۵ ربیع الاول ۱۴۴۱
متن آیات
وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً.
وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً.
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً.
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً.
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً.
وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ ميثاقاً غَليظاً.
وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبيلاً.
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللاَّتي في حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللاَّتي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً.
وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً.
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ.
يُريدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ.
وَ اللَّهُ يُريدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ يُريدُ الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظيماً.
يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً.
ترجمه
و آنان که فحشائی [به بار] آورند از زنان شما، پس علیه آنان چهار تن از خودتان [= مسلمانان] را به گواهی طلبید؛ پس اگر شهادت دادند، پس آنان را در خانهها باز دارید [= حبس کنید] تا اینکه مرگ آنان را دریابد یا خداوند برایشان راهی قرار دهد.
و آن دو نفری از شما که مرتکب آن کار [= فحشاء] شوند، پس تنبیهشان کنید؛ پس اگر توبه کردند و درستکار شدند، آنگاه از آنان صرف نظر کنید؛ زیرا خداوند همواره بسیار توبهپذیر و مهربان بوده است.
و توبه برای کسانی نیست که مرتکب بدیها میشوند، تا هنگامی که مرگ نزد یکی از آنان حاضر شود، گوید: من همین الان توبه کردم؛ و نه کسانی که میمیرند و کافرند؛ آناناند که برایشان عذابی دردناک آماده کردهایم.
ای کسانی که ایمان آوردهاند! نه برای شما حلال است که زنان را به اکراه وارث شوید، و نه اینکه بر آنان سخت بگیرید تا مقداری از آنچه را بدانها [به عنوان مهریه] دادهاید [از دستشان بیرون] ببرید، مگر اینکه زشتکاریِ آشکاری مرتکب شوند؛ و با آنان به نیکی معاشرت کنید؛ پس اگر آنان را خوش ندارید، پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید و خداوند در آن خیر فراوانی قرار میدهد.
و اگر خواستید همسری را جایگزین همسری کنید و به یکی از آنها مال فراوانی داده باشید پس چیزی از آن را باز نستانید! آیا [میخواهید] آن را به بهتان و به عنوان گناهی آشکار بگیرید؟!
و چگونه آن را بازستانید در حالی که هریک به دیگری کام داده [به هم درآمیختهاید] و آن زنان از شما میثاق شدیدی ستاندهاند؟!
و ازدواج مکنید با آن زنانی که پدرانتان نکاح کردند جز آنچه قبلا گذشته است؛ همانا این کاری شنیع و هلاکتبار بوده است و بد راه و رسمی بود.
بر شما حرام شد مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمههایتان و خالههایتان و دخترانِ برادر و دخترانِ خواهر و مادرانتان که به شما شیر دادهاند، و خواهران رضاعیتان، و مادران زنانتان، و دختران همسرانتان که در دامان شمایند از آن زنانتان که به آنان وارد شدهاید، که اگر به آنان وارد نشدهاید، گناهی بر شما نیست [= ازدواج با آنان بر شما حرام نیست]، و همسرانِ پسرانتان که از پشت شمایند، و اینکه بین دو خواهر جمع کنید جز آنچه قبلا گذشته است؛ همانا خداوند همواره بس خطاپوش و مهربان بوده است.
و زنان پاکدامن [شوهردار] مگر آنچه عهد شما بر آن احاطه پیدا کرده باشد [شرعاً به تصرف شما درآمده باشد]؛ نوشته شدهی خداوند بر شما [است/ را پیروی کنید]؛ و غیر اینها برای شما حلال شده که به وسیله اموالتان – در حالی که پاکدامن بودهاید نه بیعفت – درصدد [نکاح با آنان] برآیید؛ پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود؛ بیشک خداوند همواره دانای حکیمی بوده است.
و کسی از شما که به لحاظ سعه [مالی] توان آن را نداشت که با آن مومنههای آزاده ازدواج کند، پس، از آن کسان که تحت ملکیت شماهاست، از آن دختران جوان باایمانتان [همسری اختیار کند]؛ و خداوند به ایمان شما آگاهتر است؛ شما از یکدیگرید؛ پس با اجازه کسانِشان با آنان نکاح کنید و مهریهشان را به نحو شایسته به آنان دهید، در حالی که پاکدامن بوده باشند، نه بیعفت، و نه اهل دوستیهای پنهانی؛ پس هنگامی که شوهردار شدند، آنگاه اگر زشتکاریای مرتکب شدند، پس بر آنان نیمی از آن کیفری است که بر زنان آزاد است؛ این [حکم] برای آن کس از شماست که از رنج و محنت هراس داشت؛ و اینکه صبر کنید برایتان بهتر است؛ و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
خداوند میخواهد برای شما بیان کند و شما را به رویههای کسانی که پیش از شما بودند هدایت نماید و بر شما توبه کند [= به شما عطف توجه کرده، توبه شما را بپذیرد] و خداوند بسیار دانا و حکیم است.
خداوند میخواهد که بر شما توبه دهد [= به شما عطف توجه کرده، توبه شما را بپذیرد] و کسانی که از پی شهوات میروند میخواهند که [شما] دستخوش انحرافی عظیم گردید!
خداوند میخواهد که بر شما تخفیف دهد؛ و انسان را ضعیف آفریدند.
حدیث
کتاب فقه الرضا، کتابی است مملو از احادیث فقهی، که به امام رضا ع منسوب است. بسیاری از محققان در اینکه واقعا این کتاب، نوشتهی خود امام رضا ع باشد تردید دارند؛ و یک احتمال قوی این است که این کتاب، نوشتهی یکی از اصحاب ائمه علیهمالسلام باشد که عمده مطالب خود را از امام ع گرفته است. در این کتاب جمعبندیای از اقسام نکاح در اسلام آمده، که اگر متن حدیث هم نباشد کاملا در فضای شرح و جمعبندیای از احادیث اهل بیت ع است:
بدان – خداوند تو را رحمت کند – که نکاح آن گونه که مطابق با دستور خداوند باشد چهار گونه است:
یکی نکاح همراه با ارث است؛ که با [اذن] ولی و [حضور] دو شاهد انجام میشود بر اساس مهریهای معین، به اندازهای که طرفین بدان رضایت دهند، کم باشد یا زیاد؛ و نیازمند شهود است [این شرط استحباباً است]، و تعداد زنانی که بر اساس این نکاح مجاز است چهارتا است، و برای کسی که چهار زن دارد اگر بخواهد باز ازدواج کند جایز نیست مگر اینکه یکی از چهار همسر خود را طلاق دهد و نیز عدّهی آن زن طلاق داده شده هم بسر آید؛ و مادامی که عده این زن بسر نیامده برای مردان دیگر هم جایز نیست که با این زن ازدواج کنند زیرا هنوز این در گروی اوست [= طلاق در ایام عده، قابل رجوع است؛ و طرفین اگر دلشان خواست میتواند بدون اینکه دوباره عقد کنند زندگی مشترک را از سر گیرند.]
و حالت دوم، نکاح بدون شهود و ارث بردن است؛ این همان نکاح متعه [= ازدواج موقت] است با شرطهایش؛ و آن عبارت است از اینکه از زن سوال کنی که آیا فارغ است یا اینکه شوهردار ویا در عده طلاق ویا در دوره حمل است؛ اگر از اینها خالی بود، [در مقام خواستگاری، مرد] میگوید: برای توست که خود را به متعه من درآوری بر اساس کتاب الله و سنت پیامبرش، نکاحی به دور از هرگونه بیعفتی، با این مدت و به این مقدار – و مهریه و مدت را معلوم میکند – بر اساس اینکه نه تو از من ارث ببری و نه من از تو؛ و بر این اساس که اگر خواستم از باردار کردن تو پیشگیری کنم؛ و بر این اساس که وقتی زمانش به اتمام رسید تو چهل و پنج روز عده نگه داری. پس اگر روی خوش نشان داد به او میگویی: تو را برای خویش متعه کردم، و تمام شروط را دوباره تکرار میکنی؛ زیرا سخن اول در مقام خواستگاری بود و هر شرطی پیش از ازدواج فاسد است و همانا با سخن دوم است که مطلب منعقد میگردد. پس اگر در بار دوم بله گفت، مهریه ویا آن مقدار از آن که حاضر است به او تعلق میگیرد و بقیه به عنوان بدهی بر عهده تو میباشد و از این پس نزدیکی کردن با او بر تو حلال میشود, و روایت شده است که با زن ملقبه [که با بیبند و باری معروف است] و یا زن مشهور به فحشا، متعه نشود؛ و [برای سنجش وی] پیش از متعه از زن بخواه که به کاری که حلال نیست اقدام کند؛ اگر پذیرفت پس [بدان که او اهل فحشاست و] با او متعه مکن؛ و روایت شده که از باب رخصت گفتهاند که اگر وی مدت و اجرت را شرط کرد متعه کردنش جایز است؛ و اگر هم از آن زن سوالی نپرسد و او را نیازماید اشکالی ندارد. اگر با هم توافق کنند که مدت و مهلت و اجرت را بیفزایند نیازی نیست که این زن برای این مرد عده نگه دارد؛ همانا عده نگه داشتن برای آن زن در صورتی لازم است که بخواهد با غیر از این مرد نکاح کند؛ مگر اینکه آن مرد، باقی ماندهی مهلت را بر این زن ببخشد؛ و این همان سخن خداوند عز وجل است که میفرماید «پس هر موردی که از آن زنان بدان وسیله درخواست متعه کردید، به آنان مهریهشان [اجرتشان] را به عنوان اقدامی که واجب است بدهید؛ و در مورد آنچه بعد از [تعیین] این واجب، با همدیگر بدان رضایت میدهید بر شما خرده گرفته نشود» (نساء/۲۴) و این همان زیاد کردن مدت متعه و مهریهاش است؛ و حکایت متعه شبیه حکایت کنیز است از این حیث که هرکس و هرگونه بخواهد میتواند متعه کند.
و وجه سوم،نکاح با شخص تحت ملکیت است و آن بدین گونه است که مرد کنیزی را بخرد که اگر آن کنیز «مستبرأه» باشد [= زنی که شوهر ندارد و اگر هم داشته عدهاش تمام شده] نکاح با او جایز است؛ و استبرای او هم یکبار عادت ماهانه دیدن است و آن هم برعهده فروشنده است؛ پس اگر فروشنده مورد اعتماد باشد و بگوید که این زن مستبرأ شده است، از همان هنگام خرید، نکاح با او جایز است؛ و اگر فروشنده مورد اعتماد نباشد مشتری باید تا مدت یکبار عادت ماهیانه صبر کند تا او مستبرا شود؛ و اگر کنیز باکره باشد ویا صاحب وی یک زن باشد و یا به بلوغ و دیدن عادت ماهانه نرسیده باشد از چنین استبرایی بینیاز است.
و وجه چهارم نکاح تحلیل [حلال شمردن] است و آن عبارت است از اینکه مرد یا زنی برای مدت معلومی به مردی اجازه نکاح با کنیز خود را بدهد؛ که البته اگر این کنیز از آن مرد باشد برعهدهاش است که تا مدت یک بار عادت ماهیانه دیدن آن زن را استبراء کند و نیز بعد از اینکه ایام تحلیل پایان یافت نیز به مدت یک بار عادت ماهیانه دوباره آن زن را استبراء نماید؛ ولی اگر از آن یک زن باشد نیازی بدین کار نیست.
و بدان بر اثر شیرخوارگی، هرآنچه از نَسَب که نکاح با وی حرام است، حرام میشود؛ و البته مالک شدن و خرید و فروش اینها [خواهر و برادر و … رضاعی] حلال است جز در مورد خود کسی که شیر داده است و نیز شوهر وی که شیر این زن به خاطر بچه آن شوهر بوده است [یعنی مادر و پدر رضاعی] چرا که این دو قائم مقام پدر و مادرند که خرید و فروش و ملکیت آنها جایز نیست، خواه از مومنان باشند یا از مخالفان؛ و آن حدی که بر اثر آن مقدار شیرخوردن، شخص حرام و محرم میشود آن چیزی است که جماعت شیعه بدان عمل میکنند مطابق آنچه روایت شده؛ چرا که آن مقداری که گوشت برویاند و استخوان را محکم کند مورد اختلاف است؛ که یا سه روز شیرخوردن پیاپی است و یا ده بار شیر خوردن پیاپیای که کاملا سیراب شود با شیر از یک نفر؛ و در برخی روایات یکبار و دوبار و سه بار شیر خوردن هم روایت شده است.
الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا ع، ص۲۳۲-۲۳۳
اعْلَمْ یرْحَمُكَ اللَّهُ أَنَّ وُجُوهَ النِّكَاحِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِهَا أَرْبَعَةُ أَوْجُهٍ:
مِنْهَا نِكَاحُ مِیرَاثٍ وَ هُوَ بِوَلِی وَ شَاهِدَینِ وَ مَهْرٍ مَعْلُومٍ مَا یقَعُ عَلَیهِ التَّرَاضِی مِنْ قَلِیلٍ وَ كَثِیرٍ؛ وَ إِنَّهُ احْتِیجَ إِلَى الشُّهُودِ وَ الْمُطْلَقُ مِنْ عَدَدِ النِّسْوَةِ فِی هَذَا الْوَجْهِ مِنَ النِّكَاحِ أَرْبَعٌ وَ لَا یجُوزُ لِمَنْ لَهُ أَرْبَعُ نِسْوَةٍ إِذَا عَزَمَ عَلَى التَّزْوِیجِ إِلَّا بِطَلَاقِ إِحْدَى الْأَرْبَعِ أَنْ یتَزَوَّجَ حَتَّى تَنْقَضِی عِدَّةُ الْمُطَلَّقَةِ مِنْهُنَّ وَ تَحِلَّ لِغَیرِهِ مِنَ الرِّجَالِ لِأَنَّهَا مَا لَمْ تَحِلَّ لِلرِّجَالِ فِی حِبَالَتِهِ.
وَ الْوَجْهُ الثَّانِی نِكَاحٌ بِغَیرِ شُهُودٍ وَ لَا مِیرَاثٍ وَ هِی نِكَاحُ الْمُتْعَةِ بِشُرُوطِهَا وَ هِی أَنْ تَسْأَلَ الْمَرْأَةَ فَارِغَةٌ هِی أَمْ مَشْغُولَةٌ بِزَوْجٍ أَوْ بِعِدَّةٍ أَوْ بِحَمْلٍ، فَإِذَا كَانَتْ خَالِیةً مِنْ ذَلِكَ قَالَ: لَهَا تُمَتِّعِینِی نَفْسَكِ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیهِ ص نِكَاحاً غَیرَ سِفَاحٍ كَذَا وَ كَذَا بِكَذَا وَ كَذَا وَ تُبَینُ الْمَهْرَ وَ الْأَجَلَ عَلَى أَنْ لَا تَرِثِینِی وَ لَا أَرِثَكِ، وَ عَلَى أَنَّ الْمَاءَ أَضَعُهُ حَیثُ أَشَاءُ، وَ عَلَى أَنَّ الْأَجَلَ إِذَا انْقَضَى كَانَ عَلَیكِ عِدَّةُ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِینَ یوْماً. فَإِذَا أَنْعَمَتْ قُلْتَ لَهَا قَدْ مَتَّعْتِنِی نَفْسَكِ وَ تُعِیدُ جَمِیعَ الشُّرُوطِ عَلَیهَا لِأَنَّ الْقَوْلَ الْأَوَّلَ خِطْبَةٌ وَ كُلَّ شَرْطٍ قَبْلَ النِّكَاحِ فَاسِدٌ وَ إِنَّمَا ینْعَقِدُ الْأَمْرُ بِالْقَوْلِ الثَّانِی؛ فَإِذَا قَالَتْ فِی الثَّانِی نَعَمْ، دَفَعَ إِلَیهَا الْمَهْرَ أَوْ مَا حَضَرَ مِنْهُ وَ كَانَ مَا یبْقَى دَیناً عَلَیكَ وَ قَدْ حَلَّ لَكَ حِینَئِذٍ وَطْؤُهَا؛ وَ رُوِی لَا تَمَتَّعْ مُلَقَّبَةً وَ لَا مَشْهُورَةً بِالْفُجُورِ؛ وَ ادْعُ الْمَرْأَةَ قَبْلَ الْمُتْعَةِ إِلَى مَا لَا یحِلُّ فَإِنْ أَجَابَتْ فَلَا تَتَمَتَّعْ بِهَا؛ وَ رُوِی أَیضاً رُخْصَةٌ فِی هَذَا الْبَابِ أَنَّهُ إِذَا جَاءَ بِالْأَجْرِ وَ الْأَجَلِ جَازَ لَهُ، وَ إِنْ لَمْ یسْأَلْهَا وَ لَا یمْتَحِنُهَا فَلَا شَیءَ عَلَیهِ، وَ لَیسَ عَلَیهَا مِنْهُ عِدَّةٌ إِذَا عَزَمَ عَلَى أَنْ یزِیدَ فِی الْمُدَّةِ وَ الْأَجَلِ وَ الْمَهْرِ، إِنَّمَا الْعِدَّةُ عَلَیهَا لِغَیرِهِ إِلَّا أَنَّهُ یهَبُ لَهَا مَا قَدْ بَقِی مِنْ أَجَلِهِ عَلَیهَا وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیكُمْ فِیما تَراضَیتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَةِ» وَ هُوَ زِیادَةٌ فِی الْمَهْرِ وَ الْأَجَلِ، وَ سَبِیلُ الْمُتْعَةِ سَبِیلُ الْإِمَاءِ لَهُ أَنْ یتَمَتَّعَ مِنْهُنَّ بِمَا شَاءَ وَ أَرَادَ.
وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ نِكَاحُ مِلْكِ الْیمِینِ وَ هُوَ أَنْ یبْتَاعَ الرَّجُلُ الْأَمَةَ فَحَلَالٌ لَهُ نِكَاحُهَا إِذَا كَانَتْ مُسْتَبْرَأَةً؛ وَ الِاسْتِبْرَاءُ حَیضَةٌ وَ هُوَ عَلَى الْبَائِعِ فَإِنْ كَانَ الْبَائِعُ ثِقَةً وَ ذَكَرَ أَنَّهُ اسْتَبْرَأَهَا جَازَ نِكَاحُهَا مِنْ وَقْتِهَا؛ وَ إِنْ لَمْ یكُنْ ثِقَةً اسْتَبْرَأَهَا الْمُشْتَرِی بِحَیضَةٍ وَ إِنْ كَانَتْ بِكْراً أَوْ لِامْرَأَةٍ أَوْ مِمَّنْ لَمْ یبْلُغْ حَدَّ الْإِدْرَاكِ اسْتُغْنِی عَنْ ذَلِكَ.
وَ الْوَجْهُ الرَّابِعُ نِكَاحُ التَّحْلِیلِ وَ هُوَ أَنْ یحِلَّ الرَّجُلُ أَوِ المَرْأَةُ فَرْجَ الْجَارِیةِ مُدَّةً مَعْلُومَةً فَإِنْ كَانَتْ لِرَجُلٍ فَعَلَیهِ قَبْلَ تَحْلِیلِهَا أَنْ یسْتَبْرِئَهَا بِحَیضَةٍ وَ یسْتَبْرِئَهَا بَعْدَ أَنْ تَنْقَضِی أَیامُ التَّحْلِیلِ وَ إِنْ كَانَتْ لِمَرْأَةٍ اسْتُغْنِی عَنْ ذَلِكَ.
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ یحْرُمُ مِنَ الرَّضَاعِ مَا یحْرُمُ مِنَ النَّسَبِ فِی وَجْهِ النِّكَاحِ فَقَطْ وَ قَدْ یحِلُّ مِلْكُهُ وَ بَیعُهُ وَ ثَمَنُهُ إِلَّا فِی الْمُرْضِعِ نَفْسِهَا وَ الْفَحْلِ الَّذِی اللَّبَنُ مِنْهُ فَإِنَّهُمَا یقُومَانِ مَقَامَ الْأَبَوَینِ لَا یحِلُّ بَیعُهُمَا وَ لَا مِلْكُهُمَا مُؤْمِنَینِ كَانَا أَمْ مُخَالِفَینِ وَ الْحَدُّ الَّذِی یحْرُمُ بِهِ الرَّضَاعُ مِمَّا عَلَیهِ عَمَلُ الْعِصَابَةِ دُونَ كُلِّ مَا رُوِی فَإِنَّهُ مُخْتَلِفٌ مَا أَنْبَتَ اللَّحْمَ وَ قَوَّى الْعَظْمَ، وَ هُوَ رَضَاعُ ثَلَاثَةِ أَیامٍ مُتَوَالِیاتٍ أَوْ عَشَرَةُ رَضَعَاتٍ مُتَوَالِیاتٍ مُحْرَزَاتٍ مُرْوِیاتٍ بِلَبَنِ الْفَحْلِ وَ قَدْ رُوِی مَصَّةٍ وَ مَصَّتَینِ وَ ثَلَاثٍ.
تدبر
۱) قبلا (جلسه ۹۲۵) اشاره شد که شاید بتوان گفت این سوره در مقام تکوین بنیان جامعه، یا به تعبیر دقیقتر امت دینی است؛ امتی که شروع و زیربنایش نظام خانواده است؛ و البته میخواهد آن نوع روابط مطلوب خانوادگی به افق روابط اجتماعی هم کشیده شود؛ و آرمان امت اسلامی، نه فقط برابری و عدالت، که برادری و مودت قرار داده شود.
اشاره شد که این سوره با بحث و احکام ازدواج آغاز میشود؛ و سپس وارد مسائل اقتصادی میشود؛ آن هم از زاویه مسائل اقتصادی متفرع بر خانواده (سرپرستی اموال ایتام، حق مالکیت برای زن و مرد، ارث و مسائل مربوط به آن). طبیعی است که عادیترین شکل ایجاد خانواده، وضعیت ازدواج بین یک زن و مرد است؛ اما در این فراز از سوره اقسام وضعیتهای دیگر (از وضعیتهای کاملا مردود مانند زناکاری و ازدواج با محارم؛ تا وضعیتهایی که تحت شرایطی پذیرفتنی است، مانند ازدواج موقت و ازدواج با کنیز) نیز مورد توجه قرار میگیرد و حکم هریک بیان میشود؛ و سپس در فراز بعدی به سراغ تقسیم کار درون خانواده و سایر احکام خانواده (مدیریت خانواده، مساله نفقه، نشوز، طلاق) میرود.
قسمتی از سوره که بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد تا آیه ۳۶ است که به نظر میرسد این بحث در سه فراز ارائه شده است و آیات ۱۵ تا ۲۸ دومین فراز از مسائل خانوادگی است.
خود این فراز شامل سه مطلب است:
ابتدا در ۴ آیه به سراغ زنان و سپس مردانی رفت که مرتکب فحشاء میشوند؛ و هشدار داد که چهار شاهد برای اثبات فحشاء لازم است؛ که اگر چنین شهودی شهادت دادند باید آن فحشاپیشگان بسختی مورد مجازات قرار گیرند؛ هرچند تذکر میدهد که باب توبه باز است، البته برای کسانی که زود از کارشان پشیمان میشوند نه کسانی که تا پیش از مرگ هرکاری دلشان میخواهد انجام میدهند که اینان عذابشان از پیش آماده شده است.
مطلب دوم دو هشدار است به مردان در خصوص حقوق مالی زنان؛ اول اینکه مبادا با تحت فشار قرار دادن و یا با هر ترفند دیگری، بخواهید زنانتان را در تنگنای مالی قرار دهید؛ اعم از اینکه مجبورشان کنید که مالشان را به شما بدهند ویا اینکه به زور از مهریه ویا نفقهشان صرف نظر کنند و …؛ اگر هم به هر دلیل از آنان خوشتان نمیآید، باز سعی کنید مبنا را بر معاشرت بالمعروف قرار دهید و براحتی پیوند ازدواج را به هم نزنید که چهبسا شما از چیزی خوشتان نمیآید اما خداوند خیر فراوانی در آن نهاده باشد. و هشدار دوم اینکه مبادا چون قصد تجدید فراش کردهاید، و دفعه قبل جوگیر شده و مهریه سنگینی تعیین کرده بودید، در ادای مهریه همسر قبلیتان کوتاهیای انجام دهید، بویژه در نظر بگیرید که شما با آن بسیار به هم نزدیک شده و ارتباطات خاصی برقرار کردهاید و پیمانی بسیار عمیق بدانها سپردهاید؛ و ناروا بودن چنین نقض پیمانی بسیار قبیح است.
مطلب سوم در این فراز، برشمردن زنانی است که ازدواج با آنان بر مردان حرام است؛ این ممنوعیت را از مذمت شدید سنت جاهلی تصاحب زن پدر در آیه ۲۲ آغاز کرد، سپس در آیه ۲۳ فهرست محارم نسبی و رضاعی را برشمرد و به برخی از حرمتهای سببی (مادر و دخترِ همسر شخص و نیز زنِ پسر و جمع بین دو خواهر) نیز اشاره کرد و در آیه ۲۴ به حرمت ازدواج با مطلق زنان شوهردار پرداخت و نهایتا فرمود به غیر اینها حق دارید با هر زنی ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید؛ و اگر این مقدار هم میسورتان نبود حق دارید متعه کنید؛ و در آیه ۲۵ فرمود که اگر این گزینه هم برایتان میسر نشد، میتوانید با زنان مسلمانی که کنیز هستند، با اجازه مالکشان ازدواج کنید؛ و تذکر داد که مساله مهم این است که طرف ازدواج شما باید افراد پاکدامن باشند، نه اهل فحشاء و دوستیهای پنهانی؛ که اگر کنیزی نیز به چنین روابطی روی آورد او نیز شایسته مجازات میشود، هرچند مجازاتی نصف زنان آزاد؛ و با توجه به مشکلاتی که ازدواج با کنیز دارد، در پایان این آیه تذکر داد که باز کردن باب این حکم برای حفظ شما از مشقت شهوات بوده وگرنه اگر کسی بتواند خود را نگهدارد برایش بهتر است.
بعد از این سه مطلب، در سه آیه پیاپی به مشیت خداوند در این مباحث – که اساساً چرا خداوند این راهها را باز کرده ویا بسته – و آنچه نقطه مقابل مشیت اوست پرداخت. در آیه اول و آخرش فقط از اراده خداوند سخن گفت و در آیه وسط، ارادهای را که در مقابل اراده خداوند است، نیز گوشزد کرد.
خداوند از این بحثها سه چیز اراده کرده است:
الف. بیان کردن مطلب برای شما و هدایت کردن شما به رویههای کسانی که پیش از شما بودند و زمینه را برای توبه شما مهیا کردن؛
ب. اینکه شما را توبه دهد؛ و این درست نقطه مقابل اراده کسانی است که میخواهند با شهوترانی انحرافی عظیم در شما پدید آورند؛
ج. اینکه با توجه به ضعف تکوینی شما، بر شما تخفیف دهد.
۲) پس این آیات به طور خلاصه میگویند:
اینکه، اگرچه باب توبه باز است، اما زنان و مردان اهل فحشاء – در صورتی که وقوع فحشاء چنان با دریدگی همراه باشد که اثبات علنی شود – باید مجازات شوند
و اینکه مردان باید حقوق مالی زنانشان را بجد رعایت کنند و حال که دست برتر با آنان است (نفقه و مخارج زن برعهده آنان است)، در صورتی که از ازدواج با آنها پشیمان شدند، آنان را تحت فشار قرار ندهند؛
و اینکه دایره افرادی که ازدواج با آنان حرام است؛ و نیز عرصههای مجاز ازدواج معلوم باشد؛
هر سه حکایت از اراده خداوند برای هدایت ما و بازگشت ما در مسیر عبودیت دارد، که همه اینها با توجه به ضعف ما طراحی شده است؛ و کسانی که در مقابل این ارادهاند شهوترانانیاند که مایلند انحرافی عظیم در ما پدید آورند.
یعنی دو اراده در کار است: یکی اراده خداوند که با لحاظ ضعف ما، میخواهد بهترین برنامه هدایتی را برای بازگشت ما به مسیر عبودیت در اختیارمان قرار دهد و در این راه، برای فحشاء مجازات قرار داده، مردان را به رعایت حقوق مالی زنانشان بجد دعوت میکند و مرزهای محرم و نامحرم را با دقت تصویر میکند؛ و دومی اراده شهوترانان که با ترویج فحشاء و بیمبالاتی مزدان در حقوق مالی زنان و به هم زدن مرزهای محرم و نامحرم میخواهند جامعه اسلامی را به انحراف بکشانند.
۳) این فراز را از منظری دیگر میتوان به گونهای دیگر جمعبندی کرد:
ابتدا در دو آیه درباره مجازات اهل فحشاء توضیحاتی میدهد و در آخرش از تواب بودن خداوند سخن میگوید که اگر اینها توبه و اصلاح کردند خداوند توبهپذیر است؛
سپس در دو آیه مساله توبه را مطرح میکند که توبه در جایی است که از روی جهالت (مغلوب واقع شدن عقل در برابر شهوت) باشد و سریع شخص پشیمان شود، نه کسی که بدی کردن برایش عادی شده و لحظه مرگ به فکر توبه بیفتد یا اساساً کافر باشد و این کارها را بیدغدغه انجام دهد؛
سپس به سراغ هشدار به مردان در خصوص حقوق مالی همسران میرود و در آیات بعد محارم و عرصههای مجاز ازدواج را برمیشمرد؛
سپس در جمعبندی دو بار بر اینکه هدف خداوند از این برنامهها توبه دادن شماست تاکید میکند و تذکر میدهد که شهوترانان در مقابل میخواهند شما در بیراهه بیفتید و توبه نکنید.
پس از این منظر، محور بحث این است که در مسیر زندگی بیراهههای جدیای در کار است که خداوند در همه برنامههایش هدفش این است که شما را دائما به سوی مسیر اصلی بازگشت دهد؛ اما شهوترانان میخواهند شما در همان بیراههها بیفتید و دیگر به راه اصلی برنگردید.
۴) ما غالبا اقدامات شهوترانان برای انحراف افکندن را در ترویج فحشاء جستجو میکنیم؛ اما این آیات نشان میدهند که شهوترانان دو کار دیگر هم میکنند: مانع رعایت حقوق مالی زنان (به طور خاص مهریه و نفقه) میشوند و مرزهای محرم و نامحرم را کمرنگ میکنند.
نکته تخصصی جامعهشناسی: درباره ظلم به زنان به بهانه فمینیسم
تحولات ۷۰-۶۰ سال اخیر که به انقلاب جنسی در غرب معروف است، نشان میدهد که چگونه ترویج فحشاء با انکار حقوق مالی زنان و به هم زدن مرزهای محرم و نامحرم همراه بوده است: جنبشهای فمینیستی، به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای انقلاب جنسی، به بهانه دفاع از حقوق زنان و تساوی زن و مرد، عملا زنان را از حقوق مالی مهمشان که همان نفقه و مهریه باشد محروم کردند؛ و اگر توجه کنیم که:
الف. هزینههای رایج زندگی یک زن به طور متوسط چند برابر مردان است؛ و
ب. توان درآمدزایی زنان به طور متوسط بسیار پایینتر از مردان است؛ و
ج. زنان از حیث جنسی سرمایهای دارند که میتوانند از آن طریق تامین درآمد کنند؛
آنگاه خیلی واضح میشود که چرا شعارهای تساوی حقوق زن و مرد، بیش از آنکه به نفع زنان تمام شود، به ضرر زنان و به نفع مردان شهوتران تمام میشود: زنان را ظاهرا از زیر یوغ شوهرانشان نجات دادند؛ و واقعیت این است که آنان را گرفتار دام مردان شهوتپرست کردند: به آنها گفتند دریافت مهریه و نفقه از شوهر توهین به شخصیت شماست: تا آنان حاضر شوند جسم خود را برای دریافت مبلغ بسیار کمتری در اختیار هر مردی قرار دهند.
۵) در این آیات، وقتی خواست فحشاء و مجازات فحشاء را شروع کند از زنان شروع کرد و سپس سراغ مردان رفت؛ اما در مساله رعایت حقوق مالی همسر، لبه تیز حمله را صرفا متوجه مردان (شوهران) قرار داد:
نکته تخصصی سیاستگذاری خانواده
شاید از نکته فوق بتوان نتیجه گرفت که سیاستهای حفظ خانواده در خصوص مردان و زنان کارهای متفاوتی باید در پیش گیرد:
اینکه عرف متدینان مساله عفت را عموما و در درجه اول ناظر به زنان مطرح میکنند، ظاهرا پشتوانه قرآنی دارد؛ و البته آیه نشان میدهد که مساله عفت در مورد مردان هم باید مطرح شود اما بعد از زنان؛ و البته لبه تیز برنامههای نسبت به مردان، باید ناظر به واداشتن آنها به رعایت حقوق مالی همسرانشان باشد.
۶) اینکه انسان اختیاردار تکلیف زندگی و همسر خویش باشد بقدری مهم است که قرآن کریم ازدواج با کنیزان را (که اختیارشان تاحدود زیادی با صاحبشان است تا با همسرشان) صرفا برای کسی که خوف وقوع در گناه و مشقت ناشی از فشار شهوت دارد مطرح میکند؛ و از افراد میخواهد که اگر میتوانند صبر پیشه کنند و چنین زندگیای تشکیل ندهند برایشان بهتر است!
ثمره اجتماعی
اینکه برنامههای جدید دائما وضعیت زندگیها را به این سمت میبرد که مرد دیگر اختیاردار همسر خویش نباشد و به بهانه اینکه زنان از مردان خویش مستقل شوند عملا کاری میکنند که دیگرانی همچون کارفرمایان و رسانههای جمعی و … اختیاردار زنان باشند، کاملا در جهت تضعیف خانواده است؛ که ضربهاش فقط به مردان نخواهد بود؛ بلکه کل اعضای خانواده، هم خود زن و هم فرزندان، نیز از این وضعیت متضرر خواهند شد. (مستندی به نام ایکس-سونامی درباره فروپاشی خانواده در آمریکا تهیه شده که بزودی اکران خواهد شد و این واقعیت را بخوبی منعکس کرده است)
بازدیدها: ۲۵