ترجمه
مسلماً کسانی که به آیات خدا ایمان نمیآورند، خداوند آنها را هدایت نمیکند و برایشان عذابی دردناک است.
حدیث
۱) امام صادق ع خطاب به هیثم تمیمی فرمودند:
همانا گروهی به ظاهر ایمان آوردند و به باطن کافر شدند و هیچ سودی برایشان نداشت، و بعد از آنها گروهی آمدند که به باطن ایمان آوردند و به ظاهر کافر شدند و آن هم هیچ سودی برایشان نداشت، نه ایمان به ظاهر [بدون ایمان به باطن، واقعا ایمان] است و نه ایمان به باطن بدون ایمان به ظاهر.
بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۳۷
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الْهَيْثَمِ التَّمِيمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا هَيْثَمُ التَّمِيمِيُّ إِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِالظَّاهِرِ وَ كَفَرُوا بِالْبَاطِنِ فَلَمْ يَنْفَعْهُمْ شَيْءٌ وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنْ بَعْدِهِمْ فَآمَنُوا بِالْبَاطِنِ وَ كَفَرُوا بِالظَّاهِرِ فَلَمْ يَنْفَعْهُمْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ لَا إِيمَانَ بِظَاهِرٍ [إِلَّا بِبَاطِنٍ] وَ لَا بِبَاطِنٍ إِلَّا بِظَاهِرٍ.
۲) از امام صادق ع روایت شده است: کمترین چیزی که شخص با آن از اسلام خارج میشود این است که نظری را ببیند که خلاف حق است اما بر آن نظر پابرجا بماند.
تفسير العياشي، ج۱، ص۲۹۷
عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَدْنَى مَا يَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ يَرَى الرَّأْيَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَيُقِيمَ عَلَيْه.
۳) علی [بن سوید] سنانی نامهای به امام کاظم ع مینویسد و سوالات متعددی از ایشان میپرسد، ایشان از زندان پاسخ وی را مینویسند و در فرازی از پاسخ ایشان میفرمایند:
هر چیزی که از ما به تو رسید ویا به ما منسوب شد، سریع نگو که این باطل است، هرچند که بر اساس شناخت تو، آن مطلب برخلاف بوده باشد؛ زیرا که تو نمیدانی ما چرا آن سخن را گفته و بر اساس چه وجه و نکتهای آن را بیان کردهایم.
بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۳۸؛ کافی، ج۸، ص۱۲۶
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيٍّ السِّنَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ فِي رِسَالَةٍ وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَكَ عَنَّا أَوْ نُسِبَ إِلَيْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْرِفُ خِلَافَهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي لِمَ قُلْنَا وَ عَلَى أَيِّ وَجْهٍ وَ صِفَةٍ.
تدبر
۱) «إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْديهِمُ اللَّهُ»
خداوند برای هدایت ما با نشانههای خود با ما سخن میگوید. کسانی که این نشانهها را جدی میگیرند و آنها را باور میکنند، راه را تشخیص میدهند و هدایت میشوند. اما کسی که این نشانههای الهی را جدی نگیرد، طبیعی است که راه درست را پیدا نخواهد کرد. (درباره اهمیت نشانهیابی و تفکر نشانهشناسانه در دینداری در جلسه۱۶۰، تدبر۶ توضیحاتی ارائه شد)
۲) «إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْديهِمُ اللَّهُ»
مصداقِ «آیات الله» میتواند هم آیات تکوینی (آنچه خداوند آفریده) باشد و هم آیات قرآن کریم:
کسی که نه نگاه آیهای به آفرینش خدا دارد (نگاه آیهای یعنی توجه به اینکه هر چه خدا آفریده و بلکه هرچه در عالم رخ میدهد، پیامی برای انسان دارد و نشانه و علامتی است برای مسیری که انسان باید در زندگیش بپیماید) و نه سخنان خدا در قرآن کریم را باور کند معلوم است که خداوند او را هدایت نمیکند، و اینکه مشمول هدایت خدا واقع نمیشود هم تنها و تنها تقصیر خودش است زیرا تمام راههای هدایت را بر خود بسته است. (درباره «شناخت آیهای» میتوانید به کتاب مساله شناخت، مرتضی مطهری، ص۱۴۱-۱۶۷ مراجعه کنید)
۳) «لا يَهْديهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ»:
به نظر میرسد[۱] که عطف جمله دوم (= عذابی دردناک برایشان است) بر جمله اول (= خدا هدایتشان نمیکند)، عطف تفسیری باشد؛ یعنی اینکه عذاب دردناکی در انتظارشان است، توضیح همان هدایت نشدن آنهاست.
از گذاشتن این آیه کنار آیهی «هیچیک از شما نیست مگر اینکه وارد جهنم میشود» (مریم/۷۱) و نیز با توجه به اینکه خداوند گاه، جهنمی شدن برخی افراد را با «خلود در زمین» تعبیر کرده (اعراف/۱۷۶) میتوان به این نتیجه رسید که:
«زندگی انسان، اگر در حد همین دنیا بماند و راه هدایتی به فراتر از خود نیابد، باطنش جز جهنم و عذابی دردناک نیست.»
نکته تخصصی کلام و فلسفه دین:
شاید مهمترین شبههای که از جانب بیخدایان درباره وجود خداوند مطرح شده، مساله «شر» است. خلاصه شبهه این است که چگونه ممکن است خدای عالم و قادر و خیرخواهی وجود داشته باشد، و در عین حال، این همه شر و بدی در عالم وجود داشته باشد. به نظر میرسد از مهمترین ریشههای این شبهه این است که اشکالکنندگان بین مساله توحید و معاد تفکیک کرده و به خیال خود میخواهند عالم دنیا را کاملا بدون در نظر گرفتن سایر عوالم تبیین کنند.
اما اگر بفهمیم که باطن دنیا، جهنم است اساس این شبهه کاملا بر باد میرود؛ زیرا پرواضح است که در جهنم جز رنج و بدی و سختی چیزی یافت نمیشود و وجود جهنم هم در نظام کلی عالم ضرورت دارد (دست کم از این جهت ضرورت دارد که خدا انسان را دارای اختیار آفریده است؛ و معنی ندارد که انسان اختیار داشته باشد ولی نتواند کار بد انجام دهد؛ ویا کار بد انجام دهد اما این کار بد او را در رنج و درد و هلاکت قرار ندهد)
[۱] . جمله «برایشان عذابی دردناک است» عطف به جمله «خداوند آنها را هدایت نمیکند» است و میتواند خبر دومی باشد در مورد «کسانی که به آیات خدا ایمان نمیآورند» (یعنی کسانی که به آیات خدا ایمان نمیآورند، اولا هدایت نمیشوند و ثانیا عذابی دردناک خواهند داشت) اما به نظر میرسد اگر این عطف را عطف تفسیری بگیریم (به گونه ای که در متن توضیح داده شد، مناسبتر باشد)
بازدیدها: ۱۱