۱۰۸۵) سوره عبس؛ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

۱۰-۱۳ ذی‌الحجه ۱۴۴۴

مقدمه

آخرین سوره‌ای که بحث شد سوره حجرات بود که سوره‌ای مدنی بود و با اینکه تعداد آیات آن کم بود، اما هم احادیث فراوانی ذیل آیاتش قابل ارائه بود و هم خود آیات بسیار بحث‌برانگیز بود و بحث آن حدود یک سال و نیم (ابتدای رجب ۱۴۴۳ تا روز عرفه ۱۴۴۴) به طول انجامید. دیدیم که محور اصلی سوره حجرات تنظیم روابط صحیح اجتماعی در جامعه دینی و بلکه بین مطلق انسانها بود و با بحثی درباره ادعای ایمان از جانب برخی از مسلمانان درون جامعه دینی و نپذیرفتن این ادعا از سوی خدا و فرق گذاشتن بین مومن و مسلمان و توضیح مومن واقعی و هشدار نسبت به منت گذاشتن به خاطر مسلمانی به پایان رسید. اکنون دوباره سراغ سوره عبس به عنوان یکی از سوره‌های مکی می‌رویم که شروع آن هم یک بحث ارتباطی در جامعه دینی است و البته همچون اغلب سوره‌های مکی اولین و ضروری‌ترین باورها و نیازهای انسان برای جدی گرفتن زندگی بر مدار دین را مد نظر قرار می‌دهد.

از پروردگار متعال خواهانم که مرا جزء مؤمنان واقعی قرار دهد و از هرگونه اقدام به ظلم و تعدی مصون بدارد و با یاوری خاصی از جانب خود، ورود و خروج مرا در این مسیر، ورود و خروج صدق قرار دهد؛ و حق را بر قلمم چنان جاری سازد که جایی برای سخن باطل یا ورود آن نماند؛ که خودش ما را به چنین دعا کردنی دستور داده، و وعده فرموده که اگر کسی مؤمن باشد [و این گونه سراغ خدا برود]، از این قرآن یکسره شفا و رحمت بر او نازل شود؛ و اگر در زمره ظالمین باشد، از این قرآن جز خسارت بهره‌ای نبرد:

قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی‏ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصیراً؛

وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً؛

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/۸۰-۸۲)

با توجه به تخصصی بودن برخی از بحثها به کسانی که فرصت کافی برای مطالعه کل محتویات ارائه شده در اینجا را ندارند یادآوری می‌کنم که علاوه بر کانال اصلی بحث در ایتا (https://eitaa.com/yekaye) کانال دیگری با عنوان «یک آیه در روز- گزیده» در همین پیام‌رسان ایتا راه اندازی کرده‌ام (https://eitaa.com/yekAaye) که صرفا گزیده‌ای از این کانال که جنبه کاربردی بیشتری دارد و قیل و قال کمتری در آن است در آنجا بارگذاری می‌شود؛ و ان شاء الله این مطالب گزیده در پیام‌رسان بله (https://ble.ir/yekaye) و تلگرام (https://t.me/yekAaye) نیز بارگذاری خواهد شد.

 

معرفی سوره ‌عبس

– نام سوره

این سوره در مصحف و در اغلب کتب تفسیری و حدیثی سوره «عَبَسَ» می‌نامند (التحرير والتنوير، ج۳۰، ص۱۰۱[۱])، چون با کلمۀ «عَبَسَ» (به معنای چهره درهم كشيد) آغاز شده است.

نام دیگرش سوره «سَفَرة» (به معنای سفیران) است که برگرفته از آیه ۱۵ (بِأَيْدي سَفَرَةٍ) می‌باشد (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱[۲]).

نام دیگرش سوره «الأعمی» است که برگرفته از آیه ۲ (أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى) می‌باشد (تفسير مقاتل بن سليمان، ج۴، ص۵۸۷[۳]).

برخی از متاخران از نام سوره «الصاخة» (برگرفته از آیه ۳۳: فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ) را هم برای آن یاد کرده‌اند (روح المعاني، ج۱۵، ص۲۴۱[۴]) که ابن عاشور این را قول خفاجی (شهاب‌الدين احمد بن محمد بن عمر خفاجى مصرى (۹۷۷ – ۱۰۶۹ق)، ادیب، قاضی، و فقیه اهل سنت) می‌داند (التحرير والتنوير، چ۳۰، ص۱۰۱[۵]).

همچنین ابن عاشور ادعا می‌کند که ابن العربی (م ۵۴۳) در کتاب أحکام القرآن از این سوره به عنوان سوره «ابْنِ أُمِّ مَكْتُوم» هم یاد کرده است (التحرير والتنوير، ج۳۰، ص۱۰۱[۶])، که وی همان نابینایی است که ادعا می‌شود شأن نزول آیات اول درباره وی بوده است؛ اما در احکام القرآن اگرچه در ابتدای این سوره، حکایت ابن ام مکتوم مطرح شده (أحکام القرآن، ج۴، ص۳۶۲) اما چنین نامیدنی در کلمات وی یافت نشد.[۷]

– مکی یا مدنی

از ابن عباس و ابن زبیر و ضحاک روایت شده است که این سوره در مکه نازل شده است (الدر المنثور، ج‏۶، ص۳۱۴[۸]؛ التبيان فى تفسير القرآن، ج‏۱۰، ص۲۶۷[۹]‏) و نظر عموم مفسران این است که سوره ‌عبس و کل آیات آن مکی می‌باشد؛ و برخی بر این سخن ادعای اجماع کرده‌اند (الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏۲۰، ص۲۱۱[۱۰]؛ روح المعاني، ج۱۵، ص۲۴۱[۱۱]؛ التحرير والتنوير، ج۳۰، ص۱۰۱[۱۲]).

– جایگاه سوره ‌عبس در بین سوره‌ها

این سوره جزء سور «مفصلات» (جدا شده‌ها) است (درباره این تقسیم در ابتدای سوره واقعه توضیحاتی گذشت (جلسه ۹۶۷ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-0/#_ftn5)؛ و در زمره اواسط سوره‌های «مفصل» دانسته‌اند (التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۱۰۱[۱۳])

این سوره در ترتیب مصحف، ۸۰مین سوره، است که بعد از سوره نازعات و قبل از سوره تکویر واقع شده است (جمال القراء وكمال الاقراء، ص۹۲[۱۴])؛ و به لحاظ ترتیب نزول، هم در روایت ابن عباس (الإتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۴۲[۱۵])، و هم در روایت جابر بن یزید (الإتقان في علوم القرآن، ج۱، ص۹۶[۱۶]) ۲۴مین سوره (بعد از سوره نجم و قبل از سوره قدر) معرفی شده است؛ و از زاویه‌ای دیگر، تاریخ نزول آن را ما بين هجرت مسلمين به حبشه و واقعه معراج پیامبر معرفی کرده‌اند (حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، ج۱، ص۳۲[۱۷]).

– تعداد آیات

تعداد آیات آن، بر اساس نسخه‌های کوفی (که امروزه به خط عثمان طه در بلاد مشرق اسلامی رایج است) و حجازی (مکی و مدنی اخیر) ۴۲ آیه، بر اساس نسخه بصری [و مدنی اخیر] ۴۱ آیه و بر اساس نسخه‌های شامی و مدنی اول ۴۰ آیه می‌باشد (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱[۱۸]؛ التحریر و التنویر، ج۳۰، ص۱۰۱[۱۹]) (در جلسه۴۴۶ درباره چرایی اختلاف در تعداد آیات سوره‌ها توضیح داده شد: yekaye.ir/al-muzzammil-73-1-2)

تفاوت در سه محل است؛ یعنی در محل کلمات « طَعَامِهِ» و «لِأَنْعامِكُمْ» و «الصَّاخَّةُ»؛ بدین بیان که:

عبارت «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» در همه نسخه‌ها به صورت دو آيه روایت شده است؛ اما در نسخه یزید (مدنی اول) به صورت یک آیه روایت شده؛

عبارت «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ؛ فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ؛ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ» در نسخه‌ شامی یک آیه است؛ در نسخه بصری و یزید (مدنی اول) دو آیه است؛ یعنی عبارت «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ؛ فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ» یک آیه و بقیه‌اش آیه دیگر است؛ اما در نسخه‌های کوفی و حجازی (مکی و مدنی اخیر) عبارت مذکور سه آیه است.

مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱[۲۰]؛ شرح طيبة النشر (للنويري)، ج۲، ص۶۱۱[۲۱]؛ روح المعاني، ج۱۵، ص۲۴۱[۲۲]؛ تفسير الصافي، ج‏۵، ص۲۸۴[۲۳]

تعداد كلمات و حروف

تعداد كلمات این سوره را ۱۳۳ كلمه؛ اما تعداد حرفهایش را ۵۳۳ حرف دانسته‌اند (روض الجنان، ج‏۲۰، ص۱۴۴[۲۴]).

اما بر اساس شمارش با نرم‌افزار Word تعداد حروف آن ۵۶۰ حرف است (که احتمال دارد حروفی که تلفظ نمی‌شوند [همانند حرف الف در کلماتی همچون «الذكرى»‏ و «استغنى‏»] در شمارش مشهور لحاظ نشده باشد)؛ و تعداد کلمات (بدون احتساب بسم الله الرحمن الرحیم) ۱۵۱ کلمه است (که با توجه به اینکه نرم‌افزار مذکور حروف و ضمایر متصل (مانند «فَتَنْفَعَهُ») را کلمه مستقلی حساب نمی‌کند، عدد کلمات خیلی بیشتر باید باشد و لذا عدد ۱۳۳ جای تعجب دارد).

– فضیلت و اهمیت سوره

۱) الف. از ابىّ كعب روایت شده كه رسول الله ص فرمودند:

هرکس سورة عبس را بخواند، روز قيامت بیاید در حالی که چهره‌اش خندان و بشارت‌یافته باشد.

مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱؛ روض الجنان، ج‏۲۰، ص۱۴۴[۲۵]

أبي بن كعب عن النبي ص قال: و من قرأ سورة عبس جاء يوم القيامة و وجهه ضاحك مستبشر.

این حدیث نبوی با تکمله‌ای به دو صورت دیگر هم روایت شده است:

ب. هرکس این سوره را بخواند، روز قيامت از قبرش بیرون می‌آید در حالی که چهره‌اش خندان و بشارت‌یافته باشد، و هرکس آن را در پوست آّویی بنویسد و آن را [به گردنش] بیاویزد به هر سمتی که روی آورد جز خوبی نبیند.

ج. هرکس سوره عبس را بسیار بخواند، روز قيامت بیرون می‌آید در حالی که چهره‌اش خندان و بشارت‌یافته باشد، و هرکس آن را در پوست آّویی بنویسد و آن را به خود بیاویزد به هر سمتی که روی آورد جز با خوبی مواجه نشود.

خواص القرآن، ص۱۵۵؛ البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۵۸۱

روي عن النبي (صلى الله عليه و آله)، أنه قال: «من قرأ هذه السورة خرج من قبره يوم القيامة ضاحكا مستبشرا، و من كتبها في رق غزال و علقها لم ير إلا خيرا أينما توجه».

و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله): «من أكثر قراءتها خرج يوم القيامة و وجهه ضاحكا مستبشرا، و من كتبها في رق غزال و علقها عليه لم يلق إلا خيرا أينما توجه».

 

۲) از امام صادق عليه السّلام روایت شده که فرمودند:

كسى كه سوره عبس و «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» (سوره تکویر) را بخواند، تحت حمایت خاص خداوند در بهشت خواهد بود و زیر سایه خدا و کرامت او در بهشتش و اين كار بر خداوند دشوار نيست اگر خدا بخواهد.

ثواب الأعمال، ص۱۲۱؛ مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱؛ خواص القرآن، ص۱۵۵

أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَن‏ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ عَبَسَ وَ تَوَلَّى وَ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ كَانَ تَحْتَ [جَنَاحِ][۲۶] اللَّهِ مِنَ الْجِنَانِ [تحت جناح الله و فی جنانه][۲۷] وَ فِي ظِلِّ اللَّهِ وَ كَرَامَتِهِ [و] فِي جِنَانِهِ وَ لَا يَعْظُمُ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

 

۳) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:

هنگامی که مسافری این را در راهش بخواند وی را از هر آنچه که در راهش در آن سفر با آن مواجه شود کفایت کند.

خواص القرآن، ص۱۵۵؛ البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۵۸۱

و قال الصادق (عليه السلام): «إذا قرأها المسافر في طريقه يكفى ما يليه في طريقه في ذلك السفر».

 

علاوه بر موارد فوق، خواص دیگری در برخی کتب برای این دو سوره ذکر شده است که ذکر نشده این روایات از کیست؛ اما با توجه به اینکه سنخ این روایات غالبا از معصوم است، یک مورد از کتب شیعه و یک مورد از کتب اهل سنت در این باب تقدیم می‌شود:

۴) در برخی کتب شیعی درباره این سوره نقل شده است:

کسی که آن را حمل کند در راهش خوبی به او برسد و از آنچه نگرانش کرده کفایت شود؛ و کسی که آن را بر چشمه‌ای که آبش خشک شده سه روز و هر روز هفت بار بخواند چشمه پر آب شود؛ و کسی که آن را بر مدفونی که [محل قبر] او را گم کرده بخواند خداوند متعال او را به سمت وی راهنمایی کند.

المصباح للكفعمي، ص۴۵۹؛ خواص القرآن، ص۱۵۵

مَنْ حَمَلَهَا أَصَابَ الْخَيْرَ فِي طَرِيقِهِ وَ كُفِيَ مَا أَهَمَّهُ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَلَى عَيْنٍ قَدْ نَضَبَتْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعاً غَزُرَتْ وَ مَنْ قَرَأَهَا عَلَى مَدْفُونٍ ضَلَّ عَنْهُ أَرْشَدَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْه‏

 

۵) در برخی کتب اهل سنت درباره این سوره نقل شده است:

کسی که آن را بر پوستی بنویسد و با خود حمل کند هیچ راهی را نرود مگر اینکه خوبی ببیند و از عاقبت آن راه کفایت شود؛ و اگر آن در جزیی از مهریه زن باکره‌ای نوشته شود و بر او آویخته گردد از کید مکاران و ستم ستمگران کفایت شود و کار خوب را دوست بدارد.

الزيادة والإحسان في علوم القرآن، ج۲، ص۴۱۰

‌‌سورة (عبس): من كتبها في رق وحملها لم يسلك طريقا إلا رأى خيرا، وكفى عاقبة الطريق، وإن كتبت في قطعة من صداق بكر وعلقها عليه، كفى كيد الكائدين، وبغي الباغين، وأحب فعل الخير.

– غرض سوره و مروری بر محتوای کلی آن

۱) علامه طباطبایی پس از اشاره به اینکه درباره مخاطب عتاب اولیه این سوره، که آیا مقصود خود پیامبر ص است یا شخصی از بنی‌امیه، دو دسته روایت وجود دارد، توضیح می‌دهند که هرچه باشد غرض سوره، عتاب كسى است كه ثروتمندان را بر ضعفاء و مساكين از مؤمنين مقدم مى‏دارد، اهل دنيا را احترام مى‏كند و اهل آخرت را خوار مى‏شمارد، بعد از اين عتاب اشاره‌ای می‌شود به اینکه وضعیت آفرینش انسان و اینکه در تدبير امورش سراپا نیازمند خداوند است و با اين حال به نعمت پروردگار و تدبير عظيم او كفران مى‏ورزد، و در آخر سخن را با هشداری به برانگیخته شدن و جزای او به پایان می‌برد (الميزان، ج‏۲۰، ص۱۹۹[۲۸]).

 

۲) در حدی که جستجو شد اغلب مفسران بیان کلی‌ای درباره مفاد این سوره و اینکه بخواهند محوری برای کل سوره بیان کنند نداشتند؛ تنها برخی مفسران شیعه (همچون مرحوم طبرسی) و سنی (همچون آلوسی) به همین بسنده کرده‌اند چون سوره قبلی بحث را با انذار و هشدار نسبت به کسی که نگران وضعیت آخرتش است پایان برد، این سوره را با بیان انذار کسانی که امیدی به اسلامشان می‌رود و رویگردانی از کسی که می‌ترسد (مجمع البيان، ج‏۱۰، ص۶۶۱[۲۹]) یا به تعبیر دیگر، بیان اینکه این انذار به چه کسی سود می‌رساند و برای چه کسانی بی‌فایده است شروع کرد (روح المعانى، ج‏۱۵، ص۲۴۱[۳۰]). البته مقصود اینها از سوره قبلی، سوره نازعات است که سوره قبلی در ترتیب مصحف است، اما اگر بر اساس ترتیب نزول هم نگاه کنیم، آیات پایانی سوره نجم هم که ظاهرا آخرین سوره نازل شده پیش از این سوره است نیز ناظر به همین مساله انذار است (هذا نَذيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى‏؛ نجم/۵۶).

 

۳) اگر بخواهیم یک نگاه کلی به این سوره داشته باشیم باید گفت این سوره با اشاره به واقعه‌ای شروع می‌شود که در آن مواجهه‌ای رخ داده است از جانب یک فرد متدین، که وی در مواجهه با با فردی که احساس بی‌نیازی می‌کرده و فردی که مشتاق بوده، دو برخورد متفاوت داشته؛ برای اولی اهتمام ورزیده اما نسبت به دومی رغبت چندانی نشان نداده است؛ و به خاطر این نوع مواجهه‌اش مورد عتاب واقع شده است. بعد از این عتاب این مطرح می‌شود که اساسا این قرآن برای تذکر آمده است وبا اشاره‌ای به نحوه نزول آن از جانب خداوند، انسان را که – به جای تذکر گرفتن از سیر زندگی خویش که از نطفه شروع و به قبر و حشر ختم می‌شود- در غفلت بسر می‌برد شدیدا مذمت می‌کند؛ و از او می‌خواهد که به همین طعام خویش بنگرد که خداوند با چه روندی آن را برای بهره‌وری او مهیا کرده است؛ و آنگاه هشدار می‌دهد به وقوع قیامت، که در آنجا این روابط صمیمانه دنیوی که بر مدار نگاه دینی رقم نخورده، به فرار از همدیگر منجر می‌شود و هرکس در گروی ایمان داشتن یا نداشتن، و نیز در گروی عمل خویش است و انسانها بر همین اساس سفیدرو و سیاه‌رو محشور می‌شوند.

با این توصیف چه‌بسا بتوان گفت محور این سوره هشداری است به انسان، که در روابط و مواجهه‌اش با دیگر انسانها را تا چه اندازه بر مدار نگاه آخرت‌اندیشانه تنظیم کرده است:

بحث را با عتابی نسبت به نمونه‌ای از تنظیم رابطه با دیگران که بر اساس معادلات دنیوی تنظیم شده آغاز می‌کند؛ و بعد از تذکری به چگونگی نزول قرآن (به عنوان مهمترین ابزار هدایت تشریعی)، توجه انسان را جلب می‌کند اولا به سیر وجودی خویش از نطفه تا مرگ، و ثانیا به اینکه نظام عالم دست به دست هم داده تا طعام وی (آنچه تکوینا برای ادامه یافتن حیات دنیوی او لازم است) مهیا شود؛ و در پایان با تذکری به وقوع قیامت و برچیده شدن روابط اجتماعی دنیوی و قرار گرفتن انسانها در دو دسته سفیدبخت و تیره‌بخت عملا از وی خواسته است که این وضعیت اخروی را مبنای جهت‌گیریهای خود قرار دهد.

 

 

 


[۱] . سميت هَذِه الصُّورَة فِي الْمَصَاحِفِ وَكُتُبِ التَّفْسِيرِ وَكُتُبِ السُّنَّةِ «سُورَةَ عبس». وَفِي أحكام ابْنِ الْعَرَبِيِّ» عَنْوَنَهَا «سُورَةَ ابْنِ أُمِّ مَكْتُومٍ» . وَلَمْ أَرَ هَذَا لِغَيْرِهِ. وَقَالَ الْخَفَاجِيُّ: تُسَمَّى «‌سُورَةَ ‌الصَّاخَّةِ» . وَقَالَ الْعَيْنِيُّ فِي «شَرْحِ صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ» تُسَمَّى «سُورَةَ السَّفَرَةِ» ، وَتُسَمَّى سُورَةَ «الْأَعْمَى» ، وَكُلُّ ذَلِكَ تَسْمِيَةٌ بِأَلْفَاظٍ وَقَعَتْ فِيهَا لَمْ تَقَعْ فِي غَيْرِهَا مِنَ السُّوَرِ أَوْ بِصَاحِبِ الْقِصَّةِ الَّتِي كَانَتْ سَبَبَ نُزُولِهَا. وَلَمْ يَذْكُرْهَا صَاحِبُ «الْإِتْقَانِ» فِي السُّوَرِ الَّتِي لَهَا أَكْثَرُ مِنَ اسْمٍ وَهُوَ عَبَسَ.

[۲] . (۸۰) سورة عبس مكية و آياتها ثنتان و أربعون (۴۲) و تسمى سورة السفرة مكية.

[۳] . سورة الأعمى مكية عددها اثنتان وأربعون آية كوفى

[۴] . ‌‌سورة عبس: وتسمى ‌سورة ‌الصاخة وسورة السفرة وسميت في غير كتاب سورة الأعمى

[۵] . وَقَالَ الْخَفَاجِيُّ: تُسَمَّى «‌سُورَةَ ‌الصَّاخَّةِ»

[۶] . وَفِي «أحكام ابْنِ الْعَرَبِيِّ» عَنْوَنَهَا «‌سُورَةَ ‌ابْنِ ‌أُمِّ ‌مَكْتُومٍ» . وَلَمْ أَرَ هَذَا لِغَيْرِهِ.

[۷] . و در حد جستجوی ما چنین نامیدنی تنها در کتاب آثار ابن باديس (ج۳، ص۱۵۸) یافت شد که عباراتش چنین است:

«قال: عبس بالقول تساعد … ما نرجوه فيك. هذا تعريض للنبي- صلى الله عليه وسلم- بما خاطبه الله تعالى في سورة ابن أم مكتوم، وتخويف له بما يلحقه أن قصر مع هذا المسكين من العتاب واللوم، واحتجاج عليه بالقرآن، وإلزام له بالقبول والإتيان، وهذا تهجم عظيم، وتجاسر شديد، لا يقدم عليه عامة المؤمنين، فكيف بمن يزعم أنه خاصة العارفين.

[۸] . (سورة عبس مكية) أخرج ابن الضريس و النحاس و ابن مردويه و البيهقي في الدلائل عن ابن عباس قال نزلت سورة عبس بمكة و أخرج ابن مردويه عن ابن الزبير مثله.

[۹] . سورة عبس‏: مكية في قول ابن عباس و الضحاك، و هي اثنتان و أربعون آية في الكوفي و المدنيين و احدى و أربعون في البصري

[۱۰] . سورة عبس مكية في قول الجميع وهي إحدى و أربعون آية.

[۱۱] . وهي مكية لا خلاف

[۱۲] . وَفِي «أحكام ابْنِ الْعَرَبِيِّ» عَنْوَنَهَا «‌سُورَةَ ‌ابْنِ ‌أُمِّ ‌مَكْتُومٍ» . وَلَمْ أَرَ هَذَا لِغَيْرِهِ. … وَهِيَ مَكِّيَّةٌ بِالِاتِّفَاقِ. وَقَالَ فِي «الْعَارِضَةِ» : لَمْ يُحَقِّقِ الْعُلَمَاءُ تَعْيِينَ النَّازِلِ بِمَكَّةَ مِنَ النَّازِلِ بِالْمَدِينَةِ فِي الْجُمْلَةِ وَلَا يُحَقَّقُ وَقْتُ إِسْلَامِ ابْنِ أُمِّ مَكْتُومٍ اهـ. وَهُوَ مُخَالِفٌ لِاتِّفَاقِ أَهْلِ التَّفْسِيرِ عَلَى أَنَّهَا مَكِّيَّةٌ فَلَا مُحَصَّلَ لِكَلَامِ ابْنِ الْعَرَبِيِّ.

[۱۳] . وَهِيَ أُولَى السُّوَرِ مِنْ أَوَاسِطِ الْمُفَصَّلِ

[۱۴] . ثم النازعات، وتسمى سورة الساهرة، وسورة الطامة، ثمَّ (عبس) وتسمى سورة السفرة، ثم (إذا الشمس كورت) ويقال لها: سورة التكوير، وتسمى

أيضاً (كُوِّرَتْ)

[۱۵] . وقال ابن الضر يس فِي فَضَائِلِ الْقُرْآنِ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي جعفر الرازي أنبأنا عمرو بْنُ هَارُونَ حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ عَطَاءٍ الْخُرَاسَانِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: “كَانَتْ إِذَا أنزلت فاتحة الكتاب بِمَكَّةَ كُتِبَتْ بِمَكَّةَ ثُمَّ يَزِيدُ اللَّهُ فِيهَا مَا شَاءَ وَكَانَ أَوَّلَ مَا أَنْزَلَ مِنَ الْقُرْآنِ: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ثُمَّ ن ثُمَّ يا أيها المزمل ثم يا أيها الْمُدَّثِّرُ ثُمَّ تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ ثُمَّ إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ثُمَّ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ثُمَّ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ثُمَّ وَالْفَجْرِ ثُمَّ وَالضُّحَى ثُمَّ أَلَمْ نَشْرَحْ ثُمَّ وَالْعَصْرِ ثُمَّ وَالْعَادِيَّاتِ ثُمَّ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ ثُمَّ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ثُمَّ أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ ثُمَّ قُلْ يا أيها الْكَافِرُونَ ثُمَّ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ثُمَّ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ثُمَّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ وَالنَّجْمِ ثُمَّ ‌عَبَسَ ثُمَّ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ثُمَّ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ثُمَّ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ثُمَّ والتين ثُمَّ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ثُمَّ الْقَارِعَةُ ثُمَّ لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ ثُمَّ وَالْمُرْسَلَاتِ ثُمَّ ق ثُمَّ لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ثُمَّ وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ثُمَّ اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ثُمَّ ص ثُمَّ الْأَعْرَافُ ثُمَّ قُلْ أُوحِيَ ثُمَّ يس ثُمَّ الْفُرْقَانُ ثُمَّ الْمَلَائِكَةُ ثم كهيعص ثم طه ثُمَّ الْوَاقِعَةُ ثُمَّ طسم الشُّعَرَاءِ ثُمَّ طس ثُمَّ الْقَصَصُ ثُمَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ ثُمَّ يُونُسَ ثُمَّ هَودٌ ثُمَّ يُوسُفَ ثُمَّ الحجر ثم الأنعام ثم الصافات ثم لقمان ثم سبأ ثم الزمر ثم حم الْمُؤْمِنِ ثُمَّ حم السَّجْدَةِ ثُمَّ حم عسق ثُمَّ حم الزُّخْرُفِ ثُمَّ الدُّخَانِ ثُمَّ الْجَاثِيَةِ ثُمَّ الْأَحْقَافِ ثُمَّ الذَّارِيَاتُ ثُمَّ الْغَاشِيَةُ ثُمَّ الْكَهْفُ ثُمَّ النَّحْلُ ثُمَّ إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا ثُمَّ سُورَةُ إِبْرَاهِيمَ ثُمَّ الأنبياء ثم المؤمنين ثُمَّ تَنْزِيلُ السَّجْدَةِ ثُمَّ الطَّوْرُ ثُمَّ تَبَارَكَ الْمُلْكِ ثُمَّ الْحَاقَّةُ ثُمَّ سَأَلَ ثُمَّ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ثُمَّ النَّازِعَاتُ ثُمَّ إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ثُمَّ إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ثم الروم ثم الْعَنْكَبُوتُ ثُمَّ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ فَهَذَا مَا أَنْزَلَ الله بمكة.

ثم أُنْزِلَ بِالْمَدِينَةِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ ثُمَّ الْأَنْفَالِ ثُمَّ آلِ عِمْرَانَ ثُمَّ الْأَحْزَابِ ثُمَّ الْمُمْتَحَنَةِ ثُمَّ النِّسَاءِ ثُمَّ إِذَا زُلْزِلَتِ ثُمَّ الْحَدِيدِ ثُمَّ الْقِتَالِ ثُمَّ الرَّعْدِ ثُمَّ الرَّحْمَنِ ثُمَّ الْإِنْسَانِ ثُمَّ الطَّلَاقِ ثُمَّ لَمْ يَكُنْ ثُمَّ الْحَشْرِ ثُمَّ إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ ثُمَّ النُّورِ ثُمَّ الْحَجِّ ثُمَّ الْمُنَافِقُونَ ثُمَّ الْمُجَادَلَةِ ثُمَّ الْحُجُرَاتِ ثُمَّ التَّحْرِيمِ ثُمَّ الْجُمْعَةِ ثُمَّ التَّغَابُنِ ثُمَّ الصَّفِّ ثُمَّ الْفَتْحِ ثُمَّ الْمَائِدَةِ ثُمَّ بَرَاءَةٍ

[۱۶] . وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَارِثِ بْنِ أَبْيَضَ فِي جُزْئِهِ الْمَشْهُورِ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ عُبَيْدُ الِلَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْيَنَ الْبَغْدَادِيُّ حَدَّثَنَا حَسَّانُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْمَانِيُّ حَدَّثَنَا أُمَيَّةُ الْأَزْدِيُّ عَنْ جَابِرِ بْنِ زَيْدٍ قَالَ: أَوَّلُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْقُرْآنِ بِمَكَّةَ: {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ} ثُمَّ: {نْ وَالْقَلَمِ} ثُمَّ: {يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ} ثم: {يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ} ثُمَّ: {الْفَاتِحَةَ} ثُمَّ: {تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ} ثُمَّ: {إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ} ثُمَّ: {سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى} ثُمَّ: {سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى} ثُمَّ: {وَالْفَجْرِ} ثُمَّ: {وَالضُّحَى} ثُمَّ: {أَلَمْ نَشْرَحْ} ثُمَّ: {وَالْعَصْرِ} ثُمَّ: {وَالْعَادِيَاتِ} ثُمَّ {الْكَوْثَرَ} ثُمَّ: {أَلْهَاكُمُ} ثُمَّ: {أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ} ثُمَّ: {الْكَافِرُونَ} ثُمَّ: {أَلَمْ تَرَ كَيْفَ} ثُمَّ: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ} ثُمَّ: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ} ثُمَّ: {قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ} ثُمَّ: {وَالنَّجْمِ} ثُمَّ: {‌عَبَسَ} ثُمَّ: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآناً} ثُمَّ: {وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا} ثُمَّ: {الْبُرُوجِ} ثُمَّ: {وَالتِّينِ} ثُمَّ: {لِإِيلافِ} ثُمَّ: {الْقَارِعَةُ} ثُمَّ: {الْقِيَامَةِ} ثُمَّ: {وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ} ثُمَّ: {وَالْمُرْسَلاتِ} ثُمَّ: {ق} [ص۹۷] ثُمَّ: {الْبَلَدُ} ثُمَّ: {الطَّارِقُ} ثُمَّ: {اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ} ثُمَّ: {ص} ثُمَّ: {الْأَعْرَافَ} ثُمَّ: {الْجِنَّ} ثُمَّ: {يس} ثم: {الفرقان} ثم: {الملائكة} ثم: {كهيعص} ثُمَّ: {طه} ثُمَّ: {الْوَاقِعَةَ} ثُمَّ: {الشُّعَرَاءَ} ثُمَّ: {طس سُلَيْمَانَ} ثُمَّ: {طسم} {الْقِصَصِ} ثُمَّ: {بَنِي إِسْرَائِيلَ} ثُمَّ التَّاسِعَةَ يَعْنِي: {يُونُسَ} ثُمَّ: {هَودٌ} ثُمَّ: {يُوسُفَ} ثُمَّ: {الْحِجْرُ} ثم: {الأنعام} ثم: {الصافات} ثم: {لقمان} ثم: {سبأ} ثم: {الزمر} ثم: {حم} {المؤمن} ثم: {حم السَّجْدَةِ} ثُمَّ حم: {الزُّخْرُفِ} ثُمَّ حم: {الدُّخَانِ} ثُمَّ حم: {الْجَاثِيَةِ} ثُمَّ حم: {الْأَحْقَافِ} ثُمَّ: {الذاريات} ثم: {الغاشية} ثم: {الكهف} ثُمَّ حم: {عسق} ثُمَّ: {تَنْزِيلَ السَّجْدَةِ} ثُمَّ: {الْأَنْبِيَاءَ} ثُمَّ: {النَّحْلَ أَرْبَعِينَ وَبَقِيَّتَهَا بِالْمَدِينَةِ} ثُمَّ: {إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا} ثُمَّ: {الطَّوْرَ} ثُمَّ: {الْمُؤْمِنُونَ} ثُمَّ: {تَبَارَكَ} ثُمَّ: {الْحَاقَّةَ} ثُمَّ: {سَأَلَ} ثُمَّ: {عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ} ثُمَّ: {وَالنَّازِعَاتِ} ثُمَّ: {إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ} ثُمَّ: {إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ} ثم: {الروم} ثم: {الْعَنْكَبُوتَ} ثُمَّ: {وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ} فَذَاكَ مَا أُنْزِلَ بِمَكَّةَ.

وَأُنْزِلَ بِالْمَدِينَةِ سُورَةَ الْبَقَرَةِ ثُمَّ: {آلَ عِمْرَانَ} ثُمَّ: {الْأَنْفَالَ} ثُمَّ: {الْأَحْزَابَ} ثُمَّ: {الْمَائِدَةَ} ثُمَّ: {الْمُمْتَحَنَةَ} ثُمَّ: {إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ} ثُمَّ: {النُّورِ} ثُمَّ: {الْحَجِّ} ثُمَّ: {الْمُنَافِقُونَ} ثُمَّ: {الْمُجَادَلَةِ} ثُمَّ: {الْحُجُرَاتِ} ثُمَّ: {التَّحْرِيمِ} ثُمَّ: {الْجُمْعَةِ} ثُمَّ: {التَّغَابُنَ} ثُمَّ: {سَبَّحَ الْحَوَارِيِّينَ} ثُمَّ: {الْفَتْحَ} ثم: {التوبة} وخاتمة الْقُرْآنِ.

[۱۷] . ۸۰ سوره عبس است (و هر سه حرف آن مفتوح است) و تاريخ نزول آن ما بين هجرت مسلمين به حبشه و اسراء است و بعد از سوره نجم نازل شد.

[۱۸] . عدد آيها: اثنتان و أربعون آية حجازي كوفي و إحدى و أربعون بصري و أربعون شامي و المدني الأول.

[۱۹] . وَعَدَدُ آيِهَا عِنْدَ الْعَادِّينَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ وَأَهْلِ مَكَّةَ وَأهل الْكُوفَة اثْنَتَانِ وَأَرْبَعُونَ، وَعِنْدَ أَهْلِ الْبَصْرَةِ إِحْدَى وَأَرْبَعُونَ وَعِنْدَ أَهْلِ الشَّامِ أَرْبَعُونَ.

[۲۰] . اختلافها: ثلاث آيات «وَ لِأَنْعامِكُمْ» حجازي كوفي «إِلى‏ طَعامِهِ» غير يزيد «الصَّاخَّةُ» غير الشامي.

[۲۱] . ‌‌سورة «‌عبس» [مكية، أربعون دمشقى، وآية بصرى، وحمصى، واثنتان حجازى- إلا ‌يزيد- وكوفى. خلافها ثلاث: ‌إلى ‌طعامه [۲۴] تركها ‌يزيد، ولأنعمكم [۳۲] حجازى وكوفى، الصّآخة [۳۳] تركها دمشقى] (۶).

(۶) ما بين المعقوفين زيادة من ط من شرح الجعبرى.

[۲۲] . وآيها اثنتان وأربعون في الحجازي والكوفي، وإحدى وأربعون في البصري، وأربعون في الشامي والمدني الأول.

[۲۳] . سورة عبس‏؛ و تسمّى سورة السّفرة مكّيّة عدد آيها اثنتان و أربعون آية حجازيّ كوفيّ و احدى و أربعون بصري و أربعون شاميّ و المدنيّ الأوّل اختلافها ثلاث آيات وَ لِأَنْعامِكُمْ إِلى‏ طَعامِهِ و الصَّاخَّةُ

[۲۴] . سوره عبس: اين سورت مكّى است و چهل و يك آيت است به عدد بصريان و چهل و دو عدد كوفيان و مدنيان، و صد و سى و سه كلمت است و پانصد و سى و سه حرف است.

[۲۵] . و روايت است از ابىّ كعب كه رسول- عليه السّلام- گفت: هر كه او سورة عبس بر خواند، روز قيامت روى او خندان و روشن باشد.

[۲۶]. این کلمه در مجمع نیامده است.

[۲۷] . در خواص القرآن بدین صورت آمده است.

[۲۸] . وردت الروايات من طرق أهل السنة أن الآيات نزلت في قصة ابن أم مكتوم الأعمى دخل على النبي ص و عنده قوم من صناديد قريش يناجيهم في أمر الإسلام فعبس النبي عنه فعاتبه الله تعالى بهذه الآيات و في بعض الأخبار من طرق الشيعة إشارة إلى ذلك.

و في بعض روايات الشيعة أن العابس المتولي رجل من بني أمية كان عند النبي ص فدخل عليه ابن أم مكتوم فعبس الرجل و قبض وجهه فنزلت الآيات: و سيوافيك تفصيل البحث عن ذلك في البحث الروائي التالي إن شاء الله تعالى.

و كيف كان الأمر فغرض السورة عتاب من يقدم الأغنياء و المترفين على الضعفاء و المساكين من المؤمنين فيرفع أهل الدنيا و يضع أهل الآخرة ثم ينجر الكلام إلى الإشارة إلى هوان أمر الإنسان في خلقه و تناهيه في الحاجة إلى تدبير أمره و كفره مع ذلك بنعم ربه و تدبيره العظيم لأمره و تتخلص إلى ذكر بعثه و جزائه إنذارا و السورة مكية بلا كلام.

[۲۹] . لما ختم الله سبحانه تلك السورة بذكر إنذاره من يخشى القيامة افتتح هذه السورة بذكر إنذاره قوما يرجو إسلامهم و إعراضه عمن يخشى فقال …

[۳۰] . لما ذكر سبحانه فيما قبلها إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها [النازعات: ۴۵] ذكر عز و جل في هذه من ينفعه الإنذار و من لم ينفعه فقال عز من قائل: …

بازدیدها: ۲۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*