «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ… + فَـ + مَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»
وقتی عاقبت همه مرگ است، پس تنها معیار پیروزی و نجات، دور ماندن از جهنم و رفتن به بهشت است.
هرکس که در دنیا هر قدرت و ثروت و شهرت و… به دست آورد؛ اما از آتش نجات نیافت ویا به بهشت ره نبرد، واقعا بازنده است، نه برنده.
ثمره اخلاقی
کسی که مرگ را جدی بگیرد، امکان ندارد که از اصول اخلاقی ذرهای تخطی کند.
دستورالعملی قرآنی برای سیر و سلوک
از موثرترین اقدامات برای سیر و سلوک، که در روایات بسیار مورد تاکید قرار گرفته، رفتن و تداوم حضور نزد قبور است.
یکی از اساتید ما میفرمود: اثر این حضور بقدری زیاد است که اگر بیخداترین و شکاکترین انسان، مدتی (حداکثر ۲ سال، و گاه با شش ماه هم حاصل میشود) هر روز مداومت به رفتن و حضور در قبرستان داشته باشد (مثلا به مدت نیم ساعت)، حتی اگر تمام مدتی که در قبرستان است، دائما به خود تلقین کند که نه خدایی هست و نه آخرتی؛ بعد از مدتی دروغ بودنِ این سخنانی را که به خود تلقین کرده بالعیان مییابد.
۴) «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
هر موجودی که نَفْس داشته باشد، زمان و موقفی میرسد که بمیرد و نفسش را از او بگیرند؛ حتی اگر فرشته باشد! (حدیث۶)
حکایت
از ابنعباس نقل شده که وقتی خداوند آیه «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ: هرکس که روی آن[= زمین] است فانی است» (الرحمن/۲۶) را نازل فرمود: فرشتگان گفتند: تمام زمینیان هلاک میشوند». و وقتی که آیه «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ: هر جانی چشنده مرگ است» (آل عمران/۱۸۵) نازل شد یقین کردند که خودشان نیز میمیرند. (سعد السعود للنفوس منضود، ص۲۱۱[۱۸])
۵) «كَذَّبُوكَ… كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
مرگ در راه است، پس اين همه لجاجت و استكبار در برابر حق، براى چه؟ (تفسير نور، ج۲، ص۲۱۵)
۶) «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
مرگ، عدم نيست، يك امر وجودى است كه قابل چشيدن است، راه انتقال از دنيا به آخرت است. (تفسير نور، ج۲، ص۲۱۶)
۷) «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
تنها در قیامت است که پاداش کارها به طور کمال و تمام داده میشود.
نکته تخصصی فلسفه دین
یکی از شبهات رایج در مساله شرور و تبعیضها این است که چرا بسیاری از افراد را میبینیم که قدر کارشان در دنیا دانسته نمیشود و بدانان ظلم میشود.
ریشه این شبهه در آن است که انتظار دارند انسانها جزای همه اعمالشان را در دنیا ببینند، در حالی که یکی از مسلمات باورهای دینی مومنان وجود قیامت است که پاداش اعمال بتمامه داده میشود و اتفاقا از مهمترین استدلالها بر قیامت، همین است که دنیا ظرفیت پاداش و جزای کامل را ندارد.
۸) «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ + فَـ + مَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»
از آنجا که تنها در قیامت است که پاداش و ما به ازای کارها بتمامه داده میشود، پس تنها اگر کسی در قیامت از جهنم برکنار بماند و به بهشت وارد شود برنده و پیروز است.
۹) «زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ»
گناهان و عوامل سوق دهنده به دوزخ، داراى جاذبههايى است كه بايد انسان با نيروى ايمان و عمل صالح خود را برهاند. (تفسير نور، ج۲، ص۲۱۶)
۱۰) «مَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»
پیروز و رستگار واقعی، کسی است که هم از جهنم رهایی یابد و هم به بهشت وارد شود؛
پس کسی که اندکی در برزخ و مواقف قیامت سختیهای جهنم را ببیند تا پاک شود و بعد وارد بهشت شود، واقعا پیروز نیست؛ همان گونه که افرادی همچون اصحاب دامنه اعراف که به بهشت راه نمییابند نیز واقعا به فوز و پیروزی نرسیدهاندک (البحر المحيط، ج۳، ص۴۶۱)
پس نهتنها در تقویت ایمان خود جدی باشیم، بلکه بکوشیم از دنیا بدون بار گناه خارج شویم؛ و بکوشیم تعالیم مورد نیازمان را درست بیاموزیم که در هیچ عرصهای جاهل قاصر از دنیا نرویم.
۱۱) «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ… وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ»
جزاى كامل در آخرت است، و پاداشهاى دنيوى بىارزش. (تفسير نور، ج۲، ص۲۱۶)
۱۲) «وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ»
دنیا را «کالای فریب» خواند؛ از این جهت که همانند کالایی است که فروشنده آن را رنگ و لعاب میدهد؛ و واضح است که فروشندهای که چنین فریبی میدهد شیطان است. و از سعید بن جبیر نقل شده که گفت: این متاع غرور بودنش برای دنیازدگان است؛ وگرنه همین دنیا برای اولیای خداوند ابزار رسیدن به خداست (الکشاف، ج۱، ص۴۴۹) چنانکه امیرالمومنین ع فرمود: دنیا مسجد دوستان خدا و تجارتکده اولیاء الله است (نهجالبلاغه، حکمت ۱۳۲)[۱۹]
۱۳) حکایت۱: لقمان
گویند از جمله سفارشهای لقمان به فرزندش این بوده است:
فرزندم! وای بر کسی که سرکشی و سرفرازی کند؛ چگونه خود را بزرگ میبیند کسی که از گِل آفریده شده و به گِل برمیگردد؛ و نمیداند که سرانجامش چه خواهد شد؛ آیا به بهشت میرود و نجات مییابد؛ یا به آتش میرود و آشکارا زیان میکند و بدبخت میشود.
الإختصاص، ص۳۳۸
بعض وصايا لقمان الحكيم لابنه ع
يَا بُنَيَّ وَيْلٌ لِمَنْ تَجَبَّرَ وَ تَكَبَّرَ كَيْفَ يَتَعَظَّمُ مَنْ خُلِقَ مِنْ طِينٍ وَ إِلَى طِينٍ يَعُودُ ثُمَّ لَا يَدْرِي إِلَى مَا ذَا يَصِيرُ إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ فازَ أَوْ إِلَى النَّارِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً وَ خَاب.
۱۴) حکایت۲: رحلت پیامبر
عامر بن واثله میگوید: در شورای شش نفرهای که عمر برای تعیین جانشین خود قرار داد، من جلوی درب ایستاده بودم و آنها در خانه بودند و شنیدم که حضرت علی ع با پنج نفر دیگر محاجه میکرد. فرازی از این محاجه قبلا گذشت.[۲۰]
در فراز دیگری از آن محاجه آمده است که امیرالمومنین ع فرمود:
شما را به خدایی که جز او معبودی نیست سوگند میدهم ای پنج نفر! آیا در میان شما کسی هست که تسلیتی از جانب خداوند عز و جل برای او بیاید آن گونه که برای ما آمد؛ همان وقتی که رحلت رسول الله ص ما را مصیبتزده کرده بود؛ و در خانه من و حسن ع و حسین ع کسی نبود و پیکر پیامبر پیش روی ما بود؛ پس خطاب آمد که «السلام علیکم اهل البیت و رحمة الله و برکاته؛ «هر جانی چشنده مرگ است؛ و جز این نیست که پاداشهایتان را روز قیامت تماماً دریافت میکنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» همانا خداوند خود تسلیتبخش هر مصیبت و جبرانکننده هر چیز از دست رفته، و جایگزین هر امر ازبینروندهای است؛ پس تنها به خداوند اعتماد کنید و تنها به سوی او بازگردید و تنها او را بپرستید؛ و بدانید که مصیبتزده واقعی کسی است که از ثواب محروم شود؛ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»؟
گفتند: خدا شاهد است که کس دیگری چنین نبوده است.
شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج۲، ص۱۸۸[۲۱]
این تسلیتی که بعد از رحلت پیامبر اکرم ص از جانب ملکوت خطاب به اهل بیت ع آمد نهتنها با سندهای دیگر از امامان مختلف در دهها منبع شیعی نقل شده (تفسير العياشي، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۱[۲۲]؛ الكافي، ج۱، ص۴۴۵-۴۴۶[۲۳]؛ و ج۳، ص۲۲۱-۲۲۲[۲۴]؛ الأمالي( للصدوق)، ص۲۷۴-۲۷۵[۲۵]؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۳۹۱[۲۶] و ص۳۹۲[۲۷]؛ الأمالي (للطوسي)، ص۶۶۰[۲۸]؛ مناقب آل أبي طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج۲، ص۲۴۷[۲۹]؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار ع، ج۲، ص۴۲۰[۳۰])، بلکه در بسیاری از منابع اهل سنت (مانند تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۳۰۷۶؛ تفسیر الماوردی، ج۴، ص۲۹۲؛ نفسیر السمعانی، ج۴، ص۱۹۰؛ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۱۸۷؛ الدر المنثور، ج۲، ص۳۹۹؛ المسند للشافعی، ج۱، ص۳۶۱؛ السنن المأثورة للشافعی، ج۱، ص۳۳۴؛ الدعاء للطبرانی، ج۱، ص۳۶۶؛ المعجم الاوسط، ج۸، ص۱۰۹؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۳، ص۱۲۸؛ المستدرك على الصحيحين، ج۳، ص۵۸-۶۰؛ الدعوات الکبیر للبیهقی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح السنة للبغوی، ج۵، ص۴۵۹؛ السنن الکبری للبیهقی، ج۴، ص۹۹؛ اتحاف الزائر لابن عساکر، ج۱، ص۱۶۳؛ البداية و النهاية، ج۵؛ ص۲۹۷- ۲۹۹) نیز روایت شده است.
۱۴) حکایت۳. در فرازی از خطبه عقد پیامبر ص برای حضرت زهرا س
نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة عليهم السلام، ص۲۰۳ به نقل از دلائل الإمامة
عن أبي الحسين محمّد بن هارون بن موسى التلّعكبريّ، عن أبيه، عن أبي الحسن أحمد بن محمد بن أبي العريب الضبّي، عن محمّد بن زكريّا بن دينار الغلابي، عن شعيب بن واقد، عن الليث، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه الباقر، عن جدّه عليهم السّلام، عن جابر، قال: لمّا أراد رسول اللّه أن (يزوّج فاطمة عليّا عليهما السّلام، قال له: أخرج يا أبا الحسن) إلى المسجد فإنّي خارج في أثرك، و مزوّجك بحضرة الناس و اذكر من فضلك ما تقرّبه عينك.
قال عليه السّلام: خرجت من عند رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فرحا مسرورا.
فقال أبو بكر و عمر: ما وراءك يا أبا الحسن؟
فقلت: يزوّجني رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فاطمة عليها السّلام و أخبرني أنّ اللّه قد زوّجنيها، و هذا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله خارج في أثري ليذكر بحضرة الناس، ففرحا و دخلا معي المسجد.
قال عليّ عليه السّلام: فو اللّه ما توسّطناه حتّى لحق بنا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، و إنّ وجهه يتهلّل فرحا و سرورا.
فقال صلّى اللّه عليه و آله: أين بلال؟ فأجاب: لبّيك و سعديك يا رسول اللّه.
ثمّ قال: أين المقداد؟ فقال: لبّيك يا رسول اللّه.
فقال: أين سلمان؟ فأجاب: لبّيك يا رسول اللّه.
فقال: أين أبو ذرّ؟ فقال: لبّيك يا رسول اللّه.
فلمّا مثلوا بين يديه قال: انطلقوا بأجمعكم فقوموا في جنبات المدينة، و اجمعوا المهاجرين و الأنصار و المسلمين.
فانطلقوا لأمر رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، و أقبل رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فجلس على أعلى درجة من منبره، فلمّا حشد المسجد بأهله قام رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فحمد اللّه و أثنى عليه، و قال:
«الحمد للّه الّذي رفع السماء فبناها، و بسط الأرض فدحاها، و أثبتها بالجبال فأرساها، فأخرج منها ماءها و مرعاها، الذي تعاظم عن صفات الواصفين، و تجلّل عن تحبير لغات الناطقين ، و جعل الجنّة ثواب المتّقين، و النار عقاب الظالمين، و جعلني نقمة للكافرين، و رأفة و رحمة على المؤمنين. عباد اللّه، إنّكم في دار أمل، وعد و أجل ، و صحّة و علل، دار زوال، و تقلّب أحوال، جعلت سببا للارتحال، فرحم اللّه امرأ قصّر من أمله، و جدّ في عمله، و أنفق الفضل من ماله، و أمسك الفضل من قوله، و قدّم ليوم فاقته ليوم يحشر فيه الأموات و تخشع له الأصوات، و تذكر الأولاد و الأمّهات وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ يوم تبطل فيه الأنساب و تقطّع الأسباب ، و يشتدّ فيه على المجرمين الحساب، و يدفعون إلى العذاب فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ. يا أيّها الناس إنّما الأنبياء حجج اللّه عزّ و جلّ في أرضه، و الناطقون بكتابه، القائلون بوحيه، العالمون بعلمه، و إنّ اللّه أمرني أن أزوّج كريمتي فاطمة بأخي و ابن عمّي، و أولى الناس بي عليّ بن أبي طالب، و إنّ اللّه قد زوّجه في السماء بشهادة الملائكة، و أمرني أن أزوّجه [في الأرض] و أشهدكم على ذلك».
ثمّ جلس رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، ثمّ قال: قم يا عليّ فاخطب لنفسك…
۱۵) حکایت۴: گریه پیامبر
الجعفريات (الأشعثيات)، ص۲۰۸
أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: بَيْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ ص جَالِسٌ وَ نَحْنُ حَوْلَهُ إِذْ أَرْسَلَتِ ابْنَةٌ لَهُ تَقُولُ إِنَّ ابْنِي فِي السَّوْقِ فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَأْتِيَنِي. فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص لِلرَّسُولِ انْطَلِقْ إِلَيْهَا فَأَعْلِمْهَا أَنَّ لِلَّهِ تَعَالَى مَا أَعْطَى وَ لِلَّهِ مَا أَخَذَ وَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» ثُمَّ رَدَّتِ الْقَوْلَ فَقَالَتْ: هُوَ أَطْيَبُ لِنَفْسِي أَنْ تَأْتِيَنِي فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَحْنُ مَعَهُ فَانْتَهَى إِلَى الصَّبِيِّ وَ إِنَّ نَفَسَهُ لَيُقَعْقِعُ بَيْنَ جَنْبَيْهِ [جنيده] كَأَنَّهَا فِي شَنٍّ فَبَكَى رَسُولُ اللَّهِ ص وَ انْتَحَبَ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْكِي وَ تَنْهَانَا عَنِ الْبُكَاءِ فَقَالَ لمْ أَنْهَكُمْ عَنِ الْبُكَاءِ وَ لَكِنْ نَهَيْتُكُمْ عَنِ النَّوْحِ وَ إِنَّمَا هَذِهِ رَحْمَةٌ يَجْعَلُهَا اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ وَ يَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَ إِنَّمَا يَرْحَمُ اللَّهُ مِنْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ.
۱۶) حکایت۵: ادریس
قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص۷۷-۷۸
ابْنِ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي صَالِحٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: كَانَ إِدْرِيسُ النَّبِيُّ ص يَسِيحُ النَّهَارَ وَ يَصُومُهُ وَ يَبِيتُ حَيْثُ مَا جَنَّهُ اللَّيْلُ وَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ حَيْثُ مَا أَفْطَرَ وَ كَانَ يَصْعَدُ لَهُ مِنَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ مِثْلُ مَا يَصْعَدُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كُلِّهِمْ فَسَأَلَ مَلَكُ الْمَوْتِ رَبَّهُ فِي زِيَارَةِ إِدْرِيسَ ع وَ أَنْ يُسَلِّمَ عَلَيْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَنَزَلَ وَ أَتَاهُ فَقَالَ: إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَصْحَبَكَ فَأَكُونَ مَعَكَ فَصَحِبَهُ وَ كَانَا يَسِيحَانِ النَّهَارَ وَ يَصُومَانِهِ فَإِذَا جَنَّهُمَا اللَّيْلُ أُتِيَ إِدْرِيسَ فِطْرُهُ فَيَأْكُلُ وَ يَدْعُو مَلَكَ الْمَوْتِ إِلَيْهِ فَيَقُولُ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ ثُمَّ يَقُومَانِ يُصَلِّيَانِ وَ إِدْرِيسُ يُصَلِّي وَ يَفْتُرُ وَ يَنَامُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ يُصَلِّي وَ لَا يَنَامُ وَ لَا يَفْتُرُ فَمَكَثَا بِذَلِكَ أيام [أَيَّاماً] ثُمَّ إِنَّهُمَا مَرَّا بِقَطِيعِ غَنَمٍ وَ كَرْمٍ قَدْ أَيْنَعَ فَقَالَ: مَلَكُ الْمَوْتِ هَلْ لَكَ أَنْ تَأْخُذَ مِنْ ذَلِكَ حَمَلًا أَوْ مِنْ هَذَا عَنَاقِيدَ فَتُفْطِرَ عَلَيْهِ فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ أَدْعُوكَ إِلَى مَالِي فَتَأْبَى فَكَيْفَ تَدْعُونِي إِلَى مَالِ الْغَيْرِ ثُمَّ قَالَ: إِدْرِيسُ ع قَدْ صَحِبْتَنِي وَ أَحْسَنْتَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ مَنْ أَنْتَ قَالَ: أَنَا مَلَكُ الْمَوْتِ قَالَ: إِدْرِيسُ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ فَقَالَ: وَ مَا هِيَ قَالَ: تَصْعَدُ بِي إِلَى السَّمَاءِ فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ رَبَّهُ فِي ذَلِكَ فَأَذِنَ لَهُ فَحَمَلَهُ عَلَى جَنَاحِهِ فَصَعِدَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ: لَهُ إِدْرِيسُ ع إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً أُخْرَى قَالَ: وَ مَا هِيَ قَالَ: بَلَغَنِي مِنَ الْمَوْتِ شِدَّةٌ فَأُحِبُّ أَنْ تُذِيقَنِي مِنْهُ طَرَفاً فَأَنْظُرَ هُوَ كَمَا بَلَغَنِي فَاسْتَأْذَنَ رَبَّهُ لَهُ فَأَخَذَ بِنَفْسِهِ سَاعَةً ثُمَّ خَلَّى عَنْهُ فَقَالَ لهُ كَيْفَ رَأَيْتَ قَالَ: بَلَغَنِي عَنْهُ شِدَّةٌ وَ إِنَّهُ لَأَشَدُّ مِمَّا بَلَغَنِي وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ أُخْرَى تُرِينِي النَّارَ فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ صَاحِبَ النَّارِ فَفَتَحَ لَهُ فَلَمَّا رَآهَا إِدْرِيسُ ع سَقَطَ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ: لَهُ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ أُخْرَى تُرِينِي الْجَنَّةَ فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ خَازِنَ الْجَنَّةِ فَدَخَلَهَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا قَالَ: يَا مَلَكَ الْمَوْتِ مَا كُنْتُ لِأَخْرُجَ مِنْهَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ قَدْ ذُقْتُهُ وَ يَقُولُ وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها وَ قَدْ وَرَدْتُهَا وَ يَقُولُ فِي الْجَنَّةِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها
۱۷) حکایت۶: در خطبه غدیر
التحصين لأسرار ما زاد من كتاب اليقين، ص۶۰۳-۶۰۴
الْحَسَنُ بْنُ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَيْنِ الْخَشَّابِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص بَعْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ الرُّوحَ الْأَمِينَ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ وَ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ إِنِّي قَدِ اشْتَقْتُ إِلَى لِقَائِكَ فَأَوْصِ بِخَيْرٍ وَ تَقَدَّمْ إِلَيَّ.
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلِي وَ كَأَنَّنِي بِكُمْ قَدْ فَارَقْتُمُونِي بِأَبْدَانِكُمْ وَ لَا تُفَارِقُونِي بِقُلُوبِكُمْ.
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ نَبِيٌّ خُلِّدَ فِي الدُّنْيَا فَأُخَلَّدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ.
أَلَا وَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَدُلَّكُمْ عَلَى سَفِينَةِ نَجَاتِكُمْ وَ بَابِ حِطَّتِكُمْ فَمَنْ أَرَادَ النَّجَاةَ بَعْدِي وَ السَّلَامَةَ مِنَ الْعَيْنِ الْمُرْدِيَةِ فَلْيَتَمَسَّكْ بِحُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ
فَإِنَّهُ الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ وَ الْفَارُوقُ الْأَعْظَمُ وَ هُوَ إِمَامُ كُلِّ مُسْلِمٍ بَعْدِي مَنِ اقْتَدَى بِهِ فِي الدُّنْيَا وَرَدَ عَلَى حَوْضِي وَ مَنْ خَالَفَهُ لَمْ أَرَهُ وَ لَنْ يَرَانِي وَ اخْتَلَجَ دُونِي وَ أُخِذَ بِهِ ذَاتَ الشِّمَالِ إِلَى النَّارِ.
أَيُّهَا النَّاسُ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ أَقُولُ قَوْلِي هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الْعَظِيمَ لِي وَ لَكُمْ.
[۱]. قرأ عبد اللّه بن عمر: الغَرور بفتح الغين، و فسّر بالشيطان و يحتمل أن يكون فعولا بمعنى مفعول، أي: متاع المغرور، أي: المخدوع. (البحر المحيط، ج۳، ص۴۶۱)
[۲]. شاید این روایت هم که به دو طریق نقل شده، از باب اختلاف قرائات (قرائات خارج از مصحف عثمانی) بوده باشد: عن محمد بن يونس عن بعض أصحابنا قال قال لي أبو جعفر ع: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ أو منشورة» [كذا] نزل بها على محمد ع إنه ليس أحد من هذه الأمة إلا سينشرون، فأما المؤمنون فينشرون إلى قرة عين، و أما الفجار فينشرون إلى خزي الله إياهم (تفسير العياشي، ج۱، ص۲۱۰)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنِ الْمُنَخَّلِ بْنِ جَمِيلٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَوْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ نُشِرَ حَتَّى يَمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ نُشِرَ حَتَّى يُقْتَلَ. ثُمَّ تَلَوْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع هَذِهِ الْآيَةَ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» فَقَالَ: «وَ مَنْشُورَةٌ». قُلْتُ: قَوْلُكَ وَ مَنْشُورَةٌ مَا هُوَ؟ فَقَالَ: هَكَذَا نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ ع عَلَى مُحَمَّدٍ ص: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ مَنْشُورَةٌ». (مختصر البصائر، ص۸۷-۸۸)
[۳]. قرأ اليزيدي: ذائقةٌ بالتنوين، الموتَ بالنصب، و ذلك فيما نقله عنه الزمخشري. و نقلها ابن عطية عن أبي حيوة، و نقلها غيرهما عن الأعمش، و يحيى، و ابن أبي إسحاق.
و قرأ الأعمش فيما نقله الزمخشري ذائقةُ بغير تنوين الموتَ بالنصب و مثله: (فألفيته غير مستعتب / و لا ذاكر اللّه إلا قليلا) حذف التنوين لالتقاء الساكنين، كقراءة من قرأ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدُ اللَّهُ الصَّمَدُ» بحذف التنوين من أحد.
[۴]. الفاء و الواو و الزاء كلمتانِ متضادّتان. فالأولى النَّجَاة و الأُخرى الهَلكة.
[۵]. الفَوْز: الظَّفر بالخَير و النّجاة من الشّرّ. و قد قيل أنّه من الأضداد. فَوَّز اذا نجا، و فوّز اذا هَلَك، و سُمِّيت المَفَازَة من أحدهما، تفاؤلًا بالسّلامة. و الصّحيح غير هذا، و لا أحقُّ التّضادّ فيه.
[۶]. الْمَفَازَةُ قيل: سمّيت تفاؤلا لِلْفَوْزِ، و سمّيت بذلك إذا وصل بها إلى الْفَوْزِ، فإنّ الفقر كما يكون سببا للهلاك فقد يكون سببا للفوز، فيسمّى بكلّ واحد منهما حسبما يتصوّر منه و يعرض فيه، و قال بعضهم: سمّيت مَفَازَةً من قولهم: فَوَّزَ الرّجل: إذا هلك، فإن يكن فوّز بمعنى هلك صحيحا فذلك راجع إلى الفوز تصوّرا لمن مات بأنه نجا من حبالة الدّنيا، فالموت- و إن كان من وجه هلكا- فمن وجه فَوْزٌ، و لذلك قيل: «ما أحد إلّا و الموت خير له»، هذا إذا اعتبر بحال الدّنيا، فأما إذا اعتبر بحال الآخرة فيما يصل إليه من النّعيم فهو الفوز الكبير: فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ (آل عمران/۱۸۵)
[۷]. و المَفَازَةُ: المَنْجَاةُ، و به فَسَّر أَبو إِسحاقَ قَولَه تعالى: «فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ» أَي بمَنْجَاةٍ منه، و قال الفَرّاءُ: أَي ببَعِيدٍ منه.و قيل: أَصْلُ المَفَازةِ: المَهْلَكَةُ، من الفَوْزِ بمعنَى الهَلاكِ. و قال ابن الأَعرابيِّ: سُمِّيَتِ المَفَازَةَ؛ مِن فَوَّزَ الرَّجُلُ، إِذا مَاتَ، و قيل: سُمِّيَتْ تَفَاؤُلًا بالسَّلامةِ، من الفَوْز: النَّجَاة، و هذا قولُ الأَصمعيِّ حَقَّقه ابنُ فارِس في المُجْمَل و غيرِه، و قد أَنْكَره أَبو حَيَّانَ في شرح التَّسْهِيل حيث قال: السَّلِيم للَّدِيغ؛ مِنْ سَلَمَتْه الحَيَّةُ: لَدَغَتْه، و لا تَنظرْ إِلى قَوْل مَن قال: إِنه على طَريقةِ التَّفَاؤُلِ، فقد غَلِطَ في ذلِك جماعةٌ من العُلَمَاءِ، كما غَلِطُوا في قولهم: إِن المَفازَةَ سُمِّيَتْ مِن الفَوْزِ، على التَّفاؤُل؛ و إِنّما سُمِّيَتْ من فازَ الإِنسانُ فَوْزاً، إِذا هَلَك. قال شيخُنا: و ما نَفَاه و جَعَلَه غَلَطاً فقد رَواه جَماعةٌ عن الأَصْمَعِيِّ، و قد ذَكَرُوا فيها أَقوالًا، منها ما ذَكَرناه، و منها التَّأْوِيلُ، و صَحَّحَ أَقْوَامٌ ما ذَهَب إِليه أَبو حَيّانَ، و أَنشدوا: (أَحَبَّ الفَالَ حينَ رَأَى كَثيراً / أَبوه عن اقتناءِ المجْدِ عَاجِزْ) فسَمّاه لقِلَّتِه كثيراً كتَسميَةِ المَهَالِكِ بالمَفاوِزِ. قلتُ: و الأَقوالُ ذَكَرها ابنُ سِيدَه و الأَزهريُّ و قالا: الأَوّلُ أَشهَرُ، و إِن كان الآخرُ أَقْيَسُ.
[۸]. در الدر المنثور این دو تعبیر هم آمده:
و أخرج عبد بن حميد عن أنس قال قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم لغدوة أو روحة في سبيل الله خير من الدنيا بما عليها و لقاب قوس أحدهم في الجنة خير من الدنيا بما عليها
و أخرج ابن مردويه عن سهل بن سعد قال قال رسول الله صلى الله عليه و [آله و] سلم لموضع سوط أحدكم في الجنة خير من الدنيا و ما فيها ثم تلا هذه الآية فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ.
[۹]. و أخرج أحمد عن ابن عمرو قال قال رسول الله ص…
[۱۰]. روي في الحديث عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و [آله و] سلم: «من سره أن يزحزح عن النار و أن يدخل الجنة فلتأته منيته و هو يشهد أن لا إله إلا اللّه و أن محمدا رسول اللّه، و يأتي إلى الناس ما يحب أن يؤتى إليه،
[۱۱]. أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ اغْتِنَامِ مَا اسْتَطَعْتُمْ عَمَلًا بِهِ مِنْ طَاعَتِهِ فِي هَذِهِ الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ وَ بِالرَّفْضِ لِهَذِهِ الدُّنْيَا التَّارِكَةِ لَكُمْ وَ إِنْ لَمْ تَكُونُوا تُحِبُّونَ تَرْكَهَا وَ الْمُبْلِيَةِ لَكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ تَجْدِيدَهَا فَإِنَّمَا مَثَلُكُمْ وَ مَثَلُهَا كَرَكْبٍ سَلَكُوا سَبِيلًا فَكَأَنْ قَدْ قَطَعُوهُ وَ أَفْضَوْا إِلَى عَلَمٍ فَكَأَنْ قَدْ بَلَغُوهُ وَ كَمْ عَسَى الْمُجْرَى إِلَى الْغَايَةِ أَنْ يُجْرَى إِلَيْهَا حَتَّى يَبْلُغَهَا وَ كَمْ عَسَى أَنْ يَكُونَ بَقَاءُ مَنْ لَهُ يَوْمٌ لَا يَعْدُوهُ وَ طَالِبٍ حَثِيثٍ فِي الدُّنْيَا يَحْدُوهُ حَتَّى يُفَارِقَهَا فَلَا تَتَنَافَسُوا فِي عِزِّ الدُّنْيَا وَ فَخْرِهَا وَ لَا تُعْجَبُوا بِزِينَتِهَا وَ نَعِيمِهَا وَ لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا فَإِنَّ عِزَّ الدُّنْيَا وَ فَخْرَهَا إِلَى انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِينَتَهَا وَ نَعِيمَهَا إِلَى زَوَالٍ وَ إِنَّ ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَى نَفَادٍ وَ كُلُّ مُدَّةٍ مِنْهَا إِلَى مُنْتَهًى وَ كُلُّ حَيٍّ مِنْهَا إِلَى فَنَاءٍ وَ بَلَاءٍ
[۱۲]. ناظر به این آیه، این روایت که در الأمالي (للمفيد)، ص۲۹۱؛ الخصال، ج۱، ص۹۶-۹۷؛ الكافي، ج۴، ص۴۱ آمده نیز قابل ذکر است:
قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْإِسْكَافِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْآدَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عُمَرُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْمَعْرُوفُ بِزُحَلَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: خِيَارُكُمْ سُمَحَاؤُكُمْ وَ شِرَارُكُمْ بُخَلَاؤُكُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ وَ فِي ذَلِكَ مَرْغَمَةٌ لِلشَّيْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّيرَانِ وَ دُخُولُ الْجِنَانِ. يَا جَمِيلُ أَخْبِرْ بِهَذَا الْحَدِيثِ غُرَرَ أَصْحَابِكَ قُلْتُ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِي قَالَ هُمُ الْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّ صَاحِبَ الْكَثِيرِ يَهُونُ عَلَيْهِ ذَلِكَ وَ قَدْ مَدَحَ اللَّهُ صَاحِبَ الْقَلِيلِ فَقَالَ وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون.
[۱۳]. أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةُ دَارُ مَقَرٍّ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ أَسْرَارُكُمْ فَإِنَّهُ لَنْ يَسْتَقْبِلَ أَحَدُكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ وَ إِنَّ أَمْسِ مَوْعِظَةٌ وَ الْيَوْمَ غَنِيمَةٌ وَ غَداً لَا يُدْرَى مَنْ أَهْلُهُ فَاسْتَصْلِحُوا مَا تَقْدَمُونَ عَلَيْهِ وَ رَاقِبُوا مَا تُرْجَعُونَ إِلَيْهِ
[۱۴]. در همین راستا این روایت هم که در الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص۱۷۶ آمده، قابل توجه است:
وَ إِذَا رَأَيْتَ الْجَنَازَةَ فَقُلْ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» هَذَا سَبِيلٌ لَا بُدَّ مِنْهُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ تَسْلِيماً لِأَمْرِهِ وَ رِضَاءً بِقَضَائِهِ وَ احْتِسَاباً لِحُكْمِهِ وَ صَبْراً لِمَا قَدْ جَرَى عَلَيْنَا مِنْ حُكْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لَنَا خَيْرَ غَائِبٍ نَنْتَظِرُه.
[۱۵]. حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ فُرَاتٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ ظَهِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ ابْنُ أَخِي يُونُسَ الْبَغْدَادِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ النَّهْشَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع عَنِ النَّبِيِّ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ عَنْ مِيكَائِيلَ عَنْ إِسْرَافِيلَ عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا خَلَقْتُ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِي فَاخْتَرْتُ مِنْهُمْ مَنْ شِئْتُ مِنْ أَنْبِيَائِي وَ اخْتَرْتُ مِنْ جَمِيعِهِمْ مُحَمَّداً ص حَبِيباً وَ خَلِيلًا وَ صَفِيّاً فَبَعَثْتُهُ رَسُولًا إِلَى خَلْقِي وَ اصْطَفَيْتُ لَهُ عَلِيّاً فَجَعَلْتُهُ لَهُ أَخاً وَ وَصِيّاً وَ وَزِيراً وَ مُؤَدِّياً عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى خَلْقِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى عِبَادِي لِيُبَيِّنَ لَهُمْ كِتَابِي وَ يَسِيرَ فِيهِمْ بِحُكْمِي وَ جَعَلْتُهُ الْعَلَمَ الْهَادِيَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ بَابِيَ الَّذِي أُوتِيَ مِنْهُ وَ بَيْتِيَ الَّذِي مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً مِنْ نَارِي وَ حِصْنِيَ الَّذِي مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ حَصَّنَهُ مِنْ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ وَجْهِيَ الَّذِي مَنْ تَوَجَّهَ إِلَيْهِ لَمْ أَصْرِفْ وَجْهِي عَنْهُ وَ حُجَّتِي فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ عَلَى جَمِيعِ مَنْ فِيهِنَّ مِنْ خَلْقِي لَا أَقْبَلُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْهُمْ إِلَّا بِالْإِقْرَارِ بِوَلَايَتِهِ مَعَ نُبُوَّةِ أَحْمَدَ رَسُولِي وَ هُوَ يَدِيَ الْمَبْسُوطَةُ عَلَى عِبَادِي وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمْتُ بِهَا عَلَى مَنْ أَحْبَبْتُهُ مِنْ عِبَادِي فَمَنْ أَحْبَبْتُهُ مِنْ عِبَادِي وَ تَوَلَّيْتُهُ عَرَّفْتُهُ وَلَايَتَهُ وَ مَعْرِفَتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضْتُهُ مِنْ عِبَادِي أَبْغَضْتُهُ لِانْصِرَافِهِ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ وَلَايَتِهِ فَبِعِزَّتِي حَلَفْتُ وَ بِجَلَالِي أَقْسَمْتُ أَنَّهُ لَا يَتَوَلَّى عَلِيّاً عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي إِلَّا زَحْزَحْتُهُ عَنِ النَّارِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ لَا يُبْغِضُهُ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي وَ يَعْدِلُ عَنْ وَلَايَتِهِ إِلَّا أَبْغَضْتُهُ وَ أَدْخَلْتُهُ النَّارَ وَ بِئْسَ الْمَصِير.
[۱۶]. فَقَالَ لَهُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَمَنْ يُصَلِّي عَلَيْكَ مِنَّا إِذَا كَانَ ذَلِكَ مِنْكَ قَالَ مَهْ رَحِمَكَ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ ع يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ إِذَا رَأَيْتَ رُوحِي قَدْ فَارَقَتْ جَسَدِي فَاغْسِلْنِي وَ أَنْقِ غُسْلِي وَ كَفِّنِّي فِي طِمْرَيَّ هَذَيْنِ أَوْ فِي بَيَاضِ مِصْرَ وَ بُرْدِ يَمَانٍ وَ لَا تُغَالِ كَفَنِي وَ احْمِلُونِي حَتَّى تَضَعُونِي عَلَى شَفِيرِ قَبْرِي فَأَوَّلُ مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ ثُمَّ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ فِي جُنُودٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ لَا يُحْصِي عَدَدَهُمْ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ الْحَافُّونَ بِالْعَرْشِ ثُمَّ سُكَّانُ أَهْلِ سَمَاءٍ فَسَمَاءٍ ثُمَّ جُلُّ أَهْلِ بَيْتِي وَ نِسَائِي الْأَقْرَبُونَ فَالْأَقْرَبُونَ يُومُونَ إِيمَاءً وَ يُسَلِّمُونَ تَسْلِيماً لَا تُؤْذُونِّي [لَا يُؤْذُونِّي] بِصَوْتِ نَادِيَةٍ وَ لَا مزنة [مُرِنَّةٍ] ثُمَّ قَالَ يَا بِلَالُ هَلُمَّ عَلَيَّ بِالنَّاسِ فَاجْتَمَعَ النَّاسُ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُتَعَصِّباً بِعِمَامَتِهِ مُتَوَكِّئاً عَلَى قَوْسِهِ حَتَّى صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ مَعَاشِرَ أَصْحَابِي أَيُّ نَبِيٍّ كُنْتُ لَكُمْ أَ لَمْ أُجَاهِدْ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ أَ لَمْ تُكْسَرْ رَبَاعِيَتِي أَ لَمْ يُعَفَّرْ جَبِينِي أَ لَمْ تَسِلِ الدِّمَاءُ عَلَى حُرِّ وَجْهِي حَتَّى كَنَفْتُ [لَثِقْتُ] لِحْيَتِي أَ لَمْ أُكَابَدِ الشِّدَّةَ وَ الْجَهْدَ مَعَ جُهَّالِ قَوْمِي أَ لَمْ أَرْبَطْ حَجَرَ الْمَجَاعَةِ عَلَى بَطْنِي قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتَ لِلَّهِ صَابِراً وَ عَنْ مُنْكَرِ بَلَاءِ اللَّهِ نَاهِياً فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ قَالَ وَ أَنْتُمْ فَجَزَاكُمُ اللَّهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ حَكَمَ وَ أَقْسَمَ أَنْ لَا يَجُوزَهُ ظُلْمُ ظَالِمٍ فَنَاشَدْتُكُمْ بِاللَّهِ أَيَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ كَانَتْ لَهُ قِبَلَ مُحَمَّدٍ مَظْلِمَةٌ إِلَّا قَامَ فَلْيَقْتَصَّ مِنْهُ فَالْقِصَاصُ فِي دَارِ الدُّنْيَا أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الْقِصَاصِ فِي دَارِ الْآخِرَةِ عَلَى رُءُوسِ الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِيَاءِ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْقَوْمِ يُقَالُ لَهُ سَوَادَةُ بْنُ قَيْسٍ فَقَالَ لَهُ فِدَاكَ أَبِي وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ لَمَّا أَقْبَلْتَ مِنَ الطَّائِفِ اسْتَقْبَلْتُكَ وَ أَنْتَ عَلَى نَاقَتِكَ الْعَضْبَاءِ وَ بِيَدِكَ الْقَضِيبُ الْمَمْشُوقُ فَرَفَعْتَ الْقَضِيبَ وَ أَنْتَ تُرِيدُ الرَّاحِلَةَ فَأَصَابَ بَطْنِي وَ لَا أَدْرِي عَمْداً أَوْ خَطَأً فَقَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ أَكُونَ تَعَمَّدْتُ ثُمَّ قَالَ يَا بِلَالُ قُمْ إِلَى مَنْزِلِ فَاطِمَةَ فَأْتِنِي بِالْقَضِيبِ الْمَمْشُوقِ فَخَرَجَ بِلَالٌ وَ هُوَ يُنَادِي فِي سِكَكِ الْمَدِينَةِ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ ذَا الَّذِي يُعْطِي الْقِصَاصَ مِنْ نَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَهَذَا مُحَمَّدٌ ص يُعْطِي الْقِصَاصَ مِنْ نَفْسِهِ قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ طَرَقَ بِلَالٌ الْبَابَ عَلَى فَاطِمَةَ ع وَ هُوَ يَقُولُ يَا فَاطِمَةُ قُومِي فَوَالِدُكِ يُرِيدُ الْقَضِيبَ الْمَمْشُوقَ فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ ع وَ هِيَ تَقُولُ يَا بِلَالُ وَ مَا يَصْنَعُ وَالِدِي بِالْقَضِيبِ وَ لَيْسَ هَذَا يَوْمَ الْقَضِيبِ فَقَالَ بِلَالٌ أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ وَالِدَكِ قَدْ صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ هُوَ يُوَدِّعُ أَهْلَ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا فَصَاحَتْ فَاطِمَةُ ع وَ قَالَتْ وَا غَمَّاهْ لِغَمِّكَ يَا أَبَتَاهْ مَنْ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ يَا حَبِيبَ اللَّهِ وَ حَبِيبَ الْقُلُوبِ ثُمَّ نَاوَلَتْ بِلَالًا الْقَضِيبَ فَخَرَجَ حَتَّى نَاوَلَهُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَيْنَ الشَّيْخُ فَقَالَ الشَّيْخُ هَا أَنَا ذَا يَا رَسُولَ اللَّهِ ص بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَقَالَ تَعَالَ فَاقْتَصَّ مِنِّي حَتَّى تَرْضَى فَقَالَ الشَّيْخُ فَاكْشِفْ لِي عَنْ بَطْنِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص فَكَشَفَ ص عَنْ بَطْنِهِ فَقَالَ الشَّيْخُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ ص أَ تَأْذَنُ لِي أَنْ أَضَعَ فَمِي عَلَى بَطْنِكَ فَأَذِنَ لَهُ فَقَالَ أَعُوذُ بِمَوْضِعِ الْقِصَاصِ مِنْ بَطْنِ رَسُولِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ يَوْمَ النَّارِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا سَوَادَةَ بْنَ قَيْسٍ أَ تَعْفُو أَمْ تَقْتَصُّ فَقَالَ بَلْ أَعْفُو يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ سَوَادَةَ بْنِ قَيْسٍ كَمَا عَفَا عَنْ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ ثُمَّ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَدَخَلَ بَيْتَ أُمِّ سَلَمَةَ وَ هُوَ يَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ أُمَّةَ مُحَمَّدٍ مِنَ النَّارِ وَ يَسِّرْ عَلَيْهِمُ الْحِسَابَ فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِي أَرَاكَ مَغْمُوماً مُتَغَيِّرَ اللَّوْنِ فَقَالَ نُعِيَتْ إِلَيَّ نَفْسِي هَذِهِ السَّاعَةَ فَسَلَامٌ لَكِ فِي الدُّنْيَا فَلَا تَسْمَعِينَ بَعْدَ هَذَا الْيَوْمِ صَوْتَ مُحَمَّدٍ أَبَداً فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ وَا حُزْنَاهْ حُزْناً لَا تُدْرِكُهُ النَّدَامَةُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَاهْ.
[۱۷]. تفاوت مرگ و شهادت (رجعت)
در مختصر البصائر، ص۹۲-۹۳ و با اندک تفاوتی در عبارات در تفسير العياشي، ج۲، ص۱۱۲ و ص۲۰۲ آمده است:
وَ عَنْهُ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ ، عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَاحْتَلْتُ مَسْأَلَةً لَطِيفَةً لِأَبْلُغَ بِهَا حَاجَتِي مِنْهَا، فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِي عَمَّنْ قُتِلَ مَاتَ؟ قَالَ: «لَا، الْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ» فَقُلْتُ لَهُ: مَا أَحَدٌ [يُقْتَلُ إِلَّا مَاتَ، قَالَ: فَقَالَ: «يَا زُرَارَةُ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ] قَوْلِكَ قَدْ فَرَّقَ بَيْنَ الْقَتْلِ وَ الْمَوْتِ فِي الْقُرْآنِ، فَقَالَ: أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ وَ قَالَ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ فَلَيْسَ كَمَا قُلْتَ يَا زُرَارَةُ، فَالْمَوْتُ مَوْتٌ وَ الْقَتْلُ قَتْلٌ». وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا» قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» أَ فَرَأَيْتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ يَذُقِ الْمَوْتَ، فَقَالَ: لَيْسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ كَمَنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لَا بُدَّ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى يَذُوقَ الْمَوْتَ.
در مختصر البصائر، ص۸۷-۸۹ و در تفسير العياشي، ج۱، ص۲۱۰ به صورت مختصرتر آمده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنِ الْمُنَخَّلِ بْنِ جَمِيلٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: «لَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ قَتْلَةٌ وَ مَوْتَةٌ، إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ نُشِرَ حَتَّى يَمُوتَ، وَ مَنْ مَاتَ نُشِرَ حَتَّى يُقْتَلَ» ثُمَّ تَلَوْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع هَذِهِ الْآيَةَ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» فَقَالَ: «وَ مَنْشُورَةٌ». قُلْتُ: قَوْلُكَ وَ مَنْشُورَةٌ مَا هُوَ؟ فَقَالَ: «هَكَذَا نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ ع عَلَى مُحَمَّدٍ ص: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ مَنْشُورَةٌ».
ثُمَّ قَالَ: «مَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ إِلَّا وَ يُنْشَرُ، فَأَمَّا الْمُؤْمِنُونَ فَيُنْشَرُونَ إِلَى قُرَّةِ أَعْيُنِهِمْ، وَ أَمَّا الْفُجَّارُ فَيُنْشَرُونَ إِلَى خِزْيِ اللَّهِ إِيَّاهُمْ، أَ لَمْ تَسْمَعْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ «وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الْأَكْبَرِ.»…
[۱۸]. حدثنا يوسف بن بلال عن محمد عن الكلبي عن أبي صالح عن ابن عباس في قوله تعالى كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ قال لما أنزل الله كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ قالت الملائكة هلك أهل الأرض فلما نزل كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ أيقنت الملائكة بالهلاك معهم.
[۱۹]. َ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ
[۲۰]. جلسه ۴۴۳، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-25/
[۲۱]. عن الأعمش، عن عامر [عمر] بن واثلة، قال: كنت على الباب يوم الشورى، فارتفعت الأصوات بينهم، فسمعت عليا عليه السّلام يقول: أيها الناس اللّه اللّه في أنفسكم، إنها و اللّه الفتنة العمياء الصماء البكماء المقعدة، الى متى تعصون اللّه، أ ما تعلمون أنه ما من نفس تقتل ظلما أو يموت جوعا، و ما من ظلم يكون بعد اليوم أو جور أو فساد في الأرض إلا و وزر ذلك على من رد الحق عن أهله، و أنا و اللّه أهله. و اللّه ما الدنيا اريد، و لقد علمت أنكم لن تفعلوا، و لن تستقيموا، و لن تجمعوا عليّ، لكني أحتج عليكم، و اقيم المعذرة الى اللّه عزّ و جلّ بيني و بينكم. بايع الناس أبا بكر، و أنا و اللّه أحقّ و أولى بها منه، لكني خفت رجوع الناس على أعقابهم لما رأيت من طمع المنافقين في الكفر. ثم جعلها أبو بكر من بعده لعمر، فخفت آخرا ما خفته أولا، و أنت يا عبد الرحمن بن عوف اقتديت بأبي بكر في عمر، و حالك ما قال اللّه عزّ و جلّ في أهل الضلالة: «إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُون» أستقيم لكم كما استقمتم، فإذا غدرتم تغيرت، و اللّه على ما نقول وكيل، أ ما تعلم أن عمر جعلني في خمسة أنا سادسهم لا يعرف لهم عليّ فضل في وجه من الوجوه، و أنا أحتج عليكم بحجج لا يستطيع العربي منكم و لا المولى و لا المعاهد أن يجحدني منها حجة، و لا يرد علي منها خصلة.
اناشدكم باللّه الذي لا إله إلا هو أيها النفر الخمسة، أ فيكم أخ لرسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله غيري؟
قالوا: اللّهمّ، لا….
قال: فاناشدكم باللّه الذي لا إله إلا هو أيها النفر الخمسة، هل فيكم أحد جاءته التعزية من اللّه عزّ و جلّ حين هتف بنا جبرائيل عند موت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و ليس معه في البيت إلا أنا و فاطمة و الحسن و الحسين و هو مسجّى بيننا، فقال: السّلام عليكم أهل البيت و رحمة اللّه و بركاته «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» إن في اللّه عزاء من كل مصيبة، و دركا من كل فائت، و خلفا من كل هالك، فباللّه فثقوا، و له فارجعوا، و إياه فاعبدوا، و أعلموا أن المصاب من حرم الثواب، و السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته. غيري؟
قالوا: اللّهمّ، لا.
[۲۲]. در اینجا نیز چند حدیث آمده است:
۱۶۶ عن جابر عن أبي جعفر ع قال إن عليا ع لما غمض رسول الله ص قال: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، يا لها من مصيبة خصت الأقربين و عمت المؤمنين لم يصابوا بمثلها قط، و لا عاينوا مثلها، فلما قبر رسول الله ص سمعوا مناديا ينادي من سقف البيت: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» و السلام عليكم أهل البيت و رحمة الله و بركاته «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» إن في الله خلفا من كل ذاهب و عزاء من كل مصيبة، و دركا من كل ما فات فبالله فثقوا، و عليه فتوكلوا، و إياه فارجوا إنما المصاب من حرم الثواب.
۱۶۷ عن الحسين عن أبي عبد الله ع قال لما قبض رسول الله ص جاءهم جبرئيل و النبي ص مسجى، و في البيت علي و فاطمة و الحسن و الحسين، فقال السلام عليكم يا أهل بيت الرحمة «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» إلى «مَتاعُ الْغُرُورِ» إن في الله عزاء من كل مصيبة، و دركا من كل ما فات، و خلفا من كل هالك، و بالله فثقوا، و إياه فارجوا، إنما المصاب من حرم الثواب، هذا آخر وطيي من الدنيا قال: [قالوا] فسمعنا صوتا فلم نر شخصا.
۱۶۸ عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله ع قال لما قبض رسول الله ص سمعوا صوتا من جانب البيت و لم يروا شخصا، يقول: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» إلى قوله «فَقَدْ فازَ» ثم قال: إن في الله خلفا و عزاء من كل مصيبة، و دركا لما فات فبالله فثقوا و إياه فارجوا، و إنما المحروم من حرم الثواب، و استروا عورة نبيكم، فلما وضعه على السرير نودي: يا علي لا تخلع القميص فغسله علي ع في قميصه.
[۲۳]. الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَاتَ آلُ مُحَمَّدٍ ع بِأَطْوَلِ لَيْلَةٍ حَتَّى ظَنُّوا أَنْ لَا سَمَاءَ تُظِلُّهُمْ وَ لَا أَرْضَ تُقِلُّهُمْ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَتَرَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْأَبْعَدِينَ فِي اللَّهِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَتَاهُمْ آتٍ لَا يَرَوْنَهُ وَ يَسْمَعُونَ كَلَامَهُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ إِنَّ فِي اللَّهِ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ نَجَاةً مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ وَ دَرَكاً لِمَا فَاتَ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَكُمْ وَ فَضَّلَكُمْ وَ طَهَّرَكُمْ وَ جَعَلَكُمْ أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّهِ وَ اسْتَوْدَعَكُمْ عِلْمَهُ وَ أَوْرَثَكُمْ كِتَابَهُ وَ جَعَلَكُمْ تَابُوتَ عِلْمِهِ وَ عَصَا عِزِّهِ وَ ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ نُورِهِ وَ عَصَمَكُمْ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ فَتَعَزَّوْا بِعَزَاءِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَنْزِعْ مِنْكُمْ رَحْمَتَهُ وَ لَنْ يُزِيلَ عَنْكُمْ نِعْمَتَهُ فَأَنْتُمْ أَهْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ بِهِمْ تَمَّتِ النِّعْمَةُ وَ اجْتَمَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ وَ أَنْتُمْ أَوْلِيَاؤُهُ فَمَنْ تَوَلَّاكُمْ فَازَ وَ مَنْ ظَلَمَ حَقَّكُمْ زَهَقَ مَوَدَّتُكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاجِبَةٌ فِي كِتَابِهِ عَلَى عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ اللَّهُ عَلَى نَصْرِكُمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ فَاصْبِرُوا لِعَوَاقِبِ الْأُمُورِ فَإِنَّهَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ قَدْ قَبِلَكُمُ اللَّهُ مِنْ نَبِيِّهِ وَدِيعَةً وَ اسْتَوْدَعَكُمْ أَوْلِيَاءَهُ الْمُؤْمِنِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ أَدَّى أَمَانَتَهُ آتَاهُ اللَّهُ صِدْقَهُ فَأَنْتُمُ الْأَمَانَةُ الْمُسْتَوْدَعَةُ وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ وَ الطَّاعَةُ الْمَفْرُوضَةُ وَ قَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَكْمَلَ لَكُمُ الدِّينَ وَ بَيَّنَ لَكُمْ سَبِيلَ الْمَخْرَجِ فَلَمْ يَتْرُكْ لِجَاهِلٍ حُجَّةً فَمَنْ جَهِلَ أَوْ تَجَاهَلَ أَوْ أَنْكَرَ أَوْ نَسِيَ أَوْ تَنَاسَى فَعَلَى اللَّهِ حِسَابُهُ وَ اللَّهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِكُمْ وَ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللَّهَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ فَسَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مِمَّنْ أَتَاهُمُ التَّعْزِيَةُ فَقَالَ: مِنَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.
[۲۴]. در اینجا چند روایت آمده است. شمارهها شمارههای باب مربوطه است:
۴- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا مَاتَ النَّبِيُّ ص سَمِعُوا صَوْتاً وَ لَمْ يَرَوْا شَخْصاً يَقُولُ «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ» وَ قَالَ: إِنَّ فِي اللَّهِ خَلَفاً مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ دَرَكاً مِمَّا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا وَ إِنَّمَا الْمَحْرُومُ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ.
۵- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَهُمْ جَبْرَئِيلُ ع وَ النَّبِيُّ مُسَجًّى وَ فِي الْبَيْتِ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ الرَّحْمَةِ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ إِنَّ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفاً مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكاً لِمَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمُصَابَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ هَذَا آخِرُ وَطْئِي مِنَ الدُّنْيَا قَالُوا فَسَمِعْنَا الصَّوْتَ وَ لَمْ نَرَ الشَّخْصَ.
۶- عَنْهُ عَنْ سَلَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتِ التَّعْزِيَةُ أَتَاهُمْ آتٍ يَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا يَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ» عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَزَاءٌ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفٌ مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكٌ لِمَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ.
۷- عَنْهُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع مِثْلَهُ وَ زَادَ فِيهِ قُلْتُ مَنْ كَانَ فِي الْبَيْتِ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع.
۸- عَنْهُ عَنْ سَلَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى الْأَرْمَنِيِّ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَاهُمْ آتٍ فَوَقَفَ بِبَابِ الْبَيْتِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ ثُمَّ قَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا آلَ مُحَمَّدٍ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَفٌ مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ عَزَاءٌ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ دَرَكٌ لِمَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ عَلَيْهِ فَتَوَكَّلُوا وَ بِنَصْرِهِ لَكُمْ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ فَارْضَوْا فَإِنَّمَا الْمُصَابُ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ لَمْ يَرَوْا أَحَداً فَقَالَ: بَعْضُ مَنْ فِي الْبَيْتِ هَذَا مَلَكٌ مِنَ السَّمَاءِ بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْكُمْ لِيُعَزِّيَكُمْ وَ قَالَ: بَعْضُهُمْ هَذَا الْخَضِرُ ع جَاءَكُمْ يُعَزِّيكُمْ بِنَبِيِّكُمْ ص.
[۲۵]. حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ كَاسِبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَيْمُونٍ الْمَكِّيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ: أَ لَا أُحَدِّثُكُمَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالا بَلَى حَدِّثْنَا عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ: يَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ قَالَ: النَّبِيُّ ص أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ: يَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ فَقَالَ: كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ قَالَ: أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ فَقَالَ: جَبْرَئِيلُ يَا أَحْمَدُ هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ قَالَ: ائْذَنْ لَهُ فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ: يَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا فَقَالَ: النَّبِيُّ ص أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ قَالَ: نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي فَقَالَ لهُ جَبْرَئِيلُ يَا أَحْمَدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ فَقَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ فَقَالَ: جَبْرَئِيلُ هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِهِ الطَّيِّبِ وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِينَ جَاءَتِ التَّعْزِيَةُ جَاءَهُمْ آتٍ يَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا يَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ- كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفاً مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكاً مِنْ كُلِّ مَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمُصَابَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ قَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع هَلْ تَدْرُونَ مَنْ هَذَا هَذَا هُوَ الْخَضِرُ ع.
[۲۶]. حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ الْعُمَرِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَ الْخَضِرُ ع فَوَقَفَ عَلَى بَابِ الْبَيْتِ وَ فِيهِ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع وَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَدْ سُجِّيَ بِثَوْبِهِ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ فِي اللَّهِ خَلَفاً مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ دَرَكاً مِنْ كُلِّ فَائِتٍ فَتَوَكَّلُوا عَلَيْهِ وَ ثِقُوا بِهِ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِي وَ لَكُمْ فَقَالَ: أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع هَذَا أَخِي الْخَضِرُ ع جَاءَ يُعَزِّيكُمْ بِنَبِيِّكُمْ ص.
[۲۷]. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَعِيدِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ كَاسِبٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَيْمُونٍ الْمَكِّيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَقُولُ فِي آخِرِهِ لَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ جَاءَتِ التَّعْزِيَةُ جَاءَهُمْ آتٍ يَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا يَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ فِي اللَّهِ عَزَاءً مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفاً مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكاً مِنْ كُلِّ فَائِتٍ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمُصَابَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَقَالَ: عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع هَلْ تَدْرُونَ مَنْ هَذَا قَالُوا لَا قَالَ: هَذَا هُوَ الْخَضِرُ ع.
[۲۸]. حَدَّثَنَا الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الْهُنَائِيُّ الْبَصْرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ الْكَرِيمِ الزَّعْفَرَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ أَبُو جَعْفَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) سَمِعُوا صَوْتاً مِنْ جَانِبِ الْبَيْتِ، وَ لَمْ يَرَوْا شَخْصاً، يَقُولُ: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ» ثُمَّ قَالَ: فِي اللَّهِ خَلَفٌ مِنْ كُلِّ هَالِكٍ، وَ عَزَاءٌ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ، وَ دَرَكٌ لِمَا فَاتَ. قَالَ: فَبِاللَّهِ فَتَقَوَّوْا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا، فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ يُحْرَمُ الثَّوَابَ، وَ اسْتُرُوا عَوْرَةَ نَبِيِّكُمْ، فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) عَلَى سَرِيرِهِ نُودِيَ: يَا عَلِيُّ لَا تَخْلَعِ الْقَمِيصَ. قَالَ: فَغَسَّلَهُ فِي قَمِيصِهِ. ثُمَّ قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): يَا عَلِيُّ، إِذَا أَنَا مِتُّ فَغَسِّلْنِي، فَإِنَّهُ لَا يَرَى أَحَدٌ عَوْرَتِي غَيْرُكَ إِلَّا انْفَقَأَتْ عَيْنَاهُ. قَالَ: فَقَالَ لهُ عَلِيٌّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّكَ رَجُلٌ ثَقِيلٌ، وَ لَا بُدَّ لِي مِمَّنْ يُعِينُنِي قَالَ: فَقَالَ لهُ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ مَعَكَ يُعِينُكَ وَ لِيُنَاوِلْكَ الْفَضْلُ بْنُ عَبَّاسٍ الْمَاءَ، وَ مُرْهُ فَلْيُعَصِّبْ عَيْنَيْهِ، فَإِنَّهُ لَا يَرَى أَحَدٌ عَوْرَتِي غَيْرُكَ إِلَّا انْفَقَأَتْ عَيْنَاهُ.
[۲۹] . جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَ آتٍ يَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا يَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فِي اللَّهِ عَزَاءٌ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ وَ خَلَفٌ مِنْ كُلِّ هَالِكٍ وَ دَرَكٌ مِنْ كُلِّ مَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِيَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ فَقَالَ عَلِيٌّ ع تَدْرُونَ مَنْ هَذَا هَذَا الْخَضِرُ ع.
[۳۰]. سفيان بن عيينة، قال: أتينا جعفر بن محمّد عليه السّلام نعزّيه بابنه إسماعيل، فتحدث معنا، فذكر وفاة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و قال في الحديث: فلما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أتاهم آت يعني أهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يسمعون كلامه و لا يرون شخصه، فقال: السّلام عليكم أهل البيت و رحمة اللّه و بركاته «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» «۱» إن في اللّه عزاء من كل مصيبة، و خلفا من كل هالك، فاللّه فارجوه و إياه فاعبدوه «۲» و اعلموا أن المصاب من حرم الثواب، و السّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته. قال سفيان الثوري بن عيينه: فقلت لجعفر بن محمّد صلوات اللّه عليه: من كنتم ترون المتكلم؟ قال: كنا نراه جبرائيل عليه السّلام.
بازدیدها: ۲۵۶